هدایت شده از تلک الایام
#صفرنامه
#طریقیت_یاموضوعیت
#موکب_عبدالله_الرضیع
درباره زهیر و پدرش و حوض آبی که از خانه شان راهی به کربلا داشت پارسال اینجا نوشته بودم...
امسال پیاده روی را کمی دیرتر از هر سال آغاز کردیم.
خانم پا درد داشت و مثل هر سال نمی توانست راه بیاید.
زنگ زدیم به زهیر تا خاطرجمع شویم وقتی به منزلشان می رسیم، آنها راهی کربلا نشده اند.
زهیر حال و احوال کرد و گفت امشب هم هستیم.
تا منزلشان دویست عمود راه بود و رسیدن به آنجا آن هم توی گرما طاقت فرسا بود.
چند دقیقه بعد زهیر زنگ زد و پرسید کدام عمود هستید؟ دارم با ماشین می آیم دنبالتان.
یک ساعتی طول کشید تا زهیر از بین جمعیت مشایه به ما برسد.
با خوشحالی دیده بوسی کردیم و سوار شدیم.
احوال ابوزهیر را پرسیدیم که این یک سال نگران اخبار سلامتی اش بودیم.
گفت پدرم سحر بیست و هفت ماه مبارک در سجده ارتحال کرد.
ناراحت شدیم و تسلیت گفتیم.
وقتی رسیدیم، خانه آن خانه سابق نبود.
کاملا کوبیده شده بود و بنای نیمه کاره ساختمان موکب بزرگ تر به چشم می خورد.
تنها چیزی که کامل شده بود حمامات بود که الحق خیلی بهتر از سابق بود.
جلوی در ورودی یک تابلو نصب شده بود و نوشته شده بود
موکب عبدالله الرضیع
خدمت زوار الحسین علیه السلام شرف لنا
عکس و نام مؤسس موکب یعنی پدرش هم روی تابلو بود
شیخ نجاح الطفیلی
زهیر گفت این اسم را پدرم خودش روی موکب گذاشته بود.
الحمدلله که با رفتن یک موکب دار پیر، این علم روی زمین نمانده بود و زهیر داشت میراث پدری اش را که خدمت به زوار اربعین بود توسعه می داد.
در راه برگشت تماس گرفتم و از زهیر اجازه گرفتم که برای بنای نیمه کاره موکبشان که به خاطر هزینه ها همچنان نیمه کاره مانده بود تبرعات جمع کنم.
این شماره کارت بنده است و
اختصاص به نذورات فرهنگی دارد:
6037997376460078حسن بیاتانی اگر نذری و نیتی دارید برای اقامه موکب نیمه کاره عبدالله الرضیع علیه السلام می توانید به اینجا واریز کنید و اطلاع دهید. در این خانه حوضی هست که به کربلای ابی عبدالله علیه السلام متصل است. @telkalayyam