ساخت ایران|حسین مهدیزاده
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام #مادران_شهدا #مثنوی 🔹چهار رکعت دلواپسی🔹 میان بارش بارانی از ستاره رسی
💠 دو روایت موازی در شعر (فرم در خدمت اندیشه)
🔹شعر و داستان دو هنر تاثیرگذار هستند و اگر این دو هنر با یکدیگر تلفیق شوند، تاثیری مضاعف خواهند داشت. از دیرباز مثنوی قالب مناسبی برای این کار بوده است؛ هر چند مثنویهای داستانی گذشته غالباً به نظم نزدیکترند. در دهههای اخیر، هم مثنوی با تحولاتی رو به رو بوده (از جمله سرودن مثنوی در وزن بلند) و هم حضور روایت و داستان در شعر شکلهای هنریتر و تصویریتری را تجربه کرده است.
🔸در این مثنوی، شاعر فرم را به خوبی در خدمت اندیشه قرار داده است و بی آنکه بخواهد حرفی شعارگونه در شعر بیاورد تنها در قالب فرم، اندیشهی خود را در شعر جریان بخشیده است. این اندیشه که الگوی شهدا و پدران و مادران شهدای ما، اهلبیت و پدران و مادران شهدای کربلا بودهاند و اینکه چقدر زندگی شهدا و پدران و مادران آنها رنگ و بوی زندگی اهلبیت را داشته و دارد، میتواند به صورت شعاری و یا به صورت بیان شاعرانه اما گزارشگونه در شعر بیاید. اما شاعرِ این شعر، کاری فراتر کرده است و با کمک فرم و روایت به جای گزارش این موضوع، آن را به زیباترین شکل نمایش داده است.
🔹این مثنوی هجده بیت دارد و ما تا بیت دوازدهم گمان میکنیم که شعر دربارهی حضرت اُمالبنین (علیهاالسلام) و حتی حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. اما به یکباره متوجه میشویم که داستان چیز دیگری است و شاعر زندگی زنی را روایت میکند که چهار فرزندش شهید شدهاند. و اینجاست که بازگشت به بیت نخست و بازخوانی شعر لطف دیگری پیدا میکند. اوصاف زندگی این بانو، بی آنکه رنگ اغراق به خود گرفته باشد، بسیار رنگ و بوی زندگی حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت ام البنین (علیهاالسلام) را دارد.
🔸شاعر برای یکی کردن این دو روایت به خوبی از شگرد تداعی استفاده کرده است:
چهار مرتبه وقتی به غم دچار شوی
برای دشمن خود نیز گریهدار شوی...
و دانه دانهی اشکی که بوده تسبیحش...
همین که دست به پهلو نماز مغرب را...
حتی آنجا که از روایت اصلی شعر پردهبرداری میشود، باز هم شاعر شگرد تداعی را رها نمیکند و در توصیف پدر این چهار شهید اینگونه میسراید:
و همسری که به دل غصهای گذاشت، وَ رفت
نماز صبح سر از سجده برنداشت، وَ رفت
✍🏻 #حسن_بیاتانی
📗 #چهل_شعر_چهل_نکته
🌐 shereheyat.ir/node/5413
✅ @ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
میرفت که با آب حیات آمده باشد
میخواست به احیای فرات آمده باشد
احساس من این است که با پر شدن مشک
از خیمه خروش صلوات آمده باشد
بشتاب! که در مشک تو این سهم امام است
بشتاب! اگر فصل زکات آمده باشد...
برگشت که شیطان به حرم چشم ندوزد
میخواست به رمی جمرات آمده باشد...
جایی ننوشتهست که در علقمه... زهرا...
اما نکند آن لحظات آمده باشد
نقل است که توفان شد و پیداست که باید
چه بر سر کشتی نجات آمده باشد
طفلی به عقب خیره شده از روی ناقه
شاید عمو از راه فرات آمده باشد...
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/4823
✅ @ShereHeyat