فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 پاسخی کوتاه و کامل به یک شبهه مشهور
🔹 «چرا آرزوی #شهادت میکنید؟!»
◇ بمانی و خدمت کنی بهتر است یا نباشی؟!
مواظب باش چه دعایی می کنی!!!
📎 برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی
#اللهم_اجعل_مماتی_شهادت_فی_سبیلک
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
33.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 چهارشنبه سوری جبههها اینجوری بود.
🔹 یادی کنیم ازاونایی که نه یه روز در سال؛
بلکه هرروز #تو_۸_سال چهارشنبه سوری داشتن...🔥
◇ نه بااین #تیروترقهها...
بلکه با مین و نارنجک و آرپیجی...
#چهارشنبه_سوری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 تصاویر تکاندهنده از بمباران شیمیایی حلبچه
🔹️ در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ توسط حکومت بعث عراق صورت گرفت.
◇ این بمباران بخشی از عملیات گستردهای بهنام عملیات انفال بود که بر ضد ساکنان مناطق کردنشین عراق انجام گرفت.
◇ در پی عملیات والفجر ۱۰ توسط ایران و تصرف بخشهایی از کردستان عراق در اواخر سال ۱۳۶۶ که منجر به استقبال مردم این مناطق از نیروهای ایرانی شد، صدام حسین به پسرعمویش علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، دستور بمباران شیمیایی این مناطق را داد.
◇ در پی این حمله جنایتکارانه، بیش از پنج هزار تن از مردم بیگناه حلبچه جان باختند و شمار کثیری افراد آسیب دیده شیمیایی بر جای ماند - آنها تا سالیان دراز با عوارض ناشی از سموم شیمیایی زندگی سختی را گذراندند.
#حلبچه
#بمباران_شیمیایی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 تصاویر تکاندهنده از بمباران شیمیایی حلبچه 🔹️ در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶ توسط حکومت بعث عراق صورت گرفت. ◇
📌 محمدتقی را آقا طلبید
🔹️ وقتی خبر شهادت شهید محمدتقی فیض را در عملیات بدر شنیدیم به بچه های سرخه گفتم:" آقا او رو طلبید"
◇ پرسیدند:"از کجا میدونی حسنعلی؟
◇ گفتم: وقتی تیر به پاش خوردحرکت میکرد و مهمات رو میرسوند،وقتی تیر به سینه اش خورد آقا رو صدا میزد!
◇ برایم گفته بود: توی خواب نوری اومد.فکر کردم شاید آقا باشه.صدایش زدم "یامهدی!"، نور به بالای جای وسیعی مثل پایگاه رفت و از آنجا هم بالاتر رفت و من رو صدا زد!
◇ باخودم گفتم: محمدتقی خوش به حالت!تو آقا رو صدا زدی آقا هم تو رو طلبید!
◇ بخشی از وصیت نامه شهید محمدتقی فیض: اگر ميخواهيم اسلام در ميان ملتها زنده بماند، بايد خون بدهيم. اين مكتب هميشه احتياج به خون دارد و از آنجا كه شهادت معراج انسان است به سوي الله و شهادت كمال انسانيت، اين بنده حقير نيز جان ناقابل خود را تقديم به خداي متعال ميكنم تا از اين راه توانسته باشم در باروري درخت اسلام و زنده شدن مملكت سهمي برده باشم.
◇ محمدتقی فیض متولد ۲۵ دی ماه ۱۳۴۴ در سرخه سمنان و در ۲۵ اسفندماه ۱۳۶۳ در عمليات بدر به شهادت رسید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 محمدتقی را آقا طلبید 🔹️ وقتی خبر شهادت شهید محمدتقی فیض را در عملیات بدر شنیدیم به بچه های سرخه گ
📌 شعار جالب شهید سرخه ای: «هوژ کاسین بِرِیک»
🔹️ شهید محمدتقی فیض خیلی شوخ بود. کنار تانکر آب و محل آب خوردن و وضوی بچهها نوشته بود: «در مصرف آب صرفهجویی کنید» و زیرش هم به زبان سرخهای نوشته بود: «هوژ کاسین بِرِیک» یعنی برادر کوچک شما.
◇ تا مدتی همه را درگیر این مسئله کرده بود که اینجا به زبان خارجی چه نوشتهاند؟ نمیدانستند کار محمدتقی است و به زبان سرخهای نوشته.
◇ یک بار محمدتقی توی دو کوهه گفت: «من یه آیه قرآن میخونم، شماهم بلند تکرار کنید و ببینید کسی که داره رد میشه، روشو برمیگردونه به طرف ما!»
◇ با تعجب گفتیم: «مگه میشه؟!»
◇ بعد شروع کرد به خواندن یک آیه و گفت: «کُلوا وَاشرَبوا و لا تُسرِفوا... .» و همه بلند تکرار کردند و یکی از بچهها داشت از آنجا رد میشد. تا شنید، رویش را برگرداند طرفمان!
◇ محمدتقی یک دستی برایش تکان داد و دوباره راهش را کشید و رفت. یکی دو بار این کار را برایش تکرار کرد.
◇ کُپ کرده بودیم. با خودمان گفتیم مگر همچین چیزی میشود؟ اولش افتادیم به تکاپو تا تَهتویش را در بیاوریم. ولی بعد فهمیدیم نامِ فامیلی طرف «کُلو» بوده! زدیم زیر خنده. حالا نخند کِی بخند.
◇ برشی از کتاب #من_مقلد_امامم خاطرات حجتالاسلام مرتضی #مطیعی(کتابی که #میثم_مطیعی علاقهمندان را به مطالعه آن دعوت کرده است)
#لبخند
#شهید_محمدتقی_فیضی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 با موقعیت مهدی هم شهیدباکری را نشناختیم
🔹۳۸ سال قبل، ۲۵ اسفند ۱۳۶۳، در بحبوحه جنگ ایران و نیروهای بعثی صدام، تکه تکه های بدن یک قهرمان در عمق آب های اروند به یادگار گذاشته شد و این آغازی بود بر شهادت سردار غیور آذربایجان حاج مهدی باکری ، همان به زیبایی گفت: « خدایا من را پاکیزه بپذير »
◇ در این ویدیو کوتاه مروری بر زندگی و معرفی این قهرمان داریم
#شهید_مهدی_باکری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 لحظات سوزناک از حضور خانوادههای شهدای حادثه تروریستی بغداد در محل شهادت حاج قاسم
🔹️ خانواده شهدای مدافع حرم ایرانی که به میزبانی دولت عراق به این کشور سفر کرده اند در ابتدای ورود به عراق با حضور در محل شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس یاد این شهدا را گرامی داشتند.
◇ در این مراسم خانواده های شهیدان طارمی، مظفری نیا و زمانی نیا که از همراهان حاج قاسم سلیمانی در لحظه شهادت بودند حضور داشتند.
#شهدای_مقاومت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #موقعیت_مهدی
اینگونه ایستادند...
🌷سالروز شهادت شهیدمهدیباکری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فیلم کمتر دیده شده از صحبت های شهید حاج احمد کاظمی در رابطه با شهید باکری
#سردار_شهید_مهدی_باکری
#سالروز_شهادت
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 یک استوری پدرانه از دختر سردار شهید رستگار
🔹️ در ایام سالگرد سردار شهید کاظم نجفی رستگار «فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا در ۲۵ اسفندماه ماه سال ۱۳۶۳ در منطقه شرق دجله» ، دختر شهید در یک استوری پدرانه به یادبود شهادت پدر پرداخت و نوشت:
◇ دلم یک گوشه خالی از دلهره می خواهد، خالی از نبودنت باباجان ، من بودم و تو و یک عالمه حرف ...
#شهید_کاظم_رستگار
#دختر_شهید
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 سردار شهید کاظم رستگار: خودم را بدهکار انقلاب و اسلام میدانم
🔹️ بخشی از متن وصیتنامه شهید کاظم نجفی رستگار :
◇ ستایش خدای عزوجل را که مرا از امت محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعه علی علیه السّلام قرار داد و سپاس خدای را که با آوردن حق از ظلمت به روشنایی و از طاغوت نجاتم داد و مرا از کوچکترین خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد.
◇ امیدوارم که خداوند متعال رحمت خود را نصیب بنده گناهکار خود بفرماید و مرا به آرزوی قلبی خود، یعنی شهادت فی سبیلالله برساند که تنها راه نجات خود میدانم و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گناهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین به خصوص سیدالشهدا علیه السّلام بروم.
◇ من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانهروز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام میدانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.
◇ پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر میخواهم.
◇ کاظم نجفی رستگار - ساعت ۹ شب مورخ ۳ اسفند ۱۳۶۲ - شرق بصره (جفیر)
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 یک استوری پدرانه از دختر سردار شهید رستگار 🔹️ در ایام سالگرد سردار شهید کاظم نجفی رستگار «فرمانده
📌 به یاد سردار شهید حاج کاظم نجفی رستگار
🔹️ حاج کاظم در نخستین روزهای بهار سال ۱۳۳۹ در شهر ری به دنیا آمد.
◇ با آغاز غائله کردستان به همراه نیروهای «شهید دکتر مصطفی چمران» راهی کردستان شد و آموزشهای چریکی را در آنجا فرا گرفت.
◇ حاج کاظم فرمانده یکی از گردانهای تیپ رسول الله(ص) از سوی حاج احمد متوسلیان انتخاب شد و بعد از ۶ ماه فعالیت، «مسئولیت واحد عملیات» را در پادگان توحید پذیرفت و تا شروع جنگ در این سمت باقی ماند.
◇ حاج کاظم دوره های آموزشی را با «حزبالله» در جنوب لبنان برگزار ومسئولیت تعدادی از عملیاتها را برعهده گرفت.
◇ با تشکیل تیپ دوم سپاه تهران به نام مبارک «سیدالشهدا(ع)» فرماندهی عملیات تیپ را عهدهدار شد.
◇ در مهرماه سال ۱۳۶۱ ازدواج و چند روز بعد به جبهه رفت. تا اینکه پس از حضور مداوم در جبهه در جریان عملیات «بدر»، روز پنجشنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ در شرق دجله (منطقه هور الهویزه) در حال شناسایی منطقه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
◇ پیکر این فرمانده شهید بعد از ۱۳ سال همچون سید و سالار شهیدان، قطعه قطعه به وطن بازگشت.
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
#لشگر_ده_سیدالشهداء
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 #یادگار_بصیر_امام(ره)
🔹 مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی در سالهای دفاع مقدس با حضور خود موجب دلگرمی رزمندگان اسلام در مقابل نیروهای بعثی صدام بود.
◇ همان یادگار ِ بصیرِ امام(ره) که می فرمود:
هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست..
◇ میخواستند مرا در مقابل آیت الله خامنهای قرار دهند توی دهانشان زدم.
🌷 ۲۵_اسفند سالروز رحلت سید احمد آقای خمینی
#ایام_رحلت_سید_احمد_خمینی
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
صبحانه ای با شهدا
📌فیلم کمتر دیده شده از #شهید_حمید_باکری 🔹 ۶ اسفند ۱۴۰۱، سی و نهمین سالگرد شهادت سردار #جاویدالاثر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 قرمزی چشمان حمید باکری به روایت همسرش و جمله جالب همسر شهید پس از اعلام خبر شهادت حمید آقا
🔹 فاطمه امیرانی همسر شهید حمید باکری با تأکید بر اینکه همیشه چشمان حمید قرمز بود؛ ابراز کرد:
◇ من خیلی وقت بود که سفیدی چشم حمید را ندیده بودم، انگار چشمانش سفیدی ندارد.
◇ همیشه به دلیل خستگی چشمانش قرمز بود و زمانی که گفتند شهید شد، شاید تعجب کنید،
◇ گفتم: «بهتر ، الحمدالله، بالاخره خوابید، خستگی حمید در رفت.»
◇ وی در ادامه می گوید:
«پشت بیسیم آقا مهدی اعلام میکند که بیسیم را دست حمید بدهید، اما بچهها برای آنکه دشمن متوجه به شهادت رسیدن آقا حمید نشوند،
◇ میگویند: حمید خوابیده. آقا مهدی با عصبانیت میگوید الان چه وقته خوابیدنِ، بیدارش کن؛ میگویند آقا حمید راستی راستی خوابیده...»
◇ پ.ن: ای کاش مثل شما بودیم شهدا...
واقعا ما چقدر پای کار دین خدا هستیم!!
عشقی و دل بخواهی کار می کنیم یا...
#شهید_مفقودالاثر_حمید_باکری
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 شهید مجیدی از نگاه سردار شهید چیت سازان
🔹 سردار شهید مصیب مجیدی یار و رفیق روزهای سخت سردار شهید علی چیتسازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشهدار بود که علی چیت سازیان روزها از فراق دوست گریست.
◇ در روز تشییع جنازه معاون خویش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغضآلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکشها، خمپارهها، فرزند گرسنگیها، تشنگیها، خستگیها و مالک اشتر زمان بود».
◇ معاون اطلاعاتعملیات لشگر۳۲انصارالحسین
●ولادت : ۱۳۳۹/۴/۹ همدان
●شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲۶ فاو ، عملیات والفجر۸
#شهید_مصیب_مجیدی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 شهید مجیدی از نگاه سردار شهید چیت سازان 🔹 سردار شهید مصیب مجیدی یار و رفیق روزهای سخت سردار شهید
📌 فرزند آسیابانی که فرمانده اطلاعات عملیات یک لشگر شد
🔹️ مصیب مجیدی در نهم تیر ماه ۱۳۳۹ در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان به دنیا آمد. پدرش حاج ستار آسیاب داشت و با فروش آرد و کسب روزی حلال مخارج زندگی را تامین می کرد.
◇ دوران نوجوانی وجوانی یکی از فعالان مبارز انقلابی همدان در معرفی شخصیت امام خمینی(ره)بود
◇ با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران پیوست و عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد.
◇ بارها مجروح شد و بعد از هر بار مجروحیت و بدون اینکه منتظر بهبودی کامل باشد دوباره راهی جبهه شد.
◇ بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر ۳۲ انصار الحسین (ع) به سمت جانشینی منصوب شد و بعد ها سردار علی چیت سازان او را به فرماندهی اطلاعات عملیات لشگر منصوب کرد
◇ در مقام یک فرمانده جسورانه با نفوذ به عمق جبهه دشمن اطلاعات کسب می کرد. اطلاعاتی که پایه و اساس پیروزی های عملیات های بزرگ و کوچک بود.
◇ پس از شناسایی و جمع آوری اطلاعات در هنگام عملیات نیز هدایت و فرماندهی تعدادی از نیروها به نبرد با دشمن را بر عهده داشت
◇ این سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر ۳۲ انصار الحسین استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند 1364 در عملیات ظفرمند والفجر 8 در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 شهید مصیب مجیدی: انقلاب به نقطه حساستر نزديك ميشود / گول لباس و حرف و چهره را نخوريد
🔹️ نگاهی بر بخشی از وصیت نامه شهید مصیب مجیدی: با درود و سلام فراوان بر منجي انسانها، مهدي موعود(عج) و نايب بر حقش خميني عزيز قلب تپنده مستضعفان و اميد مسلمين جهان
◇ درود و سلام بر شهيدان اسلام از صدر اسلام تا شهيدان كربلاي ايران و رزمندگان غيور ايران كه جان بركف جهت پيروزي اسلام بر كفر ميكوشند و جهاد ميكنند و به لقاءا... ميپيوندند.
◇ هوشيارانه دشمنان اسلام را شناسايي كرده و كوچكترين حركات مرموز آنها را زير نظر گرفته و يك لحظه اجازه فعاليت را به آنها ندهيد ، با اين عمل هم شهدا را و خانوادههاي شهدا را دلشاد كنيد.
◇ عزيزان بيشتر از اين به هوش باشيد كه انقلاب و زمان به پيش ميرود، راه پر پيچ و خم ميشود و انقلاب به نقطه حساستر نزديك ميشود.
◇ از طرفي ياران انقلاب رفتهرفته شهيد ميشوند لذا شما بايد در مقابل حيله دشمنان هوشيارتر باشيد و گول لباس و حرف و چهره را نخوريد بلكه خط امام حفظ شود
◇ از ميان مومنين مرداني هستند كه صادقانه با خداي خود عهد بستند و عدهاي شهيد شدند و عدهاي منتظر شهادتند و در اين راه ثابت قدم و استوارند
◇ انسان راستین با گامهايي راسخ، هدفي مشخص، راهي معلوم و جهتي در پيش، راه ميافتد و در اين راه ميرزمد تا ميرسد به رهائي، به عشق به خدايي معبود و معشوق و خود شهيد ميشود و شاهد بر ظالم زمان شهيد ميشود و شاهد بر مظلويت امام و امت خود
#شهید_مصیب_مجیدی
#وصیتنامه
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 اوس عبدالحسین فرمانده دلاور موتور گازی سوار از نوع تخم مرغی
🔹️ عمو موتور گازیتو اینجا نبند! فرمانده تیپ داره میاد!
◇ یه انیمیشن زیبا از شهیدی که بهش
میگفتن اوس عبدالحسین
#خاطرات_شهدا
#اوس_عبدالحسین
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 عشقِ من دلتنگ نباش!
🔹 زینب عادت داشت،
گلهایی را که روحالله برایش میخرید،
پرپر میکرد و لای کتاب خشک میکرد.
◇ در یکی از نبودنهای روحالله،
وقتی دل تنگش شده بود،
روی یکی از گلبرگها نوشت:
◇ «آن چنان مهر توام در دلوجان جای گرفت،
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود.»
◇ این گلبرگ را خودش نوشته بود،
اما جریان گلبرگ دوم را نمیدانست.
◇ وقتی آن را برگرداند، دستخط روحالله
را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود:
«عشقِ من! دلتنگ نباش.»
📚 دلتنگ نباش
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ویدیوی کمتر دیده شده از شهید سلیمانی
🔹 جوانی در انبوه جمعیت کنگره ۸۰۰۰ شهید استان گیلان، حاج قاسم را با القاب «مالک اشتر زمان و فاتح جنگ خیبر ایران» معرفی میکند.
◇ ببنید عکس العمل شهید سلیمانی چه بود؟!...
#سرباز_وطن
#شهید_قاسم_سلیمانی
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
📌 ماجرای ۲۲ دلاوری که در آتش سوختند و شهید شدند
🔹️ شب تاسوعا به دنیا آمد و اسمش را عباس گذاشتند و شهادتش هم مانند حضرت عباس(ع) شد و پیکرش یک دست و دو پا و سر نداشت.
◇ پدر موقع خداحافظی گلویش را بوسید و با صدای بلند دعا کرد : خدایا همان گونه که حضرت اسماعیل(ع) را به حضرت ابراهیم(ع) برگرداندی، عباس من را هم برگردان.
◇ همان هم شد و وقتی عباس با همرزمش به شناسایی میروند ، موقع برگشت بر اثر برخورد با زنجیر ورودی منطقه عملیاتی، گلوی عباس مجروح شده و امکان حضور در عملیات را از دست میدهد که در آن عملیات بسیاری از رفقایش شهید شدند.
◇ بارها و بارها مجروح میشود ، ولی شهادت روزی عباس نمیشود.
◇ در عملیات فتح المبین دو راکت میخورد به سنگر کناری که بیست و دو نفر از بچه ها حضور داشتند ، حجم آتش بسیار بالا بود و همه بچه ها تکه تکه میشوند.
◇ آتش سنگینی سنگر را میگیرد و همه ی رزمندگان به طرز درد آوری شهید میشوند و عباس با رفقایش همه تکه استخوان های سوخته های باقی مانده از پیکر مطهر شهدا را جمع میکنند.
◇ چیزی قابل شناسایی نیست، بسیاری از استخوان ها هم سوخته بودند و جمجمه ها حتی ترکیده بود ، همین آثار کم باقی مانده را به بیست و دو قسمت تقسیم و همان جا شهدا رو با آداب مسلمانی دفن میکنند.
◇ عباس دیگر طاقت ندارد و میرود و رضایت پدر را میگیرد و سرانجام در عملیات والفجر ۳ در مهران کله قندی ابتدا ترکشی به پشتش اصابت و مجروح میشود و سپس مانند اربابش حضرت عباس (ع)جنازه ای بدون دست ، پا و سر را برای پدرش می آورند
#شهید_عباس_پورطاهریان
🔹️ صبحانه ای باشهدا
@sobhaneh_ba_shohada