╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع : سریع ترین نقد چیست؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد سریع ترین راه برای نقد حرفهای احمد بصری چیست؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم.
سریع ترین راه برای نقد نداریم اما موثرترین عامل برای گمراه نشدن فقط دانستن چند چیز هست:
۱. قطعاً همه روایات باطل نیستن چون خدا دوازده امام را برای گفتن همین روایات قرار دادن.
۲. قطعاً همه روایات حجت نیستن چون در میان راویان، افراد کذاب، افراد فراموشکار، روایات تقیه ای و روایات مربوط به همان زمان وجود دارد که فقط متخصص حدیث شناس می تواند آنها را تشخیص دهد.
۳. خواب و کشف و شهود و علوم غریبه راه شناخت حق از باطل نیست بلکه فقط استدلال عقلی روشن و احادیث معتبر ثابت از اهل بیت علیهم السلام راهنمای ما در برابر تمام گمراه کنندگان و فریب کاران است.
۴. تفسیر به رای قرآن حرام است و فقط متخصص قرآن شناس می تواند تفسیر درست آیات را در اختیار ما قرار دهد.
۵. در دوران غیبت کبری، امام زمان علیه السلام هیچ فرستاده ای نخواهند داشت و علمای ربانی تنها پناهگاه علمی شیعیان در برابر همه مدعیان دروغین می باشند.
اگر کسی همین پنج مورد را به خوبی یاد بگیرد دیگر فریب هیچ فرقه و فتنه ای را نمی خورد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
▼ٰٰ بۘۘسۘۘم ۘۘاۘۘلۘۘلۘۘه ۘۘاۘۘلۘۘرحۘۘمۘۘن ۘۘاۘۘلۘۘرحۘۘیۘۘم ۘۘ▼ٰٰ
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع : بدعت نماز.
🌼❀⊱••━═━⏎ #سوال
شما احمد الحسن را به این جهت متهم به بدعت می کنید که گفته هر کس در شب قدر یک روز نماز قضا بخواند به اندازه تمام نمازهای قضایش حساب می شود و کافی است.
حال آنکه اهل بیت نیز از این احکام داشتند که نماز یک شب می تواند قضای همه نمازها باشه.
▪️ من ﺗﺮﻙ ﺍﻟﺼﻠﺎﺓ ﻓﻲ ﺟﻬﺎﻟﺘﻪ ﺛﻢّ ﻧﺪﻡ ﻟﺎ ﻳﺪﺭﻱ ﻛﻢ ﺗﺮﻙ ﻓﻠﻴﺼﻞّ ﻟﻴﻠﺔ ﺍﻟﺎﺛﻨﻴﻦ ...
امام تمیرالمومنین فرمودند از آقا رسول الله صلوات الله و سلامه علیهما و آلهما شنیدم که میفرمودند:
هر کس نماز را در دوران جاهلیتش ترک کرد سپس پشیمان شد و نمیداند چقدر (از نمازشرا) ترک کرده، پس باید شب دوشنبه پنجاه رکعت نماز بخواند (به صورت دو رکعتی) با سوره حمد و قل هو الله یک مرتبه.
سپس زمانیکه از نماز فارغ شد صد بار خدا را استغفار کند.
خداوند این عمل را کفاره نمازهایی که ترک کرده قرار دهد هر چند صد سال نمازشرا ترک کرده باشد.
خداوند بندهای را که این نماز را بخواند حسابرسی نمیکند.
سپس براستی که نزد خداوند برای او به هر رکعتی یک شهری (در بهشت) خواهد بود.
و برای او به هر آیه ای که خوانده عبادت یک سال هست.
و برای او به هر حرفی نوری در پل صراط می باشد.
و به يكتائی خدا قسم همانا هیچکس بر این نماز توانا نمی شود مگر اینکه مؤمنی از اهل بهشت باشد.
پس هر که این عمل را انجام دهد ملائکه برای او استغفار کنند و در آسمان ها او را دوست خداوند در زمین مینامند و مرگش مرگ شهداء میباشد و در بهشت رفیق حضرت خضر هست.
📚الفوائد المدنیه / ص83
🌸❀⊱••━═━⏎ #پاسخ پدر
سلام علیڪم
حدیث مورد نظر شما را از دو جهت بررسی می کنم:
از نظر سند:
۱. این روایت برای اولین بار در قرن هفتم توسط سید بن طاوس وارد شیعه شده و نه قبل از آن و نه بعد آن هیچکس نقلش نکرده است.
۲. سید آن را از کسی نشنیده بلکه در یک کتاب مجهول دیده و نقلش کرده و خودش هم هنگام ثبت آن نوشته: در کفاره قضا حدیث غریبی در کتاب فلان دیدم که گفته: ... رساله مواسعه و مضایقه ص۵۰۶
۳. سلسله سند این حدیث متشکل از ۹ راوی است که چهار نفرشان کاملاً مجهول و ناشناخته و پنج نفر دیگر همگی از اهل سنت هستند که در مورد یکی از آنها به نام ابوعروبه تصریح شده: کان شدید المیل علی بنی امية (تاریخ الإسلام ج۲۳ ص۵۶۱) یعنی به شدت طرفدار بنی امیه بوده.
حال کدام شیعه عاقلی به چنین حدیثی برای ترک یک عمر نماز استناد می کند؟!
از نظر محتوا:
این روایت درباره کفاره گناه ترک عمدی نماز سخن می گويد نه حکم قضای نماز.
توضیح آنکه: افرادی که نمازشان قضا می شود دو دسته اند: آنکه سهواً نمازش قضا شده، و آنکه عمداً نماز نمی خوانده، و این روایت هیچ ارتباطی به کسی که نمازش سهواً قضا شده ندارد بلکه تصریحش در مورد تارک الصلاة عمدی است: (ترک الصلاة في جهالته ثم ندم).
پر واضح است ندامت و پشیمانی جایی معنا دارد که عمداً گناه کرده است.
خوب کسی که عمداً مدتی نماز را ترک کرده دو مشکل دارد:
یکی اینکه گناه کبیره کرده، و دیگری اینکه قضای نمازش به گردنش آمده.
و حال که می خواهد توبه کند باید دو کار انجام دهد: یکی اینکه طبق حکم بدیهی اسلام و مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی، قضای نمازهایش را به جا آورد و دوم اینکه کاری کند که گناهش پاک شود، و این حدیث درباره مورد دوم سخن می گوید.
از طرفی تصریح این حدیث فقط درباره کسی است که نمی داند چقدر عمداً نماز نخوانده، نه کسی می داند که اگر می داند باید قضای همانچه می داند انجام دهد.
اما حکم کسی که مقدار نماز قضایش را نمی داند این هست که به کمترین عددی که احتمال می دهد نماز قضا بخواند و نسبت به احتمال بیشتر برائت جاری کند.
ولی به هر حال او هر چقدر نماز قضا بخواند یقین نمی کند همه اش را به جا آورده، و از این جهت دغدغه دارد که اگر حتی یک نماز به گردنش مانده باشد توبه اش قبول نیست؛ چون شرط توبه نسبت به اعمال جبران شدنی جبران آنهاست.
و این حدیث دارد این مشکل او را حل می کند که اگر آن پنجاه رکعت را بخوانی کفاره آن مقداری که نمی دانی می شود نه جایگزین کل نمازهایی که نخواندی.
علامه مجلسی که کاملاً به ضعف سند و محتوای این حدیث اشراف داشته، درباره آن می نگارد:
ظاهر این خبر در کنار ضعف سندش مخالف دیگر روایات و اقوال اصحاب بلکه اجماع است و می شود آن را بر نماز قضای احتمالی حمل کرد یا بر جایی که به قدر متیقن نماز قضا خوانده یا بر جایی که احتمال قوی می دهد قضای همه را خوانده که نماز مذکور در صدد جبران آن احتمال قوی یا ضعیف است.
اما نمازی که قضا شدنش معلوم است هیچ راهی جز خواندنش و خروج از عهده آن وجود ندارد و امکان ندارد با تکیه بر چنین خبری قضای نماز را ترک کرد. بحار الأنوار ج۸۸ ص۳۸۵
✎سیّـدمھدےمجـتھدسیستانے
๑🌸ღ🍃❈🍃ღ🌸๑
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع : یک بام و دو هوا!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
شبهه: چرا شما به حدیث وصیت خدشه وارد می کنید به دلیل مجهول بودن راویانش اما به احادیث (احمد بن الحسن القطان) مجهول (استاد شیخ صدوق) اعتقاد دارید و صحیح میدونید؟
آیا تناقض نیست؟؟
حتماً می دونید که راوی حدیث (ولایة علی حصنی) همین احمد بن الحسن هست که مجهوله.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم.
۱. ما احادیث احمد بن الحسن القطان را از نظر رجالی صحیح نمی دانیم و این دروغ محض است.
بله از آنجا که او سنی مذهب است در جایی که صرفاً فضیلتی از اهل بیت علیهم السلام نقل می کند که مطابق مذهب شیعه می باشد، محتوای چنین حدیثی را مقبول می دانیم چون احتمال جعل آن پایین است.
۲. حدیث (حصنی) منحصراً توسط قطان نقل نشده که اعتقاد ما به آن حدیث، تلازمی با صحیح دانستن کل احادیث او داشته باشد.
۳. هر چند قطان در کتب رجال شیعه توثیق ندارد اما کثرت نقل شیخ صدوق از او می تواند دلیل وثاقتش باشد و برخی به همین معتقدند.
بر خلاف علی بن سنان موصلی راوی حدیث وصیت که در تمام کتب حدیثی شیعه فقط دو حدیث از او ثبت شده و نام حسن بن علی و علی بن بیان نیز فقط در سند حدیث وصیت آمده نه هیچ جای دیگر. لذا اینها مجهول علی الاطلاق هستند بر خلاف قطان.
۴. در سند وصیت دو نفر کذاب جعال وجود دارند، پس چطور شما آن دو را رها کرده و به مجاهیلش چسبیده اید؟
۵. قیاس حدیث قطان که یک مجهول در آن هست با حدیث وصیت که چهار راوی مجهول دارد خیلی عجیب است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع : عدم علم به هیچ لغت و زبانی!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سید سلام الله علیه در جواب کسانی که میگن باید فرستاده خدا همه ی زبان ها رو بدونه می گن:
آیا بهتر نبود خداوند قرآن را به همه زبانها نازل می کرد یا دست کم به صد زبان!
آیا این کار برای اتمام حجت با مردم بهتر و قطعی نبود؟ که اگه اینطور میکرد این یک نشانه ی آشکاری میشد برای محمد ص و متصل بودنش به خدا.
یا اینکه بهتر بود محمد ص قرآن رو به همه زبان ها ترجمه می کرد؛ تا با این کار از وارد شدن اجتهادهای شخصی علما جلوگیری کنه!! آیا خدا یا محمد ص بخیل بودن؟! چنین نسبت هایی از ساحت آنان به دور است! یا حدود ۲۵۰ سال، زمان کافی نبود تا رسول خدا و ائمه اقدام به ترجمه قرآن کنند و به هر کشوری نسخه ای بدن؟! یا اینکه تسلط یک شخص به صدها زبان، معجزه ای آشکار و حجتی کامل و قطعی محسوب نمی شد تا مردم به راحتی ایمان بیارن؟!
چرا این کارو نکردن تا با همه ی خلایق اتمام حجت کنن؟!!
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم.
سید سهام الله علیه غلط فرمودن چون اجتهاد در مقابل نص کردن.
وقتی در بیش از صد حدیث به این موضوع تصریح شده که امامان نه تنها به زبان همه انسانها بلکه زبان همه مخلوقات آگاه بودن، با طرح این شبهات سبک، فقط خبر از سبک بودن مغز خود داده اند.
به قول خود سید سهام الله علیه در کتاب عقائد الاسلام، اینها فقط شبهاتی است در برابر حق، و شبهات در حد شبهات باقی می مانند.
کسی که عقل خود را در حد فعل و قول معصوم بداند و فکر کند می تواند حکمت هر کاری که آنها کرده یا نکرده اند را بفهمد، فیلی است مغرور با خرطومی بسیار بلند که دائم زیر پایش می رود و محکم با سر به زمین می خورد، برای همین مغزش تاب برداشته و فکر می کند هر چه او حکمتش را نفهمید پس دروغ و باطل است و خدا می فرماید: "سنسمه علی الخرطوم"!
اما برای اینکه سخنم خالی از فایده نباشد عرض می کنم:
اینکه خدا قرآن را به همه یا صد زبان نازل نفرمود چه ربطی به قدرت تکلم معصوم به هر زبانی دارد؟! یعنی شما برای دفاع از احمد می گویید خدا به هر زبانی قدرت تکلم نداشته برای همین به یک زبان نازل کرده؟!
شما به خاطر احمد به خدا هم رحم نمی کنید؟!
هر کس نداند او که مدعی مقام امامت عالم هست باید خوب بداند که در روایات، زبان عربی تنها زبانی است که توسط خود خدای متعال ساخته و بر اسماعیل علیه السلام نازل شده است و خدا معجزه خود، قرآن را به این زبان خاص نازل فرمودن که به جهت ظرافت های بسيار ویژه، قابلیت تحریف نداشته باشد.
بر خلاف تورات و انجیل که به زبان ساخته بشر نازل و به راحتی هم تحریف شدند.
اینکه اگر پیامبر قرآن را به صد زبان ترجمه می کرد جلوی اجتهادهای شخصی علما گرفته می شد، چقدر مضحک است.
قرآن عربی که برای عربها نیاز به ترجمه نداشت، اما مگر جلویراختلاف عربها را گرفت؟! یعنی تمام اختلافات مربوط به علمای غیر عرب است؟!
از طرفی، وقتی برداشت از خود قرآن این همه مورد اختلاف قرار گرفته، ترجمه به صد زبان دیگر چگونه قرار بود جلوی اختلاف را بگیرد؟!
پس آنچه ضروری بود، تفسیر قرآن بود نه ترجمه، که ترجمه را هر شخصی می توانست بکند.
خوب امامی که فرق ضرورت بین تفسیر و ترجمه را نمی فهمد چطور قرار است حکمت عدم ترجمه به صد زبان را بفهمد.
این استدلال که پیامبر معجزه صد ترجمه را نیاورد چون قدرت تکلم به زبان های دیگر را نداشت دقیقاً مطابق حرف بت پرست هاست که پیامبر معجزه ای مثل موسی و عیسی نیاورد چون قدرت این کارها را نداشت!!!
عجیب است و الله. وقتی نوبت خودش می شود می گوید من قادرم زمین را به آسمان بدوزم ولی معجزه به اذن خداست و نباید اعتراض کرد که چرا تو معجزه نداری، اما وقتی نوبت به پیامبر می رسد اذن و قدرت و همه چیز را انکار می کند تا باطل خود را اثبات نماید.
پیامبر و اهل بیت علیهم السلام به هر دلیلی نخواستند قرآن را ترجمه کنند و الا حتی اگر قدرت تکلم هم نداشتند از زمان خود پیامبر افرادی با زبان های دیگر در کنارشان بودند که می توانستند بدهند آنها ترجمه کنند. لا بد این امام عالم اسم سلمان فارسی و بلال حبشی را شنیده است!
حال بماند که این انسان ناقص، حتی زبان مادری خودش را هم بلد نیست درست تکلم کند. این را دیگر چکار کنیم؟! برای این افتضاح چه چیزی به اهل بیت علیهم السلام قرار است بچسباند؟!
آه که کمر شیعه با این شبهات پر از آب، به خاک نشست.
در پایان به سه حدیث از صد حدیث که از تعداد تمام احادیث مهدیین و امام سیزدهم و فرزندان قائم بیشتر است اشاره می کنیم تا بی آبرو شود هر که در او غِش باشد:
👇👇👇👇
🔺حدیث اول:
عيون أخبار الرضا عليه السلام ج۲ ص۲۲۸ ح۳
حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِي الصَّلْتِ الْهَرَوِيِّ قَالَ: كَانَ الرِّضَا ع يُكَلِّمُ النَّاسَ بِلُغَاتِهِمْ وَ كَانَ وَ اللهِ أَفْصَحَ النَّاسِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكُلِّ لِسَانٍ وَ لُغَةٍ فَقُلْتُ لَهُ يَوْماً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْجَبُ مِنْ مَعْرِفَتِكَ بِهَذِهِ اللُّغَاتِ عَلَى اخْتِلَافِهَا فَقَالَ يَا أَبَا الصَّلْتِ أَنَا حُجَّةُ اللهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَا كَانَ اللهُ لِيَتَّخِذَ حُجَّةً عَلَى قَوْمٍ وَ هُوَ لَا يَعْرِفُ لُغَاتِهِمْ أَ وَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع أُوتِينَا فَصْلَ الْخِطابِ فَهَلْ فَصْلُ الْخِطَابِ إِلَّا مَعْرِفَةُ اللُّغَاتِ.
یعنی امام رضا علیه السلام با مردم به هر لغتی که داشتند صحبت می فرمودند و به لغات و اختلاف آنها آگاه بودند.
روزی راوی به حضرت عرض می کند: من از معرفت شما به لغات و اختلاف آنها تعجب می کنم، که حضرت پاسخ دادند: ای ابا صلت، من حجت خدا بر خلق او هستم و ممکن نیست خدا حجتی را برای قومی قرار دهد که آن حجت لغات آنها را بلد نباشد. آیا سخن حضرت امیر علیه السلام به تو نرسیده: (به ما فصل الخطاب داده شده)؟ آیا فصل الخطاب جز معرفت لغات است.
🔺حدیث دوم:
قرب الإسناد ص۳۳۵_۳۳۶ ح۱۲۳۸
مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ ثَلَاثُونَ مَمْلُوكاً مِنَ الْحَبَشِ، وَ قَدِ اشْتَرَوْهُمْ لَهُ، فَكَلَّمَ غُلَاماً مِنْهُمْ- وَ كَانَ مِنَ الْحَبَشِ جَمِيلًا- فَكَلَّمَهُ بِكَلَامِهِ سَاعَةً ..
فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، لَقَدْ رَأَيْتُكَ تُكَلِّمُ هَذَا الْغُلَامَ بِالْحَبَشِيَّةِ ...
ثُمَّ قَالَ: «لَعَلَّكَ عَجِبْتَ مِنْ كَلَامِي إِيَّاهُ بِالْحَبَشِيَّةِ؟ لَا تَعْجَبْ فَمَا خَفِيَ عَلَيْكَ مِنْ أَمْرِ الْإِمَامِ أَعْجَبُ وَ أَكْثَرُ، وَ مَا هَذَا مِنَ الْإِمَامِ فِي عِلْمِهِ إِلَّا كَطَيْرٍ أَخَذَ بِمِنْقَارِهِ مِنَ الْبَحْرِ قَطْرَةً مِنْ مَاءٍ، أَ فَتَرَى الَّذِي أَخَذَ بِمِنْقَارِهِ نَقَصَ مِنَ الْبَحْرِ شَيْئاً؟ قَالَ: فَإِنَّ الْإِمَامَ بِمَنْزِلَةِ الْبَحْرِ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ، وَ عَجَائِبُهُ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ».
این روایت به خوبی نشان می دهد امام علیه السلام لغت اهل حبشه را به طور کامل می دانستند و با آنها به لغت خودشان صحبت می فرمودند.
🔺حدیث سوم:
الکافی ج۱ ص۲۸۵ ح۷
أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ بِمَ يُعْرَفُ الْإِمَامُ قَالَ فَقَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهَا فَإِنَّهُ بِشَيْءٍ قَدْ تَقَدَّمَ مِنْ أَبِيهِ فِيهِ بِإِشَارَةٍ إِلَيْهِ لِتَكُونَ عَلَيْهِمْ حُجَّةً وَ يُسْأَلُ فَيُجِيبُ وَ إِنْ سُكِتَ عَنْهُ ابْتَدَأَ وَ يُخْبِرُ بِمَا فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أُعْطِيكَ عَلَامَةً قَبْلَ أَنْ تَقُومَ فَلَمْ أَلْبَثْ أَنْ دَخَلَ عَلَيْنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ خُرَاسَانَ فَكَلَّمَهُ الْخُرَاسَانِيُّ بِالْعَرَبِيَّةِ فَأَجَابَهُ أَبُو الْحَسَنِ ع بِالْفَارِسِيَّةِ فَقَالَ لَهُ الْخُرَاسَانِيُّ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا مَنَعَنِي أَنْ أُكَلِّمَكَ بِالْخُرَاسَانِيَّةِ غَيْرُ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنَّكَ لَا تُحْسِنُهَا فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ إِذَا كُنْتُ لَا أُحْسِنُ أُجِيبُكَ فَمَا فَضْلِي عَلَيْكَ ثُمَّ قَالَ لِي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ كَلَامُ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ وَ لَا طَيْرٍ وَ لَا بَهِيمَةٍ وَ لَا شَيْءٍ فِيهِ الرُّوحُ فَمَنْ لَمْ يَكُنْ هَذِهِ الْخِصَالُ فِيهِ فَلَيْسَ هُوَ بِإِمَامٍ.
در این روایت ابو بصیر از امام علیه السلام درباره نشانه امامت سوال می کند و حضرت در جواب می فرمایند: امام به چند چیز شناخته می شود، که یکی از آنها علم به تمام اشیا و علم به اسرار غیب و علم به تمام لغات مردم می باشد.
سپس فرمودند: ای ابو بصیر قبل از اینکه برخیزی یکی از نشانه های امامت را به تو نشان می دهم. در این لحظه مردی از خراسان وارد شد و با حضرت به زبان عربی صحبت کرد اما امام علیه السلام با زبان فارسی به او پاسخ دادند. مرد خراسانی با تعجب عرضه داشت: به خدا قسم من از این جهت با شما فارسی صحبت نکردم که گمان می کردم شما فارسی بلد نیستید. ولی امام فرمودند: سبحان الله اگر من بلد نباشم پاسخ تو را بدهم پس فرق بین من و تو و شایستگی من برای امامت چیست؟
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
●● لـوح و قلـم
○○ بررسی روایت موسوم به وصیت
در کتاب الغیبه شیخ طوسی رحمه الله
دوازده مهدی بعد از دوازده امام
قسمت پنجم
↫ سید مهدی مجتهد سیستانی
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
بله شیخ صدوق کلامی در پاسخ به زیدیه دارد که در آن فرموده: «بعد از امام دوازدهم علیه السلام چیزی که او فرماید رخ میدهد چه آمدن امام بعد از او باشد یا آمدن قیامت، و ما تنها به دو چیز مکلف هستیم:
1. اقرار به دوازده امام،
2. اعتقاد به آنچه امام دوازدهم علیه السلام برای بعد از خود فرماید.
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥