eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
157 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی از و نقش روستای ما در ! (قسمت ۰۰۲): بررسی نقش تاریخی «روستای امامزاده علاءالدین» در باخت‌های پی‌درپی «تیم‌های ملی در جام جهانی» (عمدتاً ورزش‌های جمعی)!!! اگر قرار است که بعد از صرف تومان و دلار و یورو از بیت‌المال برای ، اعطای معافیت‌های گوناگون مالیاتی، خدماتی، سربازی و امثالهم به عده‌ای که ادعای قهرمانی دارند، تخصیص هزاران ساعت از لحظات گران‌بهای (میلی!؟) به سل‌بریدی‌های دوزاری، تخصیص انواع امکانات و تسهیلات و خدمات ملی به عده‌ای پرمدعا ووو... نتیجه‌اش باخت ۶ بر ۲ در جام جهانی باشد، اکیداً پیشنهاد می‌کنم، اهالی روستای ما را به مصاف تیم‌های جهانی بفرستید. البته نه جوان‌های امروزی (روغن‌نباتی؟!) بلکه همان جوانان قدیمی را که همچون آهو در کوهها به هر سوی در پی گله خود می‌جهیدند و همچون ببر، درندگان را فراری می‌دادند و اینک البته پیرسال شده‌اند. اگر قرار به شکسته، ما هم بلدیم شکست بخوریم! فوقش بجای ۶ گل ۶۰ تا گل می‌خوریم! عوضش اینهمه در اوضاع ناهنجار اقتصادی ملت و بلکه ، صرفه‌جویی می‌شد و آبروی مثلاً اسطوره‌های هم بر باد نمی‌رفت. اگر قرار به باشد، هزاران روستا را می‌توان به صف کرد. چه لزومی دارد، اراذلی را بفرستیم که بجای تمرکز بر ، دنبال تقلید از اداواصول مشتی و متمرکز باشند؟! و با وطن‌فروشی آشکار به ولی‌نعمتان خود، دهن‌کجی، اهانت و کنند و به ، لگد بزنند؟!! جوانان قدیمی و حتی جدید روستای ما (امامزاده علاءالدین) و هزاران روستای دیگر اگر در میدان، غیرتی‌تر از بی‌صفت‌های نمک‌بحرامی که نای خواندن را ندارند، نجنگند و حتی ۶۰ بر ۶ شکست بخورند نهایتاً همه دنیا می‌فهمند که فرضا فلان روستای نامتمدن و بی‌فرهنگ شکست خورد نه ! اینک این دلقک‌های اعزامی اگر در بازی با ولز و ، باخت مسخره خود به را جبران نکنند، نه تنها از بازگشت آن‌ها به ایران‌زمین باید ممانعت شود بلکه نه تنها وزیر ورزش که کلیه وزارتخانه ورزش و نیز باید استیضاح شوند و قطع و امکانات و... البته با همه این احوال؛ بنده صرفاً این تیم‌های اعزامی متخصص در شکست‌های جهانی را نمی‌دانم بلکه ریشه این ناکامی‌ها را باید در بخش «» این ملت، جستجو کرد که بدون این آسیب‌شناسی خطیر، هرگز قادر به قله‌های افتخار در سطح جهانی نخواهیم شد. واقعیت‌های دردناک ملی را باید بصورت عمیق و دقیق شناخت و آنگاه در صدد پیچیدن نسخه علاج برآمد. آری! سخن از کشف «درد ملی نهادینه» شده است که در طی هزاران سال در تمامی موی‌رگ‌های ملت ما رسوب کرده است و لازمه آنژیوگرافی و آنژیوپلاستی موفق این آترواسکلروزیس کهن، مشاهده و معاینه رسوبات در اخلاق و و تفکرات این است. خوشبختانه بسیار عالی و کارآمدی هم داریم ولیکن، و مدیرانی نداریم که بتوانند بین «درد و درمان» موجود پی به انطباق اصولی و عقلانی ببرند. بدیهی است که وقتی را نمی‌شناسند، راه را هم نمی‌یابند. درمانی هم که پیشه می‌کنند، درد اصلی را معالجه نمی‌کند و این کهنه‌درد کماکان فغان‌انگیز است و راه درمان هم کماکان معطل می‌ماند! که حیرت‌انگیزتر از هر چیز همین است! یعنی همان حکایت همیشگی؛ «آب در کوزه و ما تشنه‌لبان می‌چرخیم / یار در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم»! از آب و یار همراه خود کرده و از تشنگی و بی‌کسی رنجوریم و البته که حکایت غریبی است! آری! درمان درد ما در «بازگشت به خویشتن خویش» است و بس. اما چگونه؟ و چگونه؟! و چگونه؟!! راه حل پیشنهادی شما چیست؟ لطفا با ما همراه باشید. ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ «چلچراغ معارف و احکام» https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 اعوجاجات پوزیده! بنده در ۷۵-۱۳۷۲ توفیق داشتم که از طرف جمعیت فعال در (تحت زعامت مرحوم آیةالله غیوری‌ره؛ نماینده ویژه در )، به ارائه شبانه‌روزی خود در زابل بپردازم. از جمله در جایگاه مدرس «دومین حوزه علمیه زابل» و نیز دبیر «دانشسرا و دبیرستان بخش مرکزی زابل» و نیز امام جماعت «سازمان عمران سیستان» و مسجد جامع بنجار و... بد نیست این خاطره را هم بیافزایم که در یکی از روزهای بازگشائی مدارس، استاندار وقت به زابل آمده و قصد افتتاح مدارسی را داشت که در طی آن سال در سیستان، احداث و آماده بهره‌برداری شده بودند و لذا آمده بود که این کار را باتفاق زابل انجام دهد. حاج‌آقا بیانی از بنده هم خواستند که در معیت باشم. از صبح زود راه افتادیم و تا تاریکی غروب روستا به روستا مشغول شرکت در مراسم افتتاحیه مدارس تازه تأسیس بودیم. اولش تعجب می‌کردم که چرا استاندار در هر مراسم چند دقیقه بیشتر حضور پیدا نمی‌کند و سریعاً مراسم را ترک می‌کند! تا اینکه تدریجاً متوجه شدم علتش تعداد بالای مدارسی بود که در نوبت افتتاح بودند و سفری واقعاً خسته کننده بود و من که از همه جوان‌تر بودم، کمردرد گرفتم! با اینکه ماشین استاندار، شاسی بلند و راحت بود. با تاریکی هوا و اصرار راننده، از افتتاح مدارس باقیمانده صرف‌نظر شد و به شهر برگشتیم. در آن‌جا بود که بنده هم متوجه پهناوری منطقه سیستان شدم و هم اینکه در آنجا چقدر کارهای عمرانی فراوانی انجام شده است و مورد غفلت است! اگرچه بعضی‌ها در 👈این‌جا👉و👈این‌جا👉 سعی کردند که پوچ بودن (بدتر شدن اوضاع زابل نسبت به قبل از انقلاب!) را با اشاره به طرح‌های اجرا شده در آن خطه، اثبات نمایند. ولیکن بنظر بنده، زابل به آن پیشرفتی که باید می‌رسید، هنوز نرسیده است و مقصرین مسئله هم افسادطلبان بوده‌اند که دول بعد از انقلاب را در چنگ خود داشتند که اتفاقاً پزشکیان عضو همان قبیله منحوس است! فلذا مدعی، خود عضوی از متهمین این و است. در آن سال‌ها آن خطه در صدد بودند که استان و ، به صفت توصیف نشود و بلکه بعنوان نامیده شود! (حتی کم‌برخوردار نامیدن آن را هم قبول نداشتند!) و سعی می‌کردند به هزار و یک دلیل، اثبات نمایند که و و سایر شهرهای این استان، از خارج شده و مثل ، توسعه‌یافته هستند! فلذا یک‌روز به پسر وقت زابل گفتم که از حاج‌آقای بیانی بخواهد تا او به مسئولین تذکر دهد که ادعای خلاف واقع نکنند. او گفت؛ علت چنین تکاپویی دو علت دارد: ۱) محروم نامیدن این استان، از موانع جذب است. ۲) طبق آمارهایی که خودم [پسر امام جمعه] در مراجعه به انواع دستگاههای دولتی در تهران بدست آوردم، واقعیت این است که این استان در تخصیص تسهیلات و منابع مالی و... بین همه استان‌ها، رتبه اول کشوری را دارد. یعنی هیچ استانی در ایران به اندازه این استان، جذب نداشته است ولیکن به علت با ، قرب باتفاق منابع تخصیص‌یافته، بمحض وصول به استان، از استان خارج شده و در سایر استان‌ها و حتی در سایر کشورها سرمایه‌گذاری شده است. یعنی بیت‌المال به نام اما به کام ، مصرف شده است. لذا در مدارک و مستندات دولتی، بیشترین بودجه استان‌ها به این‌جا تخصیص داده شده اما در عمل کمترین نشست را در این استان داشته است! و اگر شخصی حقیقی یا حقوقی بخواهد مجرمین و متخلفین را شناسایی و مجازات کند، یک لشگر را باید به استنطاق بکشد! جعبه سیاه این تخلفات سنگین هم عمدتاً بعد از انقلاب و هستند! جناب آقای پزشکیان که دم از می‌زنی! اگر ذره‌ای صداقت و شجاعت و درایت در تو باشد، بهتره که دنبال بیت‌المال به یغما رفته در کابین عروس‌های و مرکزی بیافتی و بیت‌المال تخصیص‌یافته به زابل و امثال آن را از حلقوم آن‌ها بیرون بکشی تا زابل و حوالی آن از محرومیت، خارج شوند. کافیست کلیه فرماندارهای استان را تحت تعقیب قرار بدهی! زیرا آن‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که بودجه‌های سنگین این استان از کجاها سر در آورده است! و این را هم بدان که کلیه نهادها و دستگاه‌های (نظارت، ارزیابی و بازرسی)، خود از زمره مظنونین قضایا هستند! و همچنین پرونده برخی از آسمان‌خراش‌های تهران، مشهد و حتی دوبی و نیز برخی شرکت‌های حمل‌ونقل و همچنین کارخانه‌های مواد غذایی و نوشیدنی‌های ایرانی و عربی و شهرک‌های ویلایی شمال وو.. را بیرون بکش و آنگاه بیا به رسانه‌ها آمار بده که اوضاع زابل، چرا مطلوبیت ندارد و به تعبیر خودت بدتر هم شده است! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏