eitaa logo
تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
703 دنبال‌کننده
239 عکس
57 ویدیو
54 فایل
✅مکتب اهل بیت علیهم السلام=مکتب تفکر و تدبر ارتباط با ادمین(لطفا فقط پیشنهادات و انتقادات): https://harfeto.timefriend.net/16750254869358 کانال تلگرام: t.me/sonnat_voice
مشاهده در ایتا
دانلود
اشیاء بی ارزش و حقیر مظاهر حق تعالی(العیاذ بالله) 👈مقدمه: نظریه وحدت شخصی وجود بدین معناست که وجود منحصراً واحد است و آن حق تعالی است و غیر او هر چه که هست وجود نیست ظهور و نمود است. و لازمه این امر این است که اشیاءِ پست و بی ارزش -العیاذ بالله - مظاهر حق تعالى شوند و این همان امری است که هیچ عاقلی بدان راضی نمی شود یعنی اگر به یکی از عقلاء بگویند این شیء حقیر ظهور و نمود توست آن را ناپسند و مستقبح می شمرد و متکلم را بر این گفتار مذمت می کند ولی طائفه صوفيه همه اشياء، حتى اشياء بی ارزش و بی مقدار را مظاهر حق تعالی می شمارند. ملاصدرا می نویسد: پس عین سگ نجس و پلید است، ولی وجود فائض بر وی-از آن روی که وجود است - پاک است، و همین طور عین کافر از حیث ماهیت و عین ثابتش - نه از حيث وجودش - نجس و پلید است چون (وجود) ذاتاً طاهر و پاک است، و این وجودات اند که به أعدام و ظلمات - به واسطهٔ دوریشان از کانون بخشش و نور - آمیخته گشته اند مانند نور خورشیدی که بر پلیدی ها و جاهای چرک آلود می افتد از نوریت و صفا و پاکی - به واسطه افتادنش بر آنها- بیرون نرفته و متصف به صفات آنها ـ از بوی بد و غیراینها جز بالعرض - نمی گردد. ❌نقد و بررسی: مراد او از این تشبیه این است که حقیقت وجود مانند خورشید و نورش می باشد و ماهیات نیز مانند نجاسات می باشند چنانکه نور خورشید، قذارت را از نجاسات کسب نمی کند حقیقت وجود هم از ماهیات نجسه، قذارت را کسب نمیکند. و به طهارت خود باقی است. ولی این قیاس صحیح نیست زیرا بنابر نظر نهائی ملاصدرا - صوفيه - حقیقت وجود، عین اشیاء ممکنه است در خارج هرگونه دوئیت منتفی است اما خورشید و نورش و جسمی که در مقابل نور است هر کدام غیر دیگری است. به بیان دیگر: نجاسات خارجیه از معقولات اولی است و ما بازاء خارجی دارند اما ماهيات بنابر عقيده ملّاصدرا ما بازاء خارجی ندارند بنابر نظریه وحدت شخصی وجود که نظریه- نهایی ملاصدرا است ـ از امور عدمیه اند. هنگامی که نور خورشید به اعیان نجسه می تابد دو موضوعی هستند که ما بازاء خارجی دارند و به وضوح محسوس است که قذارتِ عین نجسه تأثیری در نور خورشید ندارد. اما در محل بحث بنابر نظر ملاصدرا حقیقت وجود منبسط بر ماهیاتی شده که ما بازاء خارجی ندارند بنابراین باید گفت آنچه ما بازاء خارجی دارد وجود کلب است و آن هم طاهر الأصل است و اساساً در خارج شیء نجس یافت نمی شود زیرا ماهیات -نجاسات - امور عدمیه می باشند. 📚منبع: تاملی در نظریه اصالت وجود و وحدت وجود ص۴۵۴/سید محمود هاشمی نسب/ناشر:دلیل ما/تهران ۱۳۹۳ @sonnat_voice
🔥 دروغ بستن مولوی و عطار (سنی صوفی) به امیرالمومنین علیه السلام و تبرئه‌ی ابن ملجم لعنت الله علیه !! 🔹 مولوی که یکی از بزرگترین شاعر طایفه صوفیه و جبری مذهب هم هست "ابن ‏ملجم ملعون” را آلت حق مى‌‌‏شمارد ، و جنایت او را غیر قابل طعن و ملامت مى‌‌داند.!! مولوی به دروغ از زبان امیرالمؤمنین صلوات الله عليه خطاب به ابن ملجم لعنت الله علیه می نویسد: 9. هیچ بغضی نیست در جانم ز تو! زآنکه این را من نمی دانم ز تو 10. آلت حقی تو فاعل، دست حق! چون زنم بر آلت حق طعن و دق1⃣ و همچنین در جای دیگر می نویسد: 1. باز آمد کای علی زودم بکش تا نبینم آن دم و وقت ترش 2. من حلالت می‌کنم خونم بریز تا نبیند چشم من آن رستخیز 3. گفتم ار هر ذره‌ای خونی شود خنجر اندر کف به قصد تو رود 4. یک سر مو از تو نتواند برید چون قلم بر تو چنان خطی کشید 5. لیک بی غم شو شفیع تو منم!! خواجه روحم نه مملوک تنم2⃣ 🔺 مولوی از زبان امیرالمومنین علیه السلام این چنین افترا و دروغی می‌سازد و می‌گوید امیرالمومنین علیه السلام معتقد است ابن ملجم مجبور به کشتن او بوده و آلت حق و دست حق بوده است!! و شک نیست این عقیده جبری مذاهب و صوفیه کفر است. ✅علامه ملامحمد طاهر قمي از مشايخ اجازه علامه مجلسي و شیخ حر عاملی رضوان الله عليهم می نویسد: و دلیل دیگر بر بدی اعتقاد ملای روم این بیت مثنویست: غم مخور فردا شفیع تو منم خواجه روحم نه مملوک تنم این بیت را از زبان حضرت مرتضی علیه السلام گفته و مخاطب به این کلام ابن ملجم [لعنة الله علیه] است. پس بگمان و زعم ملای روم حضرت مرتضی(علیه السلام) شفيع ابن ملجم خواهد بود و این رأی فاسد و مخالف اجماع اهل بیت است و مخالف روایت مشهوره است که شیعه و سنی در کتابهای خود روایت کرده اند... دلیل دیگر بر بدی اعتقاد ملای روی این ابیات مثنویست: هیچ بغضی نیست در جانم زتو زانکه اینرا من نمیدانم زتو آلت حقی تو فاعل دست حق چون زنم من آلت حق طعن ودق شك نیست که این حکایت محض كذب و افتراست هرگز حضرت رسول الله (ص) بابن ملجم نگفته که تو قاتل على خواهی بود و هرگز على (علیه السلام) باين عدو الله نگفته که بغض تو در دلم نیست. چرا که این مذهب جبر است و حضرت مرتضی تصریح کرده که جبری کافر و مشرکست.3⃣ مولوی روایتی را از قول امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند که پیامبر علیه و آله السلام ماجرای شهادتشان را به ابن ملجم خبر داده و فرمودند که او در ارتکاب آن جنایت مجبور بوده است. 👈ولی این داستان با کیفیت مذکور در هیچ یک از منابع روایی معتبر یافت نمی شود.👉 🔹‌عطار نیشابوری نیز هم نوا با مولوی، ابن ملجم را از بزرگترین گناه تاریخ تبرئه و حضرت علیه السلام را شفیع وی در قیامت می داند چونک آن بدبخت آخر از قضا ناگهان آن زخم زد بر مرتضا مرتضی را شربتی کردند راست مرتضا گفتا که خون ریزم کجاست شربت او را ده نخست آنگه مرا زانک او خواهد بدن هم ره مرا شربتش بردند او گفت اینت قهر حیدر اینجا خواهدم کشتن به زهر مرتضا گفتا به حق کردگار گر بخوردی شربتم این نابکار من همی ننهادمی بی او به هم پیش حق در جنت المأوی قدم4⃣ 📚 منابع: 1⃣مثنوی معنوی دفتر اول/بخش۱۶۷ 2⃣همان بخش۱۷۰ 3⃣تحفه الاخیار فی شرح مونس الابرار، ص۱۷۹-۱۸۰-۱۸۱/مولا محمد طاهرقمی/ناشر: کتابفروشی طباطبایی 4⃣منطق الطیر/فرید الدین عطار نیشابوری بخش (در تعصب گوید)، حکایت (شفقت کردن مرتضی[علیه السلام] بر دشمن) https://eitaa.com/joinchat/952107051C6569ff7b9d
🔸معرفت شناسی در امیرالمومنین علیه السلام سلمان فارسى در حديث طولانى نقل مى‌كند كه جاثليق[اسقف بزرگ مسيحىان]به همراه صد نفر از مسيحيان وارد مدينه شدند و از ابوبكر سؤالاتى پرسيدند كه نتوانست جواب بدهد.سپس آنها را به سوى امير مؤمنان على عليه السّلام راهنمايى كردند و سؤالاتى از ايشان پرسيدند. يكى از سؤالات اين بود: به من بفرماييد كه خداوند را به وسيلۀ محمّد [صلی الله علیه و آله] يا محمّد[صلی الله علیه و آله] را به وسيلۀ خداوند شناختيد؟ امیرالمومنین عليه السّلام فرمودند: ما خدا را به وسيلۀ حضرت محمّد [صلّى اللّه عليه و آله] نشناختيم، بلكه محمد[صلی الله علیه و آله] را به خدا شناختم، چرا که او را خلق نمود و حدودی مانند طول و عرض در او احداث نمود. لذا بر اساس استدلال و الهام و اراده الهی شناختم که او تدبیر شده و مصنوع است. همان طور که طاعت خود را به ملائکه اش الهام نموده و خود را بدون شبیه و کیفیت به ایشان شناساند. 📚منبع: التوحید ص۲۸۶/محمد بن علی بابویه/ناشر:جامعة المدرسین فی الحوزة العلمیة/قم https://eitaa.com/joinchat/952107051C6569ff7b9d
ادعای وصول به مقامات معصومین علیهم السلام در تصوف لاله زاریه اقای سید محمد حسین طهرانی(قطب فرقه) درباره مقام انسان کامل(خود وی) می نویسد: «سالك طريق پس از عبور از مراحل مثالى و ملكوت أسفل و تحقّق به معانى كلّيّه عقليّه، أسماء و صفات كلّيّه ذات حقّ تعالى براى وى تجلّى مى‌نمايد. يعنى علم محيط، و قدرت محيط، و حيات محيط بر عوالم را بالعيان مشاهده مى‌نمايد، كه در حقيقت همان وجود باطنى و حقيقى ائمّه عليهم السّلام ميباشند. و حتماً براى كمال و وصول به منبع الحقائق و ذات حضرت أحديّت، بايد از اين مرحله عبور كند و إلّا إلى الأبد در همينجا خواهد ماند» وی همچنین می نویسد: «به سبزه ميدان كه رسيدم اين فكر به نظرم آمد كه: من چقدر ايشان را قبول دارم؟! ديدم در حدود يك پيامبر إلهى! من واقعاً به كمال و شرف و توحيد و فضائل اخلاقى و معنوى ايشان در حدود ايمان به يك پيغمبر، ايمان و يقين دارم. زيرا اگر الان حضرت يوسف و يا شعيب و يا حضرت موسى و عيسى على نبيّنا و آله و عليهم السّلام زنده شوند، و بيايند و امر و نهيى داشته باشند، من حقيقةً بقدر اطاعت و انقياد و ايمان به حقّانيّت آن انبياء به اين راد مرد بزرگ و الهى ايمان و ايقان دارم» ولی هنگامی که به آثار معصومین علیهم السلام مراجعه شود روشن می گردد که مقام نبوت و امامت برای بشر قابل شناخت نیست چه برسد به آنکه قابل وصول باشد «عَنْ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : جَلَّ مَقَامُ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ عَنْ وَصْفِ اَلْوَاصِفِينَ وَ نَعْتِ اَلنَّاعِتِينَ وَ أَنْ يُقَاسَ بِهِمْ أَحَدٌ مِنَ اَلْعَالَمِينَ» بزرگتر است مقام آل محمّد از وصف ستايشگران و توصيف وصف‌كنندگان و اينكه احدى را با آنها مقايسه نمود «آتَاكُمُ اَللَّهُ مٰا لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ اَلْعٰالَمِينَ طَأْطَأَ كُلُّ شَرِيفٍ لِشَرَفِكُمْ وَ بَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِّرٍ لِطَاعَتِكُمْ وَ خَضَعَ كُلُّ جَبَّارٍ لِفَضْلِكُمْ وَ ذَلَّ كُلُّ شَيْءٍ لَكُمْ» «عَنْ أبَی جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: إنّا أهلَ البيتِ لا يُقاسُ بِنا أحَدٌ، مَن قاسَ بِنا أحداً مِنَ البَشَر فقَد كَفَر» به ‌درستی که با ما اهل بیت علیهم السلام احدی قابل قیاس نمی‌شود، پس هر کس شخصی را با ما مقایسه کند، همانا کافر شده است. 👈خلاصه آنکه مقام و منزلت نبی و امام علیه السلام به گونه ای نیست که بشر توانائی دست یابی به آن را داشته باشد زیرا خدای متعال ویژگیهایی به آنان عطاء فرموده که به سایرین به مقتضای حکمتش عنایت نفرموده مانند اینکه خلقت ارواح و ابدانشان با دیگران متفاوت است و از همه انسانها برتر و والاتر می باشد. @sonnat_voice
🔶ماه رمضان چو بیست و هفتش کَم شد 🔶تاریخ وفات باقر اعلم شد ۲۷ماه رمضان، سالروز عروجِ ملکوتی إحیاگر مذهب حقه تشیّع،مرحوم شیخ الإسلام علامهٔ مجلسی (رضوان الله علیه) 🔴برای شادی روح مطهر ایشان سه صلوات و یک حمد قرائت فرمایید @sonnat_voice
اگر علّامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه نبود ... 🗓 به مناسبت ۲۷ رمضان ؛ سالروز ارتحال علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه ✍ مرحوم آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی بیاناتی راجع علامه مجلسی دارند که تقدیم میشود: پس از عصر ائمّه عليهم‌السّلام، همواره حاملان حديث بودند که مي‌توانستند سره را از ناسره و بدعت را از سنّت تشخيص دهند و مردم را از گمراهي‌هايي که در نتيجه غور در فلسفه و گرايش به عرفان مصطلح و مکتب‌هاي الحادي مطرح مي‌گرديد نجات دهند و بالاخره تا اين اواخر، يعني عصر صفويّه - که در آن رسميت تشيّع تجديد گرديد- اعلان مي‌شد به واسطه عوامل خاصّي که بعد از سلطنت شاه طهماسب اوّل پيش آمد، رفته رفته گرايش به فلسفه و افکار صوفيانه و مشارب غير شرعي قوّت گرفت، تا حدي که در اصفهان، خانقاه‌ها برپا شده و مثل عالم جليل آقا حسين خوانساري را به جاي القاب اسلامي، به عقل حادي‌عشر مي‌خواندند و نهايت ظهور علوم اهل بيت عليهم‌السّلام آن بود که محقّق داماد در قالب اصطلاحات فلسفي مطرح مي‌کرد و خلاصه، زبان اهل بيت عليهم‌السّلام و احاديث آنها، در غربت افتاده بود، که به اذن الله تعالي شخصيتي، مثل علّامه مجلسي قدّس سره ظاهر شد و حديث را دوباره چنان احيا و مطرح کرد که احاديث اهل بيت عليهم‌السّلام را نه فقط در مدارس و در معرض توجّه و دقّت علما قرار داد، بلکه شايد خانه‌اي در بلاد ايران نماند که از خواندن کتاب بهره داشته باشد، مگر آن‌که احاديث اهل بيت عليهم‌السّلام به صورتي و زير عنوانی، در آن وارد شد. خانقاه‌هاي اصفهان، همه تعطيل شد و افکار صوفيانه از ميان رفت و زبان حديث و استدلال به ظواهر قرآن و احاديث و زبان ائمّه معصومين عليهم‌السّلام، زبان علما و حوزه‌ها شد. بدون شکّ، بايد گفت: ظهور علّامه مجلسي در آن عصر، موجب بازگشت تشيّع به عصر ائمّه عليهم‌السّلام و اصحاب آنها، امثال زرارة بن أعين‌ها و محمّد بن مسلم‌ها و صاحبان اصول گرديد. نمي‌خواهم بگويم عصر قبل از آن، همانند عصر ائمّه عليهم‌السّلام نبود، ولي اين را هم نمي‌توانم بگويم که همانند عصر آنان بود، زيرا اصطلاحات و الفاظ اسلامي کم و بيش عوض شده بود و بحث درس و تأليف و تصنيف چنان‌که بايد، بر محور کتاب و سنّت و احاديث اهل بيت ‌عليهم‌السلام دور نمي‌زد. هر طور بود و هر گونه بود، به ظاهر اگر مجلسي رحمة‌الله علیه ظهور نکرده بود و وضع حوزه‌ها به آن‌گونه که داشت، جلو مي‌رفت، شريعت ارسطوئي و اسلام ابن سينائي و صدرايي و ابن‌عربي پابرجا مي‌شد و خدا مي‌داند که باب تأويل و توجيه آيات و احاديث و حمل آنها با تکلّف بر بياني خاصّ تا کجا گسترده مي‌گشت! اين علّامه مجلسي بود که حوزه‌ها را به معارف اصيل دين و تشيّع بازگرداند و قرآن و سنّت را مافوق همه مکتب‌ها قرار داد. خطر کم‌رنگ‌شدن محور بودن کتاب و سنّت در حوزه‌هاي شيعه را باید بسیار مراقب بود. ما عقيده داريم که در کتاب و سنّت همه آنچه بيانش لازم باشد در مسائل اعتقادي و ماوراء طبيعت و عالم مادّه، بيان شده است و نيازي به گدایي‌نشستن بر در مکتب‌هاي ديگر نداريم و در اصل، براي هدايت همگان و دعوت همه به حقائق و عالم غيب، همين کتاب و سنّت کافي است و به علم صحيح فقط از طريق اهل بيت وحي و رسالت مي‌توان دست يافت که حضرت باقر عليه‌السّلام به سلمة بن کهيل و حکم بن عتيبة، فرمود: «شَرِّقا وَ غَرِّبا لَن تَجِدا عِلماً صَحيحاً إلّا شَيئاً يَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَيتِ» همه‌ علم، نزد آنها است و ما، و همه امّت و همه مردم وظيفه داريم به آنها رجوع کنيم و مراجعه به غير آنها در مسائل الهي، خواه فلاسفه به اختلاف مشارب و مسالکي که در اين مسائل دارند باشد و خواه مدّعيان اشراق و شهود و عرفاني که مدّعي حصول آن از اين طريق شده‌اند باشند، همه غير مطمئن و متضمّن گمراهي و خطرات بسيار است. در مسائل عقيدتي و مربوط به عالم غيب، قول فصل، فقط کتاب و حديث معتبر است و بيش از آنچه در احاديث و قرآن کريم بيان شده است، کسي مکلّف به غور و بحث در اين مسائل نيست که نه به جاي مطمئنّي منتهي مي‌شود و نه براي سير إلی الله مفيد مي‌باشد: آنـچـه نـه از شـرع بر آرد علم ور منم آن حرف، در آن کش قلم بنابر اين بايد ما در معارف عقيدتي، و برنامه‌های اخلاقی و نظامات حياتي و فردي و اجتماعي، تنها بر محور کتاب و حديث بگرديم. 📚 منبع: کتاب «حوزه‌های علمیه؛ بایدها و نبایدها» دیدگاه‌های مرجع عالیقدر حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی/به اهتمام: اکبری شاهرودی @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️سخنان ارزشمند رهبر معظم انقلاب راجع به شخصیت عظیم علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه 🔻من علامه مجلسی را در طول تاریخ شیعه یکی از علما طراز اول می دانم.💯 🌟بیان های ذیل آیات و روایات او در بحارالانوار نشان می دهد این مرد فقیه، محقق، وارد[ متخصص] در امور عقلی و یک مرد بزرگ بودند که توفیق عظیم در کتابهای ماندگار به دست آورده است. کتابی مثل بحارالانوار مگر شوخی است؟ ⛔️این در حالی است که صوفی هتاک و بی سواد مشهدی(محمد حسن وکیلی) چون طاقت خدمات بیشمار و روشنگری های مرحوم مجلسی را در مقابل صوفیان نیاورده می گوید: «شما در بحار جايي را پيدا کنيد که مجلسي ثاني از خودشان حرف پخته اي در شرح روايتي گفته باشند (غير از تجزيه ترکيب نحوي و مباحث لغوي). دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان/۱۳۸۹ لینک گفتگو در سایت مشرق @sonnat_voice
مولوی و پافشاری بر سماع در ماه رمضان (توضیح در تصویر) 📝یکی از ثمرات وحدت شخصی وجود این است که انسان می تواند با سیر و سلوک و ریاضت به فناء در ذات حق تعالی نائل شود حال صوفی برای رسیدن به این مقام باید به حال وجد در آید و فارغ از خود شود حال یکی از راه های آن رقص و سماع است...👇🏻 https://t.me/sonnat_voice/2986 📚منبع: مناقب العارفین ج۱ ص۴۸۸/شمس الدین احمد افلاکی/مصحح:تحسین یازیجی/ناشر:دنیای کتاب/تهران ۱۳۷۵ @sonnat_voice
✍️عارفدون : سورئالیسم عرفانی 💡 ما سلوکی واقع گرایانه داریم 🇮🇷ما سالک هستیم! حسش کردیم! ولی با عقلمان نفهمیدیم! پس بیاید با هم نگاهی صرفا خردمندانه به عرفان، عرفای مصطلح و تصوف فرقه‌ای داشته باشیم 🟥آکادمی تصوّف پژوهی عـــــــارفـــــــ تلگرام | اینستاگرام | ایتا ـــــــدون
مولوی و تبرئه مشرک و کافر و مجرم "مدحها شد جملگی آمیخته کوزه ها در یک لگن در ریخته زانکه خود ممدوح جزيك بيش نيست کیشها زين روى جزيك كيش نيست"1⃣ استاد محمد تقی جعفری می نویسد: «مسلم است که تمام مطالب جلال الدین را در این ابیات باید بصورت اشتباه و ناتوانی از درک خود حقیقت تاويل كنيم والا حتى شرك و كفر محض هم با بیان عمومی جلال الدین تبرئه می شود»2⃣ "گفت نیکویی از اینها دیده ام من دعاشان زین سبب بگزیده ام خبث و جور و ظلــــم چـنـــــدان ساختند که مرا از شربه خیر انداختند"3⃣ استاد محمد تقی جعفری می نویسد: «آیا میتوان به تبهکاران از آن جهت که فساد و تباهی آنان موجب اجتناب از رفتارشان می گردد دعا کرد؟ از ظاهر ابیات چنین بر می آید که پاسخ سؤال مثبت است به این علت که آنان موجب اجتناب انسان از بدیها می شوند. ولی این مطلب صحیح نیست. زیرا پندگیری و عبرت پذیری از نتایج رفتار مردم پلید نمیتواند مجوز ادامه پلیدیهای آنان بوده باشد. خداوند عده ای از مردم را به پلیدی دچار نکرده است تا باعث تربیت و تادیب دیگران باشند بلکه عقل و وجدان به آدمی عطا فرموده و قوانین اصلاح کننده طبیعت انسانی را برای او چه بوسیله دو نیروی مزبور و چه به وسیله پیامبران ابلاغ فرموده است»3⃣ 📚منبع: 1⃣مثنوی معنوی دفتر سوم ص۴۳۵ 2⃣تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی ج۷ ص۴۹۲ 3⃣مثنوی معنوی دفتر چهارم ص۵۵۹ 4⃣تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی ج۹ ص۳۲۶ 📖برگرفته از کتاب تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ص۲۸۴/سید محمود هاشمی نسب/ناشر:دلیل ما/قم۱۴۰۰ @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️داستانی از حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی که مدتی حاج آقا سید صادق طهرانی نزد ایشان مکاسب را قبل از انقلاب خوانده اند. 👈در این قضیه هم اثبات میشود مرحوم علامه محمد تقی مجلسی (مجلسی اول) بر خلاف نقل محمد حسن وکیلی صوفی نیستند چنانچه حضرت آیت الله العظمی سبحانی هم با این نظر سخیف آقای وکیلی به شدت مخالفت کردند. 👈و هم اثبات می کند علامه محمد باقر مجلسی از مخالفان جدی با جریان تصوف است و استاد سلوکی مجلسی اول هم از این جریان مطلع بوده است و آنرا تایید نموده است. @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 اثبات وجود خدا در یک دقیقه ... ☑️ انچه در کلام گوینده قابل توجه است اذعان دانشمندان به حدوث عالم است. ✔️ شایان ذکر است که در روایات هم به این دو اصل اشاره شده 1️⃣ حدوث (ابتدا داشتن) هر آنچه غیر خدا امام کاظم علیه السلام می فرماید وَ هُوَ الْقَدِيمُ وَ مَا سِوَاهُ‏ مَخْلُوقٌ‏ مُحْدَثٌ‏ تَعَالَى‏ عَن صِفَات الْمَخْلُوقِين عُلُوّاً كَبِيرا تنها قدیم اوست و جز او همه چیز حادث و مخلوقند، فراتر است از داشتن صفات مخلوقات و از همانندی با آن ها فراتری بزرگی. 📚 بحارالانوار ج۴ ص۲۹۶/محمد باقر مجلسی/ناشر:موسسه الوفاء 2️⃣ احتیاج هر حادثی به علت امام رضا علیه السلام فرمودند: كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِه مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِی سِوَاه مَعْلُولٌ، بِصُنْع اللَّه يُسْتَدَلُّ عَلَيْه هر چیزی که مورد شناخت واقع شود مصنوع و مخلوق است و هر قائمی غیر او معلول است، از آفرینش خداوند متعال بر وجود او استدلال می‌شود 📚 عيون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۱۳۶/ شیخ صدوق/موسسه الاعلمی للمطبوعات @sonnat_voice
🔸افشاگری میرزای قمی رضوان الله علیه از کرامات صوفیه «درباره منشأ کرامات صوفیه از رحمانی یا شیطانی بودن آن‌ها و اینکه از چه راهی این کرامات برای آن‌ها حاصل شده است، اقوال و نظرات مختلفی بیان شده است. از بهره بردن از ریاضات غیرشرعی و استفاده از اذکار و اوراد خاص گرفته تا بهره بردن از سحر و جادو که اشخاصی همچون حلاج در استفاده از آن شهره عام‌ و خاص است. مرحوم میرزای قمی ازجمله منتقدین صوفیه، دیدگاه خاصی درباره کرامات صوفیه دارد و می‌گوید: «کرامات صوفیه گاهی از ارتداد و استخفاف (خوارشمردن) به‌دین و قرآن و مقدمات دینی حاصل می‌شود. چنانکه مکرر شنیده‌ام بعضی از صوفیه با سوزاندن قرآن یا در نجاست انداختن و امثال آن مراتبی کسب می‌کنند» [تحفه الأخیار، ص ۸۱] میرزای قمی به مواردی از این دست اشاره کرده، ازجمله این‌که: «از مرد ثقه معتمدی شنیدم که در چند سال قبل، ملعونی از این اشقیا آمده بود و جمعی مرید دور او جمع بودند و او خبر از غیب می‌داد و مردم بسیاری به او روی آوردند. تا اینکه عالِم دین‌داری با مؤمنین به آنجا رفته و به مرشد دستور داد که از جای خود برخیزد. آن عالم دستور داد که زیر پای او را حفر کنید، آنجا بود که مردم دیدند که این مرشد چطور با هتک حرمت به قرآن، به مراتبی رسیده است که خبر از غیب می‌دهد.» [همان، ص ۸۲] این رسوایی صوفیان نشان از آن دارد که برخی از صوفیه که نه اهل ریاضت بودند و نه اهل ذکر و ورد، با چه اعمال شیطانی به این مراتب رسیده‌اند که خبر از غیب می‌دهند و اعمال خارق‌العاده انجام می‌دهند و مردم ساده‌دل گمان می‌کنند این صوفیان، صاحب کرامات و مراتبی نزد خداوند متعال می‌باشند. در واقع این سخنان میرزای قمی برملا کننده دنیاطلبی برخی از صوفیان است که در رسیدن به مقامات دنیایی از هیچ حرمت‌شکنی و جسارتی به قرآن و مقدسات اسلامی و اعمال خلاف شرع خودداری نمی‌کنند» 📚منبع: تحفه الاخیار ص۸۱/مولی محمد طاهر قمی/محقق داود الهامی/نشر مدرسه امام امیرالمؤمنین/ قم ۱۳۶۹ @sonnat_voice
🔸ملاصدرا بی‌جهت بزرگ شده است و حرف جدیدی ندارد.... 📝دکتر مهدی قوام صفری دانشیار و مدیر سابق گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران و از جمله متخصصان فلسفهٔ یونان باستان در ایران @sonnat_voice
عـرفان و ارتبـاط با غیـب عَنْ حَفْصِ بْنِ عَمْرٍو النَّخَعِيِّ قَالَ: كُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أَبَا مَنْصُورٍ حَدَّثَنِي أَنَّهُ رُفِعَ إِلَى رَبِّهِ وَ مَسَحَ عَلَى رَأْسِهِ فَقَالَ لَهُ بِالْفَارِسِيَّةِ بايست فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ إِنَّ إِبْلِيسَ اتَّخَذَ عَرْشاً فِي مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ اتَّخَذَ زَبَانِيَةً كَعَدَدِ الْمَلَائِكَةِ فَإِذَا دَعَا رَجُلًا فَأَجَابَهُ وَ وَطِئَ عَقِبَهُ وَ تَخَطَّتْ إِلَيْهِ الْأَقْدَامُ تَرَاءَى لَهُ إِبْلِيسُ وَ رُفِعَ إِلَيْهِ وَ إِنَّ أَبَا مَنْصُورٍ كَانَ رَسُولَ إِبْلِيسَ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا مَنْصُورٍ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا مَنْصُورٍ ثَلَاثاً» حفص بن عمرو خثعمی گوید: من در نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودم که مردی به آن حضرت عرض کرد: قربانت گردم ابو منصور بمن گفت که او را بطرف خداوند برده اند و خداوند دست بر سر او کشیده و به فارسی به او گفته است«بایست». پس امام علیه السلام فرمودند: پدرم از جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می کند که فرمودند: «همانا شیطان در بین آسمان و زمین تختی سلطنتی بر نهاده و به عدد ملائکه یارانی برگزیده است پس چون کسی را به سوی خویش دعوت کند و آن کس او را پاسخ گفته و مردمان پیرو او گردند، بر او تجلی می کند و او را به سوی عرش خویش بالا می برد» 📚منبع: بحارالانوار ج۶۹ ص۲۱۳/علامه محمد باقر مجلسی/ناشر:دار احیاء التراث العربی/بیروت @sonnat_voice
عرفان و ادعای عبودیت «يَا كُمَيْلُ لَا تَغْتَرَّ بِأَقْوَامٍ يُصَلُّونَ فَيُطِيلُونَ وَ يَصُومُونَ فَيُدَاوِمُونَ وَ يَتَصَدَّقُونَ فَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مَوْقُوفُون‏ أُقْسِمُ بِاللَّهِ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ إِنَّ الشَّيْطَانَ إِذَا حَمَلَ قَوْماً عَلَى الْفَوَاحِشِ مِثْلِ الزِّنَى وَ شُرْبِ الْخَمْرِ وَ الرِّبَا وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِكَ مِنَ الْخَنَى وَ الْمَأْثَمِ حَبَّبَ إِلَيْهِمُ الْعِبَادَةَ الشَّدِيدَةَ وَ الْخُشُوعَ وَ الرُّكُوعَ وَ الْخُضُوعَ وَ السُّجُودَ ثُمَّ حَمَلَهُمْ عَلَى وَلَايَةِ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُون‏» «اميرالمؤمنین علیه السلام به کمیل بن زیاد فرمودند: هرگز گول کسانی را مخور که نمازهای طولانی بجا می آورند و بر روزه گرفتن مداومت دارند و صدقه می دهند و خیال می کنند که توفیق الهی شامل حال آنهاست. به خدا سوگند میخورم شنیدم که رسول خدا [صلی الله علیه و آله] می فرمودند: هرگاه شیطان گروهی را به کارهای زشت _مانند زنا و شراب خواری و ربا و گناهانی مانند آن ها_ وا دارد، عبادت شدید و خشوع و ركوع وخضوع و سجود را هم محبوب آن ها می سازد؛ سپس آنها را به پذیرش ولایت امامان غیر معصومی که مردم را به سوی آتش می خوانند و روز قیامت بی یاور خواهند بود وا می دارد» 📚منبع: بحارالانوار ج۷۴ ص۲۷۴/علامه محمد باقر مجلسی/ناشر:دار احیاء التراث العربی/بیروت ۱۴۰۳ ق @sonnat_voice
🔥 راکع و ساجد! 👈شیخ مرتضی اسکندری از شوهرخالهٔ گرامی‌شان مرحوم آیةالل‍ه نجومی کرمانشاهی چنین نقل می‌کنند: (با اندکی تلخیص) 🔹 مرحوم سیّد محمّد کشمیری، فرزند عالم ربانی، آقا سیّد مرتضی کشمیری، نقل می‌کرد: پس از وفات پدرم، گرایش به برخی از اهل سلوک در نجف پیدا کردم و طبق دستورات عمل می‌کردم که از جملهٔ آن صمت و سکوت بود. روزی در مسیر، با یکی از دوستان قدیمی پدرم روبه‌رو شدم. او می‌خواست با من احوالپرسی کند، ولی من با صمت برخورد کردم. او هم نگاهی پرافسوس به من افکند و رفت. 🔸 پس از چندی، دوست پدرم از دنیا رفت. شبی پدرم سیّد مرتضی را در خواب دیدم، در حالی که در مسجدالحرام بودیم؛ به من فرمود: فلانی (یعنی همان دوست پدرم) بر من وارد شد و مرا از راهی که تو اختیار کردی خبر داد؛ نگاه کن به این دو نفر، و اشاره کرد به دو نفری که من به آن دو ارادت داشتم و آن زمان هنوز در قید حیات بودند. در عالم رؤیا، یکی در حال سجده بود و دیگری در حال رکوع. 🔹 پدرم فرمود: أمّا الساجد فقد غلب عليه الشيطان و أمّا الراكع فسيغلبه! 🔸 وقتی بیدار شدم، از آن جماعت بریدم. @sonnat_voice
💢دیدگاه آقای سید محمد حسین طهرانی در مورد زیارت قبر حکیم ابوالقاسم فردوسی ⁉️در باب رفتن بر سر قبر شاعر مشهور طوس: فردوسى، غيرت خاصّى داشته و به شدّت از آن منع ميكردند. تا جائيكه شنيده شد كه به يكى از افرادى كه مى‌خواسته بر سر قبر وى برود فرموده بودند: 👈اگر بروى، زيارتت از حضرت علىّ‌بن‌موسى‌الرّضا عليه‌السّلام باطل ميگردد.😳 👈ولی اگر به زیارت قبور صوفیان سنی مثل ابن عربی، مولوی، عطار و...بروی ثواب ۱۰۰۰حج مقبول برایش می نویسند 📓نور مجرد، سید محمدصادق طهرانی ج۲ ص۴۳۲ @sonnat_voice
عبدالقادر القرشی از مورخان مشهور اهل سنت در کتاب الجواهر المضيه في طبقات الحنفيه تمام علمای حنفی را جمع آوری نموده است و نام مولوی را نیز در زمره همان عالمان ذکر نموده است. «وجلال الدّين الْمَعْرُوف بمولانا جلال الدّين الرُّومِي كَانَ إِمَامًا عَارِفًا بالفقه على مَذْهَب أبي حنيفَة...» 📚منبع: الجواهر المضيه في طبقات الحنفيه ج۴ ص۳۷۵/عبد القادر بن محمد بن نصر الله القرشي/ناشر:هجر للطباعة و النشر و التوزیع و الاعلان/۱۴۱۳ @sonnat_voice
بسم الله الرحمن الرحیم 🚫آیا علامه طهرانی، انقلابی شمرده می‌شود؟ (دست و پا زدن مریدان مکتب طهرانی برای قرار گیری در صف انقلابیون) 🔸چند سالیست که هواداران افراطی مکتب آقای سید محمد حسین لاله زاری طهرانی (معروف به علامه طهرانی) به خصوص در مشهد به شکل پررنگی در حال مطرح کردن خود هستند. با توجه به نقش پررنگ حمایت حکومت در صعود از پله‌های ترقّی، اینان نیز از مدح و ثناگویی نظام عقب نمانده و تلاش مبرمی در ادای دین به پرورش دهندگان خود دارند. از این رو با وجود انتقادات جدّی که مُراد و بزرگشان آقای سید محمد حسین طهرانی به بنیانگذار و سیستم حکومتی داشته است؛ مریدان افراطی کنونی، اسلاف خود را نه تنها انقلابی خالص، بلکه موتور مولّد انقلاب معرّفی می‌کنند! ❗️بعد از این‌که مخالفین عرفان با جمع آوری و نشر نقدهای عمیق ایشان به مبانی انقلاب، پرده از دورویی این جماعت برداشتند؛ پاسخی که از سوی مریدان نوظهور ارائه شد این بود که اختلاف نظر علمی میان فقها، امری طبیعی‌ست و منافات با انقلابی گری ندارد! این در حالیست که این نقدها، کاملا ریشه ای بوده و هرگز با انقلابی گری (آن‌گونه که در قاموس انقلابیون تعریف شده) سازگار نیست. و گرنه با این توجیه، باید امثال آقایان قمی، منتظری و شریعتمداری و دیگر مبغوضین نظام را هم که گاه در دفاع از ولایت فقیه و تمجید از سران انقلاب سخنانی داشته اند، انقلابی حساب کرد. ↙️در ادامه ضمن مروری بر نقدهای ریشه‌ای آقای طهرانی بر انقلاب و بنیانگذار ان شاءالله نشان می‌دهیم که این نقدها چگونه بنیان فکری انقلابیون را هدف قرار داده است. https://t.me/hawzeh_notes
🔻انقلابی بود ولی مدل حکومتی ایران را نامشروع و غربی می‌دانست؟! (اشکالات بنیادین علامه طهرانی به قانون اساسی) هرکس اندک آشنایی با اندیشه‌های آقای سید محمد حسین طهرانی داشته باشد، می‌داند که از جمله خط قرمزهای اساسی وی که همواره بر آن تأکید می‌ورزد، نکوهش فرهنگ غربی و ترغیب به سنن قدیم اسلامی است. این بنیاد‌گرایی شدید خود را در تمام مسائل ریز و درشت فردی و اجتماعی نشان می‌دهد: از سبک خوراک و پوشاک و گفتار و نوشتار گرفته تا شیوه‌ی مملکتداری. 🔸بر این اساس در نظر او، مفهوم «جمهوریّت» که شالوده‌ی نظام را تشکیل می‌دهد (حداقل بر روی کاغذ)، به عنوان مفهومی وارداتی از فرهنگ غرب، هیچ جایگاه مشروعی ندارد و نبایست در عنوان حکومت وجود داشته باشد. به نظر علامه طهرانی، تنها ولیّ فقیه بایست تصمیم گیرنده باشد، و نه هیچ نهاد دیگری. از این رو، جایگاهی مجزّا به عنوان ریاست جمهوری نباید وجود داشته باشد؛ بلکه فقیهِ اعلم خودش رئیس جمهور است. وی پس از تأکیداتی که در این خصوص در نقد پیش نویس قانون اساسی خطاب به بنیانگذار ابراز داشته می‌نگارد: «اگر جمهوری‌ اسلامي‌ را با اين‌ اصول‌ وارده‌ در پيش‌ نويس‌ بپذيريم‌ ، تحقيقاً ثمرات‌ انقلاب‌ را ضايع‌ و خون‌ جوانان‌ عزيز را به‌ هدر داده‌ايم‌» (وظیفه‌ی فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام: ۲۰۴). 🔸در دیدگاه علامه طهرانی،‌ اساساً رأی دهی اکثریّت و سیستم انتخابات معاصر «پایه‌اى از قرآن و أخبار ندارد»؛ تبلیغات انتخاباتی خلاف اسلام است و کسانی که با تبلیغات خود پیروز انتخابات می‌شوند «به‌طور كلّى قابل براى انتخاب شدن و ولایت بر مردم نیستند؛ و از درجه اعتبار و تقواى معنوى ساقطند. همین عمل تبلیغاتى شان دلالت بر انحطاط روحى و فساد نفس آنان دارد» (ولایت فقیه در حکومت اسلام، ۳/ ۱۹۸-۱۹۹). 🔸در همین راستا، او عنوان «قانون اساسی» را نیز زیر سؤال می‌برد و بر این تأکید می‌کند که نباید کنار قانون اسلام، از قانون دیگری سخن گفت. بلکه: «تنازل‌ از قانون‌ قرآني‌ به‌ قانون‌ اساسی‌ ، تنازل‌ از واقعيّت‌ و پذيرش‌ اساس‌ و اصلی‌ در مقابل‌ اسلام‌ است»‌ (وظیفه‌ی فرد مسلمان در احیای حکومت اسلام: ۲۰۶). ❌تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که طبق دیدگاه آقای طهرانی: ✅ مدل حکومتی جمهوری اسلامی، تقلیدی از غرب و فاقد مشروعیّت است؛ ✅جایگاه ریاست جمهوری از بنیان نامشروع بوده و کاندیداهایی که برای این جهت تبلیغ می‌کنند، فاسقند؛ (حال ببینید هواداران داغ طهرانی بعد از درگذشت رئیس جمهور چه تجلیل و بزرگداشتی از او به عمل آوردند!) ✅و نظام سیاسی ایران با دم زدن از قانون اساسی، از واقعیّت اسلام تنازل کرده است. https://t.me/hawzeh_notes @sonnat_voice
🔸غُلات از فهمِ واضحات هم عاجزند ➖ شیخ صدوق رحمه الله، به سندش از امام رضا عليه السّلام نقل کرده که حضرت به حسین بن خالد فرمودند: خداوند به تو علم عطاء کند! بدان كه خداوند قديم است (يعنى از ازل بوده است) و ازلى بودن صفتى است كه به آدم عاقل مى‌فهماند كه چيزى قبل از او نبوده است و در بقائش نيز چيزى با او و همراه او نخواهد بود، با اقرار عامّه و معجزۀ صفت براى ما روشن مى‌شود كه چيزى قبل از خداوند متعال نبوده و در بقائش نيز چيزى به همراهش نخواهد بود، و گفتار كسانى كه گمان مى‌كنند قبل از او و يا همراه او چيزى بوده است، باطل مى‌گردد. زيرا اگر چيزى به همراه او مى‌بود نمى‌بايست خداوند خالق او باشد زيرا آن چيز، هميشه از ازل با خداوند بوده است، پس خداوند متعال چگونه مى‌تواند خالق چيزى باشد كه هميشه به همراهش بوده است؟! و اگر آن شىء قبل از خداوند بوده باشد، آن شىء سرآغاز خواهد بود نه خداوند؛ و شايسته آن خواهد بود كه آن شئءِ اوّل، خالق شیءِ دوّم، باشد. سپس خداوند خود را با نامهايى وصف نموده است و آن زمان كه خلق را آفريد از آنها خواست و آنها را بر اين عبادت واداشت كه خداوند را با اين نامها بخوانند، او خود را با اين نامها ناميده است: "سَمِيعاً بَصِيراً قَادِراً قَاهِراً حَيّاً قَيُّوماً ظَاهِراً بَاطِناً لَطِيفاً خَبِيراً قَوِيّاً عَزِيزاً حَكِيماً عَلِيماً" وَ مانند این اسماء. وقتی كه غلوّ كنندگان و تكذيب‌كنندگان اين اسامى را ديدند و شنيدند كه ما در بارۀ خداوند مى‌گوئيم: چيزى مثل او نيست و هيچ چيز به حالت و كيفيّت او وجود ندارد، گفتند: شما كه مى‌گوئيد هيچ چيز مثل و شبيه خداوند نيست، پس چطور شما در اسماء حُسنى با خداوند شريك هستيد؟ و به تمامى آن نامها ناميده مى‌شويد؟ لذا دليلى است بر اينكه شما در تمام حالات خداوند يا حدّاقل در بعضى از آنها مثل خداوند هستيد، زيرا هم شما و هم او داراى نامهاى نيكو هستيد. به آنها بايد گفت: خداوند تبارك و تعالى نامهايى از نامهاى خود را بر بندگانش نهاده، ولى معانى آنها با هم متفاوت است، مانند مواردى كه يك اسم دو معنى مختلف دارد، دليل بر اين مدّعى، زبان و گفتار شايع ميان مردم است، و خداوند هم با همين زبان و روش با آنها صحبت كرده، به گونه‌اى كه بفهمند، تا دليل و حجّتى باشد بر آنها در تضييع آنچه تضييع كرده‌اند. مردم در زبان عادى خود به يك ديگر نامهايى از اين قبيل مى‌دهند: كلب (سگ)، حمار (خر)، ثور (گاو)، علقمة (تلخ)، اسد (شير) و تمام اين اسامى بر خلاف معانى آنهاست، زيرا اين نامها بر آن معانى كه در مقابل آن وضع شده‌اند، نيستند، زيرا انسان، شير و يا سگ نيست. در اين مطلب خوب دقّت كن و بفهم، خداوند تو را مورد لطف و رحمت قرار دهد. عيون أخبار الرضا عليه السّلام ج ۲ ص ۱۳۲-۱۳۳/محمد بن علي بن الحسين بابويه القمي/ناشر:موسسة الاعلمي للمطبوعات/بیروت @sonnat_voice
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥مرحوم میرزا محمد تقی آملی و اعتراف به عدم صحت معاد مثالی... 🎙استاد شهیدی درس امروز یکشنبه 1403/3/13 @sonnat_voice