eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
157 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 🔥🔥حماقت محض!🔥🔥 شیعیان امیرالمؤمنین (ع) در معرض معارضه با آن‌حضرت! برخی از مدعیان و دوستداری علیه‌السلام، با این ادعا که؛ «در شرکت نمی‌کنم، زیرا که؛ اولاً از نامزدهای دارای ، شناختی ندارم و ثانیاً ، دوره به دوره بدتر شده که بهتر نشده»!! و اما پاسخ متواضعانه‌ای که بنده به علیه‌السلام، می‌توانم عرض بکنم: اولاً) گیریم که اساساً همه نامزدهای دارای کد انتخاباتی (بمفهوم عبور کرده از فیلتر البته گشاد )، انسان‌هایی العیاذبالله، هستند و فاخر نیستند!! حتی در چنین صورتی؛ اگر خواسته یا ناخواسته، این را به مهم برسانیم، آیا در ، مؤاخذه خواهیم شد؟! با عنایت به سخن مشهور «لابد للناس من امیر برّ او فاجر» (مردم باید دارای امیری باشند ترجیحاً نیکوکار وگرنه که ناچاراً باید گنهکار را بالا برد!)، «انتخاب/انتصاب گنهکار» بر «عدم انتخاب/انتصاب»، رجحان و برتری دارد. آیا مفهوم این سخن خطیر ، چنین نیست که برو به کسانی رأی بده تا کرسی‌های مجالس، خالی نمانند (و یا با ننشینند) ولو اینکه موکلین شما، از زمره و گنهکاران باشند؟ و اینکه حق نداری کشور را بلاتکلیف بگذاری. فلذا اگر قرار باشد که در قیامت، مؤاخذه شویم برای رأی دادن به حتی گنهکاران، نخواهد بود بلکه برای ، خواهد بود. زیرا شرّ و زیان و «عدم انتخاب» بمراتب بدتر و بیشتر از است. خطرات اجتماعی، وحشتناک‌تر از نظم و نظامی است که آن، مصداق نباشند. بنابراین «عدم در انتخابات»، گناهی است که آن محدود به این نیست و در هم موجب است. زیرا مضری است که مضرات آن قابل محاسبه نیست! بنابراین عدم شرکت در انتخابات (بخشی مهم و بلکه اهم در بر مملکتی که همه‌جانبه در معرض انواع و حیاتی پیرامونی خود قرار دارد) هیچ‌گونه وجاهت شرعی، عقلی و عرفی ندارد. عدم شرکت در انتخابات، بجز تأیید هرج‌ومرج و نیست که است. فرض کنیم که من به هر علتی، رأی ندهم و شما هم رأی ندهید و دیگران هم مثل ما بعللی در رأی‌گیری شرکت نکنند، آنگاه نتیجه چه می‌شود؟ ۱) آیا و تصویب مقررات و ریل‌گذاری اموری که باید انجام شوند تا امورات مردم بچرخند، تعطیل نمی‌شود؟ و آیا بزرگترین قوه ملی (مجریه) و بالتبع امور ملت، معطل نمی‌گردد؟ ۲) آیا وزرای قوه مجریه، معطل که به وزارت آن‌ها مقبولیت و مشروعیت می‌دهد، نمی‌مانند؟ و آیا با اضمحلال امکان وزرای و منتفی شدن امکان دستگاه‌های اجرایی، ، مطلق‌العنان نمی‌گردند؟ ۳) آیا محوری‌ترین اقدام برای که است، مضمحل نمی‌گردد؟ ۴) پیشگیری از ورود آسیب به مملکت از طریق پشتیبانی از ، آیا با مشارکت فراگیر ملی بهتر محقق می‌گردد یا با تنها گذاشتن ولایت و قطع بازوهای حاکمیتی آن؟ ثانیاً) عدم شناخت نامزدهای انتخابات (که واقعاً هم برای هیچکسی میسر نیست بجز خود خدا جلّ‌جلاله)، رافع تکلیف نیست. گیریم که ملت ما هیچ شناختی در حد حتی ۱٪ هم از حتی ۱نفر این ۱۵/۰۰۰ نفری که موفق به اخذ کد انتخاباتی شده‌اند، ندارند! آیا توجیه می‌کند که انتخابات را عملاً تعطیل/تحریم بکنیم؟! هرگز! شده با یا و یا بر اساس فرضاً حروف الفباء و... اتخاذ انواع روشهای خلاقانه دیگر، این ملت باید (ضمن سپاسگزاری از نعمت شورای نگهبان) ۳۷۸ نفر از این ۱۵۰۰۰ نفر را راهی این دو مجلس بنماید. این دیگه آخر فروپاشی هرگونه بهانه‌جویی برای طفره رفتن از ایفای این مسئولیت خطیر است. بنابراین برای عدم شرکت در انتخابات، هیچ‌گونه مفری برای کسی نیست، چه از لحاظ شرعی و چه از لحاظات عقلی و عرفی. بنابراین بهانه‌ای مبنی بر اینکه شناختی از نامزدها ندارم، ارزشی بیش از بهانه‌تراشی‌ها و ایرادات بنی‌اسرائیلی ندارد. مضافاً که هماهنگی با دشمنان خبیث و مکار و هم است. ثالثاً) آیا براستی، دوره به دوره، ملت و مملکت ما ضعیف و بدبخت شده است؟! بلی! اوضاع معیشتی مثبت مردم، بخش تفکیک‌ناپذیر است ولیکن ابعاد و اعماق این اوضاع معیشتی، کدامین هستند؟ آب و برق، نفت و گاز، تلفن و اینترنت، راه و جاده، غذا و دارو، خوراک و پوشاک، مسکن و مسجد، درمان و بیمارستان، بندر و فرودگاه، مترو و راهن، مدرسه و دانشگاه و... و مهمتر از همه و ، آیا هیچ‌کدام از این‌ها در این ۴۵ سال (برغم دشمنی‌ها) رو به بهبودی نرفته است؟! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۹ اسفند۱۴۰۲ 💠 🆔@chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🌹
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 انتخاب با قرعه‌کشی! (بخش ۱۱): [زدن کلمه «بخش ۰۰» = بازگشت به بخش قبلی] 👌 تکملة مباحث پیشین: ۱) عطف به مسئله سنی نامزدها ناگفته نماند که (معاون اول، وزراء، معاونین، رؤسای سازمان‌ها و شوراها، استانداران، سفراء، بازرسین و امثالهم) هر کدام از این نامزدها هم و بلکه مهمتر از خود آن‌ها موضوعیت جدی دارد. البته انتظاری از نامزدها نمی‌رود که آحاد وزرای مد نظر خود را معرفی بکنند، زیرا که این مطلب رهین رای‌زنی‌های بعدی فی‌مابین آن‌ها با خواهد بود و ای‌بسا کسانی را نام ببرد که نتوانند از مجلس، بگیرند. ولیکن معرفی و حداقل ۵ نفر از ، می‌تواند نشانه نامزد با و مهمتر از آن، میزان و دولتش باشد. ۲) عطف به نکته مورد اشاره در مطلب شاخص ظاهری، شخصی را با عنوان رئیس جمهور برگزیده و به بفرستیم که امور مهم و پیام ، در او کاملاً متجلی باشد و سایر به صرف مشاهده وجنات و سکنات و حرکات این ، به ارزیابی و قضاوت ۱۰۰٪ مثبتی از «نهضت+نظام» و برسند. همچون مُشک که خود باید ببوید نه آنکه عطار بگوید، عین سوهان قم، گز اصفهان، قاووت کرمان، پسته سمنان، باقلوای قزوین، عسل سبلان، نان‌برنجی کرمانشاه، انار ساوه، خربزه مشهد، شکرپنیر بجنورد، نوقای تبریز، قطاب یزد، توت تهران، نُقل ارومیه، حلواشکری دزفول، فالوده شیراز، فلفل سبزوار، کشمش کاشمر، قاق قوچان، سیب دماوند، حلوای زنجبیل اردبیل، شیره همدان، زعفران قائنات، گلاب قمصر، فطیر اراک، پنیر لیقوان، کنجد کردستان، آدامس سقز، مربای بابل، میگوی بوشهر، هندوانه فراشبند، انبه و بالنگ سیستان و بلوچستان، کلوچه گیلان، لیموی جهرم ووو... (که اگر همه خوشمزه‌های ایران را بشماریم، از اصل پیام باز می‌مانیم!) 🕶 مثلاً خوب است که منتخب ما، 👓 باشد تا (که انتظار داریم ما را بعنوان و خود در و بپذیرند) بفهمند که ، اهل مطالعه و و بالتبع نکته‌سنج هستند! و خوشبختانه ۵ نفر از ۶ نفر عینکی هستند! فلذا اگر را برگزینیم، دنیا خواهد فهمید که ایرانیان، متأسفانه اهل و و اهل دقت و مطالعه نیستند! ۳) عطف به مطلب برخورد حذفی با ۵ نفر از ۶ نفر نامزدها، واقعاً حیف است که ما ۵ هدیه شورای نگهبان را با إدبار خود پس بزنیم (تا یکی را بپذیریم) ولیکن چاره‌ای نداریم و مجبوریم با خون دل، فقط به یکی از آن‌ها إقبال نماییم. اینجاست که باید با گازانبری خود وارد صحنه بشویم. در نتیجه عقلاً مکلفیم که اندکی قسی‌القلب بشویم! وگرنه هرگز به «انتخاب اصلح» نائل نخواهیم گشت. ولیکن این قساوت ما باید بگونه‌ای باشد که بعداً کمتری پیدا بکنیم. حال اگر کسی دل‌ش نمی‌آید که هیچ‌کدام از این دسته گل‌های سرسبد شورای نگهبان را، پر پر کند، بهترین کار همانست که دست به دامن بشود! زیرا مهم‌تر از آنکه کدام‌یک از این شش تن بالاتر برود، اینست که در منظر ، در قلع و قمع ، در بنشیند، یعنی هرچه بیشتر و افزونتر ان‌شاءالله🤲 اگرچه این‌جا فقط صحنه دل و قلب و «سعه صدر» و حلم نیست، بلکه معرکه عقل است و «شرح صدر» و بصیرت و علم! تا شاید بتوانیم بخوبی و شایستگی بکنیم 🤲 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿۱﴾ آيا براى تو سينه‏‌ات را نگشاده‏‌ايم(۱) وَ وَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ﴿۲﴾ و بار گرانت را از [دوش] تو برنداشتيم(۲) الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ﴿۳﴾ [بارى] كه [گويى] پشت تو را شكست(۳) وَ رَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿۴﴾ و نامت را براى تو بلند گردانيديم(۴) فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾ پس [بدان كه] با دشوارى آسانى است(۵) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾ آرى با دشوارى آسانى است(۶) فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾ پس چون فراغت‏ يافتى به طاعت دركوش(۷) وَ إِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾ و با اشتياق به سوى پروردگارت روى آور(۸) ۴) اولین دسته‌گلی که باید پر پر کنیم، جناب آقای مسعود پزشکیان است. زیرا؛ ۴/۱- هفتاد سالگی، سن مناسبی برای حمل بارهای فوق‌العاده سنگین نهضت+نظام اسلامی نیست وقتی که جوان‌ترها در میدان هستند. ۴/۲- کسانی که ایشان را احاطه کرده‌اند مصداق هستند و باید از آن‌ها بگریزد نه اینکه به هر قیمتی به آن‌ها بیآویزد! «... وَ مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا» .. و من گمراه‌کنندگان را دستيار خود نمى‌گيرم. (سوره ۱۸/آیه ۵۱) ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱ 🆔کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲گروه چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 نیرنگی بنام گفتمان رئیس جمهور (بخش ۴): یکی از معیارهای من‌درآوردی آقایان هاشمی، خاتمی، مشانژاد (ترکیب مشایی+احمدینژاد) و اینک ظرپز (ترکیب ظریف+پزشکیان) در جای‌گاه ، عَلَم کردن مفهومی بنام بوده است که امری بر خلاف نصوص و روح قانون اساسی است. رؤسای قوه مجریه بجای تمکین به مجری بودن قوانین ملی و مصوبات پیوسته در تکاپوی این بوده‌اند که هم برای خود برپا نمایند که نوعی استنکاف از اجرای مصوبات ملی و بلکه تحت‌الشعاع قرار دادن کلیه حکومت و حاکمیت و «در رأس امور بودن مجلس» در ذیل شعارهای مصادره‌ای و سلیقه‌ای خود بوده است تا بتوانند خر مراد خود را برانند! و متاسفانه نظام ما هم فاقد ساختاری بوده است که مانع آن گردد و دولتمردان قوه مجریه را به ریل قانونی خود برگرداند. در عین‌حال مقام معظم رهبری نیز متقابلاً در این درایت بوده‌اند که آن‌ها را در قالب برنامه‌های کلان و بلندمدت، عملاً به ریل‌های قانونی سوق بدهند. ج) سومین گام حضرت آقا، متناسب با دست شستن از برنامه چشم‌انداز بیست‌ساله، پرداختن به طرح دیگری بود که شخصاً به تبیین آن برای خواص نظام برخاستند و چند جلسه‌ای هم دنبال کردند. و مدیریت آن برنامه را هم به آقای مخبر سپردند ولیکن تا جایی که بنده دنبال می‌کردم خروجی مدونی نداشت! جزئیات این گام را می‌توانید در ذیل مبحث پنجمین خیز نظام در 👈این مقاله👉 ملاحظه بفرمایید. د) چهارمین گام حضرت آقا (= ششمین خیز نظام) برای مهارکشی سرکشی‌های رؤسای قوه مجریه، دکترین بود که فرماندهی آن هم بر عهده قوه مجریه نهاده شد و قرعه فال اولین فرمانده این میدان (در دشمنان با ایران) هم بنام فردی افتاد که شهرتش جـــهـــان‌گـــیـــر بود اما اسحاق‌خان صریحاً گفت: من قادر به گرفتن منشی خودم هم نیستم! و بدینگونه برنامه اقتصاد مقاومتی هم توسط دولت روحانی (که گفتمانی بجز بمفهوم وادادگی در مقابل نداشت) لوث و مضمحل گردید! هـ) پنجمین گام حضرت آقا، برای مهار گفتمان‌های ذوقی رؤسای جمهور متکبر، طرحی موسوم به «الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت» بود که با ایده پیاده‌سازی آن در طی ۵۰ سال آینده، برافراشته شد. این برنامه وقتی به تنقیح و اقتراح گذاشته شد بنده هم نقدی در ۶ صفحه A4 در قالب سه مقاله بر آن نوشته و نکاتی را متذکر شدم: 👈مقاله اول👉 💠 👈مقاله دوم👉 💠 👈مقاله سوم👉 اما بنظرم حضرت آقا معطل بازخوردهای این طرح نمانده و در گام ششم خود دست به تحریر بیانیه زدند و سزامند است که همین برنامه مبنای کلیه ارکان و اجزاء حاکمیت نهضت+نظام اسلامی، قرار بگیرد (ان‌شاءالله) زیرا که در خود موفق بوده است. و) حضرت آقا برای مهارسازی گفتمان‌های سلیقه‌ای رؤسای جمهور، به برنامه‌های بلندمدت (۵ ساله، ۲۰ ساله، ۴۰ ساله و ۵۰ ساله) اکتفاء نکردند و بلکه در قالب گفتمان‌های یک‌ساله (ولو قابل تمدید) هم آنرا دنبال کردند و لذا عنوان هر سال جدید هجری را در عید نوروز به یک گفتمانی تخصیص دادند که جنبه کلیدی دارند. و بدینگونه هم تا حدودی دولت و بلکه کل حاکمیت را جهت‌دهی فرمودند ولو اینکه بعضاً تکاپوی درخوری از جانب دولت‌ها بدان‌ها معطوف نگشته است! 👌 و اما مقایسه‌ای بین گفتمان‌های رؤسای جمهور پیشین با : گفتمان خود را و دولت خود را اعلام کرد و ویژگی خاص خود را بودن آن‌ها معرفی کرد که تقریباً همگی غیرسیاسی (غیرمبارزاتی) بودند و حتی وقتی اظهار تعجب و سؤال شد، ادعا کرد که خودش آنقدر هست که غیرسیاسی بودن را جبران نماید. یعنی گزینش و چیدمان اعضای دولت خود را متأثر از گفتمان کار و سازندگی جلوه داد تا سایر شرایط مطلوب را دور بزند! و البته این گفتمان، هیچ مخالفی هم پیدا نکرد. زیرا که همه متقاعد شدند که ویرانی‌های جنگ تحمیلی ۸ ساله باید ترمیم شود. صد البته سازندگی، دارای ضرورت اهمیتی و اولویتی بالایی بود ولیکن مصادره این امر حاکمیتی، زیربنای بدعتی شد که باید آنرا یک فرد یا یک جمع خاص بر نامید. گفتمان وی ایجاب کرد که وی آنقدر در جای جای کشور کلنگ بر زمین بزند که به هم مشهور شد. گفتمان خود را آزادی قرار داد. زیرا با توجه به شرایط موجود نمی‌توانست نهضت کلنگ‌زنی هاشمی را تکرار نماید زیرا صرفاً جوابگوی تکمیل طرح‌هایی بود که کلنگ آن پیشاپیش توسط زده شده بود. و از آن‌جا که حرفی برای گفتن داشته باشد، وی رفت سراغ مسائلی که فارغ از جنگ و تفنگ و کلنگ باشد. او را با تأویل به برای .. ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۲۹ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 ⁉️ انتظار ظهور امام زمان(عج) ایرانیان، چرا به ظهور مجدد شاه سلطان حسین انجامید؟! یکی از شگفت‌انگیزترین دودمان‌های ، سلسله بود که نیای بزرگ آن‌ها؛ صفی‌الدین (۶۵۰–۷۳۵ ق) بود. این دودمان بعد از حدود دو قرن طراحی و برنامه‌ریزی، توانستند بیش از دو قرن (۱۱۴۸–۹۰۷ ه‍.ق) بر فرمانروایی کنند و با جنگاوری‌های بی‌امان خود، را به ابعاد گسترده جغرافیایی سلسله برسانند. آن‌ها بود که توسط افاغنه در هم شکست و سپس توسط رسماً پایان یافت. ، ویژگی‌های شخصیتی متفاوتی نسبت به سلاطین قبلی خود داشت. از جمله این که مرد و آرامی بود. «به پیر به پیغمبر» که اهل نبود و می‌خواست و علاقمند به بود و در طول حکومتش نه تنها گردن کسی را نزد بلکه حتی یک روز هم (نماد که رسم سالیانه بود) نه تنها خود نپوشید بلکه به و خود هم اجازه نداد. یک روز که در باغچه می‌انداخت، یکی از فرزندانش زاغی را با تفنگ زد و او از این اتفاق، شد و به‌خاطر به آن پرنده، ۲۰۰ تومان زر از به داد. (سفرنامه کروسینسکی و فوائد الصفویه) او بسیار دل‌رحم و نازک‌دل بود. فلذا خود را بر زمین نهاده بود و هیچگاه آن‌را برنداشت! حتی زمانی که ، چشمان زیبای او را از کاسه سرش در آورد! او که تحت‌الحمایه و مشتاق بود که او را حساب کند اما ، چند هزار شازده را جلوی چشمانش یکی یکی سر برید! این سلطان که خود را مرید می‌پنداشت، در جواب عارف بزرگ، سیدقطب‌الدین نی‌ریزی، که او را از خرابی اوضاع و فتنه قریب‌الوقوع افغان‌ها هشدار می‌داد، نوشت: «راست است که در کار است. ما هم خود به علاوه ، کرده، قدغن فرموده‌ایم [امر کرده‌ایم] در اندرون از رجال و نساء سادات موسویه نخود را لااله‌الاالله بخوانند. صباحاً و مساءً در کارند؛ ان‌شاءالله آش معتبری فراهم کرده به کل خلق می‌خورانیم. از باطن سادات موسویه دفع بلا خواهد شد. از جانب شما هم ملتمس دعا هستیم که دولتخواهی فرمودید. زیاده زحمتی نیست.» این جواب تحقیرآمیز، (که خود نشان‌دهنده و شاه سلطان حسین است)، 👈سیدمحمدحسینی(قطب‌الدین)👉 را مأیوس گردانید. آری آن برای بجای بدنبال به بود و بجای بازدارنده در تدارک اندرونیه بود! سرنگونی این و !، علل مختلفی داشت که شاید بدترین آن‌ها طرفداری وی از بود. جنبش وی تا بدانجا رسید که سالی سه روز حضور مردها در را ممنوع می‌کرد تا زن‌ها بتوانند در سطح شهر، ظاهر شوند. در این سه روز، مأمورین سلطانی، به شکار برای می‌پرداختند ولو از زنان شوهردار! از دست دادن و اجدادی، تاوان افراط وی در و و او به بود. عامل مهم دیگری که در ، نقش داشت، حل ناترازی‌های مالی از طریق گشاد کردن دست حکومت در و افزایش بی‌رحمانه و و بود که قاطبه ملت را به ستوه آورده و باعث شورش‌های سراسری در شد. یکی دیگر از علل اضمحلال این دودمان، انتصاب و در و عدم مؤاخذه و محاکمه بود تا آن‌جا که را حاکم بر ، و کرد و او چنان عرصه را بر زندگی ، تیره و تار کرد که به شورش بزرگی به رهبری برخاستند و دودمان بیش از ۴۵۰ ساله صفویان را بر باد دادند! او فاسدتر و فشل‌تر از آن بود که را به و و بکشاند. (از اژدهای صفوی به گربه امروزی) عملاً از زمان شاه سلطان حسین آغاز شد! حال که شاهد فروپاشی سریع و گریز ناگزیر هستیم (البته شیری که چون موش به سوراخ خزید! لذا باید آنرا نامید!)، گویا باید باور کنیم که ؛ چیزی نیست بجز ! و چه اندک هستند آن‌ها که باید بگیرند! امیدواریم که ( نباشد. تنها راه جلوگیری از ؛ از است. 🔴والعصر🔴إن الانسان لفی خسر🔴إلا الذین آمنوا🔴و عملوا الصالحات🔴و تواصوا بالحق🔴و تواصوا بالصبر🔴 ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۰ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 اعوجاجات پوزیده! بنده در ۷۵-۱۳۷۲ توفیق داشتم که از طرف جمعیت فعال در (تحت زعامت مرحوم آیةالله غیوری‌ره؛ نماینده ویژه در )، به ارائه شبانه‌روزی خود در زابل بپردازم. از جمله در جایگاه مدرس «دومین حوزه علمیه زابل» و نیز دبیر «دانشسرا و دبیرستان بخش مرکزی زابل» و نیز امام جماعت «سازمان عمران سیستان» و مسجد جامع بنجار و... بد نیست این خاطره را هم بیافزایم که در یکی از روزهای بازگشائی مدارس، استاندار وقت به زابل آمده و قصد افتتاح مدارسی را داشت که در طی آن سال در سیستان، احداث و آماده بهره‌برداری شده بودند و لذا آمده بود که این کار را باتفاق زابل انجام دهد. حاج‌آقا بیانی از بنده هم خواستند که در معیت باشم. از صبح زود راه افتادیم و تا تاریکی غروب روستا به روستا مشغول شرکت در مراسم افتتاحیه مدارس تازه تأسیس بودیم. اولش تعجب می‌کردم که چرا استاندار در هر مراسم چند دقیقه بیشتر حضور پیدا نمی‌کند و سریعاً مراسم را ترک می‌کند! تا اینکه تدریجاً متوجه شدم علتش تعداد بالای مدارسی بود که در نوبت افتتاح بودند و سفری واقعاً خسته کننده بود و من که از همه جوان‌تر بودم، کمردرد گرفتم! با اینکه ماشین استاندار، شاسی بلند و راحت بود. با تاریکی هوا و اصرار راننده، از افتتاح مدارس باقیمانده صرف‌نظر شد و به شهر برگشتیم. در آن‌جا بود که بنده هم متوجه پهناوری منطقه سیستان شدم و هم اینکه در آنجا چقدر کارهای عمرانی فراوانی انجام شده است و مورد غفلت است! اگرچه بعضی‌ها در 👈این‌جا👉و👈این‌جا👉 سعی کردند که پوچ بودن (بدتر شدن اوضاع زابل نسبت به قبل از انقلاب!) را با اشاره به طرح‌های اجرا شده در آن خطه، اثبات نمایند. ولیکن بنظر بنده، زابل به آن پیشرفتی که باید می‌رسید، هنوز نرسیده است و مقصرین مسئله هم افسادطلبان بوده‌اند که دول بعد از انقلاب را در چنگ خود داشتند که اتفاقاً پزشکیان عضو همان قبیله منحوس است! فلذا مدعی، خود عضوی از متهمین این و است. در آن سال‌ها آن خطه در صدد بودند که استان و ، به صفت توصیف نشود و بلکه بعنوان نامیده شود! (حتی کم‌برخوردار نامیدن آن را هم قبول نداشتند!) و سعی می‌کردند به هزار و یک دلیل، اثبات نمایند که و و سایر شهرهای این استان، از خارج شده و مثل ، توسعه‌یافته هستند! فلذا یک‌روز به پسر وقت زابل گفتم که از حاج‌آقای بیانی بخواهد تا او به مسئولین تذکر دهد که ادعای خلاف واقع نکنند. او گفت؛ علت چنین تکاپویی دو علت دارد: ۱) محروم نامیدن این استان، از موانع جذب است. ۲) طبق آمارهایی که خودم [پسر امام جمعه] در مراجعه به انواع دستگاههای دولتی در تهران بدست آوردم، واقعیت این است که این استان در تخصیص تسهیلات و منابع مالی و... بین همه استان‌ها، رتبه اول کشوری را دارد. یعنی هیچ استانی در ایران به اندازه این استان، جذب نداشته است ولیکن به علت با ، قرب باتفاق منابع تخصیص‌یافته، بمحض وصول به استان، از استان خارج شده و در سایر استان‌ها و حتی در سایر کشورها سرمایه‌گذاری شده است. یعنی بیت‌المال به نام اما به کام ، مصرف شده است. لذا در مدارک و مستندات دولتی، بیشترین بودجه استان‌ها به این‌جا تخصیص داده شده اما در عمل کمترین نشست را در این استان داشته است! و اگر شخصی حقیقی یا حقوقی بخواهد مجرمین و متخلفین را شناسایی و مجازات کند، یک لشگر را باید به استنطاق بکشد! جعبه سیاه این تخلفات سنگین هم عمدتاً بعد از انقلاب و هستند! جناب آقای پزشکیان که دم از می‌زنی! اگر ذره‌ای صداقت و شجاعت و درایت در تو باشد، بهتره که دنبال بیت‌المال به یغما رفته در کابین عروس‌های و مرکزی بیافتی و بیت‌المال تخصیص‌یافته به زابل و امثال آن را از حلقوم آن‌ها بیرون بکشی تا زابل و حوالی آن از محرومیت، خارج شوند. کافیست کلیه فرماندارهای استان را تحت تعقیب قرار بدهی! زیرا آن‌ها بهتر از هر کسی می‌دانند که بودجه‌های سنگین این استان از کجاها سر در آورده است! و این را هم بدان که کلیه نهادها و دستگاه‌های (نظارت، ارزیابی و بازرسی)، خود از زمره مظنونین قضایا هستند! و همچنین پرونده برخی از آسمان‌خراش‌های تهران، مشهد و حتی دوبی و نیز برخی شرکت‌های حمل‌ونقل و همچنین کارخانه‌های مواد غذایی و نوشیدنی‌های ایرانی و عربی و شهرک‌های ویلایی شمال وو.. را بیرون بکش و آنگاه بیا به رسانه‌ها آمار بده که اوضاع زابل، چرا مطلوبیت ندارد و به تعبیر خودت بدتر هم شده است! ✍حسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏