eitaa logo
هر روز یک‌ پرسش و پاسخ
299 دنبال‌کننده
95 عکس
89 ویدیو
10 فایل
◻️کانال های دیگر بنده: @AmirGrali @mahezeyafat ◻️ آپارات: https://www.aparat.com/amirgarali
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش شماره : ۲۳ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : حق الناس مانع از شهادت 🗣 پرسش : آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا عده ای از همراهان خود را به خاطر حق الناس داشتن از حضور در سپاهشان بازداشتند؟ ✍ پاسخ: در این رابطه دو روایت وجود دارد: ▪️موسى بن عمير از پدرش نقل مى كند كه امام(عليه السلام) (در روز عاشورا) به من فرمود: «نادِ أَنْ لا يُقْتَلَ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ نَادِ بِها فِي الْمَوالي فَإِنّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) يَقُولُ: مَنْ ماتَ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ أُخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛ ميان همه يارانم اعلام كن هر كس دَيْنى بر عهده دارد با من كشته نشود ؛ زيرا كه من از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم فرمود: «هر كس از دنيا برود و دَيْنى بر ذمّه داشته باشد، از حسنات وى در فرداى قيامت برداشته مى شود». ▪️در نقل ديگرى آمده است كه عمير انصارى گفت: امام(عليه السلام) به من فرمود: «نادِ فِى النّاسِ أَنْ لا يُقاتِلَنَّ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ رَجُل يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ لا يَدَعُ لَهُ وَفاءً إِلاّ دَخَلَ النّارَ»؛ ميان مردم اعلام كن هر كس بدهكار است در ركاب من پيكار نكند، زيرا هر كس از دنيا برود در حالى كه دينى بر عهده اش باشد كه چاره اى براى آن نكرده باشد گرفتار دوزخ مى شود مردى برخاست و گفت: همسرم پذيرفت كه از طرف من بپردازد. امام(عليه السلام) پاسخ داد: وَ ما كِفالَةُ امْرَأَة، وَ هَلْ تَقْضي إِمْرَأَةٌ»؛ كفالت آن زن چه فايده اى دارد؟ آيا او قدرت دارد چنين كند؟! راستى عجيب است كه انسانى در بحرانى ترين شرايط، حتّى به بدهكارى هاى اصحاب و ياران خود به مردم توجّه داشته باشد و راضى نشود بدهكاران همراه او پيكار كنند و شهيد شوند ؛ مبادا حقوق مردم از دست برود. 📓کتاب : عاشورا ريشه‌ها، انگيزه‌ها، رويدادها، پيامدها نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 413 @soalvajavab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش شماره : ۲۴ 📝 موضوع : امامت 🔖 عنوان : احادیث حضرت زهراء سلام الله علیها 🗣 پرسش : آیا احادیثی از حضرت زهراء هم به دست ما رسیده است؟ و عدد آنها چقدر است؟ ✍ پاسخ: متاسفانه طوری که باید و شاید به کلمات نورانی حضرت زهراء سلام الله علیها پرداخته نشده است. اهل منبر کمتر روی منبر به احادیث فاطمی اشاره میکنند و شاید اگر در منابع دینی بگردید کتب کمتری را پیدا کنید که به کلمات نورانی حضرت زهراء سلام الله علیها به سان کلمات سایر ائمه علیهم السلام پرداخته باشد. حتی کتاب شریف تحف العقول که احادیث همه ائمه علیهم السلام را آورده است اشاره ای به احادیث حضرت زهراء سلام الله علیها نکرده است! 📚در اینجا دو کتاب در زمینه احادیث حضرت زهراء معرفی میکنیم تا عزیزان برای مطالعه منبعی در دسترس داشته باشند. 1⃣ کتاب «فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها» 👤 مولف : محمد دشتی 📌 لینک دانلود PDF کتاب 📖 معرفی اجمالی کتاب : نویسنده آن محمد دشتی است مرحوم محمد دشتی همان کسی است که نهج البلاغه با تحقیقات ایشان به دوره جدیدی از استفاده و استقبال وارد شد؛ تا جائیکه رهبر انقلاب مرحوم دشتی را و تحقیقات دقیقش را ستوده و آن را به عنوان الگویی بی‌نظیر معرفی فرمودند. او با حفظ سیاق مرحوم سید رضی مدون نهج البلاغه، اقدام به تدوین کتابی از بیانات و احادیث حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نموده است.ایشان در این کتاب راه و رسم زندگی را از سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها) استنباط می‌کند. 2⃣ کتاب«۷۳ حدیث از حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها» 👤 مولف :واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 📌 لینک دانلود PDF کتاب 📱لینک دانلود نرم افزار ۷۳حدیث از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها| اندروید @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۵ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : بلند کردن دو دست به سمت آسمان 🗣 پرسش : سرّ این‌که در هنگام دعا دو دست را به طرف آسمان بلند می‌کنیم، چیست؟ با این‌که خداوند در همه جا و در هر طرف می‌باشد. ✍️ پاسخ: آنچه از روایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) بدست می‌ آید این است كه فلسفه بلند کردن دست به سوی آسمان چند دلیل دارد: 1⃣آسمان معدن رزق چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است (باران، نور آفتاب، هوا و ...) آسمان به عنوان معدنى از برکات و ارزاق الهى معرفى شده، و به هنگام دعا به آن توجه مى شود، و از خالق و مالک آن همه رزق و روزى تقاضاى حل مشکل مى شود. از طرف دیگر نعمت های الهی از عالم بالا سرچشمه می گیرد و نازل می شود و توجه و بلند کردن دست ها به سوی بالا در وقت دعا در واقع نوعی تشبیه آسمان عالم مادی و محسوس به عالم ملکوت است و در واقع درخواست نزول رحمت الهی و سرازیر شدن نعمت های ربانی از عالم ملکوت به عالم ماده و از جمله نزول رحمت حق بر فرد دعا کننده است. ▪️به دو روایت در این زمینه اشاره میکنیم: امام امیرالمۆمنین على (علیه السلام): اذا فَرِغَ اَحَدُکُمْ مِنَ الصَّلوةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ اِلَى السَّماءِ، وَ لِیَنْصَبَّ فى الدُّعاء: «هنگامى که یکى از شما نماز را پایان مى دهد دست به سوى آسمان بردارد و مشغول دعا شود».مردى عرض کرد: اى امیرمۆمنان! مگر خداوند همه جا نیست؟فرمود: آرى همه جا هست.عرض کرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمى دارند؟فرمود: آیا (در قرآن) نخوانده اى: وَفى السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوْعَدُوْنَ «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مى شود» پس از کجا انسان روزى را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهى آسمان است. «هشام بن حکم» مى گوید: زندیقى خدمت امام صادق (علیه السلام)آمد و از آیه الرّحمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى سۆال کرد. امام (علیه السلام) ضمن توضیحى فرمود: خداوند متعال، نیاز به هیچ مکانى و هیچ مخلوقى ندارد، بلکه تمام خلق محتاج او هستند.سۆال کننده عرض کرد: پس تفاوتى ندارد که (به هنگام دعا) دست به سوى آسمان بلند کنید یا به سوى زمین پائین آورید؟!امام (علیه السلام) فرمود: این موضوع، در علم و احاطه و قدرت خدا یکسان است (وهیچ تفاوتى نمى کند) ولى خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده که دستهاى خود را به سوى آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا که معدن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)اثبات کرده است، تثبیت مى کنیم، آنجا که فرمود: دستهاى خود را به سوى خداوند متعال بردارید، و این سخنى است که تمام امّت بر آن اتفاق نظر دارند 2⃣خضوع در پیشگاه خداوند از بعضى از روایات، فلسفه دیگرى براى این کار استفاده مى شود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه خدا است چرا که انسان به هنگام اظهار خضوع، یا تسلیم، در مقابل شخص یا چیزى، دستهاى خود را بلند مى کندو این حالت، تضرّع و التماس و خود را كوچك شمردن در مقابل خداست. در حديثى از امام محمّد باقر عليه السلام در تفسير آيه فَمَا اسْتَكانُوا لِرَّبِهمْ وَ ما يَتَضَرَّعُوْنَ «امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرّع مى كنند» مى خوانيم كه فرمود: «استكانت به معناى خضوع است و «تضرع» به معناى بلند كردن دست‌ها و اظهار تذلل در پيشگاه خدا است. ▪️نكته قابل توجّه ، اين است كه: بلند كردن دست به سوى آسمان ، در صورتى ادب و ارزش شمرده مى شود كه نيايشگر ، با معرفت ، دست خود را بالا ببرد و بداند كه خدا همه جا هست . تنها در اين صورت است كه دست به آسمانْ بلند كردن ، ادب شمرده مى شود ، وگرنه كسى كه مى پندارد خدا در آسمان است و دست به سوى او دراز مى كند ، دست بلند كردن او ارزشى ندارد . همچنين است چشم دوختن به آسمان در هنگام دعا ، و لذا امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خود ، نقل كرده است : گذر پيامبر صلى الله عليه و آله بر مردى افتاد كه هنگام دعا چشمش را به سوى آسمانْ دوخته بود. پيامبر خدا به وى فرمود : «چشمت را فرو بند كه تو هرگز او را نمى بينى» و فرمود : گذر پيامبر بر مردى افتاد كه در حال دعا ، دستانش را به سوى آسمانْ بلند كرده بود. پيامبر خدا فرمود : «دستانت را پايين بياور كه تو هرگز به او نمى رسى» . @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۶ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : معنای «بَرِئْتُ إلَى ...» 🗣 پرسش : این جمله زیارت عاشورا که «بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ» بیزاری به سوی خدا یا به سوی معصومین به چه معناست؟ مگر برائت به سوی کس خاصی است؟ ✍ پاسخ: ماده برائت دو جور استعمال میشود: ▪️با حرف «مِنْ» : در این صورت به معانی جدایی، دوری و بیزاری از کسی یا چیزی است. ▪️با حرف «إلَى» : در این صورت علاوه بر معنای بیزاری  در بردارنده معنای التجاء و پناه بردن نیز می باشد. بنابراین وقتی گفته میشود «برئت مِنْ آل امیه إلَى الله و الی الائمه» معنی این است: بیزاری می جویم از بنی امیه در حالی که به سوی ذات حق تعالی و شما اهل بیت (علیهم السلام) پناه می آورم. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۷ 📝 موضوع : فقهی 🔖 عنوان : دروغ گفتن شخص روزه دار 🗣 پرسش : آیا دروغ گفتن روزه را باطل میکند؟ ✍ پاسخ: قبل از پرداختن به پاسخ سوال،مطلبی را به عنوان مقدمه تقدیم میکنیم: ▪️فرق بین «صحت»،«قبولی»و«کمال»اعمال عبادی به طور کلى در عبادات سه شرط مطرح است: شرط صحت،شرط قبولى و شرط کمال شرایط صحت نماز، شرایطى مى باشند که در صورت فقدان یکى از آنها نماز باطل بوده و اصل تکلیف نماز از انسان ساقط نمى شد و در صورت عدم جبران، مکلف عذاب مى گردید.به عنوان مثال از جمله شرایط صحت نماز روبه قبله بودن نمازگزار،باطهارت بودن،انجام واجبات نماز،ترک مبطلات آن است. شرایط قبولى نماز گاهی عمل عبادی اگرچه شکل ظاهرى آن صحیح و شرایط صحیح بودن را دارا مى باشد و انسان تکلیفش را انجام داده و از عقاب خدا رهایى پیدا کرده - ولى رشد آور و تعالى بخش نیست. مقصود از شرایط قبولى نماز، شرایطى است که رعایت آن ها، علاوه بر درستى عمل، موجب قرب به خدا و کسب پاداش الهى مى شود. ممکن است نمازى صحیح باشد ولى سبب رشد و تزکیه روح نشود، همچون دارویى که شفابخش نباشد، یا جنسى در بازار بى مشترى باشد. عبادت هم، گاهى تنها در حدّ نجات بخشى از کیفر است، ولى گاهى انسان را محبوب خدا و عمل را مقبول درگاهش مى سازد.. شرایط کمال شرایط کمال آنهایى است که در صورت نبود آنها نماز از ثواب و پاداش کمترى برخوردار مى باشد و اگر این شرایط را دارا باشد ثواب آن بیشتر خواهد بود. 💠 پس از بیان این مقدمه،به پاسخ از سوال مطرح شده میپردازیم. دروغ گفتن شخص روزه دار اگرچه میتواند یکی از موانع «قبولی و کمال»روزه شود و چه بسا چنین روزه ای نزد پروردگار مورد قبول واقع نشود اما مانع از صحت روزه نیست درنتیجه آن روزه صحیح بوده و نیازی به اعاده ندارد. مگر یک نوع دروغ که علاوه بر مانع شدن از قبولی روزه،موجب بطلان آن هم میشود و شخص باید آن روز را اعاده کند و آنهم دروغ بستن به خدا و اهل بیت علیهم السلام است.توضیح مطلب آنکه: هرگاه روزه‌دار دروغى به خدا و پيغمبر اكرم صلی‌الله عليه و آله و جانشينان معصوم او علیهم‌السلام نسبت دهد خواه با گفتن باشد، يا نوشتن، يا اشاره و مانند آن، روزه‌اش باطل می‌شود، هرچند بلافاصله توبه كند.(تفصیل این مطلب در احکام مبطلات روزه آمده است به رساله های عملیه مراجعه شود). @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۸ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : معنای عدل 🗣 پرسش : منظور از «عدل» در اصول دین چیست؟ ✍️ پاسخ: در علم کلام عدل به معناى رعایت استحقاق‌ها در مقام تشریع و قضاوت و حساب‌رسى و اعطاى پاداش یا اعمال مجازات و عقاب در مقابلِ ظلم به معناى کم نهادن از دست‌مزد مناسب استحقاق، یا عقاب بیش از مقدار مناسب با جرم و عصیان است. در قرآن کریم نیز واژه عدل در معانى لغوى و اصطلاحى مختلف آن به کار برده شده است، لکن اکثر موارد آن، به صورت نفى ظلم از خداوند در مقام ثواب و عقاب در دنیا یا آخرت است.در سایر موارد، قسط و عدل را هدفى مهم براى بعثت انبیا دانسته و انبیا و سایر مردم را به رعایت عدالت و احترام به حقوق یکدیگر و عدم تجاوز به حقوق دیگران دعوت نموده و یا به قضاوت عادلانه و منصفانه دستور داده است. به علاوه؛ خلقت آسمان‌ها و زمین و انسان را متعادل و متوازن معرفى می‌نماید. عدل الهی در مقام ثواب و عقاب بیش از بقیه مورد بحث و بررسى و نقد واقع شده است. اشاعره(پیروان ابوالحسن اشعرى) معتقدند: هیچ چیزى بر خداوند ضرورى و واجب نیست و اعتقاد به وجوب چیزى بر خداوند، مستلزم تحدید او و تعیین تکلیف براى او است، در حالی‌که هیچ بنده‌اى حق تعیین تکلیف براى خدا و محدود کردن دایره قدرت و اراده و فعالیت آن ذات اقدس را ندارد؛ از این‌رو کسى حق ندارد که بگوید «صدور عدالت بر خدا لازم و انجام قبیح مثل ظلم بر او ممتنع است»، بلکه هر آنچه خدا انجام دهد، عین عدالت است، اگرچه تمامى مؤمنان را به جهنم و تمامى کفار را به بهشت بفرستد ! و این محال نیست. منشأ اشتباه این گروه، نحوه بیانى است که معتزله در مورد ضرورت عدالت بر خداوند دارند؛ زیرا معتزله(پیروان واصل بن عطاء) با تمسک به حسن و قبح عقلى و ذاتى، رعایت عدالت در دنیا و آخرت را بر خداوند واجب می‌دانند که بیان آنها با نوعى تحدید و تعیین تکلیف براى خداوند همراه است! در این میان امامیه(شیعیان دوازده امامی) معتقدند: با توجه به حسن و قبح ذاتى و عقلى، و با توجه به اقتضائات کمالى ذات خداوند، صدور قبایح از جمله: خلف وعده و کذب و ظلم از خداوند ممکن نیست، و وقتى که صدور قبایح از خدا محال باشد، هر آنچه از خداوند صادر شود، حَسَن و عین عدالت خواهد بود. بنابراین، با توجه به وعده‌هایى که قرآن کریم داده، و با توجه به این‌که خلف وعده از او محال است، امکان ندارد که کفار و منافقان و مشرکانى را که بر کفر و نفاق و شرک مرده‌اند، به بهشت ببرد و بر عکس انبیا و اولیا و مؤمنان را به جهنم بیفکند.به عبارت روشن‌تر؛ صدور عدل و صدق و وفاى به عهد «از خدا» ضرورى و واجب و صدور قبایح «از خدا» محال است، نه این‌که صدور عدل «بر خدا» واجب و صدور ظلم «بر خدا» حرام باشد. «وجوب» در این‌جا به معناى «ضرورت فلسفى» در مقابل محال و ممتنع است، نه به معناى وجوب عقلى و یا شرعى به عنوان حکمى لازم بر خداوند؛ از این‌رو نقش عقل در این‌جا کاشفیت از واقع و نفس الأمر است، نه صدور حکمى بر خداوند. عقل تشخیص می‌دهد که حتماً خدا عادل است و هرگز بر کسی در دنیا یا آخرت ظلم روا نداشته و نخواهد داشت، اما توان تعیین تکلیف براى خداوند و تحدید او را ندارد. در پى این نزاع؛ امامیه و معتزله به عدلیه معروف شدند و عدل را به عنوان یکى از اصول مذهب به اصول دین اضافه کردند، در حالی‌که اشاعره همچنان تنها توحید و نبوت و معاد را از اصول دین می‌دانستند. البته بین ایده معتزله و شیعه نیز تفاوت‌هاى فراوانى است، و نظر شیعه از افراط معتزله و تفریط اشعرى دور است. ▪️لوازم اعتقاد به عدل: لازم به ذکر است که عدل به این معنا، داراى لوازمى است که در فقه یا کلام یا هر دو، مورد استفاده و بررسى واقع شده‌اند. آنها عبارت‌اند از: ① عدل در تکوین: هر مخلوقى متعادل و متوازن خلق شده است و اجزاى آن به گونه‌اى تعبیه شده‌اند که بتوانند در مجموع، آن موجود را به کمال لایق برسانند. از آن‌سوى به هر موجودى در عالم آفرینش نقشى خاص داده شده، تا کل عالم هستى نیز به صورت منسجم و هماهنگ به سوى هدفى از پیش مقرر شده، حرکت نماید. ② عدل در عالم تشریع: عدل تشریعى دو ملازمه دارد: 1)قبح عقاب بلا بیان: خداوند کسى را به خاطر ترک تکلیف از روى جهل، (البته اگر قاصر باشد نه مقصر) عقاب نخواهد نمود؛ 2)قبح تکلیف بما لا یطاق: خداوند بیش از توان انسان از او تکلیفى نخواسته و عُسر و حَرَج را از کسانى که معذورند، برداشته است. ③ عدل در محشر: خداوند در روز قیامت با توجه به موارد فوق به عدالت حکم می‌کند. ④ عدل در اجراى حکم: خداوند در اجراى حکم نیز به عدالت عمل می‌کند؛ نیکان را پاداش و بدکاران را عقاب می‌نماید. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۹ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : قلب سلیم 🗣 پرسش : نشانه ها و ویژگی های قلب سلیم چیست؟ ✍ پاسخ: این تعبیر در سوره شعراء و صافات آمده است. درباره اهمیت قلب سلیم همین بس که قرآن مجید آن را تنها سرمایه نجات روز قیامت شمرده، چنان‌که در سوره شعراء می‌خوانیم: «یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ• إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ؛ روزی که نه مال سود می‌دهد و نه فرزندان، مگر آن کس که با قلبی رسته از شرک نزد خدا بیاید.»   ▪️قلب سلیم در روایات حالا سوال مهم این است که چه قلبی ،قلب سلیم است؟به تعبیر دیگر قلب سلیم چه نشانه ها و ویژگی هایی دارد؟ وقتی به روایات مراجعه میکنیم میبینیم ائمه اطهار علیهم السلام چند ویژگی برای آن ذکر کرده اند: ① قلب خالی از غیر خدا امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: "الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَی رَبَّهُ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ" قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند، در حالی که هیچ کس جز او در آن نباشد.» ② قلب دارای نیت خالص امام صادق علیه السلام میفرمایند: «صاحِبُ النِّیةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِیمِ، لِأَنَّ سَلامَةُ الْقَلْبِ مِنْ هَواجِسِ الْمَحْذُوراتِ بِتَخْلِیصِ النِّیةَ لِلّهِ فِی الاُمُورِ کُلِّها" کسی که نیت صادقی دارد، صاحب قلب سلیم است؛ چرا که سلامت قلب از شرک و شک، نیت را در همه چیز خالص می‌کند.» ③ قلب خالی از محبت دنیا امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: هُوَ اَلْقَلْبُ اَلَّذِي سَلِمَ مِنْ حُبِّ اَلدُّنْيَا  این قلبی است که از عشق دنیا سالم باشد.» @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۰ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : موجودات نخستین 🗣 پرسش : چگونه زمان خلقت حضرت آدم، (حدود ۶۰۰۰سال قبل) با عمر فسیل های انسانی پیدا شده (۲۵ میلیون سال) سازگار است؟ ✍ پاسخ: هیچ منافاتی بین این دو مطلب وجود ندارد. اگر گفته می شود که خلقت آدم مربوط به حدود شش یا هفت هزار سال پیش است، می تواند منظور نسل جدیدی از انسان باشد که از حضرت آدم (علیه السلام) است و چه بسا قبل از این نسل، هزاران نسل از انسان وجود داشته و منقرض شده باشد . شواهد زیادی وجود دارد که قبل از حضرت آدم (علیه السلام)، انسان هایی که از نسل آن حضرت نبوده اند، زندگی می کرده اند. و این البته با آموزه های قرآن مجید و روایات اسلامی هم سازگاری دارد.  ▪️ادله و شواهد : در بعضى از روایات وارده از ائمه (علیهم‌السلام) مطالبى آمده که سابقه ادوار بسیارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مى کند. شیخ صدوق در کتاب توحید از امام صادق (علیه السلام) روایتى آورده که در ضمن آن امام (علیه السلام) به راوى فرموده: "شاید شما گمان مى کنید که خداى عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید". لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اَللَّهَ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا اَلْعَالَمَ اَلْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اَللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ مرحوم صدوق همچنین در کتاب خصال، از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: "خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.  لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي اَلْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَوَالِمَ لَيْسَ فِيهَا مِنْ وُلْدِ آدَمَ ، خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِيمِ اَلْأَرْضِ، فَأَسْكَنَهُمْ فِيهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ، ثُمَّ خَلَقَ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا هَذَا اَلْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّيَّتَهُ مِنْهُ ممکن است از بعضى آیات قرآن استشمام کرد که قبل از آفرینش حضرت آدم، ابوالبشر و نسل او، انسان هایى دیگر در زمین زندگى مى کرده اند چنان که می فرماید: "و زمانى که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مى خواهم در زمین جانشینى بگذارم، گفتند در زمین کسانى مى گذارى که در آن فساد کنند و خونها بریزند".  آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگراز مفسران معتقدند پیشگویی فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!» ▪️براین اساس؛ اگر از آثار به جای مانده در غارها پی برده شود که تاریخ آن به میلیون ها سال پیش برمی گردد، باید گفت که این آثار به جای مانده، مربوط به انسان های نسل کنونی نیست؛ زیرا ظاهرا داستان خلقت حضرت آدم (علیه السلام) به بیش از 7000 سال پیش نمی رسد.  ▪️نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه : انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (علیه السلام) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است: «یا بَنِی آدَمَ ؛   ای فرزندان آدم!» و اینکه حضرت آدم (علیه السلام) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (علیه السلام) و خلق آن از خاک اشاره می کند: «إِنَّ مَثَلَ عیسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ؛ مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است كه او را از خاك آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.» @soalvajavab @AmirGrali
📌 جهت دسترسی آسان به سوالات و پاسخ آنها ، لینک سوالات گذشته تقدیم میشود: 🔢 پرسش ۱ الی ۲۰ 1⃣2⃣ پرسش شماره ۲۱ چه عواملی باعث نجات از فتنه های زمان غیبت میشود؟ 2⃣2⃣ پرسش شماره ۲۲ با توجه به تاکید اسلام به استفاده کم حتی از مباحها از دنیا چطور می توان این حدیث را که پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنان وعمل جماع را بسیار دوست می داشتند و به آن اقدام می کردند را جمع کرد؟ 3⃣2⃣ پرسش شماره ۲۳ آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا عده ای از همراهان خود را به خاطر حق الناس داشتن از حضور در سپاهشان بازداشتند؟ 4⃣2⃣ پرسش شماره ۲۴ آیا احادیثی از حضرت زهراء هم به دست ما رسیده است؟ و عدد آنها چقدر است؟ 5⃣2⃣ پرسش شماره ۲۵ سرّ این‌که در هنگام دعا دو دست را به طرف آسمان بلند می‌کنیم، چیست؟ 6⃣2⃣ پرسش شماره ۲۶ معنای «برئت الی الله » چیست؟ 7⃣2⃣ پرسش شماره ۲۷ آیا دروغ گفتن روزه را باطل میکند؟ 8⃣2⃣ پرسش شماره ۲۸ مراد از عدل در اصول دین چیست ؟ 9⃣2⃣ پرسش شماره ۲۹ قلب سلیم چه قلبی است؟ 0⃣3⃣ پرسش شماره ۳۰ چگونه زمان خلقت حضرت آدم، (حدود ۶۰۰۰سال قبل) با عمر فسیل های انسانی پیدا شده (۲۵ میلیون سال) سازگار است؟ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۱ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : زمان شروع آتش پرستی 🗣 پرسش : آتش پرستی از چه زمانی و به چه علتی پدید آمد؟ ✍ پاسخ: پاسخ سوال در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است. حضرت میفرمایند: چون قربانى هابيل قبول شد و قابيل مشاهده كرد كه(شبه) آتش قربانى برادرش هابيل را قبول نمود (و قربانى او را قبول نكرد در خشم شد و شيطان هم كه يگانه دشمن سعادت بشر است وقت را غنيمت شمرد براى اغوا و گمراهى او لذا) شيطان پيش او آمد و گفت برادرت هابيل آتش را مى پرستيد كه قربانيش را پذيرفت (و اگر بخواهى كه قربانى تو هم قبول شود بايد آتش را پرستش كنى، قابيل قبول كرد و ليكن) گفت آن آتش را نمى پرستم كه هابيل مى پرستيد، بلكه آتش ديگر را ستايش و پرستش ميكنم، و آنقدر در عبادت آتش خواهم كوشيد تا قربانى مرا مانند قربانى هابيل بپذيرد. و (به راهنمائى شيطان) آتشكده اى ساخت و قربانيها در ميان آتش افكند تا بسوخت، و چنان به آتش پرستى مشغول شد كه بكلى از خداى عز و جل غافل گرديد و بى خبر ماند، و چنان شد كه (بعضى از) فرزندانش جز آتش پرستى چيز ديگرى از او ارث نبردند، و بمرور زمان آتش پرستى رواج كامل يافت. إِنَّ قَابِيلَ لَمَّا رَأَى اَلنَّارَ قَدْ قَبِلَتْ قُرْبَانَ هَابِيلَ قَالَ لَهُ إِبْلِيسُ إِنَّ هَابِيلَ كَانَ يَعْبُدُ تِلْكَ اَلنَّارَ فَقَالَ قَابِيلُ لاَ أَعْبُدُ اَلنَّارَ اَلَّتِي عَبَدَهَا هَابِيلُ وَ لَكِنْ أَعْبُدُ نَاراً أُخْرَى وَ أُقَرِّبُ قُرْبَاناً لَهَا فَتَقَبَّلُ قُرْبَانِي فَبَنَى بُيُوتَ اَلنَّارِ فَقَرَّبَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عِلْمٌ بِرَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَرِثْ مِنْهُ وُلْدُهُ إِلاَّ عِبَادَةَ اَلنِّيرَانِ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۲ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : حسود،به آقایی نمیرسد. 🗣 پرسش : حدیث «الحسود لایسود» چیست؟ آیا این ترجمه‌ها صحیح است: حسود از حسادتش سود و بهره‌ای نبرد و یا آنکه حسود هرگز نیاسود؟! ✍ پاسخ: معنای درست و صحیح این سخن (الْحَسُودُ لَا یَسُودُ)، چنین است: حسود بزرگی و برتری نمی‌یابد؛ یعنی انسان حسود از طریق حسادت ورزیدن نسبت به دیگران، به بزرگی، آقایی، مقام عالی و بلندمرتبگی دست نمی‌یابد؛ زیراکه «لا یسود» از ریشه «س، و، د» چنان‌که ارباب لغت می‌گویند به معنای بزرگی، آقایی، مقام عالی و بلند مرتبگی است.  نه به معنای سود و بهره و یا آسودگی و آرامش؛ چنان‌که عده‌ای آن‌ را این‌گونه معنا کرده‌اند و در عرف نیز این معنا رواج پیدا کرده است. ▪️فلسفه دست نیافتن شخص حسود به بزرگی و برتری شاید فلسفه دست نیافتن شخص حسود به بزرگی و برتری، یا ازاین‌روست که این حسادت به‌طور طبیعی این اثر را دارد، یا اینکه چون خدای متعال می‌داند که اگر حسود به مقامی برسد سعی و تلاش می‌کند تا نعمت‌های زیردستان خود را از بین ببرد، به این سبب خداوند نمی‌گذارد که او بزرگ و صاحب مقام شود و یا به اعتبار این است که او از راه حرصی که در از بین بردن نعمت مردم دارد، گاهی کارهایی می‌کند که در نظر آنان تحقیر می‌شود و از بزرگی و مهتری می‌افتد. ▪️نکته ؛ اگرچه معنای الحسود لایسود به معنای عدم آرامش داشتن شخص حسود نیست ولی باید توجه داشت که طبق دیگر روایات شخص حسود از زندگی خود لذت نخواهد برد و آرامش کمتری خواهد داشت. امير المؤمنين عليه السّلام میفرمایند: ثَلاَثٌ لاَ يَهْنَأُ لِصَاحِبِهِنَّ عَيْشٌ اَلْحِقْدُ وَ اَلْحَسَدُ وَ سُوءُ اَلْخُلْق سه چیز است که براى صاحب آنها زندگى خوشى وجود ندارد:کینه، حسد و بد اخلاقى. @soalvajavab @AmirGrali