eitaa logo
مقالات حسینی منتظر
156 دنبال‌کننده
468 عکس
263 ویدیو
34 فایل
بخشی از مقالات متنوع سیدمحمدحسینی(منتظر) فرزند مرحوم حجة‌الاسلام و المسلمین؛ حاج سید میربابا حسینی(فاطمی) (اعلی الله مقامه الشریف) در حوزه‌های مذهبی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گنبد فیروزه
☫﷽☫ ! پارسال قبل از وقوع فتنه که مسئله تحقیق و تفحص مجلس در قضیه «فساد ۹۲ همت فولاد مبارکه» رسانه‌ای شد (و موجب تشدید فتنه مذکور گردید)، بنده سعی کردم اذهان مخاطبین خود را در قالب مقاله ذیل، به «فساد عظیم‌تر اوقاف» هم جلب بکنم و حال بعنوان یک نمونه بسیار کوچک؛ وقتی می‌بینیم که یکی از موقوفه‌های یکی از شهرستان‌ها به مبلغی معادل قیمت یک بطری شیر پاستوریزه، اجاره داده شده است، معلوم می‌شود؛ حق داشتم توصیه کنم که ملت، موقوفات خود را به «سازمان لوطی‌خور اوقاف» نسپارند. در «بحران روانی ناشی از فساد فولاد مبارکه» همه گمان کردند که زیر سر دولت روحانی و باند تبهکار اصلاح‌طلب‌های خائن است و لذا بر طبل رسواسازی آن کوبیده شد و رئیس جمهور دستور برکناری کلیه دست‌اندرکاران آنرا صادر کرد ولیکن وقتی معلوم شد که قریب باتفاق آن‌ها از جناح اصولگراهای خائن است، ورق برگشت و شمرده شد و رئیس مجلس، نوای دگری ساز کرد ووو... این مقاله 👇 را پارسال در واتساپ به اشتراک گذاشتم: 👇 🤔 سازمان اوقاف و امور خیریه (یا شرّیّه؟!) (بخش اول): آهای مردم! در نشسته‌اند. لذا هنگام اموال و املاک خود، هرگز از کلمه استفاده نکنید! تا مبادا بهانه‌ای به دست بدهید که کل یا بخشی از وقفیات و شما را قانوناً بالا بکشند! اجازه بدهید عمق مسئله و بلکه فاجعه را در قالب یکی از خاطراتم بیان کنم: در نیمه اول دهه ۱۳۶۰ بعد از شلتاق‌ها و خیانت‌های بنی‌صدر و تروریستی و سرانجام آیت‌الله و آیت‌الله و یارانشان و نیز شهادت جمعی دیگر از و بدتر از همه «ترور شخصیتی انقلابیون توسط قلم بمزدها» (بویژه علمای اعلام را)، تعدادی از روحانیون تهرانی گرد هم آمده و با راه‌اندازی و شرکت در جلسات هفتگی آن، به هم‌اندیشی پرداختند که اخیرا به بهانه تعطیل گردیده است! ریاست این تشکیلات را حجت‌الاسلام والمسلمین بر عهده داشت که آنرا بعداً به حجت‌الاسلام والمسلمین اکرمی سپرد. هم که ابتدائا حامی ۱۰۰٪ی منحرف بود در ۱۳۸۸ با چرخشی ۱۸۰ درجه‌ای آشکار حامی ۱۰۰٪ی گشت (که قصه آنرا قبلا گفته‌ام) و بعنوان اعتراض به (رمز فتنه ۸۸) را خودسرانه تعطیل کرد! لابد وی گمان می‌کرد «فتنه سید میرماسون» از «فتنه سید ابوالحسن»، برای و و ، کم‌رنگ‌تر و کم‌خطرتر است! (البته بعضی هم معتقدند که وی با اشاره ناطق نوری این کار را انجام داد!) ایشان در دوره به مسئولیت نهاد فرهنگی منصوب شد و جایگزین گردید. عباس امیری‌فر در زمان ریاست اکرمی، دبیر اجرایی جامعه وعاظ بود و در زمان ریاست جمهوری مشانژاد منصب ریاست نهاد فرهنگی ریاست جمهوری را بدست آورد و همزمان با تشکیل «جامعه وعاظ ولائی» (اما مشهور به جامعه وعاظ مشائی!) اقدام به انشعاب جامعه وعاظ کرد ولیکن بعد از تولید فیلم بازداشت و مدتی محبوس شد. در طی فیلم مذکور، فقیهی بنام بعنوان قوای امام زمان(عج) در آخرالزمان معرفی شد!!! (ناگفته نماند که این شیخ، بعد از فروافتادن طشت مشانژاد ، از آنها تبری جست!) بعد از تعطیلی توسط اکرمی، چند نفری از جمع شدیم و جلسات هفتگی آنرا در یکی از مساجد حوالی راه‌اندازی کردیم و حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ جعفر را که از همه ما مسن‌تر بود بعنوان دبیر جلسات بر تخت ریاست نشاندیم. ولیکن بعد از مدتی، آن مرحوم، از ریاست جامعه وعاظ داد و در توجیه آن، نکته عجیبی را مطرح نمود که تمام این مقدمات برای اشاره به همین توجیه استعفای ایشان مرقوم شد. وی گفت: «برخی از و کم‌بضاعت به من مراجعه می‌کنند که به آنها کمک مالی بکنم اما من شخصا که قادر به اجابت نبودم رفتم سراغ «سازمان اوقاف و امور خیریه» تا شاید از طریق آنجا بتوانم برای به ، آب باریکه‌ای راه‌اندازی کنم اما موفق نشدم! در حالیکه نیمی از تهران؛ از نوک قله دماوند تا بیابان‌های پائین قرچک و ورامین، وقف امور خیریه بویژه مساعدت به طلاب و علمای و و و مدارس علمیه شده است. زیرا سازمان اوقاف عمدتا در اختیار دزدهای قهاری افتاده است که حاضر نیستند حتی نم پس بدهند و به غارت ۱۰۰٪ی اموال و مشغول هستند و دزدترین دزدها در اوقاف جمع شده‌اند! من که ... ...ادامه دارد در: https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/538 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) تابستان ۱۴۰۱ 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠 🆔 @chelcheraaqHM
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 ⁉️ آیا مجلس شورای اسلامی، رکب خورد؟! انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ (که فتنه صهیونیست‌ها را بدنبال داشت) همزمان بود با میان‌دوره‌ای مجلس خبرگان رهبری و یکی از نامزدهای تهران، آقای سید محمود علوی بود که بعداً شد وزیر اطلاعات روحانی () و وی طبق شایعات، برای تبلیغات خود، ابتکار جالبی بخرج داد؛ به ستادهای طرفداران () می‌رفت و می‌گفت: پای صندوق به شما دو تا برگه می‌دهند. در جفتشان بنویسید: «محمود»! به ستادهای () که می‌رفت به طرفداران وی می‌گفت: در هر دو برگه‌ای که به شما می‌دهند بنویسید «سید»! و بین طرفداران که می‌رفت می‌گفت: در جفت برگه‌ها بنویسید: «لر»! حالا حکایت () است که برای منفعل کردن ، از لفظ مشترک خیلی بهره برد! طرفداران پنداشتند منظور او از آقا، اشاره به خاتمی است زیرا وی آقایی بجز او ندارد! طرفداران گمان کردند منظور وی از آقا، ظریف است زیرا او از اول ورودش به صحنه ریاست جمهوری، ظریف را آقای خود قرار داد! هم باورشان این بود که لابد منظور او از آقا، کسی بجز نیست! در حالی‌که وی یکبار هم عبارت «مقام معظم رهبری» را به زبان نیاورد و صرفاً لفظ مشترک آقا را تکرار کرد. لذا اکثریت نمایندگان فریب‌خورده در همه برگه‌هایی که به آن‌ها دادند، نوشتند: آقا! در جواب رهبری اگر تکذیب کند، چه خواهد گفت؟! حالا پیدا کنید پرتقال‌فروش را!!! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۶/۱ 🆔 @chelcheraaqHM 💠 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف 🙏
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 حمله بد؛ نوعی دفاع خوب است و ماجرای جایزه اعظم (سنت‌الرسول) در حکومت مشانژاد، تعدادی از سرداران بازنشسته، یک حزب سیاسی تشکیل دادند و خود را پنداشتند! در عین‌حال دنبال آن بودند که حزب‌شان بر سر زبان‌ها بیافتد تا بتوانند در انتخابات هم، تأثیرگذار باشند. از بنده هم برای حزبشان، ایده بکری خواستند که طرح (بمناسبت ) را پیشنهاد دادم و سریعاً هم استقبال کردند (یک نشان بین‌المللی به ارزش فرضاً یک میلیارد تومان یا فرضاً یک میلیون دلار متناسب با توان مؤسسه بعنوان !) به شخصی (حقیقی یا حقوقی) که بیشترین برای را طرح و دنبال کرده باشد. و نشستیم آئین‌نامه و دستورالعملی هم برای آن تدوین کردیم و ثبت مؤسسه‌ای که مجری جهانی آن باشد وو.. تا اینکه وقتی به مبحث اولین مصداق از اشخاص رسیدیم دچار اختلاف جدی شدیم! نظر قطعی بنده، اهداء نخستین جایزه آن مؤسسه به شخص بود ولیکن آن‌ها اصرار داشتند که به هدیه شود! همین اختلاف شدید موجب انفصال بنده از ادامه همکاری با آن‌ها شد. البته آن اختلاف، یک لایه زیرینی از اختلافی عمیق‌تر و بزرگتر را هم برملا کرد که برای بنده قابل تحمل نبود! (بنظر می‌رسید که آن‌ها می‌خواهند بودجه کل جایزه و مؤسسه ذی‌ربط آن را از بگیرند و اولین جایزه را هم به خود او بدهند!) یکی از شروط ورود بنده به همکاری با آن حزب؛ عدم حمایت آن‌ها از مشانژاد بود! و آن‌ها ادعا می‌کردند که ما هم با ایشان زاویه داریم خصوصاً با ! (این تخصیص، حاکی از این بود که تمایلی به کنار آمدن یا پذیرفتن () داشتند و اینکه مقصر و ، شخص است و فریب‌خورده اوست!! و بنده هم ضمن یکسان و هم‌طراز دانستن مشترک (در حد ۵۰ پنجاه) هر دو نفر مشانژاد در ، خواستار بیان «علل مخالفت آن‌ها با مشانژاد» بودم و آن‌ها هم عللی را مطرح می‌کردند که بنده استدلال می‌آوردم که چرا «محسنات مشانژاد» را «عیوب غیرقابل اغماض» آن‌دو می‌شمارید؟! فلذا مشکوک بودم که این‌ها بظاهر خود را منتقد و بلکه مخالف مشانژاد جلوه می‌دهند ولیکن آن‌ها در واقع بعنوان قابل ارزیابی بود! یعنی معایبی را به مشانژاد نسبت می‌دادند که به هر کسی نسبت داده شوند، حُسن او تلقی می‌شوند و بجای تضعیف، آن‌دو را تقویت می‌کرد! در عین‌حال وانمود می‌کردند که دفاع من از مشانژاد بخاطر آن اتهامات، مایه شگفتی‌ست و می‌پرسیدند: نکنه شما طرفدار مشانژاد هستید؟!! بنده هم می‌گفتم: نخیر! شما طرفدار مشانژاد هستید که با حملات بد و بلاوجه، معایب اصلی آن‌دو را پنهان می‌کنید و خروجی حملات شما موجب افزایش محبوبیت آن‌ها می‌شود! اگر واقعاً در مخالفت با مشانژاد، صداقت دارید، آن‌دو را مطرح و تحلیل کنید که هر بی‌غرض و بی‌مرضی از آن‌ها خبردار شود، از این جریان، متنفر می‌شود. آن‌ها ادعا می‌کردند که ما بیش از این نمی‌دانیم و شما توضیح بدهید که اصل قضیه چیه؟! می‌گفتم: وقتی شما خود را در سطح دولت سایه مشانژاد می‌پندارید و دنبال حزب سرآمد هستید، باید آنقدر مطالعه و هم داشته باشید که خودتان سر در آورید و نیازی به نشستن به پای تحلیل بنده نداشته باشید! و لذا اصرار داشتم خودشان کشف کنند اما ظاهراً دستشان خالی بود! و لذا ادعا می‌کردند که علل مخالفت ما با مشانژاد همین‌ها بوده و حال آنکه با توضیحات شما روشن شدیم که اتهامات ما بر مشانژاد اساساً وارد نیست و ما بیخودی دشمن آن‌دو شده بودیم!! البته بنده قدری هم به تردید افتادم که شاید راست می‌گویند و به مشانژاد واقف نیستند ولیکن در تخصیص آن‌جایزه به مشانژاد نشان دادند که در حمایت از وی، هیچ تردیدی ندارند و او را بر ترجیح می‌دهند! بنابراین آنچه که بیشتر موجب استعفای بنده از همکاری با آن حزب شد، مرام «حمله بد و دفاع خوب» بود که غیرقابل تحمل بود و خسارت‌بارتر از مسائل دیگر! و بنده پیگیر هم نشدم بالاخره چه کردند؟ آیا از مشانژاد، بودجه گرفتند؟ آیا آن جایزه را به او دادند؟ هیچ اطلاعی ندارم ولیکن می‌دانم که آن‌حزب نه مشهور شد و نه آن طرح بر زبان‌ها افتاد! حال رسیده‌ایم به مسئله دو تابعیتی بودن پسر و اینکه طبق قانون حق ندارد پدر آن‌پسر را منصب رسمی ببخشد! بنظر بنده این حمله به ، یک حمله بد است و برای قابل هضم نیست و در عین‌حال باعث می‌شود ، به محاق افتد که خبط بزرگی است. زیرا ، منطقی است و قانون مطرح شده نباید مانع استخدام وی در جایگاه‌های حساس نظام بشود. از مدار خارج کردن وی راهکار دگری می‌طلبد! ✍حسینی(منتظر) ۰۳/۶/۱۹ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏