eitaa logo
سلطان نصیر
2.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر تطابق صورت فلکی قوس یا نیماسب با استخوان لگن از زاویه خارجی . کمان تا حدی شبیه سوراخ سدادی و برجستگی عانه شبیه به پای جلوی اسب می باشد . @soltannasir
@soltannasir {پاسخ به سوالات 51 } { مسبحات و چاکراها 48 } { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 9} ادامه ...👇 { ... مردگان را زندگی ببخشد . هنگامی که عقرب ، شکارچی را نیش زد ، آسکلپیوس خواست تا او را از مرگ حتمی برهاند ، که این امر به هر حال موجب خشم و غضب ایزد جهان زیر زمین ، هادس گردید . به علت استفاده از مراقبت های اسکلپیوس انسان ها نامیرا شدند و زئوس از ترس گسترش این موضوع ایزد طب را با آذرخش کشت و برای احترام به اعمال نیکوی این ایزد ، او را در بهشت جای داد . و در انتها ، اسطوره ای که منحصرا به👈 مار مرتبط است می گوید که آپولون برای به دست گرفتن هدایت و کنترل معبد اراکل در دلفی با 👈مار پیتون کشتی گرفت . پیتون در اساطیر یونانی 👈 مار بزرگی است که پسر گایا _زمین_ بود ، گویا زایش او پس از سیل و طغیان عظیم اولیه در اثر آمیختن گل و لای و لجن اتفاق افتاد . این هیولا در نزدیکی دلفی در یک غار در کوه پاراناس زندگی می کرد و نگهبان معبد دلفی بود . آپولون او را با خشونت به قتل رساند و ادعا کرد که اراکل برای اوست ، پس از این داستان ، آپولون خود را هاتف خواند . زئوس هم جسد مار نگهبان را در آسمان نهاد } ( کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحات 79و 80 ) با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن ، صورت فلکی مار و مار افسای یا حوا نیز به استخوان لگن و دنبالچه تا حدی شباهت دارد . اگر به شکل این صورت فلکی دقت شود و آن را معکوس فرض نماییم . نیم تنه بالایی بدن مار افسای یا حوا به استخوان خاجی و دنبالچه ای شباهت دارد . و پایین ترین بخش استخوان خاجی به مثابه کوکب رأس الحوا در سر مار افسای می باشد . و نیم تنه پایینی بدن مار افسای به مثابه مهره های کمری می باشد . و مار نیز به مثابه قوس لگن می باشد . البته این تطابق به مانند بعضی دیگر از تطابق ها چندان قوی نیست . علتی که این صورت فلکی نیز به لگن منسوب شد . این است که در جایگاه برج قوس نشسته است . در باب تطبیق صورت فلکی مار و مارافسای احتمال دیگری نیز وجود دارد و آن این است که صورت فلکی مار را به ستون فقرات منسوب نماییم . زیرا شکل ستون فقرات بسیار به مار شباهت دارد . در توضیحات صورت فلکی مار و مارافسای گفته شد که این دو (مار و مار افسای ) صورت فلکی جدای از یکدیگر بوده اند که با یکدیگر ادغام شده اند . بنابراین ممکن است مار منسوب به ستون فقرات باشد و مار افسای تطابقی نداشته باشد !!! فارغ از درست یا غلط بودن این تطبیق همانگونه که گفته شد ستون فقرات بسیار به👈 مار شباهت دارد . همچنین می دانیم که در سیستم های تانترای شرقی نظیر یوگا و لامائیسم بودایی استخوان دنبالچه مرکز نیروی عظیم کندالینی می باشد که به شکل 👈 ماری خفته یا چنبره زده ترسیم می شود . نکته 1 : صورت فلکی شجاع نیز شبیه به مار می باشد و ممکن است . شکل مار مانند ستون فقرات ، در ارتباط با این صورت فلکی شکل گرفته باشد . نکته 2: آنچه مسلم است ستون فقرات به عنوان یک عضو مهم در بدن انسان نمی تواند با صورت فلکی ای در آسمان مرتبط نباشد !! 10: صورت فلکی جدی : 👇 { صورت فلکی جدی دهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای استوایی است . این برج بین دو صورت فلکی قوس و دلو واقع شده است و آفتاب در دی ماه به آن می رسد . منجمان قدیم بیست و هشت کوکب در نفس صورت جدی رصد کرده اند و در خارج از صورت ستاره ای مرصود نیست } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 201) نکته 3 : صورت فلکی برج جدی به صورت بزغاله ای است که دمی به شکلی ماهی دارد . گفته شد که منجمین احکامی زانو را منسوب به برج جدی می نمایند ! و ران را به برج قوس ! در باب صورت فلکی برج قوس(نیماسب) و شباهتش به استخوان لگن سخن گفتیم . علی القاعده باید صورت فلکی برج جدی از منطقه پایین لگن شروع شود . با نگاه به صورت فلکی جدی در می یابیم که شکل این صورت فلکی به 👈 استخوان ران شباهت دارد . 👈دم ماهی شکل جدی که با یک 👈پیچ خوردن انتهایی ترین بخش این صورت فلکی نمی باشد به 👈 بخش👈 تروکانتر بزرگ استخوان ران شباهت دارد . و بخش 👈پیچ خورده دم جدی به 👈 سر استخوان ران شباهت دارد . و سر و پاهای جلویی جدی به 👈کندیل داخلی و 👈خارجی استخوان ران شباهت دارد . و فاصله بین پاها تا سر به👈 شیار بین کندیلی شباهت دارد . ادامه دارد ... @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑
تصویر شباهت نسبی صورت فلکی مار و مار افسای به استخوان لگن و دنبالچه که همانگونه که گفته شد . این تطبیق چندان قوی نیست . @soltannasir
تصویر شباهت صورت فلکی جدی به استخوان ران زائده تروکانتر بزرگ در گوشه بالایی به دم ماهی مانند جدی شبیه است و سر استخوان ران به بخش پیچ خورده دم و سر و پاهای جدی شبیه به کندیل استخوان ران @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 52 } { مسبحات و چاکراها 49 } { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 10} ادامه ...👇 1: صورت فلکی دلو : 👇 { صورت فلکی دلو یازدهمین صورت از صورتهای فلکی منطقة البروج یا صورتهای فلکی استوایی است و آفتاب در بهمن ماه به آن می رسد . برج دلو میان دو برج جدی و حوت واقع است و منجمان آن را به صورت مردی بر پای ایستاده تصور کرده اند که هر دو دست خود را باز کرده است و در یک دست کوزه ای دارد و آن را نگونسار نگه داشته است و آبش ریخته و تا زیر پاهای او امتداد یافته است . اختر شماران قدیم برای این صورت فلکی چهل و دو کوکب در نفس صورت و سه کوکب در خارج صورت رصد کرده اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 207) عالمان علم نجوم احکامی دو ساق را در بدن منسوب به برج دلو می نمایند . با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن صورت فلکی دلو به استخوان های ساق شباهت نسبی دارد . اگر به تصویر این صورت فلکی دقت شود . بدن مردی که ایستاده است تاحدی شبیه به 👈 استخوان درشت نی می باشد . و کوزه و آب ریخته شده از آن به👈 استخوان نازک نی شباهت دارد . و آب ریخته شده ای که در زیر پای مرد صاحب دلو جاری شده به استخوان👈 تالوس شباهت دارد . که بین استخوان درشت نی و پاشنه قرار دارد . 12: صورت فلکی حوت : 👇 { صورت فلکی حوت دوازدهمین صورت از صورتهای منطقة البروج یا برج های استوایی است و آفتاب در اسفندماه به آن برج در می آید . صورتهای فلکی حوت میان دو صورت فلکی دلو و حمل واقع است و آن را به شکل دو ماهی تصور کرده اند که دم آنها با رشته ای بلند از ستارگان به هم پیوسته اند . } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحه 213) ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم دو پاشنه را به برج حوت منسوب می نماید . و ابونصر حسن بن علی قمی در کتاب المدخل الی علم احکام النجوم صفحه 92 می نویسد : 👇 { الحوت : وی را هر دو پای و اطرافش و عصبهایش [می باشد] . } هر دو نظر خالی از اشکال نیست . با توجه به نظریه شباهت صور فلکی به اندام های بدن با نگاه به ساختار پاها آن را شبیه به ماهی می یابیم . اگر به شکل استخوان های پا نگاه نمایید استخوان 👈پاشنه پا شبیه به 👈سر ماهی و استخوان های 👈انگشتان پا شبیه به 👈دم ماهی می ماند . ادامه دارد ... @soltannasir 🌛🌛🌛🌛🌛
تصویر شباهت نسبی استخوان های ساق پا به صورت فلکی دلو ، درشت نی بدن مرد . و دلو و آب ریخته شده شبیه نازک نی و آبی که در پایین بدن مرد هست شبیه به استخوان تالوس است که در تصویر نیست . @soltannasir
تصویر شباهت نسبی صورت فلکی حوت به ماهی @soltannasir
تصویر استخوان های پا استخوانی که پایین استخوان درشت نی و نازک نی و بر روی استخوان پاشنه قرار گرفته استخوان تالوس است که به مثابه آب ریخته شده در پایین مرد صاحب دلو است . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 53 } { مسبحات و چاکراها 50} { شباهت صور فلکی به اندام های بدن 11 } ادامه ...👇 از نظریه شباهت به اندام های بدن سخن گفتیم . بعضی از تطابق ها بسیار قوی و بعضی دیگر متوسط و شاید ضعیف بودند. در مجموع اگر هر شخصی با دیده انصاف به این تطابق ها نگاه نماید . به تاثیر صور فلکی دایرة البروج در شکل گیری اعضای بدن انسان پی خواهد برد . در این تطابق ها بعضی نظرات پیشینیان نقد و بررسی و تصحیح شد . اما با اینحال نمی گویم که همه آنچه فقیر می گویم صحیح است و نظرات پیشینیان اشتباه می باشد . اما از خوانندگان نیز این خواهش را دارم که مطلب پیشینیان را به عنوان یک امر مسلم و قطعی قلمداد ننمایند . امیدوارم که خوانندگان با دیده انصاف نسبت به این تطابق ها نگاه نمایند . آنچه مسلم است باید این نظریه( موارد اختلافی نسبت بروج به کواکب با نظرات پیشینیان ) سالها در زایچه نجومی افراد مورد بررسی قرار گیرد تا نقاط قوت و ضعف آن بررسی شود . فقیر 👈کتب پایه ای و مهم نجوم👈 غربی و 👈هندی را در علم نجوم احکامی مطالعه ننموده ام .(کتب پایه ای و مهم نجوم هندی و غربی متاسفانه در بازار کتاب ایران یافت نمی شود و به زبان فارسی ترجمه نشده اند ) اما در باب تا آنجا که کتب علمای فن را مطالعه نموده ام . اکثر علما نظرات پیشینیان را در باب احکام و نسبت ها نقل نموده اند . و در باب علت وضع این احکام و چرایی نسبت ها تحقیق ننموده اند . ( بیرونی یکی از معدود کسانی است که تنها در مواردی اندک سوالات و اشکالاتی را مطرح نموده است . ) نکته : باید نظر پیشینان در علوم مختلف از جمله نجوم احکامی و چرایی آنها بررسی شود . و اشتباهات گذشتگان در این باب تصحیح شود . تنها در این صورت است که ما خواهیم توانست به ترسیم نقشه جهان معنوی دست یابیم و در همه شاخه های متافیظیک جایگاه رفیع گذشته خویش را بار دیگر احیا نماییم و از درجا زدن در اندیشه پیشینیان رها شویم . همچنین همانگونه که ملاحظه نمودید . احکام نجومی 👈ارتباط تنگاتنگی با دارد . و تا آنجا که فقیر بررسی نموده ام علمای علم نجوم احکامی ما ، بیشتر احکامی که برای کواکب در نظر گرفته اند . با اساطیر یونانی منطبق می باشد . و علت این مسئله ترجمه آثار یونانی به زبان عربی می باشد که در دوره خلفای اموی به شکل پراکنده و در دوران خلفای عباسی به شکل گسترده انجام شد . البته بخشی از احکام نجوم اسلامی نیز ریشه های آن به نجوم هندی و اساطیر آن مرتبط است . اما اینکه چرا دانشمندان نجوم اسلامی در باب اساطیر کواکب صحبت ننموده اند . علت آن یا بدلیل جو بسته جامعه اسلامی در آن دوران بوده است . که ممکن بود این دانشمندان توسط فقهای درباری تکفیر شوند . و یا بدلیل آن بوده که در متون یونانی ای که به عربی ترجمه شده مربوط به عصری بوده که اسطوره های آسمان شب فراموش شده بودند . فقیر نظر دوم را بیشتر می پسندم . زیرا اگر در متون یونانی در باب اساطیر صریح و واضح توضیحاتی بیان شده بود . باید در آثار نجوم اسلامی به وضوح بدین مسئله ولو اندک اشاره میشد . البته باید بگویم که این مسئله نیاز به بررسی های بیشتر دارد . نکته 2: اما تطبیق متفاوت در فهم اسطوره نیز به ما کمک می نماید . من باب مثال تطبیق برج ثور با استخوان اسفنوئید به ما کمک نمود تا درک مناسبی نسبت به اسطوره ایسیس و تاج به شکل گاو این ایزد بانو_ که انجمن های مخفی علاقه خاصی به وی دارند . _ داشته باشیم . تطبیق برج قوس با استخوان لگن و بدنبال آن تطبیق برج جدی با استخوان ران به ما کمک می نماید . فهم درستی از جهان زیرین داشته باشیم . در اساطیر جهان به سه بخش جهان زیرین و جهان میانی (روی زمین و آنچه بین آسمان و زمین است ) و جهان آسمانی تقسیم می شود . در بدن انسان نیز پاها به مثابه جهان👈 تاریک زیرزمین می باشند . و در دروس استخوان ران به برج جدی و استخوان ساق به برج دلو منسوب شد . که کوکب هر دو برج کوکب ، زحل می باشد . و می دانیم که کوکب زحل نحس اکبر و رنگ آن سیاه است . و در اسطوره نیز جهان زیرین جهانی تاریک است . همچنین در اساطیر یونانی کرونوس ( زحل ) توسط پسر خویش زئوس (مشتری)به تارتاروس که عمیق‌ترین نقطهٔ هادس (جهان زیرین )است. تبعید شد . همچنین در اساطیر سومری ایزد بانوی اینانا به عالم زیرین سفر می نماید . و پس از گذشتن از هفت دروازه جهان زیرین ، کشته می شود و سپس با آب حیات زنده می شود و از جهان زیرین بیرون می آید . می دانیم که اینانا منسوب به کوکب زهره است و شرف زهره در برج حوت است که از بروج آبی می باشد و پاها که آخرین عضو بدن(جهان زیرین) می باشد منسوب به برج حوت است . یعنی درست همان نقطه ای از جهان زیرین که اینانا در آن احیا می شود . ادامه دارد ... @soltannasir ⭐⭐️⭐️⭐️⭐️⭐
@soltannasir با سلام خدمت خوانندگان عزیز و گرامی با توجه به بعضی سوالات و شبهات پیش آمده باید بگویم که مطالب کانال تلگرامی سلطان نصیر در صفحه ای در اینیستا گرام و صفحه ای در فیس بوک و وبلاگی کپی می شود . اما این صفحات و وبلاگ زیر نظر فقیر اداره نمی شوند . فقیر از عزیزانی که زحمت می کشند و مطالب کانال را در محیط های مجازی دیگر برای مخاطبین ارسال می نمایند تشکر و قدردانی می نمایم . اما با اینحال برای پاسخ به بعضی شبهات باید بگویم فقیر تنها نویسنده همین کانال تلگرامی هستم و تنها 👈این کانال👉 زیر نظر بنده اداره می شود . و تنها راه ارتباطی با فقیر جیمیل زیر می باشد : 👇 Soltan313nasir@gmail.com با تشکر : نویسنده سلطان نصیر
@soltannasir { پاسخ به سوالات 54 } { مسبحات و چاکراها 51 } ادامه ...👇 پس از بیان شباهت صور فلکی به اندام های بدن به سراغ ایزد آناهیتا می رویم . گفته شد که ایزد آناهیتا به غیر از آنکه از ایزدان کوکب زهره است . ایزد باروری نیز می باشد. که نطفه مردان و رحم زنان را پاک می نماید . عزیزان توجه داشته باشید پاکی و طهارت توسط عنصر آب انجام می شود که آناهیتا ایزد آن است . از سویی دیگر گفته شد که اندام های جنسی در بدن با برج عقرب مرتبط می باشند . و شکل عقرب مانند دارند . همچنین برج عقرب از بروج آبی می باشد . که آناهیتا ایزد آن است . در کتاب اوستا بخش یشت ها فصلی که به توصیف و ستایش ایزد آناهیتا می پردازد 👈 آبان یشت 👉 می باشد . و نام هشتمین ماه در گاهشماری ایرانی نیز 👈آبان است . و برج هشتم نیز برج عقرب است . این بدان معنا است که محل قرار گیری ایزد آناهیتا در بین بروج ، برج عقرب است که از بروج آبی و کنترل کننده اندام های جنسی است . و اینگونه مشخص می شود چرا ایزد آناهیتا به عنوان یک ایزد آب ، ایزد باروری است و نطفه مردان و رحم زنان را پاک می نماید . همچنین می دانیم که برج عقرب به کوکب بهرام یا مریخ منسوب است .و ایزد بهرام و مریخ خدای جنگ می باشند . و اینجا نکته جالبی وجود دارد . و آن این است که ایزد آناهیتا در اساطیر ایرانی به جنگجویان کمک ویژه می نماید . در کتاب اوستا بخش یشت ها آمده : 👇 { کرده 9 👈« ... 33: برای او فریدون پسر آثویه از خاندان توانا در (مملکت) چهار گوشه (ورنه) صد اسب ، هزار گاو ، ده هزار گوسفند قربانی کرد. 34: و از او درخواست این کامیابی را به من ده ، ای نیک ، ای تواناترین ، ای ناهید که من به اژی دهاک(ضحاک) سه پوزه ، سه کله شش چشم هزار چستی وچالاکی دارنده 👈 ظفر یابم . به این دیو دروغ بسیار قوی که آسیب مردمان است ، به این خبیث و قویترین دروغی که اهریمن به ضد جهان مادی بیافرید تا جهان راستی را از آن تباه سازد و که من هر دو زنش را بربایم ، هر دو را سنگهوک و ارنوک را که برای توالد و تناسل دارای بهترین بدن می باشند ، هر دو را که برای خانه داری برازنده هستند . 35: او را کامیاب ساخت ناهید ، کسی که همیشه خواستاری را که زور نثار کند و از ره راستین فدیه آورد کامروا می سازد . برای فروغ و فرش من او را با نماز بلند می ستایم . » کرده 10 👈« 37: برای او نریمان گرشاسب روبروی دریاچه پیشینه ، صد اسب ، هزار گاو ، ده هزار گوسفند قربانی کرد . 38: و از او درخواست . این کامیابی را به من ده ، ای نیک ،ای تواناترین ، ای ناهید که من به (گندرو ) زرین پاشنه در کنار دریای موج زن فراخکرت 👈ظفر یابم که من (در روی این زمین ) پهن و گرد و بیکران در تاخت به خانه مستحکم دروغ پرست نتوانم رسید . 39: او را کامیاب ساخت ناهید ، کسی که همیشه خواستاری را که زور نثار کند و از ره راستین فدیه آورد کامروا می سازد . برای فروغ و فرش من او را با نماز بلند می ستایم ... » } (کتاب اوستا ، کتاب یشت ها، آبان یشت ) نکته : علاوه بر جنگجویان ، شهریارانی نظیر جمشید و کیخسرو و ...نیز برای ایزد قربانی می نمایند و این ایزد خواسته آنان را برآورده می کند .و این همان معنی است که ایزد آناهیتا عزت می دهد . و با اسم عزیز که از اسمای آبی است در ارتباط است . اما همتای سومری وی ایزد بانوی و همتای بابلی وی الهه ایشتار ایزدانی جنگجو می باشند . که پیشاپیش لشکریان حرکت می نمودند و آنان را به جنگ نمودن تشویق می کردند . و به پیروزی لشکر پرستندگان خویش بر لشکریان دشمن کمک می نمودند . در شهرستان سر پل ذهاب در استان کرمانشاه سنگ نگاره ای به زبان اکدی وجود دارد که متعلق به پادشاه معروف سلسله «لولوبی ها » یعنی «آنوبا نی نی» می باشد : 👇 { پادشاه در حضور الهه که او را بر دشمنان فیروزی بخشیده است . ایستاده و پا را بر تن دشمنی که بر زمین افتاده نهاده است .«طرز لباس و زینت جامه پادشاه و الهه بخوبی نمایان است» این خدا بدستی نیزه ای گرفته و بر آن تکیه کرده است . بدست دیگر طنابی گرفته و می خواهد به لب یکی از اسیران ببندد اسیران همه برهنه هستند و دستشان را بر پشت بسته اند و آنها را به وسیله حلقه ای که از لب گذرانیده اند مثل حیوانات مهار کرده اند این کتیبه سابقا خطوط بسیاری داشته ولی باران نیم آن راشسته و از میان برده است ترجمه آن را از روی کارهای پرشیل در اینجا به اختصار می آوریم : 👈 « ستون 1: آنوبانی نی پادشاه توانا پادشاه لولوبی نقش خود و نقش الهه ایشتار را در کوه با تیر «Batir» رسم کرده است و آنکس که این نقوش و این لوح را محو کند بنفرین و لعنت 👈آنو و 👈آنوتوم و👈بعل و 👈بلیت و 👈رامان و 👈ایشتار و 👈سین و 👈شمش ... گرفتار با دو نسل او بر باد رواد ...! » }( کتاب تاریخ مفصل کرمنشاهان جلد 4 صفحه 45 ) @soltannasir
تصویر سنگ نگاره پادشاه تمدن لولوبی آنوبانی نی ها و الهه نی نی (نانایا) مرتبط با زهره در شهرستان سر پل ذهاب استان کرمانشاه با قدمتی حدود 4000 سال @soltannasir
بازسازی تصویر سنگ نگاره شاه لولوبی ها آنوبانی نی در کنار او الهه نی نی (نانایا) مرتبط با زهره ایستاده و اسیران جنگی را به پیش وی آورده شهرستان سرپل ذهاب استان کرمانشاه قدمت حدود4000 سال @soltannasie
مقاله ای درباره 👆 نگاره سنگی آنو بانی نی و تخریب این اثر بدلیل بی توجهی مسئولین امر . منبع : خبر گزاری مهر @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 55} { مسبحات و چاکراها 52} ادامه ...👇 فقیر تصمیم بر این داشتم که به ادامه مبحث چاکرای دوم و سوره جمعه بپردازم . اما با اینحال چون در درس پیشین برای آنکه شاهدی برای جنگجو بودن ایزدان آب و کوکب زهره (نظیر ایشتار و اینانا) بیاورم از کتاب جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان مطلبی را نقل نمودم. و در باب آن خود تحقیق ننمودم . این سنگ نگاره و نوشته آن و اطلاعات غلطی که در بعضی سایت ها نظیر ویکیپدیا در باب آن نوشته شده فقیر را بفکر فرو برد . همانگونه که گفته شد پادشاه قوم لولوبی ها یعنی «آنو بانی نی » حضور دارد .و در مقابل او الهه ای به نام «نی نی» یا «نانا» یا «ننا » قرار دارد همچنین در متن کتیبه آمده که هر شخصی این نگاره و کتیبه را محو نماید دچار نفرین و لعنت خدایان 👈 آنو، آنونوم، بل، بلیت،رامان، 👈ایشتار👉، سین و شمش ، می شود . در اینجا نام ایشتار به غیر از الهه نی نی است . و این برای فقیر سوال ایجاد نمود که آیا «ایشتار» و «نی نی» یکی هستند یا خیر . آیا «نی نی » نام دیگر اینانا است یا خیر ? و نکته جالب دیگر این است که در سایت ویکیپدیای فارسی به اشتباه نام ملکه آنوبانی نی نامیده شده و نام پادشاه نیامده و بعضا پادشاه به نام سردار ملکه آنوبانی نی آمده است . 😳 این سوالات شخصی در باب مطلبی که با کمی شتابزدگی به عنوان مثال برای دروس انتخاب نموده بودم . باعث آن شد که به تحقیق در باب این مسئله بپردازم . هر چند که منابع کمی برای این تحقیق وجود داشت . اکنون نتیجه این تحقیق مختصر خویش را برایتان می نویسم : 👇 ابتدا در اینکه نام پادشاه لولوبی آنوبانی نی است : 👇 در کتاب تاریخ و تمدن بین النهرین در صفحه 103 درباره «آنوبانی نی» آمده : 👇 { ... فهرست جغرافیایی امپراتوری سارگون مرکز (حکومت ) «لولوبی » را در همسایگی «کرکوک » ثبت کرده است . گاهی «لولوبیها» قلمرو خود را از این مرکز به اطراف گسترش می دادند . یکی از مناطق زیر نفوذ ناحیه امروزی زهاب ، نزدیک سرپل بود ، زیرا در این محل نقش برجسته صخره ای مشهوری از 👈«آنوبانی نی » پادشاه لولوبی ، همراه با کتیبه ای به شیوه اکدی حجاری شده است . پس از شرح یادمان ، در لعن نامه ای بلند آنهایی را که قصد از میان بردن یادمان او را دارند برحذر می دارد . خطر از جانب این دشمن (لولوبیها ) در روایتی متعلق به دوران جدیدتر آمده است . در این روایت ، 👈 «آنوبانی نی »👈 پدر یک👈 گروه هفت نفری از 👈غول های ترسناک با نامهای نفرت انگیز و وحشتزاست که سرتاسری امپراتوری نرام _سین را همراه با گروه بی شماری هیولا درنوردیدند و در سرزمین گوتی و ایلام ویرانی به بار آوردند و تنها در ساحل خلیج فارس متوقف شدند . ...} نکته اول : نام پادشاه لولوبی ها در سنگ نوشته ای که به نگاره سنگی سر پل ذهاب مربوط است و سایر منابع تاریخی « آنوبانی نی » است . و نام الهه روبروی او «نی نی» یا «نانا» می باشد . بنابراین اینکه آنوبانی نی را ملکه بدانیم اشتباه است ضمن اینکه الهه «نی نی » اسیران را به محضر پادشاه «آنوبانی نی» می آورد . بنابراین شخص مذکر نمی تواند سردار شخص مونث در تصویر باشد . اگر اینچنین بود باید شخص مذکر اسیران را به محضر شخص مونث می آورد ! نکته 2 : در کتیبه پادشاه «آنوبانی نی» و الهه «نی نی» جثه ای بزرگتر از اسیران دارند . عده ای از محققین باستان شناس هنگامی که چنین تصویری را مشاهده می نمایند . علت تفاوت جثه پادشاه و الهه را نسبت به اسیران احترام به پادشاه و الهه می دانند و اینگونه استدلال می نمایند که چون پادشاه و الهه فاتح هستند با جثه ای بزرگتر نشان داده شده اند . اما اسطوره و متون بین النهرینی ما را به نتیجه ای بر خلاف نظر این دانشمندان می رساند . در اساطیر ، خدایان باستانی موجوداتی با جثه ای بزرگتر از انسان ها می باشند . در اساطیر خدایان از👈 جنیان ودیوها و حوری های دریای و جنگلی (پری دریایی و جنگلی )👈و فرشتگان تفکیک شده اند . مهم ترین تفاوت خدایان (فرومایه ) تمدن های پیشین با سایر موجودات جاودانگی آنان است و این جاودانگی بخاطر نوع خلقت این موجودات است . اما همانگونه که پیشتر گفته شد در اساطیر خدایان با انسان ها آمیزش داشته اند و فرزندانی در بین انسانها داشته اند . یکی از این فرزندان گیل گمش پهلوان و پادشاه افسانه ای شهر اوروک است که پسر الهه «نین سون» می باشد . در نگاره ای که از گیل گمش باقی است و در موزه لوور پاریس نگهداری می شود . گیل گمش را نشان می دهد در حالی که یک شیر نر را در دستان خود دارد . جثه گیل گمش تقریبا سه برابر جثه شیر نر می باشد . و اگر جثه یک شیر نر را بدون احتساب دم وی دو متر در نظر بگیریم قد گیل گمش حدود 6 متر می باشد . ادامه دارد ... @soltannasir
تصویر نگاره گیل گمش پادشاه افسانه ای شهر اوروک فرزند الهه نین سون که یک شیر نر را در دستان خویش دارد . @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 56} { مسبحات و چاکراها 53} ...ادامه نکته 2: 👇 در کتاب گیل گمش آمده : 👇 { دو پاره از او خدا و یک پاره از او آدمی است . نقش پیکرش را خدایان خود طرح افکندند و مادرش نین سون نیز زیبایی را بر آن مزید کرد . ...} (کتاب گیل گمش برگردان احمد شاملو صفحه 24) یعنی دو سوم وجود گیل گمش از خدایان بود و یک سوم او از آدمیان . اما با اینحال گیل گمش به مانند خدایان نامیرا نبود . به نظر می آید که پادشاه لولوبیان « آنوبانی نی » نیز به مانند گیل گمش یک موجود ترکیبی بوده است . علی الخصوص که جزء اول نام او یعنی « آنو» نام خدای آسمان و «پدر خدای» سومریان می باشد . همچنین اگر دقت نموده باشید «آنوبانی نی » پدر یک گروه هفت نفره از غول های ترسناک است . و این نشان می دهد که این پادشاه شرایط خلقت خاصی داشته و بعضی از ازدواج های وی نیز خاص بوده که فرزندان وی به شکل غول های وحشتزا توصیف شده اند . نکته 3 : لو در زبان سومری به معنی مرد یا انسان وحشی بکار رفته و لولو در این زبان به معنی مردم است. در زبان اکدی لولو به معنی کوه نشین ، بربر ، وحشی و در اورارتویی دشمن و بیگانه در هوری و هیتی لولوخه ،لولاخی به معنی بیگانه و خارجی است . احتمالا منشأ جمله معروف «لولو می خوردت » را باید در عقاید پیشینیان در باب قوم باستانی لولوبی جستجو نمود . اما در باب الهه «نی نی» یا «نانا» چند نکته وجود دارد . اکثر باستان شناسان این الهه را همان اینانای سومری دانسته اند . و اینانای سومری را همتای ایشتار بابلی می دانند . به همین دلیل وی را با الهه ایشتار یکی دانسته اند . چنانچه در کتاب مذهب قوم ایلام آمده است : 👇 { اینانا ، ایشتار (ISHTAR=INANA) : 👇 تاکنون تعدادی از خدایان بین النهرین که به دلایل مختلف در مذهب ایلام رسوخ کرده و پرستش شده اند شناخته شد .در اینجا الهه دیگری از مجمع خدایان همسایه غربی ایلام مطرح می شود . که مدت زمان درازی یکی از خدایان ایلامی شده بود . اسم اینانا یا ایشتار که محبوب ترین خدای سومری است در مقر اصلی خود در بین النهرین و در مجمع خدایان در ردیف سوم بعد از انلیل (خدای ماه و خورشید ) و انکی (ENKI) الهه مادر خدایان آورده می شود . در هزاره سوم قبل از میلاد وی الهه اوروک ،الهه کاخ و الهه کیش معروف بوده است . نماد یا علامت اینانا دسته ای سنبل است که به صورت ستاره هشت پر نیز در بین النهرین دیده می شود .این الهه نزد لولوبی ها نیز مورد تقدس بوده است به طوری که نقش الهه مذکور در پیشانی کوه سر پل ذهاب دیده می شود . که با دست راست حلقه ای را گرفته و با دست چپ زندانیانی را به پیش پادشاه لولوبی یعنی آنوبانی نی هدایت می کند . «اینانا » نام سومری و «ایشتار » نام اکدی این الهه است و معنای آن یعنی «الهه آسمان » است . خود کلمه «نین _آنا» (NIN_ANNA) ریشه گرفته و گاهی به عنوان «دختر خدای آسمان » «آن» (AN) و زمانی به اسم «دختر خدای ماه » نانا (NANNA) نامیده می شود . پسر وی اوتو (UTU) خدای خورشید است و شوهرش «تموز » است . وی در بین النهرین مخصوصا در بابل به عنوان الهه عشق و زیبایی معروف است . معروف ترین اثری که به خاطر این الهه ساخته شده معبد ایشتار آشور است . معابد دیگر وی در شهرهای اوروک ،بابل ، ماری ، نوزی و غیره برپا شده است . در ایلام اولین بار اسم الهه مذکور را مثل بعضی دیگر خدایان برای جلوگیری از صدماتی که به وی در آینده وارد خواهد شد ندا می دهد . حضور اسم الهه مذکور در آثار مکشوفه از دوره پادشاهی «پوزور اینشو شیناک » حداقل گواه این امر است که الهه مذکور در این دوره یعنی در دوره حکومت سلسله اوان به ایلام نفوذ کرده و مورد توجه مذهبی مردم سرزمین ایلام بوده است . بعد از این دوره اسم این الهه در دوره حکومت شیل هاها مجددا روی لوحه های مکشوفه از شوش که از معبد کشف شده بود ظاهر می شود . در این لوحه ها شیل هاها پادشاه ایلامی سخن از دریافت گاو و گوسفند برای کاخ شاهی و قربانی کردن آنها برای خدای خویش می کند . خدایان وی در این لوحه ها اینشو شیانک و اینانا به عنوان بانوی إکروپول است . آخرین اثری که نشان دهنده حضور الهه اینانا در مجمع خدایان ایلام است به دوره اونتاش گال پادشاه معروف سلسله ایکهالکی مربوط می شود . اونتاش گال روی یکی از آجرهایی که برای احداث زیگورات چغازنبیل به کار برده شده می گوید : « من اونتاش گال هستم : معبد الهه اینانا ... الهه ... را من بنا کردم . من دستور دادم مجسمه الهه اینانا را از فلز بسازند و در اینجا نصب نمایند . سکوی قربانگاه الهه اینانا را در اینجا برپا داشتم . آنچه که از من ساخته و پرداخته شده می خواهم همیشه به وسیله اینانا حفظ شود .» } (کتاب مذهب قوم ایلام صفحات 80 اای 82) ادامه دارد ... @soltannasir 🌑🌑🌑🌑🌑
@soltannasir { پاسخ به سوالات 57} { مسبحات و چاکراها 54 } ادامه ...👇 با وجود آنکه نام الهه نی نی به الهه اینانا شباهت دارد . اما با این وجود به نظر می رسد که این دو الهه یکی نیستند . و الهه «نی نی »یا «نانا » همان الهه ی نانایای سومری و بابلی می باشد . که سابقا الهه ای جدای از اینانا بوده و وی نیز خدای جذابیت جنسی و جنگ بوده و برای خویش پرستشگاه هایی داشته اما با گذشت زمان آیین وی با آیین پرستش اینانا تلفیق شده و به عبارت دیگر در آیین پرستش اینانا حل گشته است . در کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان صفحه 222 در باب نانایا اینگونه آمده : 👇 { الهه «نانایا » که ظاهرا در برخی از جنبه های جنسی «اینانا Inana» شریک بوده ، همراه با دخترش «کنی سوره» (اوسور _امسه _Usur_amassa اکدی ) و اینانای اوروک Uruk , در طول دوره بابلی کهن ، به شکل الهه های سه گانه در اوروک و بعدها در کیش Kis , پرستیده می شدند . بعدها نام «نانایا» در نوشته های مذهبی استفاده می شد ، تا مفهومی کمی بیش از جنبه دیگز اینانای ایشتر Istar دیگر داشته باشد . } نکته : در بعضی سایت ها نانایا را خدای جذابیت جنسی بابلی و مرتبط با کوکب زحل دانسته اند . که اشتباه است . الهه نانایا با کوکب ماه و یا کوکب زهره و یا هر دوکوکب(ماه و زهره ) مرتبط است . نکته 2: ظاهرا علی رغم آنکه کیش الهه نانایا در کشور سومر و بابل در کیش الهه اینانا حل شده ، اما با اینحال این الهه در منطقه غربی فلات ایران همچنان با نام اصلی خویش مورد پرستش قرار می گرفته است . و متاسفانه باستان شناسان ومورخین ما هر جا که با نام نانایا مواجه شده اند . آن را به اینانا و ایشتر ترجمه نموده اند . اما هدف فقیر آن بود که برای جنگجو بودن ایزدان زهره نظیر اینانا و ایشتار مثالی ذکر نمایم که علی الظاهر مثال مناسبی را انتخاب ننمودم . اما با اینحال اصل مطلب یعنی جنگجو بودن ایزدان زهره درست است . در کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان ونمادهای بین النهرین باستان در باره الهه اینانا آمده : 👇 { { اینانا(ایشتر) : 👈 مهمترین رب النوع مونث بین النهرین باستان در تمام ادوار ،الهه اینانا یا ایشتر بوده .نام سومری او ، یعنی اینانا ، احتمالا از نین _انه Nin _anna نیز هویدا می شود . نشان نام اینانا (ستون سرخم ring post ) در قدیمی ترین متون مکتوب ، یافت می شود . ایشتر (استر Estar) که نام اکدی اوست ، به نام رب النوع (مذکر ) عربی در جنوب ، یعنی «اثتر Athar» و نام الهه سومری ، یعنی استرته Astarte (بر طبق کتاب مقدس ، عشتروت Ashtoreth ) که بی شک با او مرتبط بوده ، وابسته است . روایت اصلی مربوط به اینانا ، او را دختر «ان » An و بشدت وابسته به شهر سومری اوروک Uruk معرفی کرده است . بنا به روایت دیگری او دختر نانا Nana ( سین Sin) ، خدای ماه و خواهر اوتو Utu (شمش Samas)، خدای خورشید بوده است . او در روایات متعددی دختر انلیل Enlil یا حتی انکی Enki نیز محسوب شده است . خواهر اینانا ارشکیگل Ereskigal ، ملکه جهان زیرین UnderWoorld و وزیرش الهه نین شوبور Ninsubur می باشد . این حقیقت که اینانا در هیچ روایتی یک همسر مذکر دائمی نداشته ، با نقش وی به عنوان الهه عشق جنسی ، بخوبی جور در می آید .حتی دوموزی Dumuzi که اغلب عاشق وی معرفی شده ، دارای روابطی بسیار مبهم با او بوده و او عاقبت مسئول مرگش نیز می شود . هیچ فرزندی به وی نسبت داده نشده است (بجز یک استثنای محتمل ، یعنی شارا Sara) این احتمال وجود دارد که شماری از الهگانی که در اصل 👈محلی و مستقل بوده اند ، با شخص الهه باستانی ، یعنی اینانا / ایشتر ، تلفیق شده باشند . مهمترین آنها به طور حتم اینانای اوروک بود که در آنجا زیارتگاه اصلی ا_انه E_ana («منزلگاه آسمان » ) قرار داشت . اما سایر اشکال محلی الهه متمایز بوده و به گونه مجزایی پرستش می شدند : اینانای زبله Zabala (در شمال بابل ) ، اینانای اگده Agade (بویژه مورد احترام پادشاهان سلسله «اگده » بود ) ، اینانای کیش Kis و در آشور ، ایشتر نینوا و ایشتر اربعیل Arba il . (شهر اربیل کردستان عراق ) اینانا با الهه 👈 «نانایا » Nanaya نیز که با او در اوروک و کیش پرستش می شد ، معاشرت صمیمانه ای داشت . } ادامه دارد ... @soltannasir ◾️◾️◾️◾️◾️
مقاله ای دیگر در باب سنگ نگاره👆 آنوبانی نی پادشاه قوم لولوبی ها در شهرستان سر پل ذهاب در استان کرمانشاه با قدمت بیش از 4000سال @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 58 } { مسبحات و چاکراها 55} ادامه ...👇 { ... شخصیت اینانا /ایشتر را می توان به سه گرایش کاملا مجزا تقسیم کرد . یک جنبه ، جنبه الهه عشق و روابط جنسی نامشروع و روسپی روشی prostitution در ارتباط است _ در هر حال ، بدون در نظر گرفتن ملاحضات «هرودوت » ، هنوز تحقیق جامعی در این زمینه صورت نگرفته . اینانا نه الهه ازدواج است و نه الهه مادر . ازدواج مقدس مورد ذکر که وی در آن شرکت می کند ، حامل هیچ گونه پیام اخلاقی برای ازدواجهای بشری نیست . لوح ششم ، حماسه آفرینش بابلی گیل گمش Gilgames است ، که در آن گیل گمش ، اینانا را به خاطر رفتارش نسبت به تمامی مجموعه عشاقش سرزنش کرده و از اینکه آخرین نفر این فهرست باشد ، امتناع می جوید . این حماسه ، همچون اشعار سومری متعددی که راجع به اینانا و عشقش به دوموزی Dumuzi است ،منبع مهمی برای این وجه از شخصیت ایشتر Istar به شمار می رود. جنبه دیگری از شخصیت این الهه ، الهه👈 جنگ طلبی است که به نبرد علاقه داشته و به «تفرجگاه ایشتر » ضرب المثل شده . در نتیجه خشونت و شهوت زاییده قدرت ، او به هنگام مبارزه در کنار پادشاهان مورد علاقه اش ، قرار می گیرد . در یک شعر سومری ، اینانا علیه کوه ابیح Ebih لشکرکشی می کند . سفرش به اریدو Eridu برای بدست آوردن مه Me و سقوطش به جهان زیرین Underworld هر دو به گونه ای توصیف می شوند که بنا بوده به 👈 قدرت وی 👈بیافزایند . 👈ایشتر اربعیل (اربیل) خصوصا برای آشوری ها ، الهه جنگ بوده است . سومین سیمای اینانا ، مانند سیاره ونوس ، ستاره غروب و صبح بوده . او در « نزول اینانا به جهان زیرین » اظهار می کند که « من اینانای طلوع آفتاب هستم » . در این حالت او گاهی با نام 👈نین سیانا Ninsianna شناخته می شد . استحاله او به این سیما در دوره «کاسی » تصنیف شده ،تجلیل شده است . افسانه های دیگر مربوط به اینانا به قرار زیر هستند : یکی « اینانا و بیلولو Bilulu » ( که در آن اینانا فکر می کرد مسئول مرگ «دوموزی » ، بیلولوی Bilulu پیرزن است ، وی را به مشک آب بر می گرداند ) . دیگری «اینانا و شو _کله _توده Kale_Tuda_Su» ( در رابطه با شو _کله _توده باغبان ) و نیز « گیلگمش ، انکیدو و جهان زیرین » است که در بخش اول آن ، اینانا درخت مقدس هلوب Halub را در اوروک می کارد و بعدها صندلی و تخت او از چوب آن درخت ساخته می شوند . در هنر معمولا اینانا به شکل الهه جنگجویی نشان داده می شود که اغلب بالدار بوده و مسلح به شمشیر است و یا آنکه هاله ای از ستاره ها دور او را احاطه کرده اند . حتی در این جنبه هم او می تواند _با حالت و طرز لباس پوشیدنش _ نقش خود را به عنوان الهه روابط جنسی و روسپیها ، بر ملا کند . در هنر نو _بابلی و نو _ آشوری ، زنی که از جلو کاملا لخت نشان داده می شود و یا از کمر به پایین برهنه است ، و نیز بالدار بوده و کلاه 👈 شاخدار ایزدی به سر دارد ، احتمالا ایشتر را مخصوصا در جنبه سکسی اش ، به تصویر می کشد . چهارپای ایشتر ، شیر Lion و نماد معمول وی ستاره Star یا صفحه نجومی بوده است . ممکن است که زمانی نماد وی گل آذین نیز بوده باشد . }(کتاب فرهنگنامه خدایان ، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان صفحات 179 الی 181) نکته 1 : همانگونه که ملاحظه می نمایید اینانا و ایشتر علاوه بر آنکه الهه عشق و شهوت و باروری می باشند . الهه 👈 جنگ نیز هستند . و با کوکب زهره در ارتباط می باشند . نکته 2: بنا به آنچه گفته شد کیش الهه «نی نی» یا «نانا » یا «نانایا » به مرور در کیش الهه اینانا حل شده است . اما همانگونه که گفته شد الهه نانایا به همراه الهه کنی سوره و الهه اینانا ، تثلیثی از خدایان مونث بوده اند . تثلیث خدایان مونث را در یونان ( آفریدوت ، آرتمیس ، آتنا ) و در نزد اعراب نیز ( لات و عزی و مناة ) مشاهده می نماییم . البته وجود تثلیث ایزد بانوها در تمدن های مختلف دلیل بر تطابق آنان با یکدیگر نمی باشد . نکته 3: سمبل الهه نانایا در بعضی تصاویر هلالی به شکل قایق است . و سمبل چاکرای دوم نیز همین شکل می باشد . این سمبل (هلال ) برای الهه اینانا و ایشتر نیز رسم شده است . همچنین در تصویر سنگ نگاره آنوبانی نی یک ستاره چهار پر در دایره رسم شده بود . اینکه آن تصویر دقیقا ستاره چهار پر است محل اشکال است . زیرا سمبل ستاره هشت پر نیز دارای چهار پر اصلی و چهار پر فرعی می باشد . که چهار پر فرعی کم و بیش شبیه رود می باشند . با نگاه به تصویر سنگ نگاره آنوبانی نی نیز می توان چهار پر فرعی را مشاهده نمود . نکته 4 : دقت نمایید در متن آمده سفر اینانا و ایشتر به جهان زیرین برای افزایش قدرت وی بوده است . زیرا جهان زیرین با سه برج انتهایی تطابق دارد و خانه شرف زهره در آخرین برج یعنی برج حوت است . ادامه دارد ... @soltannasir ⬛️⬛️⬛
تصویر الهه نانایا که بعضا این تصویر را تصویر الهه ایشتار نیز می دانند . به سمبل ماه قایقی شکل توجه نمایید که شبیه به شاخ گاو نیز می باشد . @soltannasir
تصویر چاکرای دوم به سمبل ماه قایقی شکل این چاکرا توجه نمایید . @soltannasir