eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
شباهت نسبی صورت فلکی اسد با ساختار کبد و صفرا در انسان @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 48} { مسبحات و چاکراها 45} { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 6} ادامه ...👇 7: صورت فلکی میزان : 👇 { صورت فلکی میزان هفتمین صورت از صورتهای دوازده گانه منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است که آفتاب در مهرماه به آن برج می رسد . این صورت میان صورت فلکی سنبله و عقرب قرار دارد و به شکل ترازو تصور شده است . منجمان قدیم برای این صورت فلکی هفده کوکب رصد کرده اند که هشت کوکب از آن در نفس صورت و نه کوکب دیگر خارج صورت قرار دارند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 185) با توجه به شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن برای صورت فلکی برج میزان می توان دو انطباق را در نظر گرفت :👇 الف : کلیه ها : ساختار و عملکرد کلیه ها در بدن انسان شباهت بسیاری به ترازو دارد . اگر به شکل کلیه ها در پهلوها نگاه نمایید . شباهت این عضو را به ترازو درخواهید یافت . کلیه ها در این تطابق دو کفه ترازو می باشند . و رگ های خونی (سیاه رگ کلیوی و سرخ رگ کلیوی ) که وارد کلیه ها می شوند به مثابه دو بازویی است که کفه های ترازو به آن متصل می باشند . اما به غیر از شکل ،👈 عملکرد کلیه ها نیز به ترازو شباهت دارد . خون در مسیر خویش به کلیه ها وارد می شود و مواد زائد آن توسط کلیه ها به شکل ادرار دفع می شود . الله تبارک تعالی در آیه 47 سوره مبارکه انبیا می فرماید : 👇 { وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ (47) و ترازوهاى داد را در روز رستاخيز مى نهيم پس هيچ كس [در] چيزى ستم نمى بيند و اگر [عمل] هموزن دانه خردلى باشد آن را مى آوريم و كافى است كه ما حسابرس باشيم (47) } آری همانگونه که در عالم کبیر اعمال خلایق در روز قیامت توسط ترازو های عدالت حق تعالی سنجیده می شود . در جسم انسان نیز که نسخه ای از عالم کبیر است . کلیه ها به مثابه میزانی (ترازویی) می باشند که خون در مسیر خویش از محل این ترازو می گذرد و وارد آن می شوند و مواد زائدش جدا و به شکل ادرار دفن می شود . نکته 1: پیشتر گفته شد که قلب انسان محلی است که خون در آن حشر (جمع و اخراج ) می شود . حال خون پس از حشر (جمع ) شدن در قلب و سپس حشر دوم (اخراج) در مسیر عبور خویش از کلیه ها (میزان ) می گذرد . رگ خونی آئورت که به کلیه وارد می شود را می توان به مثابه پل صراط دانست و کلیه ها را به مثابه میزان (ترازوی) اعمال . نکته 2 : عزیزان به شباهت های ساختار بدن (عالم صغیر ) با عالم کبیر دقت نمایید . متأسفانه عده ای از روشنفکران معاصر ما در سخنان خویش این آیه و آیاتی نظیر آن را که در قرآن مجید و عزیز آمده ، رویای پیامبر می دانند و قائل به این می باشند که پیامبر در رویای خویش ترازو مشاهده نموده است ولی ترازوی اعمال در عالم واقع هرگز وجود نخواهد داشت . این اساتید غرب زده و به اصطلاح روشنفکر کافی است که به ساختار جسم انسان نگاه نمایند که چگونه اندام های مختلف بدن نموداری از توصیفات قرآن در باب عالم کبیر و ملکوت عالم می باشد . ب : کلیه ها و مثانه (دستگاه ادراری ) علاوه بر شباهت کلیه ها به ترازو . کل دستگاه ادراری یعنی کلیه ها و حالب ها(لوله ای که ادرار را از کلیه به مثانه منتقل می نماید ) و مثانه را نیز می توان شبیه به ترازو دانست . اگر شکل صورت فلکی میزان را ترازویی در نظر بگیریم که کفه پایه شکل نیز دارد . آنگاه می توان مثانه را به مثابه کفه پایینی پایه مانند ترازو و کلیه را دو کفه ترازو و رگ های کلیوی را بازوی ترازو و سرخرگ آئورت و بزرگ سیاهرگ زیرین را تنه ترازو در نظر گرفت . همچنین می توان ترازو را با دستگاه ادراری اینگونه نیز تطبیق داد : 👈 اگر ترازو را معکوس در نظر بگیریم . کلیه ها کفه این ترازو می باشند . حالب ها بازوی این ترازو می باشند و مثانه رأس و سر ترازو می باشد . که بازو ها بدان متصل هستند و رگ های خونی ستون این ترازو می باشند . 8: صورت فلکی عقرب : 👇 { صورت فلکی عقرب هشتمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است و میان دو صورت فلکی میزان و قوس واقع است و آفتاب در ماه آبان به برج عقرب در می آید . اختر شماران قدیم برای صورت فلکی عقرب بیست و یک کوکب در نفس صورت و سه ستاره دیگر خارج از صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 190 ) ادامه دارد ... @soltannasir 🔵🔵🔵🔵🔵
تطابق شکلی کلیه ها با ترازو (برج میزان ) در این تصویر ترازو به شکل معکوس تطبیق داده شده است . که می توان به شکل طبیعی نیز آن را تطبیق داد . هر چند که شکل معکوس شباهت بیشتری دارد . @soltannasir
صورت فلکی میزان در آسمان شب @soltannasir
تصویر تطابق شکلی دستگاه ادراری با ترازو و برج میزان . در این تصویر نیز ترازو شکلی معکوس دارد . که به شکل طبیعی نیز تطبیق تا حدی ممکن است . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 49 } {مسبحات و چاکراها 46 } { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 7} ادامه ...👇 همانگونه که پیشتر گفته شد در کتاب التفهیم آمده برج عقرب دلالت بر 👈عورتها👉 دارد . با توجه به شباهت نسبی صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی عقرب همانگونه که منجمین احکامی گفته اند تا حدی به عورتهای مذکر و مونث شبیه است . الف : اگر به ساختمان عورت مردانه دقت شود . ساختار بیضه ها تا حدی شبیه به دستان عقرب و آلت مردانه تا حدی شبیه به بدن عقرب می باشد . ب : اگر به ساختمان عورت زنانه دقت شود . تخمدان ها شبیه به دستان عقرب . و رحم شبیه به سر و نیم تنه جلویی عقرب . و واژن شبیه بدن و دم عقرب می باشد . 9: صورت فلکی قوس : 👇 { صورت فلکی قوس نهمین صورت از صورتهای فلکی دوازده گانه منطقة البروج یا صورت استوایی است . برج قوس میان دو صورت فلکی عقرب و جدی واقع است و آفتاب در آذرماه به این برج می رسد . این برج نیمی از پیکر اسبی که در قسمت سر شبیه آدمی است با گیسوان فروهشته و تیری در کمان گذاشته و آماده رها کردن است . برج قوس با نامهای رامی و 👈کمان و حتی نیم اسب نیز شناخته می شود . اختر شماران در این صورت سی و یک کوکب در نفس صورت رصد کرده اند و👈 خارج از صورت کوکبی مرصود نیست . } ( نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 196) منجمین احکامی ران ها را به برج قوس و زانوان را به برج جدی که صورت فلکی بعدی است منسوب می نمایند . اما نگاه به این صورت فلکی نشان می دهد شکلی که در اساطیر یونانی برای این صورت فلکی (قوس ) رسم شده است شباهتی به ران ها ندارد . و به سایر اندام های حیطه عورت و ران ها نیز شباهت چندانی ندارد . نتیجه می گیریم که شاید شکلی که یونانیان برای این صورت فلکی رسم نموده اند درست نباشد . بنابراین به جستجو شکل این صورت فلکی در اساطیر سایر ملل می پردازیم . در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی در باب این صورت فلکی اینگونه آمده است : 👇 { این صورت آسمانی از ابتدایی ترین نقوش شناخته شده برای بشر است . در اساطیر سومری و پس آن سمبلی از ایزد جنگ با تیر و کمان بوده است . صورت فلکی قوس منظره عظیمی از کمانداری با بالاتنه انسان و پایین تنه اسب است که کمانی در دست دارد . در حالی که اسطوره شناسان یونانی این حیوان افسانه ای عظیم را در این شمایل می شناختند ، تمدن های جدید تر مثل👈 بابلیان (بابل تمدنی کهن تر و یا قدمت همسان با یونان دارد ) آن را ایزدی با 👈دو بال و 👈سر شیر فرض می کردند . در افسانه های یونانی ، اغلب اوقات او را در جایگاه شارون یعنی عاقل ترین «قنطورس» (نام موجود اسب انسان ) می شناختند . به باور آن ها او کمانش را به طرف 👈عقرب هدف گیری کرده است . البته این تفکر افسانه ای به دوره سومریان باز می گردد . با وجود این توصیف ، آن چیزی که بیشترین مقبولیت را دارد ، تعیین هویت شارون با صورت فلکی نیمه انسان و نیمه اسب است . شارون محترم ترین معلم و آموزگار برای ایزدان بزرگی چون خدای طب و قهرمانان و فاتحان یونانی از جمله تسیوس ، آشیل ، جیسون و هرکول بود . البته شایان ذکر است که برخی دیگر ، این صورت فلکی را مانند یک 👈قوری عظیم می پنداشتند که بر 👈دم عقرب آب جوش می ریزد و راه شیری همچون بخاری از لوله قوری خارج می گردد . } (کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 43) علاوه بر اساطیر نامبرده شده در اسطوره آیین مهر پرستی نیز میترا ( ایزد خورشید ) در نقش شکارچی 👈سوار بر👈 اسب با 👈 کمان دیده می شود : 👇 { میترای شکارچی : 👈 شهر دورل _اوروپوس (Dura _Europos ) در کنار فرات ، بین سال های 165 و 256 میلادی ، مرز پایدار روم در برابر پارت ها بود . این شهر با اعزام دو گروه لژیون و نیروی کمکی ، و پیش از همه ، تیراندازان سوری ، تسخیر شده بود . در کاوش های یک مهرکده ، نقاشی هایی به نسبت سالم یافت شد . در دو نقاشی ، ایزد میترا در جامه ی ایرانی و به صورت👈 سواری تیرانداز تصویر شده است که در حال تیراندازی به جانورانی است که از برابرش می گریزند . تیرهای رها شده ایزد ، بی آنکه خطا بروند ، بر پشت شکارها نشسته اند . ...} ( کتاب میترا آیبن و تاریخ صفحه 13) همچنین : 👇 { جنگ افزار ویژه ایرانی کمان بود و در آیین راز ورزی میترا نیز به مقام پارسی (مقام پنجم آیین میترا ) تعلق داشت . شکار در نوع بزرگ خود در ابتدا با کمان امکان پذیر شده است . } (کتاب میترا آیین و تاریخ صفحه 130 و 131) ادامه دارد ... @soltannasir
تصویر شباهت نسبی عقرب به آلت تناسلی مردانه و زنانه @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 50} { مسبحات و چاکراها 47} { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 8} ادامه ...👇 نکته : ماجرای شکار میترا با تیرو کمان می تواند نشانه ای از گذر خورشید از صورت فلکی قوس نیز باشد . حال به تطبیق شکلی صورت فلکی قوس با اندام های بدن می پردازیم : 👇 با نگاه به اندام های بدن ، در نگاه اول شکل👈 لگن بیش از همه شبیه به ساختار قوس ( کمان ) می باشد . البته این شباهت نسبی است . اگر صورت فلکی قوس را آنگونه که دانشمندان نجوم جدید رسم می نمایند و تنها کواکب روشن این صورت فلکی را به یکدیگر متصل می نمایند . تصویری که به وجود می آید بی شباهت به ساختار قوسی شکل لگن نیست ! ( در ادامه درتصاویر این تطابق را ملاحظه خواهید نمود ) اما اگر صورت فلکی قوس را به شکل قدما (نیماسب یا قنطورس ) رسم نماییم . در نگاه اول این صورت فلکی شباهت به ساختار لگن ندارد . اما با اینحال اگر به استخوان لگن از زاویه خارجی نگاه نماییم . شکل این استخوان تا حدودی به شکل نیماسب با کمان می باشد . استخوان نشیمنگاهی با حفره حقه در استخوان لگن سوراخ سدادی را تشکیل می دهد که این سوراخ سدادی بسیار به کمان شباهت دارد . اگر در تصویر استخوان لگن به محلی که با نام برجستگی عانه مشخص شده دقت نمایید . شبیه به پای نیماسب می باشد که بالا آمده و کنار کمان است . و قسمت برجستگی استخوان نشمینگاهی در سمت مقابل به سر نیماسب تا حدی شباهت دارد . ( در ادامه در تصاویر این تطابق را مشاهده می نمایید ) نکته : فقیر از بین این دو تطابق ، تطبیق دومی را بیشتر می پسندم . اما بعد : 👈 پیشتر در بحث مربوط به صورت فلکی جبار گفته شد که صورت فلکی مار افسای یا حوا نیز سابقا در برج قوس بوده و هم اکنون نیز در آذر ماه رویت می شود . اما توضیح صورت فلکی مارافسای یا حوا : 👇 { صورت فلکی حوا و حیه سیزدهمین و چهاردهمین صورت از صورتهای فلکی شمالی است که آن را مار و مار افسای نیز گفته اند . منجمان آن را به صورت مردی تصور کرده اند که با دو دست ماری را گرفته و سر مار بالاتر از مار افسای واقع شده است . اختر شماران برای مار افسای بیست و چهار کوکب در نفس صورت و پنج کوکب در خارج صورت و برای مار هجده ستاره در نفس صورت رصد کرده اند . سر حیه به سوی اکلیل شمالی مایل شده است و الجاثی علی رکبتیه نزدیک ترین صورت فلکی به حواست و در👈 غرب آن در منطقه البروج صورت فلکی عقرب واقع است و عقاب نزدیک ترین صورت فلکی به دم مار است . کوکب سر حوا که به نام راعی (شبان ) خوانده می شود با دو کوکب نسر طایر و نسر واقع مثلثی نزدیک به مثلث متساوی الساقین را به وجود می آورند . کوکب راعی را کوکب👈 رأس الحوا نیز می خوانند و آن را بر اسطرلاب ها نیز نقش می کنند . ستاره ای را که بر پیچ خوردگی گردن حیه است «عنق الحیه » خوانند و بر اسطرلاب ها نیز نقش می کنند . عرب ستارگانی را که از نزدیک بن گردن حیه آغاز می شود و بر دست چپ و عضد و مرفق و هر دو منکب صورت فلکی الجاثی علی رکبتیه می گذرد و تا دو ستاره روشن جنوبی صورت شلیاق می رسد نسق شامی گویند و پنج ستاره موجود در پیچیدگی گردن مار و دو ستاره دست حوا که مار را گرفته و ستاره کناری آن از حیه و دو ستاره دو زانوی حوا و چهار ستاره مجتمع در پای راست مارافسای را نسق یمانی گویند و آن قسمت از آسمان را که میان نسق شامی و نسق یمانی جای دارد روضه یا مرغزار می گویند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 96) همچنین در کتاب «اساطیر یونانی و صور فلکی» در صفحات 79 و 80 در باب صورت فلکی مار افسای و مار آمده است : 👇 { یونانیان باستان مارافسای را ایزد باهر طب و سلامتی می دانستند که ماری در دست داشت و حتی تا به امروز هم مار و مارافسای در کنار یکدیگر سمبل علم پزشکی باقی مانده اند . در میان نقوش آسمانی ، مار از این رو که به دو بخش کاملا مجزا تقسیم می شود منحصر به فرد است . سر مار در سمت غرب و دم مار در شرق قرار گرفته ، در میان این دو قسمت جداگانه صورت فلکی مار ،صورت فلکی مارافسای قرار دارد . «سرپرنس» ماری است که مار افسای ، رام کننده مارها آن را به چنگ آورده است . او که ابتدا قصد کشتن مار را داشت ، بعدها شدیدا به او وابسته شد . در واقع دو صورت فلکی مار و مارگیر در شکل یک صورت فلکی ، یعنی مار _ مارگیر به حساب می آیند . بنا به افسانه ها 👈 اسکلپیوس ایزد طب ، راز بزرگ 👈حیات و بقا را از یک👈 مار آموخت که به وسیله شاخ و برگ و بوته ها شفا می داد ، پیش از این ها اسکلپیوس قصد کشتن مار را داشت . البته در برخی نسخ آمده که شارون دانشمند اسب پیکر به اسکلپیوس رازهای علم پزشکی را آموخته بود . اسکلپیوس یا اسکولاپ _نام امروزی آن _ حتی قادر بود مردگان را زندگی ببخشد . } ادامه دارد ... @soltannasir
تصویر تطبیق نسبی صورت فلکی قوس با ساختار لگن در انسان . البته این تطبیق زمانی می تواند درست باشد که بخشی از ستاره ها را بیرون این صورت فلکی در نظر بگیریم . @soltannasir
تصویر صورت فلکی قوس یا نیماسب که به این موجود در اساطیر یونانی قنطورس یا سانتور می گویند . @soltannasir
تصویر تطابق صورت فلکی قوس یا نیماسب با استخوان لگن از زاویه خارجی . کمان تا حدی شبیه سوراخ سدادی و برجستگی عانه شبیه به پای جلوی اسب می باشد . @soltannasir
@soltannasir {پاسخ به سوالات 51 } { مسبحات و چاکراها 48 } { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 9} ادامه ...👇 { ... مردگان را زندگی ببخشد . هنگامی که عقرب ، شکارچی را نیش زد ، آسکلپیوس خواست تا او را از مرگ حتمی برهاند ، که این امر به هر حال موجب خشم و غضب ایزد جهان زیر زمین ، هادس گردید . به علت استفاده از مراقبت های اسکلپیوس انسان ها نامیرا شدند و زئوس از ترس گسترش این موضوع ایزد طب را با آذرخش کشت و برای احترام به اعمال نیکوی این ایزد ، او را در بهشت جای داد . و در انتها ، اسطوره ای که منحصرا به👈 مار مرتبط است می گوید که آپولون برای به دست گرفتن هدایت و کنترل معبد اراکل در دلفی با 👈مار پیتون کشتی گرفت . پیتون در اساطیر یونانی 👈 مار بزرگی است که پسر گایا _زمین_ بود ، گویا زایش او پس از سیل و طغیان عظیم اولیه در اثر آمیختن گل و لای و لجن اتفاق افتاد . این هیولا در نزدیکی دلفی در یک غار در کوه پاراناس زندگی می کرد و نگهبان معبد دلفی بود . آپولون او را با خشونت به قتل رساند و ادعا کرد که اراکل برای اوست ، پس از این داستان ، آپولون خود را هاتف خواند . زئوس هم جسد مار نگهبان را در آسمان نهاد } ( کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحات 79و 80 ) با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن ، صورت فلکی مار و مار افسای یا حوا نیز به استخوان لگن و دنبالچه تا حدی شباهت دارد . اگر به شکل این صورت فلکی دقت شود و آن را معکوس فرض نماییم . نیم تنه بالایی بدن مار افسای یا حوا به استخوان خاجی و دنبالچه ای شباهت دارد . و پایین ترین بخش استخوان خاجی به مثابه کوکب رأس الحوا در سر مار افسای می باشد . و نیم تنه پایینی بدن مار افسای به مثابه مهره های کمری می باشد . و مار نیز به مثابه قوس لگن می باشد . البته این تطابق به مانند بعضی دیگر از تطابق ها چندان قوی نیست . علتی که این صورت فلکی نیز به لگن منسوب شد . این است که در جایگاه برج قوس نشسته است . در باب تطبیق صورت فلکی مار و مارافسای احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صورت فلکی مار را به ستون فقرات منسوب نماییم . زیرا شکل ستون فقرات بسیار به مار شباهت دارد . در توضیحات صورت فلکی مار و مارافسای گفته شد که این دو (مار و مار افسای ) صورت فلکی جدای از یکدیگر بوده اند که با یکدیگر ادغام شده اند . بنابراین ممکن است مار منسوب به ستون فقرات باشد و مار افسای تطابقی نداشته باشد !!! فارغ از درست یا غلط بودن این تطبیق همانگونه که گفته شد ستون فقرات بسیار به👈 مار شباهت دارد . همچنین می دانیم که در سیستم های تانترای شرقی نظیر یوگا و لامائیسم بودایی استخوان دنبالچه مرکز نیروی عظیم کندالینی می باشد که به شکل 👈 ماری خفته یا چنبره زده ترسیم می شود . نکته 1 : صورت فلکی شجاع نیز شبیه به مار می باشد و ممکن است . شکل مار مانند ستون فقرات ، در ارتباط با این صورت فلکی شکل گرفته باشد . نکته 2: آنچه مسلم است ستون فقرات به عنوان یک عضو مهم در بدن انسان نمی تواند با صورت فلکی ای در آسمان مرتبط نباشد !! 10: صورت فلکی جدی : 👇 { صورت فلکی جدی دهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است . این برج بین دو صورت فلکی قوس و دلو واقع شده است و آفتاب در دی ماه به آن می رسد . منجمان قدیم بیست و هشت کوکب در نفس صورت جدی رصد کرده اند و در خارج از صورت ستاره ای مرصود نیست } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 201) نکته 3 : صورت فلکی برج جدی به صورت بزغاله ای است که دمی به شکلی ماهی دارد . گفته شد که منجمین احکامی زانو را منسوب به برج جدی می نمایند ! و ران را به برج قوس ! در باب صورت فلکی برج قوس(نیماسب) و شباهتش به استخوان لگن سخن گفتیم . علی القاعده باید صورت فلکی برج جدی از منطقه پایین لگن شروع شود . با نگاه به صورت فلکی جدی در می یابیم که شکل این صورت فلکی به 👈 استخوان ران شباهت دارد . 👈دم ماهی شکل جدی که با یک 👈پیچ خوردن انتهایی ترین بخش این صورت فلکی نمی باشد به 👈 بخش👈 تروکانتر بزرگ استخوان ران شباهت دارد . و بخش 👈پیچ خورده دم جدی به 👈 سر استخوان ران شباهت دارد . و سر و پاهای جلویی جدی به 👈کندیل داخلی و 👈خارجی استخوان ران شباهت دارد . و فاصله بین پاها تا سر به👈 شیار بین کندیلی شباهت دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑
تصویر شباهت نسبی صورت فلکی مار و مار افسای به استخوان لگن و دنبالچه که همانگونه که گفته شد . این تطبیق چندان قوی نیست . @soltannasir
تصویر شباهت صورت فلکی جدی به استخوان ران زائده تروکانتر بزرگ در گوشه بالایی به دم ماهی مانند جدی شبیه است و سر استخوان ران به بخش پیچ خورده دم و سر و پاهای جدی شبیه به کندیل استخوان ران @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 52 } { مسبحات و چاکراها 49 } { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 10} ادامه ...👇 1: صورت فلکی دلو : 👇 { صورت فلکی دلو یازدهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است و آفتاب در بهمن ماه به آن می رسد . برج دلو میان دو برج جدی و حوت واقع است و منجمان آن را به صورت مردی بر پای ایستاده تصور کرده اند که هر دو دست خود را باز کرده است و در یک دست کوزه ای دارد و آن را نگونسار نگه داشته است و آبش ریخته و تا زیر پاهای او امتداد یافته است . اختر شماران قدیم برای این صورت فلکی چهل و دو کوکب در نفس صورت و سه کوکب در خارج صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 207) عالمان علم نجوم احکامی دو ساق را در بدن منسوب به برج دلو می نمایند . با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی دلو به استخوان های ساق شباهت نسبی دارد . اگر به تصویر این صورت فلکی دقت شود . بدن مردی که ایستاده است تاحدی شبیه به 👈 استخوان درشت نی می باشد . و کوزه و آب ریخته شده از آن به👈 استخوان نازک نی شباهت دارد . و آب ریخته شده ای که در زیر پای مرد صاحب دلو جاری شده به استخوان👈 تالوس شباهت دارد . که بین استخوان درشت نی و پاشنه قرار دارد . 12: صورت فلکی حوت : 👇 { صورت فلکی حوت دوازدهمین صورت از صورتهای منطقة البروج یا برج های استوایی است و آفتاب در اسفندماه به آن برج در می آید . صورتهای فلکی حوت میان دو صورت فلکی دلو و حمل واقع است و آن را به شکل دو ماهی تصور کرده اند که دم آنها با رشته ای بلند از ستارگان به هم پیوسته اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 213) ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم دو پاشنه را به برج حوت منسوب می نماید . و ابونصر حسن بن علی قمی در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92 می نویسد : 👇 { الحوت : وی را هر دو پای و اطرافش و عصبهایش [می باشد] . } هر دو نظر خالی از اشکال نیست . با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن با نگاه به ساختار پاها آن را شبیه به ماهی می یابیم . اگر به شکل استخوان های پا نگاه نمایید استخوان 👈پاشنه پا شبیه به 👈سر ماهی و استخوان های 👈انگشتان پا شبیه به 👈دم ماهی می ماند . ادامه دارد ... @soltannasir 🌛🌛🌛🌛🌛
تصویر شباهت نسبی استخوان های ساق پا به صورت فلکی دلو ، درشت نی بدن مرد . و دلو و آب ریخته شده شبیه نازک نی و آبی که در پایین بدن مرد هست شبیه به استخوان تالوس است که در تصویر نیست . @soltannasir
تصویر شباهت نسبی صورت فلکی حوت به ماهی @soltannasir
تصویر استخوان های پا استخوانی که پایین استخوان درشت نی و نازک نی و بر روی استخوان پاشنه قرار گرفته استخوان تالوس است که به مثابه آب ریخته شده در پایین مرد صاحب دلو است . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 53 } { مسبحات و چاکراها 50} { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 11 } ادامه ...👇 از نظریه شباهت به اندام های بدن سخن گفتیم . بعضی از تطابق ها بسیار قوی و بعضی دیگر متوسط و شاید ضعیف بودند. در مجموع اگر هر شخصی با دیده انصاف به این تطابق ها نگاه نماید . به تاثیر صور فلکی دایرة البروج در شکل گیری اعضای بدن انسان پی خواهد برد . در این تطابق ها بعضی نظرات پیشینیان نقد و بررسی و تصحیح شد . اما با اینحال نمی گویم که همه آنچه فقیر می گویم صحیح است و نظرات پیشینیان اشتباه می باشد . اما از خوانندگان نیز این خواهش را دارم که مطلب پیشینیان را به عنوان یک امر مسلم و قطعی قلمداد ننمایند . امیدوارم که خوانندگان با دیده انصاف نسبت به این تطابق ها نگاه نمایند . آنچه مسلم است باید این نظریه( موارد اختلافی نسبت بروج به کواکب با نظرات پیشینیان ) سالها در زایچه نجومی افراد مورد بررسی قرار گیرد تا نقاط قوت و ضعف آن بررسی شود . فقیر 👈کتب پایه ای و مهم نجوم👈 غربی و 👈هندی را در علم نجوم احکامی مطالعه ننموده ام .(کتب پایه ای و مهم نجوم هندی و غربی متاسفانه در بازار کتاب ایران یافت نمی شود و به زبان فارسی ترجمه نشده اند ) اما در باب تا آنجا که کتب علمای فن را مطالعه نموده ام . اکثر علما نظرات پیشینیان را در باب احکام و نسبت ها نقل نموده اند . و در باب علت وضع این احکام و چرایی نسبت ها تحقیق ننموده اند . ( بیرونی یکی از معدود کسانی است که تنها در مواردی اندک سوالات و اشکالاتی را مطرح نموده است . ) نکته : باید نظر پیشینان در علوم مختلف از جمله نجوم احکامی و چرایی آنها بررسی شود . و اشتباهات گذشتگان در این باب تصحیح شود . تنها در این صورت است که ما خواهیم توانست به ترسیم نقشه جهان معنوی دست یابیم و در همه شاخه های متافیظیک جایگاه رفیع گذشته خویش را بار دیگر احیا نماییم و از درجا زدن در اندیشه پیشینیان رها شویم . همچنین همانگونه که ملاحظه نمودید . احکام نجومی 👈ارتباط تنگاتنگی با دارد . و تا آنجا که فقیر بررسی نموده ام علمای علم نجوم احکامی ما ، بیشتر احکامی که برای کواکب در نظر گرفته اند . با اساطیر یونانی منطبق می باشد . و علت این مسئله ترجمه آثار یونانی به زبان عربی می باشد که در دوره خلفای اموی به شکل پراکنده و در دوران خلفای عباسی به شکل گسترده انجام شد . البته بخشی از احکام نجوم اسلامی نیز ریشه های آن به نجوم هندی و اساطیر آن مرتبط است . اما اینکه چرا دانشمندان نجوم اسلامی در باب اساطیر کواکب صحبت ننموده اند . علت آن یا بدلیل جو بسته جامعه اسلامی در آن دوران بوده است . که ممکن بود این دانشمندان توسط فقهای درباری تکفیر شوند . و یا بدلیل آن بوده که در متون یونانی ای که به عربی ترجمه شده مربوط به عصری بوده که اسطوره های آسمان شب فراموش شده بودند . فقیر نظر دوم را بیشتر می پسندم . زیرا اگر در متون یونانی در باب اساطیر صریح و واضح توضیحاتی بیان شده بود . باید در آثار نجوم اسلامی به وضوح بدین مسئله ولو اندک اشاره میشد . البته باید بگویم که این مسئله نیاز به بررسی های بیشتر دارد . نکته 2: اما تطبیق متفاوت در فهم اسطوره نیز به ما کمک می نماید . من باب مثال تطبیق برج ثور با استخوان اسفنوئید به ما کمک نمود تا درک مناسبی نسبت به اسطوره ایسیس و تاج به شکل گاو این ایزد بانو_ که انجمن های مخفی علاقه خاصی به وی دارند . _ داشته باشیم . تطبیق برج قوس با استخوان لگن و بدنبال آن تطبیق برج جدی با استخوان ران به ما کمک می نماید . فهم درستی از جهان زیرین داشته باشیم . در اساطیر جهان به سه بخش جهان زیرین و جهان میانی (روی زمین و آنچه بین آسمان و زمین است ) و جهان آسمانی تقسیم می شود . در بدن انسان نیز پاها به مثابه جهان👈 تاریک زیرزمین می باشند . و در دروس استخوان ران به برج جدی و استخوان ساق به برج دلو منسوب شد . که کوکب هر دو برج کوکب ، زحل می باشد . و می دانیم که کوکب زحل نحس اکبر و رنگ آن سیاه است . و در اسطوره نیز جهان زیرین جهانی تاریک است . همچنین در اساطیر یونانی کرونوس ( زحل ) توسط پسر خویش زئوس (مشتری)به تارتاروس که عمیق‌ترین نقطهٔ هادس (جهان زیرین )است. تبعید شد . همچنین در اساطیر سومری ایزد بانوی اینانا به عالم زیرین سفر می نماید . و پس از گذشتن از هفت دروازه جهان زیرین ، کشته می شود و سپس با آب حیات زنده می شود و از جهان زیرین بیرون می آید . می دانیم که اینانا منسوب به کوکب زهره است و شرف زهره در برج حوت است که از بروج آبی می باشد و پاها که آخرین عضو بدن(جهان زیرین) می باشد منسوب به برج حوت است . یعنی درست همان نقطه ای از جهان زیرین که اینانا در آن احیا می شود . ادامه دارد ... @soltannasir ⭐⭐️⭐️⭐️⭐️⭐
@soltannasir با سلام خدمت خوانندگان عزیز و گرامی با توجه به بعضی سوالات و شبهات پیش آمده باید بگویم که مطالب کانال تلگرامی سلطان نصیر در صفحه ای در اینیستا گرام و صفحه ای در فیس بوک و وبلاگی کپی می شود . اما این صفحات و وبلاگ زیر نظر فقیر اداره نمی شوند . فقیر از عزیزانی که زحمت می کشند و مطالب کانال را در محیط های مجازی دیگر برای مخاطبین ارسال می نمایند تشکر و قدردانی می نمایم . اما با اینحال برای پاسخ به بعضی شبهات باید بگویم فقیر تنها نویسنده همین کانال تلگرامی هستم و تنها 👈این کانال👉 زیر نظر بنده اداره می شود . و تنها راه ارتباطی با فقیر جیمیل زیر می باشد : 👇 Soltan313nasir@gmail.com با تشکر : نویسنده سلطان نصیر
@soltannasir { پاسخ به سوالات 54 } { مسبحات و چاکراها 51 } ادامه ...👇 پس از بیان شباهت صور فلکی به اندام های بدن به سراغ ایزد آناهیتا می رویم . گفته شد که ایزد آناهیتا به غیر از آنکه از ایزدان کوکب زهره است . ایزد باروری نیز می باشد. که نطفه مردان و رحم زنان را پاک می نماید . عزیزان توجه داشته باشید پاکی و طهارت توسط عنصر آب انجام می شود که آناهیتا ایزد آن است . از سویی دیگر گفته شد که اندام های جنسی در بدن با برج عقرب مرتبط می باشند . و شکل عقرب مانند دارند . همچنین برج عقرب از بروج آبی می باشد . که آناهیتا ایزد آن است . در کتاب اوستا بخش یشت ها فصلی که به توصیف و ستایش ایزد آناهیتا می پردازد 👈 آبان یشت 👉 می باشد . و نام هشتمین ماه در گاهشماری ایرانی نیز 👈آبان است . و برج هشتم نیز برج عقرب است . این بدان معنا است که محل قرار گیری ایزد آناهیتا در بین بروج ، برج عقرب است که از بروج آبی و کنترل کننده اندام های جنسی است . و اینگونه مشخص می شود چرا ایزد آناهیتا به عنوان یک ایزد آب ، ایزد باروری است و نطفه مردان و رحم زنان را پاک می نماید . همچنین می دانیم که برج عقرب به کوکب بهرام یا مریخ منسوب است .و ایزد بهرام و مریخ خدای جنگ می باشند . و اینجا نکته جالبی وجود دارد . و آن این است که ایزد آناهیتا در اساطیر ایرانی به جنگجویان کمک ویژه می نماید . در کتاب اوستا بخش یشت ها آمده : 👇 { کرده 9 👈« ... 33: برای او فریدون پسر آثویه از خاندان توانا در (مملکت) چهار گوشه (ورنه) صد اسب ، هزار گاو ، ده هزار گوسفند قربانی کرد. 34: و از او درخواست این کامیابی را به من ده ، ای نیک ، ای تواناترین ، ای ناهید که من به اژی دهاک(ضحاک) سه پوزه ، سه کله شش چشم هزار چستی وچالاکی دارنده 👈 ظفر یابم . به این دیو دروغ بسیار قوی که آسیب مردمان است ، به این خبیث و قویترین دروغی که اهریمن به ضد جهان مادی بیافرید تا جهان راستی را از آن تباه سازد و که من هر دو زنش را بربایم ، هر دو را سنگهوک و ارنوک را که برای توالد و تناسل دارای بهترین بدن می باشند ، هر دو را که برای خانه داری برازنده هستند . 35: او را کامیاب ساخت ناهید ، کسی که همیشه خواستاری را که زور نثار کند و از ره راستین فدیه آورد کامروا می سازد . برای فروغ و فرش من او را با نماز بلند می ستایم . » کرده 10 👈« 37: برای او نریمان گرشاسب روبروی دریاچه پیشینه ، صد اسب ، هزار گاو ، ده هزار گوسفند قربانی کرد . 38: و از او درخواست . این کامیابی را به من ده ، ای نیک ،ای تواناترین ، ای ناهید که من به (گندرو ) زرین پاشنه در کنار دریای موج زن فراخکرت 👈ظفر یابم که من (در روی این زمین ) پهن و گرد و بیکران در تاخت به خانه مستحکم دروغ پرست نتوانم رسید . 39: او را کامیاب ساخت ناهید ، کسی که همیشه خواستاری را که زور نثار کند و از ره راستین فدیه آورد کامروا می سازد . برای فروغ و فرش من او را با نماز بلند می ستایم ... » } (کتاب اوستا ، کتاب یشت ها، آبان یشت ) نکته : علاوه بر جنگجویان ، شهریارانی نظیر جمشید و کیخسرو و ...نیز برای ایزد قربانی می نمایند و این ایزد خواسته آنان را برآورده می کند .و این همان معنی است که ایزد آناهیتا عزت می دهد . و با اسم عزیز که از اسمای آبی است در ارتباط است . اما همتای سومری وی ایزد بانوی و همتای بابلی وی الهه ایشتار ایزدانی جنگجو می باشند . که پیشاپیش لشکریان حرکت می نمودند و آنان را به جنگ نمودن تشویق می کردند . و به پیروزی لشکر پرستندگان خویش بر لشکریان دشمن کمک می نمودند . در شهرستان سر پل ذهاب در استان کرمانشاه سنگ نگاره ای به زبان اکدی وجود دارد که متعلق به پادشاه معروف سلسله «لولوبی ها » یعنی «آنوبا نی نی» می باشد : 👇 { پادشاه در حضور الهه که او را بر دشمنان فیروزی بخشیده است . ایستاده و پا را بر تن دشمنی که بر زمین افتاده نهاده است .«طرز لباس و زینت جامه پادشاه و الهه بخوبی نمایان است» این خدا بدستی نیزه ای گرفته و بر آن تکیه کرده است . بدست دیگر طنابی گرفته و می خواهد به لب یکی از اسیران ببندد اسیران همه برهنه هستند و دستشان را بر پشت بسته اند و آنها را به وسیله حلقه ای که از لب گذرانیده اند مثل حیوانات مهار کرده اند این کتیبه سابقا خطوط بسیاری داشته ولی باران نیم آن راشسته و از میان برده است ترجمه آن را از روی کارهای پرشیل در اینجا به اختصار می آوریم : 👈 « ستون 1: آنوبانی نی پادشاه توانا پادشاه لولوبی نقش خود و نقش الهه ایشتار را در کوه با تیر «Batir» رسم کرده است و آنکس که این نقوش و این لوح را محو کند بنفرین و لعنت 👈آنو و 👈آنوتوم و👈بعل و 👈بلیت و 👈رامان و 👈ایشتار و 👈سین و 👈شمش ... گرفتار با دو نسل او بر باد رواد ...! » }( کتاب تاریخ مفصل کرمنشاهان جلد 4 صفحه 45 ) @soltannasir
تصویر سنگ نگاره پادشاه تمدن لولوبی آنوبانی نی ها و الهه نی نی (نانایا) مرتبط با زهره در شهرستان سر پل ذهاب استان کرمانشاه با قدمتی حدود 4000 سال @soltannasir
بازسازی تصویر سنگ نگاره شاه لولوبی ها آنوبانی نی در کنار او الهه نی نی (نانایا) مرتبط با زهره ایستاده و اسیران جنگی را به پیش وی آورده شهرستان سرپل ذهاب استان کرمانشاه قدمت حدود4000 سال @soltannasie
مقاله ای درباره 👆 نگاره سنگی آنو بانی نی و تخریب این اثر بدلیل بی توجهی مسئولین امر . منبع : خبر گزاری مهر @soltannasir