eitaa logo
صبحانه ای با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
🌷سعی‌داریم‌هرروزباهمراهی‌شما ومددشهیدان‌به‌معرفی‌شهدابپردازیم. 📌مجوزاستفاده‌ازمطالب‌کانال 1️⃣ذکرصلوات 2️⃣عدم‌استفاده‌ازلوگودرتصاویروفیلم‌ها، به‌جهت‌نشربیشترمطالب https://t.me/sobhaneh_ba_shohada :تلگرام📲 👤ارتباط‌باادمین: @hosseinzadehfazl
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 | آنهایی که رای آوردید و آقایان و خانم هایی که مسئولیت دارید هر روز این فیلم و صحبت های شهید فاتح را گوش کنید| 🔻🔻 شهید فاتح: «این کسایی که بعد از ما میان و مسئولیت قبول میکنن، لله .. وجدانی کار کنن.» 🔹 دوست شهید به رضا بخشی که به فاتح معروف است در این فیلم کوتاه خطاب به شهید می گوید: فکر کن شهید شدی نیستی چه حرفی برای مردم داری؟؟ 🔻 شهید بخشی می گوید: رفقای خودم همه رفتند و همه چیز را به خاطر شهدا تحمل می‌کنیم. ◇ همه دقت کنند خون کسانی که در این راه مقدس آمدند به خاطر اشتباه بعضی ها حیف و پایمال نشود. ◇ هرکسی مسئولیت قبول می‌کند وجدانی کار کند و خون هایی که ریخته شد و دست و پاهایی که قطع شد را فراموش نکنند. 🌷 شهید رضا بخشی،جانشین فرمانده فاطمیون در سال۱۳۶۵ به منطقه جاده سیمان مشهد به دنیا آمد. ◇ شهید بخشی دروس حوزوی را در «جامعه المصطفی العالمیه» دنبال کرد و در دانشگاه پیام نور فریمان نیز در رشته حقوق تحصیل کرد. ◇ این شهید به زبان های انگلیسی و عربی کاملاً مسلط بود. او بی آنکه پدر و مادر را از رفتنش به سوریه و مبارزه با تکفیری ها باخبر کند، به فاطمیون پیوست. ◇ خیلی از رزمنده‌های ایرانی و عراقی و سوری او را به خاطر موفقیت هایش به نام «فاتح» می خواندند. ◇ سرانجام شهید بخشی ۹ اسفند ۱۳۹۳ در جریان آزادسازی تپه تل قرین در حومه درعا به شهادت رسید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
کمتر کسی می دانست؛ او «جانباز ۷۰ درصد» بود. پنج بار زخمی شد. ۲۲ ترکش در بدن داشت. ترکش گلویش را دریده بود... تن پاره پاره او، یادگار روزهای جنگ بود. ✍ راوی: همسر شهید 🌷 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 روایت بغض آلود سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از عملیات خیبر 🔹 هر کس از عملیات خیبر تا انتهای جنگ حتی یک ساعت در مناطق جنگی حضور داشته، جانباز شیمیایی است. ◇ یاد همه حماسه سازان دفاع مقدس جاودان علی الخصوص شهدای عملیات خیبر 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فرمانده سلام رونمایی شد 🔹️ بعد از آنکه «سلام فرمانده» با اجرای کودکان لاهیجانی جهانی شد، باردیگر سرودی جدید با نام «فرمانده سلام» رونمایی شد ◇ من سربازتم، دیدی دنیارو برات بهم زدم ◇ مثل شیخ احمد کافی فقط از تو دم زدم... 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 وقتی شهید صدر زاده جشن پتو را با پرتااب پتو جابجا کرد | توصیه می‌شود این فیلم را ببینید| 🔹️ یادش بخیر آبان سال ۹۲ بود، اون روز که جدا شدیم ابوحامد و فاتح در حیات دنیایی ما بودند و امروز در عندربهم یرزقون‌اند. ◇ آخرین روز از اولین دیدار ما با دلاوران فاطمیون در زمین تمرین تیراندازی بود. ◇ رسم بچه‌ها جشن پتو برای کسانی بود که می‌خواستند به مرخصی بروند. به این شکل که پتو روی سرش می‌انداختند و تا می‌خورد می‌زدنش! حالا تصور کنید که بدن نحیف ما کجا و ضربات مشت و ... بچه‌ها کجا! ◇ با درایت شهید مصطفی صدرزاده آن جشن پتو تبدیل به انداختن بچه‌ها با پتو به سوی بالا شد و انقدر این کار جذاب بود که همه بچه‌ها نوبتی برای این جشن جدید نامزد شدند. ◇ و این‌طور بود که بعد از سالم ماندن در منطقه جنگی از کوفتگی قطعی نجات یافتیم. 🔺️خاطره‌ای بود از همرزم شهید مصطفی صدرزاده 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 حکایت اولین ملاقات عاشقانه دختری با قنداقه با پیکر پدر شهیدش 🔹️ حبیب الله جلوی ایوان بند پوتین‌هایش را بست و دست و پای مادرم را بوسید و سپس گفت :حلالم کنید. ◇ مادر گفت: بمان، دو روز دیگه قرار است پدر شوی. ◇ حبیب الله که (ابوعمار معروف است) گفت: وضع کردستان ناجور است صدام و گروهک‌ها خیلی بر مردم ظلم می‌کنند باید بروم و رفت. 🔹️ وقت رفتن گفت: فرزندم دختر است اسمش را هم می‌گذاریم محدثه. ◇ در آخرین تماس تلفنی‌اش هم گفت: من دیگر برنمی‌گردم قنداقه محدثه را در تشییع جنازه‌ام بگذارید بر روی تابوتم. ◇ دقیقا همان شد ؛ نوزادی روی تابوت و ملاقات عاشقانه پدر و دختر رخ داد. 🔹️ ابوعمار برادرش در منطقه شهید شده بود. سرپیکر شهید، او رامی‌بوسید و گفت: دیدار به روز قیامت ◇ شهید را گذاشت و رفت سراغ بچه‌های دیگر. 🔹️ نوزده اسفند ۶۳ روز رهایی عروج شهید حبیب‌الله افتخاریان از عالم خاکی به ملکوت اعلا بود. ◇ در آن روز هم به جای عجله در رفتن به پناهگاه در صدد کمک به مردم وحشت‌زده مریوان بود که بمباران هوایی بعثیون با شناسایی مقر نیروهای نظامی تلاش و خدمتش را نیمه تمام گذاشت. 🔹️ صبح روزی که شهید شد، در تماس با همسرش گفت: من خواب شهادتم را دیده‌ام، شما نباید مانع شهادت من شوید. ◇ غروب همان روز خبر شهادت حبیب الله افتخاریان در شهر پیچید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 حکایت اولین ملاقات عاشقانه دختری با قنداقه با پیکر پدر شهیدش 🔹️ حبیب الله جلوی ایوان بند پوتین‌ها
📌 سه کار ناتمامی که شهید افتخاریان آن را تمام کرد 🔹️ همسر شهید حبیب الله افتخاریان می گوید: مهم‌ترین ویژگی اخلاقی شهید افتخاریان، مانوس بودنش با قرآن بود. ◇ از آنجاکه شهید افتخاریان از کودکی در خانواده‌ای مذهبی و قرآنی رشد یافته بود و مادربزرگ ایشان قرآن خواندن را به او آموخته بود، همسرم همواره در راه آموزش قرآن به دیگران تلاش می‌کرد. ◇ در مسجد نصیرخان شهرستان بهشهر با همکاری دوستانش وظیفه تدریس و آموزش تفسیر قرآن را قبول کرد. ◇ در خانه‌مان، کلاس تدریس قرآن هم داشتیم. همسرم به دانش‌آموزان پسر و من نیز به دانش‌آموزان دختر درس می‌دادم. ◇ ده سال با شهید افتخاریان زندگی کردم. حاصل این زندگی دو فرزند پسر و یک دختر است. ◇ همسرم در سال‌های آخر عمرش مدام می‌گفت: "من سه کار ناتمام دارم؛ نوشتن یک وصیت‌نامه، رفتن به سفر حج و بدنیا آمدن دخترم." ◇ هرسه خواسته او محقق شد و او در آخرین سال زندگی‌اش که فرمانده سپاه مریوان بود، وصیت‌نامه‌اش را نوشت، به سفر حج رفت و شش روز پس از بدنیا آمدن دخترش هم شهید شد. ◇ او پیشاپیش گفته بود که من هرگز دخترم را نخواهم دید و دیدار من و دخترم به قیامت خواهد ماند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 سه کار ناتمامی که شهید افتخاریان آن را تمام کرد 🔹️ همسر شهید حبیب الله افتخاریان می گوید: مهم‌تری
📌 همسر شهید افتخاریان: حبیب الله از شهادت خود کاملاً آگاه بود و ما را آماده این خبر کرده بود 🔹️ همسر شهید افتخاریان می گوید: ده سالی که من با شهید افتخاریان زندگی کردم و سال‌های بعد از شهادت ایشان برای من سراسر خاطره است. ◇ اما شجاعت و دلاوری‌های شهید برای من خاطرات ماندگاری را رقم زد زیرا او دوره‌های نظامي چریکی را در كشور سوريه و لبنان گذرانيده بود. ◇ به یاد دارم زمانی که ما در مریوان زندگی می‌کردیم، یک شب صداهای بسیار عجیب و غریبی می‌شنیدیم. آن شب او تازه از ماموریت برگشته بود و هنوز دکمه‌های لباسش را باز نکرده بود که با فهمیدن حمله کومله‌ها به شهر دوباره از خانه بیرون رفت. او تا صبح درگیر بود تا کومله‌ها را از شهر بیرون کنند. ◇ شهید افتخاریان شناخت کافی در مورد امام حسین (ع) و شهادت ایشان داشت و همیشه پیرو راه آن حضرت بود بنابراین باکی از شهادت نداشت و به دل دشمن می‌زد؛ البته همه شهدا اینگونه بودند. ◇ صبح روزی که همسرم شهید شد، خودش به ما گفت؛ "من خواب شهادتم را دیده‌ام، شما نباید مانع شهادت من شوید." من نیز گفتم: "راضی به رضای خدا هستیم و مانع شهادت شما نخواهیم شد." ، همان روز خبر شهادت وی آمد. ◇ نوزدهم اسفندماه ۱۳۶۳ ، دشمن با آگاهی از منطقه‌ای که همسرم و سایر رزمندگان حضور داشتند، منطقه را بمباران هوایی کرد و حبیب‌الله و تعدادی از رزمندگان به شهادت رسیدند. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
📌 وقتی شهید حبیب الله خانواده امام خمینی را از ترکیه به ایران آورد 🔹️ سال ۱۳۵۳ برای ادامه تحصیل به آلمان رفت ودر آنجا با ارتباط با محافل مذهبی و مبارز و پیرو خط امام در خارج از کشور آشنا شد. ◇ با معرفی شهید عراقی برای دوره های آموزشی به فلسطین و لبنان رفت و بعنوان یک چریک موفق مسلمان ؛ بعد از اتمام موفقیت آمیز تمامی دوره ها به بیت امام در فرانسه می رود و در بیت امام در ” نوفل لوشاتو ” مسئولیت کارهای پشتیبانی از جمله انتقال مهمانان از فرودگاه و بالعکس را بعهده می گیرد . ◇ با ورود امام به میهن اسلامی حبیب الله افتخاریان ، خانواده معظم له را از ترکیه به ایران آوردند و بلافاصله در بیت امام در قم وظیفه سنگین حراست از وجود شریف امام را برعهده گرفتند تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام به پیروزی رسید. ◇ با شروع جنگ تحمیلی حبیب الله افتخاریان به منطقه جنوب رفته و در یکی از عملیاتها از ناحیه دست راست مجروح گشته و به تهران باز می گردد. ◇ سپس به همراه خانواده به سرپل ذهاب رفته و همسر ایشان در بهداری سرپل ذهاب مشغول خدمت و خودش در جبهه های سرپل ذهاب می جنگد. ◇ در اواخر سال ۶۱ پس از ختم غائله جنگل گیلان مرکزیت سپاه که نقش ایشان را در انجام ماموریت های پارتیزانی مشاهده کرده بود با بازگشت ایشان به خوزستان مخالفت کرده و نامبرده را جهت رفع شرارت اشرار مسلح در کردستان به عنوان فرمانده سپاه مریوان معرفی کرد و بعد از مدتی خانواده اش به ایشان ملحق شد. ◇ سرانجام در ۶۳/۱۲/۱۹ در مریوان بر اثر بمباران هوایی عراق به آرزوی دیرینه ی خود رسید. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 🔹 وقتی مرتضی از دختر حاج بصیر خواستگاری کرد. حاجی به دخترش و خانواده‌اش گفت: او اهل جبهه است فرد متدین و خوبی است اختیار انتخاب باشماست و.... ◇ همرزم شهيد حاج حسين بصير می گويد: با شهادت «علی اصغر بصير» برادر كوچكترش و بعد از آن «مرتضی جباری» دامادش، واقعا بی قرار شهادت شد. ◇ او می گفت: «دلم تاب دوری آنها را ندارد. خدايا تا كی می خواهی مرا در حسرت بالاترين سعادتی كه نصيب بندگانت می كنی بگذاری؟! نكند من لايق آن نيستم.» 📎 پ.ن تصویر: تصویر سردار شهید حاج بصیر درکنار دامادش شهید مرتضی جباری 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 «تکثیر نام حضرت زهرا سلام الله در حریر اشک» 🔹 غواص های لشکر ثارالله تصمیم گرفته اند خط فاو و پشت صدام را یکجا بشکنند. تا خبری دنیا را تکان دهد و این خبر سر تیتر روزنامه های منطقه و جهان باشد. که مردان قورباغه‌ای ایران از اروند گذشتند. فاو را به تلافی خرمشهر گرفتند تا ام‌القصر و بصره در تیر‌رس شان باشد و راه عراق را به دریا آزاد کنند. حاج قاسم غواص‌ها را به دور خودش جمع می کند، رمز «یافاطمه‌زهرا(س)» به نیروهای عملیات اعلام می شود. طبق پیش بینی آسمان باید صاف و اروند آرام باشد،..اما نیست. فقط یک راه باقی مانده است؛ آب را به زهرا سلام الله قسم بدهید! نام حضرت زهرا سلام الله در حریری از اشک تکثیر شد و در آسمان پیچید. دل‌ها قوت گرفت. نبردی سنگین میان مردانی که ذکر یازهرا بر لب دارند و رودخانه ای که راه نمی دهد در گرفته است. گروه موقعیت خودشان را گم می کنند، همه جا آب است و سرگردانی و البته امید ناگهان پای شهید حسن یزدانی به زمین سفت می رسد.. یا زهرا! رسیدیم به ساحل! همه از آب بیرون می آیند بی صدا در ساحل آرایش می گیرند. شهید حاج امینی می ایستد روی یال خاکریز اول عراق و با بی سیم می گوید: «یا فاطمه زهرا، یا فاطمه زهرا ، یا فاطمه زهرا» آن طرف کنار نهر علی شیر مروارید اشک زنجیر پلاک حاج قاسم را می گیرد و پایین می آید. شهید حاج قاسم سلیمانی بی‌تاب و اشکبار فریاد می زند: ممنون. بی‌بی جان متشکرم 📎 پ.ن‌تصویر: سردار شهید حاج احمد امینی و سردار شهید محمد حسین یوسف الهی در کنار هم ◇ فیلم روایت شهید سلیمانی از توسل به حضرت فاطمه(س) در شب عملیات والفجر۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ″و نسبت به پدر و مادرش وظیفه شناس بود و ظالم نافرمان نبود.″ «وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا» | فیلم کمتر دیده شده از احترام و محبت حاج قاسم نسبت به پدرش..| 🔹 میگن که اگر دعای خیر پدر‌ و مادر پشت و همراهت باشد، همیشه و تا ابد رستگار خواهی بود. ◇ بی گمان دعای خیر آنها و عاقبت به خیری او، همواره پشت و پناهش بوده.... ◇ و سرانجام این احترام‌ها به والدینش، حاج قاسم شد... «جان فدا» 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 شهیدی که وصیت نامه اش را با «یاعلی‌اکبر‌ لیلا» آغاز کرد. | فیلم پاک کردن خونها از چهره مبارک و نورانی شهید صابری بعد از شهادت | 🔹همه او را به یک دل‌بستگی خاص می‌شناختند؛ آن هم حُبّ حضرت علی‌اکبر (ع) بود. هر جا که به نام علی‌اکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یک‌گوشه‌ آن مشغول بود. فرقی نداشت هیئت محلی‌شان باشد یا گروهان مخصوص تیپ فاطمیون. ◇ذکر همیشگی‌اش حضرت علی اکبر(ع) بود. وقتی می‌خواست از جایش برخیزد می‌گفت: «یا شاهزاده علی اکبر» ◇حتی وصیت نامه اش را بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، با «یا‌علی‌اکبر لیلا» آغاز کرده بود. ◇رفته بود که برای ایام فاطمیه برگردد، همین هم شد.گلوله به گردنش می‌خورد و پرت می‌شود.یکی هم به پهلویش می‌خورد. روز شهادت حضرت زهرا (س) خبر شهادتش را آوردند. ◇همرزم مهدی نقل میکند: نفس های آخرش را با آیات قرآن به پایان رساند. بعد از عملیات که برگشتیم، دیدم یک کاغذ روی صندلی ماشین است.کاغذ را برداشتم. دستنوشته مهدی بود. بالای کاغذ نوشته بود: عشقت میان سینه من پا گرفته شکر خدا که چشم تو ما را گرفته دریاب دل‌ها را تو با گوشه نگاهی حالا که کار عاشقی بالاگرفته عمریست آقاجان دلم از دست رفته پایین پای مرقدت مأوا گرفته گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب شش‌گوشه هم با نور تو معنا گرفته از کودکی آواره روی تو هستم دست دلم را حضرت زهرا گرفته مانند جدت رحمة العالمینی حیف است دست خالی مرا نبینی تاریخ ولادت: ۱۳۶۸/۰۱/۱۴_مشهد مقدس تاریخ شهادت: ۱۳۹۳/۱۲/۰۹_سوریه @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای شهید علی چیت‌سازیان وقتی زیر صخره نشست تا بسیجیان پا روی او بگذارند و عبور کنند. | توصیه می‌شود این روایت بسیار زیبا را ببینیم | 🔹️ روای: حاج مصطفی عبدالعلی‌زاده ◇ مکان: گلزار شهدای همدان، سر مزار شهید| راهیان نور غرب ◇ شهید علی چیت‌سازیان فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر انصارالحسین علیه‌السلام همدان 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 ″سوز عزا در برف در فراق از دست دادن یار″ 🔹 یک فیلم تاثیرگذار و کمتر دیده شده از مداحی شهید محمد ب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 «شیر دارخوین که سر نترسی داشت!» | نمایی از آخرین ساعات حیات شهید جواد دل آذر در جبهه خط کارخانه نمک_ | 🔹 باز هم بچه‌های تبلیغات بودند. که با دم و دستگاه فیلم برداری شان آمده بودند و سراغ جواد را می‌گرفتند. ◇ "دل آذر" اهل مصاحبه و فیلم برداری نبود. هر بار به بهانه‌ای رد شان می‌کرد و از مصاحبه طفره می‌رفت. ◇ می‌گفت: «من به این چیزها اعتقاد ندارم.» گفتم: «آقا جواد! بگذار از تو فيلمی، عکسی، سخنی، چيزى به يادگار داشته باشند، چرا اين همه لجاجت؟» ◇ جواب داد: «فيلم بردار اصلی خداست و اوست که ناظر بر اعمال ماست، و همين برای ما کافی است!» ✍ راوی: رزمنده حسین بورانی 📚 منبع: عملداران سرفراز(جلد۱) 🌷 در میدان رزم، جلودار واقعی بود و در عمل، چنان چالاک و بی باک می نمود که 'شیر شجاع لشگر' لقب گرفت. ◇ نماز شبش ترک نمی شد. عاشق بسیجیان بود، به آنها احترام می گذاشت. او از گرد و غبار جبهه که بر سر و رویش می نشست لذت می برد و این خاک را مقدس می شمرد و متبرک!! ◇ فرمانده عملیات لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع)، این سردار خاکی و گمنام سپاه اسلام در ۱۳ اسفند ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو، زمانی که در حال خواندن نماز و قنوت عشق با معبود خویش در راز و نیاز بود، ◇ بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آرزوی دیرینه‌اش رسید و با چهره گلگون به ملاقات پروردگار رفت.. ◇ پیکر مطهر او پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم به خاک سپرده شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فتح الفتوح یعنی داشتن و تربیت جوانان با تدبیر و انقلابی 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada
📌 دلاور شهیدی از سیستان: ما میرویم تا اسلام زنده بماند 🔹️ مهندس بسیجی شهید غلام احمدی ، متولد ۵ بهمن ۱۳۳۸ زابل که ۱۵ اسفند ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. ◇ امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد و دل به فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز از خطه سیستان می‌سپاریم : ✅ خوب می دانید اسلام عزیز با خون بزرگ مجاهدان فی سبیل الله آبیاری گشته است و چه بسیار مجاهدان که شربت شیرین شهادت را در راه کلمه حق نوشیدند. ✅ تاریح سرخ شهادت را که مطالعه کنیم.در قله این تاریخ، شهادت جانگدازامام حسین(ع) و یارانش می باشد. ✅ ما هم باید در جهت این قله های شرف و ایثار و افتخار حرکت کنیم ✅ دوستان بزرگوار ، اسلام این مکتب رهائی بخش و انسان ساز از آنچه ما بدانها دل بسته ایم عزیزتر است ✅ آگاه باشید که اسلام و امام از همه عزیزترند...حقیر برای حفظ مکتب اسلام و پیروی از فرامین رهبر عالیقدر، برای جانبازی به جبهه آمدم،آمدم تا با هدیه این جان ناقابل عهد و پیمان خود را با شهیدان استوار نمایم. ✅ آمدم تا با کفار بعثی آنچنان مردانه برزمم تا برای لحظه ای امام عزیز شاد شوند و لبخند رضایت بر گونه هایش بنشیند ✅ آمدم تا بروم که اسلام بماند.چون اسلام با خون آبیاری شده و تداومش هم خون است 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
صبحانه ای با شهدا
📌 اگر می ماند پزشک می‌شد ولی شاگرد اول مدرسه عشق شد+ یادداشتی از شهید 🔹️ شهید احمد رضا احدی، پزشک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آخرین دست‌نوشته‌‌ی رتبه یک پزشکی 🔹 نامه‌ای خواندنی و فوق العاده از شهید رتبه یک کنکور پزشکی سال۶۴ برای تمام نسل‌ها ◇ برشی از سخنرانی حجت الاسلام راجی به مناسبت ایام شهادت شهید احمدرضا احدی، رتبه یک پزشکی 🌷 در شب ۱۲_ام اسفند ماه سال ۶۵ پس از شرکت در عملیات کربلای۵ همراه تنی چند از همرزمانش از آن جمله مجيد اکبری در درگيری با کمين های دشمن بعثی به شهادت رسيد و آسمانی شد و پس از ۱۵ روز که پيکر خونينش ميهمان آفتاب بود بازگردانيده و درآرامگاه عاشورای ملاير به آغوش خاک سپرده شد. 🔹️ صبحانه ای با شهدا @sobhaneh_ba_shohada