eitaa logo
سلطان نصیر
3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
436 ویدیو
245 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ ‌ 🌺☀️🌺☀️🌺 🌺☀️🌺 🌺 ✅ ما تبلیغ نداریم ، ✅ تبادل هم نداریم . ✅🔴 عزیزان خودتان کانال خود را تبلیغ نمایید 🔵 🌀مجموعه کانال های سلطان نصیر 🌀 در راستای اهداف آخرالزمان 👇 ✅ دشمن شناسی ، ✅ایلومیناتی ها ، ✅انجمن های مخفی ، ✅ فراماسون ها ، ✅ آوانجلیس ها ، ✅عرفان و خودشناسی ، ✅شناخت علوم غریبه (انواع دنیاهای ماورایی و جادو اسلامی تا غربی ) ، ✅فرازمینی ها ، ✅اساطیر باستانی ، ✅انرژی ها، ✅اسرار دنیای باستان ، ✅ماهیت چشم سوم ، ✅بررسی و شناخت ماهین انواع عرفان ها سرخپوستی ، اکیسم ، بودیسم ، هندوئیسم ، لامائیسم ، پاگانیسم ، شمنیسم تا عرفان های جعلی مدرن امروزی تا تصوف و عرفان اصیل اسلامی و ارتباط چاکراها با سوره های مسبحات و نقش سوره های مسبحات در سلامت جسم و روح و سطح انرژی انسان ✅🔴آموزش زبان باستانی عبری همه و همه در سلطان نصیر با ما همراه باشید . کانال اصلی 👇 @Soltannasir کانال آموزش زبان باستانی عبری👇 @learnhebrew313 عرفان و خودشناسی ، عشق و شور و گنجینه ختوم و اذکار در 👇 @Soltan313nasir ⭕️ کانال کتابخانه ما گلچین بهترین کتب و مقالات به شکل منظم و طبقه بندی و توضیح هر کتب در 👇 @DAYERATOL_MAAREF 🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴⚫️🔴
@soltannasir { پاسخ به سوالات 99 } { بخش هایی از تفسیر سوره واقعه از دروس حضرت مولانا زین الدین } بسیاری از خوانندگان گرامی در این شش ماهه اخیر از مولانا زین الدین پرسیدند که ایشان کیست ? ( بیش از 10 سوال به فقیر در باب ایشان ارسال شده است ) حضرت مولانا زین الدین استاد علی الاطلاق فقیر در بعضی علوم می باشند . ایشان 👈علی الظاهر 👉در قید حیات نیستند . از ایشان اثری مکتوب تا آنجا که فقیر اطلاع دارم بر جای نمانده است . بخش هایی از دروس ابتدایی کانال ، نظیر قسمت اربعین فصول و عناصر ، و اربعین هرمی و مثلثی و مخروطی متعلق به ایشان بود . در بعضی مواقع از ایشان با نام استاد مرحومم یاد نمودم . اما معرفی کامل ایشان ، در هنگام بستن مجموعه کانال های سلطان نصیر ، انجام خواهد شد . مطمئنا در آینده نیز مطالب ارزشمندی از ایشان در دروس خواهد آمد . روزگاری که گروه هایی تحت نام سلطان نصیر ، وجود داشت . و فقیر ابتدا در پشت پرده و سپس مستقیما به تدریس در گروه ها پرداختم . و این گروه ها به کار خویش پایان داد . تجربه تلخ گروه ها و عدم خروجی لازم ، باعث شد که فقیر از باز نمودن کانال ، هر چند که قول آن را پیشتر داده بودم خودداری نمایم . اگر امر ایشان ( مولانا زین الدین )نبود که فرمودند به فلانی بگو که پرورش دهنده باشد . و همچنین توصیه استاد دیگر فقیر که تدریس هم عبادت است . هرگز زیر بار مسئولیت تدریس نمی رفتم . و به سلوک آرام خویش ادامه می دادم . اما پاسخ به این سوال که برای افزایش نور و کمک به جبهه مبارزه در تقابل نور و ظلمت چه نماییم ? خداوند رحمت کند حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی را که هر گاه از ایشان سوال می نمودند . چه ذکری بگوییم و چه عملی نماییم ? ایشان پاسخ می دادند ترک گناه . ترک گناه مثل چشمه ای است که همه چیز را خود به دنبال دارد.  شما گناه را ترک کنید ، دستورات بعدی و عبادات دیگر خود به خود به سمت شما می آید. حال بخش هایی از تفسیر سوره واقعه از مولانا زین الدین :👇 { برای چشم ، وقایعی پیش می آید و آن را از فیض نور محروم می سازد . مثل گناه که چشم را کم بین می نماید ؛ یعنی چشم را از درک کامل اشیاء محروم می سازد . واقعه برای گوش پیش می آید : گناه شنیدن غنا ، غیبت ، ناسزا ، فحش شنیدن . آن گوش دیگر حکمت نشنود و در گوشش پیری و بیماری گوش پدید آید ؛ خصوصاً زوال عقل . واقعه برای لسان : غیبت کردن ، خبر بردن و آوردن ، تهمت زدن ، حرف ناسزا و توهین به هر بنده ای خواه گناهکار یا بی گناه ، کافر یا مومن فرقی نمی کند . و ... حکمت در آن زبان جاری نشود و در آخر از دستگاه تنفس و ریه و حلق و کام و زبان بیماری جسمانی پدیدش آید . هر کدام از اعضاء و جوارح آدمی که واقعه یا وقایع منفی و گناه برایش پدید آید . نور معنوی و مادی در آن عضو به تدریج خاموش خواهد شد . در هر نقطه از زمین . بدانید که نسبت این 👈وقایع است که در 👈آخر الزمان برای زمین پیش می آید و آن را از فیض 👈نور محروم می سازد . ...} نکته : ان شاءالله هفته آینده شرحی بر این تفسیر از احادیث معصومین و نوشته های عرفای شامخ امت خواهیم نوشت . آری ترک گناه بسیار مهم است و آسان هم نیست . در پاسخ به آن عزیزانی که به دنبال دستور گرفتن از فقیر هستند . باید بگویم همانطور که فقیر گفته ام . فقیر استاد نیستم و در ضمن محیط مجاز برای دادن دستور چندان مناسب نیست . فقیر بخلی ندارم و ممکن است بعضی دستورات را در کانال نقل نمایم . اما به کسی دستور خاص ترجیجاً نمی دهم . بعضی دستورات خاص را در کانال می گذارم و هر کس خواست خود استفاده نماید . از حضرت آیت الله العظمی بهجت فومنی نقل است که ایشان می فرمودند : 👇 { خداوند توفيق بدهد به اينكه هر چه می دانيم عمل نماييم ؛ اگر عمل كرديم به آنچه كه مي دانيم و زير پا نگذاشتيم و چشممان را نپوشانديم [كار درست می شود] ؛ ولی اگر چشم را پوشانديم و [مثلاً] دست روی چشم بگذاريم ، قسم می خوريم كه الآن روز را نمي بينيم !! راست هم هست ، دروغ نيست . تا كسی دستش را جلوی چشمش گذاشته روز و شب را نمی بيند ، هيچ چيز ديگر را هم نمی بيند . عمل نكردن به معلومات هم همينطور است.  تبديل مجهولات به معلومات « من عمل بما علم أورثه الله علم ما لا يعلم » هر كسي به معلوماتش عمل كند ، خداوند مجهولاتش را معلومات می کند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝✨⚡️💫
@soltannasir { پاسخ به سوالات 100 } ادامه ...👇 { ... به همان دليلی كه همين معلوماتی را كه فعلاً دارد ، در زمان صباوت و طفوليت نداشت .  همين معلومات را خداوند به تدريج به او ياد داد ؛ پس به طور حتم اگر كسی معلوماتش را زير پای خودش نگذاشت ، بگو برو راحت باش ، ديگر خاطرت جمع باشد . سر وقتش به آنچه كه محتاجی ، عالم مي شوی . بلكه از اين هم بالاتر در روايت هست:« من عمل بما علم كفي ما لم يعلم » ديگر به او می گويد موقوف ؛ ای كسی كه عمل می كنی به معلومات ، در فكر چيز ديگر نشو ، بقيه امور با آنهاست . همانهائی كه همين مقدار را به شما اعلام كرده اند ، زيادی بر اين مقدار را هم ، آنها اعلام مي كنند . تو ديگر در فكر نباش ، يعنی غصه اش را نخور .  تا به حال كسی هست كه بگويد من تا به حال پای وعظ هيچ واعظي ننشسته ام ، از هيچ ناصحی چيزی نشنيده ام، دروغ مي گويد ، بلی دروغ است اين مطلب. خوب شنيدی ، آيا عمل كردی يا نكردی ؛ اگر عمل كرده بودی ، حالا روشن بودی ، چرا ؟ به جهت اينكه خودشان با همان عمل كردن شما ، مجهولات را بر شما اعلام مي كنند ، خاطرتان جمع باشد .  اما اگر عمل نكردی و مي خواهی همه اش بشنوی و بشنوی ، بشنوی ، كی عمل مي كنی ؟ بعد از اينكه پرده برداشته شد آن وقت می خواهی عمل بكنی ، پس بايد بدانيم اگر نصايح را زير پا گذاشتيم ، نصيحت حالا و موعظه حالا را هم زير پا مي گذاريم ، و اگر زير پا گذاشتيم ، خاطر جمع باشيم خبری نيست چرا ؟ چون براي بازی كه ياد نمی دهند !! برای اينكه بنويسی و بگذاری كنار ، ياد نمي دهند ؛ مثل اينكه نسخه از طبيب گرفتيم ، گذاشتيم توی جيب بغل؛ ديگر كار نداريم برای اينكه توی جيب بغل ما باشد . نسخه از طبيب گرفتيم چقدر خرج كرديم پول داديم و تا نسخه گرفتيم ، نه بايد عمل كنی .  اگر عمل كرديم ديگر روشنيم- اين نصايح و مواعظ كه شده اگر عمل شده بود ، الآن روشن بوديم - آن سؤالها و آن درسها با كارمان هيچ منافاتي ندارد ، مثل اينكه بخواهيم دوای اين مرض را با ورق زدن كتاب پيدا بكنيم . ترک معصيت ، همان عبوديت است . پس قهراً بايد بدانيم كه خودمان استاد خودمانيم ، معلوماتمان را بياييم نگاه كنيم ، مبادا زير پا مانده باشد. } آری ترک گناه و انجام مستحبات روایت شده از معصوم ، در هنگامی که شخص به استاد کامل دسترسی ندارد . بهترین دستور است . بسیاری از بزرگان که استاد نداشتند . با انجام ورزش شریعت ( دستورات مأثور ) به مقامات و کمالات رسیدند . من باب مثال می شنویم که بزرگان معاصر از علمای ربانی شیعه بر خواندن زیارت عاشورا مداومت و تاکید داشتند . آیا بر این دستور ، مداومت داریم ? یا امام معصوم خواندن 34 رکعت نماز نافله را جزء ویژگی های شیعه دانسته است . آیا بر آن مداومت داریم ? یا خواندن روزی یک جزء قرآن سنت است . شروع از اول ماه قمری و اتمام پایان ماه قمری . یا اذکار 100 تایی بسیاری به عنوان اذکار هفته یا اذکار روزانه از معصوم روایت شده است . آیا بر انجام آن مداومت داریم ? روزه ماه رجب و شعبان مستحب و سنت است آیا بر انجام آن مداومت داریم ? روزه روز اول هر ماه قمری و روز آخر هر ماه و روزهای 13 و 14 و 15 هر ماه قمری و دوشنبه و پنج شنبه ها در هفته مستحب است . آیا بر انجام آن مداومت داریم ? و قس علی هذا اعمال مستحبی که در شریعت از معصوم نقل شده و انجام آن عمل توصیه شده است . آیا به تمامی آن عمل نموده ایم ? هر گاه شخص با خلوص نیت و با 👈 کیفیت 👉 و ایمان و دوری از گناه در اعتقادات و عمل ، این اعمال را انجام دهد . و بر آن مداومت نماید . بعضی منازل سلوکی را پشت سر خواهد گذاشت . آنگاه اگر نیاز بود . استاد نیز به وی معرفی می نمایند . ادامه دارد ... @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 122 } { تعلیقات 32 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 12 } ادامه ...👇 پیش از نقل روایت اسطوره ای و تحلیل آن خطبه اول حضرت امیرالمومنین (ع) را در چگونگی آفرینش از کتاب نهج البلاغه نقل می نماییم . تا در ادامه به نقل روایت اسطوره آفرینش و تطبیق و تحلیل آن بپردازیم . خطبه امیرالمومنین (ع) : 👇 { 1-  و من خطبة له (عليه السلام) يذكر فيها ابتداء خلق السماء و الأرض و خلق آدم و فيها ذكر الحج و تحتوي على حمد الله و خلق العالم و خلق الملائكة و اختيار الأنبياء و مبعث النبي و القرآن و الأحكام الشرعية : عجز الانسان عن معرفة الله الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ خطبه ها (امام عليه السّلام در اين سخنرانى از آفرينش آسمان و زمين و آفرينش انسان ياد مى كند) 1.عجز انسان از شناخت ذات خدا سپاس خداوندى را كه سخنوران از ستودن او عاجزند، و حسابگران از شمارش نعمت هاى او ناتوان، و تلاشگران از اداى حق او درمانده اند. خدايى كه افكار ژرف انديش، ذات او را درك نمى كنند و دست غوّاصان درياى علوم به او نخواهد رسيد. پروردگارى كه براى صفات او حدّ و مرزى وجود ندارد، و تعريف كاملى نمى توان يافت و براى خدا وقتى معيّن، و سر آمدى مشخّص نمى توان تعيين كرد. مخلوقات را با قدرت خود آفريد، و با رحمت خود بادها را به حركت در آورد و به وسيله كوه ها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد. الدین و معرفة الله أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَا مَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ. 2.دين و شناخت خدا  سر آغاز دين، خداشناسى است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن، او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگى اوست و كمال توحيد (شهادت بر يگانگى خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتى نشان مى دهد كه غير از موصوف، و هر موصوفى گواهى مى دهد كه غير از صفت است، پس كسى كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزى نزديك كرده،  و با نزديك كردن خدا به چيزى، دو خدا مطرح شده و با طرح شدن دو خدا، اجزايى براى او تصوّر نموده و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است. و كسى كه خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى كند و هر كس به سوى خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آورده. و آن كس كه بگويد «خدا در چيست» او را در چيز ديگرى پنداشته است، و كسى كه بپرسد «خدا بر روى چه چيزى قرار دارد» به تحقيق جايى را خالى از او در نظر گرفته است، در صورتى كه خدا همواره بوده، و از چيزى به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد. انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله، بيناست حتّى در آن هنگام كه پديده اى وجود نداشت، يگانه و تنهاست، زيرا كسى نبوده تا با او انس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌎🌍🌏🌕🌖🌗🌘🌑🌜🌛🌞🌝🌚🌔🌓🌒🌙💧💦🌫🌪🌊💨
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 123 } { تعلیقات 33 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 13 } ادامه ...👇 { ...خلق العالم أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ. 3.راه هاى خدا شناسى اوّل-  آفرينش جهان 👈خلقت را آغاز كرد، و 👈موجودات را بيافريد، بدون نياز به فكر و انديشه اى، يا استفاده از تجربه اى، بى آن كه حركتى ايجاد كند، و يا تصميمى مضطرب در او راه داشته باشد. براى پديد آمدن موجودات، وقت مناسبى قرار داد، و 👈موجودات گوناگون را هماهنگ كرد، و در هر كدام، 👈غريزه خاصّ خودش را قرار داد، و غرائز را همراه آنان گردانيد. خدا پيش از آن كه موجودات را بيافريند، از تمام جزئيّات و جوانب آنها آگاهى داشت، و حدود و پايان آنها را مى دانست، و از اسرار درون و بيرون پديده ها، آشنا بود. 👈سپس خداى سبحان طبقات فضا را شكافت، و اطراف آن را باز كرد، و هواى به آسمان و زمين راه يافته را آفريد ، و در آن آبى روان ساخت، آبى كه امواج متلاطم آن شكننده بود، كه يكى بر ديگرى مى نشست، آب را بر بادى طوفانى و شكننده نهاد، و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد، و به نگهدارى آب مسلّط ساخت، و حد و مرز آن را به خوبى تعيين فرمود. فضا را در زير تند باد و آب را بر بالاى آن در حركت بود. سپس خداى سبحان طوفانى  بر انگيخت كه آب را متلاطم ساخت  و امواج آب را پى در پى در هم كوبيد. طوفان به شدّت وزيد، و از نقطه اى دور دوباره آغاز شد. سپس به طوفان امر كرد تا امواج درياها را به هر سو روان كند و بر هم كوبد و با همان شدّت كه در فضا وزيدن داشت، بر امواج آب ها حمله ور گردد از اوّل آن بر مى داشت و به آخرش مى ريخت،  و آب هاى ساكن را به امواج سركش بر گرداند. تا آنجا كه آب ها روى هم قرار گرفتند، و چون قلّه هاى بلند كوه ها بالا آمدند. امواج تند 👈كف هاى بر آمده از آب ها را در هواى باز، و فضاى گسترده بالا برد، كه از آن هفت آسمان را پديد آورد . آسمان پايين را چون موج مهار شده، و👈 آسمان هاى بالا را مانند 👈سقفى استوار و بلند قرار داد، بى آن كه نيازمند به ستونى باشد يا ميخ هايى كه آنها را استوار كند. آنگاه 👈فضاى آسمان پايين را به وسيله 👈نور ستارگان درخشنده زينت بخشيد و در آن چراغى روشنايى بخش (خورشيد)،و ماهى درخشان، به حركت در آورد كه همواره در مدار فلكى گردنده و بر قرار، و 👈سقفى متحرّك، و 👈صفحه اى بى قرار، به گردش خود ادامه دهند ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊💨🌪💧💦🌙
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 124 } { تعلیقات 34 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 14 } ادامه ...👇 { ...خلق الملائكة ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ . دوّم-  شگفتى خلقت فرشتگان: سپس آسمان هاى بالا را از هم گشود، و از فرشتگان گوناگون پر نمود. گروهى از فرشتگان همواره در سجده اند و ركوع ندارند و گروهى در ركوعند و ياراى ايستادن ندارند و گروهى در صف هايى ايستاده اند كه پراكنده نمى شوند و گروهى همواره تسبيح گويند و خسته نمى شوند و هيچ گاه خواب به چشمشان راه نمى يابد، و عقل هاى آنان دچار اشتباه نمى گردد، بدن هاى آنان دچار سستى نشده، و آنان دچار بى خبرى برخاسته از فراموشى نمى شوند. برخى از فرشتگان، امينان وحى الهى، و زبان گوياى وحى براى پيامبران مى باشند، كه پيوسته براى رساندن حكم و فرمان خدا در رفت و آمدند. جمعى از فرشتگان حافظان بندگان، و جمعى ديگر دربانان بهشت خداوندند. بعضى از آنها پاهايشان در طبقات پايين زمين قرار داشته، و گردن هاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهى بر دوش هايشان استوار است، برابر عرش خدا ديدگان به زير افكنده، و در زير آن، بالها را به خود پيچيده اند. ميان اين دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پايين ترى قرار دارند، حجاب عزّت، و پرده هاى قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خيال، در شكل و صورتى نمى پندارند، و صفات پديده ها را بر او روا نمى دارند،   هرگز خدا را در جايى محدود نمى سازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره مى كنند . صفة خلق آدم عليه السلام ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 💦💧🌊🌫🌫🌪💨🌙💫⭐️☀️☀️✨🌟⚡️💥🔥🌈🌚🌝🌞🌛🌜
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 125 } { تعلیقات 35 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 15 } ادامه ...👇 { ...سوم-  شگفتى آفرينش آدم عليه السّلام و ويژگى هاى انسان كامل. سپس خداوند بزرگ، خاكى از قسمت هاى گوناگون زمين، از قسمت هاى سخت و نرم، شور و شيرين، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلى خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گرديد، كه از آن، اندامى شايسته، و عضوهايى جدا و به يكديگر پيوسته آفريد . آن را خشكانيد تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانى معيّن و سر انجامى مشخّص، اندام انسان كامل گرديد. آنگاه از روحى كه آفريد در آن دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد، داراى نيروى انديشه، كه وى را به تلاش اندازد و داراى افكارى كه در ديگر موجودات، تصرّف نمايد.  به انسان اعضاء و جوارحى بخشيد، كه در خدمت او باشند، و ابزارى عطا فرمود، كه آنها را در زندگى به كار گيرد. قدرت تشخيص به او داد تا حق و باطل را بشناسد ، و حواس چشايى، و بويايى، و وسيله تشخيص رنگ ها، و أجناس مختلف در اختيار او قرار داد. انسان را مخلوطى از رنگ هاى گوناگون، و چيزهاى همانند و سازگار، و نيروهاى متضاد، و مزاج هاى گوناگون، گرمى، سردى، ترى، خشكى، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدى را كه پذيرفته اند وفا كنند، اينگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنيد پس فرشتگان همه سجده كردند جز شيطان» غرور و خود بزرگ بينى او را گرفت و شقاوت و بدى بر او غلبه كرد، و به آفرينش خود از آتش افتخار نمود، و آفرينش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند براى سزاوار بودن شيطان به خشم الهى، و براى كامل شدن آزمايش، و تحقّق وعده ها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخيز مهلت داده شدى». ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ . چهارم-  آدم عليه السّلام و داستان بهشت سپس خداوند آدم را در خانه اى مسكن داد كه زندگى در آن گوارا بود. جايگاه او را امن و امان بخشيد و او را از شيطان و دشمنى او ترساند. پس شيطان او را فريب داد، بدان علّت كه از زندگى آدم در بهشت و هم نشينى او با نيكان حسادت ورزيد. پس آدم عليه السّلام يقين را به ترديد، و عزم استوار را به گفته هاى ناپايدار شيطان فروخت و شادى خود را به ترس تبديل كرد، كه فريب خوردن براى او پشيمانى آورد آنگاه خداى سبحان در توبه را بر روى آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جارى ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمين، خانه آزمايش ها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزندانى پديد آورد، و خداى سبحان از فرزندان او پيامبرانى برگزيد. اختيار الأنبياء وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 126 } { تعلیقات 36 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 16 } ادامه ...👇 4-  فلسفه بعثت پيامبران (نبوّت عامّه) خدا پيمان وحى را از پيامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهليت ها بيشتر مردم، پيمان خدا را ناديده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدايان دروغين روى آوردند، و شيطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پيامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته هاى انسان ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پيمان فطرت  را از آنان باز جويند و نعمت هاى فراموش شده را به ياد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمايند و توانمندى هاى پنهان شده عقل ها را آشكار سازند و نشانه هاى قدرت خدا را معرّفى كنند، مانند: سقف بلند پايه آسمان ها بر فراز انسان ها، گاهواره گسترده زمين در زير پاى آنها، و وسائل و عوامل حيات و زندگى، و راه هاى مرگ و مردن، و مشكلات و رنج هاى پير كننده، و حوادث پى در پى، كه همواره بر سر راه آدميان است. خداوند هرگز انسان ها را بدون پيامبر، يا كتابى آسمانى، يا برهانى قاطع، يا راهى استوار، رها نساخته است، پيامبرانى كه با اندك بودن ياران، و فراوانى انكار كنندگان، هرگز در انجام وظيفه خود كوتاهى نكردند. بعضى از پيامبران، بشارت ظهور پيامبر آينده را دادند و برخى ديگر را پيامبران گذشته معرّفى كردند. بدين گونه قرن ها پديد آمد، و روزگاران سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند. مبعث النبي إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ (صلى الله عليه وآله) لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً (صلى الله عليه وآله) وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ . 5-  فلسفه بعثت پيامبر خاتم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) تا اين كه خداى سبحان، براى وفاى به وعده خود، و كامل گردانيدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پيامبرى كه از همه پيامبران پيمان پذيرش نبوّت او را گرفته بود، نشانه هاى او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگارى كه مردم روى زمين داراى مذاهب پراكنده، خواسته هاى گوناگون، و روش هاى متفاوت بودند: عدّه اى خدا را به پديده ها تشبيه كرده و گروهى نام هاى ارزشمند خدا را انكار و به بت ها نسبت مى دادند، و برخي به غير خدا اشاره مى كردند. پس خداى سبحان، مردم را به وسيله محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) از گمراهى نجات داد و هدايت كرد، و از جهالت رهايى بخشيد. سپس ديدار خود را براى پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر گزيد، و آنچه نزد خود داشت براى او پسنديد و او را با كوچ دادن از دنيا گرامى داشت، و از گرفتارى ها و مشكلات رهايى بخشيد و كريمانه قبض روح كرد. 6.ضرورت امامت پس از پيامبران الهى رسول گرامى اسلام، در ميان شما مردم جانشينانى برگزيد كه تمام پيامبران گذشته براى امّت هاى خود برگزيدند، زيرا آنها هرگز انسان ها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفى راهى روشن و نشانه هاى استوار، از ميان مردم نرفتند . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌏🌍🌎🌞🌛🌝
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 127 } { تعلیقات 37 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 17 } ادامه ...👇 {... القرآن و الأحكام الشرعية كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ . 7.ويژگى هاى قرآن و احكام اسلام كتاب پروردگار ميان شماست، كه بيان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثل ها، مطلق و مقيّد، محكم و متشابه مى باشد، عبارات مجمل خود را تفسير، و نكات پيچيده خود را روشن مى كند، از واجباتى كه پيمان شناسايى آن را گرفت و مستحبّاتى كه آگاهى از آنها لازم نيست. قسمتى از احكام دينى در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده،  و بعضى از آن، در سنّت پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ) واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضى از واجبات، وقت محدودى داشته كه در آينده از بين رفته است.  محرّمات الهى از هم جدا مى باشند، برخى از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضى كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخى از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بيشتر آن آزادند. و منها في ذكر الحج وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ. 8-  فلسفه و راه آورد حج خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانه اى كه آن را قبله گاه انسان ها قرار داده كه چونان تشنگان به سوى آن روى مى آورند، و همانند كبوتران به آن پناه مى برند. خداى سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خويش و نشانه اعتراف آنان به بزرگى و قدرت خود قرار داد و در ميان انسان ها، شنوندگانى را برگزيد كه دعوت او را براى حج، اجابت كنند و سخن او را تصديق نمايند و پاى بر جايگاه پيامبران الهى نهند. همانند فرشتگانى كه بر گرد عرش الهى طواف مى كنند، و سودهاى فراوان در اين عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوى وعده گاه آمرزش الهى بشتابند. خداى سبحان، كعبه را براى اسلام، نشانه گويا، و براى پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، اداى حق آن را واجب كرد و حج بيت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زيارت آن برويد، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانيان بى نياز است. ...} پایان . ادامه دارد .. @soltannasir 🌊🌨🌏🌕🌍
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 128 } { تعلیقات 38 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 18 } ادامه ...👇 نکته 1: عزیزان به یاد بیاورید که ابتدا آیات30 الی 33 سوره انبیاء و سپس احادیث مربوط به آن آیات را از تفسیر روایی البرهان نقل نمودیم . و سپس خطبه آفرینش حضرت امیرالمومنین (ع) را تا پس از نقل روایت اسطوره خلقت شباهت ها و اختلاف ها را نشان دهیم . نکته 2 : در روایت نخستین مخلوق الله تبارک تعالی ، آب دانسته شده است . و همه چیز از آب خلق شده است . در اساطیر ملل مختلف نظیر ، اساطیر بین النهرین و مصر و سایر اساطیر ملل ، داستان خلقت از اقیانوس اولیه و آب شروع می شود . اما به روایت خلقت از 👈دریچه ای دیگر نگریسته شده . در اساطیر ملل عمدتا توضیحی برای آنکه این اقیانوس اولیه را 👈چه کسی خلق نموده وجود ندارد ?! بلکه ماجرای خلقت از این زاویه مطرح شده که این اقیانوس اولیه ، دارای نفس و رب النوع است و این اقیانوس اولیه دو آب شیرین (مذکر ) و تلخ ( مونث ) است . و از آمیختن این دو آب ، دو موجود مذکر و مونث دیگر به نام لخمو و لخامو شکل می گیرند و سپس انشر و کیشر ، و از این انشر و کیشر ، خدایان _مورد پرستش در تمدن های باستان _خلق می شوند . موجوداتی که مخلوق هستند . و ماجرای خلقت از دریچه این موجودات نگریسته شده است و طبیعی است که این داستان هم دارای تحریفاتی باشد . تفاوت داستان آفرینش در اساطیر ملل مختلف خود می تواند نشان دهنده تحریف در اصل ماجرا باشد . اما علی ای حال ، این بدان معنا نیست که اسطوره ، کاملا با دین در همه موارد پیوند دارد ! شاید در بعضی موارد بتوان ، دست به تطبیق و تفسیر نمود . اما تطبیق در همه جا ممکن نیست در بعضی موارد به جای تطبیق ، تقابل وجود دارد . البته باید به این مسئله نیز اشاره نمود که ممکن است عده ای ، تحت هیچ عنوان تطبیق را نپذیرند . اینکه فقیر ممکن است در بعضی موارد ، تطبیقی را نشان دهم . بدین معنا نیست که آن را پذیرفته ام و یا برعکس . بلکه تلاشی است برای کشف حقیقت . حال اسطوره آفرینش را از کتاب تاریخ تمدن بین النهرین جلد دوم نقل می نماییم : 👇 { لوح اول هنگامی که در آن بالا آسمان هنوز نام نگرفته بود ، زمین سخت در پایین با نام خوانده نمی شد ، هیچ مگر «اپسو» ( آب شیرین و مذکر ) ، عنصر نخستین هستی بخش آنها ، (و ) «مومو تیامت» ( آب تلخ و شور و مونث ) ، که همه آنها را هستی بخشید ، آبهای آنها همچون 👈جسمی واحد به هم آمیخت ، نه کلبه ای از نی بافته شده بود ، نه زمین مردابی پدیدار شده بود ، 👈هنگامی که هیچ 👈خدایی به وجود نیامده بود ، به نام خوانده نشده ، سرنوشتشان قطعی نشده بود . پس همان بود که خدایان درون خود شکل گرفتند . «لخمو» و «لخامو»( اژدر مار های مذکر و مونث) هستی یافتند ، با نام خوانده شدند . برای قرنهای بی پایان سن و قد و قامت آنها رشد کرد . «انشر»( مذکر ) و «کیشر»(مونث) آفریده شده ، از دیگران پیشی گرفتند . آنها روزها را طولانی کردند ، به سالها افزودند . «آنو»( به معنای آسمان و خدای متعال یا برتر که ایزدان به او همچون پدر و رئیس خویش افتخار می نمودند ) فرزند آنها بود ، رقیب پدران خویش ؛ آنو در تصویر (خیال ) خویش «نود یمّود»(ایزد انکی یا ائا خداوند زمین که ایزد خرد برتر می باشد . و مسکن وی آب های تازه ای است که گرد زمین را فرا می گیرد و زمین بر روی آن شناور است ) را هستی بخشید . این نود یمّود مرشد پدران خویش بود ؛ (دارای ) خرد وسیع ، باهوش ، نیرومند در قدرت ، بس نیرومند تر از پدر بزرگ خویش انشر در میان خدایان ، (و) برادرانش همتایی نداشت ، برادران الهی با یکدیگر متحد بودند ، آنها 👈 «تیامت»( آب تلخ ) را با حرکت دادن به پیش و پس بر آشفتند ، آری ، آنها خلق (kholgh) تیامت را بر آشفتند . با شور و شعف خویش در خانه آسمان . اپسو قادر به کاستن غوغای آنها نبود و تیامت در [ طریق ] آنها صامت بود ، اعمال آنها در ...نفرت انگیز بود . روش آنها ناپسند بود ، آنها زیاده روی می کردند . آنگاه «اپسو» ، هستی بخش خدایان بزرگ ، خطاب به وزیر خویش «مومّو » فریاد بر آورد : « ای مومّو ، وزیر من که روح مرا شاد می کنی ، به اینجا بیا و بگذار تا ( نزد ) تیامت برویم . آنها رفتند و در پیشگاه تیامت برویم . آنها رفتند و در پیشگاه تیامت نشستند ، به مشاوره درباره خدایان ، نخستین فرزندانشان پرداختند . اپسو دهان می گشاید ، به تیامت پر شکوه می گوید : روش آنها در مورد من به راستی ناپسند است . نه در روز آرامش دارم و نه در شب آسایش . ویران خواهم کرد ، روش آنها را متلاشی خواهم ساخت ، شاید که آرامش اعاده شود . بگذار تا آسایش داشته باشیم . همین که تیامت این ( سخنان ) شنید ،خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊
فایل پی دی اف 👆👆👆 دروس مسبحات و چاکراها ، برای عزیزانی که در خواست پی دی اف این دروس را داشتند . @soltannasir
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 129 } { تعلیقات 39 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 19 } ادامه ...👇 { ...خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد . همچنان که در تنهایی خشمگین بود ، فریاد غم بر آورد ، خُلق او را اندوهگین کرد : « چه ( گفتی ) ? آیا باید آنچه را که بنا کرده ایم نابود سازیم ? روش آنها به درستی ناپسند ترین است ، اما بگذار با مهربانی رسیدگی کنیم » . آنگاه مومّو در ارائه پند به اپسو پاسخ داد : پند مومّو [ بدخواهانه ] و ناخوشایند بود . «ویران کن ، پدرم ، راههای فتنه را . آنگاه در روز آرامش خواهی داشت و در شب آسایش » . هنگامی که اپسو این را شنید چهره اش تابناک شد ؛ برای ( نقشهٔ) پلیدی که او علیه خدایان ، فرزندان خویش کشیده بود . در مورد مومّو ، او را از گردن در آغوش گرفت ، همین که ( او ) بر زمین نشست تا او را ببوسد . ( پس ) آنچه را که آنها میان خود طرح ریزی کرده بودند ، برای خدایان ، نخستین فرزندانشان ، تکرار کردند . هنگامی که خدایان ( آن را ) شنیدند چشمانشان گریان شد ، ( آنگاه ) در سکوت فرو رفتند و صامت باقی ماندند . برتر در خرد ، فاضل ، کارگران « إآ » ، عقل کل ، به نقشه آنها پی برد . نقشه ای استادانه علیه آن طرح کرد و به کار بست ، افسون برتر و مقدسش را ماهرانه علیه آن به کار بست . آن را خواند و باعث شد در ( آبهای ) ژرف بماند ، همچنان که خواب را بر او فرو ریخت ، بر زمین دراز کشیده به خواب رفت ، مومّوی مشاور ، ناتوان از حرکت بود . بند او را شل کرد ، تاج او را درید ، هاله او را برداشت ( و ) آن را بر خود نهاد . پس از آنکه اپسو را به غل و زنجیر کشید ، او را کشت . مومّو را به بند کشید و او را محبوس کرد . پس از آنچه که بر سر اپسو آورد ، اسکان گاه خویش را بنیان نهاد ، مومّو را گرفت ، او را با ریسمان بینی گرفت . پس از آنکه دشمنان خویش را مغلوب و لگد مال کرد ، «إآ » پیروزیش بر دشمنان تأمین شد ، در اتاق مقدس خویش در آرامش ژرف آرامید . آن را برای معابدی اختصاص داد ، (آن را) « اپسو» نامید . درست در همان محل ، کلبه نیایش خویش را بنیان نهاد ، اآ و همسرش دمکین ( آنجا ) در شکوه سکنی گزیدند . در اتاق تقدیر ،خانه سرنوشتها ، خدایی متولد شد ، نیرومند ترین و عاقلترین خدایان . در قلب اپسو مردوک آفریده شد ، در قلب اپسوی مقدس مردوک آفریده شد . آنکه او را هستی بخشید ، پدرش ، اآ بود . آنکه او را در شکم خود پرورد ، مادرش ، دمکین بود . او پستان الهه ها را مکید . دایه ای که از وی پرستاری کرد ، او را با وحشت آفرینی انباشت . چهره او جذاب بود ، از چشمانش زندگی می درخشید . گامهایش شاهانه بود ، از ( زمانهای ) گذشته فرمان می داد . هنگامی که إآ او را دید ، پدری که او را هستی بخشیده بود ، به وجد آمد ، در تب و تاب افتاد ، قلبش از شادی پر شد ، پرداخت او را کامل کرد و او را سر توأمان خدایی بخشید . به مقدار زیاد بلند تر از آنها بود ، به مقدار بسیار زیاد ، اعضاء (بدن ) او فراسوی قوه ادراک کامل بود ،نا مناسب برای درک کردن ، مشکل برای دیدن. . چشمان او چهار بودند ، گوشهای او چهار بودند هنگامی که لبانش را تکان می داد ، آتش مشتعل بر می آمد . هر چهار عضو شنوایی او بزرگ بود ، و چشمها ، به همان تعداد ، همه چیزها را بررسی می کرد . بلندترین خدایان بود ، قامت او از همه خدایان برتر بود اعضای او عظیم بود ، او بسیار بلند قامت بود . « پسر کوچکم ، پسر کوچکم ، پسرم خورشید ، خورشید آسمانها » . پوشیده با 👈هاله ده خدا 👉، او به منتها درجه نیرومند بود ، همچنان که برق وحشتزای آنها [ هاله ها ] بر او انباشته شده بود . 👈چهار باد را که آنو به وجود آورد برای مهار کردن شیر _ اژدها ، رهبر گروه . ...، ... 👈آشفتن تیامت . تیامت آشفته بود ، روز و شب بیرون از بستر بود . [ خدایان ] از روی بدخواهی به 👈توفان کمک کردند . آنها که در درون خود توطئه ای پلید چیده بودند ، این برادران به تیامت گفتند : « هنگامی که آنها همسرت اپسو را کشتند تو او را یاری نکردی ، خاموش ماندی . گر چه او ارّه وحشتزا را آفرید . باطن تو رقیق شده است و بنابراین ما نمی توانیم بیارامیم . بگذار تا همسرت اپسو در ذهن تو باشد ، و مومّو که شکست خورده است ، تو تنها مانده ای ،... تو عجولانه به هر سو گام بر می داری ، ....بدون توقف . تو ما را دوست نداری . ...چشمان ما تیره و گرفته است ، ...بدون توقف . بگذار تا بیارامیم ، ...بجنگ . از آنها انتقام بگیر ، ...و (آنها را ) به شکل 👈 باد در آور !» [ هنگامی ] که تیامت ( این ) سخنان را [ شنید ] خشنود شد : « ... تو داده ای . بگذار تا هیولاها را بسازیم ، ... و خدایان در میان ... ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...!» ...} ادامه دارد ... ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 130 } { تعلیقات 40 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 20 } ادامه ...👇 { ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...! » ... آنها گرد آمدند و در کنار تیامت حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه چیدند ، خود را برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده کردند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور( الهه همتای مونث إآ ، نظر دکتر یوسف مجید زاده مترجم ) ، که همه چیز ها را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داد ، مار _ هیولاها را هستی بخشید ، ( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ . بدن آنها را [ با زهر ] برای خون پر کرد . اژدهاهای غران را جامه وحشت پوشاند . تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاد ، آنها را شبیه خدایان ساخت ، پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، ( و ) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را [ به حال اول ] باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار. انداخت ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ بود ، مقاومت ناپذیر بود . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورد . از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که [مجمع وی ] را تشکیل داد ، کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارد . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاحهای برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ،ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . برای مشورت با همه خدایان قدرت کامل ، قدرت کامل به تو اعطا کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ! سخن تو برای همه انو نکی برتری خواهد داشت ! » او👈 الواح سرنوشت را به وی سپرد ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بست : « تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود [ کلامت ] پایدار خواهد بود ، » همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را ] تصاحب کردند ، برای خدایان ، پسران او ، [ تعیین ] سرنوشت کرد : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ، « قدرت سلاح » را ، که آنچنان نیرومند ( در ) حرکت است ، پست و ناچیز خواهد کرد ! » . لوح دوم : 👇 پس ، هنگامی که تیامت به ساخته های دست خویش اهمیت بخشید ، فرزندان خویش را برای جنگ علیه خدایان آماده کرد . برای گرفتن انتقام اپسو ، تیامت به 👈پلیدی بدل شد . اینکه او ( تیامت ) آماده جنگ می شد ، برای إآ آشکار شد . به محض اینکه إآ این موضوع را شنید ، به سکوت تیره فرو رفت و در خاموشی نشست . پس از تفکر بیشتر ، خشم او فرو نشست ، نزد انشر ، پدر بزرگ خویش رفت ، همه توطئه ای را که تیامت برای او چیده بود ،برایش گزارش کرد : « پدرم ، تیامّت که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است . او مجمع را بر پا داشته و آکنده از خشم مفرط است . همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند حتی آنهایی را که به ایشان که هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور ، که همه چیز را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _ هیولاها را هستی بخشیده است ، ( با ) دندان های تیز ، دندان های نیش بی دریغ . بدن آن ها را با زهر برای خون پر کرده است . اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است . تاجهایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ، پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، ( و ) اینکه ، با بدن های پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس(موجودی با تنه شیر و سر انسان و بال ) را به کار انداخته است ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس ( نیم اسب ) سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊
تصویری از یک اسفنکس ، که این موجودات اسطوره ای عمدتا محافظ کاخ ها بوده اند . و از مصر تا ایران دیده می شوند . @soltannasir
‌ 💟💟💟 💟💟 💟 🇮🇷 ملت ایران هرگز دوست اسرائیل نخواهد بود .🇮🇷 { وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا ﴿۴﴾ و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست (۴) ☪ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا ﴿۵﴾ ☪ پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است (۵) ☪ ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴿۶﴾ ☪ پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم (۶) ☪ إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا ﴿۷﴾ ☪ اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند (۷) } [ سوره مبارکه الاسراء ( بنی اسرائیل ) ] @Soltannasir 💟💟💟💟💟
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 131 } { تعلیقات 41 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 21 } ادامه ...👇 { ... از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع او را تشکیل داده است ، کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارده است . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش [سپرد ] : [ « من افسون را ] برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . [ برای مشورت با همهٔ ] خدایان قدرت کامل ، [ به تو اعطا ] کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ، سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » . [ او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بسته است ] : [ « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود ] . کلامت پایدار خواهد بود » . همین که کینگو ارتقا یافت ، مرتبه آنو را تصاحب کرد ، برای خدایان ، پسران او ، تعیین سرنوشت کرد : [ « کلام تو ] آتش را فرو خواهد نشاند ، « قدرت سلاح » را ، که [ آنچنان نیرومند در حرکت ] است ، پست و ناچیز خواهد کرد » . هنگامی که انشر شنید که تیامت ایجاد درد سر کرده است ، شیرهای خویش را زد و لبان خود را گاز گرفت . قلب او افسرده ، خُلق او نا آرام بود . [ او دهان ] خویش را [پوشاند ] تا فریاد خفه کند : « ... جنگ . [ سلاحی را که ساخته ای ] ، بالا بر ، [ اکنون مومّو و ] اپسو را بکش ، [ اکنون ] کینگو را بکش ، که پیشاپیش او حرکت می کند . ...حکمت » . نود یمّود ، [ مشاور ] خدایان [پاسخ داد ] . (پاسخ إآ به نود یمّود در قسمتهای شکسته از میان رفته است . ظاهراً إآ هیچ چاره ای نداشته است ، زیرا پس از انشر به آنو روی می آورد ): خطاب [ به آنو ] ، فرزند خویش [ سخنی ] گفت : « ...این نیرومند ترین پهلوانان ، که قدرت او [ برجسته است ] ، حمله او مقاومت ناپذیر است . [ برو ] و در برابر تیامت قد علم کن ، که خُلق او آرام گیرد ، که قلب او منبسط شود . [ اگر ] او به سخنت گوش فرا ندهد ، آنگاه [ سخن ] ما را به او بگو ، که شاید آرام گیرد » . هنگامی که فرمان پدرش ، انشر را [ شنید ] ، راه خویش را به سوی او ( الهه ) [ مستقیم کرد ] ، راه به ( سوی ) او را پی گرفت . [ اما هنگامی که آنو ( به قدر کافی ) ] برای دیدن نقشه تیامت [ نزدیک شد ] ، [ قادر نبود با او رو به رو شود ] و بازگشت . [ با سر افکندگی به نزد پدرش ] انشر [ آمد ] [ چنانکه گویی او تیامت بود ، پس او ] را مخاطب قرار داد : « دست من برای مطیع ساختن تو [ کافی ] نیست » . انشر همچنان از جا پرید صامت بود ، [ روی در هم کشیده ] ، و سرش را به إآ تکان می داد . همه انونّکی در یکجا گرد آمدند ، لبهای آنان کاملاً بسته بود ، آنها در سکوت [ نشستند ] . ( فکر می کردند ) . « هیچ خدایی نمی تواند [ به جنگ برود و ] ، رو به رو شدن با تیامت ،گریز [ از زندگی است » ] . انشر ، پدر خدایان ، در شکوه و بزرگی [ از زمین ] برخاست ، و پس از آنکه در قلب خویش تعمق کرد ، [ به انو نّکی گفت ] : « هر آنکه [ نیروی]ش زیاد است ، انتقام گیرندهٔ [ ما ] خواهد بود ، مردوک پهلوان ، کسی ( است ) که در جنگ [ زیرک ] است » . إآ مردوک را به محل انزوای خویش فرا خواند . ضمن ( راهنمایی ) ، آنچه را که در قلبش بود به او گفت : « ای مردوک ، به توصیه من توجه کن . به پدرت گوش ده ، زیرا تو فرزند منی که قلب او ( پدر ) را آرامش می بخشی . ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 132 } { تعلیقات 42 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 22 } ادامه ...👇 { ...هنگامی که با انشر رو به رو می شوی ، چانکه گویی در جنگی ، به او نزدیک شو ؛ هنگام سخن گفتن بر پا بایست ، او با دیدن تو پر آسایش خواهد شد » . سرور با سخن پدرش شاد شد ؛ وی نزدیک شد و رو در روی انشر ایستاد . هنگامی که انشر او را دید قلبش مملو از شادی شد . بر لبهای او بوسه زد ، افسردگیش بر طرف شد . [ « انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای . من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد . [ انشر ] ، صامت مباش ، لبانت را فراخ بگشای . من خواهم رفت و آرزوی دلت را بر خواهم آورد . ( 2 بار تکرار شده است ) کدام مردی است که جنگ را علیه تو تحمیل کرده است ? [ او کسی جز تیامت ] نیست ، زنی که با سلاح با تو ضدیت می ورزد ، [ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان به زودی پای بر گردن تیامت خواهی نهاد ، [ ای پدر ] آفریدگارم ، خوشحال باش و شادمان به زودی پای بر [ گردن ] تیامت خواهی نهاد » . « پسرم ، ( تو ) که همه حکمتها را می شناسی ، [ تیامت ] را با افسون مقدست آرام کن . بر [ ارابه ] توفانت با همه سرعت حرکت کن . در [ حضور ] او ( الهه ) آنها ترا حمل نخواهند کرد . [ آنها را ] باز گردان » . سرور از سخن پدرش [ شادمان شد ] . قلبش به وجد آمد ، به پدرش گفت : « ( ای ) آفریننده خدایان ، سرنوشت خدایان بزرگ، اگر من در واقع ، به عنوان انتقام گیرنده تو ، می روم که تیامت را مغلوب کنم و زندگی شما را برهانم ، مجمع را تشکیل ده ، سرنوشت مرا برترین اعلام کن ، هنگامی که مشترکاً در اوبشوکینّ نشسته شادی می کنید ، بگذار تا کلام من ، به جای تو سرنوشتها را رقم زند . هر آنچه را که به وجود آورم تغییر ناپذیر خواهد بود ، نه فرمان عزل نه تعویض از لبان من جاری نخواهد شد » . ... } پایان لوح دوم . ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 133 } { تعلیقات 43 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 23 } ادامه ...👇 { ... لوح سوم : 👇 انشر دهان گشود و خطاب به گگ، وزیر خود ، گفت : « ای گگ ، وزیر من ، که روح مرا شاد می سازد ، ترا نزد لخمو و لخامو روانه خواهم ساخت ، تو بصیرت داری ، در سخن نیکو گفتن زبر دستی خدایان ، پدرانت ، ترا پیش از من به وجود آوردند ، بگذار تا همه خدایان به اینجا بیایند ، بگذار تا با یکدیگر صحبت کنند ، به ضیافتی بنشینند ، بگذار تا آنها نان شادمانی بخورند ، از شراب بهره گیرند ؛ بگذار تا برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین را تعیین کنند . حرکت کن گگ ، در برابر آنها بایست ، « آنچه را که به تو خواهم گفت برای آنها بازگو کن : « انشر ، فرزندتان ، مرا به اینجا فرستاده است ، مرا مأمور کرده است تا با صدای رسا [ مکنونات ] دل او را بازگو کنم ، [ بگویم ] : « تیامت ، که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است » ، او[ مجمع ] را بر پا داشته و مالامال از خشم مفرط است . همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند ، حتی آنهایی را که به ایشان هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند . آنها گرد می آیند و در کنار تیامت حرکت می کنند . خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ، آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند . مادر خوبور که همه چیزها را می آفریند ، سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _هیولاها را هستی بخشیده است ، ( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ . بدن آن ها را [ با زهر ] برای خون پر کرده است . اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است . تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ، پس هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ، (و) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند . او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار انداخته است ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است . فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است . یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که مجمع وی را تشکیل داده است ، کینگو را ترفیع داده ، او را میان آنها به ریاست گمارده است . رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ، بالا برنده سلاح ها برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ . چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ، ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم . برای مشورت با همهٔ خدایان قدرت کامل ،قدرت کامل به تو اعطا کرده ام . به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی ، سخن تو بر همه انو نّکی برتری خواهد داشت » . او الواح سرنوشت را به وی سپرده است ، ( آنها را ) [ بر سینهٔ او بسته است ] : « و تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود . کلامت پایدار خواهد بود » . همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها134 } { تعلیقات 44 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 24 } ادامه ...👇 { ... برای خدایان پسران او ، [ آنها تعیین سرنوشت کردند ] : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ، [«قدرت ] سلاح » را ، که آنچنان نیرومند در حرکت است ، همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را تصاحب کرد ] ، [ پست و ناچیز خواهد کرد » ]. آنو را پیش فرستادم ، نتوانست [ با او رو به رو شود ] . نود یمّود ترسید [ و بازگشت ]. مردوک پیش آمد ، داناترین [ خدایان فرزند تو ] ، [ قلبش را بر انگیخته است ، رفته تا ] با تیامت رو در رو شود . او دهان گشوده [ به من می گوید ] : « اگر من در واقع ، [ به عنوان انتقام گیرندهٔ تو ]، می روم که تیامت را مغلوب کنم [ و زندگی شما را برهانم ] ، مجمع را تشکیل ده ، [ سرنوشت مرا برترین اعلام کن ] ، هنگامی که در او بشوکینّ [ مشترکاً نشسته شادی می کنید ] ، بگذار تا کلام من به جای تو [ سرنوشتها را رقم زند ] . هر آنچه را که به وجود آور [م] تغییر ناپذیر خواهد بود نه فرمان عزل نه تعویض از [ لبان من ] جاری نخواهد شد ». اکنون در اینجا عجله کنید و به سرعت فرامین خویش را [ برای او تعیین کنید ] ، که او ممکن است رفته با دشمن نیرومندترین رو به رو شود » . هنگامی که لخمو و لخامو این را شنیدند ، فریاد بلندی بر آورند ، همه ایگیگی ( ایگی گو یا ایگی گی در دوره بابلی به عنوان نام 10 «خدای کبیر » معرفی می شود . در دوره های بعدی به مجموعه خدایان آسمانی ایگی گی می گفتند و به خدایان زیر زمین انو نکو می گفتند ) در اندوه ماتم گرفتند : « عجبا که آنها چنین تصمیمی را اتخاذ کرده اند ، ما قادر به درک کردار تیامت نیستیم ». آنها حاضر به سفر شدند ، همهٔ خدایان بزرگ که سرنوشتها را رقم می زنند . آنها در برابر انشر وارد شده [ اوبشو کینّ ] را پر کردند . در مجمع یکدیگر را بوسیدند . همین که به میگساری [ نشستند ] ، گفتگو را آغاز کردند . آنها نان میهمانی را خوردند ، ( در نوشیدن ) [ شراب ] شرکت کردند ، نیهای آشامیدن خویش را با شراب شیرین تر کردند . چندان که مشروب قوی را نوشیدند ، بدنها [یشان ] انباشته از باد غرور شد . آنها کاملا سرمست شدند ، اما روحیه هایشان بالا رفت . برای مردوک ، انتقام گیرنده شان ، فرامین زیر را تعیین کردند . ...} پایان لوح سوم ادامه دارد @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 135 } { تعلیقات 45 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 25 } ادامه ...👇 { لوح چهارم : 👇 آنها برای وی اورنگی شاهانه بر پا داشتند . او رو به روی پدرانش بر کرسی ریاست تکیه زد . « تو با افتخار ترین خدایان بزرگی ، فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست . تو ، مردوک ، با افتخار ترین خدایان بزرگی ، فرمان تو بی همتاست ، فرمان تو فرمان آنو ست . از امروز رأی تو تغییر ناپذیر خواهد بود . رفیع کردن یا تنزل دادن آنها [ در ] دست تو خواهد بود . سخن تو حقیقت خواهد بود ، فرمان تو تردید ناپذیر خواهد بود : هیچ کس در میان خدایان به مرزهای تو تجاوز نخواهد کرد ، مسند خدایان نیاز به تزیین دارد ، بگذار تا جای نماز خانه آنها همیشه در محل تو باشد . ای مردوک ، تو در واقع انتقام گیرنده ما هستی . ما پادشاهی بر تمام جهان را بر تو ارزانی داشته ایم . هنگامی که در مجمع بنشینی ، کلام تو برترین خواهد بود . سلاح هایت شکست نخواهد خورد ، آنها دشمنان را در هم خواهد شکست . ای سرور ، به آنهایی که به تو اعتماد دارند زندگی عطا کن ، اما ، زندگی خدایی را که به پلیدی گراییده است ، دور بریز ». پس از آنکه تکه پارچه ای را در میان خویش قرار دادند ، خطاب به مردوک ، نخستین فرزندشان ، گفتند : « سرورا ، فرمانت در میان خدایان به درستی بالاترین است . بگو ، جز خرابی یا آفرینش ، انجام خواهد گرفت . دهان بگشای : پارچه نابود خواهد شد ، دگر بار سخن بگو ، و پارچه به حال اول باز خواهد گشت ». با آوردن کلام بر دهان پارچه نابود شد ؛ دگر بار سخن گفت ، و پارچه به حال اول بازگشت . هنگامی که خدایان ،پدرانش ، ثمره کلام او را دیدند ، شادمانه بیعت کردند : « مردوک پادشاه است » . آنها عصای شاهی ، اورنگ ، و پلو را به وی اعطا کردند ، آنها برای دفع دشمنان به وی سلاح هایی بی رقیب دادند : « برو و زندگی تیامت را قطع کن . باشد که بادها خون او را به جاهای فاش نشده حمل کند ». پس سرنوشت بل تعیین شد ، خدایان ، پدرانش ، باعث شدند که در راه موفقیت و حصول گام نهد . او کمانی ساخت ، آن را چون سلاح خویش مشخص کرد ، به آن تیر ضمیمه کرد ، زه آن را ثابت کرد . گرز خویش را بالا برد ، آن را به دست راست گرفت ، کمان و تیردان را به پهلوی خود آویخت . آذرخش را در برابر خویش قرار داد ، بدنش را با آتش سوزان انباشت . سپس توری ساخت که تیامت را درون خویش قرار دهد . 👈چهار باد را مستقر ساخت تا برای هیچ بخشی از قدرت او راه گریزی نباشد ، باد جنوب ، باد شمال ، باد شرق ، باد غرب تور را به پهلوی خویش بست ، هدیه پدرش ، آنو . او ایمهولّو ، « باد پلید » ، گرد باد ، تند باد را به وجود آورد ، بادهای چهارگانه ، بادهای هفتگانه ، توفان موسمی ، باد بی رقیب ، آنگاه هفت عدد از بادهایی را که ایجاد کرده بود ، پیش فرستاد . برای تحریک درون تیامت آنها پشت سر او به پا خاستند . سپس سرور توفان سیل ، سلاح نیرومندش را بر پا داشت . بر ارابه مقاومت ناپذیر و وحشت آفرین توفان باد سوار شد . دو جفت را دهانه زد (و) یوغ بست ، کشنده ، بیرحم ، لگدمال کننده ، تیز چنگ . دندانهایشان تیز بود ، زهر آگین بود . در یغما گری زبر دست ، در ویرانگری ماهر . آنها ... در هم کوبیدند ، آنها در جنگ ترس آفرین بودند . آنها به چپ یا [ به راست ] ...آنها باز نخواهند شد . به جای ردا در [ جوشنی ] از وحشت پیچیده شده بود . سرور پیش رفت و راه خویش را پی گرفت ، در برابر تیامت خشمگین رو در رو قرار گرفت . بر لبان خویش خمیر سرخ ...نهاد . گیاهی را برای دفع سم به دست گرفته بود . آنگاه در اطراف او به گردش در آمدند ، خدایان در اطراف او به گردش در آمدند . سرور نزدیک شد تا درون تیامت را بررسی کند ، ( و ) از طرح کینگو ، همنشین او ، آگاه شود . همچنان که نگاه کرد ، مسیرش مختل شد ، اراده اش پریشان شد ، کردارش مغشوش شد . و هنگامی که خدایان ، یاری کنندگانش ، که درکنار او حرکت می کردند ، پهلوان دلاور را مشاهده کردند ، دید آنها تیره شد . ... } ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 136} { تعلیقات 46 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 26} ادامه ...👇 { ...تیامت بی آنکه گردنش را برگرداند ، [ فریادی ] بر آورد ، سبعانه سخن اعتراض بر لبانش جاری شد : [ «تو ] برای سرور خدایان بیش از حد مهمی که علیه تو بر خیزم ، آیا در محل او بود که آنها گرد آمدند ، ( یا ) در محل تو ? » پس از آنکه سرور توفان باد ، سلاح نیرومند خویش را بر پا داشت ، سخن زیر را [ برای ] تیامت [ خشمگین ] ارسال داشت : « تو [ با اقتدار ] به پا خاسته ای ، تو مغرورانه تعالی یافته ای ، [ تو ] قلب خویش را برای دامن زدن به ستیز تغییر داده [ ای ] ، [ بنابراین ] ، پسران پدران خویش را انکار می کنند ، [ و تو ] ، که آنها را هستی بخشیده ای ، ...تنفر داری ، تو کینگو را بزرگ کردی تا همسر ( تو ) باشد ، [ فرمانروایی ] ، که حق او نیست ، تو جایگزین فرمانروایی آنو کرده ای . علیه انشر ، پادشاه خدایان ، تو به دنبال پلیدی هستی [ علیه ] خدایان ، پدرانم ، شرارت را به اثبات رسانده ای . [ گر چه ] نیرو هایت به پا خاسته با سلاح هایت مجهز شده اند ، به پا خیز ، تا من و تو در جنگ تن به تن رو در رو شویم » . هنگامی که تیامت این ( سخنان ) را شنید ، مانند کسی بود که تسخیر شده است ، دیوانه شد . تیامت در خشم فریاد بلندی کشید . تا بن ساق های هر دو پایش به لرزه در آمد . او سحر می خواند ، (و) بی وقفه افسون خود را می افشاند ، همزمان ، خدایان جنگ سلاح هایشان را تیز کردند . سپس تیامت و مردوک ، خردمند ترین خدایان توأمان خارج شدند . آنها در نبردی تن به تن به این سو و آن سو شدند ، در جنگ به هم پیچیدند . سرور برای به بند کشیدن او تور خویش را گسترد ، باد پلید را ، که به دنبال می آمد ، رو به روی الهه آزاد کرد . همین که تیامت برای از میان بردن آن دهان گشود ، باد پلید را درون ( دهان ) پیش راند تا او دهان خود را نبندد . همچنان که بادهای شرزه شکم او را پرکردند ، بدن او متورم شد و دهانش کاملاً باز ماند . او ( مردوک ) تیر را رها ساخت ، تیر شکم وی را درید ، تیر سر تاسر اعضای درون او را بریده ، قلبش را دو نیم کرد . با مقهور ساختن وی بدین سان ، ( شمع ) زندگی او را خاموش ساخت . لاشهٔ او را بر زمین افکند تا بر روی آن بایستد . پس از آنکه تیامت ، رهبر ، را کشت ، اتحاد او از هم پاشید ، گروه او متلاشی شد . و خدایان ، یاری دهندگان ، که در کنار او حرکت می کردند ، در حالی که از وحشت بر خود می لرزیدند ، پشت خویش را برگرداندند ، برای آنکه زندگی خود را نجات داده ( آن را ) حفظ کنند . تنگاتنگ حلقه زدند ، آنها قادر به فرار نبودند . او آنها را به اسارت کشید ، سلاح هایشان را در هم کوبید . با افتادن درون تور ، خویشتن را به دام افتاده یافتند با افتادن به زندان ، انباشته از ماتم بودند با تحمل خشم او ، در زندان باقی ماندند . و یازده مخلوقی را که او ( تیامت ) با وحشت انباشته بود ، گروه هیولاهایی که ...پیشاپیش او حرکت می کرد ، در غل و زنجیر افکند ، دستهای آنها را .... برای همهٔ مقاومتهایشان ، ( آنها ) را زیر پا لگد مال کرد . و کینگو را ، که به ریاست در میان ایشان برگزیده شده بود ، به بند کشید و او را به اوگائه تحویل داد . الواح سرنوشت را که حق او نبود ، از وی گرفت ، آنها را با مهری مهمور کرد و بر سینهٔ خویش بست . هنگامی که او مخالفان خویش را مغلوب و مقهور ساخت ، پیروزی انشر بر دشمنان را به طور کامل بر قرار کرد ، دشمن گزافه گو را ...ساخت ، آرزوی نود یمّود بر آورده شد ، مردوک دلاور ، تسلط خویش را بر خدایان استحکام بخشید ، و به تیامت بازگشت ، که او را به بند کشیده بود . سرور بر ساقهای پای تیامت پای نهاد ، با گرز بی امان خویش جمجمه او را در هم شکست . هنگامی که شریانهای خون او را قطع کرد ، باد شمال ( آن را ) به جاهای فاش ناشده حمل کرد . با دیدن آن ، پدرانش خوشحال شدند و فریاد شادی بر آوردند ، آنها برای وی هدایایی جهت بیعت آوردند . سپس سرور برای دیدن بدن مرده او ( تیامت ) توقف کرد ، اینکه شاید او هیولا ( جسد الهه ) را تقسیم کند ، و کارهای استادانه انجام دهد . وی را همانند حلزونی صدف دار به دو نیم کرد : نیمه از آن را به صورت آسمان بر پا داشت و آن را اندود ، سد بند را پایین کشید و نگهبان را بر گمارد . به آنها فرمان داد که به آبهای او اجازه گریز ندهند . او سرتاسر آسمان را پیمود و مناطق ( آن را ) بررسی کرد . اقامتگاه اپسو را مرتب کرد ، خانه نود یمّود را ، همچنان که سرور ابعاد اپسو را اندازه گرفت . « خانه بزرگ » را ، شکل آن را همانند اشرّ بر پا داشت ، « خانه بزرگ » را ، اشرّ را ، که او همچون گنبد آسمان کرد ، آنو ، انلیل ، و إآ را به مکانهایشان باز گرداند . ...} پایان لوح چهارم ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊🌊