eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
فیلمبرداری از مردم بخاطر برخورد با بی حجابی؛ نه قانونی است و نه عقلانی! فیلمبردار‌ها مامور چه نهادی هستند؟ علی مجتهدزاده وکیل دادگستری در روزنامه هم میهن نوشت: سخت بشود برای توجیه این اقدام استدلال حقوقی و یا عقلانی یافت. چندین روز است که افکارعمومی و بسیاری از رسانه‌ها یک سوال بسیار ساده و ابتدایی دارند و آن هم اینکه این افراد کیستند؟ همین که در این مدت و به رغم حساسیت ایجادشده برای افکار عمومی، هیچ پاسخ روشنی به این سوال ساده و مهم داده نشده، خود به اندازه کافی خدشه به جایگاه قانون و متولیان قانون در ذهن مردم هست همین‌جا سوال مهمی پیش می‌آید؛ آیا این افراد از اعضای نیروی انتظامی هستند و اگر هستند چرا ملبس به لباس سازمانی این نهاد نیستند؟ اگر هم استدلال شود این افراد ذیل تعریف «ضابط خاص» مشغول فعالیت شده‌اند، باید مشخص شود ذیل کدام قانون چنین ماموریتی دریافت کرده‌اند چراکه براساس بند ب ماده ۲۹ قانون آئین دادرسی کیفری، ضابط خاص تنها در حیطه‌ای که قانون تعیین نموده و جهت انجام آن وظایف، ضابط محسوب می‌گردد. مانند وظیفه ماموران زندان نسبت به امور زندانیان. از نظر منطقی با توجه به وجود تجهیزات تصویربرداری مداربسته در ایستگاه‌های مترو و بسیاری از اماکن عمومی، این شائبه را ایجاد می‌کند که چنین اقدامی هدف دیگری هم دارد. هدفی که احتمالاً ایجاد هراس در مردم از رصد توسط ماموران و مواجهه سریع‌تر با آنهاست؛ هدفی که باز هم خود به جز تحدید حقوق شهروندی، عاملی است بر تنزل شأنیت قانون و متولیان قانون پ ن : با این جمله که عکسبرداری و فیلمبرداری توسط افراد طبق کدام ماده ی قانونی ممنوع اعلام شده است، کاری ندارم چون ( البینه علی المدعی ) نکته اینجاست که ۱ - نهادهای اطلاعاتی باید همسویی و رابطه ی وکیل پایه یک دادگستری نویسنده ی متن غیر مستند فوق و روزنامه ی هم میهن و کانال خبر فوری را با شبکه‌های معاند چون بی بی سی و من و تو پیدا کنند آیا کار فرهنگی مورد ادعای برخی مسئولان راجع به مسئله ی حجاب با وجود فرافکنی های چنین جریانات انحرافی و ضد دین و ضد منویات امامین انقلاب قابل انجام است؟ ۲ - پیداست و قابل اثبات که مروجین بی حجابی از چنین حرکات‌ امت حزب الله چنان دردشان آمده که انعکاس زوزه ها و ناله‌هایشان از آنسوی مرزها و از حلقوم به اصطلاح کارشناسان سرسپرده شبکه‌های معاند به گوش می رسد ۳ - به این ترتیب راه درست برای ضربه زدن و حمله ی مناسب به خاکریز دشمنان فرهنگی ملت قهرمان جمهوری اسلامی ایران و نقطه ی ضعف شان پیدا شده است و این خاکریز به‌ ياری حضرت حق و حضور پر رنگ و فعال و همگانی امت حزب الله فتح خواهد شد که نصر من الله و فتح قریب پژمان شمس کارشناس ارشد حقوق ۲۷ آبان ۱۴۰۲ ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر وجاهت فیلمبرداری از بدحجاب‌ها در یکی از گروه‌های مجازی حقوق‌دانان که «تصویربرداری از صحنه‌های بدحجابی علنی در جامعه»، تخطئه شد! و از اعضای گروه، نظرخواهی شد، بنده هم با ارائه این دیدگاه استدلالی خود، مشارکت کردم:👇 سلام بر اعضای محترم گروه! در مبحث جاری، وقتی پای داوری و قضاوت به میان می‌آید، بالتبع، «مستندسازی» هم ضرورت مضاعفی پیدا می‌کند. امروزه حتی هم فناوری‌های روز را به خدمت گرفته‌اند تا در داوری آن‌ها دچار کمترین خطا بشوند. خصوصاً که بعلت توسعه انواع مسابقات و عدم تکافوی تیزچشم و بی‌غرض، اتخاذ رویکردی بسوی بهره‌گیری از فناوری‌های نوین، کاملاً معقول است. ، و و جرم و حرکتی ضد_قانونی است و نیازمند رسیدگی و و صدور حکم برای یا . ولیکن بعلت و وفور آن‌ها و عدم تکافوی مقابله با ، مسئله منطقی پیش می‌آید که در مانحن فیه، فرجام هر مورد مرتکبه، ارجاع آن بسوی داوری در است و قاعدتاً ذی‌ربط محتاج مستنداتی هستند که کارآمدترین آن‌ها از است تا ضمن امکانپذیری ادعای مدعیان، مبادا کسی یا کسانی بیهوده علیه بی‌گناهان، و نکرده باشند. بنابراین، تصویربرداری از بی‌حجابی و حتی بدحجابی و خطاکاران بمنظور ارائه به (و نه هیچ سوءاستفاده دیگری) نه تنها بلااشکال است بلکه بعنوان نوین برای و نوع و میزان و ، بسی ضروری است. مخالفت با چنین مطلبی، تضعیف با جرائم و نیز تنقیص امر و بالتبع بلاتکلیفی و است. این مطلب نیازمند تأملی است نه برخوردی احساساتی و سلیقه‌ای و...🙏 ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۹ آبان ۱۴۰۲ لطفاً به گروه و کانال‌های حسینی منتظر بپیوندید: 💠 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
☫﷽☫ 💎@SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش۰۱۴): اصلی‌ترین دلایل حضور روحانیت در حکومت و نهضت+نظام جمهوری اسلامی ایران، رهین حضور و زعامت میدانی فقهای جامع شرایط (دانایی، دلسوزی و دلیری دیندارانه)، در معارک ارکان و اجزاء است که بالطبع حضوری خونین و جان‌بازی است. عدم ورود و حضور میدانی روحانیت در نهضت+نظام، چیزی بجز تباه‌سازی پویایی و پایایی نهضت و نظام و روحانیت نیست. طی بخش‌های قبلی مبحث «چالش‌های امام در تشکیل نظام»، به مسئله تبدیل به در عنوان مد نظر پرداختیم و اینکه؛ در دیدگاه ۳۵ ساله حضرت امام، آیا عدولی صورت گرفت؟ (با عنایت به اینکه ایشان، اهل عدول هم بودند و بعنوان نمونه به مقوله ورود به ، اشاره شد) یـا اینکه معظم‌له در خود، به تعبیر و تعریف جدیدی از «جمهوری» نائل گشتند که متمایز بر جمهوری معروفی است که در دنیا مطرح شده و امام قبلاً آن‌را در ردیف حکومت‌های جائر می‌شمردند؟ در نتیجه بمنظور تفکیک آن از سایر جمهوری‌ها سزامند است که آنرا بنامیم! بله اگر بپذیریم که تمایزی در مفهوم جمهوری در نزد ایشان، حاصل نشده و چیزی بنام «جمهوری خمینی»، عاری از حقیقت است، ناچاریم نظریه را بپذیریم ولو اینکه گفته شود امام حداقل ۳۵ سال از مفهوم جمهوری، برداشت اشتباهی داشته‌اند (همچون برداشتی که از ضرورت عدم در داشتند و بعد از عدول فرمودند که اشتباه می‌کردیم!) ولیکن چنانچه بپذیریم که جمهوری خمینی، مفهوم نوینی است که قاعدتاً باید به تعریف و تبیین تمایزات آن بر جمهوری مرسوم دنیا بپردازیم. بنده معتقدم که امام راحل‌مان؛ اولاً بخاطر نهضت+نظام، جمهوری را جایگزین حکومت نمودند و ثانیاً «جمهوری تقویت‌کننده نهضت+نظام» متمایز از سایر جماهیری است که مألوف مردمان است. با این نظریه، قاعدتاً کار خود را سخت می‌کنم! زیرا باید به تعریف و تبیین آن بپردازم وگرنه قابل اثبات نخواهد بود! تعریف و تبیینی که شاید تاکنون، کسی بدان، مبادرت نورزیده و بالتبع مبحث نوآورانه‌ای در قرائت از است و چنانچه در بیان مکنون قلبی خویش، موفق بشوم، بنظرم پارادوکس مطروحه در بیانات اشخاصی از قبیل؛ آیة‌الله شهیدسیدمحمدحسینی‌ بهشتی و آیة‌الله مرحوم محمدتقی مصباح‌زاده یزدی، نیز مرتفع خواهد شد! یعنی اگر عدولی بودن حکومت به جمهوری را بپذیریم، بالطبع مخالفت آقای مصباح با جمهوریت را، ناچاریم در مغایرت مواضع سیاسی ایشان با نظرات امام و سایر یاران آنحضرت مثل شهید بهشتی، ارزیابی کنیم که کار چندان آسانی نیست. و اگر به نظریه «قرائت جدیدی از جمهوری» در نظرات امام، قائل شویم، آنگاه در می‌یابیم که صف‌آرائی آقای مصباح در برابر جماهیری بوده است که امام هم از اول با آنها مشکل داشت و آنرا در ردیف ، قلمداد می‌کرد. ولیکن در این‌صورت، این اشکال بر جناب مصباح، قابل ایراد است که چرا جمهوری نامطلوب در نزد امام را پیوسته کوبیدید و یکبار در صدد تبیین جمهوری مطلوب امام برنیامدید؟! شهیدبهشتی، سعی نمودند که از جمهوری خمینی، تعریفی ارائه بدهند ولیکن آنرا از سایر جماهیر، تفکیک نکردند! فلذا بنظر می‌رسد که اختلاف هر دو بزرگوار، بعلت استفاده از بدون اشاره‌ای به مرزبندی دقیق جمهوری مد نظرشان با سایر جماهیر بوده است! شاید بشود جمهوری خمینی را در دو نکته مهم، مورد توجه قرار داد که؛ ۱) در سایر جماهیر، اسم و ادعایی از مبدأ و معادی بنام خدا و آخرت و دینی که دنیای جامعه را با آخرت آن، تنظیم نماید، نیست ولیکن جمهوری خمینی (که خودشان آن‌را بدون کلمه‌ای کم یا بیش نامیدند) آکنده از خدا و پیغمبر و قیامت و سعادت ابدی انسان‌هاست. ۲) حکومت در سایر جمهوری‌ها همانند ، حکومت افراد بر جامعه است ولیکن در جمهوری اسلامی (مد نظر حضرت امام) حاکمیت بر مردم، واقعاً مردمی است و بلحاظ بودن آحاد مردم در «فریضتین امربمعروف و نهی از منکر» (حتی نسبت به حاکمان و مدیران) آنان قادر به إعمال حاکمیت هستند. بنابراین، این است که تعیین‌کننده مفهوم جمهوریتی می‌باشد که حضرت امام در طی دهها سال در صدد ظهور و بروز آن بودند و البته در بیستم مهر ۱۳۵۷ آن‌را جمهوری اسلامی نامیدند. در واقع این عبارت را از شیاطین سابق و اسبق، پس گرفتند! بنابراین نباید اجازه بدهیم، کسانی دانسته یا نادانسته قلب حقیقت کرده و را نشانه بروند! قلب حقیقت اینست که؛ مردمان مسلمان (و همسو با مسلمانان) صاحب اختیار در امر و نهی مشروع جامعه و حکومت، مجاز به إعمال حاکمیت بوده و «کلهم راع و کلهم مسئول عن رعیته» هستند و .. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۴بهمن۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 انتخاب با قرعه‌کشی! (بخش ۲۱): انصراف‌های مبارک و عدم‌انصراف‌های مبارک‌تر!! دیگر نیازی به نیست! تکلیف حامیان «نهضت+نظام اسلامی» ()، کاملاً روشن شد! با دسته‌گل‌های دوست‌داشتنی؛ آقایان و هاشمی و عدم انصراف دسته‌گل‌های (نچسب؟!)؛ ج. و ق. (که انتظار می‌رفت یکی از این دو مشهدی بنفع همشهری خود کنار برود!)، شاهد آرایش نسبتاً جدیدی هستیم که البته تا حدودی قابل حدس زدن بود. بعضی از دوستان، همچنان خواستار نظر صریح‌‌تر بنده حقیر هستند! امیدوارم این پیام، مصداق تبلیغات ناروا تلقی نشود و صرفاً از باب شفاف‌سازی برخی نکات مبهم و جواب سؤالاتی است که بر عهده حقیر نهاده شد و صرفاً در برخی گروه‌های ایتا به اشتراک می‌گذارم و از قرار دادن آن در کانال‌های سیاسی و... خود هم احتیاطا پرهیز می‌کنم. در عین‌حال چنانچه بابت تحریر این مقاله، قابل مجازات باشم، به جان می‌خرم! زیرا که به گمانم به نتیجه آن می‌ارزد! و اما بعد؛ بیایید تصور کنیم که؛ ۱) حدود ۵۰٪ به هر علتی، تمایلی به شرکت در انتخابات فردا ندارند و ما هم در اینجا فعلاً به آن‌ها کاری نداریم! ۲) حدود ۵۰٪ ملت ایران پای کار هستند و خود را به صندوق‌های می‌رسانند. عجالتاً با این‌ها کار داریم! ۳) فرض کنیم که این ، چهار دسته هستند: ۳/۱- فرضاً حدود ۱۰٪ تا پای صندوق می‌آیند اما به هر علتی، می‌دهند! با این‌ها هم فعلاً کاری نداریم! ۳/۲- فرضاً حدود ۳۰٪ به م.پ. رأی می‌دهند. کاری هم نداریم که کدام م.پ.!! چون با این دو م.پ. هم در این‌جا فعلاً کاری نداریم! ۳/۳- فرضاً حدود ۳۰٪ به ج. رأی می‌دهند که این‌ها را فرض می‌کنیم دو تا ۱۵٪ متفاوت هستند! الف) آن‌ها که اگر ج. انصراف می‌داد، بجای ق. به (عج) و رأی می‌دادند! یعنی به تعداد می‌افزودند! که عجالتاً به این‌ها هم کاری نداریم! ب) آن‌ها که رأی خود را به ق. تقدیم می‌کردند و سهم ق. به ۴۵٪ افزایش می‌یافت و لذا بر پ. توفق پیدا می‌کرد و ق. در دور اول به کرسی ریاست جمهوری تکیه می‌زد. ولیکن ج. انصراف نداد! چرائی آن هم بماند برای بعد. حال چه می‌شود؟! جواب: حساب آن ۱۵٪ اول ج. را به حواله می‌دهیم. اما آن ۱۵٪ دوم ج. آیا حاضرند در شرایط مثلثی فعلی، ج. را رها کنند و به ق. رأی بدهند؟! بسیار بعید است فلذا چنین توقعی، چندان محلی از إعراب ندارد! چرائی آن‌هم بماند! فلذا افزایش سهم ق. به ۴۵٪ خوش‌خیالی است! ۳/۴- فرضاً حدود ۳۰٪ به ق. رأی می‌دهند که این‌ها هم فرضاً دو تا گروه ۱۵٪ متفاوتی هستند: الف) آن‌ها که اگر ق. انصراف می‌داد (به هر علتی) می‌رفتند سراغ پ. و سهم او از صندوق را به ۴۵٪ افزایش می‌دادند و در نتیجه ج. با ۳۰٪ سهم خود شکست می‌خورد! و مملکت به باد می‌رفت! ب) آن‌ها که اگر ق. انصراف می‌داد، حق رأی خود را به ج. تقدیم می‌کردند و در نتیجه آراء ج. هم به ۴۵٪ افزایش می‌یافت! در نتیجه انتخابات به دور دوم می‌کشید میان ج. و پ. که نتیجه آن، چندان قابل پیش‌بینی نبود! 👌 حال که ق. انصراف نداد چه می‌شود؟! جواب، کاملاً روشن است: الف) ۱۵٪ اول آراء ق. به سهم پ. اضافه نمی‌شود و برای خود ق. باقی می‌ماند و در نتیجه پ. شانسی برای پیروزی نخواهد یافت. ب) و اما چنانچه ۱۵٪ دوم آراء ق. به سهم ج. اضافه بشود، ج. با ۴۵٪ سهم بر پ. با ۳۰٪ پیروز می‌شود و انتخابات به دور دوم هم کشیده نمی‌شود. بشرطی که این ۱۵٪ دوم ق. با استفاده از خود، عمل کرده و و بدون هیچ تردیدی و حتی بدون ۱٪ کمتر، رأی خود را به ج. تقدیم نمایند و این احتمال چندان بعید نیست و توقع نابجایی حساب نمی‌شود! و قریب‌الوقوع است ان‌شاءالله. و بنده هم با همین حجت عقلی، همین کار را خواهم کرد ان‌شاءالله. ولیکن در این معرکه، ق. با ۱۵٪ خود (که به سمت پ. نمی‌روند باقی می‌ماند و) نفر سوم می‌شود و ظاهراً بازنده فردا و این ایثاری بود که ق. توفیق آنرا به دست آورد و با خیال راحت به جای‌گاه باز خواهد گشت ان‌شاءالله الغرض؛ بنده از ۱۵٪ دوم ج. نمی‌خواهم به ق. رأی بدهند که خواهش مهدوری است! و علل آن را در مجال مناسبی توضیح خواهم داد ان‌شاءالله. ولیکن به ۱۵٪ دوم ق. توصیه می‌کنم که رأی خود را به ج. تقدیم نمایند که گمان می‌کنم خواهش بی‌ربطی نیست و هدر نمی‌رود. یعنی که روی ق. هیچ تعصب و تردیدی نورزید که سرنوشت مملکت رهین این تصمیم کبرای شماست. بنده هیچ علاقه‌ای به این دو نامزد نداشتم و اگر زاکانی می‌ماند، به او رأی می‌دادم (ولو اینکه هیچ شانسی برای پیروزی نداشت) تا آجری باشد برای فرصت بعدی او ولیکن او انصراف داد و تصمیم‌گیری بر بنده سخت شد! ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۷ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 موافقت مطلق مجلس با دولت! انکار نمی‌کنم که خبر بهت‌انگیزی بود! ولیکن این سؤال برجسته شد که چرا بی‌خیال توصیه به معیارهای ۱۲ گانه به مجلس گشت!! ⁉️ اشکال قضیه کجاست؟! اشکال شخصی بنده در این بود که بجای توجه به پخش مستقیم برنامه مجلس به کابینه پیشنهادی، ناچار شدم آنرا بعداً از طریق اخبار دنبال بکنم وگرنه این‌همه دچار حیرت نمی‌شدم! به مردم در مجلس، القاء می‌کند که این کابینه (از جمله وزرایی که بحث‌برانگیز هستند!) تماماً و بدون استثناء مؤید ۱۰۰٪ی رهبری هستند!!! و اکثریت نمایندگان هم به ریاست از این ، کاملاً متأثر شده و معیارهای اصولی را فراموش می‌کنند! هیچ‌کدام از نمایندگان، تقاضای مهلتی برای صحت و سقم قضیه نمی‌کنند و حال آنکه وظیفه به داشتند و اهمیت مطلب، ایجاب می‌کرد که مراسم رأی‌گیری چند ساعتی و بلکه چند روزی به تعویق بیافتد! البته تعدادی از (حدود ۱۲۰ نفر)، عمل کرده و تسلیم پزشکیان و همراهی قالیباف نشدند ولیکن اکثریت مجلس منفعل شدند و رأی قاطع به پذیرش دولتی دادند که در ترکیب آن، به اسم ! معامله شده بود! اگرچه در «عدم استمهال برای استعلام القائات»، کلیه نمایندگان از جمله آنانی که اهل بصیرت و غیرت بودند نه اهل معامله و خودفریبی، باید پاسخگو باشند. مگر اینکه بپذیریم آن‌ها هیچگونه احتمال نیرنگ و فریبی نسبت به پزشکیانی نداشتند که با بالا آمد! آدم که فریب شیطان را خورد، توجیه کرد که گمان نمی‌کرده شیطان جرأت کند در ، سوگند دروغ بخورد! حتی یک نفر از نمایندگان، جرأت نکرد حداقل از پزشکیان بخواهد که وی برای صحت ادعاهای خودش، لااقل بخورد! پزشکیان بدون قسامه، ذهن اکثریت را خرید ولیکن اقلیت چرا مطلقاً منفعل شدند؟! بعضی‌ها توجیه می‌کنند که پزشکیان شاید راست گفته و این کابینه مورد حمایت ۱۰۰٪ی رهبری بوده است! و بدیهی‌ست که او برای اخذ نظر مثبت رهبری، خدمت رسیده باشد و آقا هم با توجه به شرایط جاری (آمادگی روزافزون برای ورود به شرایط جنگی سهمگین با اسراعیل و اربابش آمریکا) مته لای خشخاش نگذاشته است! و اعلام حمایت و همکاری کرده است. شاید چنین بوده و حضرت آقا که پیشاپیش نمایندگان را به معیارهای لازم توجیه کرده بودند، خیالشان راحت بوده که مجلس به تکلیف خود عمل خواهد کرد، وقت گران خود را صرف دخالت در وظایف رئیس جمهور منتخب ملت ایران نکرده است! و حال آنکه اینجا بحث، بحث حمایت و دخالت و این توجیهات نیست. بلکه القاء پزشکیان است که وقتی خود آقا به تکمیل لیست وی، مستقیماً ورود کرده است، چه لزومی دارد که نمایندگان بخواهند کاسه داغ‌تر از آش باشند؟! مسئله اصلی، القائی است که باعث اختگی اکثریت مجلس شد و لذا نیاز به تعمق و تدبر دارد. بعضی‌ها هم ادعا می‌کنند که «مشورت با رهبری در تعیین اعضای دولت»، است و اشکالی به هیچکدام وارد نیست! اگر قرار باشد رئیس جمهور با حضرت رهبر مشورت بکند و نتیجه مشورت، ترک معیارهایی باشد که خود رهبری از نمایندگان خواسته مراعات بکنند، قطعاً باری را کج می‌کند که به مقصد نخواهد رسید. بعد از این دیگر چه لزومی دارد که مجلس، چندین روز از اوقات گرانبهای خود را صرف بررسی‌های جنجالی کابینه پیشنهادی بکند؟! آیا بهتر نیست که رئیس برود پیش رهبر و از طریق مشورت، به نتیجه دلخواه خود برسد و زحمت مجلس را هم کم بکند؟! به هر حال، یک جای کار می‌لنگد! یا القائات پزشکیان، دروغ و نیرنگ و بزرگنمایی بود (که با توجه به شاکله شخصیتی وی، اصلاً بعید نیست) و یا اینکه مقام رهبری به علت ملاحظه شرایط حاد و استثنائی کشور، ترجیح داده‌اند تن به عدم سخت‌گیری در تحقق خود بدهند که بعنوان یک احتمال، قابل تأمل است. در عین‌حال در هیچ جای قانون (و نیز عقلانیت سیاسی ملت) نیامده که «مشورت با رهبری» می‌تواند جایگزین «اراده مجلس» باشد. زیرا فرجام پذیرش چنین جایگزینی غیرعادی، حذف از و است که هرگز مطلوب نبوده و نیست وگرنه را از کف می‌دهد که قطعاً برای مملکت آسیب‌زا خواهد بود. شاید هم رهبری خواستند دولت را از شر دخالت‌های بعدی نمایندگان در امر عزل و نصب مقامات استانی و شهرستانی، نجات بدهند فلذا تعمداً مجلس را در انفعال قرار دادند! چنانکه در یکی از مواعظ خودشان، صریحاً از نمایندگان خواستند که به علت معقولی، دخالت نکنند. در هر حال اگر این قضیه، به خوبی توجیه نشود، خطرناکی است که ویرانگر آینده نهضت+نظام اسلامی خواهد شد. در واقع زلزله‌ای رخ داد که پس‌لرزه‌های آن، خطرناک‌تر خواهد بود. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۱ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ♻️ ستون‌های اصلی جامعه را بشناسید و در بزنگاه‌ها به آنها نگاه کنید. ستون‌های اصلی جامعه چه کسانی هستند؟ از زبان رهبر انقلاب بشنوید. @rasaee ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر ستون‌های رسمی ستون‌های اصلی! پویایی، پایایی و زیبائی هر جامعه بشری، رهین ستون‌های رسمی و غیررسمی آن جامعه است و ای‌بسا نقش‌آفرینی ستون‌های اصلی (غیررسمی و حتی گمنام) جامعه، بمراتب بیشتر و بهتر و قوی‌تر از ستون‌های رسمی آن باشد. در هم، چنانچه «نهضت+نظام اسلامی» تبدیل به بگردد، بالتبع ستون‌های اصلی جامعه از بین می‌رود و تبدیل به می‌گردد. بنابراین (علی‌رغم تأثیرگذاری‌های غیرقابل انکار ستون‌های رسمی کشور بر کار و زندگی ایرانیان یا الگوپذیری ملت از دولت و حکومت)، حفظ و بقای در ایران، الزاماً و انحصاراً رهین گفتار و رفتار دولت‌مردان از جمله و و امثالهم نیست. فلذا بر نهضتی‌های ولایی، فرض و واجب است که بصورت جدی، دائماً در باشند ولو با توسل به اقدامات ، بدون مرعوب ستون‌های رسمی کشور شدن و مماشات ورزیدن در قبال عملکرد ای‌بسا غلط آن‌ها، تا از حدود و ثغور ارزش‌های اسلامی و ایرانی، نمایند و هیچ باکی هم از نداشته باشند. فقط در چنین وضعیتی (در میدان بودن ستون‌های جامعه) می‌توان مطمئن شد که اقدامات گسترده و دنباله‌دار نفوذی‌ها به سرمنزل مقصود شومشان نخواهد رسید، بشرط اتصاف به: سیدمحمدحسینی(منتظر)👉 ۱۴۰۳/۶/۱۹ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏🌹
ماله‌کشی اندر میانه‌ی دوگانه‌ی خون دل خوردن و خون به دل کردن 🔻بعد از بیش از ۲۰۰ روز فعالیت در سطوح اول سیاسی کشور به این نتیجه رسیده‌ام که سیاستمداران ما را در یک دسته بندی کلان بایستی به سه گروه اصلی تقسیم نمود: گروه اول آنهایی که با تصمیمات و گاها سوءاستفاده‌هایشان دل ملت را خون کرده‌اند؛ گروه دوم آنهایی که از عملکرد گروه اول خون دل می‌خورند؛ و‌گروه سوم آنهایی که در میانه این دو گروه، با توجیهات مختلف مشغول ماله‌کشی هستند! به این معنا که گرچه در سطح استراتژی و تاکتیک با گروه اول همراهی ندارند ولی در سطح تکنیک، با توجیهات مختلفی نظیر لزوم مصلحت اندیشی در قالب به اصطلاح آداب حکمرانی، در اغلب موارد ترجیح می‌دهند با سکوت و‌ محافظه‌کاری خود، عملکرد گروه اول را ماله‌کشی کنند! 🔻با عرض معذرت کلمه ماله‌کشی دقیقا همان چیزی است که این روزها پس از شنیدن واژه آداب حکمرانی به ذهنم متبادر می‌شود! ماله‌کشان را برای انحراف نظام از مسیر اصلی انقلاب، اگر خطرناک‌تر از گروه اول ندانم، کم‌خطرتر از آنها نیز نمی‌دانم. چون اینها هستند که در بسیاری از موارد‌، با ظاهری موجه، عملا با همراهی با گروه اول (یعنی خون به دل کنندگان)، گروه دوم (یعنی خون دل خورندگان) را با انواع برچسب‌ها به حاشیه می‌رانند و آنها را متهم به نفهمیدن آداب حکمرانی می‌کنند! آنها هر وقت خون گروه دوم از دیدن حجم ماله‌کشی‌ها به جوش آید و برای اصلاح وضع موجود قدمی بردارند با برچسب زدن به آنها، این خون دل خورندگان را مشتی نادان و ناآشنا با آداب حکمرانی معرفی می‌کنند که متوجه مصالح نظام نیستند! نتیجه‌ی این ماله‌کشی‌ها این شده است که در ۴۵ سالگی انقلاب، خون به دل کنندگان، تا مغز استخوان نظام نفوذ کرده‌اند و‌ بر گلوگاه‌های مختلف اقتصادی و‌ فرهنگی کشور چنبره زده‌اند! 🔻اما اکنون که سرطان نفوذ در حال گسترش روزافزون در مجاری مختلف حاکمیت است، شرط اصلاح وضع موجود را در این می‌بینم که ماله‌کشان تا بیش از این دیر نشده، به جای برچسب زدن به خون دل خورندگان و همراهی با خون به دل کنندگان، متوجه عواقب تداوم سیاست مالی‌کشی خود بشوند و بدانند که اگر دست از محافظه‌کاری و ملاحظه‌کاری (فی‌الواقع همان ماله‌کشی) برندارند، سرطان نفوذ خون به دل کنندگان چنان در تار و پود نظام گسترش خواهد یافت که دیر یا زود خود ماله‌کشان را نیز خواهد بلعید و آنگاه با هضم گروه‌های دوم و سوم در هاضمه گروه اول، نقطه بی‌بازگشتی حادث خواهد شد که هر تدبیری پس از آن، نوش دارویی بیش نخواهد بود. امید آنکه خون همواره جوشان شهدایمان مانع از هضم خون دل خورندگان در هاضمه خون به دل کنندگان شود... 👈بلد طیب👉 کانال رسمی دکتر منان رئیسی ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌مثلث حاکمان ایران این تعریف و تقسیم، کاملاً صحیح و مطابق با واقع است. منظور ما هم از گروه‌های سه‌گانه؛ دقیقاً همین سه دسته هستند: که در مناصب حتی بالای نظام، و بلکه کرده‌اند و به و مایملک آنها مشغول هستند و به تعبیر این نماینده محترم ؛ خون به دل ملت می‌کنند. این منافق‌ها إبایی از تولید حرف‌های بد حتی علیه و و و و ندارند ولیکن برای از مردم، مایه می‌گذارند! در عین‌حال بلدند که حرف‌های خوب هم بزنند ولیکن در عمل ۱۸۰ درجه بالعکس رفتار می‌کنند! این‌ها اگرچه اقلیت هستند اما کرّوفرّشان از همه بیشتر است. که به علت درندگی درندگان، شرمنده ملت و هستند ولیکن در برابر درندگان، منفعل هستند و در پیشگاه ملت هم اظهار و ابراز شرمندگی می‌کنند و از «نهضت+نظام اسلامی»، پیاپی غیرتاکتیکی می‌کنند! خطرات این (که رزمندگان را هم توصیف می‌کنند! و هیچ اعتقادی به ندارند! و به تعبیر این نماینده مجلس؛ به بهانه‌های مختلفی مشغول گروه اول هستند!) کمتر از خطرات نیست. این‌ها هم که اکثریت هستند، حرف‌های خوبی دارند که بزنند ولو در عمل روی حرفهایشان استواری ندارند. بدتر از همه این که همین فرقه موجبات در می‌گردند و باعث می‌شوند که عده‌ای از مردم، جای و را عوض کنند. که می‌خورند و به مواضع اصولی نهضت+نظام اسلامی ()، تا اوج ، وفاداری دارند و هرگز عقب‌نشینی نمی‌کنند مگر اینکه تاکتیکی باشد و آبروی خود را در کف گرفته‌اند. نه درنده هستند و نه شرمنده و در قبال داخلی و خارجی، سر خم نمی‌کنند و دائماً رزمنده هستند. اینان هیچوقت، حرف بد نمی‌زنند و اگر حرفی را بزنند به حرفشان تعهد دارند و سرشان برود، حرفشان نمی‌رود. اینان هم اقلیتی هستند همچون ! ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۳۰ 🌐 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 👈محل نظرات👉 🙏