هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
❲بھنامآࢪامشنامش❳
سلام ادیتور جانا❤️
دنبال یه کانال با کلیی آموزش و ابزار برای ادیت های نانازت هستی؟🧐✨
اینجا کلیی آموزش،ادیت خافان،ابزار ادیت،ایده و... هرچی فکرشو کنییی داریمااا💐🌈
ورود کردن به اینجا=ورود به یه کانال جذاب🌸
ـ ـ ـ ــــــ◗❃◖ـــــــ ـ ـ ـ
اگه دلت یه عالم ابزار ادیت و آموزشای جذاب می خواد کلیک کن و وارد شو⇦https://eitaa.com/joinchat/917569667C0d579a0c00
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
آنچه خواهید خواند در فصل دوم یک ماموریت سری:
#نگارا
هممون دور قبر نشسته بودیم. رسول از موقعی که خبر رو شنید نه حرفی زد نه گریه کرد نه چیزخورد. زل زده بود به عکسش که با لبخند به دوربین خیره شده بود.
دستش لای خاک ها تکون میخورد. گل ها رو برگ برگ میکرد. اون نیمی از وجودش رو لای خاک کرد.
عمومحمد: رسول پسرم پاشو بریم.
رسول مثل این چند روز سکوت مطلق
عمو بازوش رو کشید ولی انگار قصد بلند شدن نداشت. دستش رو کشید.
عمو نگاهی بهم کرد.
من: شما برید من هستم.
عمو: خودت خوبی؟
من: خوب نیستم ولی نه به اندازه ی رسول. صدای زمزمه وار رسول اومد: میخوام تنها باشم همه برید.
من: من میمو....
رسول داد زد: گفتم همه
بلاخره بعد چند روز به چشمام زل زد....
من: باشه عزیزم تو ماشین منتظرتم. بریم.
همه رفتن.کاپشنش رو دورش انداختم و بوسه ای حواله ی گونش کردم.
من: مراقب مرد من باش. من هموز بهش احتیاج دارم.
اومدم بلند شم که مچم رو گرفت و گفت: ببخش که این چند روز روبه راه نیستم.
من: درکت میکنم عزیزت بود. زندگیت بود. نفست بود. منم بودم...
بغضم گرفت: منم بودم....دنیام خراب میشد....
داستانریحانهکهکناربرادراشوعموشزندگیمیکنهطییهاتفاقاتیتویدانشگاهواردیهماموریتمیشهومجبورمیشه.....
برای خوندن این رمان جذاب بفرمایید:
@yekmamoritseri
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
-سلام خوبی؟
-سلام نه راستش خوب نیستم😕
-چرا چیشده؟
-دوستم همش پروفایل های باحال میذاره ولی من یه پروفایل درست و حسابی ندارم😕
-اینکه ناراحتی نداره یه کانال بهت معرفی میکنم که تو کانالشون کلی پروفایل های باحال دارن😌😌
-واقعا؟
-آره تازه بجز اینها کل فعالیت های باحال دیگه هم دارن.
-تو رو خدا لینکشو بدهههه
-باشه بابا😅😅
اینم لینک کانالشون👇👇👇👇
https://eitaa.com/ghuttyrtyr
واقعا ممنون خیلی فعالیت هاشون جالبه😊😊❤️😍😍
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
#پارت واقعی
آرزوی یک سفر طولانی
رسول :محمددددددد ...محمدددددددد مراقب باششششَ..یا ابوالفضل
محمد :داشتم میرفتم سمت جمعیت که صدای داد رسول رو میشنیدم داشت من رو صدا میزد
خیلی آشفته بود تا خواستم برگردم سمتش سمت قلبم سوزشی حس کردم نفسم تنگ تر شد و دیگه نفهمیدم چی شد افتادم زمین اما صدای مهیبی شبیه انفجار رو شنیدم اما دیگه همه جا سیاه شده بود ....
پ.ن..چی شده چه اتفاقی برای محمد افتاده؟
پ.ن :راستی توی سکوت اجباری هم که رمان دوم ما هستش یه اتفاقی افتاده ها بیاید داخل این لینک
https://eitaa.com/joinchat/730792112C0845a5c7d5
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
🕊بسم الله الرحمن الرحیم 🕊
می نویسم به عشق شهدا
به رسم شهادت🍃
داستان ، راجب زندگی دختری به نام کوثر ، دختری تیزهوش و زرنگ..
اما عاقبت طوره دیگری نشان می دهد!!
سختی های زندگی اورا از پا در می اورد
و گویا با احساساتش بازی کرده و باعث ناامیدی او می شود..
اما درکناره این فرازو فرود ها ، برادران کوثر محمد و داوود در کنار او هستنند و عشق برادرانه داوود به کوثر بیشتر از محمد است♡
این رابطه خواهر و برادر در طول روزها ، ماه ها و سال ها بیشتر و بیشتر می شود...
ادامه داستا در کانال زیر👇👇👇
@roomanegondoo
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_راننده شخصیت نیستم
+پس دیگه نیا
در راننده باز شد و پسر جوانی خارج شد: خانم حسینی؟
نگاهی به عکس کردم. خودش بود: خودم هستم. سمت در عقب رفت و در رو باز کرد: بفرمایید بشینید.
سوار شدم و خودش هم سوار شد.
سر به زیر آرام به گارد گوشی ور رفتم.
تلفنش زنگ خورد: سلام آقا........بله دخترخانومتون الان سوار شدند. چشم.....من تا چند دقیقه ی دیگه میرسم. خدانگهدار
من: کجا میریم؟
در حال روشن کردن ماشین: دنبال آقامحمد
من: چرا خودش نیومد.
دنده را عوض کرد و گفت: جایی گیر بودند.
من: همش گیر این گیر ها کی تموم میشه خدا میدونه.
یجوری توی اینه نگاه کردم. پسره ی هیز....شیطونه میگه یچیزی بهش بگم: ببخشید رانندگیتون رو بکنید.
دوباره از توی آینه نگاه بهم کرد: بله؟
من: گفتم رانندگیت رو بکن نه اینکه هی من رو نگاه کنی.
تکخنده ای کرد و گفت: توهم ورداشته خواهرم.
من: من خواهر شما نیستم رانندگیت رو بکن.
عصبی گفت: راننده ی شخصیتم نیستم.
من: پس چرا اومدی؟
با آرامش گفت: بخاطر آقامحمد
ارام گفتم: پس دیگه نیا پسره ی پرو.
#مبینا دختری با کلی حسرت و و #رویا با پدرش زندگی میکنه #مادرش بین اون و برادرش، #برادرش رو انتخاب کرده.....
حالا رفته #مهمونی باباش سرکار بوده و نمیتونسته بیاد و #همکارش رو فرستاده حالا هم #باهاش سر لج افتاده.....
همراه ما باشین👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1145307373Cc6c07152f8
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
🌹بِسمِ رَبِ الشُهَدا وَالصِدیقین...🌹
اگر اینجا هستید یعنی دعوت شدید🌷
میگفت #حُرّ وقتی میخواس توبه کنه؛
لباس دشمنان حسین (ع) را
در تن داشت...
و حسینقبولشکرد...
اشتباه کردی،خطاکردی؟؟
بیا شهدا الگوشون امام حسینه اگه میخوای #شهید بشی ولی
#گناهکاری،بدون #شهدا کمکت میکنن همه جوره...💔
هرکس به شهدا توسل کند به بنبست نمیخورد🌷
هدف ما چیز دیگریست🖤
به ما در کانال ایتا بپیوندید👇
https://eitaa.com/Refigh_Shahidam_313
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگم برای حرم...:)!💔
#امام_رضای_دلم 💛
شهر فیروزه ای💙
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
در گوشهای ز صحن تو قلبم نشسته است..:))
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است🌿
سلام رفیق😌
+هعی💔
_چیه چی شده😳
+بیشتر دوستام امسال رفتن مشهد اما من چی🚶♀خیلی وقته مشهد نرفتم :*) دلم برای صحن های حرمش✨♡ خیلی تنگه...:)!💔
-می خوای یه جایی رو بهت معرفی کنم دلتنگیت کمتر بشه 🙂
+اوهوم اوهوم لطفا 🤩
_یه کانالی هست به اسم شهرفیروزهای مخصوص اقا♡؛ به فکر دلتنگیت هست😍🙃 یه سر بزن😉
+واییی خدا خیلی خوبن کلیپاش کلی دلم آروم گرفت😭😭😭❤️
-معلومه خب تو این کانال خادمای امام رضا جانمون و مادر شهید هم حضور دارن از برکت وجودشونه که کانال پر از حس خوبه😍😍👌🏻
+ممنونمممم:)))💙💙
↜دستتو بزن روی لینک و تو هم یکی از شهروند های شهرفیروزهای بابامون باش✨🕊
jovin(:↯🌸🌿
☆→ @
http://eitaa.com/shahrefiruzee
شهرفیروزهای🕊⃟🌺✨↜ ♡
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫
بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از «تبادلات گاندویی» پنج شنبه
ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم..
دیالوگ هایی از رمان #عشق_بی_پایان 👇🏻
_هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده..
_چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم...
_وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم...
_هرروز دارم بهش فکر میکنم...
_شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم..
_خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست..
_دیگه بهت علاقه ندارم..
_زود قضاوتم کردی..
_تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود...
_همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته ولی الان دیدم زندگیم مث همون فیلماست...
_باید با عکسات روزامو شب کنم...
_ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم..
_هیچوقت فکر نمیکردم دل کندن از یه عشق قدیمی انقدر میتونه سخت باشه..
_این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن..
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃
هدف ما پیشرفت شماست✅
جذب بالای 80 هم داشتم💫
شرایط تبادلاتمون👇🏻
1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه
2_آمارتون بالای 50 باشه
3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید
جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻
تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌
اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558
اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
سربازان رهبر همیشه باید پشت هم باشن💪🏼
«کانال سربازان رهبر» یه موقعیت خوبه که همه جوره شارژت کنه🔋🔋🔋
اینجا ما داریم تمرین میکنیم که بشیم یار کوچیکی از ۳۱۳ نفر یاران صاحب الزمان🌅
انشاءالله🤲🏼
آهای دخترا چادراتونو سر کنید که یواش یواش داره وقت ظهور میرسه!!!
⌈🌿°@sarbazan_valli○°.⌋
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
تو را دوســــ❤️ــــت دارمــ❤️ـــــ
خبر خبر 📣📣📣
اولین چنل سوگل طهماسبی در ایتا ساخته شد 🔔
بازیگر باحجاب و باوقار و باحیا
با وجود فعال ترین ادمین ها و مدیر 😇
بیا و سری بزن به فعالیت ها که دلتو میبرن♥️
دیگه با وجود این کانال لازم نیست اینستاگرام یا تلگرام داشته باشی
پس زود باش سریع عضو شو 😊
استوری و اخبار سریال نجلا را هم با خبر بشید فقط در کانال زیر👇🏻👇🏻👇🏻
محکم بکوب روی پیوستن👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2186739873C29706091e1
منتظر قدوم سبزتان هستیم🍃🍃
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
سلام دنبال کانالی میگردی که رمان داشته باشه😃
و فعالیت هم بکنه😁
این کانال دو تا رمان داره
اولی1⃣
در مورد سه دوست هست🧕🧕🧕 که توی شغلی هستند که کلی خطر تهدیدشون میکنه
اره تو شغل نیروی انتظامی هستند👮♀
تو رمان اتفاقای جذابی براشون میافته
اگه دنبال یک رمان مذهبی📿،عاشقانه💍💋،پلیسی👮♀،طنز🤣 میگردی
این رمان خوراکته
و دومی2⃣
در مورد سریال گاندو هست
اره همون سریالی که یه عالمه طرفدار داره
اینو نمیگم داستان از چه قراره بیا تو کانال خودت بخونش😌🤪
تازه غیر از رمان کلی فعالیت دیگه هم میکنن
و برای درس و مدرسه هم خوبه چون کلیپ تای انگیزشی و مطالب درسی هم داره📒🖊
دیگه منتظر چی هستی
سریع انگشت مبارکتون رو روی لینک پایین بزنید👇
تا داخل کانالی پر از فعالیت بشید
https://eitaa.com/ioioioioiooioio
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
`` بِاسم مَن یُحِبُ و یَعلَمُ الحُب ``
برگشتیم با یه رمان جدید 🎉
نگو که نشناختی ...
همون کانال گاندویی ها ، همون نویسنده ی عشق و جدال😍
آره برگشتیم با داستانی جدید از گاندو
قراره کنار هم کلی اتفاقات جدید رو تجربه کنیم .
فقط بیا و یه کم صبر کن تا ببینی چه هیجاناتی رو قراره با هم بگذرونیم 💥
یه در گوشی بگم ؟
خواهشاً پس انداز کنید که عزم نویسنده راسخه پای همه تون رو به بیمارستان باز کنه 😈
❌ ورود آقایون اکیدا ممنوع ❌
کنارتون هستیم با رمان |• نیم رخ •|
https://eitaa.com/joinchat/933757218C61649e9230
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
الهم عجل لولیک الفرج 🌿🕊
کانالی با موضوع آقامون مهدی (عج)🌿🕊
سربازان مهدی بودن را عشق بالایی میدانیم🌿🕊
به جمع مهدوی ما بپیوندید 🌿🕊
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
سࢪبازان حضࢪت مــهدے(عج)
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤🤲
@sarbazan_mehdy_rez1
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
- حال چگونه پاسخ این انسان هوشمند را بدهم؟🗿😂
#خطاببربرعندازانِمثلاهوشمندددد
بیا چنل زیر تا جوابهای هوشمندانه بقولی🗿🌚
https://eitaa.com/joinchat/888930661C950082d5e6
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
بسم رب دل آرام علی (ع)🧸
سلام به دختر خانم های محجبه✌️
امروز اومدم
کانال دلنوشته های یک دهه نودی🤌💗
رو بهتون معرفی کنم😏
خب این کانال پر از رمان هست🤯
نام رمان های تمام شده:
آزادی
همیشه در معرکه
رمان در حال پارت گزاری:
تلخ و شیرین
خب بریم تیکه ای از رمان تلخ و شیرین رو بخونیم :🤫
#رمان_تلخ_و_شیرین
#پارت۹
بعد باشگاه
بعد حموم داشتم موهام رو خشک میکردم که دیدم یکی داره در میزنه
محمد: میتونم بیام تو
_بفرما
محمد آروم میاد تو و سلام میکنه و روی تختم میشینه
_به به بلاخره بزرگوار به ما هم سری زد
امرتون 😐
محمد آروم گفت: امر خیره
_وات فاز 😂
محمد: شما که ترشیدی برای دوست تون
_خفه
محمد صداش رو صاف میکنه و میگه: ستاره خانم قصد ازدواج دارن🤭
با حرفش سشوار از دستم افتاد
و بی اراده گفتم:
رفیق صمیمیم ستاره رو میگی😱
محمد: اگه مارو نکشی بله🙂
تنها حرفی که زدم این بود:
برو بیرون
صدام رو بردم بالاتر
برووووو بیروننن
محمد هم ناراحت شد و رفت بیرون
رو تختم ولو شدم
بی اراده تو ذهنم اومد:
ولی دیگه زن داداشم رفیق جون جونیمه ها 😂✌️
اومدم بیرون و مامان مریم گفت:
خب شماره خونه ستاره جون رو نمیدین
خنده ریزی کردم و گفتم
وا مگه خودت نداری
مامان لبخندی زد و گفت:
راست میگیا تو با ستاره از ۷ سالگی دوستی
منم با مامانش دوستم😂✌️
خندیدم و باهم شام خوردیم
بعد شام رفتم اتاقم و کتابی که امروز خریده بودم رو شروع کردم خوندن:
اسم کتاب: سیاحت غرب
برشی از داستان:
_من توشه سفر تو را کم میبینم باید چند جمعه اینجا معطل باشی،بلکه از دالغرور دنیا چیزی برایت از دوستان برسد
پیغمبر (ص) فرموده: در سفر هر چه زادو توشه بیشتر باشد بهتر است
من باید بروم برای تو از سلطان دنیا و دین، امیر المومنین (ع) اجازه و جواز عبور بگیرم
چنانچه در بین هفته خبری نرسید، در شب جمعه به پیش خانواده خودت برو،شاید به طلب رحمت و مغفرت یادی از تو کنند.
نزدیک ۴۰ صفحه خوندم و خوابیدم
خب براتون یه پارتش رو گذاشتم
میخوای کلش رو بخونی
بفرما اینم لینک 🥺
https://eitaa.com/joinchat/929366253Cd956440d62
عضو شدی یه سرباز امام زمان رو خوشحال کنی🥺
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
دخترایڪیوتوخوشگل💜🥺
پروف 𝐌𝐎𝐎𝐃میخواــے🌿🥑
'😻✋🏻'◌↯https://eitaa.com/joinchat/3600744803Cabc728805e
میخواۍࢪاز𝐊𝐡𝐚𝐟𝐚𝐧بودنوبہتبگم🤏🏻💍
🐳🍡 ˇˇ!' https://eitaa.com/joinchat/3600744803Cabc728805e
#خزنباشجوینبده😂🌸'𓏲 ִ
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
#معجزه_خدا ❤️🩹✨️
#آنچه در فصل دوم میخوانید
+من الان اینجا ،باورش برام سخته ...
+نمیتونستم درمورد شغلم بهت بگم
+چرا پنهون شدی ؟
+سه سال تمام در عذاب بودم ،اصلا برات مهم بود ؟
+بیشتر از تو برای من سخت بود
+کاش هیچوقت اینکار را نمیکردی
+لعنتی تو قو داده بودی اذیتش نمیکنی
+این بود غیرتت اینکه زنت با تمام دارداش خودش کنار بیاد
+اعتمادی دیگه بهت ندارم
+من ،من عاشقت بودم
+کاش زود قضاوتم نمیکردی
+این حق خواهر من نبود
+کاش حداقل تو یکم درکم میکردی
+تو خیلی وقته برای من مردی
+اما من هنوزم هرشب با فکر تو خوابم میبره
+نههههه خدااااا این حق من نیست
+اما تو برای من معجزه ایی
یه معجزه قشنگ
تو معجزه خدایی ❤️🩹✨️
#دختری که در پیچ و خم های زندگی مشکلات زیادی پیدا میکنه ...
دختری که شفا یافته امام حسینه
دختری که عاشقه
عاشقی که شکست خورده اما بازم مقاومت میکنه
برای خوندن رمان #معجزه خدا
به قلم :الف،ریاحی
به کانال زیر بپیوندید
@mojezechoda