#شعر_منتخب
#غدیریه
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مؤمنین! (یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت) :
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است! آری میشناسیدش! علیست
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی بن ابیطالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی!
تا مبارز خواست «عمرو عبدود» گفتم: علی!
در حرا گفتم: علی، شب با خدا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی! » گفتم: علی! ...
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یدُ الله» آمدم تا «فوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستاند «اصحابُ الیمین»
وجه باقی اوست! «اِنّی لا اُحبُّ الآفِلین»
...
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم«عظیم»
طالبان «اِهدنا»! این هم «صراط المستقیم»!
چهرهاش تفسیر «نور» و شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور» و شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هرکه من مولای اویم، این علی مولای اوست
#قاسم_صرافان
آیین پایانی کنگره شعر حماسه غزه مظلوم
#همسنگ_طوفان
با شعر خوانی و معرفی شاعران برگزیده
با حضور
#سید_مهدی_حسینی_رکن_آبادی
#ناصر_فیص
#علی_داودی
#قاسم_صرافان
#مهدی_جهاندار
پنج شنبه ۲۸ دی ماه۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۳۰
تهران خیابان سمیه ، حوزه هنری ، تماشاخانه مهر
🔸حلقهشعرولاییفرات
@foratpoem
هدایت شده از شعر هیأت
#حضرت_معصومه علیهاالسلام
#غزل
🔹یاس معطر🔹
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
📝 #قاسم_صرافان
🌐 shereheyat.ir/node/1147
✅ @ShereHeyat