eitaa logo
سیمای هنر و اندیشه/ سُها
2.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
277 ویدیو
109 فایل
🔹️سرای هنر و اندیشه این یک امید معقول است که در نور چراغ هنر و تفکر راهی برای آینده بیابیم… ارتباط با سها: @sm_oboodatian آدرس: اصفهان، خیابان مسجد سید، خیابان ظهیرالاسلام، کوچۀ شماره ۳ (شهید حیرت)، بن‌بست اول سمت راست (شکوفه)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از غزه آری کربلا گشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. بنویس « مادر » بخوان «همان‌که هفته‌ها را شمرده تا ۴۰، تا لحظه‌ای که با شنیدنِ خدارا شکر سالم است همه دردها را فراموش کرد. هم‌او که اصلا یادش رفته بود خوابیدن چه شکلی بوده وقتی تا صبح گریه می‌کرد پسر و راهش می‌برد و قربان صدقه‌اش می‌رفت با آنکه سخت نیاز داشت حتی پنج دقیقه چشمانش را روی هم بگذارد و متوسل شد به نَنی که کمی آرام بگیرد پسر و مادر اما حتی با خواب آرام پسر هم قرار نمی‌گرفت که نکند چیزی شده که گریه نمی‌کند و صدایش در نمی‌آید‌... همان‌که کل دوست و آشنا را خبر می‌کرد که پسرم یاد گرفته چاردست‌‌وپا برود، پسرم «بابا» را یاد گرفته، امروز خودش روی پای خودش ایستاده، روز دیگر دوتا دندان پایینی‌اش زده بیرون و... مادر است دیگر؛ یادش نمی‌رود با دست و پای چرک از کوچه آمد نشست سر سفره و در مقابل تشر آقاجانش می‌گفت: عیبی نداره آقا، بچم گشنشه... همان روزها که قد می‌کشید و پشت لبش سبز می‌شد و مادر حیا می‌کرد محکم بغلش کند و ببوسدش هرچند دلش آب می‌شد برای مردانگی‌های پسر... و حالا، همان پسر، چقدر آرام خوابیده و مادر راحت قربان صدقه‌اش می‌رود و بغل می‌کند و می‌بوسدش؛ انگار همه مادرها می‌فهمند باری از تاریخ روی دوششان است، پس آرام گریه می‌کنند و بلند رجز می‌خوانند مثل همان «زن» همان «مادر»، همان «خواهر»، همان «زینب س» که در کربلا می‌دانست بار همه تاریخ افتاده روی شانه‌هایش، پس حیدری رجز خواند هرچند نایی نمانده بود برای ایستاده نماز خواندن... 🖋 @nanetazeh 🇵🇸 @gaze_karbala