trump2.doc
174.6K
⭕️ *دوره آموزشی "تدوین و نگارش" در پژوهشهای تجربه نگارانه*
🔹سرفصلهای دوره:
اصول مصاحبه
ویراستاری
تدوین
کارگاه نویسندگی
و...
▫️ همکاری با نفرات برتر دوره در پروژهها
▫️ اطلاعات بیشتر و ثبتنام: ۰۹۰۱۴۵۷۷۸۲۳
🔹🔸"حسینیه هنر مشهد"
🌐 Ble.ir/hosseinieh_honar_mashhad
انقلاب و دوستی خاله خرسه اصولگراها - قسمت چهارم و پایانی
⭕️ #انتخابات و خطر نکات انحرافی
✅ خطر براندازی جمهوری اسلامی به دست (برخی) اصولگراها
قال علی (ع): یُستدَلّ علی إدبار الدوَل بأربع: تضییع الأصول، و التمسک بالفروع، و تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل. فروپاشی حکومتها چهار نشانه دارد: تباه کردن اصول، چنگ زدن به مسائل فرعی، جلوانداختن بیمایهها و عقب انداختن صاحبان فضل و برتری.
همین. ما پیادهنظام دوستان نادان (این براندازان جمهوری اسلامی) نشویم.
✅ اصولگرایی، نکته انحرافی هویت سیاسی حزبالله
گمانم نتایج ائتلافهای تهران و مشهد بهقدر کافی روشنمان کرده باشد که حزبالله تا وقتی معطل اصولگرایان باشد، فقط وقت و سرمایه انسانیاش را تلف کرده.
انقلاب در آغاز گام دوم است، مطالبات مردم پاسخ میطلبند، کشور در آستانهی پوستاندازی مدیریتی است و این میان، دعواهای انحرافی اصولگرایان بدجور روی خط انقلاب پارازیت میدهد.
حزبالله باید جریان مستقل سیاسی خود را داشته باشد؛ جریانی پیشتاز و متکثر و آگاهیمدار، نه در حاشیه جریانات قبل و نه به تقلید از آنها بسته و دگم.
✅ وحدت لیست، نکته انحرافی علیه مشارکت و انتخاب اصلح
به استناد تاکیدات مکرر رهبر انقلاب و نیز بر اساس مبانی عقلی جمهوری اسلامی، مهمترین هدف در انتخابات باید #مشارکت بالا و حضور حداکثری مردم و در رده بعد، انتخاب #اصلح باشد. این لیستهای کهنه فعلاً برای هر دو هدف مضر و خطرناکاند. فعلاً آن لولوی همیشگی (اصلاحطلبی) هم چندان قوتی ندارد تا هلوها (اصولگرایان) با ترساندن ما از آن، خودشان را به ما قالب کنند. پس اصرار بر یک لیست، معنایی ندارد جز سرد کردن فضای انتخابات و کاستن از رونق رقابتهای شورانگیز و مشارکتآفرین. مردم (نه بدنه محدود متعهد به جناحها) باید گزینههای متنوع و کافی که حرف دلشان را نمایندگی میکنند ببینند تا شوقی بیابند و پای صندوق بیایند.
✅ وحدت لیست، نکته انحرافی بیربط به رأی آوردن
حتی اگر رأی آوردن به هر قیمتی مهم باشد (ولو به قیمت فرستادن یک عده اصولگرای ضعیف دیگر به مجلس که برجامها را بهجای اصلاحطلبان خودشان تصویب کنند!) باز هم برخلاف آن چه سیاسیون تبلیغ میکنند، لیست واحد ربط چندانی به رأی آوردن ندارد.
🔻در انتخابات ۹۶ کنار رفتن قالیباف به نفع رئیسی آرای زیادی از قالیباف را در سبد روحانی ریخت. چرا؟ چون عامه مردم دوقطبی فکر نمیکنند، فقط به کاندیدای دلخواهشان رای میدهند.
🔻برای مجلس ششم، در تهران و مشهد و... لیست واحد اصولگرایان یکهتازی میکرد. نتیجه؟ اصلاحطلبان رای آوردند چون کاندیداها و شعارهایی داشتند که رایدهندگان بیشتری را برای حضور و رای قانع میکرد.
🔻احمدینژاد از دل رقابت متکثر و نفی کاندیدای سازمانی (لاریجانی) پیروز شد.
🔻برای شورای شهر ۹۶ مشهد، جمع آرای نامزدهایی که همه لیستهای اصولگرا و انقلابی به آنها رای دادند، باز هم به کف رای منتخبان نرسید. مغالطه رایج در تفسیر نتایج این انتخابات را در قسمت اول یادداشتها شرح دادهام.
و...
هرچند باید پرسید در بسیاری از همان ادوار طلایی (!) که اصولگرایان بر مجلس حاکم شدند، چه عملکرد انقلابی و مردمی و راهبردی داشتند؟!
خود این «فقط رأی آوردن» یک نکته انحرافی برای مفید بودن است!
✅ جوانگرایی در نامزدها، نکته انحرافی بیربط به گام دوم
دعوای ما با لیستبندها سر حذف جوانها نیست. سر حذف اصلحهایی است که البته بعضیشان هم جواناند. پیام «گام دوم» سپردن کارها به جوانان است و جوانی هم شرط مهمی در اصلحیت اجرایی است، اما هر نهادی -از رهبری و خبرگان گرفته تا قوای سهگانه- اقتضای خودش را دارد. مجلس شورای اسلامی جای اجرا نیست. جستجوی اصلحیت در نظارت و تقنین، یعنی هم مدرّسهای پیر و پخته را بخواهیم و هم دیالمههای جوان اما پخته را.
✅ فرایندهای لیستبندی، نکته انحرافی اقناع
مشکل لیستبندهای انحصارطلب که مخالف تکثر لیست و مخالف عملی کیفیت لیست هستند، اصالتاً شکل رایگیری و سازماندهی محافل لیستبندی هم نیست. با هیچ فرایند کمّی به تنهایی، اقناع محقق نمی شود. نتایج هر شیوهای اگر برآمده از یک همفکری کیفی و گفتمانی نباشد، به محض کمّی شدن مناقشهانگیز میشود. نتیجه اقناعی که اکثریت را راضی کند فقط با یک «فرایند» اقناعی و فکری حاصل میشود.
✅ چه باید کرد؟
فرمول رازآلودی برای موفقیت نداریم جز ادای تکالیفی که از آن سر باز زدهایم. توبه از راهبردهای دهانپرکن اما توخالی غیرانقلابی + تلاش برای گرم کردن انتخابات با هر وسیله مشروع و معقولی از جمله تنوع فهرستهای مردمی و نخبگانی + تلاش برای شناخت و مقبولکردن اصلح + تلف نکردن انرژی بر سر پیشبینیهای نوسترآداموسی و نگرانیهای غیرانقلابی.
👇یادداشتهای محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»:
🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT
🆔 t.me/smjmiry
🆔 eitaa.com/smjmiry
دوره مقدماتی
✅ «اسلام ناب و اسلام امریکایی»
آشنایی با کلیات اندیشه #امام_خمینی
🔻#برادران و #خواهران
▫️مدرس: محمدجواد میری
▫️دوشنبهها ساعت ۱۹ (پنج جلسه تا پایان سال)
#اولین جلسه: ۲۸ بهمن
مشهد، خیابان گلستان، حسینیه قرآن و عترت
🔻ثبت نام: پیامک به 09152074821
@smjmiry
🇮🇷 رأی من
در انتخابات مجلس یازدهم
🔻برای عمل به وصیتهای امام و شهیدان
🔻برای مبارزه عملی و غیرشعاری با #تبعیض و انواع #فساد سیاسی و اقتصادی
🔻برای ترجیح دادن برنامه و کارنامه واقعی به ادعاها و رزومههای ابتر
🔻برای #تحول در مدیریت کشور مطابق شأن و نیاز واقعی #مردم ایران اسلامی
🔻برای تبدیل مجلس از پاتوق سیاسی اصولگرایان و اصلاحطلبان، به قوهای در تراز مطلوب #انقلابی
🔻برای تبدیل انتخابات از گروکشی سیاسی به میدان شناخت و انتخاب #اصلح
🔻برای عمل به #تکلیف شرعی و عقلی طبق اصول دینی و رهنمودهای روشن رهبر انقلاب
بر اساس شناخت، تحقیق و مقایسه:
به شکل قطعی، دو متخصص پخته و باتجربه، جوان، باهوش، شجاع، بابرنامه، پاکدست، سادهزیست، تحولخواه، عدالتخواه، آزاده و دلسوز:
✅ علیرضا خدابخشی، اقتصاددان
✅ و دکتر سعید شعرباف تبریزی
و همچنین حجج اسلام
▫️ دکتر حسینزاده بحرینی
▫️ مهندس صفوی شاملو
▫️ و نصرالله پژمانفر است.
در انتخابات #خبرگان رهبری هم ضمن احترام و تقدیر وافر از حضور جوان فاضل حجتالاسلام مروی سماورچی که رونقبخش این انتخابات شدند، من نیز آیتالله #مصباح_یزدی را اصلح دانسته و به ایشان رأی میدهم.
@smjmiry
⭕ معرفی دکتر #سعید_شعرباف به عنوان کاندیدای اصلح توسط جمعی از #روحانیون و طلاب، #هنرمندان و #اقتصاددانان مشهد مقدس
✅ پیمودن گام دوم انقلاب اسلامی با گردش نخبگانی در سطوح تصمیم گیری نظام اسلامی محقق می شود، مسیری که نیازمند جوانانی شجاع، فساد ستیز، متخصص در حل مسائل با مبانی و دارای سابقه ای روشن و سالم می باشد.
از طرف دیگر شناخت اصلح و شناساندن آن از اموری است که وظیفه هر یک از افراد و اقشار جامعه است. جمعی از روحانیت و طلاب، هنرمندان، اساتید دانشگاه، اقتصاددان های مشهد مقدس پس از بررسی نامزد های مجلس یازدهم، با توجه به شاخص های مذکور، دکتر سعید شعرباف تبریزی را دارای صلاحیت لازمه برای ورود به مجلس، می دانند.
از عموم مردم فهیم و بصیر مشهد انتظار می رود علاوه بر حضور پر شور خود در انتخابات با بررسی دیگر کاندیدها و یا رجوع به معتمدین خود، صلاحیت 4 گزینه دیگر را احراز نمایند.
🔹 *روحانیون و طلاب*
حجج الاسلام روح، سید مصطفی موسوی، جواد شکری، صادق عیدی، حجت مدرسی، حامد فلاحتی، علیرضا اشرفی نسب، محمد جعفری، مرتضی مظاهری، امیر رضائی، سیدمرتضی قانع نسب، سلمان مرادخانی، مهدی وفایی، مهدی محمدآبادی، مهدی شاندیزی، حامد مهاجر، احمد قوی، جمال زاده، سید محمد مالدار، حسین کلاتی، رضا معینی زاده، مهدی محمد آبادی، مهران طاهر نژاد، سعید وحیدی، رضا محمد آبادی، اسماعیل صفدری، سید مصطفی عندلیب، سیدحسین میرزائی، محمدحسن میرزائی، رضا نظری، احسان خانی، محمدجواد طاهری تبار، امیر عظیمی، علیرضا آرین نژاد، علیرضا کاظمیان، حسینعلی برسلانی، علی اصغر برزش آبادی، امیرصباغ، سیدعلی حسینی زری، علی اکبر رضائی شریف، دانیال صحرایی، مرتضی موحدی مطلق، محمدمهدی جعفرپور، مبین رحیمیان، مجتبی سلطانی، سیداحسان جاودانی، رضا دارابی، رضا صنمبری، محمدحسین حسین زاده، مجتبی فرشتیان، مهدی عاطفی، محمود عابدی، محمد بنازاده، حسین دهستانی، امیرحسین وهاب زاده، محمد بی همتا، حسین تیموری، سیدحسن عمادی، رضا نعیمی، سیدمصطفی مددی، امیرحسین غفوریان، ابوالفضل مروی، سعید صاحب الزمانی، سعید گلی، مجتبی ثابت، سیدمحمدرضا خازنی رضوی، محمد امامی، امیرحسین طحان زاده
🔹 *هنرمندان*
وحید جلیلی(مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی)، میثم مرادی بیناباج(ریاست حوزه هنری خراسان رضوی)، محمدمهدی خالقی(فیلمساز و مستندساز)، محسن اسلام زاده(مستندساز)، هادی حاجتمند(مستند ساز)، محسن عقیلی(مستندساز)، حامد بامروت نژاد(تهیه کننده فیلم منطقه پرواز ممنوع)، حجت احمدی زر(کارگردان و مستندساز)، #محمدجواد_میری (ایده پرداز هنری و مدیرسابق امورهنری شهرداری مشهد)، سعید خورشیدی(سردبیر مجله راه)، مجید ظریف(تهیه کننده)، زهرا محدثی خراسانی(شاعر)، محسن داوودآبادی فراهانی(گرافیست)، محمدرضا دهشیری(مستندساز و فعال فرهنگی)، سید محمدمهدی سرشت(مستندساز)، سید مهدی مرتضوی میلانی(فعال رسانه)، محمد عقلی(مستندساز)، فاطمه سادات حاجی وثوق(فعال رسانه)، علی محمد خانیکی(تصویربردار)، مهدی عشقی رضوانی(فعال رسانه ای)، علیرضا باغشنی(مستندساز)، جواد جاوید(مستندساز)، ادریس اسلامی(مستندساز)، علی سلمانی(مستندساز)، خانم رجائی(شاعر)، علیرضا مظاهری(منتقد سینما)، محمود عرفانیان(تدوینگر)
🔹 *اقتصاددانها*
حجت الاسلام دکتر علی نعمتی(دبیرهیئت اندیشه ورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی حوزه علمیه خراسان)، دکتر روح الله ایزدخواه(دکترای مدیریت علم و فناوری دانشگاه علامه طباطبائی و مدیراندیشکده توسعه منطقه ای فناوری)، دکتر وحید ارشدی(عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی)، دکتر علی اکبر کریمی(عضو هیئت اندیشه ورز اقتصاد و الگوی اسلامی ایرانی حوزه علمیه خراسان)، دکترمیثم ظهوریان(دکترای مدیریت علم و فناوری دانشگاه علامه طباطبائی و مدیر اندیشکده توسعه منطقه ای خراسان)، دکتر جواد اقدس طینت(دکترای علوم اقتصادی دانشگاه بابل)، دکتر رضا تنهایی مقدم(علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع))، دکتر سعید حسین زاده( علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع))، رحیم سخن لطیف(کارشناسی ارشد دانشگاه شریف)، مسعودهراتی(دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران)، ناصرباغستانی(کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و عضو سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی)، محمد جعفری نژاد(کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و عضو سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی)
#جبهه_عدالتخواه_مردمی مشهد مقدس
✅ @jebhe_mashhad
@smjmiry
✅ علی (ع) و چالش مرگ
همه میمیریم. شاید به مذاقمان خوش نیاید، اما خوشایند یا ناخوشایند، دیر یا زود، همهی ما میمیریم. نمیخواهم برای کنار آمدن با کرونا مقدمهچینی کنم یا کسی را ناامید کنم یا بترسانم. ترس را که خودبخود حتی اگر به روی خودمان نیاوریم، همه کم یا بیش داریم. میخواهم این سخن ترسشکن علی علیهالسلام را یادآوری کنم که: کفی بالأجلِ حارساً؛ تا اجل -این موعد مقرر مرگ- هست، انسان به چیز دیگری برای پاسداری از عمر و جانش نیاز ندارد!
کرونا کمک کرد هر کس دوباره از خودش بپرسد: «راستی راستی من هم قرار است بمیرم؟! آن هم بی برنامهریزی قبلی خودم؟! و اگر کرونا نبود قرار نبود بمیرم؟!...». ترس از کرونا تجربهی یادآوری بدیهیات بود. اگر شهادت سلیمانی از ما پرسید «با مقام شهادت چقدر فاصله دارید؟»، کرونا به ما گفت «اصلاً برای مرگ خودتان آمادهاید؟!»
همهی اینها معنایش تعطیل کردن تلاش در کنار دعا و توکل و توسل نیست؛ که همه در طول تقدیر و قضای الهی و در دل آن جا دارند. حرف، حرف بهترین و واقعیترین راه شکست ترس است در برابر هر راه حل فرعی دیگری. کسی که از مرگ بترسد و خود را در انتظار آن ببیند، غمی دارد که هیچ چالش فانتزیای چارهاش نیست. لبخند و رقص و سرگرمی و فراموش کردن مرگ، فقط به حال کسی مفید است که یا با مرگ روبرو نشده است یا بر ترس از آن غلبه کرده است.
مرگ با تمام چهرهی کریهی که از آن ساختهایم، واقعیت هر لحظهی ما موجودات بیچیز و وابسته است. مرگ نگاتیو ظهور زندگی است و آنهایی که با خود زندگی چالش کردهاند، یعنی با مرگ انس دارند. واللَّهِ لَابْنُ أَبِي طالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ أُمِّهِ... (خطبه ۵)
پس سرانجام، #کرونا_را_شکست_می_دهیم اما نه از ترس مرگ، بلکه با پیروز شدن بر ترس مرگ، با مرگآگاهی و مرگآشنایی و با خود مرگ، که موعدش بهترین جانپاس است.
#مرگ #کرونا #ترس #مرگ_آگاهی #کفی_بالاجل_حارسا #كفی_بالأجل_حارسا #امام_علی #نهج_البلاغه #انس_با_مرگ #چالش_لبخند #چالش_مرگ
اما بعد.../ یادداشتهای محمدجواد میری:
🆔 @smjmiry
📝 #خواندنی | زود باش! از پرواز جا نمانی
🕊 راز نماز جعفر!
1️⃣ «زود باش! نماز جعفر طیار میخونی؟!» هر وقت کاری را طول میدادم همین را میشنیدم. نمیدانستم این نماز جعفر طیار چهجور نمازی است؛ فقط میفهمیدم که لابد آنقدرها طولانی هست که اینطوری معروف شده!
2️⃣ «اگر توانستی هر روز یک بار؛ اگر نتوانستی، هفتهای یکبار؛ اگرنه ماهی یک بار؛ نشد، سالی یک بار؛ آن هم نشد، دست کم در عمرت یک بار این نماز را بخوان»!
این توصیه پیامبر به پسرعمویش جعفر بود. دربارهی نمازی که آقا توصیه کرده در این روزهای (بی)اعتکاف بخوانیمش.
3️⃣ بزرگتر که شدم جعفر طیار را شناسایی کردم: برادر علی (ع)؛ پسر ابوطالب؛ رئیس کاروان مسلمانانی که به حبشه (اتیوپی امروز) مهاجرت کردند تا در سایه حکومت عادلانهی پادشاه مسیحیاش نجاشی، از شر بتپرستان مکه در امان باشند...
اما قصهی نماز جعفر طیار را خیلی دیرتر فهمیدم. فهمیدم اصلا اول نمازش بوده و بعد جعفر، طیار شده!
4️⃣ وقتی مهاجران بعد از یازده دوازده سال دوری، بالاخره از حبشه به مدینه برگشتند، پیامبر از دیدن جعفر بسیار بسیار خوشحال بود و طبیعی بود هدیهی بسیار بزرگی برای او تدارک دیده باشد: آموختن نمازی که مایهی از بین بردن گناهان است. اصلاً دقت کردهاید چه صاحبمنصبان و مدالدارهایی که در تاریخ فراموش شدند و در عوض چه نامها که به افتخار آن هدایای معنوی که لایقش بودند، ماندگار شدند: دعای «کمیل»، اعمال «اُمّ داوود»، دعای «ابوحمزهی ثمالی»...
5️⃣ خدا میداند جعفر پسر ابوطالب، در این نماز چهها خواسته بود. چون دو سال بعد از دریافت این هدیه افتخارآمیز، نشان بالاتری گرفت. در فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته (جایی نزدیک سرزمین شام و فلسطین) دستانش قطع شد و به «شهادت» رسید. پیامبر خبر داد خدا دو بال بهجای دو دست به جعفر داده است. برای همین بین ما نمازش معروف شده به نماز جعفر طیار؛ جعفرِ پروازگر!
6️⃣ با اعتکاف یا بیاعتکاف، الان یا بعداً، نماز جعفر چه فرصت خوبی است برای برگریزان گناه. دست کم یک بار که بخوانیمش! تازه بعدش میفهمیم نمازی که میشود در یک ربع یا بیست دقیقه خواندش، آن قدرها که مثَل شده بود هم طول و عرض ندارد. «زود باش! نماز جعفر طیار نمیخونی؟!»
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
منتشر شده در سایت نو+جوان (خامنهای.آیآر)
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 https://ble.im/nojavan_khamenei
لینک اصلی:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16356
هدایت شده از نو+جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | دعای هفتم صحیفه سجادیه
💠 رهبر انقلاب : «توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه را که در مفاتیح هم هست با توجه به معنای آن بخوانند.»
۹۸/۱۲/۱۳
➕ این دعای خوشمضمون را با تلاوتی زیبا بشنوید و از ترجمه روان آن بهره ببرید.
💫 نو+جوان ؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
🎥 #تماشایی | دعای هفتم صحیفه سجادیه 💠 رهبر انقلاب : «توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه را که در
✅ با خدا در سختیها...
ترجمهی روان هفتمین نیایش صحیفه سجادیه (دعای امام سجاد ع هنگام اندوهها و دشواریها)
ای کسی که گرههای کور ناگواری
به کمک تو باز میشود،
تیزی حوادث دردناک
به مدد تو کُند میشود،
و راه خروج
بهسوی آسایشِ خلاصی را
از تو درخواست میکنند!
دشواریها پیش توان تو راماند،
و اسباب و شرایط به لطف تو در کارند.
اجرای حکم مقدّرات
فقط به دست قدرت تو،
و سرگذشت همه چیز
فقط بر اساس ارادهی توست.
همهی چیزها
همین که بخواهی
-بی این که حرفی بزنی-
اجرای دستور میکنند؛
و همین که اراده کنی
-بی این که نهی کنی-
دست از کار میکشند.
تویی که
بهخاطر [رفع] دغدغهها صدایت میزنند،
و در گرفتاریها به تو پناه میآورند.
هیچ کدامشان برطرف نمیشوند
جز آنها که تو دور کنی؛
و هیچ کدام کنار نمیروند
جز آنها که تو کنار بزنی.
حالا -پروردگار من!- بلایی به سرم آمده
که سنگینیاش کمرم را شکسته،
و باری به دوشم افتاده
که برداشتنش برایم سخت است.
این چیزی است که
با نیرویت بر سرم آوردهای
و با اقتدارت به سویم فرستادهای.
هیچ کس نمیتواند
چیزی را که تو آوردهای بیرون کند،
چیزی را که تو فرستادهای برگرداند،
آن [قفلی] را که تو بستهای باز کند،
آن [دری] را که تو باز کردهای ببندد،
آن [کاری] را که تو سخت کردهای آسان کند،
و به کسی که تو رهایش کردهای کمک کند.
پس بر محمد و آل محمد (ص)
سلام و درود بفرست،
با تواناییات
-ای پروردگار من-
درِ خلاصی را به رویم باز کن،
و با تحولآفرینیات
سلطهی غم و غصهام را درهمبشکن.
دربارهی گلایهای که پیشت آوردم
توجه ویژهای کن،
شیرینی انجام دادن آنچه خواستم را
به کامم بچشان،
از سوی خودت
رحمت و گشایش دلچسبی نصیبم کن،
و روزنهی نجات سریعی پیش پایم بگذار.
نگذار این غم و غصهها
در مراعات واجبات
و به کار بستن مستحباتت
مانعم شوند،
که دیگر از آنچه به سرم آمده
درمانده شدهام خدایا!
و از تحمل آنچه پیش آمده
پر از غصه شدهام.
این تویی که میتوانی
آنچه را که با آن آزمایش شدهام
رفع کنی،
و وضعیتی را که در آن گرفتار شدهام
کنار بزنی.
پس این [لطف] را در حق من انجام بده،
هر چند چنین استحقاقی نداشته نباشم؛
ای صاحب جایگاه بزرگِ [فرمانروایی]!
🔺 ترجمه: محمدجواد میری
منتشر شده در:
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار (خامنهای.آی.آر)
🌱 @Nojavan_Khamenei
🔻لینک اصلی:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?video&ctyu=16688
🆔 @smjmiry
پژوهشگر آثار شهید #مطهری:
✅ حل مسائل معاصر #جهان_اسلام، دغدغه کلان مطهری در تمامی آثار او است
🔻لینک گفتوگوی من با سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی:
https://b2n.ir/751367
👇یادداشتهای محمدجواد میری / کانال «امّا بعد...»:
🆔 @smjmiry
🔻 ترور با تیر توئیتر
نقد روش «گردآوری تورّقی و داوری توئیتی» آقای حساممظاهری دربارهی قیام گوهرشاد در ۲۱ تیر
آقای محسن حساممظاهری
سلام
در توئیتی نوشتهاید: «واقعه گوهرشاد (21 تیر 1314) در واکنش به قانون متحدالشکل کردن البسه مردان رخ داد و نه قانون کشف حجاب زنان که مربوط به چند ماه بعدتر است. با این حال چنین روزی در تقویم کشور "روز حجاب" نامگذاری شده است. یعنی تصویب کنندگان حتی زحمت تورق کتاب تاریخ معاصر را هم به خود ندادهاند»!
عجب! خوب است پس از آن که از مناسک فربهی روزانهتان در طعن «دین دولتی» و «دولت دینی» فراغت یافتید، دو کار بکنید:
اولاً تقویم را هم در حد تورق نگاهی دوباره بیندازید تا تعبیر «عفاف و حجاب» که خیلی فراتر از «حجاب» است را ببینید.
ثانیاً به «تورق»تان در کتابهای تاریخ، «تعمق» بیشتری بیفزایید.
▫️بله، #قیام_گوهرشاد «در پی قانون» کشف حجاب رخ نداد؛ در مخالفت با خود مسألهی #کشف_حجاب رخ داد! ایرانیان در آن دوران، زنجیره بههمپیوستهی اقدامات #رضاخان را میدیدند، پروپاگاندای همهجانبهی مدعیان روشنفکری را دربارهی این روش مترقیانه میشنیدند و از همه مهمتر، کشف حجابهای موردی، اما مجلسی و بهفرمودهی حکومت را هم -که حتی از دورهی قاجار سوابقی داشت- رسماً از سر گذرانده بودند:
1308: اجرای قانون اتحاد لباس و ممنوعیت لباس روحانیت بدون مجوز، در شهرها
1309: اجرای قانون اتحاد لباس، در روستاها
1311: آغاز تدریجی ابلاغ محدودیتها در شکل و بازهی زمانی عزاداری برای امام حسین (ع)
1313: ممنوعیت حجاب در مدارس
فروردین 1314: تغییر اجباری کلاه پهلوی به شاپو
فروردین 1314: کشف حجاب و پایکوبی در مراسم مدرسه شاپور شیراز با حضور وزیر معارف!
خرداد 1314: کشف حجاب در مراسم میدان جلالیه تهران
توقع زیادی نیست اگر از یک پژوهشگر اجتماعی بخواهیم بهجای «گردآوری تورقی» و «داوری توئیتری»، به بازسازی و تحلیل درست ذهنیت عمومی مردم در آن سالهای ملتهب بپردازد و بعد بگوید که یک «واقعه»، چرا و «در واکنش به» چه رخ داده.
▫️گذشته از این قرائن، روایت شفاهی برخی از متحصنان گوهرشاد نیز که در کتبی همچون «قیام گوهرشاد» (تألیف سینا واحد) و خاطرات بهلول مضبوط است، گواه تفطن آنان به زمینهچینیهای حکومت برای شمشیر کشیدن بر روی حجاب است. البته گویا هم در اعتبار آنها خدشه دارید و هم معتقدید بالاخره حجاب را نباید جای هدف اصلی که لباس بوده بگذاریم!
هرچند آیتالله میرزا حسین سبزواری همان سالها در شرححال خود مینویسد ساعاتی قبل از حادثه به همراه شیخ مرتضی آشتیانی نزد پاکروان، استاندار وقت خراسان، رفته و گفته بودهاند که سه مطالبه دارند: «دستور بدهید دستهی سینهزن بیایند به بازار و صحن؛ دستور بدهید که مردم لباس فرنگی نپوشند؛ حجاب از سر زنها برداشته نشود».
جالب است که چقدر روی جابجا نشدن حجاب زنانه و لباس مردانه بهعنوان اصل و فرع آن لحظات حساسید. اما روشن نیست با کدام منطق احتمال این که حجاب حتی انگیزهای مهمتر بوده را نفی میکنید و بعد هم توقع دارید انتخاب یک روز نمادین، به گزارش صرف ماوقع روزهای قبل یک واقعه تقلیل پیدا کند!
تازه میخواهم در تاریخ جلوتر هم بروم. از کشتهشدگان مظلوم قیام گوهرشاد بگذریم؛ برای صدها شهید و جانباز شش سال ممنوعیت #حجاب که اغلب نیز زنان بودهاند چه روز نمادینی پیشنهاد میکنید؟...
▫️القصه، اگر ماجرای کشف حجاب را این گونه از داستان اتحاد لباس تفکیک کنیم و دست آخر بگوییم شهدای گوهرشاد مثلاً در راه لباس بومیشان شهید شدند و نه برای حجاب یا آزادی عزاداری، بهجای نکتهبینی گرفتار نقطهبینی شدهایم.
چنین حرفی بیشباهت به این نیست که در پاسخ توئیت شما بگوییم اصلاً آنان در اعتراض به حصر آیتالله قمی در تهران شهید شدند، نه برای اعتراض به قانون اتحاد لباس! و امیدوارم باز کسی پیدا نشود که توئیت بزند: ۲۱ تیر باید روز ملی کشته شدن (نه اقدام دیگری) در مشهد (نه سایر نقاط) در راه آزادی آیتالله قمی (نه هدف دیگری) باشد!
آقای حساممظاهری!
اصرار شما بر این که نامگذاری نمادین ۲۱ تیر بازخوانی معکوس تاریخ است، تقریری اغراقشده و مصداق مغالطهی پهلوان پنبه است. طرز استدلال شما که این باشد، از متولیان اجرایی کشور که اصلاً نزد شما معلومالحالند، چه توقعی؟! گمانم تماشای پیشفرضزدهی دیگران از برج عاج و شلیک تیرهای طعنآلود توئیتری به وجه نمادین قیام ۲۱ تیر، روشی معقول برای دغدغهتان مبنی بر تحقیر گفتمان رسمی حجاب نیست!
▫️قیام گوهرشاد پس از سالها تحریم و سانسور به دست نسلی از منورالفکرها، تازه از زیر گورهای جمعی سر برآورده و قامت راست کرده؛ نفَسش را با تیرهای تحریف نبُریم. باشد که از هول حلیم خودزنی، در دیگ تحریف معنوی تاریخ ایران نیفتیم. انشاءالله.
محمدجواد میری
(متن کامل در کانال بله)
🆔 @smjmiry
جوابیه آقای مظاهری به یادداشت من:
🔸ترور تاریخ با تیر تخیل ایدئولوژیک🔸
پاسخ به نقد آقای میری
✍️ محسنحسام مظاهری
احتمالاً نویسندهی محترم این نقد، یادداشت تکمیلی بعدی با عنوان «کشف حجاب نسوان یا اجبار کلاه مردان؟» را ندیده است. مسئله آنقدرها هم پیچیده نیست. و بیش از آنکه اختلافنظر تاریخی باشد، اختلاف روش تحقیقی است. حرف من این است که واقعهی گوهرشاد (که برخی اصرار دارند «قیام» توصیفش کنند) را از بستر واقعی وقوعش خارج نکنید. این واقعه، علیالظاهر و براساس اسناد آن زمان، ریشهاش اعتراض به اجباریشدن کلاه شاپو بود و وقتی آن برخورد با آقاحسین قمی شد، گروهی از مردم به تحریک بهلول در گوهرشاد اعتراض کردند و این اعتراض شدیدا سرکوب شد. اینکه آسمان و ریسمان به هم ببافیم که بگوییم نه، دلیل «قیام» فراتر از اعتراض به برخورد با یک عالم و قانون کلاه بوده و معترضان مشهدی آنقدر بصیرت داشتهاند که قانون چند ماه بعد را پیشبینی کنند و... یک تقریر دلبهخواهی و سیاسی از تاریخ است.
برای پذیرش چنین مدعایی نیاز به سند و دلیل است. بسمالله. مستنداتش کو؟ مصاحبههایی که چند دهه بعدتر آقای سینا واحد با برخی از شاهدان واقعه (که دیگر به سنین سالمندی رسیده بودند) گرفته یا خاطراتی که مرحوم بهلول سالها بعد بیان کرده (در کتابی که پر از تناقض است) منطقاً اسناد معتبر و قابل اتکایی نیستند. آنهم وقتی در اسناد دست اول (ازجمله اسناد شهربانی مشهد که در یادداشت قبلی اشاره کردم) معارض جدی دارند. تحلیلهای ذهنی هم تا وقتی مستند به اسناد معتبر نباشند، در حد تخیل تاریخ یا بهترین حالت فرضیهی تاریخی باقی میمانند.
از این گذشته، پذیرش فرض این دوستان، حفرههای زیادی دارد که به این آسانیها پر نمیشوند. مثل اینکه اگر بحث کشف حجاب بود، چرا دقیقا در تیرماه اعتراض رخ داد؟ کشف حجاب که نشانههایش از سالها قبل، لااقل از اواخر 1306 مشهود بود. رقص دختران در جشن شیراز هم که مربوط به فروردینماه است. چرا معترضان چندماه صبر کردند تا دقیقا بعد از ابلاغ قانون اجباریشدن کلاه شاپو به واقعه چند ماه و چند سال قبل اعتراض کنند؟ دیگر آنکه چرا مشهد؟ چرا مثلاً در قم یا اصفهان اعتراض نشد و «قیام» شکل نگرفت که زمینه و سابقهی اعتراض هم درشان وجود داشت؟ آیا "بصیرت" همشهریهای فلان فعال فرهنگی و دوستانش (ازجمله نویسنده همین نقد) که چند سالی است برای برجستهسازی واقعهی گوهرشاد فعالیت دارند، بیشتر بوده؟ یا نه؛ مثلاً چون دربین بسیاری از مردان مشهدی استعمال مندیل و شال سفید بر روی سر رسم و سنت بود، کلاه آنهم کلاه فرنگی را برنمیتابیدند؟ نیاز به ذهنخوانی و تخیل نیست وقتی اسنادی مثل نامهی محمدولی اسدی (نایبالتولیه آستان قدس) به رضاشاه موجود است. یا گزارش منابع رسمی از متن خطابه بهلول.
به گمانم توضیحات کافی داده شد. اینکه که بخواهیم حجاب و عفاف را گرامی بداریم و دنبال مناسبتی در تقویم برای گرامیداشت این امر باشیم که ترجیحاً در ابتدای فصل تابستان هم باشد که فصل رونق شلحجابی و انتقادات از آن است، دیگر مشکل تاریخ نیست؛ مشکل ماست. اجازه نداریم برای چنین انگیزهای (هرچند هم باارزش باشد) جعل تاریخ کنیم.
1399/4/23
@mohsenhesammazaheri
پاسخ بنده به این جوابیه، در پستهای بعدی کانال 👇
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۱ از ۳)
محمدجواد میری
آقای مظاهری، ازانتشار جوابیهتان متشکرم.
همین که قبول کردید بهجای «تحمیق تصویبکنندگان بیسوادی که تاریخ معاصر را دربارهی یک امر مسلم و ساده حتی تورق هم نکردهاند»، باید بر سر «یک اختلاف معقول روششناختی» مباحثه کنیم، بسیار خوب است. اما موافق نیستم که «توضیحات کافی داده شد». و توئیت اول که آن توضیحات بعدی را هم در دل نداشت همچنان میتواند نمونهی خوبی باشد از یک موضعگیری جهتدار.
موضع، هرچند کوتاه و توئیتی باید حکیمانه و عقلانی باشد. و شمایی که هم صورتمسأله را غلط طرح میکنید و هم روشتان آمیخته به تقلیل و تأویل است، شایسته نیست که بهجای طرح پرسش و مباحثه، از بدو امر دیدگاه مقابل را تحقیر، به برچسب ایدئولوژیزدگی مزین و به قبول نتیجهگیری دلبخواه خودتان مجبور ببیند.
همچنین در یادداشت قبلیام کوشیدم برداشت اشتباه شما از ماهیت نمادین این روز ملی را به چالش بکشم که پاسخ آن هم به بحث گذاشته نشده. در عوض نمیدانم به چه حکمتی بحث همشهریگری را به میان کشیده بودید. ولی حقیر از حدود ۱۲ سال پیش یعنی سالها قبل از ایامی که شما کارآگاهانه ردگیری کردهاید، توفیق داشتهام برای تالیف کتابچهی «ضربهی دوازدهم» که روایتی است از قیام گوهرشاد، با این موضوع مأنوس باشم.
پیش از آن که دوباره نقاط کور بحث را شفاف کنم، میخواهم بپرسم با همین منطق چرا روز جانباز را به چالش نکشیم؟ مثلاً: «در روز ۴ شعبان حضرت عباس فقط به دنیا آمد اما در روز ۱۰ محرم بود که جانباز شد. یعنی تصویبکنندگان حتی کتب تاریخ اسلام را تورق هم نکردهاند». البته در این حد شوخی است و همه با این تاریخ آشنایند اما میشود نکتهسنجیهای ریزتری هم داشت: «با توجه به شباهت وقایعی که در واقعهی عاشورا -که برخی قیام مینامندش- رخ داده، چرا حضرت عباس را شهید و امام حسین (ع) را جانباز ننامیم؟ اصلاً که گفته هدف حضرت عباس جانبازی بود؟ از اینها مهمتر، چرا تاریخ را امروزی روایت میکنیم و اسم جانباز روی حضرت عباس میگذاریم؟ جانباز اصطلاحی است برای مجروحان جنگی که پس از انقلاب و در ایام جنگ -که نظام آن را دفاع مقدس مینامد- باب شده. تاریخ را تخیلی نخوانیم و برخورد ایدئولوژیک با میراث شیعی خود را کنار بگذاریم و...»!
میخواهم بگویم چیزی که شما به روشنی از آن غفلت یا تغافل دارید، جنبهی نمادین این روز است. و من همچنان منتظر پاسخ شما به پرسش قبلیام هستم که اگر تصویبکنندگان از شما بپرسند کدام روز را میشود نماد حجاب و عفاف قرار داد، پاسخ مطلوب چیست؟
اما برگردیم به توئیت اولتان و ببینیم هدفگیری شما چگونه بر روششناسی شما سایه افکنده. اگر مقصود شما از روایت ایدئولوژیک که مدام مثل چماقی بر سر دیگران میکوبید، روایتی مبتنی بر یک آگاهی کاذب و متأثر از منافع یا آرمانهای ساختگی است، خوب است دقت کنید ببینید آیا ایدئولوژیستیزی فرضی شما و نذر و قسم شداد و غلاظی که برای نقد روایت رسمی به هر طریق دارید، خودش به کلیشه و ایدئولوژی جدیدی بدل نشده که پایههایش بر تغافل، تکلّف، تقلیل و تأویل است؟
از خطاهای معمول دانشگاهیان ما این است که به جای اخذ تئوریهای خود از واقعیت، واقعیتها را آنقدر کوچک و بزرگ میکنند تا در قاب تئوریهای عمدتاً وارداتیشان بگنجد. این جا هم «نامگذاری روز قیام گوهرشاد» باید مؤیدی باشد بر تئوری فربهی مناسکی و مناسکسازی دولتی جمهوری اسلامی. پس جوری سراغ تحلیل و کم کم تحویل و تقلیل قصه میرویم که تا میشود شواهد مناسب نظریهی خود را فراهم آوریم.
▫️مقدمهی اول توئیت:
«۲۱ تیر را روز حجاب نامیدهاند»!
خیر؛ این «روز عفاف و حجاب» است و اغلب هم همین طور صدایش میزنند. هرچند اگر فقط روز حجاب هم باشد، حجاب نمادی جهانی حتی برای عفاف بوده و هست. اما فارغ از بحث نمادین، این روز اصلاً چنین اسم کوتاهی که شما با مغالطهی «نقل قول ناقص» برایش برشمردهاید، نه دارد و نه به آن مشهور است. پس چرا با تکلف، فقط روی «حجاب» تاکید کرده بودید؟ گویا چون مفهوم «عفاف» با تاریخ قیام همپوشانی بیشتری دارد و مناسب نتیجهی مطلوبتان (یعنی انتخاب اشتباه این روز) نبود.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۲ از ۳)
محمدجواد میری
▫️مقدمهی دوم توئیت:
«قیام گوهرشاد علیه تغییر لباس مردان بود و نه کشف حجاب زنان»!
این هم تقریری بود تقلیلگرا دربارهی یک رخداد چندبعدی که البته در یادداشتهای بعدی اینگونه موجهش کردید که بالاخره هدف «اصلی»، اعتراض به تغییر کلاه پهلوی به شاپو بوده و نه پیشگیری از قانونی شدن کشف حجاب. و چون از نتیجهی تحلیل تاریخی خود نیز مطمئن هستید، روایتهای بعدی متحصنان از انگیزههای خود نسبت به حجاب را مخدوش کرده، عملاً شاهدان این محکمهی تاریخی را تفسیق یا تضعیف کردید، و در برابر تحلیل ذهنیت عمومی آن دوران گارد گرفتید و تخیلش نامیدید، مبادا کسی گفته باشد که برای ایرانیان، حفظ حجاب زنان امری حساستر و مهمتر از حفظ کلاه پهلوی مردان بوده.
گیرم از فقیه سبزواری که در سال ۱۳۴۰ شرح حالی از قضا متفاوت با روایت رسمی نوشته تا بهلول تا راویان کتاب سینا واحد، همگی دچار خطا شده یا دروغبافی و تبانی کردهاند که در دفاع از گفتمان ایدئولوژیک امروزی، تحلیلی خلاف نظر شما بدهند. اما چرا آنان این همه دغدغهی حجاب داشتهاند؟ اثبات دغدغهمندی این مردمان برای حجاب، وقتی حاضر بودهاند برای کلاه این طور پافشاری کنند، قیاس به طریق اولیست. اما از این حاشیه بگذریم و باز برگردیم به درک نمادین قصه و این که برای نشانهگذاری حجاب و عفاف، چه روزی بهتر از این روز که مردم پای دفاع از لباس (نه صرفاً حجاب) خود بهمثابهی جلوهای از سبک زندگی دینی و بومیشان ایستادهاند؟
و اما روششناسی. اولاً اشتباه است که اصرار کنیم حتماً ربط این تحصن را با «ابلاغ رسمی منع» حجاب که چند ماه بعد از کشتار بوده، بررسی کنیم تا بفهمیم به اصل حجاب ربط داشته یا نه. این خودش باز تقلیل مسألهی کلی حجاب به ابلاغیهی رسمی نهایی منع حجاب است. در یادداشت قبل هم گفتم مردم علیه خود «کشف» حجاب قیام کرده بودند. کشف حجابی که هم قبلاً اجرا شده بود و هم بنا بر استمرار و توسعهاش بود. اما چرا آن وقت؟
از سخن شما این گونه میفهمم که اگر معتقدیم ماجرای تغییر کلاه جرقهای ایجاد کرده، پس دیگر هیچ ذهنیت و آرمان و دغدغهی دیگری نباید پشت تحصن بوده باشد! این الگو دربارهی تحلیل سایر اعتراضات تاریخ ایران و جهان چطور نتایجی میدهد؟! مسلما قبلتر هم در شهرهای دیگر اعتراضات زیادی به «کشف حجاب» شده بوده که در منابع تاریخی مفصلاً گزارش شدهاند و البته هیچ کدام از مشارکتکنندگان یا گزارشگران آن اعتراضات تعجب نکرده بودند که چرا این اعتراض دارد قبل از ابلاغ رسمی منع حجاب رخ میدهد؟
حالا چرا این اعتراض در تیرماه و در مشهد رنگ دیگری میگیرد؟ اگر اصراری نداشته باشیم رخدادی که را که بر بستر مجموعهای از عوامل سلبی و ایجابی شکل گرفته، تکعاملی بررسی کنیم، واضح است که آخرین ابلاغ یعنی تغییر کلاه، جرقهی جدیدی ساخته بوده. و سردمداری و حرکت علما و وعاظ مختلف هم از این جرقه یک انقلاب ساخته و حوادث حرم و مسجد و منابرش، قصه را به اوج رسانده و... چه به اختلاف نظر بین آنان معتقد باشیم چه نباشیم، این سیر کلی ماجراست. از جامعهشناس توقع میرود ذهنیتها، واهمهها و آرمانهای آن جامعه را که منجر به چنان حرکتی میشود، تحلیل جامعهشناختی کند و بگوید چرا آن وقت و آن جا چنین چیزی رخ داد، وگرنه همهی اهالی تاریخ هم متکی به این نوع استناد محدود به تاریخ و تقلیل عوامل به جرقههای اولیه نیستند.
بعلاوه، تقدم یک منبع تاریخی یک مزیت هست اما مایهی اعتبار مطلق آن، نه. این چه روش تحقیقی است که در آن صرفاً میشود به اسنادی که مجرمِ حاکم بر اوضاع، از واقعه برجای گذاشته، استناد کرد اما روایت صدمهدیدگان حادثه که طبیعتاً پس از طی آن خفقان محض تازه توانستهاند روایتشان را طرح کنند، نامعتبر و جانبدارانه و قابل دور ریختن میشود و به دنبالش استناد به قول معترضانی که صریحاً انگیزهشان از مشارکت در قیام را گفتهاند، «آسمان و ریسمان بافتن» میشود و نه حتی از نظر شما خطای روشی! و باز میپرسیم «کو سند و مدرک؟»!
دربارهی روایت سابقالذکر مرحوم فقیه سبزواری نظری ندادید. اما نمونهای دیگر مرحوم عبدالرضا غنیان است که مرکز اسناد انقلاب خاطراتش را ثبت کرده. او میگوید قبل از واقعه، بزرگان شهر را الزام کرده بودند تا با همسرانشان بدون حجاب سنتی و با چارقد کلاغی، در مجلسی حضور یابند. همچنین او سخنرانیهای تحصن درباره حجاب و مخالفت مردم با بیحجابی را روشن به یاد داشته. البته میتوان روایت غنیان را هم جعلی دانست چون نه تنها بعد از انقلاب و توسط یکی از نهادهای وابسته به نظام ضبط شده، بلکه اصلاً با مفروض «غلط بودن روایت رسمی» سازگار نیست.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۳ از ۳)
محمدجواد میری
▫️و نتیجهگیری توئیت:
«دیدید سیاستگذاران جمهوری اسلامی باز هم یک امر ساده را نفهمیدند و حتی تاریخ را تورق نکرده بودند؟»!
که شیرینترین استنتاج بر اساس دو مقدمهی پیشگفته است. با روشی که شما دارید، بی هیچ سند و مدرکی -و شاید با شمّی عالمانه- فهمیدهاید تصویب این روز متناسب با آغاز روزهای گرما و شلحجابی بوده؛ اما طرف مقابل هرچه سند بیاورد، روششناسیاش آن قدر مشکل دارد که حکمش از پیش روشن است. سه باره میپرسم. آن روز مناسب معقول برای این نامگذاری که لابد از نظر شما در فصل پاییز و زمستان هم بوده و پسند طبع تصویبکنندگان نیفتاده و بهجای آن ۲۱ تیر در فصل شلحجابی علَم شده، کدام روز است؟ و روششناسی شما برای تحلیل چنین انگیزهای در تصویبکنندگان چه سندی دارد جز هماهنگ بودن با تئوریها و مفروضات ایدئولوژیک شما؟ سند و مدرک کجاست؟
▫️اما دعوی دیگر شما، این است که واقعهی گوهرشاد را بیخودی #قیام نخوانیم.
اصرار ندارم شما قیام بخوانیدش اما برای اطلاع همگانیتر باید عرض کنم آن بعضیها که معتقدند این واقعه یک قیام بوده، یک سلسله شاهد و راوی و تحلیلگر در دهههای مختلفاند. از نواب صفوی که حتماً از نظر شما ناظر بیطرفی نیست نقل نمیکنم که هم در سخنانش این قیام را در راه دین و «ناموس» توصیف میکند و هم در بازجوییهایش، مصداق «جهاد ابتدائی» را عمل آیتالله قمی و آیتالله سیدیونس اردبیلی در ماجرای گوهرشاد میداند.
اگر کسی فیلمهای راویان سالخوردهای که لینکش را پیشنهاد داده بودم دیده باشد، متوجه میشود آنان در دل انواع روایتهای تلخ و شیرین و دقیق یا مبهمشان، هنوز کلیدواژهی «جنگ مسجد» و «قیام مسجد» را از آن سالها به یاد دارند و از آن استفاده میکنند. شما که در مردمنگاری سررشته دارید، میتوانید سری به مشهد و فریمان و روستاهای اطراف آن بزنید و با عدهای از معمرین این مناطق گفتوگو کنید تا دریابید تعبیر «قیام» برساختهی جمهوری اسلامی است یا نامی است که از همان زمان پهلوی اول باب بوده.
باز هم از توصیفات مرحوم فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۰ استفاده میکنم که ذهنیت عمومی آن روز را چنین معرفی میکند: مضطرب و لاینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم «جهاد» دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود.
همچین اگر کمی در مراجع و اسناد کتاب سینا واحد غور کنیم میبینیم که حتی ذهنیت کسروی در کتاب «خواهران و دختران ما» (ص 5، چاپ 1323) با تمام غلطهای تاریخیاش، دو چیز است: دعوا بر سر حجاب بود و ماجرا با «ایستادگی» علمای مشهد شکل گرفت.
اما شاید از همهی اینها معتبرتر برای منتقدان روایت رسمی امروز، روایتی از دل دولت پهلوی باشد، آن جا که سیدمحسن محلاتی صدرالاشرف وزیر دادگستری رضاشاه هم در خاطراتش از واقعهی مورد نظر شما به «انقلاب مشهد» تعبیر میکند.
▫️بگذریم. هدف از همهی این حرفها نه بستن باب بحث علمی است و نه اقناع شما. سخن این جاست که حق ندارید با روپوش سفید پژوهشیتان دیگران را تحقیر کنید و حرفشان را خزعبل تصویر کنید، فقط چون سخنشان و استنادات فراوان تاریخی و نظریشان، منطبق با مفروضات و معطوف به نتایج دلبخواه شما نیست. خواستم بدانیم نگاه عاقل اندر سفیه و موضع محکم شما که از تقریرهای سادهسازیشده از طرف مقابلتان شروع و به امثال آن توئیت یا جملات قصار و معترضه در یادداشت بعدی منتهی میشود، مستظهر به مسلمات و بیّنات علمی است یا متأثر از قضاوت جهتدار ایدئولوژیک؟
یا حق
محمدجواد میری
۲۴ تیر ۱۳۹۹
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔵 چراغِ خانه
چهار سال از شهادت #ابوعلی در عرفهی سال ۹۵ گذشت. به همین بهانه سرودهای قدیمی را با ویرایشی مختصر تقدیم میکنم.
به شهید #مدافع_حرم، مرتضی عطایی (ابوعلی)، که کانال "دمِ عشق، دمشق" یک چشمه از هنرهایش در ثبت مستندات دفاع از حرم بود...
برای ماندن ما کو بهانهای دیگر؟
گرفته حرمله وقتی نشانهای دیگر
شبیهخوانی اهل حرم، حوالت ماست
ببین به گُردهی ما تازیانهای دیگر!
کبوترانه سفر میکنی حرم به حرم
وداع میکنیام با ترانهای دیگر:
«از آستان رضایم خدا جدا نکند
مگر فدا شوم از آستانهای دیگر...»
به پیشواز خطر، فرقِ باز باید برد
زدی به مویت از این دست، شانهای دیگر
چراغ خانهای و حکم «جار ثمّ الدار»
تو را نشانده به ایوان خانهای دیگر
دمشق، مشقِ «ندیدن بهغیر زیبایی» است
سرودی از دمِ عشق عاشقانهای دیگر...
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
عکس ها و مکث ها - رادیو جوان - ۱۵ خرداد ۱۴۰۰.mp3
14.44M
✅ تعریف متمایز #امام_خمینی از هنر دینی؛ آرمانگرا، مسألهمند، مردمی
گفتوگویم با رادیو جوان، صبح ۱۵م خرداد ۱۴۰۰
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
✅ بلوغ سیاسی #مشهد و چند نکته درباره فهرستهای #انتخابات شورا
محمدجواد میری
(قسمت اول)
🔻در حالی که فضای لیستبندی انتخاباتی تهران هنوز در حال و هوای دهه هفتاد و هشتاد است، مشهد و تبریز و اهواز و شیراز و... دارند یک بلوغ دهه پنجمی را پشت سر میگذارند. در تهران، فضای سیاسی همچنان همین قدر مبتذل است که با گذاشتن مهندس چمران در صدر و دختر سردار سلیمانی در ذیل، یک لیست انتخاباتی درست میشود. حالا اگر این لیست را قبول نداشته باشی، راهش نوشتن یک لیست دیگر است! همین.
اما اوضاع مثلاً در مشهد از چه قرار است؟ اینجا دعوا نه بر سر لیستها بهعنوان مجموعه نامزدها، بلکه بهعنوان چند هویت و هدف و فرایند مختلف است. ائتلاف مردمی عدالت، نهضت مردمسالاری دینی، مجمع مبین و... نمونههایی بینظیر در فرایند غربال و معرفی نامزدها بودند که در این دوره شکوفایی و درخشندگی ویژهای داشتند و خود منشأ فهرستهای متنوع دیگر در مشهد شدند. تجربههایی که از دهه هفتاد تا امروز با عنوانهایی چون مجمع تبشیر، انجمن طلاب و دانشجویان، مجمع مطالبه، تشکلهای شاخصگرا و... در مشهد پا گرفتند و پیش آمدند، و رویشهای سیاسیای که به برکت نفس مردان دینی و انقلابی در این تشکل و آن تشکل رخ نمودند، حالا چنان جدی شدهاند، که انقلابیهای مشهد خود را مخیر به انتخاب بین فهرستهای انقلابی گوناگون و گلچین کردن نامزدهای مطلوب از میان آنها میبیند.
🔻در این میان جریان سنتی لیستبندی که در دهه هشتاد میکوشید تنها با تقابل و تکفیر، رویشهای سیاسی حزبالله را بایکوت کند، حالا روشهای تقارن و تقلید را هم به ابزارهای خود افزوده و ناچار شده است پابهپای رشد جریان انقلابی در مشهد، سر و شکل لیستبندی خود را درست کند و منطقش را قابل دفاع نشان دهد. کجا سراغ دارید در تهران اصولگرایان سیاسی از هر طیفشان (باهنری تا چمرانی) مجبور باشند برای خودشان فرایند بچینند، مجمع عمومی بسازند، سخنگو بگذارند و وارد بحث گفتمانی شوند؟! این تغییر که حتی در بدنه سنتی اصولگرا در مشهد ایجاد شده (و برخی آن را رشد این جریان میپندارند و برخی آن را تنها پیچیدهسازی نمایش سیاسی میدانند) در هر صورت نتیجه رقابت این جریان با رشد سیاسی حزباللهیهای شهر و تلاش برای عقب نماندن از بلوغ خاص مشهد است. وگرنه آن چه در تهران اتفاق میافتد و از کشور مطالبه میشود چیزی جز همان دوقطبیسازی دروغین فضا و بستن لیست بر اساس حضور سهمخواهانه تشکلهای سیاسی اصولگرا نیست.
🔻اما این پوستاندازی جدی در مشهد، فرصتی برای گفتوگوهایی جدید فراهم کرده که هرگز در سطح ملی مطرح نیست. مثلاً تغییر الگوی اعتماد و مرجعیت سیاسی. اگر در دهه شصت و هفتاد، حزب جمهوری و جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مرجع سیاسی بودند، کم کم جای خود را به فرایندهای سیاسی و پرفساد دو جناح و بلکه سه جناح (کارگزاران ایران/ پژمانیسم مشهد) دادند. تجربههای جدید مشهد، مدل سومی است که میخواهد نقاط قوت دو مدل قبل را داشته باشد و نقاط ضعفش را نه. و البته در این مسیر باید به شناسایی نقاط ضعف بالفعل و بالقوه خود هم اهتمام داشته باشد.
🔻موضوع مهم دیگر، رونمایی از دست خالی جناحهای سیاسی درعرصه نظر و عمل است. جالب است که نخبگان انقلابی شهرها میخواهند برای حل مسائل و فعالسازی ظرفیتهای شهرشان حرف بزنند، تصمیم بگیرند و عمل کنند و در پسِ این مراحل به تئوری مدیریت شهری مطابق گفتمان انقلاب برسند، اما جریانات سیاسی میگویند نه، شما باید اول یک دعوای جانانه سر لحاف ملا (که همان به دست گرفتن اداره تکنوکراتی شهر است) بکنید و بعد ببینید قدرت در شهر دست کدام جریان باید باشد و بعد هر جریانی که حاکم شد، باید امورات یومیه بلدیه را هم رتق و فتق کند!
🔻اما یکی دیگر از مهمترین موضوعات، این است که بحث از مقایسه نامزدها فراتر رفته و به مقایسه فرایندها و جریانات رسیده. به راستی کدام فرایند (یا کدام الگوی مرجعیت سیاسی) قابل اعتمادتر است؟ در این باره من چند شاخص پیشنهاد میکنم که در واقع پاسخ به این سوال است که: چرا به فهرست ائتلاف مردمی عدالت رای میدهم؟
ادامه در پست بعد 👇👇👇
@smjmiry
✅قسمت دوم
(چرا در انتخابات شورای شهر مشهد به #ائتلاف_مردمی_عدالت رای میدهم؟)
1⃣ گفتمان و مساله دارد
معرفی اصلح قرار است مقدمه تحول در مدیریت امور باشد. این تحول باید تئوری داشته باشد و تصویری از وضع موجود و مطلوب ارائه دهد.
مثلا گفتمان ناگفتهی اصلاحطلبان در مشهد این است: «مبادا کار دست اصولگرایان بیفتد. افتخار و منافع توسعه شهر با نسخهای مدرنتر، باید برای ما باشد». اما گفتمان ناگفتهی اصولگرایان این است: «مبادا کار دست اصلاحطلبان بیفتد. افتخار و منافع توسعه شهر با نسخهای ارزشیتر، باید برای ما باشد». جریان تکنوکرات هم که عملاً میگوید «خودم بلدم! هرچند جریان دست هر کس باشد تهش فرمول، فرمول ماست». جریان عدالت اما چندین فایل منتشر کرده و سعی کرده در مبانی و برنامههایش توضیح دهد که «بهجای مدل توسعه تکنوکراتی، باید الگویی بومی برای پیشرفت بر اساس هویت و عدالت و جمهوریت داشته باشیم».
2⃣ خروجی قابل دفاع دارد
یک فهرست با هر فرایندی که جمعبندی میشود، باید بتواند از خروجیاش (نامزدهای معرفیشده) بهعنوان نامزد اصلح (نه نتیجه ناگزیر فرایند) دفاع کند. البته فرایند هم مهم است اما به هر حال هر پیشنهاد، باید در مقام «معرفی اصلح» سنجیده شود. همان طور که لیستها قرار نیست به صلاحیت عمومی افراد اکتفا کنند (چیزی که شورای نگهبان متولی آن است)، نباید به نتیجه فرایندی آرای تشکیلاتی هم تن بدهند (چون متولی نتیجه هم خود مردم و صندوقهای رای هستند). فهرستها آمدهاند تا بر اساس نگاه خود اصلح قابل اتکا را به مردم معرفی کنند. پس اگر در یک فهرست آدمهایی با تناقض گفتمانی حضور داشتند یا خط قرمزهای گفتمانی یک جریان را رد کرده باشند، این مایه فساد جریانی و خارج شدن لیستها از فلسفه اصلی خود (معرفی اصلح) است.
3⃣ از ماهیت شورای شهر تصور درستی دارد
شورای شهر همانطور که صرفاً یک پاتوق سیاسی نیست، واحد طرح و برنامه شهرداری هم نیست. شهرداری مشهد خودش معاونت برنامهریزی و دهها کارشناس زبده در حوزه برنامه و بودجه دارد. شورا باید در ترازی بالاتر بهعنوان اولاً سیاستگذار تحول در مدیریت شهری و ثانیاً ناظر امین از سوی مردم عمل کند. پس افرادی میخواهد با درک کلاننگر، شجاعت، قدرت موشکافی و تحلیل، قدرت ارتباطگیری با مردم و نخبگان و فعالان اجتماعی و... که فقط بخشی از کارشان آرای تخصصی است که آن را هم باید با کمک بدنه نخبگانی شهر به فرجام برسانند. ائتلاف مردمی عدالت شورا را شورا میبیند، نه کمتر.
4⃣ صلاحیت همهجانبه نامزدها را بررسی کرده، نه فقط ارائه و برنامهشان را
نامزد اصلح باید از جهات مختلف یعنی سلامت اخلاقی و سیاسی، کارنامه مثبت عملی (نه فقط رزومه)، هویت و گفتمان، برنامه (نه فقط تحصیلات) و... بررسی و معرفی شود. تکیه فرایندها بر مصاحبههای عمومی یا تخصصی و جلب آرای مجمع عمومی بر اساس صرفاً پرزنت نامزدها، باعث میشود هر که خوشسخنتر و مدعیتر است یا مناسب همان واحد طرح و برنامه است، رتبه بیشتری بگیرد! ائتلاف مردمی عدالت با بیست و اندی شاخص، نامزدها را از جهات مختلف نمرهدهی و رتبهبندی کرده است.
5⃣ فرایند درست (هم شفاف و هم اقناعی) دارد
فهرست مطلوب (برعکس هوالمطلوب!) باید بتواند بدنه نخبه و فعال حزبالله را قانع کند. مشارکتی بودن فرایند انتخاب نامزدها هم باید مولفهای در خدمت همفکری شفاف و همافزا در مسیر اقناع باشد. ائتلاف مردمی عدالت با همین نگاه کوشید علاوه بر شفافیت مسیر، روشهای کیفی را فدای روشهای کمی نکند. لذا چند عنصر را در فرایند خود الزامی دید: تحقیق درباره نامزدها علاوه بر مصاحبه با آنان، آگاه کردن رایدهندگان مجمع عمومی نسبت به سابقه و اطلاعات نامزدها، و گفتوگوی شفاف موافق و مخالف درباره هویت و کارنامه و نگرش نامزدها.
6⃣ آگاهیبخشی میکند
اگر یک جمع نخبه با هماندیشی و ژرفاندیشی کافی به یک فهرست خوب برسند، اما نتیجه را فقط در قالب چند اسم و کد و نهایتاً ذکر تحصیلات و روزمه فرد منتشر کنند، باز دارند یک فهرست سربسته میدهند و از مردم رای دربست میخواهند. فهرستی آگاهیبخش است که در طول تبلیغات خود، همچنان درباره مسائل و اولویتهای شهر سخن بگوید، هویت و مزیت نامزدهای خود را تبیین کند و درگاه ارتباطی برای مطالعه اطلاعات کامل و کافی درباره برنامهها و نامزدها و... معرفی کند. ائتلاف مردمی عدالت کوشیده حتی در پیامهای کوتاه یا تبلیغات نیمصفحهایاش از این سرنخها غفلت نکند و به مخاطبش فرصت بررسی تکمیلی و سنجش بدهد.
🔻خلاصه این که من خودم با شناختی که هم از نامزدها و هم فهرستها دارم، به 14 نفر از فهرست پیشنهادی ائتلاف مردمی عدالت رای میدهم و پیشنهاد میکنم در بررسیهای خود، پیشینه و نگرش نامزدهای این فهرست را هم حتماً بررسی و با سایر نامزدها مقایسه کنید:
@etelaf_m_edalat
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
🔸نامزدهایی که شخصا برای انتخاب برای ششمین شورای اسلامی شهر مشهد #اصلح میدانم
(با یک تفاوت نسبت به فهرست ائتلاف مردمی عدالت)
◀️ رقیه فاضل ۲۵۴۱
◀️ حسین کمیلی ۲۶۹۱
◀️ دکتر حمیدرضا محروقی ۲۷۶۸
◀️ دکتر حسنعلی اخلاقی ۱۱۷۹
◀️ محمد جعفرینژاد ۱۶۲۴
◀️ سید ابوالقاسم وزیری ۴۱۵۲
◀️ مصطفی صادقنیا ۲۱۹۴
◀️ حمزه شکریان ۲۱۶۱
◀️ خلیل موحدی ۲۹۲۱
◀️ کاظم معتمدیفر ۲۸۶۶
◀️ محمد مقضی ۲۸۸۱
◀️ مهدیه خادم مشکانی ۱۷۴۴
◀️ سینا عطایی ۲۴۶۱
◀️ حامد نیتی ۴۱۱۸
◀️ ایمان فرهمندی ۲۵۷۱
درباره طالبزاده و راز جذابیتش
✅ بازیابی آرایش تهاجمی
سالها پیش همزمان با پخش برنامه «راز» از سیما، در یادداشت مفصلی با عنوان «بازیابی آرایش تهاجمی» در مجله #راه، به عوامل جذابیت محتوایی این برنامه و منش رسانهای #نادر_طالبزاده پرداخته و به همین بهانه مولفههای دو نگرش آرمانگرا و انفعالی را در حوزه رسانه و تبلیغ، مقایسه کرده بودم. متن کامل این یادداشت در لینک زیر قابل دسترسی است:
http://www.rahmag.ir/content.php?id=1090
#نادر_طالب_زاده
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
✅ عین دیانت، صاد صداقت
درنگی در دغدغههای اجتماعی #علی_شاملو
(منتشر شده در ویژهنامه "علیآقا" بهمناسبت چهلمین روز درگذشتش)
1⃣ سال ۱۴۰۰ چه داغها به دلمان آمد. حیدر رحیمپور، محمدسرور رجایی، محمدرضا حکیمی، علی حکیمی، سعید تشکری، مهدی صانعی... و دست آخر، رفتن حیرتانگیز و حسرتانگیز علی شاملو. هر کدام از این نامها در میدان قلم و #کتاب، پرچمی به دوش داشتند. اما وجه اشتراک آنها چیز دیگری هم بود: تعهد اجتماعی. آنها قلم را برای برداشتن قدم میخواستند و «کتاب» خواندن را مقدمه «میزان» کردن جامعه میدانستند.
2⃣ علی شاملو، هم یک فعال عرصه کتابخوانی بود و هم یک فعال سیاسی. سهلانگارانهاش این است که بگوییم او بین این وجوه جمع کرده بود. اما شاید درستتر این باشد که او یک فعال سیاسی بود چون عمیقا یک مبلغ و مربی فرهنگی بود. درک درست او از تربیت اسلامی در دل یک نگرش نظاممند و شاخصمند از دین، از او عنصری متعهد و اصلاحگر و شاخصگرا در عرصه سیاست هم ساخته بود. علی شاملو درد #رشد انسان داشت و همین نمیگذاشت نسبت به موانع رشد -چه جهل و چه ظلم- بیتفاوت باشد.
3⃣ علی شاملو همانقدر که -یا بههمان دلیل که- دغدغه رفع فقر فرهنگی را داشت، در فقرزدایی اقتصادی هم به امور خیریه اهتمام داشت و در کنار همه اینها در سطح کلان اجتماعی یک #عدالت_خواه صریح بود. #جمهوریت را ذیل رشد اسلامی میفهمید و برای همین با اهالی لابی و فساد و باندبازی سر ناسازگاری داشت و سخت از این روشهای ضد رشد میرنجید.
4⃣ کسانی که با علی شاملو دمخور بودند، به آزادگی و صداقت و صراحت او در مسائل سیاسی شهادت میدهند. با هر جمعی که میچرخید اصول خودش را داشت و پای مقابله با فساد و تبعیض سیاسی، رک و صریح بود. بیتعصب و بیغلوغش با انواع بچههای انقلابی رفاقت میکرد. دردمندیاش، جنبوجوشش، کارآفرینیاش، شاخصگراییاش، سعه صدرش، خوشروییاش... همه و همه از مسلمانیاش بود. سیاستش عین دیانتش بود و دیانتش عین سیاستش. کاش ما هم میراثدار خوبی برایش باشیم.
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
@smjmiry
❤️ درگوشیهای عاشقانه
✅ ترجمه روان مناجات خمسعشر
یکی دو سال پیش بیادبی کردم و به پیشنهاد و همت و البته صبر دوستان موسسه جوانان آستان قدس رضوی، به خودم جرات ترجمه ادبی دعاهای پانزدهگانه مشهور به خَمسَعَشَر که منسوب به امام سجاد (علیه السلام) است را دادم.
در ترجمه، تلاشم این بود که نه سادگی را فدای ادبیّت متن کنم، نه لحن موجز و عاطفی دعا را فدای سادگیاش، و نه دقت در ترجمه و معادلیابی را فدای آن دو دیگر. نتیجه صد البته متنی است پر از عیب و نقصهای ناشی از خامطمعی من. حسنی اگر دارد، از اصل کلام و در مرتبه بعد دقت و همت ویراستاران علمی و ادبی کار است.
«درگوشیهای عاشقانه» این روزها در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در غرفههای آستان قدس رضوی در دو سالن اصلی و کودکونوجوان عرضه شده است. همچنین امکان خرید مجازی آن (با تخفیف و ارسال رایگان) تا ۳۰ شهریور از این لینک فراهم است:
https://b2n.ir/h38665
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
eitaa.com/smjmiry
✅ برای غزه چه کنیم؟
🔻نکاتی از باب همفکری با فعالان میدانی و رسانهای دغدغهمند نسبت به سرنوشت #طوفان_الاقصی درباره این که برای غزه باید چه کنیم و چه بخواهیم؟
1⃣ برگردیم سر اصل مطلب؛ مقاومت جلوی غاصب
درست است که جنایات اسرائیل پرده از چهره کثیف و وحشیاش بر میدارد، ولی مانور دادن روی این جنایت عریان هرگز کافی نیست. هنوز در پچپچ بعضی از مردم می شنویم که: اما حماس شروع کرد! محکوم کردن جنایات این چند روزه، مورد اجماع همگانی است، اما تشویق به مقاومت در غزه، هنوز نه.
پس همچنان مهم است که بر #غاصب بودن و دروغگو بودن اسرائیل که زمینه مظلوم نماییاش را فراهم میکند، تاکید کنیم. بعلاوه جنایت یک جانی وقتی منفورتر است که او دزد و غاصب و متجاوز نیز باشد. یادآوری تاریخ این غصب و تجربه شکستخورده چند دهه مذاکرات سیاسی با رژیم دزدی که فقط به کل این اراضی راضی است، چرایی مقاومت و مبارزه با همه توان را روشن میکند.
2⃣ آمادگی جنگ را با توقع اشتباه نگیریم
الآن باید اسرائیل را مستقیم بزنیم یا نه؟ باید به فلسطین اعزام شویم یا نه؟... در پاسخ به چنین دغدغههایی نباید فراموش کنیم همیشه همه گزینهها روی میز است. پس هم آری و هم نه.
نبرد ناگزیر است. امروز یا فردا. در آینده خیلی نزدیک یا خیلی دور. و آمادگی ما برای این نبرد نباید باعث شود اگر فورا به آن وارد نشدیم، دلسرد شویم. یادمان باشد مطالبه انتقام از اسرائیل نباید طوری به توقع قطعی تبدیل شود که اگر محقق نشد، عدهای مایوس شوند. ایران تا هوشیاری و مطالبه جدی ملی (و نه فقط بین خواص انقلابی) در کار نباشد یا ضرورت اقتضا نکند مستقیما وارد این معرکه نخواهد شد و نیروی گستردهای نیز اعزام نخواهد کرد. در عین حال هر حرکت نمادین و بهاندازه، خوب و لازم است.
3⃣ از وظایف عمومی غافل نشویم
همان طور که نباید توقع جدی داشت حتما راههای خاص و حاد کمک به مقاومت حتما برایمان فراهم شود، باید راههای متنوع ادای #وظیفه_عمومی را به مردم نشان داد: کمک مالی (که محک واقعی دغدغهمندی است) و ایجاد حرکتهای مردمی و صنفی و محلی جمعآوری کمک مالی مثل زمان جنگ، حضور موثر میدانی و انعکاس ملی و جهانی آن، روشنگری خانوادگی و محلی (نه باز فقط در گروه های رفاقتی مجازی)، دعا (که نه فقط برای حال دعاکننده بلکه در حقیقتِ میدان موثر است)، تولید محتوا و محصول مسألهمند و موثر برای آنان که میتوانند و...
4⃣ حماسی و رو به جلو حرف بزنیم
در حالی که خود مردم غزه در تلاطم روحی بزرگ این روزها، هر روز بیش از گذشته رشد و صبر و استقامت از خود نشان میدهند، ما نباید فقط روضهخوان مصائب آنان باشیم. جمع بین دو جنبه احساسی (غم و دردمندی) و حماسی (شکوه و پیروزمندی) در کنار هم است که مهم و موثر است. حتی در تلخترین و زجرآورترین مصایب، پرچم #ما_رایت_الا_جمیلا باید بالا باشد.
چنین رویکردی را میتوان با عبارات مختلفی توصیف کرد: توجه دادن به نقشه الهی و حقایق غیبی در پس حوادث گذرای دنیای مادی، پررنگ کردن مفهوم تکلیف و متقابلاً نصرت الهی، توجه به ثمرات بعدی رخدادها و آیندهنگری درباره رویشها و بیداریهایی که در پی هر شکست ظاهری جبهه حق هست، توجه به ارزشهای عالی اخلاقی و صبر و فداگری قهرمانانه، روایت مصائب در دل زنجیرهای از حماسههای پیشین و آتی، بیدار کردن حس انتقام و انتقال تکلیف به مخاطب و...
5⃣ به مخاطب درک دقیق و جهانی بدهیم
ناآشنایی مردم ما با فرهنگ و زبان و تاریخ امت اسلام و جهان، باعث شده مدعیات مضحک غربزدگان و رسانههای فارسیزبان بیگانه، واقعیتها را برایشان معکوس جلوه دهد؛ برای مثال توهم این که پول ایران به جیب فلسطین میرود. از قضا ایران در میان کشورهای اسلامی، اصلا بیشترین #هزینه را برای کمک به فلسطین پرداخت نمیکند.
البته جمهوری اسلامی ایران محکمترین پشتیبان سیاسی مقاومت هست و چه با پرچمداری الهامبخشش و چه با نهادهایی مثل سپاه قدس، تاکنون راهبردیترین کمکها را هم کرده است؛ از دادن ایده #مقاومت در جهانی که مُسخّر ابرقدرتها محسوب میشود، تا دادن الگوی مردمی و بسیجی مبارزه (برخلاف شیوههای مبارزه صرفا تشکیلاتی و نخبگانی)، تا پر کردن دست مبارزان از فناوریها و فنون نبرد، و... .
خلاصه خوب است مخالفان مقاومت در ایران بفهمند #غزه هرچند زمانی دور، غربیترین پایگاه هخامنشیان در خط مقدم مبارزه با روم بود، اما اکنون از کیسه آنان چیزی نمیبرد! و موافقان نیز بدانند در این دنیای متنوع و گسترده، راههای گوناگون دیگری برای کمک هست که باید خود به آنها بپردازند و یا آن را مطالبه کنند. از جمله همین فعالیتهای رسانهای و هنری و میدانی اما بهشکل مستمر، موثر و روزآمد و... (نه مقطعی، مناسبتی، کلی و تکراری). مشکل کلان ما همان قطع ارتباط مستمر فرهنگی و اجتماعی است که به ضعف ما در زبان، رسانه و کنشگریهای مردمی بینالمللی بر میگردد.
@smjmiry