eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
159 دنبال‌کننده
484 عکس
288 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ @SMHM212 امر خطیر خطرشناسی و هشدار در بنیاد فقاهت! (بخش ۰۱) یعنی و یعنی روحانیت، عبارتند از: ۱) خطرشناسی ۲) هشدارگری در مقاله «جایگاه ابدی روحانیت» اشاره کردیم که منشأ و علت وجودی و روحانیت و ، آیه مبارکه ۱۲۳ سوره بدون است. (در بعضی نسخ ، آیه ۱۲۲ سوره شریفه ) ولیکن برخی از از بیان این آیه شریفه، واهمه دارند و از تبیین و حتی ذکر آن گریزانند! یعنی؛ در حالیکه آحاد روحانیت و اسلام، در نعمت و رحمت برخورداری از فضای و و حتی از سپهر و فضای حوزات علمیه و نیز یافتن متأثر از آن‌را، مدیون این آیه مبارکه هستند، با این حال بعضاً التفاتی به آن نداشته و (گویا که تعمد دارند آن‌را نادیده بگیرند!) بلکه جرأت نمی‌کنند توجه دیگران را به مفاهیم والای آن جلب نمایند! چرا؟! نشان به آن نشان که (بنده ۶۱ ساله‌ای که یک‌سوم عمرم به مسافرت در انواع بلاد اسلامی و غیراسلامی گذشته)، کمتر حوزه علمیه‌ای را دیده‌ام که تابلوی سر درب ورودی خود را با این تزیین کرده باشد! و البته این متحیره، محدود به بعضی از روحانیت نیست و بنظر می‌رسد، بسیاری از مردمان هم چندان علاقه‌ای به شنیدن و فهم مسئولیت‌آور آن ندارند! تدبری در مفاهیم خود این آیه شریفه، می‌تواند علل این آیه را روشن سازد. زیرا باید دقیقاً ملاحظه کرد که؛ در آیه ۱۲۲ قرآن؛ کلمه «لینذروا» چه سنخیّت و تناسبی با کلمه «لیتفقهوا» دارد؟! طبق مفاهیم این آیه؛ فقه یعنی و یعنی و هم بالتبع یعنی و یعنی ، فلذا «تفقه» یعنی ادراک و فهم دقایق و عواقب خطراتی که جامعه و آحاد آنرا تهدید می‌کند. زیرا کسی قادر به در باره است که خطرات را بشناسد و چرا قرآن از فقیه توقع دارد که پیوسته به هشدار بپردازد و دائماً اعلام خطر کند؟! آیا بجز اینست که در ذات فقه و بلکه محور بنیادی آن، خطرشناسی جهت دادن مردمان است؟! (مفهوم۱؛ تفقه و فقیهی که خطرشناسی و هشدارگری ندارد، اساساً فقاهت و فقیه نیست و «فقیه آل‌محمد» یعنی کانون خطردانی و هشدارگری) به همین دلیل؛ و در قرآن، معمولاً قرین هم به کار رفته‌اند. زیرا دانش، زاینده تقواست و تقوی هم از علم، نشأت می‌گیرد. (إنما یخشی الله من عباده العلماء) با دقت در این آیه، درمی‌یابیم که؛ سؤال و جوابی مقدر است مبنی بر اینکه؛ وقتی که فراگیری جهت اقامه «دیانت‌ورزی»؛ چنان امر خطیری است که می‌طلبد عموم مؤمنین بدان مبادرت و اهتمام بورزند ولیکن چنین مطلبی، بعللی عملاً امکان‌پذیر نیست و قرآن هم بر این مسئله، صحه می‌گذارد که؛ «وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً»؛ امکانپذیر نیست که همه به امر فراگیری امر کوچ نمایند! (کوچ بمفهوم دست شستن از زندگی عادی ولو در قالب مسافرت به شهری غریب و دور از وطن و بستگان) پس چه باید کرد؟! جواب آنست که؛ «آب را اگر نتوان کشید، پس بقدر باید چشید»! همان سخن (ص): «ما لا یُدرَک کلُّهُ لا یُترَک کلُّهُ»؛ آنچه را کامل به دست نمی‌آید، نباید به تمامی وانهاد. فلذا آیه با این سؤال (= مطالبه الهی) تکمیل می‌شود که؛ «فَلَوْ لَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ؟»؛ پس چرا از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای کوچ نکنند؟ یعنی که از هر فرقه‌ای، طایفه‌ای باید کوچ کنند. چرا باید عده‌ای کوچ کنند؟! جواب: «لِيَتَفَقَّهُوا فِي‌الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» برای اینکه؛ در تفقه کنند تا زمانی که بسوی مردم خود برگشتند، آن‌ها را (به و جاری و آتی آن‌ها) هشدار بدهند تا شاید (امیدست) آن‌ها هم و احتیاط نمایند. بنابراین؛ چرخه مطلوب ، لزوم کوچیدن طایفه‌ای از مؤمنین برای فراگیری دقیق و عمیق امر خطرات و تهدیدات دنیوی و أُخروی مردمان برای زمانی است که بسوی ارتباط با مردم برمی‌گردند تا با تمام وجود خود (و بتعبیر امیرالمؤمنین؛ «أن لا یقارّوا»؛ با بی‌قراری و دل‌واپسی!) هشدار بدهند، بدون آنکه توقع داشته باشند که مردمان هم لابداً و حتماً به هشدارهای آنان، کمترین ترتیب‌اثری بدهند! (مفهوم۲؛ اگر مردمان نه تنها بی‌تفاوتی، بلکه دشمنی هم بورزند، فقیه باید به امر هشدار ورود یافته و به خطرگویی خود ادامه بدهد) (مفهوم۳؛ کسی/کسانی غیر از فقهای دینی، اعلام خطر و هشدار دادن ندارند. زیرا که این امر، مطلبی کاملاً است) (مفهوم۴؛ سخنرانی فقیه/فقهاء چیزی بجز خطررانی نیست!) ..ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ آبان۱۴۰۲ 🆔 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 💎 💠 کانال «حیفه این پیام‌ها را نبینی» 🌹
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 دولت سالمند؛ فرصت یا تهدید؟ (۲) اگرچه طبق آمارهای ؛ جمعیت ایران از ۲۲ سال (در ۱۳۵۵) به ۳۲ سال (در ۱۳۹۹) رسیده است ولیکن ، جمعیتی به شمار می‌رود. همچنین بیشترین مشارکت در دور دوم مربوط به گروه سنی ۳۵ تا ۴۵ سال بوده است. بنابراین به جرأت می‌توان گفت که ، نقش‌آفرینان اصلی بوده‌اند که البته مسئله چندان عجیبی نیست ولیکن تعجب در این است که ، برای ، چرا پیرترین نامزد را به نشاندند تا زمینه‌ساز تشکیل باشند؟! اگرچه این نتیجه‌گیری را نمی‌توان یک تلقی کرد و بلکه قرائن مختلفی حاکی از استثنائی بودن آنست. زیرا که پیرترین نامزد، با سوءاستفاده از «تحریک گسل‌های قومیتی و مذهبی» توانست خود را به برساند که قاعدتاً ارزیابی می‌شود. با این حال، چنانچه این واقعیت‌ها را بخواهیم نادیده بگیریم تا این نتیجه حاصل شود که «گزینش پیرترین دولت توسط جوانان ایرانی» کاملاً طبیعی بوده و مسیرهای عادی خود را طی کرده است، در این‌صورت یک قاعده‌ای می‌شود که تبدیل به معمای شگفت‌انگیزی می‌گردد که چرا؟!! در ارزیابی (فارغ از بررسی منفی بودن نوع و نیز خارج از منفی بودن و او) و او از زاویه به نتیجه می‌رسیم! همچنانکه در خود وی هنگام ورودش به دفترش، مرتکب آن شد و پاسخ دندان‌شکنی گرفت! مخاطبین محترم، بخاطر دارند که بنده حقیر یکهفته قبل از دور اول انتخابات ریاست جمهوری، طی «بند ۴/۱» یادداشتی با عنوان بخش ۱۱ انتخاب با قرعه‌کشی (در مورخه ۱۴۰۳/۴/۱) بمنظور هشدار در مسئله گرایش خطاکارانه بسوی گزینش خبط‌آلود «پیرترین نامزد »، نوشتم: «هفتاد سالگی، سن مناسبی برای حمل بارهای فوق‌العاده سنگین نهضت+نظام اسلامی نیست وقتی که جوان‌ترها در هستند.» و چهار روز قبل از آن، در بخش سوم همان سلسله (۱۴۰۳/۳/۲۷) نوشته بودم: 👌 مملکت (در سالن مونیتورینگ کلیه نقاط کشور و مدیریت آنلاین ۲۴ ساعته مسئولین)، فاقد کارآمدی کافی و بلکه لازم است. بله! اگر نظام دارای کارگزارانی نسبتاً «دانا، دلسوز و دلیری دین‌دار» بود و فرضاً کلیه مناطق کشور در وضعیت کرونایی بود، نیاز مبرمی به آنچنانی نبود ولیکن [اینک] توان جوانانه‌ای لازمست که بشود تا حدودی را جمع کرد.» و در همان تاریخ، در بخش چهارم همان سلسله نوشتم: 👌در عین‌حال؛ واقعیت اینست که بصورت طبیعی و در شرایط غیراستثنائی و در و متکی بر ، نامزد ۵۳ ساله بر نامزد ۷۰ ساله، بمراتب برتری دارد زیرا که بهتر می‌تواند از پس ۴ ساله مورد نیاز در گستره کشور پهناوری مثل بر آید.» همچنین در قالب عکس ضمیمه یادداشت مورخه ۱۴۰۳/۴/۱ با عنوان «انتخاب با قرعه‌کشی» (بخش ۰۹)، سن نامزدهای ریاست جمهوری را برجسته‌سازی کردم که مسن‌ترین آن‌ها، پزشکیان ۷۰ ساله بود و نسبت به سایر نامزدها، کمترین تناسب با را داشت که جوان‌ترین‌ها را می‌طلبد. ولیکن (علیرغم هشدارهای (که عمدتاً هستند)، ترجیح دادند که «ریاست اجرایی کشور پهناور ایران [و بسیار پر حاشیه]» را به بسپارند! و حال آنکه در چنین گزینشی، نه تنها هیچ فرصت مطلوبی، وجود ندارد، بلکه تهدیداتی هم نهفته است که مهمترین آنها «ناکارآمدی دولت» و «تعطیلی » در عرصه ملی ایران است که بالتبع پیامدی بجز پریشانی بیشتر و آشفتگی بدتر در امور مختلف و ندارد. چنانکه در یادداشت هشدارآمیز خود در مورخه ۱۴۰۳/۵/۷ ضمن انتقاد از انتصاب کهن‌سالان در مناصب معاونتی ، پرسیدم: ، نشانه چیست؟! جایگاه هم است! 🤲 امیدوارم میانگین سنی اعضای دولت چهاردهم، نصف میانگین سنی پیران این دولت باشد وگرنه مفهومی بنام برای ، رنگ خواهد باخت.» و این امیدواری، امروز با توجه به لیست پیشنهادی وزرای پزشکیان به ، رنگ باخت و بدل به یأس شد! یعنی اگر هم به چنین و پیری، بدهد، در واقع به مدیریت جهادی حکومت زده است و حال آنکه مبرم‌ترین ما برای ، برخورداری از است. و اما وحشتناک نهفته در برای که تیشه به ریشه نهضت+نظام اسلامی است، کدامند؟ و چه و دهشتناکی در آن، نهفته است؟ ...ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۵/۲۱ 🆔 کانال @chelcheraaqHM 💠 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و... 🙏