eitaa logo
سلوک تشکیلاتی
3.1هزار دنبال‌کننده
174 عکس
74 ویدیو
1 فایل
سلوک تشکیلاتی | محفلی برای فهم بهتر از تشکیلات ▪️ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید؛ 🌐 @SolookTashkilati (بله، ایتا، اینستاگرام، روبیکا، تلگرام) 🔸️وبسایت: http://www.Karavani.ir 🔹️ارتباط با ادمین: @Inf_solook
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 این غایت از طریق محقق می شود؛ "ٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ يُخْرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَی ٱلنُّورِ" (بقره؛ ۲۵۷) که لازمه آن تحقق و ظاهری و به تبع آن تحقق است. اما از آنجا که پذیرش دین از روی اکراه و اجبار نیست ؛ "لَآ إِكْرَاهَ فِی ٱلدِّينِۖ قَد تَّبَيَّنَ ٱلرُّشْدُ مِنَ ٱلْغَیِّ" (بقره؛ ۲۵۶) لذا اصل دعوت انبیاء و سازوکار حکومت ایشان بر و است ؛ "وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِۦ لِيُبَيِّنَ لَهُمْۖ فَيُضِلُّ ٱللَّهُ مَن يَشَآءُ وَ يَهْدِی مَن يَشَآءُۚ وَ هُوَ ٱلْعَزِيزُ ٱلْحَكِيمُ" (ابراهیم؛ ۴). 🔸 پس خداوند از "تبیّن رشد از غیّ" سخن می گوید یعنی مسیر سعادت و شقاوت توسط شریعت و ولایت الهی واضح و آشکار شده است و حجت تمام شده است. این تَبَیُّن پس از تَبیین دین الهی است؛ لذا اصل "تبیین به لسان قوم" که از آن ناشی می شود وظیفه رسولان الهی و تابعان ایشان است و باید حق و باطل و مسیر رشد و غی برای مردم تبیین شود. 🔸 این تبیین مسیر رُشد از غَیّ لازمه دعوت همه انبیاء و مقدمه خروج از ظلمات به نور است. تبین به زبان مردم جامعه اگر محقق نشود مردم در تشخیص رشد از غی عاجز می مانند و در شرایط غبار آلود فتنه ها به خطا می روند. 🔸 این تبیین مهمترین لازمه خارج کردن مردم از ظلمات به نور از طریق تحقق ولایت الهی است. این سوره مبارکه مصادیقی از تبیین انبیاء به امر الهی برای اقوام خویش را بیان کرده است که برای قابل تعمیم و الگو گیری است. از جمله اینکه پس از بیان امر الهی به حضرت موسی؛ "وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَیٰ بِـَٔايَٰتِنَآ أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَی ٱلنُّورِ" بلافاصله مصادق تبیینی که حضرت موسی (ع) مامور شد برای قوم خود انجام دهد را ذکر می کند. 🔸 اولین مصداق این است؛ "ذَكِّرْهُم بِأَيَّـٰامِ ٱللَّهِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَأَيَٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ" یاد آوری ایام الله که برای کسانی که صبّار و شکور باشند نشانه و آیه ای است که راه را پیدا کنند. 🔸 بعد از آن سیره جهاد تبیین حضرت موسی در عمل به این امر الهی ارائه شده است که تدبر در آن برای روش جهاد تبیین کار ساز است. حضرت موسی برای تذکر به ایام الله نقمت و سختی زمان فرعون و اینکه خداوند چطور آنها را از ظلمات به نور خارج کرد را متذکر می شود؛ "وَ إِذْ قَالَ مُوسَیٰ لِقَوْمِهِ ٱذْكُرُوا۟ نِعْمَةَ ٱللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَیٰكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوٓءَ ٱلْعَذَابِ وَ يُذَبِّحُونَ أَبْنَآءَكُمْ وَ يَسْتَحْيُونَ نِسَآءَكُمْۚ وَ فِی ذَٰلِكُم بَلآَءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ" (ابراهیم؛ ۶). 🔸 در انتهای سوره نیز به این ثمره تبیین به لسان قوم در محورهایی که در سوره تفصیل داده می شود، تحت عنوان بلاغ للناس و انذار و تعلیم و تذکر اشاره می کند؛ "هَٰذَا بَلَاغٌ لِّلنَّاسِ وَ لِيُنذَرُوا۟ بِهِۦ وَ لِيَعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَٰحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُوْلُوا۟ ٱلْأَلْبَٰبِ" (ابراهیم؛ ۵۲). بله | ایتا | تلگرام | روبیکا | اینستاگرام | تارنما 🌐 www.Karavani.ir |
🔸 منظور از اینکه "إِلَيۡهِ يَصۡعَدُ ٱلۡكَلِمُ ٱلطَّيِّبُ" (فاطر؛ ۱۰)، "کلم" جمع "کلمه" است و "کلم طیب" عبارت است از کلام طیب که جلوه اندیشه پاک است. به بیان مرحوم علامه طباطبایی (رض): "مراد از کلم طیب عقاید حق از قبیل توحید است، و مراد از صعود آن‌ تقربش به خدای تعالی است." 🔸 در روایات ذیل این آیه شریفه هم "کلم طیب" به عقاید حقه تطبیق داده شده است. از جمله آنکه امام رضا (ع) فرمود؛ "اَلْكَلِمُ اَلطَّيِّبُ هُوَ قَوْلُ اَلْمُؤْمِنِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللَّهِ، عَلِيٌّ وَلِيُّ اَللَّهِ وَ خَلِيفَتُهُ حَقّاً، وَ خُلَفَاؤُهُ خُلَفَاءُ اَللَّهِ" (البرهان، ج۴، ص ۵۳۹). 🔸 از آنجا که اعتقاد و ایمان اصل وجود انسان را می سازد ، کلمه طیبه به خود مومن هم تعبیر شده است. کما اینکه خداوند متعال حضرت عیسی (ع) را به کلمه الهی معرفی کرده است. (نساء؛ ۱۷۱) در آیه شریفه دیگری این "کلم طیب" را به شجره طیبه تشبیه و آن را توصیف کرده است؛ "أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اَللّٰهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهٰا ثٰابِتٌ وَ فَرْعُهٰا فِي اَلسَّمٰاءِ تُؤْتِیٓ أُكُلَهَا كُلَّ حِينِۢ بِإِذْنِ رَبِّهَاۗ وَ يَضْرِبُ ٱللَّهُ ٱلْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ" (ابراهیم؛ ۲۴و۲۵). 🔸 کلمه طیبه مانند و درخت پاك ویژگی ها و آثارى دارد، از جمله؛ ۱. حیات و رشد داشتن(حیات طیبه): شکوفا کردن توسط دعوت رسول و نبی الهی که همان است. دین و آب حیاتی است برای جوانه زدن و شکوفایی فطرت. ۲. پایه (تنه و ریشه) ثابت و پایدار که منظور انسان است: توحیدی که پایه و باطن همه اندیشه و عمل انسان الهی است. ۳. استخراج فروع و شاخه های متعدد از اصل ثابت ۴. ثمره داشتن در همه حال و فایده داشتن: از جمله سايه‌داری، سرسبزی و طراوتش برای همجوار خود. ۵. از ارض به سماء صعود کردن و حرکت از خاک به افلاک و... 🔸 انسان موحّد نيز هرگز مرده و بیجان نيست و آثار ايمان او دائماً در گفتار و اعمالش آشكار است. اعتقاد او دائمى است نه موسمى و همواره ديگران را به ايمان و معروف دعوت مى‌كند. 🔸 علامه (رض) می فرماید: اين آيه شريفه در باب عمل صالح و علم نافع، كلامى است جامع، كه مى‌فهماند كار هر كلام نيكو يعنى هر اعتقاد حق، اين است كه به سوى خداى عز و جل صعود كند، و صاحبش را به خدا نزديك بسازد، و كار عمل صالح هم اين است اين اعتقاد و علم حق را در بالا رفتن كمك كند، و معلوم است كه بالا رفتن علم اين است كه لحظه به لحظه از جهل و شك و ترديد، خالص گشته و توجه نفس بدان، كامل گردد، و قلب توجه خود را بين علم و چيزهاى ديگر تقسيم نكند، (زيرا اين تقسيم همان شرك مطلق است). پس هر قدر خلوص آدمى از شك و از خطوات شيطان كاملتر شود، صعود و ارتفاع علم شديدتر و سريع‌تر مى‌شود. 🔸 بر اساس آیات قرآن، فرزندان صالح انسان هم عمل او هستند که یا غیر صالح بوده و اگر مومن فرزند صالح داشته باشد ثمره و فرع وجودی او محسوب شده ولی اگر فرزند ناصالح و غیر مومن باشد از شجره طیبه مومن جدا شده و اهل او و فرع او محسوب نمی شود کما اینکه خداوند به حضرت نوح (ع) در مورد فرزندش فرمود؛ "إِنَّهُۥ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَۖ إِنَّهُۥ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ" (هود؛۴۶). 🔸 همچنین اگر مومن با ایمان و عمل خود کسی را هدایت و تربیت به ایمان کند آن فرد پیرو فرع و عمل صالح و ثمره وجودی مومن می شود کما اینکه ابراهیم (ع) پس از سنت گذاری حسنه حج فرمود؛ "فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ" (ابراهیم؛ ۳۶). همچنان که بر اساس روایات، یکی از پدران انسان پدر معنوی و علمی او است. بعلاوه بر اساس روایات کسی که سنت گذاری اجتماعی یا تعلیم باب هدایت می کند، شاگردان و تابعان او عمل صالح او و ثمره وجودی او بلکه امتداد وجودی و شان وجودی او هستند (قبلا در تدبر جزء هفدهم بیان شد).
۲. این تمثیل در سیاق آیات سوره که نفی عبودیت غیر خداوند و اثبات عبادت خالصانه او را دارد، به در تشکیلات اشاره می کند. یعنی اگر رای و نظر افراد بر اساس هوای نفس حاکم بر تشکیلات شد، عامل و خواهد شد. و راه عبور از این اختلاف حاکم کردن امر خداوند و عمل به تکلیف عبودی است. لذا در آیه دیگری در مقابل تبعیت مشرکانه از ارباب متفرق، خداوند واحد را معرفی می فرماید: "ءَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلْوَٰحِدُ ٱلْقَهَّارُ" (یوسف ۳۹) ۳. این تمثیل بیان آیه شریفه دوم این سوره است که می فرماید: "ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُوا۟ مِن دُونِهِۦٓ أَوْلِيَآءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَآ إِلَی ٱللَّهِ زُلْفَیٰٓ إِنَّ ٱللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ.." (زمر؛ ۲) کسانی که اولیائی غیر از خداوند برمی گزینند آنها را عبادت نمی کنند مگر به امید تقرب به خدا.. در حالیکه زهی خیال باطل! آنها چون در مسیر نیستند، اختلاف می کنند و خداوند بین آنها حکم می کند.. پس عامل ، که در تمثیل آیه شریفه تعبیر به پذیرش اولیاء متشاکس شده، اتخاذ ولایت من دون الله بیان شده است. ۴. نکته مهم این دو آیه شریفه این است که پذیرش را عبادت غیر خدا می داند. عبادت مشرکانه ای به خیال تقرب به خداوند! تبعیت از رهبری غیر دینی عبادت غیر خدا و شرک است و این منافی عبادت خالصانه خداوند است که مورد تاکید این سوره است و گاهی این شرک نوعی است! در ذیل آیه شریفه: "ٱتَّخَذُوٓا۟ أَحْبَارَهُمْ وَ رُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ ٱلله" (توبه؛ ۳۱) آمده است که: "لَم يَكُونُوا يَعْبُدُونَهُمْ وَ لَكِنْ كَانُوا إِذَا أَحَلُّوا لَهُمْ أَشْيَاءَ اِسْتَحَلُّوهَا وَ إِذَا حَرَّمُوا عَلَيْهِمْ حَرَّمُوهَا" (وسایل الشیهه ج ۲۷، ص۱۳۴) آنها رهبرانشان را نمی پرستیدند اما چون رهبران دینی آنها تفسیر به رای و اجتهاد به رای می کردند و امر و نهی و حلال و حرامی که می کردند مورد تبعیت واقع می شد، در واقع غیر خدا را رب خود قرار داده بودند! 🔸 در روایات هم آمده است که: "مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ اَلنَّاطِقُ عَنِ اَللَّهِ فَقَدْ عَبَدَ اَللَّهَ وَ إِنْ كَانَ اَلنَّاطِقُ عَنْ إِبْلِيسَ، فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِيسَ" (وسایل الشیعه، ج ۲۷، ص ۱۲۸) یعنی اگر کسی از کلام و نطق دیگری پیروی کند حقیقتا او را عبادت کرده است. حال اگر خود آن گوینده بنده خدا باشد بندگی او بندگی خداست و اگر فرد ناطق بنده و باشد تبعیت از سخن او و بندگی او است. 🔸 پس اگر در بدون نگاه اجتهادی درست، و صرافا با یک ذوق غیر مستند دینی، یک حکمی به دین نسبت داده شد، مثلا بدون توجه به روش صحیح استنباط از منابع دینی در یک حاکم شد، این و عبادت غیر خداست. 🔸 این مساله لزوم حضور مجتهد با تقوای دینی در و یا چنین فردی از دور یا حداقل حاکمیت اندیشه صحیح و اجتهادی یک بر تشکیلات را واضح می سازد! بله | ایتا | تلگرام | روبیکا | اینستاگرام | تارنما 🌐 www.Karavani.ir |
🔸 در سوره مبارکه فصلت می فرماید؛ "قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِيمُوٓاْ إِلَيۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُ..." (فصلت؛ ۶) بگو من هم فقط بشرى هستم مثل شما با اين فرق كه برای هدایت شما به من وحى مى شود پس بدانید که خدای شما معبودى است يكتا پس همه با پایداری و استقامت به سويش رو كنيد و از او استغفار كنيد. این همان دعوت پیامبر به صراط مستقیم است. 🔸 در آیات دیگر سوره مبارکه فصلت ثمره این استقامت را بیان می کند: "إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ" (فصلت؛ ۳۰). بى ترديد كسانى كه در مقابل امر پیامبر (ص) از سوی خداوند به استقامت، گفتند: "پروردگار ما خدا است" ؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند [و مى گويند ] نترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مى دادند، بشارت باد. 🔸 پس ثمره استقامت این است که ملائکه الهی بر ایشان نازل می شوند و آنها را به رفع خوف و حزن بشارت می دهند. از انجا که به بیان قرآن این اولیای الهی هستند که خوف و حزن ندارند و اینان کسانی هستند که به خدا ایمان آوردند و بر این ایمان مراقبه و تقوا داشتند و بشارت ملائکه الهی برای ایشان است؛ "أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ. ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ. لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ..." (یونس؛ ۶۲-۶۴). 🔸 لذا می توان گفت که نتیجه استقامت ایشان اتصال به و نهایتا قرار گرفتن در زمره اولیای الهی است و لذا به بیان مرحوم علامه (رض) ملائکه به ایشان قرابت پیدا کرده و به تایید و تسدید آنها و امداد رسانی ایشان می پردازند. لذا ملائکه بشارت می دهند که؛ "نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ"(فصلت؛ ۳۱). از انجا که ملائکه الهی مدبرات امور عالم هستند، این تنزل ملائکه و ولایت (قرب و اتصال) ایشان به معنای توافق اسباب و سنن الهی حاکم بر عالم هستی با کسانی است که بر طریق الهی استقامت می کنند. 🔸 در ادبیات قرآن، ایمان به ملائکه الاهی در طول ایمان به خداوند و نبوت و.. از لوازم ایمان مومنین دانسته شده است "وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَـٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِ" (بقره؛ ۲۸۵) و باور به سنن الهی حاکم بر حیات انسان و از جمله سنن حاکم بر و ملازم ایمان به ملائکه الهی است. 🔸 نصرت الهی از طریق ملائکه در موارد متعدد آمده است. از جمله در ماجرای جنگ حنین؛ "لَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٖۙ وَيَوۡمَ حُنَيۡنٍۙ.... ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَا" (توبه؛ ۲۵و۲۶) یا در جنگ بدر که به امداد ملائکه توسط جنود ملائکه تاکید می کند؛ "وَلَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ. إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِينَ أَلَن يَكۡفِيَكُمۡ أَن يُمِدَّكُمۡ رَبُّكُم بِثَلَاثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَائِكَةِ مُنزَلِينَ" (ال عمران؛ ۱۲۳و۱۲۴). و نهایتا این سنت امداد ملائکه در جهاد را بیان می دارد که "بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأۡتُوكُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا يُمۡدِدۡكُمۡ رَبُّكُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَـٰٓئِكَةِ مُسَوِّمِينَ" (آل عمران؛ ۱۲۵) یعنی اگر شما و در پيشه كنيد و اهل باشید، و پيوسته پرهيزكار باشيد چون كافران بر سر شما شتابان و خشمگين بيايند!، خداوند براى حفظ و نصرت شما پنج هزار فرشته را با پرچمى كه نشان دار و مخصوص هستند به مدد شما مى فرستد. بر اساس قواعدی که در تدبر در قران در سوره احزاب (جزء ۲۱) ذکر شد، این شامل و نیز می شود. 🔸 شناخت ملائکه الهی و ایمان به آنها از امور مغفول در دینداری امروزین است. ایمان به ملائکه الهی و نصرت الهی از طریق نزول جنود ملائکه الهی از اموری است که در در باید مورد توجه قرار گیرد. بله | ایتا | تلگرام | روبیکا | اینستاگرام | تارنما 🌐 www.Karavani.ir |
؛ 🔸 هر تشکیلاتی و نیاز دارد و و محلی برای تمرین این مسئله است. در بایستی نگاهی طولی به مسئله داشت. این نگاه طولی ضمن دربرگرفتن ، (علیهم‌السلام) و جامعه را نیز در برمی‌گیرد. ▪️گاه در جبهه جنگ یک پیرمرد از یک جوان یا نوجوان فرمانده گردان تبعیت می‌کرد. علما و بزرگان رابطه طولی فرمان یک جوان را با فرمان ولی خدا درک می‌نمودند. ▪️اگر نگاه با در هم تنیده شود آنگاه اثری شگرف در فهم رابطه تشکیلاتی خواهد داشت. نقش امام در امت‌سازی و تشکیلات‌سازی براساس آیات و روایات ما یک نقش بی‌بدیل و غیرقابل انکار است. امامت حق، اگرچه به معنای اتم آن برای معصومین (ع) محقق است اما مفهوم و جایگاه امامت به عنوان پیشوایی یک و تشکیلاتی اختصاصی ایشان نیست لذا قرآن این طلب را به ما یاد می‌دهد که بخواهیم خداوند ما را امام متقین قرار دهد. «وَجَعَلنا للِمُتَقینَ اِماماً» امام تعیین کننده در صلاح و سعادت یک تشکیلات یا فساد و شقاوت آن است. در انقلاب اسلامی هم که یک حرکت تشکیلاتی و اجتماعی گسترده بود، امام خمینی(ره) به عنوان عنصر تعیین‌کننده در این انقلاب است. بله | ایتا | تلگرام | روبیکا | اینستاگرام | تارنما 🌐 www.Karavani.ir |