eitaa logo
سخن عرفان
1.2هزار دنبال‌کننده
314 عکس
41 ویدیو
67 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan 🔹 زیر نظر حجت الاسلام و المسلمين وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷تفاوت عرفان نظری با فلسفه رایج و متعارف این است که: 1⃣ در فلسفه، تنها تکیه‌گاه، عقل است، البته نه به‌عنوان ابزار تبیین، بلکه به‌عنوان مأخذ و منبع، اما در عرفان نظری، مآخذ و متکا تصفیه و شهود است و عقل فقط ابزار تبیین. 2⃣ تفاوت دیگر عرفان نظری با فلسفه رایج، تفاوت در موضوع است، چون موضوع عرفان نظری حق یا وجود است، و موضوع فلسفه رایج موجود بما هو موجود است. عرفان نظری از اسماء، صفات و افعال حق‌تعالی یا از احکام، مراتب و مظاهر وجود بحث می‌کند، ولی در فلسفه رایج بحث از عوارض موجود بما هو موجود است. 👈 چنانکه علامه طباطبایی می‌فرماید: ((موضوع فلسفه الهی مطلق موجود است، اعم از واجب و ممکن و از خواص و عوارض مطلق موجودیت بحث می‌کند و موضوع عرفان، حقیقت حق است و از تجلیات و تعینات او بحث می کند.)) 📚وحید واحدجوان، عرفان علامه طباطبایی در بیان استاد رمضانی، ص۶۳ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔶آیا تمام انسان‌ها باید از طریق مکاشفه و اتصال به عالم غیب، احکام و معارف مورد نیاز خود را کسب نمایند؟ خداوند به انسان نیرویی داده‌است که با آن می‌تواند با عالم غیب متصل شود و حوائج خود را از آن‌جا اخذ نماید. از راه مکاشفات باید انسان به حقایق برسد فلهذا تبعیت از علما هم غلط است. آن‌ها احکام را از جمع و تفریق و ضرب و تقسیم به دست می‌آورند، و از راه فرمول سازی جعل حکم می‌کند پیروی از ایشان شخص را به حقیقت نمی‌رساند. آن عالمی که خودش علم ندارد و راه صرف وجوه شرعیه را در مظان خود نمی‌داند، چگونه مردم به او رجوع می‌کنند و وجوهات خود را بدو می‌سپارند. هر کس باید با تزکیه و اخلاق اسلامی و انسانی خودش به ملکوت راه یابد و احکام لازمه خود را از آن‌جا اخذ کند. ✅پاسخ: درست است که خداوند بالغریزه و بالفطره نیرویی در انسان نهاده است که می‌تواند با عالم غیب متصل شود و رابطه برقرار نماید، ولی آیا این نیرو در جمیع مردم عالم بالفعل موجود است؟! و یا باید در اثر تربیت و تعلیم استاد، این قابلیت به فعلیت رسد؟ و این استعداد بروز و ظهور نماید؟ و این غنچه نهفته تودر توی عمیق، شکوفا گردد؟ آیا همه مردم جهان از عالم و عامی، عالی و دانی، دارای این قدرت هستند که بتوانند از عالم غیب حقایق را بگیرند؟ یا نه در میلیون‌ها نفر یک نفر هم پیدا نمی‌شود؟ و در این صورت حواله به عالم غیب، غیر از حواله به شیطان و خاطرات شیطانیه در طیّ طریق و به اوهام و افکار جنّیان متمرّده و تسویلات ضالّه و مضلّه نفس اماره، ثمر دیگری دربردارد؟ ✅ راه کسب احکام در زمان غیبت، طریقه مألوف فقهاست، و باید عامه مردم از راه تعلیم و تعلم و تدریس و تدرس و بیان روایات ائمه معصومین، احکام را اخذ کنند و به اعمال و وظایف خود رفتار نمایند. طبق ادله قطعیه و شواهد یقینیه مطلب از این قرار است، و به ضرورت مسلمیت اجماع مسلمین و همه شیعه، راه منحصربه‌فرد است. برای عامه مردم ابداً چاره‌ای جز رجوع به علما و فقها نیست، وگرنه در کام شیطان فرورفته و لقمه چربی برای یک‌بار بلعیدن او می‌شوند. 📚علامه طهرانی، روح مجرد، ص ۴۸ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
⭐️آداب نماز-۵ 🔷نشاط و بهجت در نماز از دیگر آداب قلبی نماز که موجب نتایج نیکویی است، آنست که سالک به طور جدی عبادت را از روی نشاط و بهجت قلب و گشایش خاطر بجا آورد و از کسالت موقع عبادت ها دوری کند. باید وقتی را که برای عبادت انتخاب می‌کند، وقتی باشد که نفس اقبال و نشاط به عبادت داشته باشد و خستگی و سستی نداشته باشد. به همین ادب در کتاب کریم الهی اشاره شده، آن‌جا که در تکذیب کفار و منافقان می‌فرماید: ((وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ؛جز با [حال‌] كسالت نماز به جا نمى‌آورند، و جز با كراهت انفاق نمى‌كنند.)) و نیز در حدیثی از حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) است که این حدیث دستور جامعی است که فرموده‌اند: ((إذا نَشِطَتِ القُلوبُ فَأودِعْها(فَأودِعُوها) ، وإذا نَفرَت فَوَدِّعُوها؛ در هنگام نشاط قلوب به آن‌ها امانت بسپارید و در وقت گریز و کسالت آن‌ها را راحت بگذارید.)) 💥در این‌جا ادب دیگری بیان می‌شود که از مهم‌ترین مسائل در باب ریاضت است و آن عبارت است از مراعات و میانه‌روی در عبادت. بر سالک راه آخرت مراعات احوال اقبال و ادبار نفس لازم است. و ملاک در باب مراعات، آنست که انسان متوجه احوال نفس باشد و متناسب قوت و ضعف آن سلوک کند. چنانچه اگر نفس در عبادت‌ها و ریاضت‌ها قوی است و تاب مقاومت دارد، در عبادت کوشش کند و اگر غیر از آنست، به واجب ها و انجام آن‌ها بسنده کند و عبادت‌ها و مستحب های دیگر را تا وقتی که نشاط دوباره به وی دست دهد کنار گذارد. 📚امام خمینی، آداب نماز 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷نتیجه مثبت و یا منفی سیر و سلوک افراد در ادیان و مذاهب مختلف، در وصول به توحید و عرفان ذات حق متعال حق در خارج یکی است. زیرا به معنی اصل هستی و تحقق و وجود است.و در مقابل آن، باطل است که به معنی غیر اصیل و غیر متحقق و معدوم است. تمام افرادی که اراده سیر و سلوک بسوی خدا و مبدأ هستی دارند، چه مسلمان، چه غیرمسلمان از یهود و نصارا و مجوس و تابع بودا و مسلمان هم چه شیعه و یا غیرشیعه از انواع مذاهب حادثه در اسلام از دو حال خارج نیستند؛ 1⃣ اول: آنان که در نیتشان پاک نیستند و در سیر و سلوک، راه اخلاص و تقرب را نمی‌پیمایند؛ بلکه به‌جهت انگیزه‌های نفسانی وارد سلوک می شوند، این گروه ابداً به مقصود نمی‌رسند و در طی راه به کشف و کرامتی و یا تقویت نفس و تاثیر در مواد کائنات و یا اخبار از ضمائر و بواطن و یا تحصیل کیمیا و امثالهم قناعت می‌ورزند و بالاخره دفنشان در همین مراحل مختلف، هرکدام بر حسب خودش می باشد. 2⃣دوم: جماعتی هستند که قصدشان فقط وصول به حقیقت است و غرض دیگری را با این نیت مشوب نمی‌سازند دراین‌صورت اگر مسلمان و تابع حضرت رسول و شیعه و پیرو حضرت علی علیه السلام باشند، در این راه می‌روند و به مقصود می‌رسند، زیرا که راه منحصر است و بقیه طرق منفی و مطرود هست. 👈اما اگر مسلمان نباشند و یا شیعه نباشند، حتماً از مستضعفین خواهند بود، زیرا که بر حسب فرض در نیتشان صادق هستند و غل و غشی ندارند و درباره اسلام و تشیع، دستشان و تحقیقشان به جای مثبتی نرسیده است؛ وگرنه جزو گروه اول محسوب می شوند که حالشان معلوم شد. این افراد را خداوند دستگیری می‌فرماید و از مراتب و درجات، از راه همان ولایت تکوینیه که خودشان هم مطلع نیستند عبور می‌دهد و بالاخره وارد در حرم الهی و حریم کبریایی می‌گردند و فنا در ذات حق را پیدا می‌نمایند. و چون دانستیم که: حق واحد است و راه او مستقیم و شریعت او صحیح است؛ این افراد مستضعف که غرضی ندارند خودشان در طی طریق و یا در نهایت آن به حقیقت توحید و اسلام و تشیع می‌رسند. زیرا که وصول به توحید بدون اسلام محال است و اسلام بدون تشیع مفهومی بیش نیست و حقیقتی ندارد. 💥 اینان با نور کشف می‌فهمند که ولایت متن نبوت است و نبوت و ولایت راه و طریق توحید است. کسی که خدا را یافت، همه چیز را یافته است. در غیر این‌صورت آیا متصور است که به توحید برسد و نبوت و ولایت را که حقیقت و عین آن است نیابد؟! این امر، امر معقولی نیست. ✅بنابراین جمیع عرفای غیراسلام و یا عرفای مسلمان غیرشیعه، یا در باطن مسلمان و شیعه بوده‌اند و به واسطه پرهیز از ظلم و جور حکومت‌های ظالم و عوام الناس نادان، از ابراز این حقیقت خودداری کرده‌اند. و یا در حقیقت به مقصد و مقصود نرسیده‌اند و فقط ادعای وصول و عرفان دارند. 📚علامه طهرانی، روح مجرد، ص۳۴۸ _۳۵۰ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌸 آبرو نبر ! خدمت آیت الله بهاء الدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را. ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن. این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: "به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟ می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!" الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند. عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم. روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند. امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی. 🔹 استاد فاطمی نیا @sokhanerfan
🔷آیا اتصال به عالم ماوراء و اطلاع بر امور باطنی و اسرار غیبی مخصوص انبیاست و دیگران نمی‌توانند به آن عالم راه یابند مگر بعد از مرگ؟ یا این‌که نخیر، این امر اختصاص به انبیاء ندارد، بلکه امری است اکتسابی و برای دیگران نیز امکان‌پذیر است؟ ✅ علامه در پاسخ می‌فرمایند: ((به نظر ما قول دوم صحیح است و افراد دیگر هم می‌توانند به عالم ماوراء اشراف پیدا کرده و از امور باطنی و اسرار غیبی مطلع گردند.)) 👈ایشان در توضیح این مطلب می‌فرمایند: ( دلیل ما این است که نسبت عالم ماده با عالم ماوراء، نسبت ظاهر با باطن است و ازآنجاکه ظاهر بالضروره مشهود ماست، و نیز شهود ظاهر خالی از شهود باطن نیست، چون وجود ظاهر از اطوار وجود باطن و عین ربط به آن است پس باطن، یعنی عالم ماوراء، نیز هنگام شهود ظاهر، بالفعل مشهود ما ولی مغفول است، و ازآنجاکه ظاهر حد و تعین باطن است و اعراض از حد موجب شهود محدود است پس اگر انسان از ظاهر اعراض نماید و با تلاش و کوشش بسیار آن را به دست فراموشی بسپارد، ناگزیر باطن را مشاهده خواهد کرد و همین مطلوب ماست.) 💥البته لازم است این نکته را نیز از یاد نبریم که هر کس فقط می‌تواند به قله مناسب خودش دست پیدا کند. یعنی براساس این مبنا که هر کسی استعداد ویژه‌ای دارد و استعدادها متفاوت بوده و همه در یک حد نیستند لازم است برای هر کسی قله‌ای ویژه و مناسب خود او وجود داشته باشد و قله مناسب هر کسی همان به فعلیت رسیدن استعداد ویژه او در تمام ابعاد است. 📚وحید واحدجوان، عرفان علامه طباطبایی در بیان استاد رمضانی، ص۱۹۷ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌸 فاطمه زهرا (س)، تمام نسخه انسانيت‏ ... روز تولد صديقه طاهره، فاطمه زهرا- سلام اللَّه عليها- است؛ روز زن است. تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يك انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها- جلوه كرده و بوده است. يك زن معمولى نبوده است؛ يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان. او زن معمولى نيست؛ او موجود ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يك زن ظاهر شده است. تمام هويت هاى كمالى كه در انسان متصور است و در زن تصور دارد- تمام- در اين زن است. زنى كه اگر مرد بود، نبى بود؛ زنى كه اگر مرد بود، به جاى رسول اللَّه بود. تمام حيثيت زن و تمام شخصيت زن فردا موجود شد. معنويات، جلوه‏ هاى ملكوتى، جلوه‏ هاى الهى، جلوه ‏هاى جبروتى، جلوه ‏هاى مُلكى و ناسوتى- همه- در اين موجود مجتمع است. انسانى است به تمام معنا انسان؛ زنى است به تمام معنا زن. از براى زن ابعاد مختلفه است؛ چنانچه براى مرد، و براى انسان. اين صورت طبيعى نازلترين مرتبه انسان است و نازلترين مرتبه زن است و نازلترين مرتبه مرد است؛ لكن از همين مرتبه نازل، حركت به سوى كمال است. انسان، موجود متحرك است؛ از مرتبه طبيعت تا مرتبه غيب، تا فنا در الوهيت. براى صديقه طاهره اين مسائل، اين معانى حاصل است. از مرتبه طبيعت شروع كرده است، حركت كرده است؛ حركت معنوى؛ با قدرت الهى، با دست غيبى، با تربيت رسول اللَّه- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- مراحل را طى كرده است تا رسيده است به مرتبه‏اى كه دست همه از او كوتاه است. پس، فردا تمام جلوه زن تحقق پيدا كرده است؛ و زن به تمام معنا متحقق است. 📚حضرت امام خمینی (ره)، صحيفه امام، ج‏7، ص: 337 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷حضرت زهرا(سلام الله علیها) در بیان آیت الله جوادی آملی دربارهٴ حضرت زهرا (علیها السلام) سخن گفتن سَهل و ممتنع است، سُهولتش برای فراوانی فضیلت است و امتناع و صعوبت آن برای عمق و ژرفای غیر قابل غوص و شنای ایشان می باشد. در اُسوه قرار دادن آن بانو فرقی بین زن و مرد نیست؛ یعنی مردانِ سالکِ کوی وَلا موظف‏ اند به آن حضرت (علیهاالسلام) اقتدا نمایند چنان‏که زنان سالک کوی صفا مکلف اند به حضرت امیرالمؤمنین(علیه ‏السلام) تأسّی نمایند. زیرا بسیاری از وظایف دینی مشترک بین زن و مرد است که مهم ترین آن ها را عقائد، علوم، فضایل نفسانی تشکیل می دهد و در وظایف اختصاصی نیز هر کدام از آن دو معصوم، همتایِ هم دستورهای لازم داده اند. 👈در جوامع اسلامی آمده است: محبوب ترین زنان نزد رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (علیهاالسلام) و محبوب ترین مردان نزد آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم)، امیر المؤمنین(علیه ‏السلام) بود. البته معلوم است پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم)  که خود حبیب خداست، دوستی آن حضرت میزان تعیین کنندهٴ محبوبیت انسان ها نزد خداست. 👈و در حدیث دیگر چنین آمد: … و کانَتْ إذا دَخَلَتْ علی النبی(صلی الله علیه و آله و سلم) قامَ إِلیها فَقَبَّلها وَ أَجلَسَها فی مَجلسِهِ؛ یعنی هر وقتی فاطمه (علیهاالسلام) وارد می شد، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جای خود برمی‏خواست و به سوی حضرت زهرا(علیهاالسلام) می رفت و او را می بوسید و به جای خود می‏ نشاند. ✅نکتهٴ مهمّ آن است که درحدیث مزبور نیامد «قامَ لَها» بلکه چنین می‏گوید: «قام اِلیها»، میان این دو تعبیر فرق عمیقی است. 📚پیام آیت الله جوادی آملی (حفظه الله)(۱۳۷۱ش) سروش هدایت، ج۱، ص ۲۶۶ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🌹 زن و عرفان / ویرایش جدید 1. از نظر قرآن، عرفان و برهان، تفاوتی بین جنس زن و مرد در رسیدن به کمالات عرفانی نیست؛ بلکه به تصریح برخی از بزرگان عرفان و برخی از اساتید برجسته ما، به علت شدت انفعال و تأثّر، در صورت داشتن شرایط و همت و تلاش، زنان بهتر می توانند مسیر سیر و سلوک و عرفان را طی کنند و کامل شوند. 2. زیبایی خداوند و اسماء جمالی حق تعالی در زنان بیشتر تجلی کرده است، و زن مظهر اسم «الجمیل» حق تعالی در کره زمین است. می توان گفت از این زیباتر نمی شد در عالم طبیعت موجودی خلق شود. 3. اسماء رحمت و رأفت حضرت حق تعالی در مادران بیشتر تجلی کرده است. «مادر» مظهر بارز لطف و رحمت و مهربانی خداوند در عالم طبیعت است. 4. شاید بتوان گفت مردها بيشتر با اسم «الظاهر» (پيداي) خداوند در ارتباط اند، در حالی که زن ها با اسم «الباطن» (پنهان) او مرتبط اند. به تعبير ديگر، اسم «الظاهر» در مردها بيشتر تجلی كرده و اسم شريف «الباطن» در زن ها بيشتر غلبه دارد. 5. چون اسم «الباطن» خداوند، مستور و پوشيده است و هر کس نمی تواند با آن مرتبط شود مگر بعد از کسب شایستگی های لازم؛ حقيقت وجودی زن نيز بايد از اغيار و نامحرمان پوشيده باشد؛ و چون بدن دنيوی زن جلوه ای از حقيقت وجودی اوست، آن هم بايد مستور باشد تا ارتباطش را با حقيقت وجودی خود حفظ كند؛ از این رو در آموزه های دين و قرآن، ستر و پوشش (حجاب) تدوين و تشريع شده و به آن سفارش شده است. در واقع ستر و پوشش مناسب از اغیار و نامحرم، زن را با حقيقتش پيوند داده، او را الهی نگه می دارد. تو گویی زبان حال ستر و پوشش مناسب (حجاب) این است که به دختران و زنان می گويد: شما مطابق اسم «الجمیل» و «الباطن» حق تعالی اظهار شده اید، پس مواظب حقيقت خود باشيد؛ شما گوهری هستيد كه هر كس لياقت و شايستگی ديدن بدن دنیوی شما را ندارد، هر نااهلی نبايد از شما و بدن شما در دنیا بهره مند شود، تنها كسی می تواند شما را ببيند و با شما ارتباط بگیرد كه شايستگی (محرميت) يافته باشد. البته روشن است که این بحث درباره طبیعت و بدن زن است. روح، قلب، فکر و خیال زن مهمتر از بدن اوست (بدن مهم است و روح و قلب و فکر و خیال مهمتر) که آنها نیز باید مواظبت شوند و گرفتار و اسیر نا اهلان و نامحرمان وجودی زن نشوند. 6. موقعی که روح و قلب زن یا طبیعت و بدنش جز در موارد شایسته از پوشش مناسب در آمد، وجهه حقی خود را کم رنگ کرده، وجهه خَلقی و دنیوی اش تقویت می شود. به همین جهت از حقيقت الهی و اسم الباطن فاصله می گیرد. 7. از توضیحات فوق سرّ اين نكته نیز روشن می شود كه اگر حضرت اميرالمومنين علی علیه السلام نبود، احدی لياقت و شايستگی همسری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نداشت؛ چرا که آن بانوی با عظمت، مادر انسانیت و مظهر کامل همه اسماء الله به ویژه اسماء «الجمیل، الرحیم، الرئوف و الباطن» حق تعالی بود. وحید واحدجوان 🆔 @dr_vahedjavan 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
⭐️آداب نماز_۶ 🔷ادب تفهیم یکی از آداب قلبی عبادت‌ها، به‌ویژه عبادت‌های ذکر، تفهیم است. و تفهیم یعنی، انسان قلب خود را در ابتدا همچون طفل پندارد که زبان باز نکرده است و می‌خواهد به او تعلیم دهد؛ از این رو، هر یک از اذکار و اوراد را با کمال دقت و سعی به او تعلیم دهد و در هر مرتبه‌ای از کمال هست، آن حقیقتی را که ادراک نموده به قلب بفهماند. پس اگر اهل فهم معانی قرآن نیست و معانی اذکار نماز را نمی‌داند، همان معنای اجمالی را که قرآن کلام خدا است و اذکار یادآوری حق است و عبادت‌ها اطاعت و فرمان برداری پروردگار است به قلب خود القا کند. نتیجه این تفهیم، آن است که پس از مدتی مواظبت، زبان قلب گشوده می‌شود و قلب ذاکر و متذکر می‌گردد. در آغاز، قلب شاگرد است و زبان معلم و با ذکر زبان، قلب نیز ذاکر می‌شود و پیرو زبان. اما پس از گشوده شدن زبان قلب، این امر برعکس می‌شود. 💥پس اول باید انسان این ادب، یعنی، تفهیم را ملاحظه کند تا زبان قلب او که مطلوب حقیقی است گشوده شود و علامت گشایش زبان و قلب آن است که سختی ذکر از بین برود و نشاط و فرح به انسان دست بدهد. و از جمله حقیقت ذکر و تذکر، ذکر قلبی است و ذکر زبانی بدون ذکر قلبی بی‌مغز بوده و از درجه اعتبار به‌کلی ساقط است. چنانچه در احادیث شریفه به این معنا اشاره بسیار گردیده است. 👈رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) به ابوذر فرمود: ای ابوذر دو رکعت نماز متوسط توام با اندیشه و تفکر بهتر است از شب‌زنده‌داری درحالی‌که قلب غافل است. 👈 و نیز از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان شده است: خدای تعالی به صورت‌های شما نظر نمی‌کند بلکه به قلب‌های شما نظر می کند. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷آیا عارفان، اصول معارف خود را فقط از راه تاویل آیات به دست می‌آورند؟ 🔸 متأسفانه برخی فکر می‌کنند یگانه دستاویز عارفان در معارف قرآنی و روایی خویش، تأویل ظواهر آیات و روایات است، به‌گونه‌ای که اگر از تأویل آیات و روایات دست بردارند، در بیان مقاصد خویش، مستمسک قرآنی و روایی دیگری ندارند؛ درحالی‌که این‌گونه نیست، زیرا اهل معرفت از همین ظواهر در راستای اهداف عرفانی خود استفاده های بسیار زیبایی دارند. ✔️ مثلاً محیی‌الدین ابن‌عربی در تبیین جمع بین تشبیه و تنزیه بدون آنکه دست به تأویل بزند به آیه شریفه (لَيْسَ كَمِثْلِهِ شیء وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ) استناد می‌کند. ✔️مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان روی این قواعد ادبی پافشاری می‌کند و براساس همین قواعد، از ظواهر آیات بدون هیچ تأویلی، مسائل ناب عرفانی را بیرون می‌کشد. ✅آری عارفان در بعضی و بلکه بسیاری از موارد، آیات و همچنین روایات را تأویل می‌کنند و اصولاً تأویل در مباحث عرفانی باب واسعی دارد که در جای خود باید بحث شود و اشکالی هم ندارد، اما این‌که بگوییم عرفا همیشه آیات و روایات را تأویل می‌کنند و با تأویل است که مباحث عرفانی و مقاصد خود را اثبات کرده و پیش می‌برند، نه چیز دیگری، اصلاً چنین نیست. ✔️همین ظاهر بلکه صریح آیه سوم سوره حدید که می‌فرماید:(هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ تنها اوست که آغاز، انجام، آشکار و پنهان است) مگر چیزی برای غیر خدا باقی می‌گذارد؟ این آیه در مطلوب، صریح و نص است و نیازی به تأویل نیست، بلکه کسانی که به غیر توحید عرفانی معتقدند، این‌گونه آیات صریح را تأویل می‌کنند مثلاً می‌گویند: ظاهر است یعنی نشانه‌هایش ظاهر است، باطن است یعنی کنه ذاتش باطن است و .... ✅عرفای شامخ، توحید ناب را از همین ظواهر، استفاده می‌کنند نه این‌که بخواهند آیه را تأویل ببرند. ❌یکی از اتهاماتی که الان در خیلی از جاها می‌بینیم که به اهل عرفان زده می شود، این است که این‌ها باب تاویل را باز کردند و همه مطالبشان را براساس تأویل مطرح می‌کنند و به چیزی از ظواهر تمسک نمی‌کنند. ✅عرض ما دربرابر این اتهام این است: 1⃣ اولاً: همانگونه که بیان کردیم واقع امر چنین نیست بلکه اهل معرفت به صورت فراوان به ظواهر استناد می‌کنند. 2⃣ ثانیاً: اهل عرفان باب تاویل را باز نکردند، بلکه این ائمه معصومین بودند که این در را برای نخستین بار به روی دیگران گشوده و آن را مطرح کردند، منتها ضوابط و قواعدی را هم ارائه کردند تا براساس آن ضوابط و قواعد تأویلات صورت بگیرد، نه این‌که تأویلات بی‌ضابطه و بی‌قانون باشد و هر کسی با سلیقه خود بگوید این معنای باطنی قرآن است. 👈 امام صادق در روایت بسیار زیبا و شیرینی می‌فرماید کتاب خداوند بر چهار وجه است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق، عبارت در خور فهم مردم معمولی و متعارف، اشارت در خور فهم خواص، لطایف برای اولیاء و حقایق خاص انبیا است. ✅ بنابراین این‌طور نیست که عرفا برای توجیه حرف‌های خودشان باب تاویل را باز کرده باشند. البته ما منکر این معنا نیستیم که در فضای تاویل، تأویلات خنک و نادرستی هم صورت گرفته که خارج از ضابطه و بر خلاف قاعده است و به دل نمی‌نشیند لذا نمی‌توان به بهانه قبول اصل تأویل مدافع هرگونه تأویلی بود چنان‌که صحیح نیست به خاطر تأویل‌های باطل، اصل تأویل را مطلقاً رد کرد. 📚وحید واحدجوان، عرفان علامه طباطبایی در بیان استاد رمضانی، ص۱۵۰_۱۵۵ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷آيت‌الحق مرحوم حاج ميرزا علي قاضي طباطبائي درباره ماه‌هاي رجب، شعبان و رمضان فرمود: هان! اي برادران عزيز و گراميم؛ آگاه باشيد! متوجّه و هشيار باشيد كه ما در قرقگاه زماني (ماه‌هاي رجب، شعبان و رمضان) داخل شده‌ايم! و همان‌گونه كه در زمين‌هاي حرم بايد از محرّمات اجتناب نمود و ارتكاب يك سلسله اعمالي كه در جايي جرم نيست، امّا در حرم جرم محسوب مي‌شود، در اين ماه‌ها هم كه قرقگاه زماني محسوب مي‌شوند، چنين است و بايد با هشياري و مواظبت در آن وارد شد و به همان نحو كه در قرقگاه مكاني كه حرم است، انسان به كعبه نزديك مي‌شود، در اين ماه‌ها هم كه قرقگاه زماني است، انسان به مقام قرب خداوند مي‌رسد. پس چقدر نعمت‌هاي پروردگار بر ما بزرگ و تمام است؟! و او هرگونه نعمتي را بر ما تمام نموده است.   پس حال كه چنين است، قبل از هر چيز، آنچه كه بر ما واجب و لازم مي‌باشد، توبه ايست كه داراي شرايط لازم و نمازهاي معلومه است و پس از توبه، واجب ترين چيز بر ما، پرهيز از گناهان صغيره و كبيره است تا جايي كه توان و قدرت و استطاعت داريم!.   پس به راستي، هر كسي كه در صدد متذكّر شدن به ذكر حقّ و در مقام خشيّت از ذات اقدس حضرت حقّ متعال بوده باشد، مي تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذكّر گردد!   پس از اين مرحله، با دل‌هاي خود، به خداوند رو آورده، بيماري‌هاي گناهانتان را معالجه و مداوا نمائيد و به وسيلۀ استغفار، بزرگي و سنگيني عيوب خود را كاهش دهيد و بپرهيزيد از اينكه حريم الهي را بشكنيد و پرده‌هاي حجاب را بالا زده، حرمت حرم را هتك نمائيد!   زيرا به راستي چنين شخصي در نظام تكوين بي آبرو و مهتوك است؛ گرچه خداوند كريم از روي كرمش، به حسب ظاهر، آبروي او را حفظ نمايد و همين جزاي اوست و نيازي به مجازات پروردگار ندارد! 📚استاد فیاض بخش، ادب حضور (دفتر اول)، ص ۱۶ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷دعا با تمام وجود 🔸بدان که به کمال اجابت و خیر دعا نمیرسی، مگر این که باطن و روح و قلب تو نیز متصف به صفات دعا باشد و اتصاف به صفات دعا این است که باطن و روح و قلب تو دعا کند. ✔️مثلا وقتی می گویی: ارجوک لکل خیر (امید به تمام خیرات از جانب تو دارم) با باطن و روح و قلبت امیدوار به خدا باشی. و هر کدام نیز آثاری دارند که باید در عملت نمودار شوند. کسی که امید در باطن و روح او بوجود آمده باشد، گویا تمامی وجودش امید و زندگیش همراه با امید است. و کسی که با قلبش امیدوار باشد اعمالی که با اختیار و تصمیم انجام می دهد بهمراه امید خواهد بود. ✅ بنابراین بپرهیز از این که امید در هیچ جنبه ای از جنبه هایت پیدا نشود. اگر می خواهی ببینی که رجاء و امید در تو هست به کارهایت نگاه کن ببین آیا در حرکاتی که از تو سر می زند، اثر آن که همان طلب و خواستن است را می بینی یا نه؟ 👈 فرمایش معصوم علیه السّلام را نشنیده ای که فرمود: «کسی که امید به چیزی داشته باشد آن را طلب می کند» و واقعا چنین است زیرا اگر در حالات امیدواران اهل دنیا در امور دنیوی بنگری، می بینی آنها اگر از شخص یا چیزی امید خیری داشته باشند، به اندازه امیدشان آن را از آن شخص یا آن چیزی که به آن امید دارند، طلب می کنند. مثلا تاجری که تجارت کرده و کارگری که کار می کند همه و همه به این جهت است که خیر و خوبی را در تجارت و کار می بینند. و همچنین هر گروهی خواسته های خود را از جایی که امید دارند طلب می کنند و تا رسیدن به آن از پای نمی نشینند. ولی اکثر امیدواران بهشت و آخرت و فضل و کرامت خدا چنین نیستند و بهمین علت هیچگاه هم به آرزوی خود نمی رسند. زیرا اگر امید به این امور داشتند، طبق قانون فوق در پی آن می رفتند. و بهر اندازه امید در انسان پیدا شود، بهمان مقدار نیز اثر آن که همان طلب است بوجود می آید. ❇️مضامین دعا مثل تسبیح، تهلیل، تحمید، تضرع، خضوع، ترس، استغفار و توبه نیز همینطور است. زیرا گاهی حقیقت این صفات در انسان بوجود می آید و گاهی فقط آن را ادعا می کنیم ولی فقط زمانی آثار آنها آشکار می شود که حقیقت آنها بوجود آمده باشد. و اگر اثر آنها محقق نشد باید بدانیم که ادعایی بیش نبوده است. ✔️مثلا اگر گمان می کنی در باطن و با روح و قلبت خدا را تسبیح می کنی و او را نیز از تمام نقائص منزه می دانی، چرا به وعده او در مورد رزق خود مطمئن نیستی؟ در حالی که او رزق تو را تضمین نموده است. و زمانی که او را از شریک منزه می دانی چرا در اطاعت او از دیگری می ترسی؟ و در طاعت دیگران و سرپیچی از فرمان او، از او نمی ترسی؟ ✅بلکه اگر واقعا می دانستی که خداوند دعای تو را شنیده و باطن تو را مانند ظاهرت می بیند و تو پرورش یافته و تحت اراده او هستی و او می تواند تو را پاداش داده یا مجازات نماید، تو را نجات داده یا هلاک کند و تو را قبول یا رد کند، حداقل از گفتن دروغ و ادعاهای پوچ می ترسیدی. ✅ بنابراین کسی که مراسم بندگی را اظهار می کند ولی در باطن این گونه نباشد و خودش هم این را بداند، مردم می گویند: او مشغول مسخره کردن است نه عبادت. ولی غالبا چنین نیست زیرا عبادت کننده معمولا از باطن خود غافل بوده و به همین جهت عبادت خود را عبادتی واقعی و غیر صوری پنداشته و نمی داند که فریب خورده است. به همین جهت از دسته مسخره کنندگان خارج و وارد گروهی می شود که 👈خداوند درباره آنان فرموده است: ورشکسته ترین افراد از حیث عمل کسانی هستند که می پندارند کارشان خوب است. 📚آیت الله ملکی تبریزی، المراقبات 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
📱«نرم افزار اندروید آثار حضرت آیت الله مصباح یزدی (قدس‌سره)» منتشر شد. 👇لینک دانلود👇 🌐 https://mesbahyazdi.ir/files/app/ketabkhan.apk @mesbahyazdi_ir 🔸کانال سخن عرفان @sokhanerfan
🔹نقد انگاره تصدیق بدون تصور خداوند ⭕️با حضور استاد وحید واحدجوان @sokhanerfan
🌺 حقیقت امام علی علیه السلام در عرفان عرفا وقتی که صحبت از اولین قابل می‌کنند یعنی کسی که قابلیت دریافت فیض وجود را از حضرت حق تبارک و تعالی دارد صادر اول را معرفی می ‌کنند. صادر اول، در انفعال از حضرت حق تبارک و تعالی تام است، همان طور که حق تبارک و تعالی در فعل، تام است و در فیاضیت، متوقف بر چیزی نیست. صادر اول، حقیقت فرا زمانی و فرا مکانی است. اول ندارد، آخر ندارد، یعنی نمی‌توان برای او، اول و نهایتی در نظر گرفت. این بحث را باید در علم عرفان نظری، پی گرفت تا به خوبی روشن شود. در عرفان اسلامی به این حقیقت، حقیقت محمدیه نیز می گویند چرا که شخص رسول خدا، حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله) در مقام عروج و ارتقا در قوس صعود با آن حقیقت، یگانه شده و اتحاد برقرار کرده است. همچنین می توان چنین گفت که مظهر تام و کامل آن حقیقت در نشئه دنیا، شخص ایشان است. چون امیرمومنان علی(سلام الله علیه)، وصی و خلیفه رسول الله است در ظاهر و باطن، تشریع و تکوین، و بلکه باید گفت چون علی (علیه السلام) جان و نفس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، لذا ایشان نیز در مقام عروج و ارتقا در قوس صعود، با آن حقیقت اتحاد برقرار کرده است و بعد از رسول الله، مظهر تام و کامل آن حقیقت در دنیا، حضرت امام علی (ع) است. در عرفان اسلامی، یکی از مهمترین مسائل، بحث انسان کامل است. «انسان کامل» مظهر اسماء الهی است. انسان کامل، آیینه تمام نمای خداست، مظهر اسم الله است. لذا رویت او رویت حق است؛ دوستی او دوستی حق است؛ اطاعت او عین اطاعت حق است. ولایت او ولایت الله است. ◀️ نگاه عارف به انسان کامل، یک چنین نگاهی است. شما هر توقعی از حق تعالی داشتید می‌توانید از انسان کامل داشته باشید منتها باید دقت کنید که در حق تعالی، وجود، صفات و کمالات و افعال بالاصاله و اصیل است و در انسان کامل هر چه هست از جانب خداست و بالمظهریه و باذن الله است. مقام امیر مومنان علی علیه السلام یک چنین مقامی است. دقت کنید اگر کسی این کمالات را در انسان کامل، مستقل از خدا ببیند، غلو کرده است ولی اگر مستقل نبیند بلکه به عنوان مظهر و آیت و نشانه و باذن الله ببیند هیچ غلوی نکرده است. 🔹استاد، آیت الله حسن رمضانی @sokhanerfan
🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام یکی از بهترین آثار درباره و در ، کتاب است. علامه سید جلال الدین در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى باشد». 🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول اللّه ظاهرا. فإنّه، صلوات اللّه عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة». یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود. امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است. او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است. 🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف درباره علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى اللَّه عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227) البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده: 1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407) 2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي اللّه تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339) 3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126) 🔹وحید واحدجوان @sokhanerfan
🌸 موعظه و اندرز امام علی علیه السلام امام علی (عليه السلام) در جواب شخصى كه موعظه و اندرزى از او خواست فرمود: از كسانى نباش كه بدون عمل اميد سعادت اخروى دارد و توبه را با آرزوهاى دور و دراز به تأخير مى اندازد درباره دنيا همچون زاهدان سخن مى گويد ولى در آن همچون دنياپرستان عمل مى كند. اگر چيزى از دنيا به وى برسد سير نمى شود و اگر نرسد هرگز قانع نخواهد بود. از شكر آنچه به او داده شده عاجز است ولى باز هم فزونى مى طلبد. ديگران را از كار بد باز مى دارد ولى خود نهى نمى پذيرد و ديگران را به كار خوب وا مى دارد ولى خودش به آن عمل نمى كند. صالحان را دوست دارد ولى عمل آنها را انجام نمى دهد و گنهكاران را دشمن مى شمارد ولى يكى از آنهاست. از مرگ به سبب زيادى گناهان متنفر است اما به اعمالى ادامه مى دهد كه مرگ را به سبب آن ناخوش مى دارد. هرگاه بيمار مى شود (از اعمال بد خود) پشيمان مى گردد و هرگاه تندرست شود احساس امنيت مى كند و به لهو و لعب مى پردازد. به هنگام سلامت خودخواه و مغرور مى شود و به هنگام گرفتارى نااميد مى گردد. اگر بلايى به وى برسد همچون بيچارگان دست به دعا بر مى دارد و اگر وسعت و آرامشى به او دست دهد با غرور از خدا روى گردان مى شود. نفس او وى را در امور دنيا به آنچه گمان دارد وادار مى كند ولى در امور آخرت به آنچه يقين دارد بى اعتناست. نسبت به ديگران به كمتر از گناه خود مى ترسد و نسبت به خويشتن بيش از آنچه عمل كرده انتظار دارد.... 📙 حکمت 150 نهج البلاغه @sokhanerfan
فلسفه بلاها و شرور- نهایی 6-12-99(1).pdf
929.6K
🔹️ کتاب فلسفه بلاها و شرور مباحث استاد وحید واحدجوان به مناسبت سالروز ولادت امام علی علیه السلام @sokhanerfan
دعا و کاربرد رنگی 6-12-99.pdf
450.1K
🔹️ کتاب دعا و کارکرد آن در زندگی مباحث استاد وحید واحدجوان @sokhanerfan
در آیین اختتامیه بیست و دومین همایش کتاب سال حوزه، کتاب «عرفان در آیینه قرآن و روایات (عرفان عملی)» نوشته آیت الله استاد حسن رمضانی، به عنوان اثر علمی پژوهشی برتر حائز عنوان اثر شایسته تقدیر شد. @sokhanerfan
🔹 رفتار پدر در منزل پدر در منزل اگر عملش به گونه‏ اى باشد كه پسر، دختر و همسر هميشه در وجود او حقيقت را ببينند، [خاندان او اهل حقيقت خواهد شد؛] در وجود او نه فقط نماز خواندن را ببينند، احترام به نماز را ببينند؛ ببينند اصلًا نماز براى او يك حقيقت محترمى است. بچه ‏اى مى ‏بيند پدرش نماز مى‏ خواند، اما مى‏ بيند اين نماز براى پدرش كوچكترين كارهاست. سر ظهر كه به خانه مى ‏آيد، از همه كارهايش فارغ شده مى ‏خواهد ناهار بخورد، مى ‏گويد چقدر فاصله تا ناهار هست؟ پنج دقيقه. پس ما نمازمان را بخوانيم تا خيالمان راحت شود. نماز در دل بچه به صورت يك امر غيرمهم وارد مى ‏شود؛ برخلاف آن بچه ‏اى كه مى ‏بيند براى پدر نماز مهمترين كارها و اصلهاست؛ حتى برنامه ‏اش را طورى تنظيم مى‏ كند كه نماز اول وقتش [از بين نرود؛] مسافرت مى‏ خواهد برود، مى‏گويد به گونه ‏اى برويم كه اول مغرب به نمازمان برسيم. بعد اين نماز را با آداب و مستحباتش انجام مى ‏دهد. اصلًا نماز در ذهن اين بچه حالت‏ ديگرى پيدا مى‏ كند. مرحوم پدر خودمان رضوان ‏اللَّه عليه، ما از بچگى اين را مى‏ ديديم كه از نظر ايشان آنچه كه مربوط به دين و مذهب بود در نهايت احترام بود؛ نماز يك حقيقت محترم بلكه محترمترين حقيقتها بود. ما حس مى ‏كرديم ماه رمضان كه مى ‏آيد واقعاً يك امر قابل احترامى مى ‏آيد، يك امرى مى ‏آيد كه دارد استقبال مى ‏شود، از ماه رجب و شعبان به استقبال مى ‏رفتند يعنى مرتب روزه مستحبى مى‏ گرفتند؛ پيشواز مى ‏رفتند. پيشواز رفتن [يعنى‏] مهمانى دارد مى‏ آيد كه ما داريم استقبالش مى‏ كنيم. آداب ماه رجب، آداب ماه شعبان و مستحبات اين دو ماه عمل مى ‏شد. معلوم بود كه به سوى يك امر بزرگ و خطير دارند مى ‏روند. اگر بچه يك ذره قابل باشد در او اثر مى ‏گذارد. اگر در خانواده‏ اى بچه حس كند كه پدر راستى را به دليل اينكه راستى است [ترك نمى‏كند و] دروغ اساساً به زبان اين پدر نمى ‏آيد، او راستگو مى‏ شود. اما بچه ‏اى كه مى ‏بيند پدرش به خاطر كوچكترين منفعتى دروغ مى ‏گويد، اگر پدر يك ساعت بنشيند بگويد بچه جان دروغ نگو، او نمى ‏تواند بپذيرد. 📘 مجموعه ‏آثار استادشهيدمطهرى، ج‏27، ص: 462 @sokhanerfan
سخن عرفان
⭐️آداب نماز_۶ 🔷ادب تفهیم یکی از آداب قلبی عبادت‌ها، به‌ویژه عبادت‌های ذکر، تفهیم است. و تفهیم یعنی
⭐️آداب نماز_۷ 🔷حضور قلب یکی از مهم‌ترین آداب قلبی که شاید بسیاری از آداب مقدمه آن باشد و عبادت را بدون آن روح و روانی نیست و خود مفتاح قفل کمال ها و سعادت‌ها است، حضور قلب است. حضور قلب آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر انسان مسخر در اراده الله شود و همه قوای نفس انسان از جنود و لشکر خداوند باشد. 👈از حضرت رسول (ص) روایت است که: خدای تعالی را عبادت کن چنانچه گویا او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌بیند. از این حدیث شریف دو مرتبه از مراتب حضور قلب دریافت می‌شود: 1⃣ یکی آن که سالک جمال جمیل حضرت محبوب را مشاهده کند، به‌طوری‌که تمام راه‌های قلب بر روی دیگر موجودات بسته‌شده، چشم دل و بصیرت به جمال پاک حق گشوده شود و جز او چیزی مشاهده نکند. 2⃣و مرتبه‌ای دیگر که پایین‌تر از این مقام است، آن است که خود را حاضر در محضر خداوند ببیند و ادب حضور و محضر را رعایت کند. 👈 پیامبر(ص) می‌فرماید: اگر می‌توانی از اهل مقام اول باش والا از این معنا که در محضر پروردگاری غافل نباش. ⚡️ اکنون که اهمیت حضور قلب را دانستی بدان که دانستن تنها، کافی نیست، . پس دامن همت به کمر ببند و آنچه را که دانستی درصدد بدست آوردن آن باش و علم خود را عملی کن تا از آن استفاده ببری. اما ابتدا باید دانست که برخی چیزها در نماز مانع حضور قلب می‌شوند و کیفیت عبادت را از بین می‌برند. مانع حضور قلب در عبادات و مخصوصاً نماز پریشانی ذهن و پراکندگی حواس و کثرت مشغله‌های قلبی است. ✔️این مانع گاهی از امور خارجی و حواس ظاهری ایجاد می‌شود مثل آنکه گوش انسان در حال عبادت چیزی را می‌شنود و ذهنش به آن وابسته شده، مبدأ تخیل ها و تفکرهای باطنی و روانی می‌شود و یا چشم انسان چیزی را می‌بینند و حواس به آن مشغول می‌شود. راه درمان این امور برطرف کردن علت‌های آن است مثل نماز خواندن در مکانی خلوت و ساکت. ✔️گاهی عامل پریشانی ذهن و مانع حضور قلب، امور باطنی است که دو منشأ بزرگ دارد: یکی هرزه گردی و فرار بودن قوه خیال در انسان است که همچون پرنده‌ای از شاخه‌ای به شاخه دیگر پرواز می‌کند و پیوسته فکر انسان را به خود مشغول سازد و منشأ دیگر حب دنیا و تعلق‌خاطر به مسائل دنیوی است که راس خطایای ما در همه مرض‌های باطنی است. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷فضیلت روز نیمه رجب 🔸 این روز از روزهای مخصوص و شریف است: 👈سرور ما در اقبال با استناد به «ابن ابی عیاش» روایت کرده است که گفت: حضرت آدم علیه السّلام عرضه داشت: خدای من چه روزها و اوقاتی را بیشتر دوست داری؟ خداوند متعال به او وحی کرد: 💫ای آدم محبوبترین اوقات پیش من روز نیمه رجب است. 💫ای آدم در این روز با فرمانبرداری و میهمانی کردن، روزه، دعا، استغفار و گفتن«لا اله الا اللّه»به من نزدیکی بجوی. 💫 ای آدم مشیت من بر این تعلق گرفته است که یکی از فرزندان تو را - که مهربان، کریم، دانا، بردبار و بزرگ بوده و از بد اخلاقی، خشونت و تندخویی بدور است - به پیامبری برانگیخته و روز نیمه رجب را به او و امتش اختصاص دهم. در این روز چیزی از من نمی خواهند مگر این که به آنها عطا می کنم و از من بخشش گناهان نمی خواهند مگر این که گناهان آنان را می بخشم. روزی از من نمی خواهند مگر این که آنها را روزی می دهم. از من نمی خواهند جلو لغزششان را بگیرم مگر این که این کار را انجام می دهم. از من بخشش نمی خواهند مگر این که آنها را می بخشم. 💫ای آدم کسی که روز نیمه رجب را روزه گرفته و ذاکر و خاشع بوده و از فرج خود محافظت نماید و از مال خود صدقه دهد، پاداشی جز بهشت نزد من ندارد. 💫ای آدم به فرزندانت بگو خود را در رجب حفظ کنند زیرا گناه در آن بزرگ است. ✅ بعد از این که عاقل فهمید این روز در نزد خدا چه ارزشی دارد، باید به خود رحم کرده و نگذارد این سرمایه بزرگ برای جبران حالتهای سابق و کوتاهیها و تقصیرات گذشته، از دستش برود. زیرا می تواند در یک روز گذشته و آینده خود را اصلاح کند. و باید مانند دوستی دلسوز به خود بگوید: چرا در این اندرز و نصیحت الهی تأمل نمی کنی؟ اندرزی که اگر به آن عمل کنی، تو را از آتش جهنم و شکنجه دردناک رها و از تاریکیها به نور می برد. متوجه باش خدای بزرگ تو را به مجلس رحمت و امان و بخشش پادشاه و سلطان و عطای خلعتها و هدایا و اسناد فضل و امتیاز فرا خوانده و تو را در مجلس دوستان خود حاضر کرده و تو را برای رفاقت دوستان صمیمی و برگزیدگان خود برگزیده و در وعده های خود تصریح کرده که با استغفار تو را می بخشد. ✅پس در استغفار کوتاهی نکن و بکوش در استغفارت صادق بوده و بپرهیز که استغفار را تبدیل به استهزاء نمایی. برای دعای تو وعده اجابت داده است. بنابراین به خواندن الفاظ و کلمات دعا بسنده نکرده و حال دعا را نیز در خود بوجود آور. زیرا گاهی انسان فقط الفاظ دعا را می خواند و خیال می کند واقعا دعا کرده است. 📚آیت الله ملکی تبریزی، المراقبات 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔷معرفت آفاقی و معرفت انفسی 🔸تنها راه رسیدن به کمال، عبودیت و بندگی خداست و عبودیت بدون معرفت امکان‌پذیر نیست و معرفت نیز دو گونه است: معرفت آفاقی و معرفت انفسی. ✔️ معرفت آفاقی با نظر کردن به مصنوعات الهی و سیر در نشانه‌های خداوند متعالی در آسمان‌ها و زمین که از نفس انسان خارج اند به دست می‌آید‌ ✔️معرفت انفسی با رجوع به نفس و بازگشت به خویشتن خویش حاصل می‌شود. سیر آفاقی موجب یقین به خدا و اسماء و افعال الهی می‌گردد، زیرا این موجودات و مخلوقات، آثار و آیات وجود خداوند هستند، و علم به اثر و نشانه شی، ضرورتاً موجب علم به وجود شی‌ء صاحب اثر و صاحب نشانه است، چنان‌که سیر در نفس و توجه به نفس نیز مستلزم شناخت خداوند سبحان و اوصاف کمالیه اوست ، زیرا نفس از نظر وجود مستقل نیست، بلکه وابسته و عین ربط به خداست و ازآنجاکه شناخت موجود وابسته و غیرمستقل از شناخت موجود مستقلی که مقوم اوست،قابل انفکاک نیست، شناخت نفس مستلزم شناخت حق‌تعالی بلکه به اعتباری شناخت اوست. معمول مردم از خودشان غافل هستند، لذا برای شناخت خداوند به کوه، دشت، دریا، صحرا و... رجوع می‌کنند و می‌خواهند از این‌ها به خدا برسند و از این طریق به او معرفت پیدا کنند. 👈جناب علامه طباطبایی می‌فرمایند که این راهی است که برای آن‌ها مناسب است، اما کسی که می‌خواهد به‌حق سالک الی‌الله بوده باشد، بهترین راه و نزدیک‌ترین راه، سیر انفسی و از خود شروع کردن است؛ اما این‌که نزدیک‌ترین راه است برای آن است که واسطه‌ای در کار نیست، و این‌که بهترین راه است برای این است که این شناخت از نوع شناخت حضوری است برخلاف شناخت و معرفت آفاقی زیرا هم حصولی هست، نه حضوری و هم با واسطه است نه بی‌واسطه. 📚وحید واحدجوان، عرفان علامه طباطبایی در بیان استاد رمضانی، ص۲۳۲ 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan