eitaa logo
صبح ظهور
420 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
انتقاد ، پیشنهاد : @m_enqelabi
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔴قوانین و چهارچوب های و پوشش در های معتبر دنیا: . برخی چهارچوب ها و قوانین دانشگاه های معتبر دنیا رو در خصوص حجاب و پوشش در زیر نوشتم ، با ذکر منبع و رفرنس اصلی خود دانشگاه ها. خیلی جالب و قابل تامله ، حتما بخونید و حتما برسونید به دست روشنفکرنماها ! 👇 . . 🔻اسامی برخی دانشگاه ها : . دانشگاه هاروارد دانشگاه باب جونز آمریکا دانشگاه آکسفورد انگلستان دانشگاه بریستول انگلستان دانشگاه رابرت ترکیه دانشگاه تگزاس‌ آمریکا دانشگاه کلمبیا دانشگاه لانگ‌وود آمریکا دانشگاه ایالتی آدامز دانشگاه لومالیندا دانشگاه لایبرتی دانشگاه سنت لوئیس دانشگاه آتلانتیک فلوریدا دانشگاه کنت دانشگاه E.N.S (فرانسه) دانشگاه CentraleSupélec دانشگاه مونترال کانادا دانشگاه لاوال دانشگاه ملی استرالیا دانشگاه سیدنی . . 🔻برخی از چهارچوب ها : . دانشجویان از پوشیدن باز و بدن نما باید پرهیز کنند. اندازه شلوارک ها باید تا زانو باشد. . باید رنگ طبیعی داشته باشد، همچنین خالکوبی مجاز نیست. . لباس نباید پشت باز یا بدون آستین، تنگ و بالای زانو باشد.. . های شکیل و ساده یا بدون مدل قابل قبول می باشند . هر نوع پوششی که در بردارنده عبارات زشت یا توهین آمیز به مقدسات، و وسوسه انگیز و محرک جنسی باشد ممنوع است. . زیورآلات باید در کمترین میزان ممکن مورد استفاده قرار گیرد. . استفاده از های قوی و غلیظ ممنوع است. . ناخن ها باید کوتاه و تمیز و بدون باشند. . جویدن آدامس یا تنباکو در دانشگاه مجاز نیست. . جین آبی، عینک دودی، لباس رنگ و رو رفته مجاز نیست. . -کلمات مبتذل و عبارات رکیک خیابانی استفاده نشود. . هرگونه آزار جنسی قابل تحمل نمی باشد. . فروش یا توزیع هرگونه مشروبات الکلی در محیط دانشگاه ممنوع است. . . ✍پ ن : با مطالعه و پیگیری این ضوابط پی خواهیم برد که حتّی کشورهایی که شعار رهایی و انسان از قید و بندها را سر می‌دهند و به زعم خود بر گزاره‌های دینی و توحیدی خطّ بطلان کشیده‌اند، باز در عمل و برای در امان ماندن هدف از آسیب های ولنگاری و بی بندوباری ، با ایجاد مقرّرات ، سعی در پیاده‌کردن همان گزاره‌های توحیدی هستند.. . . ❌ . . 📚 منبع : 1_ mashreghnews.ir/news/267266 . 2_ yjc.ir/fa/news/6264804 . 3_ farsnews.com/news/13970814000747 . @basirate_enghelabi
اين ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره، گرفته شده است. استخبارات عراق، خبرنگاران را به بازديد صحنه درگيري با ، برده است. به نام پاولوسكي، عكسي از جسد يك جوان مي‌اندازد كه جاودانه مي‌شود. پسرك آرام خوابيده، مثل هر جواني كه پس از ساعت‌ها تلاش، به سنگيني فرورفته باشد. رنگ چهره‌اش نشان مي‌دهد چند روزيست كه همين جا آرميده. قيافه و معصومش نشاني از وحشت و درد ندارد. حالت دست‌هايش شبيه كسيست كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرين ترين قسمت از بهترين خواب‌هاي عالم را تجربه مي‌كند. جورابش نو است. او تنها كسي نيست كه تميز و عطر، براي عمليات كنار مي‌گذاشت. به پا ندارد. كوله پشتي‌اش خاليست. فانوسقه‌اش باز شده. پسر رشيدمان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته، برده‌اند و او بيدار نشده است. و يك دنيا وحشي بدن نازنين‌اش را در برگرفته‌اند. بخواب پسرم، بخواب عزيز دلم! اينجا دور از تو، در ، باز آمده. اما ما نه حال و هواي تو را داريم ديگر ، نه باور و آرامش‌ات را. اينجا ديگر كسي نيست كه گل‌هاي وحشي، هوس كردنش را بكنند. از خواب كه بيدار شوي، مي‌بيني ما غالباً مرده‌ايم و داريم مي‌پوسيم. ايكاش يك كم از خواب‌هاي زيبايي كه مي‌بيني برايمان حواله كني! يك ذره بركت، يك قبس ، يك بند ، يك كف دست خوشدلي... . 🌹 یاد صلوات🌹
به مناسبت ۱۷ اسفند ۶۲ سالروز شهادت سردار خیبر فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) شهید حاج محمد ابراهیم بیان خوابی از شهید همت : به لطف و با همه روی سیاهم، از سن نوجوانی (متولد ۵۸)، علاقه زیادی به شهدا و جمع آوری و و وصیتنامه شهدا داشتم... بین همه شهدا علاقه مضاعفی به شهید همت پیدا کرده بودم.. تقریبا ۱۷ _ ۱۸ ساله بودم.. خیلی دلم میخواست برای چند لحظه هم که شده شهید همت رو ببینم.. قریب یکسال مرتب فاتحه میخوندم.. میفرستادم و ثوابشو هدیه میکردم به روح پاک و مطهر ، بلکه فرجی بشه و... اما هیچ خبری نشد.. دیگه خسته و ناامید شدم و ادامه ندادم.. و پیش خودم گفتم حتما بخاطر گناهانم، لایق نیستم و.. یک با چند نفر از دوستان رفته بودیم گلزار شهدا.. همینجور که نشسته بودیم بحث شهدا پیش اومد.. من ناخودآگاه و از روی دلخوری گفتم این شهید همت هم خیلی بی معرفت هست؛ یکسال التماسش کردم چند لحظه بیاد خوابم اما نیومد که نیومد... بعدشم بحث عوض شد و رفتیم روی یک موضوع دیگر و... از طرفی مدتی بود همین پست که می بینید (اون زمان فضای مجازی امروزی که نبود)، به بازار اومده بود و به معنای واقعی کلمه عاشقش شده بودم.. ولی خیلی کمیاب بود.. و من مدتها هرچه گشتم (حتی در دیگر شهرها) گیرم نیومد.. و یکی از دوستان هم یکی داشت و هرچه التماسش کردم بهم نداد.. خلاصه اونشب که شب جمعه هم بود گذشت و رفتیم خونه و خوابیدیم... قبل از اذان صبح بود که خواب شهید همت رو دیدم... با همین و شمایل، ولی خیلی تر و نورانی تر.. از دور (چند قدمی) از لابلای انبوه شاخه های درختان سر به فلک کشیده و سرسبز و نورانی، بیرون آمد (در عالم خواب، من اجازه ورود به آن سرسبز و نورانی رو نداشتم) و با همین لبخند زیبا، در حالی که همین پوستر در دستش بود جلو آمد.. نزدیکم که رسید یک ملیحی زد.. با دست راستش آروم زد پشت شونه ام.. پوستر رو بهم داد و از همون مسیر برگشت... منم که مات و مبهوت و غرق اشک شوق همینجور نگاهش میکردم.. جوری که وقتی از خواب پریدم بالشم غرق اشک شده بود..💔 و نکته جالبتر اینکه فردای همون روز به طور نابلورانه ای اون پوستر بواسطه یکی از دوستان گیرم اومد..!❤💔 که هنوز هم (سال ۱۴۰۱) اون پوستر رو دارم و مثل چشمام ازش مراقبت میکتم... وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (آل عمران ۱۶۹) ان شاءالله که در و تا ، پیرو راه شهدا باشیم...🌷🌷🌷 @sobhe_zohuor