eitaa logo
سخن عرفان
1.2هزار دنبال‌کننده
313 عکس
41 ویدیو
67 فایل
🔹 آشنایی با عرفان و پاسخ به اشکالات مخالفان عرفان 🔹 سخنان اساتید و بزرگان عرفان سخن عرفان در تلگرام: @sokhanerfan 🔹 زیر نظر حجت الاسلام و المسلمين وحید واحدجوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (ع) درباره فلسفه و عرفان : 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. (علمائهم شرار خلق الله علی وجه الارض لانهم یمیلون الی الفلسفه و التصوف) به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سندی: اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود. (شیخ صدوق، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی: به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن، استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل شیرازی، ، ، و پرچمدار آن هستند. 🔹 در عصر مغولان، و در عصر صفویه و در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. 🔶 قاعده: نقل روایت، خیلی مهم نیست، فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه حفظ کردن ظاهر قرآن، خیلی مهم نیست، فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد که برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ ⭕️استاد وحيد واحدجوان⭕️ ❌اختصاصي❌ 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام یکی از بهترین آثار درباره و در ، کتاب است. علامه سید جلال الدین در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى باشد». 🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول اللّه ظاهرا. فإنّه، صلوات اللّه عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة». یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود. امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است. او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است. 🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف درباره علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى اللَّه عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227) البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده: 1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407) 2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي اللّه تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339) 3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126) 🔹وحید واحدجوان 🆔 @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (ع) درباره فلسفه و عرفان 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سندی اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن، استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل ، ، و علامه_حسن_زاده_آملی پرچمدار آن هستند. طوسی در عصر مغولان، و در عصر صفویه و امام خمینی در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست، فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه حفظ ظاهر قرآن، خیلی مهم نیست، فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد که برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ دکتر واحدجوان @sokhanerfan
🔹سخنان مهم برای همیشه تاریخ 🔸به سوی کعبه نماز می‌گزاریم و به سوی کعبه می‌میریم و خدا را سپاس می‌گزاریم که در میثاقمان باخدای کعبه پایدار مانده‌ایم و پایه‌های برائت از مشرکین را با خون هزاران هزار شهید از عزیزانمان بنیان نهاده‌ایم. 🔸منتظر هم نمانده‌ایم که حاکمان بی شخصیت بعض کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از حرکت ما پشتیبانی کنند. 🔸ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم. 🔸جمهوری اسلامی ایران از مسلمانان آزاده جهان که علی رغم سیاسی حاکم بر آنها با ترتیب کنفرانسها و مصاحبه‌ها و سخنرانیها پرده از اسرار جنایتبار امریکا و آل سعود برداشتند و مظلومیت ما را به دنیا نشان دادند تشکر می‌نماید. 🔸مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم می‌شود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه‌ای را به وجود می‌آورند. 🔸 راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت یا پیروزی که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است. 🔸 ان شاء الله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاستهای حاکم و ظالم جهانخواران، و نیز جسارت ایجاد داربستهایی بر محور کرامت انسانی را به همه مسلمین عطا فرماید؛ و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید. 🆔 @sokhanerfan
🍀 ارزیابی روایتی منسوب به امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره فلسفه و عرفان 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سند اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. به فرض اگر حدیقه، معتبر باشد و مجعول نباشد، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش (محمد بن‌الحسن) و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل ، ، و علامه_حسن_زاده_آملی پرچمدار آن هستند. در عصر مغولان، و در عصر صفویه و در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. نکته دیگر اینکه روش اهل بیت علیهم السلام تقویت تهذیب نفس (اخلاق و عرفان)، تشویق به معرفت خداوند از طریق تعقل (فلسفه صحیح) و شهود (عرفان صحیح) بود. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست. روایت غیر از خود عترت است. فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد، برای تحریف قرآن هم روایت داریم اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ وحید واحدجوان ❇️کانال سخن عرفان @sokhanerfan
⭐️آداب نماز-۲ 🔷گام دوم: خشوع و فروتنی یکی از اموری که برای سلوک الی الله در همه عبادت‌ها به‌ویژه نماز لازم است، فروتنی است و حقیقت آن، عبارت است از خضوع کامل آمیخته با محبت یا ترس در مقابل خداوند که از ادراک بزرگی و شکوه و جلال و جمال زیبای الهی حاصل می‌شود. 💫توضیح مطلب این‌که، پاره‌ای از قلوب انسان‌ها عشقی هستند و مظهر جمال الهی اند و بر حسب فطرتشان متوجه جمال محبوبند و چون در سلوک مشاهده زیبایی و جمال می‌کنند، عظمتی که در باطن جمال و زیبایی پوشیده است، آن‌ها را از خود بی‌خود می‌کنه و این شکوه و بزرگی آن‌ها را فرا می‌گیرد و حالت خشوع در مقابل جمال محبوب به آن‌ها دست می‌دهد. و این حالت خشوع در مقابل جمال محبوب در ابتدای امر موجب تزلزل قلب و اضطراب می‌شود؛ پس از ثابت شدن این وضعیت، حالت انس رخ می دهد و وحشت و اضطراب حاصل از عظمت جمال تبدیل به انس و آرامش می‌شود و حالت طمأنینه دست می‌دهد. همانگونه که قلب حضرت ابراهیم علیه‌السلام چنین بود. برخی از قلب‌ها از خدا می‌ترسند و مظهر جلال الهی‌اند. آن‌ها همیشه عظمت و کبریای جلال الهی را درک می‌کنند و خشوع آن‌ها از روی ترس می باشد و نام‌های قهریه و جلالیه الهی بر قلوب آن‌ها تجلی می‌یابد همان‌طور که حضرت یحیی علیه السلام این‌چنین بود پس خشوع گاهی آمیخته با حب و عشق و گاهی نیز آمیخته با ترس و خشیت است. 💫 ما باید درصدد بدست آوردن خشوع از راه علم یا ایمان برآییم. 💥 همچنین بر سالک راه آخرت لازم است که قلب خود را با نور علم و ایمان خاشع کند تا بتواند در منازل و مقام‌های دیگر معنوی سیر نماید. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 📣کانال سخن عرفان 🆔@sokhanerfan
⭐️آداب نماز_۳ 🔷طمانینه و آرامش در نماز از دیگر آداب مهم قلبی در نماز طمأنینه و اطمینان قلب است و آن عبارت است از این‌که شخص، عبادت را از روی آرامش قلب و اطمینان خاطر به جا آورد. زیرا اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل بجا آورد، قلب از آن عبادت تاثیر نمی‌پذیرد و اثری از عبادت در ملکوت قلب ایجاد نمی‌شود. و یکی از نکات تکرار عبادت‌ها همین است که در قلب تأثیر گذارد. زبان ظاهر نمازگزار، باید تابع زبان دل او باشد. یعنی، اول قلب او ذاکر گردد و پس از آن زبانش. به گونه‌ای که اگر کسی ذکر شریف(لااله الاالله محمد رسول الله) را با آرامش قلب و اطمینان دل بگوید و قلب را به این ذکر شریف تعلیم دهد، کم‌کم زبان دل و قلب گویا شده، و زبان ظاهر تابع زبان قلب می‌شود. اشاره به همین سخن حضرت امام صادق علیه‌السلام به حسب روایت مصباح الشریعه فرمودند: ((قلب خود را قبله زبانت قرار بده و جز با اشاره قلب و با موافقت عقل و رضای ایمان زبان مجنبان.)) 💥 در اول امر که زبان قلب گویا نشده سالک راه آخرت باید به او تعلیم دهد و با طمانینه و آرامش ذکر را به او القا کند؛ همین که زبان قلب باز شد و قلب قبله زبان و سایر اعضا قرار گرفت با ذکر قلب همه مملکت وجود انسان ذاکر می‌گردد. 📚امام خمینی، آداب نماز 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
⭐️ آداب نماز_۴ 🔷محافظت نماز از تصرف‌های شیطانی  یکی از آداب قلبی نماز، حفظ آن از تصرف‌های شیطانی است. یعنی، باید نمازگزار مواظب باشد که شیطان در ظاهر و باطن نماز و در جسم و فکر و روح او تأثیر نکند و او را منحرف یا غافل نسازد. و شاید آیه شریفه مؤمنون که در وصف مؤمنان می‌فرماید: ( الَّذِينَ‌ هُمْ‌ عَلَى‌ صَلَوَاتِهِمْ‌ يُحَافِظُونَ‌؛ آنان کسانی اند که بر نمازهاشان محافظت دارند.)  اشاره به تمام مراتب حفظ باشد که مهم‌ترین آن مراتب، حفظ نماز از تصرف شیطان است. همانگونه که برای بدن انسان غذایی است که از آن تغذیه می‌کند و باید غذا مناسب حال آن بدن باشد تا رشد جسمانی به دست آید؛ برای قلب و روح نیز غذایی است که باید مناسب حال روحی و معنوی انسان باشد تا رشد و تربیت معنوی ایجاد گردد. این غذای مناسب با روح انسان، معارف الهی است که در قرآن و احادیث و کتب مربوط آمده که به وسیله آن رشد و تکامل برای روح صورت می گیرد. باید دانست که این غذاها نیز از تصرف شیطان خالص باشد، چون معجونی که با دست دیو پلید و تصرف نفس سرکش فراهم آمده باشد، جز خوی شیطانی از آن زاییده نشود. 💥 بنابراین سالک در هر مرتبه از مراتب دینی که باشد، برای دوری از تصرف نفس و شیطان ملزم به رعایت این موارد است: 👈اول این‌که باید با تمام دقت، چون طبیبی  از حال خود مواظبت نماید و عیوب سیر و سلوک خویش را بررسی کند. 👈  دوم این‌که در خلال آن از پناه بردن به ذات مقدس حق از دست نفس و شیطان، در خلوت خود به درگاهش زاری و تضرع نموده، و غفلت نورزد. 📚امام خمینی، آداب نماز 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
⭐️آداب نماز-۵ 🔷نشاط و بهجت در نماز از دیگر آداب قلبی نماز که موجب نتایج نیکویی است، آنست که سالک به طور جدی عبادت را از روی نشاط و بهجت قلب و گشایش خاطر بجا آورد و از کسالت موقع عبادت ها دوری کند. باید وقتی را که برای عبادت انتخاب می‌کند، وقتی باشد که نفس اقبال و نشاط به عبادت داشته باشد و خستگی و سستی نداشته باشد. به همین ادب در کتاب کریم الهی اشاره شده، آن‌جا که در تکذیب کفار و منافقان می‌فرماید: ((وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ؛جز با [حال‌] كسالت نماز به جا نمى‌آورند، و جز با كراهت انفاق نمى‌كنند.)) و نیز در حدیثی از حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) است که این حدیث دستور جامعی است که فرموده‌اند: ((إذا نَشِطَتِ القُلوبُ فَأودِعْها(فَأودِعُوها) ، وإذا نَفرَت فَوَدِّعُوها؛ در هنگام نشاط قلوب به آن‌ها امانت بسپارید و در وقت گریز و کسالت آن‌ها را راحت بگذارید.)) 💥در این‌جا ادب دیگری بیان می‌شود که از مهم‌ترین مسائل در باب ریاضت است و آن عبارت است از مراعات و میانه‌روی در عبادت. بر سالک راه آخرت مراعات احوال اقبال و ادبار نفس لازم است. و ملاک در باب مراعات، آنست که انسان متوجه احوال نفس باشد و متناسب قوت و ضعف آن سلوک کند. چنانچه اگر نفس در عبادت‌ها و ریاضت‌ها قوی است و تاب مقاومت دارد، در عبادت کوشش کند و اگر غیر از آنست، به واجب ها و انجام آن‌ها بسنده کند و عبادت‌ها و مستحب های دیگر را تا وقتی که نشاط دوباره به وی دست دهد کنار گذارد. 📚امام خمینی، آداب نماز 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
⭐️آداب نماز_۶ 🔷ادب تفهیم یکی از آداب قلبی عبادت‌ها، به‌ویژه عبادت‌های ذکر، تفهیم است. و تفهیم یعنی، انسان قلب خود را در ابتدا همچون طفل پندارد که زبان باز نکرده است و می‌خواهد به او تعلیم دهد؛ از این رو، هر یک از اذکار و اوراد را با کمال دقت و سعی به او تعلیم دهد و در هر مرتبه‌ای از کمال هست، آن حقیقتی را که ادراک نموده به قلب بفهماند. پس اگر اهل فهم معانی قرآن نیست و معانی اذکار نماز را نمی‌داند، همان معنای اجمالی را که قرآن کلام خدا است و اذکار یادآوری حق است و عبادت‌ها اطاعت و فرمان برداری پروردگار است به قلب خود القا کند. نتیجه این تفهیم، آن است که پس از مدتی مواظبت، زبان قلب گشوده می‌شود و قلب ذاکر و متذکر می‌گردد. در آغاز، قلب شاگرد است و زبان معلم و با ذکر زبان، قلب نیز ذاکر می‌شود و پیرو زبان. اما پس از گشوده شدن زبان قلب، این امر برعکس می‌شود. 💥پس اول باید انسان این ادب، یعنی، تفهیم را ملاحظه کند تا زبان قلب او که مطلوب حقیقی است گشوده شود و علامت گشایش زبان و قلب آن است که سختی ذکر از بین برود و نشاط و فرح به انسان دست بدهد. و از جمله حقیقت ذکر و تذکر، ذکر قلبی است و ذکر زبانی بدون ذکر قلبی بی‌مغز بوده و از درجه اعتبار به‌کلی ساقط است. چنانچه در احادیث شریفه به این معنا اشاره بسیار گردیده است. 👈رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم ) به ابوذر فرمود: ای ابوذر دو رکعت نماز متوسط توام با اندیشه و تفکر بهتر است از شب‌زنده‌داری درحالی‌که قلب غافل است. 👈 و نیز از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بیان شده است: خدای تعالی به صورت‌های شما نظر نمی‌کند بلکه به قلب‌های شما نظر می کند. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام یکی از بهترین آثار درباره و در ، کتاب است. علامه سید جلال الدین در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى اللّه تربته، مى باشد». 🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول اللّه ظاهرا. فإنّه، صلوات اللّه عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة». یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود. امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است. او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است. 🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف درباره علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى اللَّه عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227) البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده: 1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407) 2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي اللّه تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339) 3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126) 🔹وحید واحدجوان @sokhanerfan
سخن عرفان
⭐️آداب نماز_۶ 🔷ادب تفهیم یکی از آداب قلبی عبادت‌ها، به‌ویژه عبادت‌های ذکر، تفهیم است. و تفهیم یعنی
⭐️آداب نماز_۷ 🔷حضور قلب یکی از مهم‌ترین آداب قلبی که شاید بسیاری از آداب مقدمه آن باشد و عبادت را بدون آن روح و روانی نیست و خود مفتاح قفل کمال ها و سعادت‌ها است، حضور قلب است. حضور قلب آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر انسان مسخر در اراده الله شود و همه قوای نفس انسان از جنود و لشکر خداوند باشد. 👈از حضرت رسول (ص) روایت است که: خدای تعالی را عبادت کن چنانچه گویا او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌بیند. از این حدیث شریف دو مرتبه از مراتب حضور قلب دریافت می‌شود: 1⃣ یکی آن که سالک جمال جمیل حضرت محبوب را مشاهده کند، به‌طوری‌که تمام راه‌های قلب بر روی دیگر موجودات بسته‌شده، چشم دل و بصیرت به جمال پاک حق گشوده شود و جز او چیزی مشاهده نکند. 2⃣و مرتبه‌ای دیگر که پایین‌تر از این مقام است، آن است که خود را حاضر در محضر خداوند ببیند و ادب حضور و محضر را رعایت کند. 👈 پیامبر(ص) می‌فرماید: اگر می‌توانی از اهل مقام اول باش والا از این معنا که در محضر پروردگاری غافل نباش. ⚡️ اکنون که اهمیت حضور قلب را دانستی بدان که دانستن تنها، کافی نیست، . پس دامن همت به کمر ببند و آنچه را که دانستی درصدد بدست آوردن آن باش و علم خود را عملی کن تا از آن استفاده ببری. اما ابتدا باید دانست که برخی چیزها در نماز مانع حضور قلب می‌شوند و کیفیت عبادت را از بین می‌برند. مانع حضور قلب در عبادات و مخصوصاً نماز پریشانی ذهن و پراکندگی حواس و کثرت مشغله‌های قلبی است. ✔️این مانع گاهی از امور خارجی و حواس ظاهری ایجاد می‌شود مثل آنکه گوش انسان در حال عبادت چیزی را می‌شنود و ذهنش به آن وابسته شده، مبدأ تخیل ها و تفکرهای باطنی و روانی می‌شود و یا چشم انسان چیزی را می‌بینند و حواس به آن مشغول می‌شود. راه درمان این امور برطرف کردن علت‌های آن است مثل نماز خواندن در مکانی خلوت و ساکت. ✔️گاهی عامل پریشانی ذهن و مانع حضور قلب، امور باطنی است که دو منشأ بزرگ دارد: یکی هرزه گردی و فرار بودن قوه خیال در انسان است که همچون پرنده‌ای از شاخه‌ای به شاخه دیگر پرواز می‌کند و پیوسته فکر انسان را به خود مشغول سازد و منشأ دیگر حب دنیا و تعلق‌خاطر به مسائل دنیوی است که راس خطایای ما در همه مرض‌های باطنی است. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
سخن عرفان
⭐️آداب نماز_۷ 🔷حضور قلب یکی از مهم‌ترین آداب قلبی که شاید بسیاری از آداب مقدمه آن باشد و عبادت را
⭐️آداب نماز_۸ 🔷راهکار مبارزه با موانع حضورقلب در نماز 🔶در بیان دوای هرزه گردی خیال بدان که همه قوای ظاهری و باطنی نفس قابل تعلیم و تربیت است. و از قوای قابل تربیت، قوه خیال و واهمه است، که قبل از تربیت همچون پرنده‌ای بی‌اندازه متحرک است، به‌طوری‌که اگر انسان یک دقیقه حساب خیال را نگه دارد، می‌بیند که چندین انتقال به‌هم‌پیوسته، با تناسب های بسیار ضعیف پیدا کرده‌است. ✔️ و راه عمده رام کردن آن عمل نمودن بر خلاف آن است. یعنی انسان در وقت نماز خود را آماده کند، که در نماز حفظ خیال کند و خیال را در عمل حبس کند و به‌محض این‌که بخواهد از چنگ انسان فرار کند، آن را بازگرداند. و در هر یک از حرکت‌ها و سکنات و حالت‌های نماز متوجه همان حال باشد و این مطلب در اول امر کار مشکلی به‌نظر می‌آید ولی پس‌از مدتی عمل و دقت حتماً رام می‌شود و عادت می‌کند. 🔶در بیان دعوای حب دنیا باید دانست که به حکم فطرت، قلب انسان به هر چه علاقه و محبت پیدا کرد، همان چیز قبله توجه او است. آنان که حب مال و ریاست در دل آن‌ها است، در خواب نیز مطلوب خود را می‌بینند و بیداری را با فکر محبوب خود به سر می‌برند و وقتی‌که موقع نماز می‌شود دل آن‌ها حالت فراغتی می‌یابد اما فوراً متوجه و متعلق به محبوب خود (دنیا)می‌شود. گویی که تکبیرةالاحرام کلید در دکان یا بردارنده پرده بین او و محبوبش دنیا است، یک وقت به خود می‌آید که سلام نماز را گفته درصورتی‌که هیچ توجهی به آن نداشته و تمام را با فکر دنیا هم‌آغوش بوده است. وقتی معلوم شد که حب دنیا مبدأ و منشأ تمام مفاسد است، بر انسان عاقل لازم است که این درخت را از دل ریشه‌کن کند. ✔️ راه درمان عملی آن، این است که بر ضد آن عمل کند پس اگر به مال‌ومنال علاقه دارد، با گشایش دست و صدقه واجب و مستحب و آن را از دل برکند و اگر علاقه به فخر فروشی و تقدم در ریاست دارد، اعمال ضد آن را انجام دهد و دماغ نفس اماره را به خاک بمالد تا اصلاح شود، چرا که اگر انسان به دنبال دنیا برود و محبت خویش را دنبال کند ، علاقه‌اش به آن بیشتر شده، به هیچ مقداری از دنیا قناعت نمی‌کند. ✅ پس ای طالب حق و سالک الی‌الله چون طائر خیال را رام نمودی و شیطان واهمه را به زنجیر کشیده و حب زن و فرزند و دیگر شئون دنیوی را از خود جدا نمودی، از جای برخیز و از این خانه تاریک طبیعت و عبورگاه تنگ و تاریک دنیا هجرت کن و از این زندان خود را نجات بده و طائر قدس را به محفل انس پرواز ده. پس عزم خود را قوی کن و اراده خویش را محکم نما که اول شرط سلوک عزم است و بدون آن راهی نتوان پیمود. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 📣کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
سخن عرفان
⭐️آداب نماز_۸ 🔷راهکار مبارزه با موانع حضورقلب در نماز 🔶در بیان دوای هرزه گردی خیال بدان که همه ق
⭐️آداب نماز_۹ 🔷آداب قلبی طهارت باید دانست که چون حقیقت نماز عروج به مقام قرب و وصول به مقام حضور حق است پس برای وصول به این مقصد بزرگ طهارت هایی لازم است که ماورای این طهارت ظاهری است، چرا که خارها و موانع و نجاست هایی در این راه قرار دارند که با اتصاف سالک به یکی از آن‌ها نمی‌تواند صعود کند و به این معراج برسد. 1⃣ مرتبه اول موانع نجاست ها و قذرات قوای ظاهری نفس است که با نجاست گناهان ایجادشده است و گناه دام ظاهری ابلیس است و انسان تا در این دام مبتلا است از فیض محضر و حصول قرب الهی محروم است. ✅ پس باید سالک با تمسک به توجه ولی‌الله دست تصرف شیطان را دور نموده، مملکت وجود را از گناه و نجاست آن طاهر سازد، تااینکه مورد غفران و ستاریت واقع شود و از جهت ظاهر آسوده‌خاطر شود. 2⃣مرتبه دوم از نجاست ها و ناپاکی‌ها که فسادش بیشتر و علاجش سخت‌تر از گناهان است تخلیه باطن از نجاست های اخلاق فاسده است و اهمیت این قسمت در نزد اصحاب ریاضت بیشتر است؛ زیرا که تا خلق باطنی نفس فاسد باشد و پلیدی‌های معنوی، آن را احاطه کرده باشد، لایق مقام قدس و خلوت انس نشود. ✅پس سالک باید ملکات سیئه را به ملکات و اخلاق حسنه تبدیل نماید. چون که تطهیر ظاهر نیز متوقف بر تطهیر و پاک‌سازی باطن و نجاست باطنی است. 💥 پس‌از آنکه سالک اخلاق فاسد را با آب پاکیزه علم نافع و ریاضت شرعی از صفحه‌ی نفس پاک نمود، باید مشغول تطهیر قلب شود که با اصلاح قلب، همه ممالک وجودی انسان اصلاح می‌شوند و با فسادش همگی فاسد می‌گردند و نجاست ها و قذرات قلب، مبدأ تمامی نجاست ها است و آن عبارت است از تعلق به غیرحق و توجه به خود و عالم. و منشأ این پلیدی‌ها حب دنیاست که بالاترین خطاها است و حب نفس است که مادر همه امراض می‌باشد و تا ریشه این دو محبت در قلب سالک است از محبت الله اثری در آن ایجاد نشود. 📚امام خمینی، آداب الصلاه 💢کانال سخن عرفان 🆔 @sokhanerfan
🔹به مناسبت سالروز شهادت امام عسکری علیه السلام همیشه برخی از مخالفان فلسفه و عرفان روایتی نقل میکنند که مناسب است یکی دو روز مانده به فعالیت آنان، نقل و بررسی شود. 🔹 در برخی از کتب به علیه السلام نسبت داده اند که به ابوهاشم جعفری فرمود: ای اباهاشم! زمانی فرا می ‌رسد که... علمای آن زمان بدترین جنبندگان روی زمین ‌اند؛ از آن جهت که به و گرایش دارند. به خدا سوگند که آنان جزو سرکشان و گمراهان ‌اند. به دوستی دشمنان ما اصرار می‌ ورزند و شیعیان و دوستان ما را گمراه می ‌کنند. اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند. اینان رهزنان مؤمنان و دعوتگران به مذهب بی ‌دینان ‌اند.... (اردبیلی، حدیقه الشیعه 785) 🔷 بررسی سند اولین کتابی که این روایت را نقل می‌ کند است. دیگران از او نقل کرده اند. بارها عرض شده که کتاب حدیقة الشیعه، سال ها پس از تنظیم شده و با توجه به نگارش کتاب کاشف الحق، در سال 1058 در هند و مبارزه جدی با صوفیه در 1060 به بعد توسط برخی علما، نتیجه می گیریم که این کتاب در فاصله سال های 1070 تا 1090 تنظیم و جعل شده و با تکثیر نسخه، به نام محقق اردبیلی شهرت یافته است. پس اولاً حدیقه الشیعه کتاب معتبری نیست. ثانیا به فرض اگر کسی بگوید حدیقه، معتبر است و مجعول نیست، عرض می شود حدیقة الشیعة این روایت را به سید مرتضی بن‌ داعی رازی نسبت می ‌دهد و از او به شیخ مفید و از او به احمد بن‌محمد بن‌حسن بن‌ولید و از او به پدرش محمد بن‌الحسن و از او به سعد بن‌عبدالله و از او به محمد بن‌عبدالله و در نهایت به محمد بن‌عبدالجبار می‌رساند. از محمد بن‌عبدالله و از طريق محمد بن‌عبدالجبار تنها یک روایت در منابع ما ثبت شده است که مربوط به زکات فطره می‌شود (شیخ صدوق‏، بي‌تا: 2/398). این بدین معنا است که محمد بن‌عبدالله هیچ روایتی از محمد بن‌عبدالجبار جز همین يك روایت نقل نکرده است. ثالثا درباره افراد سلسله این روایت باید گفت در بین راویان آن محمد بن‌عبدالله (مسمعی) قرار دارد كه مجهول است و ابن ‌ولید وی را تضعیف کرده است. (خويى، 1410: 16/259) نتیجه این که سند این روایت، معتبر نیست و به احتمال قوی، جعلی است. 🔷 بررسی دلالی به فرض که سند، درست باشد (که نیست) این روایت ناظر به فلسفه های دروغین و غیر الهی و تصوف های انحرافی و عرفان های کاذب است؛ نه فلسفه و عرفان اسلامی که از متن دین و قرآن استفاده می کند و ترازوی خود را برهان و قرآن می داند و علمای بزرگی مثل شیرازی، ، و علامه_حسن_زاده_آملی رضوان الله علیهم پرچمدار آن هستند. در عصر مغولان، و در عصر صفویه و در عصر حاضر نمونه‌ های کاملی از علما هستند که به منصب ‌های عالی دست یافته ‌اند؛ اما کسی اوصاف گفته شده در روایت را (مانند اگر به مقام و منصبی دست یابند از رشوه‌ خوری سیر نشوند. اگر تحقیر شوند، ریاکارانه به عبادت خدا روی می‌ آورند.) در آنان نه ‌تنها سراغ ندارد که تصور آن را هم به خود راه نمی ‌دهد. نکته دیگر اینکه روش اهل بیت علیهم السلام تقویت تهذیب نفس (اخلاق و عرفان)، تشویق به معرفت خداوند از طریق تعقل و شهود بوده است و فلسفه و عرفان اسلامی همین امور را به عهده دارد. 🔶 قاعده نقل روایت، خیلی مهم نیست. (بارها عرض شده که روایت غیر از خود عترت است. قرآن و عترت از هم جدا نیستند اما ممکن است تفسیر یک مفسر یا روایتی از معصوم درست نباشد.) فهم و درایت روایت، خیلی مهم است. همچنانکه فهم درست قرآن و عمل به آن خیلی مهم است. اگر قرار بر نقل روایت باشد، برای خیلی امور روایت داریم، برای تحریف قرآن هم روایت داریم، اما آیا آن روایات را بررسی سندی و دلالی نمی کنیم؟ 📝استاد وحید واحدجوان ❇️کانال سخن عرفان @sokhanerfan
🔶 افسـوس کـه اینگونـه علـوم اکنـون از حوزه هـا رخت بربسـته اسـت! 🔹استاد حسن رمضانی: آیت ّ اللـه محمـد فاضـل لنکرانی (ره) در درس خـارج، این خاطـره را نقل کردنـد و فرمودنـد: در ایـام طاغـوت کـه بـه منـزل امـام دسـتبرد زده بودنـد، نسـخه فصـوص ایشـان همـراه با دیگـر کتاب ها به سـرقت رفته بـود و بعد ها پـس از پیروزی انقـلاب امـام جمعه وقت همدان، آن نسـخه را در دسـت یک کتابفـروش دوره گرد، دیـده و شـناخته بـود و آن را خریـده و بـه تهـران، دفتر حضرت امام ارسـال کـرده بود. آیت ّ اللـه فاضـل می فرمودنـد: من آنجـا بودم که نسـخه فصوص (یکی از متون عرفانی) امـام را آوردند. امـام کتـاب فصـوص را گرفتند و تورقـی کردند. گویا همـراه با تورق کتـاب خاطرات خـود را مـرور می کردنـد. بعـد از تـورق، نفـس عمیقـی کشـیده و کتـاب را بسـتند و گذاشـتند روی طاقچـه بـالای سرشـان و در حـال گذاشـتن کتـاب بـالای طاقچـه، فرمودنـد: افسـوس کـه اینگونـه علـوم اکنـون از حوزه هـا رخت بربسـته اسـت! (حدیث سهر، ص ۲۰۴) حدیث سهر (بیانات و خاطرات استاد حسن رمضانی) https://eitaa.com/hadisesahar @sokhanerfan
🍀 ولایت مطلقه کلیه الهیه امیر المؤمنین علی علیه السلام یکی از بهترین آثار درباره و در ، کتاب است. علامه سید جلال الدین در پیشگفتار این کتاب می نویسد: «يكى از آثار نفيس در مبحث نبوت و ولايت، به طريقه محققان از عرفا و كمّل از حكماى اسلامى، رساله مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية اثر سيد سادات و ماجد العرفاء و الفقهاء، قدوة الحكماء المتألهين، استاد محقق در حكمت متعاليه، مرحوم مبرور، حضرت امام خمينى، سقى الله تربته، مى باشد». 🔹امام خمینی در ومیض 5 از این کتاب درباره ولایت مطلقه کلیه الهیه می نویسد: «و بما علّمناك من البيان و آتيناك من التبيان يمكن لك فهم قول مولى الموحّدين و قدوة العارفين، أمير المؤمنين، صلوات اللّه عليه و على آله أجمعين: كنت مع الأنبياء باطنا، و مع رسول الله ظاهرا. فإنّه، صلوات الله عليه، صاحب الولاية المطلقة الكلّيّة. و الولاية باطن الخلافة؛ و الولاية المطلقة الكلّيّة باطن الخلافة الكذائيّة؛ فهو بمقام ولايته الكلّيّة قائم على كلّ نفس بما كسبت، و مع كلّ الأشياء، معيّة قيّوميّة ظلّيّة إلهيّة، ظلّ المعيّة القيّوميّة الحقّة الإلهيّة». یعنی از آنچه به تو آموختیم فهم این سخن مولای موحدان و پیشوای عارفان، امیر مؤمنان (صلوات الله علیه و علی آله اجمعین) که فرمود: «با همه انبیا در باطن و با پیامبر خدا در ظاهر بودم» برایت ممکن می شود. امام علی علیه السلام، صاحب ولایت مطلقه کلیه است و ولایت، باطن خلافت است و ولایت کلیه، باطن خلافتی این چنینی است. او به مقام ولایت کلیه اش قائم بر هر نفس است در آنچه کسب می کند؛ و با هر شیء‌ای معیت دارد به نحو معیت قیومی ظلی الهی  که ظل معیت قیومیه حقه الهیه است. 🔹این بیان امام، ما را به یاد عبارت معروف درباره امیر مومنان  علیه السلام می آورد، آنجا که نوشته است: «حقيقة محمد صلى الله عليه و سلم المسماة بالعقل فكان سيد العالم بأسره و أول ظاهر في الوجود فكان وجوده من ذلك النور الإلهي و من الهباء و من الحقيقة الكلية و في الهباء وجد عينه و عين العالم من تجليه و أقرب الناس إليه على بن أبى طالب، و أسرار الأنبياء». (الفتوحات المكية - عثمان يحيى - ج2، ص 227) البته در کتب دیگر، این عبارت شیخ، دقیقتر نقل شده: 1. «أقرب الناس إليه على بن أبى طالب عليه السلام ثم سائر الأنبياء» (مصباح الأنس بين المعقول و المشهود، ص 407) 2. «قال الشيخ محیی الدين: و كان أقرب الناس إليه في ذلك الهباء علي بن أبي طالب رضي الله تعالى عنه الجامع لأسرار الأنبياء أجمعين انتهى». (اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، ج2 ص 339) 3. «قال صاحب الفتوحات- قدّس سرّه- بعد ذكر نبيّنا- صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-: «و أنّه أوّل ظاهر في الوجود، و أقرب الناس إليه عليّ بن أبي طالب- عليه السّلام- إمام العالم و سرّ الأنبياء أجمعين». («كلمات مكنونه» فيض کاشانی، طبع سنگى، ص 181؛ مجموعه آثار آقا محمد رضا القمشه اى، ص 126) 🔹وحید واحدجوان @sokhanerfan