ساخت ایران|حسین مهدیزاده
|
⭕️ فلسفهی جغرافیا
📌 تقارن رستاخیز مطالعاتی فلسفهی جغرافیا و نظریههای دولت
🔸 رسوخ و تعمیم تفکر فلسفی در مطالعهی #جغرافیا، رستاخیز جدیدی در مطالعهی #قدرت و توسعهی #هژمونیک آن را نیز -در قرن بیستم- در پی داشت.
🔹اثر شهیر ریچارد هارتشورن تحتعنوان «ماهیت جغرافیا: بررسی انتقادی اندیشهی کنونی در پرتو گذشته» (The Nature of Geography: A Critical Survey of Current Thought in the Light of the Past)، اثر جریانساز #دیوید_هاروی تحتعنوان «تبیین در جغرافیا» (Explanation in Geography) از جملهی تولیدات فکری این تکاپوی نظری است.
🔸دیدگاههای #هنری_لوفور در باب #تولید_فضا، از این مطالعات تغذیه کرده است؛ دِرِک فورد کوشیده است تا این تاثیر را در کتابی تحتعنوان «آموزش و تولید فضا: آموزش سیاسی، جغرافیا و انقلاب شهری» (Education and the production of space_ Political pedagogy, geography, and urban revolution) به تصویر بکشد.
🔹چشمانداز جدیدی که #فلسفه_جفرافیا در تولید و بسط و حفظ #هژمونی ایجاد کرد، در نظریههای دولت و احیای #دولت_پژوهی تاثیرات عمیقی به همراه داشت. این چشمانداز باعث گردیده است تا میان #رقابتهای_ژئوپلیتیکی و ساخت #دولت_مدرن ارتباط روشی برقرار شود.
🔸 دستاوردهای این مطالعات میتواند به ترسیم نگاههای بدیل و تعریف آلترناتیو جهت #واحدبندی در #نظام_بینالملل کمک شایانی نماید.
#ژئوپلیتیک
#ژئواستراتژی
#ساخت_قدرت
#معماری_دولت
🌐 https://eitaa.com/doranejadid
🌐 https://t.me/doranejadid
.
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔴«چرا تولید اهمیت دارد؟» 📝حسین مهدیزاده قسمت 7️⃣ نمی دانم ارجاع به این ویدئو برای فهمیدن اهمیت مدیر
🔴«چرا تولید اهمیت دارد؟»
📝حسین مهدیزاده
قسمت 8️⃣
پیش از ادامهٔ یادداشتهای «اهمیت تولید»، لازم است به یکی از پرسشهای پرتکراری که از دیروز دریافت کردم پاسخ دهم:
«چرا ایران باید محصولات را از صفر تا صد در داخل بسازد؟ چرا به جای مشارکت در زنجیرهٔ جهانی، دنبال نوآوری در حدی هستید که بازی را تغییر دهید؟»
🔻 نکته اول اینکه مساله ای که تا اینجا در یادداشت ها بود را فراموش نکنیم: ما دخل و خرجِ مان به هم نمی خورد.
مسئلهٔ اصلی، «تعادل اقتصادی» است. ما امروز در چرخهای گرفتاریم که:
مواد خام را با قیمت ناچیز صادر میکنیم و محصولات نهاییِ با فناوری بالا را با قیمتهای نجومی وارد میکنیم.
نتیجه: ثروتِ حاصل از منابعمان، دود میشود و ما پول و قدرت و چانه زنی کافی برای تامین مایحتاجمان در این بازار شدیدا بی رحم و سوداگرانه بین المللی را نداریم!
🔻 حالا فرض کنید که بخواهیم به جای نوآوری، فناوری را وارد کنیم. اینجا بود که مساله امواج و انقلابهای فناوری را مطرح کردیم امواج فناوری؛ هیولایی وابستگی تشدید شونده را به ارمغان می آورند. چطور؟
غرب هر ۳۰ تا ۵۰ سال با یک «موج فناوری» (مانند صنعت نفت، دیجیتال، یا هوش مصنوعی)، نیازهای جهانی را بازتعریف میکند. این امواج:
الگوهای مصرف را تغییر میدهند.
کشورها را به «مشتریان دائمی» فناوریهای جدید تبدیل میکنند که آنها را می خرند، اما قبل از اینکه از هزینه این خرید را در بیاورند، کهنه می شوند و باید فناوری جدید را خرید. تازه این غیر از قدرت #تحریم_فناوری است که کشورهای غیرهمسو را تنبیه میکند.
🔻بومی سازی انرژی هسته ای، موشک و پهپاد و نانوفناوری ها و... تنها یک کپی برداری بی جهت نبوده اند! بلکه بومی سازی آنها، #دست_ورزی و تجربه کردن فناور بودن انسانی است که سابقا در انقلاب 57 نشان داده که ایده متمایز دارد و با مهندسی معکوس، پیچ و مهره ابزارها و امکانات را در جهت هدف جمهوری اسلامی باز و بسته می کند و از این کار هم نمی ترسد!
🔻پس پاسخ به این سوال که چرا نمیتوانیم فقط «یک گوشه» از زنجیرهٔ جهانی باشیم چه می شود؟ جواب این است که حتی اگر هدف نهایی جنگ با نظم جهانی نباشد، بلکه ساختِ پایه های اقتصادیِ باشد که دخل و خرج آن به هم بخورد، باز هم صورت مساله از #نوآوری و #شکوفایی شروع می شود تا به اشتغال پایدار با ارزش افزوده ای کافی دست پیدا کنیم.
در مرحله بعد مساله این است که در مقابل تحریم از بازار، آسیب پذیری ما کاهش پیدا کند تا پشت میز سیاست بین الملل هم یک #قدرت مذاکره کننده باشیم نه صرفا یک متقاضیِ تحقیرشده.
مسیر دشوار است، اما هیچ آلترناتیوی نداریم. تاریخ به ما آموخته: ملتهایی که در تولید فناوریهای حیاتی وابسته بمانند، ثروت و عزت شان را دیگران برخواهند داشت و هیچ چیزی هم کف دست آنها نخواهند گذاشت. ما راهی جز ساختنِ «از خاک تا ثروت» نداریم؛ حتی اگر از یک شبیه سازی ظاهریِ انتقاد برانگیز آغاز کنیم!
🆔 @social_theory