eitaa logo
مهندسی فرهنگی قزقانچای (صلگرستان)
74 دنبال‌کننده
338 عکس
151 ویدیو
0 فایل
قزقانچای نام رودي که قوم صلگر با فرهنگ و زبان طبری در کنار آن زندگی می کنند .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پژوهش اِدمُلّاوَند
📜 های شفاهی ✍بعضی از این گونه افسانه ها سرتاسر استان رواج دارد و بعضی ها بیشتر در شرق مازندران روایان و خنیاگران می خوانند. منتهی در بعضی از مناطق راوی به خصوص شرق مازندران خنیاگران تمام اشعار آن را به فارسی بیان می کنند یعنی اصالت افسانه ها را حفظ نموده اند. «...آواز مانند آواز فاقد ریتم است. تمامی اشعار نجما به فارسی خوانده می شود و نام شاعر نیز مشخص نیست.» (پهلوان: ۱۳۸۸، ۱۰۱) اما در بعضی از مناطق به خصوص در و حومه ی آن راویان ضمن بیان افسانه اشعار آن را به سه شیوه بیان می کنند: الف: کاملا فارسی است ب: قسمتی از اشعار فارسی و قسمتی مازندرانی یا این که بعضی از واژگان را به فارسی بیان می کنند. پ: اشعار به کلی مازندرانی است. 📌البته این حالت بیشتر به این دلیل است که بسیاری از راویان بر زبان فارسی تسلط ندارند یا آشنایی اندکی دارند. هنگام خواندن شعر را خواسته و ناخواسته تغییر می دهند منتهی این تغییر نه در محتوا و نه در معنی اشعار بلکه در زبان شاعر یا راوی اتفاق می افتد. هر چند همه ی مردم مازندران به راحتی فارسی را می فهمند اما بسیاری از سالخوردگان و بی سوادان و جامعه ی روستایی نمی توانند فارسی حرف بزنند. این مسئله هر چه به مناطق روستایی و کوهستانی آمل و می رسیم بیشتر مشهود است. 🎼۱-نجما خوانی: ✍نجما و رعنا دو دلداده اي اند كه سرگذشت آن ها سينه به سينه بين تمام مردم ايران مي گردد و نقل محافل و مجالس است، و بيشتر هم در مركز و شرق مازندران روايت مي شود. چند تن از پژوهشگراني كه درباره ی موسيقي نجما (نجما خواني) كردند همه گفتند: اشعار نجما كاملا فارسي است (پهلوان ۱۰۱:۱۳۸۸)، (فاطمي ۳۸:۱۳۸۱)، ( قلي نژاد ۳۱:۱۳۷۹) در حالي كه تحقيق ميداني كه نگارنده انجام داد به خصوص در مركز مازندران شعر را به سه شكل متفاوت ضبط و ثبت نموده است: 👈الف: اصولا بسياري از اشعار فارسي كه در نجما خواني روايت مي شود دوبيتي هاي فارسي است و در جاهاي ديگر ايران بين مردم سينه به سينه نقل محافل است: 🌸خوشا روزي كه با هم مي نشستيم قلم بر دست و كاغذ مي نوشتيم 🌸قلم بر دست و كاغذ بر هوا شد مگر خط جدايي مي نوشتيم 🌸نماز شام غريبي رو به من كرد دلم جولان زد و ياد وطن كرد 🌸ندانستم پدر بود يا برادر سلامت باشد هر كس ياد من كرد.(قلي نژاد ۳۳:۱۳۷۹) 👈ب: بعضي از راويان شعر را به دو زبان مازندراني و فارسي توام مي خوانند و روايت مي كنند: 🌸مير آخور: هرس (=صبر کن hərəs ) نجما گل الوون بیارم سر راه تو را قرآن گذارم 🌸ترا به دست یا حق من سپارم خدش (خودت) گفتی من یه خواهری دارم 🌸نجما: میرآخر غلط کردی اسم گرفتی خاخر من تیر اندازی کردی په ی خر من 🌸په ی خر را زدی تا پیکر من خاخر از درد من گا ونه مجنون (نعمتی) 👈پ: بعضي از راويان شعر را كاملا مازندراني مي خوانند: 🌸تره دوش گیتمه وکردمه دشت و کو tərə duš gitəmə ?u kərdəmə dašt ?u ku 🌸تره گهواره ی زرین من دامه تو tərə gahvârəye zarrin mən dâmə tu 🌸اون زمان میون تشت طلا من تره دامه او?un zamân miyune tašte talâ mən tərə dâmə ?u 🌸امروز تو شمشیر کشنی زنی مه کله کا ره?amruz tu šmšir kašni zanni me kalləkâ rə 🌸مه سر در بوره مه کف پاره me sar dar bure me kafe pâ rə 🔎معني: تو را کول می گرفتم ییلاق و یشلاق می بردم، توي گهواره ی زرين تکانت می دادم، توی تشت طلا آبت می دادم، امروز تو شمشیر می کشی می زنی به فرق سرم، از سر تا پایم عبور کند (کمالی) 🌸«اگر عالم بسوزه تره ورمه اگر خدا نكوشه تره ورمه 🌸مره بورد بينه بيشهر زندون زندون جه در امبه باز تره ورمه اگر همه ي دنيا بسوزد با تو ازدواج مي كنم، اگر خدا مرا نكشد، با تو ازدواج مي كنم مرا به زندان بهشر بردند، از زندان بيرون مي آيم و با تو ازدواج مي كنم» (پهلوان ۱۳۸۸: ۴۰۹) https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3455 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 📑 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ ادامه دارد 👇👇
📜 💞 منظومه های چندی در طبرستان قدیم به نام امیری وجود دارد یکی از آنها منظومه امیر و گوهر می باشد که دارای محتوای عشقی می باشد امیر که از طبقات پائین جامعه می باشد عاشق دختر ارباب زاده به نام گوهر می شود ولی خانواده گوهر او را به فردی در سطح خودشان شوهر می دهند ولی عشق امیر و گوهر شعله می کشد و خاموش شدنی نیست لذا پدر گوهر او را مخفیانه به مناطقی دور دست از امیر سکونت می دهد و امیر به همراه مسگرهای قزقانچاهی شهر به شهر و روستا به روستا جویای گوهر می شود تا اینکه در یکی از روستاها گوهر را می یابد گوهر بی خیال از همه جا مس منزل خود را نزد استاد مسگر می آورد وقتی نزدیک می شود تا مس را تحویل دهد با امیر که لباس مسگرهای قزقانچاهی رو پوشیده روبرو می شود امیر در منظومه از زبان گوهر می آورد استا قلی چی ته دس ره علی بیره دس لس هاده مه مرس قلی بیره و امیر که گم شده خود را پیدا کرد در جواب می گوید گوهر گل دیم دگرد بالا خدا ره هارش اینجه تا قزماچاه درازه راه ره هارش قلی نشادر گرون بها ره هارش شو ناختی روز جفا ره هارش نگارش منظومه امیر و گوهر بر اساس نسخه خطی ای که در کتابخانه ملی ایران وجود دارد مربوط به ۱۲۵۸ قمری مطابق ۱۲۲۰ خورشیدی می باشد قسمت‌هایی از این منظومه ضمن تشکر از استاد نادعلی فلاح بدین شرح است 🌸من ندیمه گو نخرده گوگ وره داره mən nadimə gu naxərdə gug varə dâre من ندیدم گاوی که فل نخورده بچه داشته باشد 🌸من ندیمه شی نکرده زن وچه کشه هاید داره* mən nadimə ši nakərdə zan vačə kašə hâid dâre من ندیدم زنی که شوهر نکرده بچه تو بغلش باشد چون دیده بود که او بچه را بغل کرد. گوهر گفت: من به شما نگفتم امیر دست بردار نیست. پس برگردم! گفتند: نه! یک خانم گفت: من جوابش رو می دم! گفتند: چه جوری جواب می دی؟ 🌸گفت: تره کل امیر گننه پازواره tə rə kal ?amir gənnənə pâzəvâre به تو کل امیر پازوار می گویند 🌸بلو تنه میس مرز گینی تیمجاره balu təne mis marz gini timjâre کج بیل در مشت داری تیمجار را کرت بندی می کنی 🌸مردم زن ها دَ شوننه بازاره mardəme zanhâ da šunnənə bâzâre زنان مردم دارند به بازار می روند 🌸کل امیر چه کار مردن زنان داره kal ?amir čə kâre mardəne zanân dâre کل امیر چه کار به زن های مردم دارد 🌸ونه چه انه شه زرد گوهر سر مونه داره vəne če ?anne še zardə guhare sar munə dâre چرا این قدر به گوهر زرد چهره می نازد 🌸[امیر]گفت: آفتاب که زرده شه ورق آسمونه ?âftâb ke zardə ševarqe ?âsəmunə آفتاب که زرد است آسمون زیباست 🌸ماه که زرد کارخنه ی حیرونه mâh ke zardə kârxənəye heyrunə ماه که زرد است آفرینش الهی تعجب برانگیز است 🌸طلا که زرده ونه بها گرونه təlâ ke zardə vəne bəhâ gərunə طلا که زرد است بهایش گران است 🌸گوهر اگه زرده امیر ونه قربونه guhar ?age zardə ?amir vəne qərbunə گوهر اگر زرد چهره است امیر فدایش می شود گوهر برگشت و گفت: هنوز بیشتر کار رو خراب نکرده برگردم برم خونه! آره من برگردم بهتره. باز بیشتر از این چیز نشه! فرهنگی قزقانچای https://eitaa.com/soltan_mohammadreza