eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir (بسم الله الرحمن الرحیم ) {و يوم یحشرهم و ما يعبدون من دون الله فيقول انتم اضللتم عبادي هولا ام هم ضلوا السبيل (17) قالوا سبحانك ما كان ينبغي لنا ان تتخذ من دونك من اولياء و لكن متعتهم و اباءهم حتي نسوا الذكر و كانوا قوما بورا (18)} (فرقان ) { و روزی که آنان را با آنچه به جای خدا (اله ها و الهه ها ) می پرستند محشور می کند پس می فرماید : آیا شما این بندگان مرا به بیراهه کشانیدید یا خود گمراه شدند (17) می گویند پاک و منزهی تو ما را نسزد که جز تو برای خود دوستی بگیریم , ولی تو آنان و پدرانشان را برخوردار کردی تا یاد تو را فراموش کردند و گروهی هلاک شده بودند (18) @soltannasir این دو آیه نیز حجت را تمام می نماید . روز قیامت خدایان مشرکین محشور می شوند و مورد باز خواست حق تبارک و تعالی قرار خواهند گرفت بدیهی است که مجسمه مورد بازخواست قرار نخواهد گرفت در ادامه در آیات پایانی سوره فرقان خداوند وصف متقین و مومنین (عباد الرحمن ) را می فرماید نکته ای تامل بر انگیز : اگر بپذیریم که فرقان مبین حضرت صاحب الامر است و سوره فرقان به نوعی به ایشان ارتباط،دارد چرا در این سوره تا این حد به خدایان مشرکین پرداخته شده ? چه ار تباطی بین خدایان مشرکین و اساطیر پیشینیان با مسئله ظهور امام مهدی وجود دارد ? آیا می توان گفت عباد الرحمن و مومنینی که در انتهای سوره فرقان وصفشان آمده , اشاره به یاران حضرت صاحب الامر در آخر الزمان دارد ? تعداد آیات سوره فرقان 77 است و 77 عدد ذوالفقار است ! با ما همراه باشید در آینده مفصل در این باب سخن خواهیم گفت # اله ها ها @soltannasir 💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥💥
@soltannasir فراماسون ها و ایلومیناتی ها با اقدام به رمز گشایی آثار تمدن های باستانی (علی الخصوص آثار تمدن مصر ), سعی نمودند که خدایان باستانی را فراخوانی نمایند و تا امروز نیز در حال این فراخوانی می باشند . خدایانی که جن و دیو و پری و ...... نیستند . (در آینده خواهیم گفت چیستند ) اما ای کاش به این حد اکتفا می نمودند . آنان در حیطه علوم ماورا نیز توانستند از عوالم جنیان و دیوها و پریان کم کم به عوالم جدیدی راه پیدا نمایند . و با موجودات ناشناخته ی ساکن آن عوالم ارتباط برقرار نمایند. موجوداتی که در طبقه بندی ارائه شده( 9 دسته کلی موجودات نام برده شده )جایی ندارند. این که غربی ها از چه زمانی بر روی سفر کردن به عوالم جدید تلاش می نمودند را نمی دانیم . اما این را می دانیم که از هفتاد سال پیش آنان موفق به انجام چنین سفری شده اند توضیح : فرض نمایید در استان قزوین , روستایی قرار دارد در یک نقطه از خاک این روستا یک فضایی به طول 6 متر و عرض 2متر وجود دارد , این فضا ظاهری کاملا عادی دارد , اما در واقع یک عالم موازی می باشد که در _بعد دیگر_ آن , سرزمینی قرار دارد که محل زندگی سه خاندان جن می باشد (یعنی چند میلیون جن ) , اگرشخصی بتواند پای در آن سرزمین بگذارد . مشاهده می نماید که وسعت آن سرزمین (در بعد خود ) از کل استان قزوین بیشتر می باشد . در آن سرزمین این جنیان برای خود تشکیلاتی دارند. کاخ دارند . معبد دارند .شهر دارند گاه پیش می آید که یک خاندان از جنیان آن سرزمین شرور است و به دو خاندان دیگر موجود در آن سرزمین هر از گاهی حمله می نماید . در بخش هایی از چنین سرزمینی (سرزمین جن ها ) . نیز فضاهایی وجود دارد بسیار کوچک که خود دریچه ورود به عالم دیگری می باشد که ساکنین آن دیگر جن و دیو و پری نمی باشند 😊 ساکنین آن چه هستند بدرستی نمی دانیم . 👈بعضی از خدایان باستانی در این سرزمین ها ساکن می باشند 👉اما سایر ساکنین این عوالم که غربی ها موفق به ارتباط با آنان شده اند برای ما مجهول می باشند نکته : هر عالم موازی که این موجودات در آن زندگی می نمایند دریچه ورود به عوالم دیگر را ندارد . نکته دیگر : هر انسانی توانایی سفر به عوالم موازی داخل جهان موازی را ندارد فقط افرادی با استعداد خاص از نظر روحی و ژنتیکی توان چنین سفر هایی را دارا می باشند . و چنین افرادی نایاب می باشند و طبیعی است از گذشته های دور تا به امروز جحودان به دنبال چنین استعدادهای خالصی می گردند تا هم بتوانند به وسیله این افراد مستعد سفرهای لازم را انجام دهند و هم بتوانند از نسل آنان فرزندان مستعدی ایجاد نمایند که این فرزندان نیز استعداد چنین اسفاری را داشته باشند . در دوران قدیم نیز کاهن و کاهنه های معابد خدایان طی شرایط خاص از بین افراد مستعد انتخاب می شد و مراسمی نظیر قربانی و.... فقط بدستان کاهن اصلی یا کاهنه اصلی انجام می شد. احتمالا کاهن یا کاهنه اصلی باید توان سفر به عالم آن خدای مربوطه را می داشته @soltannasir
@soltannasir { سوءاستفاده دشمنان از قوانین معنوی 27 } { شرح بعضی از فقرات مربوط به سخنان مولانا زین الدین 9 } { جمع بندی مطالب مگس و بعل ذبوب } مطالب گوناگونی در باب مگس گفته شد اما یکی از نکات جالب و شگفتی های آفرینش این جاندار ، چشم آن است . چشم مگس علی الظاهر در دو طرف سر وی قرار دارد و از هزاران عدسی تشکیل شده است . ساختمان چشم این جاندار بسیار شگفت انگیز است . و در ساخت بعضی انواع «په باد » (هواپیماهای بدون سرنشین ) از ساختار چشم مگس استفاده شده است . اما با این حال کمتر کسی تا کنون دقت نموده که مگس سه چشم در مرکز سر خویش دارد . یک چشم بزرگتر و دو چشم دیگر کوچکتر هستند . و این سه چشم شکل یک مثلث(رو به پایین ) را می سازند . چشمی که رأس پایینی مثلث را می سازد کاملا شکل و شمایل تک چشم را دارد . و در واقع این چشم علی الظاهر نقطه مرکزی کانون بینایی این جاندار است . نکته 1 : ممکن است چشم اصلی و مرکزی مگس نقطه کانونی ای باشد که تمام تصاویر دریافت شده از هزاران عدسی موجود در دو چشم بزرگ مگس با کمک این تک چشم هماهنگ شود و یک تصویر جامع را در مغز مگس تشکیل دهد . نکته 2: در انسان چشم سوم یا چاکرای آجنا جایگاه آن نسبت به دو چشم اصلی( ظاهری ) مثلثی را می سازد که چشم سوم در رأس بالایی مثلث قرار دارد . نکته 3 : در مگس هر سه چشم مرکزی در ظاهر بدن این جاندار ظهور دارد. اما در انسان چشم سوم باطنی است و در کالبد انسان ظهوری ندارد . این نکته از آن جنبه حائز اهمیت است که در طبیعت موجودی به مانند مگس که یک مشخصه نظیر تک چشم را در ساختمان ظاهری خویش دارد . سمبل یا نماد آن خصوصیت می شود . نکته 4 : با توجه به ساختمان خاص چشم مگس می توان به این نکته پی برد که بخش زیادی از ظرفیت مغز این جاندار صرف پردازش اطلاعات بینایی می شود . و این جاندار با بینایی و بینندگی ارتباطی معنا دار دارد . اطبا و حکمای قدیم اعتقاد بر این داشتند که با خوردن گوشت هر جاندار خصوصیات آن جاندار به شخص منتقل می شود . با خوردن گوشت خروس صفت شهوت و سخنوری در شخص ایجاد می شود . با خوردن گوشت خوک _که حرام می باشد _ صفت بی غیرتی در شخص ایجاد می شود . زیرا خوک ماده خویش را در اختیار سایر خوک های نر قرار می دهد . با خوردن گوشت گوسفند ، صفت مهربانی . و قس علی هذا بر اساس همین قاعده از منظر قدما خوردن مگس در تقویت بینایی موثر است . نکته 5 : مگس جانداری کثیف است با اینحال بر اساس تحقیقات دانشمندان معاصر ، بعضی خواص درمانی نیز دارد . شاید یک علتی که بعل ذبوب خداوند طب در نزد قوم عقرونیان بوده همین مسئله باشد چنانچه در داستان کتاب دوم پادشاهان نقل شد که اخزیا پادشاه هشتم بنی اسرائیل فرستادگان خویش را برای پرسش در باب شفای بیماری خویش به سمت بعل ذبوب خدای عقرونیان فرستاد . نکته 6 : یکی از نکات جالب در تفاوت قرآن و کتاب مقدس ، تفاوت بینش توحیدی این دو کتاب است. در قرآن مجید ما از ابتدا تا انتها با وحی حق تبارک تعالی روبرو هستیم. اما در کتاب مقدس _ حتی کتابی نظیر تورات _ ما در بسیاری از موارد با راویان انسانی روبرو هستیم که داستان ها را نقل می نمایند . و گویی این راویان انسانی چون در بین تمدن های شرک آلود گذشته می زیسته اند . در پس زمینه ذهنی آنان عقاید شرک آمیز تا حدی وجود داشته است . من باب مثال در کتاب دوم پادشاهان یهوه به ایلیای نبی می گوید به فرستادگان پادشاه بگو : آیا از آن جهت که خدایی در اسرائیل نیست تو برای سوال نمودن از بعل زبوب خدای عقرون میفرستی ? در این داستان گویی یهوه یکی از خدایان و تنها خدای قوم بنی اسرائیل می باشد و از اینکه پادشاه سرزمین و قومی که وی خدای آن است . دست خویش را به سوی خدای قوم بیگانه دراز نموده است . ناراحت و عصبانی است . دقت نمایید یهوه وجود بعل ذبوب و قدرت وی را نفی نماید . و شما جهان بینی کتاب مقدس را با آیه 73 سوره مبارکه حج مقایسه نمایید : 👇👇 { ای مردم مثلی زده شد پس بدان گوش فرا دهید کسانی را که جز خدا می خوانید هرگز مگسی نمی آفرینند هر چند برای آفریدن آن اجتماع کنند و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند } ( ترجمه آیه 73 سوره مبارکه حج) در جهان بینی و توحید قرآنی الله تبارک تعالی مالک کل جهان مادی و معنوی است. و همه موجودات مخلوق اویند . خدایان فرومایه در آیات مختلف قرآن مجید مورد تحقیر قرار گرفته اند . خدایان از خلق نمودن مگس و باز پس گیری چیزی را که مگس از آنان برباید ناتوان دانسته شده اند . نکته 7: در باب خدایان فرومایه حرف بسیار است و باید روایات اسطوره ای و آیات قرآن دقیق مورد بررسی قرار بگیرد و بین عین و آیات جمع شود . و راز هر آیه رمز گشایی شود . مسئله ساده و کار آسان نیست !!! @soltannasir ❤️💛
@soltannasir { پاسخ به سوالات 139} { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 17} { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 13} ادامه ...👇 { ...در چهل و دو داور به هیأت مومیائی ها هر یک با سر انسان و پر حقیقت بر سر و با کاردی تیز در دست حضور داشتند . این داوران نماد چهل و دو ولایت یا استان علیا و سفلی و هر یک جنبه هائی از رفتار مرده را داوری می کردند ، مزید بر این چهل و دو داور انئاد بزرگ و انئاد کوچک نیز حضور داشتند . این خدایان هر یک بر تختی نشسته بود و برخی از آنان عبارت بودند از رع_حرختی نشسته بر خویش که هیأت دیگر او در پشت سر او قرار داشت و خدایان دیگر انئاد هلیوپولیس عبارت بودند از «» ، «» ، «» ، « » ، «» ، «» و «» و خدای نهمی در این میان نه اوزیریس که بود . این خدایان ملازم «= کلام توانمند ،» و « = هوش» ، بودند ملازمانی که همیشه در زورق خورشیدی نیز حضور داشتند . انئاد کوچک یا خدایان نه گانه خرد خدایانی ریشدار و با مراسم تدفین پیوند داشتند . به هنگام و به یمن طلسم و تعویذهائی که مردهٔ شده به همراه داشت و به ویژه به یمن کلمهٔ عبور نوشته شده در کتاب مرده ، فرد در گذشته به سلامت از سرزمین وحشتناک واقع در حد سرزمین زندگان و قلمرو مردگان می گذشت و با عبور از این مدخل توسط یا حورس یا به تالار داوری راه می یافت . مرده پس از بوسیدن آستانهٔ داخل می شد و نام دیگر تالار حقیقت تالار مضاعف بود ، شاید بدان دلیل که تندیس ماعت در مدخل و مخرج آن قرار داشت . تخت داوری بین بخش پنجم و ششم دوت Duat یا جهان زیرین قرار گرفته بود . داوری با آن چه « اعترافا منفی » نام داشت آغاز می شد : مرده در برابر هر یک از داوران نام او را بر زبان می راند تا ثابت می کرد که گناهی از او سر نزده و با انجام چنین ترفندی سعی می کرد هر یک از داوران را بفریبد . تعویذهائی که مرده با خود داشت او را پاسداری و چنین تعویذهائی دل مرده را از بیان حقیقت و ذکر گناهان خویش در برابر خدایان باز می داشت . در کیش اوزیریس پرهیزکاری مرده در زمان زنده بودن او باید ثابت شود و هم بدین دلیل مزید بر اعترافات و گزارش مرده گزارش دیگری که به «داوری سماعی » مشهور بود نیز ضرورت داشت ، [ و داوری سماعی عبارت از گرارش دیگرانی بود که در مورد درستی و نادرستی گفتار مرده شهادت می دادند ] دومین بخش این بررسی را ، خدای خرد ، سرپرستی می کرد و او خدائی بود که در دادگاه خدایان برای برای اثبات بی گناهی حورس نقشی اساسی داشت . در «تالار حقیقت » ترازوی بزرگی قرار داشت که بر فراز آن بابونی که نماد تحوت بود نشسته بود . ماعت ، نماد دادگری و انتظام جهان ، در کنار ترازو قرار می گرفت و انوبیس توزین رفتار مرده را بر عهده داشت تا دل مرده نتواند نیرنگی به کار بندد . بابون نماد تحوت نیز با قرار گرفتن بر فراز ترازو این توازن را نظارت می کرد و ارواح دیگرانی که مرده را از نزدیک می شناختند نیز در کنار ترازو می ایستادند . روح مرده به هیأت 👈شاهینی با سر انسان نمایان می شد و دیگر خدایانی که در کنار ترازو قرار داشتند عبارت بودند از «مسخنت =خدا بانوی زایش» ، «شای=تقدیر و سرنوشت فرد در گذشته » رننونت و [ارنونت ] ، خدابانوی پرستار . همهٔ این خدایان دربارهٔ شخصیت مرده نظر می دادند و تحوت در کنار ترازو حاصل کار را بر تخته شستی که در دست داشت ثبت می کرد . رأی هیئت منصفه بدون اتکای به «اعترافات منفی » و انگارهای فرد مرده اعلام می شد . در توزین اعمال مرده انوبیس یا حورس در یک کفه ترازو دل مرده را که جایگاه هوش و بصیرت بود قرار می دادند و در کفه دیگر ترازو هیروگلیف ماعت یا نماد حقیقت که یک پر شتر مرغ بود قرار می گرفت . این را که دل گناهکار سبک تر یا سنگین تر از پر نماد حقیقت بود نمیدانیم ، اگر دل و پر هم وزن بودند مرده بی گناه بود و حاصل این توزین را تحوت بر تخته شستی هود ثبت می کرد و گزارش تحوت توسط انئاد مورد تأیید و عاموت که غولی ترکیبی از شیر ، اسب آبی و تمساح بود و کنار ترازو به انتظار دریدن دل گناهکاران کوژ کرده بود از دل مردهٔ نیکوکار دور می شد . پس از انجام داوری و اثبات بی گناهی مرده ماعت تن مرده را همانند اوزیریس با پر که نماد پرهیزگاری بود می پوشانید و مرده را برای اعلام نتیجه داوری توسط به پیشگاه اوزیریس می فرستاد . در پیشگاه اوزیریس به نشان بی گناه بودن مرده را نان و آبجو می دادند و با این کار مرده زندگی جاوید می یافت . مرده در پیشگاه اوزیریس نیز بی گناهی خود را گزارش و اوزیریس با شنیدن این گزارش به مرده اجازه می داد که ساکن قلمرو اوزیریس شود . } ادامه دارد ... @soltannasir ⭐️☀️🌞🌝🌛🌜🌚🌔🌏🌍