eitaa logo
احمد الحسن باطل شد
182 دنبال‌کننده
430 عکس
184 ویدیو
106 فایل
روشنگری درباره جریان احمد الحسن
مشاهده در ایتا
دانلود
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ رابعاً شیخ صدوق دارد تصریح می‏کند که امام دوازدهم علیه السلام همان کسی است که قیام نموده، دنیا را پر از عدل و داد می‏نماید، و اگر بخواهد امام دیگری بیاید بعد از این واقعه و با نصب علنیِ امام دوازدهم علیه السلام خواهد بود. در حالیکه همه اینها مخالف عقاید احمد بصری است زیرا او خود را قائم موعود و بر پا کننده حکومت عدل دانسته، با وجود امام دوازدهم علیه السلام ادعای امامت و وصایت و الزام به بیعت نموده است. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ همچنین شیخ طوسی که کتاب تهذیب را در فقه نوشت و سعی کرد اختلاف روایات متعارضش را در کتاب استبصار رفع نماید، درباره اعتقادات صحیح شیعه دو کتاب «الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد» و «العقائد الجعفریة» را نگاشت تا نسل‏های آینده شیعه بدانند اعتقادات راسخ شیعه کدام است و از صراط مستقیم منحرف نشوند، در حالیکه او در این دو کتاب اعتقادی کوچکترین اشاره‏ای به مهدی‏های دوازده‏گانه نکرده است. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ متن کتاب ایشان چنین است: «ائمه بعد از علی (ع) 11 تن از اولاد اویند که اولینشان حسن و آخرینشان قائم مهدی فرزند حسن عسکری است. امام مهدی همان محمد بن حسن(ع) می‏باشد که پیامبر و امامان و گروهی دیگر در زمان او رجعت می‏کنند: ...»‏. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . الأئمة بعد علي(ع) احد عشر من ذريته الأول منهم ولده الحسن، ثم الحسين، ثم علي بن الحسين، ثم محمد بن علي، ثم جعفر بن محمد الصادق، ثم موسى بن جعفر، ثم علي بن موسى، ثم محمد بن علي، ثم علي بن محمد، ثم الحسن بن علي، ثم الخلف الحجة القائم المهدي الهادي بن الحسن صاحب الزمان ... الإمام المهدي المنتظر محمد بن الحسن ... يرجع نبينا و أئمتنا المعصومون في زمان المهدي مع جماعة من الأمم السابقة و اللاحقة. العقائد الجعفرية، ص249 – 250. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ممکن است کسی بپرسد: پس چرا شیخ طوسی روایت مهدی‏های دوازده‏گانه را در کتاب غیبتش ثبت نموده؟ اما باید دانست کتاب غیبت یک کتاب احتجاجی ـ جدلی است که در پاسخ به فرقه های منحرف از مهدویت از جمله واقفیه نگاشته شده،🔺 نه کتاب اعتقادی، و آنچه اعتقاد شیخ طوسی می‏باشد عدم مهدی‏های دوازده‏گانه است و برای همین در دو کتاب اعتقادیش حرفی از مهدی‏های دوازده‏گانه نزده، و این بهترین دلیل بر عدم اعتقادش نسبت به مضمون حدیث مهدی‏های دوازده‏گانه می‏باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔺. بهترین دلیل بر جدلی بودنِ ثبت حدیث وصیت اینست که اولاً ایشان این روایات را در پاسخ به واقفیه آورده و ثانیاً در این کتاب روایات متعددی ثبت کرده که با هم تعارض دارند و ما به بعضی از آنها در خلال کتاب اشاره کرده ایم. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ ضمن اینکه ایشان قبل از نقل حدیث موسوم به وصیت در ابتدای بحث، و بعد از نقل آن در پایان بحث خود، تصریح می‏کند که تعداد امامان دوازده عدد بیشتر نیست و هر که بگوید امام دوازدهم فرزندی دارد و تعداد ائمه سیزده می‏باشد، سخنش باطل است و بعد هم خدا را شکر می‏کند که گویندگان چنین سخن‏هایی منقرض شده‏اند: «فأما من قال إن للخلف ولداً و إن الأئمة ثلاثة عشر فقولهم یُفسَد بما دللنا علیه من ان الأئمة اثنا عشر فهذا القول یجب إطراحه. علی ان هذه الفِرق کلها قد انقرض بحمد الله و لم یبق قائل یقول بقولهم». ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . الغيبة (للطوسي)، كتاب الغيبة للحجة، ص228. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ و اگر کسی اشکال کند که فهم و اعتقاد آنها برای ما حجت نیست و ما مکلفیم خودمان عقاید درست را به دست آوریم. در پاسخ می‏گوییم: این بزرگواران رؤسای شیعه در نزدیک‏ترین زمان‏ها به عصر بیان عقاید شیعه توسط ائمه علیهم السلام هستند که تمام عمر خویش را صرف بدست آوردن و حفظ معارف شیعه نمودند و بر همین اساس کتاب اعتقادی نوشته‏اند تا عقاید شیعه را ثبت کنند نه عقاید شخص خودشان را، همچنانکه شیخ صدوق نام کتابش را اعتقادات امامیه و شیخ طوسی عقاید جعفریه گذاشته است. پس اگر اینها در بدیهی‏ترین مساله اعتقادیِ شیعه که تعداد ائمه علیهم السلام است اشتباه کرده و عقیده درست را نفهمیده باشند دیگر چه چیزی برای شیعه می‏ماند؟! ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥ نکته پایانی اینکه عموم کتاب‏های روایی چه در شیعه و چه در سنی، جزء مصنفات هستند نه اصول، برای همین در میان اهل سنت تنها شش کتاب حدیثی به عنوان صحیح شمرده می‏شود و در شیعه تنها چهار کتاب روایی از جایگاه ویژه ای بر خوردار است نه کتب دیگر. ᪥༅ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅𖥸ↈ༅᪥
دوستان گرامی این کنفرانس ادامه دارد ... اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : پس قانون معرفت چیست؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ سلام شما که به روش احمد بصری در استدلال به آیات خلقت آدم برای قانون معرفت حجت انتقاد دارید روش حضرتعالی و آیات مورد استناد شما چیست؟ ⊹━━❁ ❁━━⊹ 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے: سلام علیڪم. مهربان نکته اول: حقیر نسبت به آیات خلقت آدم، به روش استدلال احمد بصری اشکال نگرفته ام، بلکه به متن استدلالش خدشه وارد کردم. روش استدلال مثل اینکه کسی روایات را اصلاً قبول ندارد و فقط از قرآن دلیل می آورد و دلیل می خواهد، یا: نسبت به احادیث، سلیقه ای رفتار کرده و بدون داشتن معیار علمی در اعتبار سنجی حدیث، هر روایتی مطابق سلیقه اش بود حجت می داند. اما متن استدلال یعنی ناسازگار بودن مقدمات با نتیجه. حال، هر چند احمد بصری هم در روش استدلال غلط عمل می کند و هم در متن استدلال، اما اشکالی که بنده در مورد آیات خلقت گرفته ام به متن اوست. چون آنچه او نص مباشر آدم و ابراز علم خوانده، جلوی ملائکه بوده و هیچ ربطی به قانون شناخت برای مردم ندارد. نکته دوم: ما چیزی به نام قانون معرفت حجت نداریم بلکه آنچه در احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده، راه های شناخت امام هست. فرق بین این دو آنست که قانون، یکی بیشتر نیست بر خلاف راه ها که متعدد می باشد. همچنین ما کاری به رویه از آدم تا خاتم نداریم بلکه چون نبوت پیامبر اسلام با معجزه قرآن به روشنی ثابت است فقط دنبال شناخت امامان بعد از ایشان می باشیم. تعبیر قانون معرفت حجت، دسیسه احمد است برای اینکه به مخاطب القا کند فقط یک راه برای شناخت هست و آن راه را هم باید از ابتدای خلقت فرا بگیرید نه انتهای خلقت که امت اسلام است. او چنین وانمود می کند که حجت بودن پیامبر متکی بر اثبات نبوت حضرت آدم علیه السلام است پس تا نفهمیم دلیل نبوت او چیست نمی توانیم به نبوت پیامبر اسلام برسیم. حال آنکه مساله دقیقاً بر عکس هست، چون تا نبوت پیامبر اسلام برای ما ثابت نشود اصلاً علمی نداریم که اولین انسان مرد بوده و نامش آدم بوده و پیامبر هم بوده، و ما اینها را صرفاً از قرآنِ پیامبر به دست آورده ایم. در نتیجه، اثبات نبوت آدم مبتنی بر اثبات نبوت پیامبر اسلام است. نکته سوم: حقیر که باشم که روشی داشته باشم؟ روش را اهل بیت علیهم السلام گفته اند. کتاب کافی شریف بخش کتاب الحجة، صفات و ویژگی های امام معصوم را به روشنی بیان کرده و خدا را شکر هیچکدامش در احمد بصری وجود ندارد. . اما ساده ترین راه را شیخ طوسی بیان کرده اند که: ۱. طبق روایات ما فوق تواتر، امامان و اوصیا و خلفای این امت دوازده نفرند. ۲. تعداد امامان هیچ فرقه ای از فرق اسلامی جز شیعه دوازده امامی، دوازده نفر نیست و جملگی یا بیشترند و یا کمتر. نتیجه: فقط شیعه دوازده امامی بر حق است و به تبع آن، دوازده امام شیعه، امام واقعی و راستین هستند. این راه برای کسی که در دوره غیبت بمیرد کافی است. و اما آنکه تا ظهور زنده بماند، از چه راهی امام زمان علیه السلام را بشناسد؟ خود امام زمان علیه السلام در آخرین توقیع خویش فقط دو علامت فرمودند: سفیانی و صیحه. همچنانکه در حدیثی از امام صادق علیه السلام به سند معتبر وارد شده: سفیانی به عنوان علامت برای شما‌ کافی است. نیز در حدیث معتبر دیگری فرمودند: و به واسطه صوت آسمانی است که صاحب این امر شناخته می شود. و الحمد لله رب العالمین ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮                        ╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯ 🔴موضوع : منظور از طریق خاصه چیست؟ اگر تمام راویان حدیث وصیت شیعه نیستند پس منظور شیخ طوسی از اینکه گفته حدیث وصیت از خاصه نقل شده چیه؟ یعنی اهل سنت در کتاب های شان نقلش نکرده اند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ این تعریف از کجا آمده؟ از کلمه جهة که شیخ طوسی به کار بردن. توضیح آنکه: احمد و ناظم عقیلی و کهندل و دیگران به دروغ ادعا می کنند که شیخ گفته حدیث وصیت "من طریق الخاصه" نقل شده، حتی ناظم پا را در دروغ فراتر گذاشته و می گوید شیخ گفته من طرق الخاصه. طریق یعنی سند، پس طریق خاصه یعنی سندش همه شیعه اند. اما شیخ اصلاً نفرموده طریق یا طرق الخاصه بلکه فرموده "من جهة الخاصه"، و جهت اصلاً کاری به سند ندارد بلکه می گوید از طرف شیعه نقل شده، یعنی از طرف سنی ها نقل نشده. و با این توضیح روشن می شود که چرا احمد و اتباعش به دروغ، کلام شیخ را از کلمه جهت به کلمه طریق و طرق تغییر داده اند و هیچ جوری هم حاضر نیستن از این دروغ بزرگ کوتاه بیایند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب اگر سنی ها نقلش نکردند، تمام سندش شیعه هم نیست، پس چطور به دست شیخ طوسی رسیده؟ نقل حدیث به دو گونه است: نقل کتابی، نقل سماعی. نقل کتابی یعنی یکی در قرن اول یا دوم در کتابش حدیث را ثبت کرده و دیگران به صورت سلسله وار از کتاب او نقل می کنند مثل اکثر روایات ابی عمیر، عموم روایات حریز، روایات حماد بن عثمان، حماد بن عیسی، حسین بن سعید و ... اما نقل سماعی یعنی در هیچ کتابی ثبت نشده و به صورت سینه به سینه به دست کسی در قرن چهارم یا پنجم رسیده و او در کتابش ثبتش نموده. این حدیث دارای نقل سماعی است. یعنی شیخ از دو نفر (که اسمشان در مشیخیه تهذیب آمده) شنیده که حسین بزوفری شنیده که علی بن سنان شنیده که علی بن حسين شنیده که ... . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یعنی کلمه خاصه همه جا و در کتب روایی یعنی اینکه در اهل تسنن نیامده؟ نه عزیزم سخن بر سر کلمه ایست که به کلمه الخاصه اضافه شده یعنی لفظ جهة. شیخ، رجالی هست و می داند چه کلمه ای را به کار ببرد. شیخ نگفته طریق الخاصه، اما این دروغگوها علناً تهمت می زنند که شیخ گفته طریق و طرق الخاصه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یعنی مصدر شیخ طوسی برای این حدیث چی بوده؟ از جهت شیعه نقل شده یعنی چی؟ جهت در مقابل طریق هست. طریق، کل سند را می گوید اما جهت، جامعه را می گوید. یعنی در جامعه سنی این حدیث نیست و در جامعه شیعه هست. حال آیا تمام سندش هم شیعه هست یا نه، این را کلمه طریق مشخص می کند که شیخ اصلاً کلمه طریق را به کار نبرده. برای فهم بهتر کلمه جهت، به روایات بخش عامه که شیخ طوسی نقل کردن مراجعه کنید. ایشان عنوان آن روایات را زده "من جهة مخالفینا" اما سه نفر اول سر سلسله تمام احادیث سنی که می آورد، شیعه اند، و بعد از آن سنی هستند، و تمام روایاتی که آورده در جامعه سنی وجود داشته، در کتاب‌هایشان هست و نقل می کنند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خوب شیخ از همین دو تا استادش در قسمت سنی هم احادیثی رو در همین کتاب آورده. چرا با وجود راویان اهل تسنن اونارو در این قسمت آورده؟ خیلی روشن است که. برای اتصال به جامعه اهل سنت. چون ایشان درباره این احادیث، استاد سنی نداشته تا به واسطه او مستقیماً وارد احادیث جامعه سنی شود، پس از طریق استادان شیعه اش وارد شده است. ولی نکته بسیار مغتنم این هست که وقتی مرادش از کلمه "من‌ جهة مخالفینا" این نبوده که کل سلسله راویان، سنی هستن، روشن می شود مرادش از "من جهة الخاصه" هم این نبوده که کل سلسله راویان شیعه هستن. هر چند که قبلاً توضیح داده شد که اصلاً کلمه جهت ربطی به کلمه طریق ندارد. در پایان دو نکته مهم را تذکر می دهم: اولاً با توجه به تحریف آشکار کلام شیخ طوسی توسط احمد بصری و مکتبش، دروغگو و باطل بودن تمام آنها ثابت می شود. ثانیاً صرف اینکه سلسله راویان یک حدیث، شیعه باشند هیچ ارتباطی با وثاقت تک تک راویان ندارد و بطلان تمسک اشتباه احمد و ناظم به مبنای علامه حلی در مورد اصالة العداله در کتاب "اقیانوس جهل" به خوبی توضیح داده شده است. 🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـد‌سیســـتانے ⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹