eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir فرازهایی از کتاب زندگی نامه یک یوگی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 {همسر لهیری ماهاسایا : سال ها قبل از آنکه مقام شوهرم را تشخیص بدهم یک شب در همین اتاق (اتاق خواب ) رویایی دیدم . فرشته های آسمانی بر فراز سر من پرواز می کردند آن صحنه چنان واقعی بود که بلافاصله از خواب بیدار شدم در کمال شگفتی دیدم که نوری درخشان در اتاق می درخشید شوهرم (لهیری ماهاسایا ) که در حالت نیلوفر نشسته بود , وسط اتاق در هوا نشسته بود و فرشته ها او را احاطه کرده بودند . آنها با دست های بر هم نهاده او را تکریم می کردند من که بی اندازه شگفت زده شده بودم متقاعد شدم که هنوز خواب می دیدم لهیری ماهاسایا گفت : زن تو خواب نمی بینی برای همیشه خواب را کنار بگذار . وقتی به آرامی به زمین برگشت در برابرش تعظیم کردم ........ استاد دست بر شانه من گذاشت و گفت : روح مقدس , برخیز تو پذیرفته شده ای . به طرف فرشته ها اشاره کرد و گفت : اکنون به یکایک این موجودات آسمانی و مقدس کرنش کن بعد از اینکه تکریم را به جا آوردم , صداهایی آسمانی را در اطرافم شنیدم مثل آن بود که گروهی آوازه خوان , آیات قدیم متون مقدس (وداها ) را می خواندند شنیدم که می گفتند: همسر مردخدا , تو هم متبرک شده ای . ما بر تو درود می فرستیم . آنها در برابرم کرنش کردند و صور درخشانشان ناپدید شد . اتاق در تاریکی فرو رفت (کتاب زندگینامه یک یوگی فصل 31) ماهاسایا @soltannasir 💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝💝