May 11
May 11
با سلام مطالبی که درباره نعمت اللهیه علیشاهی یا گنابادیه نوشته شود باید ویژگی های زیر را داشته باشند
الف)محتوی:1.معنای تصوف2.سیر اجمالی تصوف از ابتدا تا کنون3.ضرورت پیدایش تصوف4.ارتباط تصوف و تشیع5.اعتقادات صوفیه نعمت اللهیه گنابادی6.شبهاتی که درباره گروه مذکور وجود دارد و قابل طرح است7.بیان پاسخ های صوفیه و نقد آن8.بیان ارتباط سیاسی گنابادی ها با حکومت ها(قاجار-پهلوی ها و جمهوری اسلامی)و تحلیل این کنش ها
ب)شرایط بیان مطالب:1مطالب کاملا علمی و مستند به منابع دسته اول و اصلی صوفیه باشد2.مطالب بی طرفانه و کاملا خنثی مانند استاد صدوقی سها بیان شود3.حتما جوانب گوناگون مساله دیده شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تدارک غذای معترضان اصفهانی کاملا برنامه ریزی شده و مورد حمایت، شرکت لبنی دامداران صورت گرفته است. این شرکت، متعلق به فرقه دراویش گنابادی است که چند سال قبل، با اتوبوس، چند مامور ناجا را در تهران زیر گرفت و...پس از این واقعه بود که محصولات شرکت لبنی دامداران توسط مردم تحریم شده بود.
✅ به رادار انقلاب بپیوندید:
@Radar_enghelab
✅مروری بر نظرات عجیب فرقه گنابادیه
♦️مراسم ورود اشخاص به درویشی♦️
🍂صوفیان برای تشرف به مسلک تصوف آدابی وضع کرده اند که گویا برگرفته از آیین میتراست. در آیین میترا، شخصی که می خواهد قدم به این مسلک گذارد، ناچار است با انجام کارهایی آمادگی خود را جهت ورود به آن اعلام کند.
🍂اسقف شهر اورشلیم بنام "کزم" می نویسد: «نو آموز می بایست در 80 امتحان موفق می شد که این امتحانات از آزمونهای ساده شروع شده و به آزمون های سخت ختم می شد. از جمله این امتحانات، ریاضتهای 50 روزه، گرسنگی، زندگی در تنهایی، غسل و تطهیر بوده و بعد از آن نو آموز آماده می شد تا در مراسم تشرف حضور یابد. او می بایست قسم یاد کند تا هیچ یک از اسرار را فاش نکند. تعلیم اسرار به نو آموز توسط دو عضو بلند پایه جماعت مهری یعنی مرشد(پیر) و منادی انجام می گرفت. نوآموز بصورت عریان با پیر روبرو می شد و ضمن اینکه مُهری آتشین بر روی دست یا پیشانیش می خورد، دست مرشد را می فشرد تا در سلک مردان خدا درآید.
🍁نظیر این آداب را می توان در برخی فرق تصوف مانند فرقه سلطان علیشاهی (گنابادیه) مشاهده کرد. در مراسم ورود به این فرقه، شخص می بایست بعد از تطهیر و غسل، پنج چیز آماده کرده و با خود بیاورد. در اتاق تشرف جز شخص طالب و پیر و نفر سومی که از طرف پیر مأمور به سخن گفتن است، کس دیگری حضور ندارد. شخص طالب موظف است تا حد امکان لباس از تن بکند و بعد از سجده بر پیر دست او را به عنوان بیعت بفشارد.
🍂همانگونه که مشاهده می شود مراحل تشرف در آیین میترا و تصوف شکلی هماهنگ با هم داشته و به خاطر تقدم آیین میترا، می توان اینگونه نتیجه گرفت که مراسم تشرف در صوفیه متاثر از آداب تشرف در آیین میترا است.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
✍️از صوفی گنابادی چه می دانی
@sofinetgonabad
فوروارد کن
فرقه دروایش در بیدخت چگونه شگل گرفت؟
فرقه مشهور به غلط گنابادیه یکی از فرقههای صوفیه است که در میان شیعیان فعالیت دارد. این فرقه مانند سایر فرقههای صوفیه فرقهای است که از مسلمانان دیگر خود را با این عنوان جدا کرده است. سلسله این فرقه منتسب به سلطانعلی شاه یا سلطان محمد گنابادی است که پس از فوت سعادت علیشاه «معروف به طاووس العرفا» هدایت و ارشاد سلسله نعمت اللهیه را به عهده میگیرد. از آنجا که وی از گناباد بوده است به سلسله گنابادیه معروف شده است. بنابراین فرقه گنابادیه یکی از شعبههای فرقه نعمت اللهیه است.
سعادت علیشاه سال ۱۲۹۳ شمسی در سن ۷۰ سالگی درگذشت. پس از سعادت علیشاه حاج ملا سلطان محمد گنابادی جانشین او شد که پیروان او نعمت اللهیه گنابادی خوانده میشوند. او در سال ۱۲۵۱ شمسی در بیدخت گناباد خراسان تولد یافت و در ایام طفولیت، یتیم و تحت سرپرستی مادربزرگ خویش رشد و نمو کرد. وی مدتی در سبزوار از درس حکمت حاجی سبزواری استفاده کرد و پس از آن جذب سعادت علیشاه اصفهانی شد. در ۳۳ سالگی از جانب وی اجازه ارشاد یافت و پس از مرگ سعادت علیشاه، پیروان وی سلطانعلی گنابادی را به جای وی قطب وقت خواندند (۱۲۹۳ شمسی) و با وی بیعت کردند. در عصر حاضر قطب گنابادیه «نورعلی تابنده» است که در تهران سکونت دارد.
فرقه نعمت اللهیه منسوب به شاه نعمت الله ولی است. زمانی که در ایران مشکلاتی برای این فرقه به وجود آمد، اقطاب سلسله نعمت اللهیه به هندوستان رفتند تا اینکه در اوایل دوره قاجار، شاه علیرضا دکنی قطب سلسله نعمت اللهیه تصمیم گرفت، این سلسله را در ایران احیا کند و دو تن از مشایخ ماذون خود را برای احیای سلسله به ایران فرستاد. در نتیجه سلسله نعمتاللهیه در ایران حیات مجدد یافت و سپس مانند سایر سلاسل به فرقههای متعددی منشعب شد. یکی از آنها همین فرقه گنابادیه است.
نظریه گنابادیها: عمل به ظواهر شریعت، انسان را به خدا نمیرساند / اقطاب فرقه گنابادی ولایت نبوی دارند
شالوده فکری آنها چیست؟
تفکر و عقاید فرقه گنابادیه در موارد زیادی با سایر فرقههای صوفیه تفاوتی ندارد. اما برخی عقاید و تفکر این فرقه در امور زیر خلاصه میشود:
فرقه گنابادیه مانند سایر فرقههای صوفیه، طریقت را از شریعت جدا میداند؛ یعنی بر این باور است که راه رسیدن به خدا، طریقت و سنت معنوی است و از عمل به ظواهر شریعت، انسان به خدا نمیرسد!
در این فرقه اعتقاد بر این است که اقطاب فرقه معصوم بوده و پیروی از آنان بر همگان واجب است. گویا افعال و گفتار آنان از سوی خداوند بر همگان حجت است. پیروان این فرقه معتقدند که اقطاب فرقه اجازه دارند که طریقت و راه رسیدن به مقامات عرفانی را به کسانی که ظرفیت آن را دارند، تعلیم دهند. این گروه مدعیاند که این اجازه دلیل بر آن است که آنان دارای ولایت نبوی هستند.
هر کسی قطب را بشناسد، نیازی به انتظار امام زمان (عج) ندارد! / گذاشتن سبیل شاخصه ظاهری این فرقه
از ویژگیهای فکری این فرقه، تساوی همه ادیان است که هیچکدام بر دیگری ترجیح ندارد. در همین راستا صوفی را دربند هیچیک از مذاهب اسلامی نمیداند و در حوزه مذهب شیعه بر این باور است که هر کسی مرشد و قطب را بشناسد، نیازی به انتظار امام زمان (عج) ندارد. آنان برای اقطابشان ادعای جانشینی امام زمان (عج) دارند و اصرار میورزند که قطب فرقه گنابادیه مأمور است تا برای امام زمان (عج) از مردم بیعت بگیرند. حتی بر این باور هستند که هنگام ذکر و دعا باید صورت مرشد در نظر گفته شود. یکی از خصوصیات بارز پیروان این فرقه، گذاشتن سبیل است که در فرقههای دیگر مورد توجه نیست.
تصوف در زمان حکومت صفویه میان شیعیان ایران نفوذ کرد
اشاره کردید فرقه گنابادی یکی از فرقههای صوفیه است. این فرقه چه تفاوتی با تصوف دارد؟
فرقه گنابادیه هیچ فرقی با تصوف ندارد، بلکه از فرقههای صوفیه است که ادعای شیعه بودن را هم دارد. البته تصوف در آغاز در میان پیروان مذهب اهل سنت به وجود آمده است. فقیهان و اغلب دانشمندان شیعه بر این اتفاق دارند که قدمای اقطاب صوفیه، همگی سنی مذهب بودهاند. در ابتدا جمعی از سنیها مثل حسن بصری، شبلی، معروف کرخی، طاوس، زهری و جنید و امثال آنان تصوف را از رهبانیت نصاری گرفتند و سپس به سوی شیعیان سرایت کرد. به همین علت است که طبقه اول مشایخ صوفیه، جملگی سنیمذهب بودهاند و این مطلب در کتابهای صوفیه مثل تذکرةالاولیاء عطار، نفحات الانس جامی، طبقات الصوفیه سلمی، طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری و امثال این تذکرهها ذکر و بیان شده است. با این وجود تصوف در زمان حکومت صفویه میان شیعیان ایران نفوذ کرد و فرقههای متعددی در جامعه شیعی به وجود آورد. مثلاً فرقه ذهبیه، نعمتاللهیه، خاکساریه، نوربخشیه، اویسیه شاه مقصود و گنابادیه فرقههای صفصه که در جامعه شیعی ایران فعالیت دارند.
به جای «فرقه» از کلمه «طریقت» استفاده میکنند
با توجه با اینکه اصل و اساس آنها متفاوت از مبانی اسلام است، چرا جزو فرقهها شناخته میشوند؟
فرقه یک اصطلاح ادیانی است که بر زیر مجموعههای یک دین و مذهب اطلاق میشود. وقتی که یک دین و مذهب به دستههای متعدد تقسیم شود، به هر دسته آن فرقه گفته میشود. مثلاً در مسیحیت فرقه کاتولیک، فرقه پروتستان و فرقه ارتودوکس از انشعابات دین مسیحیت است. در دین اسلام نیز این انشعبات وجود دارد؛ مانند فرقه معتزله، فرقه ماتریدیه، فرقه اسماعیلیه، فرقه زیدیه و.... بنابراین تصوف نیز یکی از فرقههای اسلامی محسوب میشود. تصوف خود باز به فرقههای متعددی تقسیم شده که گنابادیه یکی از این فرقهها است. البته پیروان فرقههای تصوف اسم فرقه را برای خودشان نمیپسندند. بلکه به جای «فرقه» از کلمه «طریقت» استفاده میکنند. مثلاً طریقت گنابادیه، طریقت قادریه، طریقت ذهبیه، طریقت نقشبندیه و امثال اینها.
اولین قطب فرقه گنابادی سه سال قبل از شهادت امام رضا (ع) مُرده است
چرا قطب را در حد مقام نبی و امام بالا میبرند؟
قطبسازی یکی از اموری است که در تمام فرقه صوفیه رایج است. دلیل آن این است که بدون قطب و بدون داشته سلسله اقطاب که فرقه را به امام معصوم و پیامبر اسلام (ص) برساند، اصلاً تصوف و فرقههای آن قوام پیدا نمیکند. بنابراین سلسله اقطاب در هر فرقهای بنابر اصول تصوف از ارکان اصلی تصوف به شمار میآید. با توجه به اینکه اقطاب اولیه صوفیه تا قرن هشتم و نهم همگی سنی مذهب بودهاند، فرقههای شیعی مذهب صوفیه نیز سلسلههای اقطاب خود را از طریق همین اقطاب سنی مذهب به امام معصوم متصل میکنند. فرقههای شیعی مذهب صوفیه بر خلاف عقاید مذهب شیعه در مسأله اقطاب بدعتی را به وجود آورده و به جای اهل بیت (ع) که در کنار قرآن ثقل هدایت است، میدانند.
در این فرقه ولایت طبق سلیقه و ذوق صوفیانه بر عشق و امور سرّی و باطنی و امثال اینها تفسیر و تأویل شده و در نتیجه این باور را پذیرفته است که اقطاب این فرقه به صورت باطنی از پیامبر اسلام (ص) تا امروز به عنوان قطب و ولی معرفی شده و هر قطب قبلی قطب بعدی را با همین روش باطنی و با پوشاندن خرقه جانشین خود قرار میدهند. در این فرقه عقیده بر آن است که اولین قطبی که سلسله اقطاب گنابادی را به امام معصوم وصل میکند، معروف کرخی است که امام رضا (ع) وی را به عنوان قطب جانشین خود قرار داده است!
برای خودشان سلسله اقطاب میسازند
این در حالی است که «معروف کرخی» سه سال قبل از شهادت امام رضا (ع) فوت کرده است. بنابراین در فرقه صوفیسازی انجام میگیرد و با مبانی دین اسلام هیچ سنخیتی ندارد و هر فرقهای که به وجود میآید، برای اینکه آن فرقه از دیدگاه تصوف اعتبار پیدا کند، برای خودش سلسله اقطاب میسازد و آن را بالاخره به اقطاب گذشته متصل میکند.
خشونت و رفتار نامتعادل بر خلاف ادعای صوفیگری است
چرا با اینکه این فرقه ادعای عرفان و معنویت دارد، پیروان آن دست به اقدامات خشونتآمیز میزنند؟
تمام فرقههای صوفیه دم از عرفان و معنویت میزنند. طبعاً این عنوان اقتضا میکند که پیروان فرقههای صوفیه باید ملتزم به مبانی عرفان بوده و از هر کاری که با منش عرفان و تصوف منافات داشته باشد، اجتناب کنند. یکی از اموری که با مبانی عرفان و تصوف منافات دارد، اعمال و رفتار خشونتآمیز است. همانگونه که صوفیه نباید هیچ دلبستگیای به مال دنیا داشته باشد، اما بر خلاف این مبنا فلسفه وجودی این فرقهها درآمدزایی و پرداختن به مسائل دنیایی و سیاسی است. خشونت و رفتار نامتعادل ناشی از همین خصیصه است که در هر کسی ممکن است وجود داشته باشد.
پرداختن به امور معنوی نیاز به ساختن فرقه ندارد / دنیاطلبی از سوی اقطاب دنبال میشود
دیده میشود که اعضای این فرقه در فواصل کوتاه و در موقعیتهای مکانی متفاوت در صدد جلب توجه هستند و دست به اقدامات خشونتآمیزی میزنند که نمونهاش را درست یک سال قبل شاهد بودیم.
البته پیروان همه فرقههای صوفیه مانند گروههای سیاسی برای جذب و یارگیری کارهایی را انجام میدهند که دیگران را به سوی خود جلب کنند. در حالی که پرداختن به امور معنوی نه نیاز به ساختن فرقه و طریقت دارد و نه محتاج یارگیری است. یک صوفی عارف باید با همه انسانها رابطه مساوی و همسان داشته باشد. این رفتارهای عجیب و غریب صوفیه که برای جلب توجه انجام میگیرد، حاکی از مشی سیاسی و دنیاطلبی آنان است.
نکته جالب اینکه هنوز آنها به مظلومنمایی در غائله سال گذشته منطقه پاسداران میپردازند.
غائله خیابان پاسداران، یک حادثه کاملاً سیاسی بود که از سوی صوفیه گنابادی اتفاق افتاد. این مظلومنماییهای آنان با هدف جلب توجه سازمانهای بینالمللی و قدرتهای غربی انجام گرفت تا هم خواسته باشند نظام جمهوری اسلامی را در انظار آنان زیر سؤال برده و هم خودشان را با قدرت آنان تبرئه کنند. اما شگرد آنان هیچ نتیجهای به نفع آنان نداد. بلکه موقعیت خودشان را تضعیف و ماهیتشان را برای جامعه مسلمان ایران آشکارتر کردند.
شاهد بازی در تصوف
۱-شاهد در لغت و اصطلاح
لغت شاهد به معنای مشاهده کننده است. شاهد از (ش ه د)گرفته شده است که به معنای حضور و آگاهی است.
شاهد در اصطلاح صوفیه به جوان نورس زیبا که هنوز پشت لب سیاه نکرده باشد و در اصطلاح قدما صوفیه «امرد» گفته میشود.
اوحد الدین کرمانی میگوید:
بی آب بود سماع کان بی ساز است
آتش در زن به هر کجا غماز است
باد است سماعی که در او شاهد نیست
خاکش به سر هر که نه شاهد باز است1⃣
۲-علت ورود صوفیه به مقوله شاهد بازی
علت اصلی شاهد بازی صوفیه،ترک کردن ازدواج و همنشینی با نوجوانان بوده است بعضی از صوفیه به سبب ترک تأهل و یا به
جهت مصاحبت با نوجوانان متهم به شاهد بازی بودند البته این صحبت نوجوانان که از قدیم در مجالس صوفیه و خانقاه هاشان تردد داشتند از آفات صوفیه به شمار می آمد حتی بعضی از مشایخ منسوب به شاهد بازی شدند ابوحلمان بنابر مشهور در پیش خوبرویان سجده می کرد، اوحدالدین کرمانی با شاهدان سروسری داشت و در غلبه ی وجد سینه بر سینه هاشان می نهاد حکایت او با پسر خلیفه مشهور است و گفته می شود شمس تبریزی در این بابها بر وی اعتراض لطیفی کرد
فخرالدین عراقی در دنبال قلندر پسری خوبرو از عراق به هند افتاد»2⃣
📚منابع:
1⃣دیوان رباعیات اوحد الدین کرمانی ص۲۷۴/اوحد الدین کرمانی/ناشر: انتشارات سروش/چاپ اول تهران۱۳۶۶
2⃣ارزش میراث صوفیه ص۱۵۴-۱۵۵/عبدالحسین زرین کوب/ناشر: انتشارات امیرکبیر۱۳۷۸
#عرفان_تصوف
#صوفیه_کلهم_مخالفونا
#شاهد_بازی
@sonnat_voice
کانال صفیر شیطان.مقاله نقد تصوف و صوفیه در کلام اهل بیت علیهم السلام و عالمان متقدم شیعه.pdf
1.02M
📄 مقاله نقد تصوف و صوفیه در کلام اهل بیت علیهم السلام و عالمان متقدم شیعه
✍ مولف: دکتر محمد علی صابری
🔹 تعداد صفحات: ۳۹
🔸 زبان: فارسی
🆔 @safiresheytan🕸
📝 #تحلیل
💬 براندازی اسلام با شعار وحدت وجود
🖌به قلم علامه #مرتضی_رضوی
🚥🚥🚥🚥🚥🚥
🚨از زمان #حسن_بصري و #ابوهاشم_كوفي تا حوالي سال ۱۲۰ هجري هيچ صوفي صريحاً به #وحدت_وجود معتقد نبود. صوفيان اين دوره تقريباً همگي از مردمان عرب زبان با تبار عربي (غير از حسن بصري كه تبار به مسيحيان غير عرب مي رساند)، بودند. اين دوره را بايد #دوره_اول_تصوف_عربي ناميد و پس از محي الدين را #دوره_دوم_تصوف_عربي.
☯ از حوالي سال ۱۲۰ سيل جريان انتقال جوكيات هندي، عقايد برهمائي ، بودائي و هندوئي از ناحيه #خراسان_بزرگ به ممالك اسلامي شروع شد و روز به روز «وحدت وجود» به زبان ها افتاد. حدود يك قرن طول كشيد كه گوش ها و روح اجتماعي به آن عادت كند و ابراز اين باور خلاف واقعيت، نشان از ديوانگي تلقي نشود.
#بايزيد_بسطامي (ف ۲۶۱) فرازترين بلندگوي آن شد، در زمان #جنيد_بغدادي (ف ۲۹۸) يكي از باورهاي پر نفوذ در جامعه سنيان گشت و اصطلاح بي معني «شرك در وجود» ساخته شد و رواج يافت.
❌#همه_چيز_خدائي در مقابل #تك_خدائي به سرعت پيش رفت و «توحيد» كه صيغه مصدر از باب تفعيل است به معني «يكي كردن همه اشياء هستي » معني شد. يعني درست نقيض معنائي كه از مبعث پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)تا سال ۱۲۰ هجري به كار رفته بود.♨️
❇️ بدين ترتيب لفظ #توحيد در جامعه عيني و تاريخي مسلمانان به دو كاربرد كاملاً متضاد به كار رفته است:
1⃣ توحيد: يكي دانستن خدا در اعتقاد، و نفي الوهيت از هر چيز غير از خدا.
لفظ «متعدي » توحيد، در اين كاربرد، «يكي كردن خدا در اعتقاد» است. نه يكی كردن وجود خارجي.
2⃣ توحيد: يكي كردن خدا در عينيت و عرصه وجود خارجي.
❇️و « #شرك» در مقابل دو كاربرد بالا، به شرح زير مي شود:
1⃣ شرك: چيزي يا كسي را در الوهيت شريك خدا دانستن.
2⃣ شرك: چيزي يا كسي را در «وجود» شريك خدا كردن.
🔹صوفيان به شدت شعار #شرك_در_وجود را در مقابل #شرك_در_الوهيت، تبليغ كردند. آن تنفّر شديدي كه مسلمانان نسبت به چيزي به نام «شرك» داشتند وادارشان مي كرد از هر چيز، هر مفهوم، هر بو و رائحه شرك گرچه وهمي و خيالي باشد پرهيز كرده و دوري بجويند. وقتي كه صوفيان چيزي به نام «شرك در وجود» را مطرح كردند، مردم به حرف شان حساس شده وسخن شان را استماع كردند.
🔸حقيقتاً مردم نمي توانستند ميان صوفيان و عالمان (اهل فكر به معني عام) داوري كنند كه آيا آن شرك است يا اين. يا: توحيد اين است يا آن. همان طور كه در مقاله «حديث سلسلة الذهب» از مقالات مقدماتي به شرح رفت امام رضا(علیه السلام) به حمايت و پاسداري از (لا اله الا الله) برخاست و آن ماجراي عظيم را به وجود آورد تا براي همگان روشن شود؛
⚠️ آن چه صوفيان مي گويند «تجميع» است نه توحيد، كه همه چيز را جمع كرده يك جا خدا مي نامند كه هم شرك در وجود است و هم شرك در الوهيت.💯
🤔صوفيان مي گفتند: شما مي گوئيد هم خدا وجود دارد و هم مخلوق، اين شرك در وجود است‼️
✍پاسخ: هميشه اشتباه بنيادين #ارسطوئيان و #صوفيان، «اصالت دادن به ذهنيات» بوده و هست كه نتيجه اش سلب واقعيت از واقعيات، است.
☑️ «وجود» فقط يك «مفهوم محض» است مفهوم صرفاً ذهني.
... از جمله چيزهائي كه در خارج از ذهن و در عالم واقع، وجود ندارد خود همين «وجود» است [مفهوم] وجود در خارج وجود ندارد و عدم است، درست مانند «عدم» كه در ذهن قابل فرض است اما در خارج، عدم، عدم است. وجود و عدم، در ذهن متناقض اند اما در خارج «مساوي هم» هستند و هر دو «عدم»اند.
☑️وجود، مفهومي است كه ذهن آن را از موجودات خارجي انتزاع كرده و در خود جاي مي دهد و نقيض آن را عدم مي نامد. نه وجود در خارج از ذهن وجود دارد و نه عدم. آن چه در خارج وجود دارد «موجود» است نه وجود.
بلي درست است «مفهوم ذهني وجود يك مفهوم واحد است» همان طور كه «مفهوم عدم يك مفهوم واحد است» و دو نوع يا دو جور عدم نداريم اما وجودهاي خارجي كه «موجود» هستند كثيراند.
نتيجه: آن شرك در وجود كه ارسطوئيان صدرائي #صوفيان_مدرن آن را چماق كرده اند، خيالي بيش نيست و در واقعيت خارجي شرك_در_عدم است نه #شرك_در_وجود.
💠🔅💠🔅💠🔅💠
✴️#تصوف با عَلَم كردن شعار موهوم "شرك در وجود" مي رفت بنيان اسلام را بر كند و اگر به اين سير ادامه مي داد همه ممالك اسلام را به دين #جوكيان_هندي معتقد مي كرد و الغاي اسلام و قرآن را رسماً اعلام مي كرد و اساساً #زردشتيان_ايراني، تصوف را براي همين هدف با يك #برنامه_استراتژيك دراز مدت، وارد جامعه مسلمانان كرده بودند كه امام رضا(علیه السلام) آن ضربه كاري را بر اين جريان وارد كرد. تصوف پس از اين ضربه به احتضار افتاده بود كه با گذشت زمان از نو جان گرفت ليكن هرگز نتوانست براندازي اسلام را مثل سابق، هدف بگيرد و قانع شد كه به اصطلاح «قرائت ويژه اي از اسلام» باشد.
-------------
📚 مجله نورالصادق شماره ۲۵
🆔 @safiresheytan 🕸
🔴 #دیدگاهای_مراجع_تقلید درمورد #صوفیه
♦️حضرت آیتالله العظمی #خامنهای: شرکت کردن در مجالس صوفیه و انجام اعمال و گفتن اذکار آنان و حضور در خانقاه آنها جایز نیست و کسانی که اوامر و نواهی قرآن کریم را قبول داشته و به امامت ائمه معتقدند چه بهتر است که اسم جداگانه را که لازم نیست بلکه مضر است کنار گذاشته و در جماعت عظیم ملت بزرگ و مسلمان خود منسلک باشد.
♦️حضرت آیتالله العظمی #گلپایگانی: مجالست با فرقههای ضاله حرام است و شرکت در مجالس آنها حرام است توضیح اینکه مجالست در مجالس آنها ولو و در تحت عناوین اسلامی مثل قرائت قرآن و ختم انعام و غیره باشد حرام است و هر چیزی که تقویت آنها به حساب آید حرام است.
♦️حضرت آیتالله العظمی #مکارم_شیرازی: تمامی فرقههای صوفیه دارای انحرافاتی هستند و شرکت در فعالیتهای آنان و کمک به اهدافشان جایز نیست. تمام فرقههای صوفیه دارای انحرافاتی هستند و خوشبختانه بعد از انقلاب اسلامی بسیاری از مراکز آنان تعطیل شد. مسئولین محترم هم نباید اجازه تاسیس یا تعمیر خانقاه تحت هر اسم و عنوانی به آنها بدهند.
♦️حضرت آیت الله العظمی #سیستانی: اجتناب از حضور در مجامع آنان و دور کردن مردم از آنها لازم است
♦️حضرت آیتالعظمی #فاضل_لنکرانی: معبد مسلمان مسجد است و رفتن به خانقاه اگر بر این باشد که گمان کند آنجا خصوصیت و شرافتی بر سایر امکنه دارد صحیح نیست بلکه اگر به این عنوان بروند که آنجا شرعا پایگاه ذکر و مدح و منقبت است حرام میباشد. لذا بر عموم مسلمانان است که برای امور عبادی،مذهبی و اعیاد موالید ائمه در مساجد اجتماع کنند که «انما یعمر مساجد الله من آمن بالله» و شما هم در مقابله با این حرکت طبق شرایط و مراحل امر به معروف و نهی از منکر عمل کنید.
♦️حضرت آیتالله العظمی #بهجت: هر عنوانی که سبب تشکیل حزب و گروهی شود که مولد فرقهای از 72 فرقه شود باطل است و تاسیس و ترویج آن جایز نیست.تاسیس و ترویج اماکن و مجالس فرقههای صوفیه کاملا جایز نیست و نهی از منکر و جلوگیری آنها با احراز شرایط امر به معروف وبرهمگان واجب است.
♦️حضرت آیتآلله العظمی #نوری_همدانی: شرکت در مجالس ذکرو دعای فرقههای صوفیه و کمک مادی و معنوی در ساخت و عمران اماکن آنها همچون خانقاه و حسینه و نامهالیی از این قبیل که ویژه عبادت این فرقه ساخته میشود جایز نیست.
♦️حضرت آیتالله العظمی سید شهاب الدین #مرعشی نجفی در صفحه 183 از تعلیقات جلد اول احقاق الحق مینویسد: حقیقتاً مصیبت صوفیه بر علیه اسلام در نزد من از بزرگترین مصیبتاست که ارکان اسلام بواسطه این مصیبت منهدم و بنیان اسلام از هم پاشیده وامصیبتا از این همه غفلت و سکوت مردم.
♦️علامه سید محمد حسین #طباطبایی رحمت الله علیه : این گروه صوفیه طریقت را در مقابل شریعت قرار دادهاند در حالی که طریقت هرگز نمیتواند در مقابل شریعت قرار گیرد
🌍 @sofinetgonabad
اولین صوفی
https://eitaa.com/sofinetgonabad/56
تصوف چیست
https://eitaa.com/sofinetgonabad/57
سه انحراف صوفیه
https://eitaa.com/sofinetgonabad/58
نظرات صوفیه
https://eitaa.com/sofinetgonabad/9
نحوه شکل گیری
https://eitaa.com/sofinetgonabad/11
ظواهر شریعت
https://eitaa.com/sofinetgonabad/12
امام زمان
https://eitaa.com/sofinetgonabad/13
تصوف در ایران
https://eitaa.com/sofinetgonabad/14
طریقت
https://eitaa.com/sofinetgonabad/15
مقام قطب
https://eitaa.com/sofinetgonabad/16
خشونت
https://eitaa.com/sofinetgonabad/18
شاهدبازی
https://eitaa.com/sofinetgonabad/22
شعار وحدت
https://eitaa.com/sofinetgonabad/24
نظر مراجع
https://eitaa.com/sofinetgonabad/26
امام هادی علیه السلام وتصوف
https://eitaa.com/sofinetgonabad/34
تصوف و سیاست
https://eitaa.com/sofinetgonabad/35
سکولاریزم ذهنی تصوف
https://eitaa.com/sofinetgonabad/37
شش انحراف صوفیه
https://eitaa.com/sofinetgonabad/40
حجیت خواب برای صوفیه
https://eitaa.com/sofinetgonabad/41
شهید عجمیان
https://eitaa.com/sofinetgonabad/80
چه انحرافاتی در «صوفیه» وجود دارد؟ (ذکر شش انحراف)
https://eitaa.com/sofinetgonabad/86
فرقههای صوفی در جهان اسلام
https://eitaa.com/sofinetgonabad/92
May 11
پیوند دراویش گنابادی با جریان اهلسنت مکی زاهدان!
🔹پایگاه خبری مفاز - پس از انتشار تصاویر زنان بیحجاب در مسجد اهلسنت مکی زاهدان، این بار انتشار تصویر ملاقات «محمداسماعیل صلاحی» قطب خود خوانده دراویش گنابادی با مولوی «عبدالحمید اسماعیلزهی» پرده دیگری از رفتار سیاسی جریان مکی را آشکار کرد.
🔹در حالی که سالها در دارالعلوم #اهلسنت مکی، اندیشه #صوفیه مذمت و گاه #تکفیر هم شده، همآوایی سران این دو جریان به ظاهر مخالف نشان میدهد که هدف مشترکی پیش روی آنان قرار دارد و این هدف چنان مهم است که میتوانند با یکدیگر به تقسیم نقش بپردازند.
🔺احتمالاً در آینده نشانههای بیشتری از این قرارداد همکاری پنهانی، جلوهگر خواهد شد.
✍️ شیخ فرهاد فتحی
eitaa.com/joinchat/1246560365Ca5e65155c1