صبحانه ای با شهدا
3⃣ 📌 #ﺳﻴﺮﻩ_ﺷﻬﺪا «هدیهی سند ازدواجش، را بخشید.» 🔹 یک روز بارانی دور تا دور یکدیگر در خانه نشسته
4⃣
📌 توصیف جوان ارمنی بعد از دیدن شهید قطبی.
🔹 مجتبی موقعی که دستش مجروح شد منزل داییاش در تهران بود. یک شب در یک آپارتمان به مهمانی می روند که یک ارمنی هم در آن آپارتمان زندگی میکرد.
◇ شب برق آپارتمان قطع می شود و وقتی که خداحافظی می کنند، آن ارمنی از درب وارد می شود که برود منزل خودش.
◇ می بیند که نور از صورت مجتبی می بارد که تمام محوطه را روشن کرده، هیچ نمی گوید و درب را باز میکند وارد منزل خودش میشود.
◇ شخص ارمنی فردا صبح به درب خانه ای که مجتبی از آنجا بیرون آمده رفته و گفته بود آن شخص که دیشب اینجا بود چه کسی است و از کجا آمده؟
◇ او بشر نبوده و کسی دیگری بوده که مهمان شما شده و من دیدم که نور صورتش، تمام این محوطه را روشن کرده بود.
◇ این پسر کی بود؟!! صاحب خانه گفته بود این پسر مجتبی بوده و دستش مجروح شده و آمده ...
🩸#سردار_شهید_مجتبی_قطبی
در منطقه حاج عمران و عملیات قادر و در سن ۲۴ سالگی در سال ۶۴ به فوز عظیم شهادت نائل شد.
🔹 عملیات قادر عملیات تهاجمی گسترده نیروهای مسلح ایران، در خلال جنگ ایران و عراق بود، که در ۳ مرحله و بهمدت ۲ ماه، از ۲۴ تیر تا ۱۸ شهریور ۱۳۶۴ در استان اربیل، عراق انجام شد.
◇ این عملیات بهطور مشترک توسط نیروی زمینی ارتش و سپاه پاسداران، همچنین با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش و هوانیروز، بر علیه نیروهای ارتش عراق، طراحی و اجرا گردید.
#شهدای_شیراز
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
4⃣ 📌 توصیف جوان ارمنی بعد از دیدن شهید قطبی. 🔹 مجتبی موقعی که دستش مجروح شد منزل داییاش در تهران
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
5⃣
📌 "شهیدی که در نامهها و خاطراتش،
جبههها را «#دیار_آشنا» توصیف میکند
و از سرگشتگیهایش در این دیار مینویسد."
🔹 از شهید مجتبی قطبی خاطرات فراوانی
از یادگارهای دوران دفاع مقدس و همرزمانش نقل میشود،
◇ و همه او را به حسن خلق و تقوا
و دینداریش میشناسند
◇ به طوری كه در خاطرات تمام آنها
به چهره نورانیش اشاره شده است.
◇ در نامهها و خاطراتش جبههها را
«دیار آشنا» توصیف میکند و می گوید:
◇ «در شهر شما انسانهایی
با قلب سیاه شده از نیرنگ و تباهكاری،
◇◇ و در اینجا انسانهایی كه قلبشان
مانند شیشه صیقلی و شفاف و پاك و بیآلایش است.
◇ در آنجا انسانهایی كه در مقابل پول
و ثروت و مال سجده میكنند،
◇◇ و در اینجا انسانهایی كه سر سجده
در مقابل خدا بر خاك میگذارند.
اینجا دیار آشناست».
#شهید_مجتبی_قطبی
#عملیات_قادر
#سالروز_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
5⃣ 📌 "شهیدی که در نامهها و خاطراتش، جبههها را «#دیار_آشنا» توصیف میکند و از سرگشتگیهایش در ای
6⃣
📌 سرگشته «دیار آشنا» را بیشتر بشناسیم.
🔹 شب خاکسپاری مجتبی دیدم پسر جوانی کنار قبر مجتبی نشسته و زار زار گریه می کند. کنجکاو شدم،
◇ از او پرسیدم: شما چه کاره شهید هستید؟
گفت: من یکی از بسیجیهای گردان آقا مجتبی هستم.
◇ ابتدا از گفتن دلیل گریهاش امتناع میکرد
اما ساعتی بعد، آمد و کنارم نشست و این گونه تعریف کرد:
◇ « در گردان ایشان بودم که در عملیات مجروح شدم. از آن زمان به بعد هر وقت ایشان به شیراز میآمد، با جعبه شیرینی به عیادت من میآمد. وقتی جراحتم بهبود پیدا کرد، دوباره به گردان ایشان برگشتم.
◇ مدتی بعد مسأله ازدواج من پیش آمد و از ایشان خواستم که پنج هزار تومان به من قرض بدهد. ایشان هم بیآنکه چیزی بگوید یا چیزی بخواهد، روز بعد پول را برایم آورد.
◇ از روز بعد هرگاه من را می دید، راهش را کج میکرد تا چشم در چشم نشویم. حالا که ایشان شهید شدهاند، نمیدانم پول ایشان را به چه کسی پس بدهم.»
◇ گفتم: نمی خواهد پس بدهی. هر چه اصرار کرد، گفتم ما قبول نمیکنیم.
◇ وقتی به همسر ایشان موضوع را گفتم،
گفت: درست است. این دفعه آخر خودش گفت، یک نفر است که پنج هزار تومان از او میخواهم، اگر آورد از او نگیرید.
#عملیات_قادر
#شهید_مجتبی_قطبی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
May 11
🩸جان
به فدای
لب عطشان💧
حسین (ع)
🔹 مهران؛ تیر ماه ۱۳۶۵
◇ سربازان ایرانی با اینکه خود در تیررس گلولههای دشمن هستند، در گرمای طاقت فرسای ایلام، برای رفع تشنگی دیگر قهرمانان وطن تلاش میکنند.
📸 عکاس : احسان رجبی
#عملیات_کربلای_یک
#لشکر۲۷حضرترسولﷺ
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
fa80ac27-5abd-46e1-aa92-64616c2d7a48.mp3
18.95M
جان عالم همه قربان حسین
دست ما پر دامان حسین
سینه زن با دو لب تشنه بگو
به فدای لب عطشان حسین
👤 حاج امیر عباسی
#یاحسین(ع)
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌 درتبــار ما رسـم است رو بــه آســمـــــان مـُــردن .. 🔻 به یاد شهید محمد بهروز لایقی 🔹️ صبحانه ا
📌 ماجرای آخرین عکس شهید محمد بهروز لایقی و تلاوت سوره بقره قبل از شهادت
🔹️ محمد بهروز دفترچه مراقبه داشت که هر روز رفتارهایش را مینوشت.
◇ برای مثال : امروز دو غیبت کردم و برای جبران آن برنامه داشت.
◇ همین مراقبت ها باعث شد که شهادت نصیبش شود.
◇ محمد طاهری، تبلیغات گردان بهروز که معروف به گردان پیشتاز خط شکن لشگر محمد رسوال الله بود و همه عکسهای بهروز را او گرفته بود.
◇ محمد طاهری میگفت: به هنگام شهادت بهروز در لحظات اخر چیزی زمزمه میکرد و وقتی گوشم را نزدیک دهانش کردم، متوجه شدم که سوره بقره را زمزمه میکند و سپس در حین خواندن قرآن به شهادت رسید و این عکس را بعد از شهادت گرفتم که به یادگار بماند.
#شهید_محمدبهروز_لایقی
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 تفحص دو شهید با کمک یک چوپان
🔹️ با آمبولانسی که آرم هلال احمر داشت از این منطقه به آن منطقه میرفتم؛ روی شیشه عقبش نوشته بودم:
« همسـنـگرم کـجــایی؟! »
🔹 دو شبانه روز بود که نخوابیده بودم؛ در جاده اندیمشک به دهلران نرسیده به دشت عباس بشدت خوابم گرفت؛ کنار جاده پارک کردم و توی ماشین خوابیدم.
🔸 نمیدانم چه مدت خوابم برد که با صدای شیشه ماشین بیدار شدم. چوپان عشایری از اهالی کرمانشاه بود که در زمستان دامهای خود را این اطراف میآورد؛ گفت: «آقا خیلی وقت است دنبال شما میگردم» گفتم: «بـرای چـی؟»
گفت: «دنبـالم بیــا»
◇ او با موتور و من پشت سرش حرکت کردم؛ رفتیم تا به منطقه عین خـوش رسیدیم. توی جاده خـاکی پیچید؛ حدود سه کیلومتر پیش رفتیم؛ کنار تپه کوچکی ایستاد؛ خـاکـها را کنـار زد.
🔻 دو شهـید آرام کنـار هـم خوابیده بودند تازه فهمیدم آن بیخوابی ناخواسته و آن خواب یکباره، بی جهت نبوده است.
◇ پرسیدم: «چـی شد سـراغ من آمدی؟»
◇ گفت: «پشت ماشـین را خواندم.»
📚 برگـرفـته از کتـاب " تـفـحـص"
خـاطرات محـمد احمدیان
#شهید_گمنام
#تفحص_شهدا
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 دو رفیق شهادت را کنار هم معنی کردند
🔹️ دستِ داوود بصائری (شهید سمت راست) را گرفتم و در دست رفیق دیگرمان اکبر قهرمانی گذاشتم؛ به اکبر هـم سفارش کردم مراقب داوود باشد.از نقطه ی رهایی باید عازم خط میشدیم؛ خداحافظی کردیم و از یکدیگر قول شفاعت گرفتیم.
◇ صبح روز بعد، پاتک سنگین دشمن روی کانال ۱۱۲ آغاز شد. حجم آتش به قدری شدید بود که از گرمای انفجارهای مداوم در داخل کانال، احساس میکردیم پوست بدنمان دارد میسوزد و ریه هایمان داغ شده است.
◇ زیر آن آتش باران شدید، ناگهان داوود و اکبر را دیدم که کنار هم به دیوار کانال تکیه داده بودند. با دیدن این دو بچه محل در آن وادی آتش و خون، کلی خوشحال شدم؛ آنها هم با دیدن من خیلی ذوق کردند.
🔻 دستی برایشان تکان دادم که به یکباره گلوله ی توپ ۱۲۰ نزدیک آنها به زمین خورد. گرد و خاک که فرو نشست،دیدم سر داوود به روی شانه اکبر افتاده و همینطور کنار هم به شهادت رسیده اند.
◇ قلبم داشت از حرکت می ایستاد با حسرت نگاهشان کردم و در دل از خدا خواستم شفاعتشان را شامل حال من گرداند.
📚 زمینهای مسلح / گلعلی بابایی
"روایتی از حمـاسـه والفـجر ۱"
پیکر مطهرشان تا سال ۷۳ به همین شکل در منطقه فکه، زیارتگاه ملائکة الله بوده.
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ۲۳ شهید دفاع مقدس در کردستان تفحص شد
🔹️ پیکرهای ۲۳ شهید تازه تفحصشده هشت سال دفاع مقدس، پس فردا چهارشنبه به کشور منتقل میشود
🔹این شهدا در مناطق عملیاتی کردستان ایران و کردستان عراق هستند و قرار است با استقبال مردم مرزنشین استان آذربایجان غربی از مرز کیله سردشت وارد میهن اسلامی شوند.
#شهدای_گمنام
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 واکنش یک خانم لبنانی در پیاده روی اربعین به رهبر معظم انقلاب
🔹️ ایشان یک بانوی لبنانی است که در کنگره جهاتی پیاده روی اربعین حضور دارد و می گوید: ما یک بار با خبر شهادت حاج قاسم درد کشیدیم، میخواهم اینجا در محضر امام حسین به رهبر انقلاب بگویم خواهشا هیچ وقت اشک نریزید
◇ او میگوید: در چهره ی شما نور حضرت حجت را می بینیم و امیدواریم با دست مجروحتان پرچم را به ایشان بدهید....
#رهبر_معظم_انقلاب
#حاج_قاسم
🔹️ صبحانهای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada