eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 لحظات سوزناک از حضور خانواده‌های شهدای حادثه تروریستی بغداد در محل شهادت حاج قاسم 🔹️ خانواده شهدای مدافع حرم ایرانی که به میزبانی دولت عراق به این کشور سفر کرده اند در ابتدای ورود به عراق با حضور در محل شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس یاد این شهدا را گرامی داشتند. ◇ در این مراسم خانواده های شهیدان طارمی، مظفری نیا و زمانی نیا که از همراهان حاج قاسم سلیمانی در لحظه شهادت بودند حضور داشتند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 اینگونه ایستادند... 🌷سالروز شهادت شهیدمهدی‌باکری 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم کمتر دیده شده از صحبت های شهید حاج احمد کاظمی در رابطه با شهید باکری 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 یک استوری پدرانه از دختر سردار شهید رستگار 🔹️ در ایام سالگرد سردار شهید کاظم نجفی رستگار «فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا در ۲۵ اسفندماه ماه سال ۱۳۶۳ در منطقه شرق دجله» ، دختر شهید در یک استوری پدرانه به یادبود شهادت پدر پرداخت و نوشت: ◇ دلم یک گوشه خالی از دلهره می خواهد، خالی از نبودنت باباجان ، من بودم و تو و یک عالمه حرف ... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 سردار شهید کاظم رستگار: خودم را بدهکار انقلاب و اسلام می‌دانم 🔹️ بخشی از متن وصیتنامه شهید کاظم نجفی رستگار : ◇ ستایش خدای عزوجل را که مرا از امت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعه علی علیه السّلام قرار داد و سپاس خدای را که با آوردن حق از ظلمت به روشنایی و از طاغوت نجاتم داد و مرا از کوچک‌ترین خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد. ◇ امیدوارم که خداوند متعال رحمت خود را نصیب بنده گناهکار خود بفرماید و مرا به آرزوی قلبی خود، یعنی شهادت فی سبیل‌الله برساند که تنها راه نجات خود می‌دانم و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گناهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین به‌ خصوص سیدالشهدا علیه السّلام بروم. ◇ من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانه‌روز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام می‌دانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد. ◇ پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر می‌خواهم. ◇ کاظم نجفی رستگار - ساعت ۹ شب مورخ ۳ اسفند ۱۳۶۲ - شرق بصره (جفیر) 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 یک استوری پدرانه از دختر سردار شهید رستگار 🔹️ در ایام سالگرد سردار شهید کاظم نجفی رستگار «فرمانده
📌 به یاد سردار شهید حاج کاظم نجفی رستگار 🔹️ حاج کاظم در نخستین روزهای بهار سال ۱۳۳۹ در شهر ری به‌ دنیا آمد. ◇ با آغاز غائله کردستان به همراه نیروهای «شهید دکتر مصطفی چمران» راهی کردستان شد و آموزش‌های چریکی را در آن‌جا فرا گرفت. ◇ حاج کاظم فرمانده یکی از گردان‌های تیپ رسول الله(ص) از سوی حاج احمد متوسلیان انتخاب شد و بعد از ۶ ماه فعالیت، «مسئولیت واحد عملیات» را در پادگان توحید پذیرفت و تا شروع جنگ در این سمت باقی ماند. ◇ حاج کاظم دوره های آموزشی را با «حزب‌الله» در جنوب لبنان برگزار ومسئولیت تعدادی از عملیات‌ها را برعهده گرفت. ◇ با تشکیل تیپ دوم سپاه تهران به‌ نام مبارک «سیدالشهدا(ع)» فرماندهی عملیات تیپ را عهده‌دار شد. ◇ در مهرماه سال ۱۳۶۱ ازدواج و چند روز بعد به جبهه رفت. تا اینکه پس از حضور مداوم در جبهه در جریان عملیات «بدر»، روز پنجشنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ در شرق دجله (منطقه هور الهویزه) در حال شناسایی منطقه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ◇ پیکر این فرمانده شهید بعد از ۱۳ سال همچون سید و سالار شهیدان، قطعه قطعه به وطن بازگشت. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 (ره) 🔹 مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی در سالهای دفاع مقدس با حضور خود موجب دلگرمی رزمندگان اسلام در مقابل نیروهای بعثی صدام بود. ◇ همان یادگار ِ بصیرِ امام(ره) که می فرمود: هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست.. ◇ می‌خواستند مرا در مقابل آیت الله خامنه‌ای قرار دهند توی دهانشان زدم. 🌷 ۲۵_اسفند سالروز رحلت سید احمد آقای خمینی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌فیلم کمتر دیده شده از #شهید_حمید_باکری 🔹 ۶ اسفند ۱۴۰۱، سی و نهمین سالگرد شهادت سردار #جاوید‌الاثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قرمزی چشمان حمید باکری به روایت همسرش و جمله جالب همسر شهید پس از اعلام خبر شهادت حمید آقا 🔹 فاطمه امیرانی همسر شهید حمید باکری با تأکید بر اینکه همیشه چشمان حمید قرمز بود؛ ابراز کرد: ◇ من خیلی وقت بود که سفیدی چشم حمید را ندیده بودم، انگار  چشمانش سفیدی ندارد. ◇ همیشه به دلیل خستگی چشمانش قرمز بود و زمانی که گفتند شهید شد، شاید تعجب کنید، ◇ گفتم: «بهتر ، الحمدالله، بالاخره خوابید، خستگی حمید در رفت.» ◇ وی در ادامه می گوید: «پشت بی‌سیم آقا مهدی اعلام می‌کند که بی‌سیم را دست حمید بدهید، اما بچه‌ها برای آنکه دشمن متوجه به شهادت رسیدن آقا حمید نشوند، ◇ می‌گویند: حمید خوابیده. آقا مهدی با عصبانیت می‌گوید الان چه وقته خوابیدنِ، بیدارش کن؛ می‌گویند آقا حمید راستی راستی خوابیده...» ◇ پ.ن: ای کاش مثل شما بودیم شهدا... واقعا ما چقدر پای کار دین خدا هستیم!! عشقی و دل بخواهی کار می کنیم یا... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهید مجیدی از نگاه سردار شهید چیت سازان 🔹 سردار شهید مصیب مجیدی یار و رفیق روزهای سخت سردار شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست. ◇ در روز تشییع جنازه معاون خویش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود». ◇ معاون اطلاعات‌عملیات لشگر۳۲انصارالحسین ●ولادت : ۱۳۳۹/۴/۹ همدان ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۶ فاو ، عملیات والفجر۸ 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 شهید مجیدی از نگاه سردار شهید چیت سازان 🔹 سردار شهید مصیب مجیدی یار و رفیق روزهای سخت سردار شهید
📌 فرزند آسیابانی که فرمانده اطلاعات عملیات یک لشگر شد 🔹️ مصیب مجیدی در نهم تیر ماه ۱۳۳۹ در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش حاج ستار آسیاب داشت و با فروش آرد و کسب روزی حلال مخارج زندگی را تامین می کرد. ◇ دوران نوجوانی وجوانی یکی از فعالان مبارز انقلابی همدان در معرفی شخصیت امام خمینی(ره)بود ◇ با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران پیوست و عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد. ◇ بارها مجروح شد و بعد از هر بار مجروحیت و بدون اینکه منتظر بهبودی کامل باشد دوباره راهی جبهه شد. ◇ بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) به سمت جانشینی منصوب شد و بعد ها سردار علی چیت سازان او را به فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر منصوب کرد ◇ در مقام یک فرمانده جسورانه با نفوذ به عمق جبهه دشمن اطلاعات کسب می کرد. اطلاعاتی که پایه و اساس پیروزی های عملیات های بزرگ و کوچک بود. ◇ پس از شناسایی و جمع آوری اطلاعات در هنگام عملیات نیز هدایت و فرماندهی تعدادی از نیروها به نبرد با دشمن را بر عهده داشت ◇ این سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر ۳۲ انصار الحسین استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 شهید مصیب مجیدی: انقلاب به نقطه حساستر نزديك مي‌شود / گول لباس و حرف و چهره را نخوريد 🔹️ نگاهی بر بخشی از وصیت نامه شهید مصیب مجیدی: با درود و سلام فراوان بر منجي انسانها، مهدي موعود(عج) و نايب بر حقش خميني عزيز قلب تپنده مستضعفان و اميد مسلمين جهان ◇ درود و سلام بر شهيدان اسلام از صدر اسلام تا شهيدان كربلاي ايران و رزمندگان غيور ايران كه جان بركف جهت پيروزي اسلام بر كفر مي‌كوشند و جهاد مي‌كنند و به لقاءا... مي‌پيوندند. ◇ هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد ، با اين عمل هم شهدا را و خانواده‌هاي شهدا را دلشاد كنيد. ◇ عزيزان بيشتر از اين به هوش باشيد كه انقلاب و زمان به پيش مي‌رود، راه پر پيچ و‌ خم مي‌شود و انقلاب به نقطه حساستر نزديك مي‌شود. ◇ از طرفي ياران انقلاب رفته‌رفته شهيد مي‌شوند لذا شما بايد در مقابل حيله دشمنان هوشيارتر باشيد و گول لباس و حرف و چهره را نخوريد بلكه خط امام حفظ شود ◇ از ميان مومنين مرداني هستند كه صادقانه با خداي خود عهد بستند و عده‌اي شهيد شدند و عده‌اي منتظر شهادتند و در اين راه ثابت قدم و استوارند ◇ انسان راستین با گام‌هايي راسخ، هدفي مشخص، راهي معلوم و جهتي در پيش، راه مي‌افتد و در اين راه مي‌رزمد تا مي‌رسد به رهائي، به عشق به خدايي معبود و معشوق و خود شهيد مي‌شود و شاهد بر ظالم زمان شهيد مي‌شود و شاهد بر مظلويت امام و امت خود 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 اوس عبدالحسین فرمانده دلاور موتور گازی سوار از نوع تخم مرغی 🔹️ عمو موتور گازیتو اینجا نبند! فرمانده تیپ داره میاد! ◇ یه انیمیشن زیبا از شهیدی که بهش میگفتن اوس عبدالحسین 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 عشقِ من دلتنگ نباش! 🔹 زینب عادت داشت، گل‌هایی را که روح‌الله برایش می‌خرید، پرپر می‌کرد و لای کتاب خشک می‌کرد. ◇ در یکی از نبودن‌های روح‌الله، وقتی دل تنگش شده بود، روی یکی از گلبرگ‌ها نوشت: ◇ «آن چنان مهر توام در دل‌و‌جان جای گرفت، که اگر سر برود، از دل و از جان نرود.» ◇ این گلبرگ را خودش نوشته بود، اما جریان گلبرگ دوم را نمی‌دانست. ◇ وقتی آن را برگرداند، دستخط روح‌الله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود: «عشقِ من! دلتنگ نباش.» 📚 دلتنگ نباش 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویدیوی کمتر دیده شده از شهید سلیمانی 🔹 جوانی در انبوه جمعیت کنگره ۸۰۰۰ شهید استان گیلان، حاج قاسم را با القاب «مالک اشتر زمان و فاتح جنگ خیبر ایران» معرفی میکند. ◇ ببنید عکس العمل شهید سلیمانی چه بود؟!... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای ۲۲ دلاوری که در آتش سوختند و شهید شدند 🔹️ شب تاسوعا به دنیا آمد و اسمش را عباس گذاشتند و شهادتش هم مانند حضرت عباس(ع) شد و پیکرش یک دست و دو پا و سر نداشت. ◇ پدر موقع خداحافظی گلویش را بوسید و با صدای بلند دعا کرد : خدایا همان گونه که حضرت اسماعیل(ع) را به حضرت ابراهیم(ع) برگرداندی، عباس من را هم برگردان. ◇ همان هم شد و وقتی عباس با همرزمش به شناسایی میروند ، موقع برگشت بر اثر برخورد با زنجیر ورودی منطقه عملیاتی، گلوی عباس مجروح شده و امکان حضور در عملیات را از دست می‌دهد که در آن عملیات بسیاری از رفقایش شهید شدند. ◇ بارها و بارها مجروح می‌شود ، ولی شهادت روزی عباس نمی‌شود. ◇ در عملیات فتح المبین دو راکت میخورد به سنگر کناری که بیست و دو نفر از بچه ها حضور داشتند ، حجم آتش بسیار بالا بود و همه بچه ها تکه تکه می‌شوند. ◇ آتش سنگینی سنگر را می‌گیرد و همه ی رزمندگان به طرز درد آوری شهید می‌شوند و عباس با رفقایش همه تکه استخوان های سوخته های باقی مانده از پیکر مطهر شهدا را جمع می‌کنند. ◇ چیزی قابل شناسایی نیست، بسیاری از استخوان ها هم سوخته بودند و جمجمه ها حتی ترکیده بود ، همین آثار کم باقی مانده را به بیست و دو قسمت تقسیم و همان جا شهدا رو با آداب مسلمانی دفن می‌کنند. ◇ عباس دیگر طاقت ندارد و می‌رود و رضایت پدر را میگیرد و سرانجام در عملیات والفجر ۳ در مهران کله قندی ابتدا ترکشی به پشتش اصابت و مجروح می‌شود و سپس مانند اربابش حضرت عباس (ع)جنازه ای بدون دست ، پا و سر را برای پدرش می آورند 🔹️ صبحانه ای باشهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 آموزش صبوری حاج بصیر به دخترش که بی تاب همسر شهیدش بود 🔹️ دختر سردار شهید حاج حسین بصیر روایت می‌کند: دوهفته از شهادت همسرم آقا مرتضی گذشته بود ◇ در خانه بودم که بابا آمد و سرش درد میکرد یاد اهواز افتادم که پدر با آقا مرتضی بعد شناسایی آمده بودند و بابا اونقدر خسته وضعیف شده بود که مریض شد. ◇ تب کرده بود ، پاشو گذاشتیم داخل یه تشت بزرگ و تاصبح آبشو عوض میکردیم ◇ خلاصه آقامرتضی نبود که کنار پدر باشد و رفتم حالش را پرسیدم و چفیه اش را به دست من داد و گفت: بیا بادستای خودت برام ببندش ◇ متوجه بی تابی من شده بود ، دختری که الان همسریک شهید و مادر بچه ای دوماهه است ◇ چفیه را که بستم به چشمانم نگاه کرد و گفت: دخترم فرداشب جایی قول نده میخواهیم میهمانی برویم. ◇ گفتم: کجا ◇ گفت الان بهت نمیگم، باشه فردا میفهمی ◇ فرداشب همه خانواده سوارماشین شدیم کنار مسجدامام سجادع پیچید توکوچه ای تنگ وباریک ، انتهای کوچه ، یه دری بود که پرچم ایران بالا سردرش برافراشته شده بود ◇ من تاحالا تواون کوچه نرفته بودم، نمیدونستم خانه چه کسی است ◇ پیاده که شدیم ، پدر گفت: این خانه ی شهیدان رحیمی هست ، پسر اولش که خیلی به مادر وابسته شهید شد ، پسر دوم وسوم در یک عملیات شهید شدند هر دو را در یک روز باهم تشییع کردند و مادر شهیدان فقط خداراشکر می‌کرد ◇ فهمیدم که بابا من را آورده بود که از این مادر شهید درس صبوری بگیرم 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/31
📌 احترام ویژه شهید مسرور به خاک راهیان نور 🔹 چند سال قبل به عنوان راننده راهیان نور در خدمت تعدادی از مشتاقان شهدا بودم، محمد هم در کاروان بود. ◇ در یکی از روزها محمد آمد و گفت جارو دارید؟ گفتم چطور مگه؟ گفت میخواهم داخل اتوبوس را جارو کنم، گفتم: شما زحمت نکشید این وظیفه ماست، ◇ اما محمد اصرار کرد و خودش همه خاکهای کف اتوبوس را جارو کرد و وقتی همه خاکها را جارو کرد همه را بیرون اتوبوس روی خاکهای همان منطقه ریخت. ◇ وقتی از علت این کارش پرسیدیم گفت: این خاکها با خون شهدا آمیخته شده است و مقدس هستند و نباید جای دیگری برود.. ✍ خاطره‌ای از آقای مهرداد مرادیان 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
″ بی تو ای سلیمانی دل ماند و پریشانی...″ 🔹 پروردگارش او را برگزيد و از شايستگان قرار داد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 شهید نجاری: راهم را آگاهانه انتخاب کرده و با خدای خود عهد بسته‌ام که تا آخرین قطرات خونم را فدای اسلام کنم 🔹️ شهید بهبود نجاری در اول مهر ۱۳۴۲ در روستای کردیجان از توابع شهرستان آشتیان به دنیا آمد ، هنوز ۱۱ بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدرش به دیدار معشوق شتافت و دار فانی را وداع گفت و در کنار مادر سختی های زندگی را بر دوش گرفت ◇ با شروع جنگ تحمیلی علاوه بر خدمت سربازی ،چندین بار داوطلبانه عازم جبهه‌های نبرد شد و به عنوان پاسدار وظیفه لشکر 17 علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) بار دیگر به سوی جبهه‌ها شتافت ◇ پس از ماه‌ها حضور صادقانه در خط مقدم جبهه در بیست و نهم اسفندماه سال ۱۳۶۶ سرانجام در منطقه عملیاتی خرمال عراق در حین عملیات والفجر 10 ندای حق را لبیک گفت. پیکر مطهر شهید در زادگاهش به خاک سپرده شد. ◇ شهید نجاری در فرازهایی از وصیت نامه اش می نویسد: ای مردم! بدانید که من از روی آگاهی عازم جبهه شدم تا دشمن را به جای خود بنشانم و حال که سینه دشمن را نشانه می‌روم نه به خاطر خصومت شخصی بلکه برای احیای دینم هست. ◇ هدف ما در این جنگ اعتلای کلمه‌ی حق و سرنگونی ستمگران است. من با خدای خود عهد بسته‌ام که یا پیروز برگردم یا تا آخرین قطرات خونم را فدای اسلام کنم. خدایا مرا یک لحظه به خودم وامگذار و مرگ مرا شهادت قرار ده. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671