eitaa logo
هر روز یک‌ پرسش و پاسخ
237 دنبال‌کننده
47 عکس
60 ویدیو
6 فایل
◻️کانال های دیگر بنده: @AmirGrali @mahezeyafat ◻️ آپارات: https://www.aparat.com/amirgarali
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش شماره : ۱۸ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : معنای نور بودن خداوند 🗣 پرسش : در قرآن آمده است: «خداوند نور آسمان‌ها و زمین است». آیا منظور نور محسوس است؟ اگر نیست به چه معنا است؟ ✍ پاسخ: بدون شک، این‌که در قرآن از خداوند تعبیر به "نور" شده است منظور نور حسى نیست. نور محسوس، مخلوقى از مخلوقات خداوند است. اما در عین حال اطلاق کلمه "نور" بر خداوند نیز صحیح است؛ زیرا که در قرآن و روایات، چنین اطلاقى صورت گرفته است ولى باید توجه داشت که اگر می‌‏گوییم "خدا نور است"، مقصود نور حسى و مادى نیست، بلکه باید بیان دیگری داشته باشیم: به این معنا است که ذات الهى، ذات پیدا و پیدا کننده است، روشن و روشن کننده است، پیدایی و روشنایی هر چیزی از پرتو ذات او است، ولى او خود پیدا و روشن است، چیزى او را پیدا و روشن نساخته است؛ از این‌رو می‌‏توانیم بگوییم: "خدا نور است". برخی از مفسران قرآن چنین بیانی دارند که : «چون وجود و هستى هر چیزى باعث ظهور آن چیز براى دیگران است، پس مصداق تام نور، همان وجود است، و از سوى دیگر؛ چون موجودات امکانى وجودشان به ایجاد حق تعالى است، پس خداوند متعال کامل‏ترین مصداق نور است. او است که ظاهر بالذات و ظاهر کنندۀ ما سواى خویش است، و هر موجودى به وسیله او ظهور می‌یابد و موجود می‌شود. پس خداى سبحان نورى است که به وسیله او آسمان‏ها و زمین ظهور یافته‏اند». از مطالب گذشته روشن شد که اگر می‌‏گوییم "خدا نور آسمان‏ها و زمین" است، به این معنا است که خدا مُظْهِر و روشن کننده و پدید آورنده آسمان‏ها و زمین است. و تعبیر به آسمان‏ها و زمین به معناى تمام عالم هستى و همۀ مخلوقات علوى و سفلى و غیب و شهادت است.نه این‌که فقط منظور همین آسمان بالاى سر و زمین زیر پایمان باشد. پس معناى آیه این است: خداوند نور تمام جهان است. و تعبیر به "نور" و نه "پدید آورنده"، براى متوجه نمودن به این مطلب است که همان‌طور که "نور" خودش ظاهر است و نیاز به ظاهر کننده ندارد، و مُظْهِر و روشنى بخش سایر اشیا است، خداوند متعال هم، نیاز به ظاهر کننده و پدید آورنده ندارد، و موجودى ظاهر و روشن و واضح و بدیهى است، و استدلال براى وجود او، نیاز به واسطه نیست و مظهر و پدید آورندۀ سایر موجودات جهان هستى است. امام علی(علیه السلام) در دعاى کمیل می‌‏فرماید: "و بنور وجهک الذى اضاء له کل شی‌‏ء"؛سوگند به نور چهره‌ات که همه چیز به آن روشن است. اگر نور چهرۀ تو و ذات تو نباشد همه چیز تاریک است؛ یعنى هیچ چیز نیست و همه چیز در تاریکى عدم است. اگر نور ذات تو نباشد همۀ اشیا در تاریکى "نیستى" باقى خواهند ماند، نه این‌که اشیا در یک تاریکى نظیر تاریکى شب هستند. پس باید گفت: خداوند متعال نور محض است و در مقابل او هیچ چیز نور نیست و همه نورها در مقابل او "ظلمت" هستند؛ چون تنها وجودى که در ذات خود پیدا و پیدا کننده است فقط خدا است؛ سایر اشیا اگر پیدا و پیداکننده هستند در ذات خودشان تاریک هستند و خدا آنها را "پیدا" و "پیدا کننده" کرده است. یعنی هادی است برای اهل آسمانها و زمین عبّاس‌بن‌هلال گوید: از امام رضا درباره‌ی آیه: اللهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، سؤال کردم و امام در جواب فرمود: «خداوند، هدایت‌کننده آسمانیان و زمینیان است» @soalvajavab
پرسش شماره :۱۹ 📝 موضوع : قرآن 🔖 عنوان : تفاوت «مخلِصین» و «مخلَصین» 🗣 پرسش : «مخلِصین» و «مخلَصین» چه کساني هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟ ✍ پاسخ: با دقت در آيات «قرآن مجيد» اين نكته مهم به دست مى آيد كه «مُخلِص» (به كسر لام) يعنى كسى كه خود و اعمال و نيت خود را خالص كرده، غالباً در مواردى به كار رفته كه انسان در مراحل خودسازى بوده است، در حالى كه «مخلَص» (به فتح لام) يعنى خالص شدگان، بر كسانى اطلاق شده كه از نظر ايمان و معرفت و عمل به مقام والايى رسيده اند كه از قلمرو نفوذِ وسوسه هاى شيطانى خارج شده و مصونيت يافته اند و ابليس در مقابل آنها سپر انداخته است، چنانكه «قرآن» از قول ابليس نقل مى كند: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (به عزتت سوگند كه همه آنها را جز بندگان مخلصت! گمراه خواهم كرد). در حقيقت ناخالصى هاى وجود انسان بر دو گونه است: بخشى از آن قابل تشخيص و رفع است، و بخشى از آن به قدرى باريك و مخفى است كه يا بر انسان پوشيده است و يا اگر هم آشكار گردد قدرت براى برطرف ساختن آن را ندارد، هنگامى كه انسان در راه اخلاص قدم بگذارد و بخش اوّل از ناخالصى ها را كه توان اوست از روح و جان و اعمال خود برچيند، خداوند بزرگ به لطف و كرمش بخش دوّم را از او بر مى چيند، اينجاست كه شايسته نام «مخلَص» (خالص شده) خواهد بود. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۰ 📝 موضوع : عمومی 🔖 عنوان : وحشی شدن حیوانات 🗣 پرسش : آیا حیوانات وحشی از همان بدء خلقت ،به شکل «وحشی» آفریده شده اند یا به مرور زمان و در پی اتفاقی وحشی شده اند؟ ✍ پاسخ: در روایتی از امام صادق علیه‌السلام چنین آمده است که با کشته شدن جناب هابیل ،حیوانات هم وحشی شده اند. حضرت چنین میفرمایند: «کَانَتِ الْوُحُوشُ وَ الطَّیْرُ وَ السِّبَاعُ وَ کُلُ شَیْءٍ خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُخْتَلِطاً بَعْضُهُ بِبَعْضٍ فَلَمَّا قَتَلَ ابْنُ آدَمَ (علیه السلام) أَخَاهُ نَفَرَتْ وَ فَزِعَتْ فَذَهَبَ کُلُّ شَیْءٍ إِلَی شَکْلِهِ» قبل از کشته‌شدن هابیل بدست قابیل همه‌ی حیوانات وحشی و پرندگان و درندگان و سایر حیوانات به نحو مختلط با هم زندگی می‌کردند، امّا بعد از آن از یکدیگر رمیده و وحشت کردند و هریک به‌صورت نوعی جداگانه در آمد. @soalvajavab
📌 به جهت دسترسی آسان به سوالات و پاسخ آنها ، لینک سوالات گذشته تقدیم میشود: 🔢 پرسش های ۱ الی ۱۰ 1⃣1⃣ پرسش شماره ۱۱ معنای مکر خدا چیست؟ 2⃣1⃣ پرسش شماره۱۲ قرآن چه زمانی و به دست چه کسی جمع آوری شد؟ 3⃣1⃣ پرسش شماره ۱۳ آیا امام زمان علیه السلام هنگام ظهور دین و قرآن جدید می آورند؟ 4⃣1⃣ پرسش شماره ۱۴ دلیل قرآنی و روایی بر حرمت استمناء اقامه کنید. 5⃣1⃣ پرسش شماره ۱۵ اگر روایاتی که در نکوهش ثروت‌اندوزی آمده صحیح باشد، پس ثروت‌مندی انسان‌ها حتی برخی از علما چگونه قابل توجیه است؟ 6⃣1⃣ پرسش شماره ۱۶ در روایات،مومن به کدام درخت تشبیه شده است؟ و وجه شبه را هم بیان کنید؟ 7⃣1⃣ پرسش شماره ۱۷ آیا استفاده مردان از گوشواره جائز است؟ 8⃣1⃣ پرسش شماره ۱۸ نور بودن خداوند به چه معناست؟ 9⃣1⃣ پرسش شماره ۱۹ مخلِصین» و «مخلَصین» چه کساني هستند و چه تفاوتی با هم دارند؟ 0⃣2⃣ پرسش شماره ۲۰ آیا حیوانات وحشی از همان بدء خلقت ،به شکل «وحشی» آفریده شده اند یا به مرور زمان و در پی اتفاقی وحشی شده اند؟ @soalvajavab
پرسش شماره :۲۱ 📝 موضوع : امامت 🔖 عنوان : عوامل ثابت قدمی در زمان غیبت 🗣 پرسش : با توجه به مشاهدات و همچنین إخبار ائمه علیهم السلام در روایات مبنی بر هلاکت و گمراه شدن بسیاری از کسانی که معتقد به ولایت هستند ،چه عواملی باعث ثبوت قدم میشود؟ ✍ پاسخ: در پاسخ از سوال فوق،به دو روایت اشاره میکنیم که در مجموع میتوان ۶ عامل از این دو روایات استفاده کرد. ▪️روایت اول؛ امام سجاد علیه السلام در روایتی به چهار عامل از عوامل ثبوت قدم و نجات از فتنه های آخرالزمان اشاره میکنند. حضرت مى‏فرمايند : براى قائم ما دو غيبت است : يكى كوتاه مدت و اما ديگرى : «فَيَطولُ اَمَدُها حتّى يَرجِعَ عَن هذاالاَمرِ اَكثَرُ مَن يَقُولُ بِهِ، فَلايَثبُتُ عَلَيهِ الّا مَن قَوِىَ يَقينُهُ وَ صَحَّت مَعرِفَتُهُ وَ لَم‏يَجِد فى نَفسِهِ حَرجاً مِمّا قَضَينا وَسَلّم لَنااَهلَ‏البَيتِ» به قدرى (دوره‏ى آن غيبت) طولانى خواهدشد كه بيشتر قائلين به آن از اعتقاد خود برمى‏گردند. كسى در امامت او ثابت‏قدم نمى‏ماند مگر آن كه ايمانش قوى و معرفتش (به خدا و رسول و امام و حقايق دين) صحيح بوده و در برابر داورى‏هاى ما ترديدى به خود راه ندهد و در برابر خواسته‏ها و دستورات ما كاملا تسليم باشد. ▪️روایت دوم؛ همچنین امام حسن عسكري عليه السلام نيز عنایت و توفیق الهی و دعا براي تعجيل فرج را شرط رهايي از فتنه هاي دوران غيبت دانسته، مي فرمايد: وَ اللّهِ لَيَغيبَنَّ غَيْبَةً لا يَنْجُو فيها مِنَ الْهَلَكَةِ إِلاّ مَنْ ثَبَّتَهُ اللّهُ عَلَي الْقَولِ بِإِمامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فيها للدُّعاءِ بِتَعْجيلِ فَرَجِهِ به خدا سوگند اوغيبتي خواهد داشت كه در آن تنها كساني از هلاكت نجات مي يابند كه خداوند آن ها را بر قول به امامتش ثابت قدم داشته و در دعا براي تعجيل فرجش موفق كرده است. 💠 در این دو روایت به ۶ عامل مهم و اساسى براى شخص منتظر واقعى و باثبات در عقيده‏ى به امامت آن بزرگوار تصريح شده است : تقويت يقين  صحت و سلامت معرفت ③‌ عدم ترديد در تشخيص و داورى‏هاى اهل‏بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام تسليم محض بودن در مقابل اوامر و نواهى ايشان. توفیق و عنایت الهی دعا برای تعجیل فرج 🗣اگر عامل دیگری از روایات میشناسید اینجا برای بنده بفرستید تا اضافه کنم. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۲ 📝 موضوع : نبوت 🔖 عنوان : نگاه اسلام به مسائل جنسی 🗣 پرسش : با توجه به تاکید اسلام به استفاده کم حتی از مباحها از دنیا چطور می توان این حدیث را که پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنان وعمل جماع را بسیار دوست می داشتند و به آن اقدام می کردند را جمع کرد؟ ✍ پاسخ: در پاسخ به این سؤال ابتدأ باید متذکر شویم که در این باب چهار گونه روایات داریم که دو به دو مقابل هم هستند: دسته اول زیاد آمیزش کردن با زنان را نیکو می داند و از اخلاق انبیا بر می شمارد حضرت رضا فرمودند: سه چیز از سنت پیامبران است :عطر زدن، زدودن موهای زائد بدن و آمیزش زیاد با همسران در مقابل دسته اول روایاتی آمیزش زیادی را منع می کند و مذمت می نماید: در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده است: کسی که خواستار باقی ماندن است در حالی که بقایی در دنیا نیست [یعنی کسی که طالب بقاء نسبی و طول عمر است] صبحانه را صبح زود بخورد و کفش مناسب و خوب بپوشد و رداء خود را کوتاه کند و آمیزش با زنان را کم کند. دستۀ سوم دوست داشتن زنان را از اخلاق پیامبران بر می شمارد: امام صادق علیه السّلام فرمود: از اخلاق پیامبران دوست داشتن زنان است. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: روشنى چشم من در نماز، و لذّتم در زنان قرار داده شده است. در مقابل دستۀ سوم روایاتی دوست داشتن زنان را عامل معصیت می داند: امام صادق علیه السلام گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: اول چیزى که خدا به آن نافرمانى و معصیت شد شش چیز بود: دوست داشتن دنیا، دوست داشتن ریاست، دوست داشتن طعام، دوست داشتن خواب، دوست داشتن راحتى، و دوست داشتن زنان. 💠 با دقت در مفاهیم این روایات و اصول کلی دیگر که از آیات و روایات بدست می آید، می توان دو پاسخ برای اشکال مطرح شده ارائه داد: این روایات متنافی و ناسازگار با هم نیستند چون از آیات قرآن و روایات استفاده مى شود که در استفاده از نعمات دنیوی اگر به نحو «دنیا را هدف و نهایت آرزو و آمال قرار دادن و همه چیز را برای رسیدن به آن زیر پا قرار دادن» باشد دنیا به این جهت مذموم و مورد نکوهش است و باعث فراموشی خداوند و آخرت می شود لذا کثرت جماع از این قلعده مستثناء نیست و اگر به این نحو باشد مذموم است ولی توصیه به کثرت آمیزش به جهت ایجاد محبت بین زن و شوهر و ازدیاد نسل که به حسب روایات به آن توصیه شده است. همچنین به جهت شکسته شدن شهوت نفس که از آثار آن آرامش و جمع شدن حواس به جهت عبادت و دوری از گناهان ناشی از شهوت است؛ و دقیقا از این روست که دوست داشتن زنان هم می تواند عاملی در جهت خود سازی و تقرب و رضای الهی باشد، هم بزرگترین عامل برای معصیت الهی. یکى از نکاتى که در فهم و استنباط روایت باید مورد توجه قرار بگیرد فرهنگ و فضاى فکرى زمان بیان احادیث است، در فضایى که عده‏اى به لحاظ رهبانیت و سیر و سلوک، زنها را رها نموده و بدین گونه دنیا را رها کردند، سفارش به مراوده بیشتر با زنان مى‏شود و در فضایى که زنبارگى و محیط شهوانى یا اختلاط و یا فریفتگى شایع مى‏شود، درمان یا سفارش به تخفیف و تقلیل بهره‏مندى از دنیا از جمله آمیزش با زنان، صورت مى‏پذیرد. بنابراین تفسیر هر یک از دو روایت را در متن صدور آن باید سنجید و چه بسا هر دو، یک معنا را افاده کنند و آن اعتدال است؛ یعنى، نفى زیاده‏روى مورد توصیه یکى و دوری از تفریط مورد توصیه دیگرى است. ▪️بنابراین از مجموع روایات وارده در متون دینی در این باب این اصل کلی استنباط می گردد که باید به قدری با لذت های حلال خود را ارضاء و اشباع کنیم که از فکر هرگونه لذت حرام مصون بمانیم، اما از سوی دیگر این اصل کلی را نیز داریم که باید مراقب حفظ سلامتی خود باشیم و از افراط گری دوری کنیم. و باید با توجه به این اصول که خطوط اصلی و جهت گیری اسلام را نشان می دهند و حاکم بر سایر مواردند، این احادیث را معنا کرد. البته میزان و حد کثرت آمیزش عرفی است و به حسب حالات اشخاص در پر شهوت و کم شهوت بودن و به حسب سنین مختلف متفاوت خواهد بود ولی روشن است که زیادی آمیزش نباید در حد افراط باشد. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۳ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : حق الناس مانع از شهادت 🗣 پرسش : آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا عده ای از همراهان خود را به خاطر حق الناس داشتن از حضور در سپاهشان بازداشتند؟ ✍ پاسخ: در این رابطه دو روایت وجود دارد: ▪️موسى بن عمير از پدرش نقل مى كند كه امام(عليه السلام) (در روز عاشورا) به من فرمود: «نادِ أَنْ لا يُقْتَلَ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ نَادِ بِها فِي الْمَوالي فَإِنّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله عليه وآله) يَقُولُ: مَنْ ماتَ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ أُخِذَ مِنْ حَسَناتِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ»؛ ميان همه يارانم اعلام كن هر كس دَيْنى بر عهده دارد با من كشته نشود ؛ زيرا كه من از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم فرمود: «هر كس از دنيا برود و دَيْنى بر ذمّه داشته باشد، از حسنات وى در فرداى قيامت برداشته مى شود». ▪️در نقل ديگرى آمده است كه عمير انصارى گفت: امام(عليه السلام) به من فرمود: «نادِ فِى النّاسِ أَنْ لا يُقاتِلَنَّ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ، فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ رَجُل يَمُوتُ وَ عَلَيْهِ دَيْنٌ لا يَدَعُ لَهُ وَفاءً إِلاّ دَخَلَ النّارَ»؛ ميان مردم اعلام كن هر كس بدهكار است در ركاب من پيكار نكند، زيرا هر كس از دنيا برود در حالى كه دينى بر عهده اش باشد كه چاره اى براى آن نكرده باشد گرفتار دوزخ مى شود مردى برخاست و گفت: همسرم پذيرفت كه از طرف من بپردازد. امام(عليه السلام) پاسخ داد: وَ ما كِفالَةُ امْرَأَة، وَ هَلْ تَقْضي إِمْرَأَةٌ»؛ كفالت آن زن چه فايده اى دارد؟ آيا او قدرت دارد چنين كند؟! راستى عجيب است كه انسانى در بحرانى ترين شرايط، حتّى به بدهكارى هاى اصحاب و ياران خود به مردم توجّه داشته باشد و راضى نشود بدهكاران همراه او پيكار كنند و شهيد شوند ؛ مبادا حقوق مردم از دست برود. @soalvajavab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش شماره : ۲۴ 📝 موضوع : امامت 🔖 عنوان : احادیث حضرت زهراء سلام الله علیها 🗣 پرسش : آیا احادیثی از حضرت زهراء هم به دست ما رسیده است؟ و عدد آنها چقدر است؟ ✍ پاسخ: متاسفانه طوری که باید و شاید به کلمات نورانی حضرت زهراء سلام الله علیها پرداخته نشده است. اهل منبر کمتر روی منبر به احادیث فاطمی اشاره میکنند و شاید اگر در منابع دینی بگردید کتب کمتری را پیدا کنید که به کلمات نورانی حضرت زهراء سلام الله علیها به سان کلمات سایر ائمه علیهم السلام پرداخته باشد. حتی کتاب شریف تحف العقول که احادیث همه ائمه علیهم السلام را آورده است اشاره ای به احادیث حضرت زهراء سلام الله علیها نکرده است! 📚در اینجا دو کتاب در زمینه احادیث حضرت زهراء معرفی میکنیم تا عزیزان برای مطالعه منبعی در دسترس داشته باشند. 1⃣ کتاب «فرهنگ سخنان حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها» 👤 مولف : محمد دشتی 📌 لینک دانلود PDF کتاب 📖 معرفی اجمالی کتاب : نویسنده آن محمد دشتی است مرحوم محمد دشتی همان کسی است که نهج البلاغه با تحقیقات ایشان به دوره جدیدی از استفاده و استقبال وارد شد؛ تا جائیکه رهبر انقلاب مرحوم دشتی را و تحقیقات دقیقش را ستوده و آن را به عنوان الگویی بی‌نظیر معرفی فرمودند. او با حفظ سیاق مرحوم سید رضی مدون نهج البلاغه، اقدام به تدوین کتابی از بیانات و احادیث حضرت فاطمه(سلام الله علیها) نموده است.ایشان در این کتاب راه و رسم زندگی را از سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها) استنباط می‌کند. 2⃣ کتاب«۷۳ حدیث از حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها» 👤 مولف :واحد تحقيقات مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان 📌 لینک دانلود PDF کتاب 📱لینک دانلود نرم افزار ۷۳حدیث از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها| اندروید @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۵ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : بلند کردن دو دست به سمت آسمان 🗣 پرسش : سرّ این‌که در هنگام دعا دو دست را به طرف آسمان بلند می‌کنیم، چیست؟ با این‌که خداوند در همه جا و در هر طرف می‌باشد. ✍️ پاسخ: آنچه از روایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) بدست می‌ آید این است كه فلسفه بلند کردن دست به سوی آسمان چند دلیل دارد: 1⃣آسمان معدن رزق چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است (باران، نور آفتاب، هوا و ...) آسمان به عنوان معدنى از برکات و ارزاق الهى معرفى شده، و به هنگام دعا به آن توجه مى شود، و از خالق و مالک آن همه رزق و روزى تقاضاى حل مشکل مى شود. از طرف دیگر نعمت های الهی از عالم بالا سرچشمه می گیرد و نازل می شود و توجه و بلند کردن دست ها به سوی بالا در وقت دعا در واقع نوعی تشبیه آسمان عالم مادی و محسوس به عالم ملکوت است و در واقع درخواست نزول رحمت الهی و سرازیر شدن نعمت های ربانی از عالم ملکوت به عالم ماده و از جمله نزول رحمت حق بر فرد دعا کننده است. ▪️به دو روایت در این زمینه اشاره میکنیم: امام امیرالمۆمنین على (علیه السلام): اذا فَرِغَ اَحَدُکُمْ مِنَ الصَّلوةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ اِلَى السَّماءِ، وَ لِیَنْصَبَّ فى الدُّعاء: «هنگامى که یکى از شما نماز را پایان مى دهد دست به سوى آسمان بردارد و مشغول دعا شود».مردى عرض کرد: اى امیرمۆمنان! مگر خداوند همه جا نیست؟فرمود: آرى همه جا هست.عرض کرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمى دارند؟فرمود: آیا (در قرآن) نخوانده اى: وَفى السَّماءِ رِزْقُکُمْ وَ ما تُوْعَدُوْنَ «در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مى شود» پس از کجا انسان روزى را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهى آسمان است. «هشام بن حکم» مى گوید: زندیقى خدمت امام صادق (علیه السلام)آمد و از آیه الرّحمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى سۆال کرد. امام (علیه السلام) ضمن توضیحى فرمود: خداوند متعال، نیاز به هیچ مکانى و هیچ مخلوقى ندارد، بلکه تمام خلق محتاج او هستند.سۆال کننده عرض کرد: پس تفاوتى ندارد که (به هنگام دعا) دست به سوى آسمان بلند کنید یا به سوى زمین پائین آورید؟!امام (علیه السلام) فرمود: این موضوع، در علم و احاطه و قدرت خدا یکسان است (وهیچ تفاوتى نمى کند) ولى خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده که دستهاى خود را به سوى آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا که معدن رزق آنجا است، ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا(صلى الله علیه وآله)اثبات کرده است، تثبیت مى کنیم، آنجا که فرمود: دستهاى خود را به سوى خداوند متعال بردارید، و این سخنى است که تمام امّت بر آن اتفاق نظر دارند 2⃣خضوع در پیشگاه خداوند از بعضى از روایات، فلسفه دیگرى براى این کار استفاده مى شود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه خدا است چرا که انسان به هنگام اظهار خضوع، یا تسلیم، در مقابل شخص یا چیزى، دستهاى خود را بلند مى کندو این حالت، تضرّع و التماس و خود را كوچك شمردن در مقابل خداست. در حديثى از امام محمّد باقر عليه السلام در تفسير آيه فَمَا اسْتَكانُوا لِرَّبِهمْ وَ ما يَتَضَرَّعُوْنَ «امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع كردند، و نه به درگاهش تضرّع مى كنند» مى خوانيم كه فرمود: «استكانت به معناى خضوع است و «تضرع» به معناى بلند كردن دست‌ها و اظهار تذلل در پيشگاه خدا است. ▪️نكته قابل توجّه ، اين است كه: بلند كردن دست به سوى آسمان ، در صورتى ادب و ارزش شمرده مى شود كه نيايشگر ، با معرفت ، دست خود را بالا ببرد و بداند كه خدا همه جا هست . تنها در اين صورت است كه دست به آسمانْ بلند كردن ، ادب شمرده مى شود ، وگرنه كسى كه مى پندارد خدا در آسمان است و دست به سوى او دراز مى كند ، دست بلند كردن او ارزشى ندارد . همچنين است چشم دوختن به آسمان در هنگام دعا ، و لذا امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوار خود ، نقل كرده است : گذر پيامبر صلى الله عليه و آله بر مردى افتاد كه هنگام دعا چشمش را به سوى آسمانْ دوخته بود. پيامبر خدا به وى فرمود : «چشمت را فرو بند كه تو هرگز او را نمى بينى» و فرمود : گذر پيامبر بر مردى افتاد كه در حال دعا ، دستانش را به سوى آسمانْ بلند كرده بود. پيامبر خدا فرمود : «دستانت را پايين بياور كه تو هرگز به او نمى رسى» . @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۶ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : معنای «بَرِئْتُ إلَى ...» 🗣 پرسش : این جمله زیارت عاشورا که «بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَیْکُمْ مِنْهُمْ» بیزاری به سوی خدا یا به سوی معصومین به چه معناست؟ مگر برائت به سوی کس خاصی است؟ ✍ پاسخ: ماده برائت دو جور استعمال میشود: ▪️با حرف «مِنْ» : در این صورت به معانی جدایی، دوری و بیزاری از کسی یا چیزی است. ▪️با حرف «إلَى» : در این صورت علاوه بر معنای بیزاری  در بردارنده معنای التجاء و پناه بردن نیز می باشد. بنابراین وقتی گفته میشود «برئت مِنْ آل امیه إلَى الله و الی الائمه» معنی این است: بیزاری می جویم از بنی امیه در حالی که به سوی ذات حق تعالی و شما اهل بیت (علیهم السلام) پناه می آورم. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۷ 📝 موضوع : فقهی 🔖 عنوان : دروغ گفتن شخص روزه دار 🗣 پرسش : آیا دروغ گفتن روزه را باطل میکند؟ ✍ پاسخ: قبل از پرداختن به پاسخ سوال،مطلبی را به عنوان مقدمه تقدیم میکنیم: ▪️فرق بین «صحت»،«قبولی»و«کمال»اعمال عبادی به طور کلى در عبادات سه شرط مطرح است: شرط صحت،شرط قبولى و شرط کمال شرایط صحت نماز، شرایطى مى باشند که در صورت فقدان یکى از آنها نماز باطل بوده و اصل تکلیف نماز از انسان ساقط نمى شد و در صورت عدم جبران، مکلف عذاب مى گردید.به عنوان مثال از جمله شرایط صحت نماز روبه قبله بودن نمازگزار،باطهارت بودن،انجام واجبات نماز،ترک مبطلات آن است. شرایط قبولى نماز گاهی عمل عبادی اگرچه شکل ظاهرى آن صحیح و شرایط صحیح بودن را دارا مى باشد و انسان تکلیفش را انجام داده و از عقاب خدا رهایى پیدا کرده - ولى رشد آور و تعالى بخش نیست. مقصود از شرایط قبولى نماز، شرایطى است که رعایت آن ها، علاوه بر درستى عمل، موجب قرب به خدا و کسب پاداش الهى مى شود. ممکن است نمازى صحیح باشد ولى سبب رشد و تزکیه روح نشود، همچون دارویى که شفابخش نباشد، یا جنسى در بازار بى مشترى باشد. عبادت هم، گاهى تنها در حدّ نجات بخشى از کیفر است، ولى گاهى انسان را محبوب خدا و عمل را مقبول درگاهش مى سازد.. شرایط کمال شرایط کمال آنهایى است که در صورت نبود آنها نماز از ثواب و پاداش کمترى برخوردار مى باشد و اگر این شرایط را دارا باشد ثواب آن بیشتر خواهد بود. 💠 پس از بیان این مقدمه،به پاسخ از سوال مطرح شده میپردازیم. دروغ گفتن شخص روزه دار اگرچه میتواند یکی از موانع «قبولی و کمال»روزه شود و چه بسا چنین روزه ای نزد پروردگار مورد قبول واقع نشود اما مانع از صحت روزه نیست درنتیجه آن روزه صحیح بوده و نیازی به اعاده ندارد. مگر یک نوع دروغ که علاوه بر مانع شدن از قبولی روزه،موجب بطلان آن هم میشود و شخص باید آن روز را اعاده کند و آنهم دروغ بستن به خدا و اهل بیت علیهم السلام است.توضیح مطلب آنکه: هرگاه روزه‌دار دروغى به خدا و پيغمبر اكرم صلی‌الله عليه و آله و جانشينان معصوم او علیهم‌السلام نسبت دهد خواه با گفتن باشد، يا نوشتن، يا اشاره و مانند آن، روزه‌اش باطل می‌شود، هرچند بلافاصله توبه كند.(تفصیل این مطلب در احکام مبطلات روزه آمده است به رساله های عملیه مراجعه شود). @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۸ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : معنای عدل 🗣 پرسش : منظور از «عدل» در اصول دین چیست؟ ✍️ پاسخ: در علم کلام عدل به معناى رعایت استحقاق‌ها در مقام تشریع و قضاوت و حساب‌رسى و اعطاى پاداش یا اعمال مجازات و عقاب در مقابلِ ظلم به معناى کم نهادن از دست‌مزد مناسب استحقاق، یا عقاب بیش از مقدار مناسب با جرم و عصیان است. در قرآن کریم نیز واژه عدل در معانى لغوى و اصطلاحى مختلف آن به کار برده شده است، لکن اکثر موارد آن، به صورت نفى ظلم از خداوند در مقام ثواب و عقاب در دنیا یا آخرت است.در سایر موارد، قسط و عدل را هدفى مهم براى بعثت انبیا دانسته و انبیا و سایر مردم را به رعایت عدالت و احترام به حقوق یکدیگر و عدم تجاوز به حقوق دیگران دعوت نموده و یا به قضاوت عادلانه و منصفانه دستور داده است. به علاوه؛ خلقت آسمان‌ها و زمین و انسان را متعادل و متوازن معرفى می‌نماید. عدل الهی در مقام ثواب و عقاب بیش از بقیه مورد بحث و بررسى و نقد واقع شده است. اشاعره(پیروان ابوالحسن اشعرى) معتقدند: هیچ چیزى بر خداوند ضرورى و واجب نیست و اعتقاد به وجوب چیزى بر خداوند، مستلزم تحدید او و تعیین تکلیف براى او است، در حالی‌که هیچ بنده‌اى حق تعیین تکلیف براى خدا و محدود کردن دایره قدرت و اراده و فعالیت آن ذات اقدس را ندارد؛ از این‌رو کسى حق ندارد که بگوید «صدور عدالت بر خدا لازم و انجام قبیح مثل ظلم بر او ممتنع است»، بلکه هر آنچه خدا انجام دهد، عین عدالت است، اگرچه تمامى مؤمنان را به جهنم و تمامى کفار را به بهشت بفرستد ! و این محال نیست. منشأ اشتباه این گروه، نحوه بیانى است که معتزله در مورد ضرورت عدالت بر خداوند دارند؛ زیرا معتزله(پیروان واصل بن عطاء) با تمسک به حسن و قبح عقلى و ذاتى، رعایت عدالت در دنیا و آخرت را بر خداوند واجب می‌دانند که بیان آنها با نوعى تحدید و تعیین تکلیف براى خداوند همراه است! در این میان امامیه(شیعیان دوازده امامی) معتقدند: با توجه به حسن و قبح ذاتى و عقلى، و با توجه به اقتضائات کمالى ذات خداوند، صدور قبایح از جمله: خلف وعده و کذب و ظلم از خداوند ممکن نیست، و وقتى که صدور قبایح از خدا محال باشد، هر آنچه از خداوند صادر شود، حَسَن و عین عدالت خواهد بود. بنابراین، با توجه به وعده‌هایى که قرآن کریم داده، و با توجه به این‌که خلف وعده از او محال است، امکان ندارد که کفار و منافقان و مشرکانى را که بر کفر و نفاق و شرک مرده‌اند، به بهشت ببرد و بر عکس انبیا و اولیا و مؤمنان را به جهنم بیفکند.به عبارت روشن‌تر؛ صدور عدل و صدق و وفاى به عهد «از خدا» ضرورى و واجب و صدور قبایح «از خدا» محال است، نه این‌که صدور عدل «بر خدا» واجب و صدور ظلم «بر خدا» حرام باشد. «وجوب» در این‌جا به معناى «ضرورت فلسفى» در مقابل محال و ممتنع است، نه به معناى وجوب عقلى و یا شرعى به عنوان حکمى لازم بر خداوند؛ از این‌رو نقش عقل در این‌جا کاشفیت از واقع و نفس الأمر است، نه صدور حکمى بر خداوند. عقل تشخیص می‌دهد که حتماً خدا عادل است و هرگز بر کسی در دنیا یا آخرت ظلم روا نداشته و نخواهد داشت، اما توان تعیین تکلیف براى خداوند و تحدید او را ندارد. در پى این نزاع؛ امامیه و معتزله به عدلیه معروف شدند و عدل را به عنوان یکى از اصول مذهب به اصول دین اضافه کردند، در حالی‌که اشاعره همچنان تنها توحید و نبوت و معاد را از اصول دین می‌دانستند. البته بین ایده معتزله و شیعه نیز تفاوت‌هاى فراوانى است، و نظر شیعه از افراط معتزله و تفریط اشعرى دور است. ▪️لوازم اعتقاد به عدل: لازم به ذکر است که عدل به این معنا، داراى لوازمى است که در فقه یا کلام یا هر دو، مورد استفاده و بررسى واقع شده‌اند. آنها عبارت‌اند از: ① عدل در تکوین: هر مخلوقى متعادل و متوازن خلق شده است و اجزاى آن به گونه‌اى تعبیه شده‌اند که بتوانند در مجموع، آن موجود را به کمال لایق برسانند. از آن‌سوى به هر موجودى در عالم آفرینش نقشى خاص داده شده، تا کل عالم هستى نیز به صورت منسجم و هماهنگ به سوى هدفى از پیش مقرر شده، حرکت نماید. ② عدل در عالم تشریع: عدل تشریعى دو ملازمه دارد: 1)قبح عقاب بلا بیان: خداوند کسى را به خاطر ترک تکلیف از روى جهل، (البته اگر قاصر باشد نه مقصر) عقاب نخواهد نمود؛ 2)قبح تکلیف بما لا یطاق: خداوند بیش از توان انسان از او تکلیفى نخواسته و عُسر و حَرَج را از کسانى که معذورند، برداشته است. ③ عدل در محشر: خداوند در روز قیامت با توجه به موارد فوق به عدالت حکم می‌کند. ④ عدل در اجراى حکم: خداوند در اجراى حکم نیز به عدالت عمل می‌کند؛ نیکان را پاداش و بدکاران را عقاب می‌نماید. @soalvajavab
پرسش شماره : ۲۹ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : قلب سلیم 🗣 پرسش : نشانه ها و ویژگی های قلب سلیم چیست؟ ✍ پاسخ: این تعبیر در سوره شعراء و صافات آمده است. درباره اهمیت قلب سلیم همین بس که قرآن مجید آن را تنها سرمایه نجات روز قیامت شمرده، چنان‌که در سوره شعراء می‌خوانیم: «یوْمَ لا ینْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ• إِلاَّ مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ؛ روزی که نه مال سود می‌دهد و نه فرزندان، مگر آن کس که با قلبی رسته از شرک نزد خدا بیاید.»   ▪️قلب سلیم در روایات حالا سوال مهم این است که چه قلبی ،قلب سلیم است؟به تعبیر دیگر قلب سلیم چه نشانه ها و ویژگی هایی دارد؟ وقتی به روایات مراجعه میکنیم میبینیم ائمه اطهار علیهم السلام چند ویژگی برای آن ذکر کرده اند: ① قلب خالی از غیر خدا امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: "الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یلْقَی رَبَّهُ وَ لَیسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ" قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند، در حالی که هیچ کس جز او در آن نباشد.» ② قلب دارای نیت خالص امام صادق علیه السلام میفرمایند: «صاحِبُ النِّیةِ الصّادِقَةِ صاحِبُ الْقَلْبِ السَّلِیمِ، لِأَنَّ سَلامَةُ الْقَلْبِ مِنْ هَواجِسِ الْمَحْذُوراتِ بِتَخْلِیصِ النِّیةَ لِلّهِ فِی الاُمُورِ کُلِّها" کسی که نیت صادقی دارد، صاحب قلب سلیم است؛ چرا که سلامت قلب از شرک و شک، نیت را در همه چیز خالص می‌کند.» ③ قلب خالی از محبت دنیا امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: هُوَ اَلْقَلْبُ اَلَّذِي سَلِمَ مِنْ حُبِّ اَلدُّنْيَا  این قلبی است که از عشق دنیا سالم باشد.» ▫️اگر ویژگی دیگری در روایات برای قلب سلیم مشاهده کردید اینجا بفرستید تا اضافه شود. @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۰ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : موجودات نخستین 🗣 پرسش : چگونه زمان خلقت حضرت آدم، (حدود ۶۰۰۰سال قبل) با عمر فسیل های انسانی پیدا شده (۲۵ میلیون سال) سازگار است؟ ✍ پاسخ: هیچ منافاتی بین این دو مطلب وجود ندارد. اگر گفته می شود که خلقت آدم مربوط به حدود شش یا هفت هزار سال پیش است، می تواند منظور نسل جدیدی از انسان باشد که از حضرت آدم (علیه السلام) است و چه بسا قبل از این نسل، هزاران نسل از انسان وجود داشته و منقرض شده باشد . شواهد زیادی وجود دارد که قبل از حضرت آدم (علیه السلام)، انسان هایی که از نسل آن حضرت نبوده اند، زندگی می کرده اند. و این البته با آموزه های قرآن مجید و روایات اسلامی هم سازگاری دارد.  ▪️ادله و شواهد : در بعضى از روایات وارده از ائمه (علیهم‌السلام) مطالبى آمده که سابقه ادوار بسیارى از بشر را قبل از دوره حاضر اثبات مى کند. شیخ صدوق در کتاب توحید از امام صادق (علیه السلام) روایتى آورده که در ضمن آن امام (علیه السلام) به راوى فرموده: "شاید شما گمان مى کنید که خداى عزوجل غیر از شما هیچ بشر دیگرى را نیافریده است. نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آنها هستید". لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اَللَّهَ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا اَلْعَالَمَ اَلْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اَللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ اَلْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ اَلْآدَمِيِّينَ مرحوم صدوق همچنین در کتاب خصال، از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که فرمود: "خداى عزوجل از روزى که زمین را آفریده، هفت عالم را در آن خلق (و سپس منقرض کرده است) که هیچ یک از آن عوالم از نسل آدم ابوالبشر نبوده اند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک، عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر، آدم ابوالبشر را بیافرید و ذریه اش را از او منشعب ساخت.  لَقَدْ خَلَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي اَلْأَرْضِ مُنْذُ خَلَقَهَا سَبْعَةَ عَوَالِمَ لَيْسَ فِيهَا مِنْ وُلْدِ آدَمَ ، خَلَقَهُمْ مِنْ أَدِيمِ اَلْأَرْضِ، فَأَسْكَنَهُمْ فِيهَا وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ مَعَ عَالَمِهِ، ثُمَّ خَلَقَ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَبَا هَذَا اَلْبَشَرِ وَ خَلَقَ ذُرِّيَّتَهُ مِنْهُ ممکن است از بعضى آیات قرآن استشمام کرد که قبل از آفرینش حضرت آدم، ابوالبشر و نسل او، انسان هایى دیگر در زمین زندگى مى کرده اند چنان که می فرماید: "و زمانى که پروردگارت به فرشتگان فرمود: مى خواهم در زمین جانشینى بگذارم، گفتند در زمین کسانى مى گذارى که در آن فساد کنند و خونها بریزند".  آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می نویسد: «بعضى دیگراز مفسران معتقدند پیشگویی فرشتگان بخاطر آن بوده كه آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلكه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند كه به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد!» ▪️براین اساس؛ اگر از آثار به جای مانده در غارها پی برده شود که تاریخ آن به میلیون ها سال پیش برمی گردد، باید گفت که این آثار به جای مانده، مربوط به انسان های نسل کنونی نیست؛ زیرا ظاهرا داستان خلقت حضرت آدم (علیه السلام) به بیش از 7000 سال پیش نمی رسد.  ▪️نکته ای که باید به آن توجه داشت اینکه : انسان های امروزی همه از نسل حضرت آدم (علیه السلام) هستند هیچ ربطی به نسل های قبلی انسان ها ندارد. و ظاهر آیات قرآنی به خوبی این مطلب را نشان می دهد. که در موارد مکرر انسان ها را با تعبیر "بنی آدم: خطاب قرار داده است: «یا بَنِی آدَمَ ؛   ای فرزندان آدم!» و اینکه حضرت آدم (علیه السلام) نیز به نسل های قبلی ربطی ندارد و مستقل از آنها خلق شده است، نیز مطلبی روشن است. از جمله دلایل آن اینکه در آیه ذیل به عدم وجود پدر برای حضرت آدم (علیه السلام) و خلق آن از خاک اشاره می کند: «إِنَّ مَثَلَ عیسى‌ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَیَكُونُ؛ مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است كه او را از خاك آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.» @soalvajavab @AmirGrali
📌 جهت دسترسی آسان به سوالات و پاسخ آنها ، لینک سوالات گذشته تقدیم میشود: 🔢 پرسش ۱ الی ۲۰ 1⃣2⃣ پرسش شماره ۲۱ چه عواملی باعث نجات از فتنه های زمان غیبت میشود؟ 2⃣2⃣ پرسش شماره ۲۲ با توجه به تاکید اسلام به استفاده کم حتی از مباحها از دنیا چطور می توان این حدیث را که پیامبر(صلی الله علیه و آله) زنان وعمل جماع را بسیار دوست می داشتند و به آن اقدام می کردند را جمع کرد؟ 3⃣2⃣ پرسش شماره ۲۳ آیا این مطلب صحت دارد که امام حسین(عليه السلام) در روز عاشورا عده ای از همراهان خود را به خاطر حق الناس داشتن از حضور در سپاهشان بازداشتند؟ 4⃣2⃣ پرسش شماره ۲۴ آیا احادیثی از حضرت زهراء هم به دست ما رسیده است؟ و عدد آنها چقدر است؟ 5⃣2⃣ پرسش شماره ۲۵ سرّ این‌که در هنگام دعا دو دست را به طرف آسمان بلند می‌کنیم، چیست؟ 6⃣2⃣ پرسش شماره ۲۶ معنای «برئت الی الله » چیست؟ 7⃣2⃣ پرسش شماره ۲۷ آیا دروغ گفتن روزه را باطل میکند؟ 8⃣2⃣ پرسش شماره ۲۸ مراد از عدل در اصول دین چیست ؟ 9⃣2⃣ پرسش شماره ۲۹ قلب سلیم چه قلبی است؟ 0⃣3⃣ پرسش شماره ۳۰ چگونه زمان خلقت حضرت آدم، (حدود ۶۰۰۰سال قبل) با عمر فسیل های انسانی پیدا شده (۲۵ میلیون سال) سازگار است؟ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۱ 📝 موضوع : اعتقادی 🔖 عنوان : زمان شروع آتش پرستی 🗣 پرسش : آتش پرستی از چه زمانی و به چه علتی پدید آمد؟ ✍ پاسخ: پاسخ سوال در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است. حضرت میفرمایند: چون قربانى هابيل قبول شد و قابيل مشاهده كرد كه(شبه) آتش قربانى برادرش هابيل را قبول نمود (و قربانى او را قبول نكرد در خشم شد و شيطان هم كه يگانه دشمن سعادت بشر است وقت را غنيمت شمرد براى اغوا و گمراهى او لذا) شيطان پيش او آمد و گفت برادرت هابيل آتش را مى پرستيد كه قربانيش را پذيرفت (و اگر بخواهى كه قربانى تو هم قبول شود بايد آتش را پرستش كنى، قابيل قبول كرد و ليكن) گفت آن آتش را نمى پرستم كه هابيل مى پرستيد، بلكه آتش ديگر را ستايش و پرستش ميكنم، و آنقدر در عبادت آتش خواهم كوشيد تا قربانى مرا مانند قربانى هابيل بپذيرد. و (به راهنمائى شيطان) آتشكده اى ساخت و قربانيها در ميان آتش افكند تا بسوخت، و چنان به آتش پرستى مشغول شد كه بكلى از خداى عز و جل غافل گرديد و بى خبر ماند، و چنان شد كه (بعضى از) فرزندانش جز آتش پرستى چيز ديگرى از او ارث نبردند، و بمرور زمان آتش پرستى رواج كامل يافت. إِنَّ قَابِيلَ لَمَّا رَأَى اَلنَّارَ قَدْ قَبِلَتْ قُرْبَانَ هَابِيلَ قَالَ لَهُ إِبْلِيسُ إِنَّ هَابِيلَ كَانَ يَعْبُدُ تِلْكَ اَلنَّارَ فَقَالَ قَابِيلُ لاَ أَعْبُدُ اَلنَّارَ اَلَّتِي عَبَدَهَا هَابِيلُ وَ لَكِنْ أَعْبُدُ نَاراً أُخْرَى وَ أُقَرِّبُ قُرْبَاناً لَهَا فَتَقَبَّلُ قُرْبَانِي فَبَنَى بُيُوتَ اَلنَّارِ فَقَرَّبَ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ عِلْمٌ بِرَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَرِثْ مِنْهُ وُلْدُهُ إِلاَّ عِبَادَةَ اَلنِّيرَانِ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۲ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : حسود،به آقایی نمیرسد. 🗣 پرسش : حدیث «الحسود لایسود» چیست؟ آیا این ترجمه‌ها صحیح است: حسود از حسادتش سود و بهره‌ای نبرد و یا آنکه حسود هرگز نیاسود؟! ✍ پاسخ: معنای درست و صحیح این سخن (الْحَسُودُ لَا یَسُودُ)، چنین است: حسود بزرگی و برتری نمی‌یابد؛ یعنی انسان حسود از طریق حسادت ورزیدن نسبت به دیگران، به بزرگی، آقایی، مقام عالی و بلندمرتبگی دست نمی‌یابد؛ زیراکه «لا یسود» از ریشه «س، و، د» چنان‌که ارباب لغت می‌گویند به معنای بزرگی، آقایی، مقام عالی و بلند مرتبگی است.  نه به معنای سود و بهره و یا آسودگی و آرامش؛ چنان‌که عده‌ای آن‌ را این‌گونه معنا کرده‌اند و در عرف نیز این معنا رواج پیدا کرده است. ▪️فلسفه دست نیافتن شخص حسود به بزرگی و برتری شاید فلسفه دست نیافتن شخص حسود به بزرگی و برتری، یا ازاین‌روست که این حسادت به‌طور طبیعی این اثر را دارد، یا اینکه چون خدای متعال می‌داند که اگر حسود به مقامی برسد سعی و تلاش می‌کند تا نعمت‌های زیردستان خود را از بین ببرد، به این سبب خداوند نمی‌گذارد که او بزرگ و صاحب مقام شود و یا به اعتبار این است که او از راه حرصی که در از بین بردن نعمت مردم دارد، گاهی کارهایی می‌کند که در نظر آنان تحقیر می‌شود و از بزرگی و مهتری می‌افتد. ▪️نکته ؛ اگرچه معنای الحسود لایسود به معنای عدم آرامش داشتن شخص حسود نیست ولی باید توجه داشت که طبق دیگر روایات شخص حسود از زندگی خود لذت نخواهد برد و آرامش کمتری خواهد داشت. امير المؤمنين عليه السّلام میفرمایند: ثَلاَثٌ لاَ يَهْنَأُ لِصَاحِبِهِنَّ عَيْشٌ اَلْحِقْدُ وَ اَلْحَسَدُ وَ سُوءُ اَلْخُلْق سه چیز است که براى صاحب آنها زندگى خوشى وجود ندارد:کینه، حسد و بد اخلاقى. @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۳ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : انسان مرز بین حیوان و فرشته 🗣 پرسش : آیا انسان این توانایی را دارد که برتر از فرشتگان شود ؟ واز جانب دیگر آیا امکان دارد انسان در رذالت و پستی به حدی سقوط کند که از حیوان هم پست تر شود؟ ✍ پاسخ: امیرالمومنین علیه السلام در کلامی پرسش مذبور را پاسخ میدهند. آقا میفرمایند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَكَّبَ فِي الْمَلَائِكَةِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَةٍ وَ رَكَّبَ فِي الْبَهَائِمِ شَهْوَةً بِلَا عَقْلٍ وَ رَكَّبَ فِي بَنِي آدَمَ كِلَيْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ شَهْوَتَهُ خداوند قرار داده براى ملائكه عقل را بدون شهوت (جنسى و غيره) و قرار داده براى حيوانات شهوت را بدون عقل، و قرار داده براى بنى آدم هم عقل و هم شهوت را، پس هر كه از بنى آدم عقلش غالب شود بر شهوتش از ملائكه بهتر و افضلست، و هر كسى شهوتش بر عقلش زيادتى كند از حيوانات پست تر و بدتر است. در این روایت حضرت علی علیه السلام مقایسه ی زیبایی فرموده است: فرشته، سراسر وجودش عقل است و حیوان سراسر وجودش شهوت می باشد. انسان آمیخته­ای از عقل و شهوت است، امّا انسانی که فقط در فکر خوراک، پوشاک، مسکن، ماشین و برآوردن خواهش­های نفسانی و... خود می­باشد در ردیف حیوان بلکه پست­تر و شرّ تر از حیوان است. درمقابل انسانی که دنبال عبادت و اطاعت پروردگار است، یعنی ازنیروی شهوت مال، مقام و... برای رسیدن به قرب و نزدیکی خداوند استفاده کرده و از هیچ کوششی فروگذار نمی کند و توان خود را در راه خداوند و خدمت به بندگان او صرف می نماید و تا بذل جان و خاندان خود جلو می­رود، چنین انسانی نه تنها از ملائکه بهتر، بالاتر و والاتر است، بلکه ملائکه خادم او هستند. بنابراین برتری افراد انسان بر افراد فرشتگان ـ همان‌طور که در حدیث بالا به آن اشاره شد ـ وابسته به عمل‌کرد افراد انسان دارد که اگر عقلشان بر شهوتشان پیروز شود، از فرشتگان برتر هستند، اگر شهوتشان بر عقلشان غلبه کند، از حیوانات پست‌تر و بدتر هستند. @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۴ 📝 موضوع : فقهی 🔖 عنوان : قرائت ذکر مستحبی نماز در حال حرکت 🗣 پرسش : گفتـن اذکــار مستحبـی نمـاز درحال حرکت بدن چه حکمی دارد؟ مثلا در حال رفتن به سمت سجده صلوات بفرستد. ✍پاسخ: مساله دو صورت دارد : 1⃣ اگرنمازگزار آن ذکرمستحب را به عنوان مطلق ذکر بگوید نه به عنوان اینکه گفتن آن ذکر درآن حال نمازمستحب است : در اینجا بالاتفاق نماز صحیح است یعنی گفتن همچین ذکری درحال حرکت بدن هیچ اشکالی ندارد. 2⃣ اما اگر آن ذکر را به عنوان ورود بگوید یعنی مثلا ذکر سمع الله لمن حمده را به این عنوان میگوید که این ذکربعداز رکوع مستحب است ،در این فرض دو نظریه وجود دارد: ▪️ اگر درحال حرکت آن را بگوید نمازباطل میشود. آیات عظام؛ رهبری،امام،مکارم(فتوی)-شبیری(احتیاط واجب) ▪️نمازباطل نمیشود ولی مرتکب معصیت شده است. آیات عظام؛ وحید،خوئی،سیستانی(احتیاط واجب) @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره : ۳۵ 📝 موضوع : اخلاقی 🔖 عنوان : ۷۰۰ فرسخ راه برای ۷ سوال 🗣 پرسش : شخصی که ۷۰۰ فرسخ راه را طی کرد تا خدمت حضرت امیرالمومنین علیه السلام برسد و ۷ سوال بپرسد ،چه سوالاتی کرد و حضرت چه جوابی به او فرمودند؟ ✍ پاسخ: شخصی نزد امیرالمومنین(علیه السلام) رسید و گفت ؛ هفتصد فرسخ راه را طی کردم تا از شما ۷ سوال بپرسم! حضرت فرمود هر چه خواستی بپرس! آن مرد پرسید؟ چه چیزی است که از آسمان بزرگتر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاءِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: تهمت زدن به شخص بی گناه آن چیزی است که از آسمان بزرگتر است. الْبُهْتَانُ عَلَی الْبَرِی ءِ أَعْظَمُ مِنَ السَّمَاءِ چه چیزی است که از زمین وسیع تر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَوْسَعُ مِنَ الْأَرْضِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: حق آن چیزی است که از زمین وسیع تراست. الْحَقُّ أَوْسَعُ مِنَ الْأَرْضِ چه چیزی است که از یتیم ضعیف تر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَضْعَفُ مِنَ الْیَتِیمِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: سخن چینی نزد امیر یا سلطان آن چیزی است که از یتیم ضعیف تر است. نَمَائِمُ الْوُشَاةِ أَضْعَفُ مِنَ الْیَتِیمِ چه چیزی است که از آتش گرم تر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَحَرُّ مِنَ النَّارِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: حرص آن چیزی است که از آتش گرم تر است. الْحِرْصُ أَحَرُّ مِنَ النَّارِ چه چیزی است که از سرد سرد تر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَبْرَدُ مِنَ الزَّمْهَرِیرِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: اظهار نیاز نزد آدم بخیل آن چیزی است که از سرد سردتراست. حَاجَتُكَ إِلَی الْبَخِیلِ أَبْرَدُ مِنَ الزَّمْهَرِیرِ ⑥ چه چیزی است که از دریا بی نیاز تر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَغْنَی مِنَ الْبَحْرِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: تن قانع آن چیزی است که از دریا بی نیازتر است. الْبَدَنُ الْقَانِعُ أَغْنَی مِنَ الْبَحْرِ ⑦ چه چیزی است که از سنگ سخت تر است؟ أَیُّ شَیْ ءٍ أَقْسَی مِنَ الْحَجَرِ 🎙حضرت امیر علیه السلام در پاسخ او فرمودند: دل کافر آن چیزی است که از سنگ سخت تر است. قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَی مِنَ الْحَجَرِ. @soalvajavab @AmirGrali
⁉️ پرسش و پاسخ تصویری 💠 شماره :۱ ♻️ پرسش : این تصویر اشاره به کدام ماجرای اتفاق افتاده در زمان امام هادی علیه السلام است ؟ @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره :۳۶ 📝 موضوع : امامت 🔖 عنوان : نقش انگشتر امام هادی علیه السلام 🗣 پرسش : بر روی نگین انگشتر امام هادی علیه السلام چه عبارتی حک شده بود؟ ✍ پاسخ: در رابطه با نقش انگشتر امام هادی علیه السلام سه نقل وجود دارد: ① نَقْشُ خَاتَمِهِ «حِفْظُ اَلْعُهُودِ مِنْ أَخْلاَقِ اَلْمَعْبُودِ» یعنی : بر روی نگین انگشتر امام هادی علیه السلام این عبارت حک شده بود : پایبندی به عهد و پیمان ازخصوصیات خداوند متعال است. 📚بحار الأنوار ج ۵۰، ص ۱۱۷ ② نَقْشُ خَاتَمِهِ «اَللَّهُ رَبِّي وَ هُوَ عِصْمَتِي مِنْ خَلْقِهِ» بر روی نگین انگشتر امام هادی علیه السلام این عبارت حک شده بود : خداوند متعال، پروردگار من و مایۀ حفظ من از (شرور) خلقش است. 📚بحار الأنوار ج ۵۰، ص ۱۱۶ ③ بر انگشتر امام على نقى علیه السلام بود: «اللهُ المَلِک». خداوند پادشاه است. 📚 مکارم الأخلاق(ترجمه میرباقری)جلد۱صفحه۱۷۲ @soalvajavab @AmirGrali
پاسخ پرسش تصویری شماره۱ این تصویر اشاره به ماجرای «زينب كذّابه» دارد. 📖شرح ماجرا ؛ در زمان خلافت متوكل عباسي، زني پيدا شد كه ادّعا مي‏كرد زينب دختر فاطمه زهرا عليها السلام است. متوكل به او گفت: تو بسيار جواني، در حالي كه سال‏هاي بسياري از زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله مي‏گذرد؟ پاسخ داد: بله، رسول خدا صلي الله عليه و آله بر سرم دستي كشيد و از خداوند خواست هر چهل سال، دوباره جواني‏ام باز گردد كه اين امر هرگز بر مردم آشكار نشد و اينك نيازي مرا مجبور به اظهار آن كرد. متوكل همه بزرگان علوي و عباسي و قريش را فرا خواند و موضوع را بازگو كرد. برخي پذيرفتند و برخي تكذيب كردند و اظهار داشتند كه زينب عليها السلام درگذشته است. زن تكذيب مي‏كرد و مي‏گفت: اين‏ها دروغ مي‏گويند. اين موضوع بر مردم پوشيده بود و كسي از مرگ يا زندگي من آگاهي نداشته است. متوكل از حاضران خواست تا دليل قانع كننده‏اي براي اثبات ادعاي خود بياورند، ولي همه ساكت شدند و گفتند: ابن‌الرضا عليه السلام را احضار كنيد. شايد او دليلي بر ردّ ادعاي اين زن داشته باشد. امام هادي عليه السلام را فرا خواندند و ايشان را از جريان آگاه ساختند. امام عليه السلام فرمود: اين زن دروغ مي‏گويد، زينب عليها السلام وفات كرده است. من دليلي براي رد ادعاي او دارم. گفتند: دليل شما چيست؟ فرمود: گوشت فرزندان فاطمه عليها السلام بر درندگان حرام شده است. او را در قفس درندگان بيندازيد، اگر از اولاد فاطمه باشد، به او آسيبي نمي‏رسد. به زن رو كردند و گفتند: نظر تو چيست؟ زن دروغ‏گو گفت: او مي‏خواهد با اين وسيله مرا از بين ببرد. امام فرمود: اين‏جا جماعتي از فرزندان حسين عليه السلام هستند. هر كدام را كه مي‏خواهيد بيازماييد. در اين لحظه همه ترسيدند و رنگ از رخسارها پريد و هيچ‌كس حاضر به انجام دادن چنين كاري نشد. متوكل در اين هنگام، موقعيت را بسيار مناسب ديد خود امام را داخل قفس بفرستد تا با اين كار هم ايشان را با (توجيه خودش) به قتل برساند و هم كذب مدعاي ايشان را به همگان بنماياند. بنابراين، به امام رو كرد و گفت: اي اباالحسن، چرا خود اين كار را نمي‏كني؟ امام فرمود: انتخاب با توست. گفت: پس خودت انجام بده. حضرت بي‌درنگ از جاي خود برخاست و داخل قفس درندگان گرسنه شد كه شش شير بزرگ در آن بود. امام بي‌هيچ‌گونه پروايي ميان قفس نشست. شيرها دور امام را گرفتند و زانو زدند و سرهايشان را به دست امام ماليدند. امام با آرامش، آن حيوانات را نوازش كرد و با اشاره‏اي به آنها فهماند كه در گوشه‏اي از قفس كنار هم بايستند. وزير متوكل گفت: اين تصميم اصلاً درست نبود (و موجب فضاحت ما شد). زود بگو او بيرون بيايد پيش از اينكه اين خبر انتشار يابد. متوكل گفت: اي اباالحسن، ما قصد بدي در مورد تو نداشتيم. فقط مي‏خواستيم به آنچه گفت، يقين كنيم. حال مي‏خواهيم كه بيرون بيايد. امام از جاي برخاست و به سمت نردبان آمد؛ شيرها دوباره گرد حضرت را گرفتند و خود را به پاي امام مي‏ماليدند. امام با دست به آنها اشاره كرد كه دور شوند. همگي باز گشتند، امام بيرون آمد و فرمود: هركس گمان مي‏كند كه فرزند فاطمه است ميان شيرها برود. متوكل كه سخت احساس رسوايي مي‏كرد، زن را مجبور كرد كه ميان قفس برود. زن فرياد مي‏زد: به خدا سوگند، دروغ گفتم. من دختر فلاني هستم و مشكلات زندگي مرا به اين كار واداشت. متوكل كه گمان مي‏كرد آن زن بايد تاوان اين رسوايي را بدهد، دستور داد او را ميان قفس شيرها بيندازند. ولي در اين هنگام، مادر متوكل ميانجي شد و نگذاشت كه با او چنين كنند. 📚بحارالانوار، ج50، ص149 @soalvajavab @AmirGrali
پرسش شماره :۳۷ 📝 موضوع : عبادی 🔖 عنوان : اعمال شب لیلة الرغائب 🗣 پرسش : نماز شب لیلة الرغائب چه فضیلتی دارد و کیفیت آن چگونه است؟ ✍️ پاسخ: قبل از بیان فضیلت و کیفیت نماز شب لیلة الرغائب ،بیان این نکته خالی از لطف نیست که تعبیر " ليلة الرغائب" از فرمایش رسول اکرم(علیه وآله السلام) گرفته شده است آن حضرت میفرمایند: لَا تَغْفُلُوا عَنْ لَيْلَةِ أَوَّلِ خَمِيسٍ مِنْهُ فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ تُسَمِّيهَا الْمَلَائِكَةُ لَيْلَةَ الرَّغَائِب‏ از اولین شب جمعه ماه رجب غفلت نکنید که فرشتگان نام این شب را لیله الرغائب می نامند. 💠 فضیلت نماز شب لیلة الرغائب: رسول خدا(علیه وآله السلام) در روایتی که علامه مجلسی در بحارالانوار نقل میکنند ۳ فضیلت برای این نماز بیان میفرمایند : خداوند تمام گناهان او را می آمرزد حتی اگر گناهان او به اندازه کف روى دریاها یا ریگ بیابان یا هم وزن کوه ها یا به تعداد برگ های درختان باشد. در روز قیامت اگر برای ۷۰۰ نفر از خویشان جهنمی خود شفاعت کند شفاعت او پذیرفته خواهد شد. شب اوّل قبرش حق‌تعالی ثواب آن را به نیکوترین صورت و با روی گشاده و درخشان و زبانی گویا به‌سوی او می‌فرستد، پس به او می‌گوید: ای محبوب من، تو را بشارت باد که از هر شدّت و سختی نجات یافتی.بنده می‌گوید: تو کیستی؟ به خدا سوگند من چهره‌ای زیباتر از چهره تو ندیدم و سخنی شیرین‌تر از سخن تو نشنیدم و بویی بهتر از بوی تو نبوییدم!پاسخ می‌دهد: من ثواب آن نمازم که در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال خواندی، امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و هراس را از تو برگیرم و هنگامی‌که در صور (شیپور قیامت) دمیده شود، در عرصه قیامت سایه‌ای بر سرت خواهم افکند، پس خوشحال باش که خیر هرگز از تو جدا نخواهد شد. 💠 کیفیت خواندن نماز : اولین پنجشنبه ماه رجب را روزه می‌گیری، چون شب جمعه در آید، بین نماز مغرب و عشاء، دوازده رکعت نماز می‌خوانی، هر دو رکعت با یک سلام به این ترتیب که: در هر رکعت «یک مرتبه» سوره «حمد و «سه مرتبه» سوره «قدر» و «دوازده مرتبه» سوره « توحید» می‌خوانی، ➕بعد از اینکه دوازده رکعت را خواند در اینکه پس از نماز چگونه باید عمل کند علامه مجلسی دو روایت نقل میکند که شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان نقل اول را ذکر میکنند : 1)نقل اول: هنگامی که از نماز فارغ شدی : «هفتاد مرتبه» می‌گویی: اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَعَلَىٰ آلِهِ. سپس به سجده می‌روى و «هفتاد مرتبه» می‌گویى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ. آنگاه سر از سجده برمی‌داری و «هفتاد مرتبه» می‌گویی: رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ. دوباره به سجده می‌روی و «هفتاد مرتبه» می‌گویی :سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ. سپس درهمان سجده حاجت خود را بخواه که به خواست خدا برآورده خواهد شد. 2)نقل دوم: هنگامی که از نماز فارغ شدی: «هفتاد مرتبه» می‌گویی: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِهِ سپس به سجده می‌روى و «هفتاد مرتبه» می‌گویى: رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ. دوباره به سجده می‌روى و «هفتاد مرتبه» می‌گویى: رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ. سپس درهمان سجده حاجت خود را بخواه که به خواست خدا برآورده خواهد شد. 📚بحار الأنوار جلد ۹۵ صفحه ۳۹۵ @soalvajavab @AmirGrali