#شعر_تبیینی(٢)
#شعر_غنایی_تعلیمی
#غزل_موعظه
نی خود را بشکن* ! گر شِکَری میطلبی
برگ از خود بفشان! گر ثمری میطلبی
خبری نیست که در بیخبری نتوان یافت؛
بیخبر شو ز جهان! گر خبری میطلبی
از خودی تا اثری هست، دعا بیاثرست!
بی اثر شو؛ ز دعا گر اثری میطلبی
پا به دامن کش* و از هر دو جهان چشم بپوش
گر ازین خانه تاریک، دری میطلبی
صبر چون غنچه به خاموشی و دلتنگی کن
گر گشایش ز نسیم سحری میطلبی
خضر توفیق، پیِ گمشدگان میگردد
خویش را گم کن اگر راهبری میطلبی
داد از پرتو خود، بال به شبنم خورشید
پا به دامن کش؛ اگر بال و پری میطلبی
چون شرر دیده روشن ز جهان کن تحصیل
اگر از سوختهجانان، اثری میطلبی
خضر چون سبزه زند موج، درین دامنِ دشت
پای در ره نه؛ اگر همسفری میطلبی...
#صائب_تبریزی
*نیشکر:
نوعی از نی با ساقههای بلند.
در داخل آن شیرهای وجود دارد که از آن، شکر به دست میآورند.
* پا به دامن کشیدن:
کنایه از سکوت و گوشهنشینی اختیار کردن
*با حذف سه بیت:
صدف آبله باشد کف افسوس تو را
تا تو گمکرده خود از دگری میطلبی
دهن خود چو صدف پاک درین دریا کن
اگر از ابر بهاران گهری میطلبی
آب خود صاف کن از پرده گلها صائب
گر ز خورشید چو شبنم نظری میطلبی