eitaa logo
مشکات🏴
720 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
384 ویدیو
95 فایل
💢ردّ شبهات، کفریّات و خرافات وهابیان 🔔در اینجا خواهید دانست که وهابیان با اهل سنت هیچ نسبتی ندارند. بلکه خود گرفتار شرک و کفر هستند. 💢گروه:https://eitaa.com/joinchat/233635852C92da00590d تبادل @meshkat113
مشاهده در ایتا
دانلود
♻️شکر خدای را که در امتداد مسیر سبز غدیر قرار گرفته و در ریگستان و برهوت سقیفه سرگردان و تشنه لب نیفتادیم... 👈💠أ لستُ أولی بالمؤمنین من أنفسهم؟! 🔰قالوا بلی! ✔️قال: من کنتُ مولاه فعلیّ مولاه. ⚜اللهمّ وال من والاه و عاد من عاداه!🙏 👈💠آیا من از مومنین نسبت به خودشان أولی نیستم(و خواستم برای آنها مقدم بر خواست آنها برای خودشان نیست؟ و آیا صاحب اختیار آنها نیستم؟!) 🔰گفتند بله. ✔️ فرمود: هر کس من مولای اویم (و صاحب اختیار او هستم و نسبت به او از خودش سزاوارترم)، پس علیّ مولای او(و صاحب اختیار او) است(و نسبت به او از خودش سزاوارتر است)!!! ⚜خدایا حامی حامیانش باش و با دشمنانش دشمن باش🙏 ....................................... پ.ن۱: وَرَوَى ابْنُ سَلَامٍ عَنْ يُونُسَ قَالَ: المَوْلى لَهُ مَوَاضِعَ فِي كَلَامِ الْعَرَبِ: مِنْهَا المَوْلى فِي الدِّين وَهُوَ الوَلِيُّ وَذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى: {ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكافِرِينَ لَا مَوْلى لَهُم}ْ، أَي لَا وَلِيَّ لَهُمْ، وَمِنْهُ قَوْلِ سَيِّدِنَا رَسُولِ اللَّه، صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَنْ كنتُ مَولاه فعليٌّ مَولاه. 🔅خلاصه ترجمه: من کنت مولاه فعلیّ مولاه به معنی ولایت در دین و از باب آیه {خدا مولای مومنین است و کافران مولایی ندارند}(محمد/۱۱) می باشد. 📚لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۸، ط دار صادر، ۱۴۱۴ ق. پ.ن۲: اللَّهُمَّ والِ مَن وَالَاهُ أَي: أَحْبِبْ مَنْ أَحَبَّه وانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ. 🔅ترجمه: اللهم وال من والاه یعنی: خدایا دوست بدار دوستدارانش را یاری کن یاورانش را. 📚همان، ص۴۰۹. ✍مشکات @sonnatenabavii
1_1093885278.pdf
7.97M
*۱۰۰۱ فضیلت امیرالمومنین علیه السلام از نگاه برادران اهل سنت👆🏿👆🏿* @sonnatenabavii https://rubika.ir/sonnatenabavii
4_5769425174965258933.mp3
15.73M
💢السلام علیک یا امیر المومنین✋ 🔉 زيارة أمين الله🎶 🎙اباذر الحلواجی 🌹 مبارک‌🌹 @sonnatenabavii 🚩مشکات
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢غدیر و وحدت! 🎙مقام معظّم رهبری ⏰دو دقیقه و ۱۸ ثانیه👌 @sonnatenabavii 🚩مشکات
💢بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 «22» *«یا زهرا(س)»* ♻️خيلی سخت بود. حساب و كتاب خيلی دقيق ادامه داشت. ثانيه به ثانيه را حساب ميكردند. زمانهايی كه بايد در محل كار حضور داشته باشم را خيلی بادقت بررسی ميكردند كه به بيت المال خسارت زده ام يا نه!؟ خدا را شكر اين مراحل به خوبی گذشت. زمانهايی را كه در مسجد و هيئت حضور داشتم محاسبه كردند و گفتند دو سال از عمرت را اينگونه گذراندی كه جزو عمرت محاسبه نميكنيم. يعنی بازخواستی ندارد و ميتوانی به راحتی از اين دو سال بگذری. در آنجا برخی دوستان همكارم و حتی برخی آشنايان را ميديدم، بدن مثالی آنهايی را در آنجا ميديدم كه هنوز در دنيا بودند! ميتوانستم مشكلات روحی و اخلاقی آنها را ببينم. عجيب بود كه برخی از دوستان همكارم را ديدم كه به عنوان شهيد راهی برزخ ميشدند و بدون حساب و بررسی اعمال به سوی بهشت برزخی ميرفتند! چهره خيلی از آنها را به خاطر سپردم. جوانی كه پشت ميز بود گفت: برای بسياری از همكاران و دوستانت شهادت را نوشته اند، به شرطی كه خودشان با اعمال اشتباه توفيق شهادت را از بين نبرند. به جوان پشت ميز اشاره كردم و گفتم: چكار ميتوانم بكنم كه من هم توفيق شهادت داشته باشم. او هم اشاره كرد و گفت: در زمان غيبت امام عصر(عج) زعامت و رهبری شيعه با ولی فقيه است. پرچم اسلام به دست اوست. همان لحظه تصويری از ايشان را ديدم. عجيب اينکه افراد بسياری كه آنها را ميشناختم در اطراف رهبر بودند و تلاش ميكردند تا به ايشان صدمه بزنند، اما نميتوانستند! من اتفاقات زيادی را در همان لحظات ديدم و متوجه آنها شدم. اتفاقاتی كه هنوز در دنيا رخ نداده بود! خيلی ها را ديدم كه به شدت گرفتار هستند. حق الناس ميليونها انسان به گردن داشتند و از همه كمک ميخواستند اما هيچكس به آنها توجه نميكرد. مسئولينی كه روزگاری برای خودشان، كسی بودند و با خدم و حشم فراوان مشغول گذران زندگی بودند، حالا غرق در گرفتاری بودند و به همه التماس ميكردند. بعد سؤالاتی را از جوان پشت ميز پرسيدم و او جواب داد. مثلاً در مورد امام عصر(عج) و زمان ظهور پرسيدم. ايشان گفت: بايد مردم از خدا بخواهند تا ظهور مولايشان زودتر اتفاق بيفتد تا گرفتاری دنيا و آخرتشان برطرف شود. اما بيشتر مردم با وجود مشکلات، امام زمان(عج) را نميخواهند. اگر هم بخواهند برای حل گرفتاری دنيايی به ايشان مراجعه ميكنند. بعد مثالی زد و گفت: مدتی پيش، مسابقه فوتبال بود. بسياری از مردم در مکانهای مقدس امام زمان(عج) را برای نتيجه اين بازی قسم ميدادند! من از نشانه های ظهور سؤال كردم. از اينكه اسرائيل و آمريكا مشغول دسيسه چينی در كشورهای اسلامی هستند و برخی كشورهای به ظاهر اسلامی با آنان همكاری ميكنند و... جوان پشت ميز لبخندی زد و گفت: نگران نباش. اينها كفی بر روی آب هستند. نيست و نابود ميشوند. شما نبايد سست شويد. نبايد ايمان خود را از دست دهيد. مگر به آيه ی 139 سوره آل عمران دقت نکرده ای:«وَلاتَهنُوا وَلاتَحزَنوا و اَنتُم الاَعلَون اِن کُنتُم مُؤمِنين» در اين آيه خداوند متعال ميفرمايند: سُست نشويد و غمگين نباشيد، شما اگر ايمان داشته باشيد، برترين(گروه انسانها) هستيد. نكته ديگری كه آنجا شاهد بودم، انبوه كسانی بود كه زندگی دنيايی خود را تباه كرده بودند، آن هم فقط به خاطر دوری از انجام دستورات خداوند! جوان گفت: آنچه حضرت حق از طريق معصومين برای شما فرستاده است در درجه اول، زندگی دنيايی شما را آباد ميكند و بعد آخرت را ميسازد. مثلاً به من گفتند: اگر آن رابطه پيامكی با نامحرم را ادامه ميدادی، گناه بزرگی در نامه عملت ثبت ميشد و زندگی دنيايی تو را تحت الشعاع قرار ميداد. در همين حين متوجه شدم كه يک خانم با شخصيت و نورانی پشت سر من، البته كمی با فاصله ايستاده اند! از احترامی كه بقيه به ايشان گذاشتند متوجه شدم كه مادر ما حضرت فاطمه زهرا(س) هستند. وقتی صفحات آخر كتاب اعمال من بررسی ميشد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده ميشد، خانم روی خودش را بر ميگرداند. اما وقتی به عمل خوبی ميرسيديم، با لبخند رضايت ايشان همراه بود. تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا(س) بود. من در دنيا ارادت ويژه ای به بانوی دو عالم داشتم. مرتب در ايام فاطميه روضه خوانی داشتيم و سعی میكردم كه همواره به ياد ايشان باشم. ناگفته نماند كه جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نيز از اولاد حضرت زهرا(س) به حساب می آمديم. حالا ايشان در كنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود. ✔️ادامه دارد... @sonnatenabavii https://rubika.ir/sonnatenabavii 🚩مشکات
💢بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 «23» *«یا زهرا(س)»* ♻️نه فقط ايشان که تمام معصومين را در آنجا مشاهده کردم! برای يک شيعه خيلی سخت است که در زمان بررسی اعمال، امامان معصوم(علیهم السلام) در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند. از اينكه برخی اعمال من معصومين را ناراحت ميكرد، ميخواستم از خجالت آب شوم... خيلی ناراحت بودم. بسياری از اعمال خوب من از بين رفته بود. چيز زيادی در كتاب اعمالم نمانده بود. از طرفی به صدها نفر در موضوع حق الناس بدهکار بودم که هنوز به برزخ نيامده بودند. برای يک لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه ماه چهارم بارداری را ميگذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشمانی گريان خدا را به حق حضرت زهرا قسم ميداد كه من بمانم. نگاهم به سمت ديگری رفت. داخل يک خانه در محله خود ما، دو كودک يتيم خدا را قسم ميدادند كه من برگردم. آنها به خدا ميگفتند: خدايا، ما نميخواهيم دوباره يتيم شويم. اين را بگويم كه خدا توفيق داد كه هزينه های اين دو كودک يتيم را ميدادم و سعی ميكردم برای آنها پدری كنم. آنها از ماجرای عمل خبر داشتند و همينطور با گريه از خدا ميخواستند كه من زنده بمانم. به جوانی كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالی است. نميشود كاری كنی كه من برگردم؟ نميشود از مادرمان حضرت زهرا بخواهی كه مرا شفاعت كند. شايد اجازه دهند تا من برگردم و حق الناس را جبران کنم. يا كارهای خطای گذشته را اصلاح كنم. جوابش منفی بود. اما باز اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت زهرا بخواه كه مرا شفاعت كنند. لحظاتی بعد، جوان پشت ميز نگاهی به من كرد و گفت: به خاطر اشک های اين كودكان يتيم و به خاطر دعاهای همسرت و دختری كه در راه داری و دعای پدر و مادرت، حضرت زهرا شما را شفاعت نمود تا برگرديد. به محض اينكه به من گفته شد: «برگرد» يكباره ديدم كه زير پای من خالی شد! تلويزيونهای سياه و سفيد قديمی وقتی خاموش ميشد حالت خاصی داشت، چند لحظه طول ميكشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يكباره رها شدم. *بازگشت* کمتر از لحظه ای ديدم روی تخت بيمارستان خوابيده ام و تيم پزشكی مشغول زدن شوک برقی به من هستند. دستگاه شوک را چند بار به بدن من وصل كردند و به قول خودشان بيمار احيا شد. روح به جسم برگشته بود، حالت خاصی داشتم. هم خوشحال بودم كه دوباره مهلت يافته ام و هم ناراحت بودم كه از آن وادی نور، دوباره به اين دنيای فانی برگشته ام. پزشكان بعد از مدتی كار خودشان را تمام كردند. در واقع غده خارج شده بود و در مراحل پايانی عمل بود كه من سه دقيقه دچار ايست قلبی شدم. بعد هم با ايجاد شوک، مرا احيا كردند. من در تمام آن لحظات، شاهد كارهايشان بودم. پس از اتمام كار مرا به اتاق مجاور جهت ريكاوری انتقال داده و پس از ساعتی، كم كم اثر بيهوشی رفت و درد و رنجها دوباره به بدنم برگشت. حالم بهتر شد و توانستم چشم راستم را باز كنم، اما نميخواستم حتی برای لحظه ای از آن لحظات زيبا دور شوم. من در اين ساعات، تمام خاطراتی كه از آن سفر معنوی داشتم را با خودم مرور ميكردم. چقدر سخت بود. چه شرايط سختی را طی كردم. من بهشت برزخی را با تمام نعمت هايش ديدم. من افراد گرفتار را ديدم. من تا چند قدمی بهشت رفتم. من مادرم حضرت زهرا را با كمی فاصله مشاهده كردم. من مشاهده کردم که مادر ما چه مقامی در دنيا و آخرت دارد. برايم تحمل دنيا واقعاً سخت بود. دقايقی بعد، دو خانم پرستار وارد سالن شدند تا مرا به بخش منتقل كنند. آنها ميخواستند تخت چرخدار مرا با آسانسور منتقل كنند. همين كه از دور آمدند، از مشاهده چهره ی يكی از آنان واقعاً وحشت كردم. من او را مانند يک گرگ ميديدم كه به من نزديک ميشد! مرا به بخش منتقل كردند. برادر و برخی از دوستانم بالای سرم بودند. يكی دو نفر از آشنايان به ديدنم آمده بودند. يكباره از ديدن چهره باطنی آنها وحشت كردم. بدنم لرزيد. به يكی از همراهانم گفتم: بگو فلانی و فلانی برگردند. تحمل هيچكس را ندارم. احساس میكردم كه باطن بيشتر افراد برايم نمايان است. باطن اعمال و رفتار و... به غذايی كه برايم می آوردند نگاه نميكردم. ميترسيدم باطن غذا را ببينم. اما از زور گرسنگی مجبور بودم بخورم. دوست نداشتم هيچكس را نگاه كنم. برخی از دوستان و بستگان آمده بودند تا من تنها نباشم، اما نميدانستند كه وجود آنها مرا بيشتر تنها ميكرد! بعداز ظهر تلاش كردم تا روی خودم را به سمت ديوار برگردانم. ميخواستم هيچكس را نبينم. اما يكباره رنگ از چهره ام پريد! من صدای تسبيح خدا را از در و ديوار ميشنيدم. دو سه نفری كه همراه من بودند، به توصيه پزشک اصرار ميكردند كه من چشمانم را باز كنم. اما نميدانستند كه من از ديدن چهره اطرافيان ترس دارم و برای همين چشمانم را باز نميكنم. ✔️ادامه دارد... @sonnatenabavii https://rubika.ir/sonnatenabavii 🚩مشکات
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 *پاسخ کوبنده عالم الأزهر مصر به یک معترض!!!* 🔅عده ای از اهل سنت بعد از جمع کردن بین نماز ظهر وعصر در جلسه حاضر شدند. 👈اما بعداز یک ساعت با اعتراض و اذان برای نماز عصر از طرف یکی از اشخاص حاضر مواجه شدند!!! 🔻پاسخ عالم اهل سنت الازهر را بشنوید👌 @sonnatenabavii https://rubika.ir/sonnatenabavii 🚩مشکات
♻️سلسله نقدهایی بر نواقض الاسلام محمد بن عبدالوهاب. «15» @sonnatenabavii 🚩مشکات
26.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 سخنان شیخ عبدالله بن بیه (رئیس مجمع افتاء شرعی امارات) پیرامون جواز تبرک و شواهد تاریخی مبنی بر تبرک جستن پیامبر به آب وضوی مسلمانان @sonnatenabavii
💢بسم الله الرحمن الرحیم 🔵 «24» *«دکتر»* ♻️دكترِ جراحی كه مرا عمل كرد، انسان مؤمن و محترمی بود. پزشكی بسيار باتقوا. به گونه ای كه صبح جمعه، ابتدا دعای ندبه اش را خواند و سپس به سراغ من آمد. وقتی عمل جراحی تمام شد و ديدم كه برخی از انسانها را به صورت باطنی ميبينم و برخی صداها را ميشنوم، ترسيدم به دكتر نگاه كنم. بالای سرم ايستاده بود و ميگفت: چشمانت را باز كن. فكر ميكرد كه چشم من هنوز مشكل دارد. اما من وحشت داشتم. با اصرارهای ايشان، چشمم را باز كردم. خدا را شكر، ظاهر و باطن دكتر، انسان گونه بود. انگشتان دستش را نشان داد و گفت: اين چندتاست؟ و سؤالات ديگر. جوابش را دادم و گفتم: چشمان من سالم است. دست شما درد نكنه، اما اجازه دهيد فعلاً چشمانم را ببندم. دكتر كه خيالش راحت شده بود گفت: هر طور صلاح ميدانی. چند دقيقه بعد، یک جوان كه در سانحه رانندگی دچار مشكلات شديد شده بود را به اتاق من آوردند و در تخت مجاور بستری كردند تا آماده عمل جراحی شود. من با چشمان بسته مشغول ذكر بودم. اما همين كه چشمانم را باز كردم، حيوان وحشتناكی را بر روی تخت مجاور ديدم! بدنش انسان و سرش شبيه حيوانات وحشی بود. من با يک نگاه تمام ماجرا را فهميدم. او شب قبل، همراه با يک دختر جوان كه مدتی با هم دوست بودند، به يكی از مناطق تفريحی رفته بود و در مسير برگشت خوابش برده و ماشين چپ كرده بود. حالش اصلاً مساعد نبود، اما باطن اعمالش برايم مشخص بود. من تمام زندگی اش را در لحظه ای ديدم. ساعتی بعد دكتر او هم بالای سرش آمد. من همين كه بار ديگر چشمم را باز كردم، ديدم يک حيوان وحشی ديگر، بالای تخت اين جوان ايستاده و دست هايش كه شبيه چنگال حيوانات بود را روی بدن او ميكشد! اين دكتر را كه ديدم حالم بد شد. او در نتيجه حرام خواری اينگونه باطن پليدی پيدا كرده بود. ميخواستم از آنجا بيرون بروم اما امكان نداشت. چند دقيقه بعد دكتر رفت و پدر اين جوان، در حال مكالمه با تلفن بود. به كسی كه پشت خط بود ميگفت: من چيكار كنم، دكتر ميگه غير هزينه بيمارستان، بايد ده ميليون تومان پول نقدی بياوری و به من بدهی تا او را عمل كنم. من روز تعطيل از كجا ده ميليون تومان نقد بيارم؟! دكتر خودم بار ديگر به اتاق ما آمد. گفتم: خواهش ميكنم من رو مرخص كن يا به يک اتاق خالی ديگر ببريد. گفت: چشم، پيگيری ميكنم. همان موقع يكی از دوستان با برادرم تماس گرفت و ميخواست برای ملاقات من به بيمارستان بيايد. اما همين كه به فكر او افتادم، چنان وحشتی كردم كه گفتنی نيست. به برادرم گفتم هرطور شده به او بگو نيايد. من ابتدا فقط با نگاه متوجه باطن افراد ميشدم، اما حالا... اين شخصی كه ميخواست به بيمارستان بيايد مشكلات شديد اخلاقی داشت. او با داشتن سه فرزند، هنوز درگير كارهای خلاف اخلاقی بود و باطنی بسيار آلوده داشت. اما بدتر از آن، مشاهده كردم كه فرزندانش كه الان خردسال هستند، در آينده منبع فساد و آلودگی شده و از پدرشان باطنی آلوده تر خواهند داشت! ✔️ادامه دارد... @sonnatenabavii https://rubika.ir/sonnatenabavii 🚩مشکات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 تدبّر در آیات سوره مبارکه سجده، آیات ۷ تا ۹. قرآن | طُمَأنینه ــــــــــــــــــــــــــ💫 🎙قارے: عبدالرحمن مسعد @sonnatenabavii https://rubika.ir/sonnatenabavii 🚩مشکات
‍ 📛ارتداد و تکفیر ائمه اهل سنت در کلام شیوخ نجدی📛 📌ائمه نجدی عقیده دارند، کسی که برای تکریم غیر الله ذبح کند، مرتد و کافر است و ذبیحه او حرام است. و از آنجایی که علمای اسلام فتوا به جواز ذبح لغیر الله بر وجه تکریم داده اند شامل فتاوای شیوخ نجدی شده و مرتد و کافر هستند. 🔻محمد بن عبد الوهاب در این باره می گوید: 🔸«من ذبح لغير الله وسمى الله عليه عند الذبح أنه مرتد تحرم ذبيحته ولو ذبحها للأكل لكن هذه الذبيحة تحرم من جهتين من جهة أنها بما أهل به لغير الله وتحرم أيضا لأنها ذبيحة مرتد» 📚منبع: مؤلفات ابن عبد الوهاب (ص: 222) ✅ائمه مسلمین هم گفته اند اگر کسی برای غیر الله ذبح کند به قصد تقرب و تعظیم، چنین کاری حرام و کفر است. اما اگر برای غیر الله ذبح کند اما نه به این خاطر بلکه برای تکریم و بزرگداشت، چنین عملی حرام نیست و منجر به کفر ارتداد و حرمت ذبیحه نمی گردد. 🔹امام نووی رحمه الله در این باره چنین می گوید: 🔸«فَاعْلَمْ أَنَّ الذَّبْحَ لِلْمَعْبُودِ وَبِاسْمِهِ، نَازِلٌ مُنْزِلَةِ السُّجُودِ لَهُ، وَكُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا نَوْعٌ مِنْ أَنْوَاعِ التَّعْظِيمِ وَالْعِبَادَةِ الْمَخْصُوصَةِ بِاللَّهِ تَعَالَى الَّذِي هُوَ الْمُسْتَحِقُّ لِلْعِبَادَةِ 👈فمَنْ ذَبَحَ لِغَيْرِهِ مِنْ حَيَوَانٍ أَوْ جَمَادٍ كَالصَّنَمِ عَلَى وَجْهِ التَّعْظِيمِ وَالْعِبَادَةِ، لَمْ تَحِلَّ ذَبِيحَتُهُ، وَكَانَ فِعْلُهُ كُفْرًا،👉 كمَنْ سَجَدَ لِغَيْرِهِ سَجْدَةَ عِبَادَةٍ، وَكَذَا لَوْ ذَبَحَ لَهُ وَلِغَيْرِهِ عَلَى هَذَا الْوَجْهِ، 👈فأَمَّا إِذَا ذَبَحَ لِغَيْرِهِ لَا عَلَى هَذَا الْوَجْهِ، بِأَنْ ضَحَّى أَوْ ذَبَحَ لِلْكَعْبَةِ تَعْظِيمًا لَهَا لِأَنَّهَا بَيْتُ اللَّهِ تَعَالَى، أَوِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَهَذَا لَا يَجُوزُ أَنْ يَمْنَعَ حِلَّ الذَّبِيحَةِ👉» ❇️ذبح نمودن حیوان برای معبود و به اسم او، به منزله ی سجود برای اوست، و هریک از این دو عمل، نوعی از انواع تعظیم و عبادت مخصوص به الله تعالی است، همان خدایی که تنها مستحق عبادت است. پس هر کسی برای غیر الله - أعم از حیوان، و جماد - همچون بُت، به نیت و بر وجه « تعظیم و عبادت »، ذبح نمود، در این صورت ذبیحه ی چنین کسی حلال نبوده، و فعل او کفر است، همچون کسی که برای غیر الله سجود عبادت انجام دهد، و نیز اگر برای الله و غیر الله (= مشترکاً )، بر این وجه (به نیت عبادت هر دو ) ذبح نمود، چنین عملی کفر است. ❇️اما اگر ذبح برای غیر الله بر این وجه (عبادت ) نباشد، مثلاً به این صورت که به خاطر تعظیم کعبه و اینکه بیت الله است، ذبح یا قربانی برای کعبه انجام دهد، یا برای رسول الله ذبح کند، به این دلیل که ایشان رسول الله است ( و با این کار تکریم و احترام کند)، در چنین حالتی جایز نیست چنین کاری (با چنین نیتی ) مانع حلال بودن ذبیحه اش شود. 📚منبع: روضة الطالبين وعمدة المفتين، ج3، ص206، المجموع شرح المهذّب، 8، ص409، دار الفکر. ✅با توجه به نظر نجدی ها و فتاوای علمای اسلام در مورد ذبح به نیت تکریم، باید گفت: ائمه نجدی، علمای اسلام را به خاطر چنین فتاوایی مرتد و کافر می دانند. @sonnatenabavii