eitaa logo
شیخ السکوت ؛
1.2هزار دنبال‌کننده
139 عکس
154 ویدیو
2 فایل
ای خواجه نمیخری غلامی ؟ - بر هیچ کس افسانهٔ امید نخواندیم ، جز علی ؛ - قبل از قضاوت من ، به این جمله دقت کن : من نه کافر مطلقم ، نه مسلمان ِ تمام ! - [ مِی‌خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز ] .
مشاهده در ایتا
دانلود
شیخ السکوت ؛
من پس از مرگ تو را میبینم ، بغلم کن که گرفتم کفنم را بغلم ، مولا جان ... مثل آن پیرزنی که پسرش رفته
آهِ من رفت نجف تا که طواف تو کند ، گردبادی شود از شوق تو آهی گاهی ؛ [ ولا زِلتُ شیعاً عَلی دینِ جدتی ] .
هعی می‌خوام لعن بگم ؛ هی میگم ولش کن ؛ ولی یه چیزی میگم عمق مطلب ادا بشه .. - هر کس که بجز علی امامش باشد ، باطل همه صوم و صلاتش باشد ! هرکس نمک خورد و نمکدان بشکست ، نان و نمک علی حرامش باشد .
یه چیز میگم شاد شین ؛ [ بزکوهی ] . 🦦 اهل دلا میگیرن منظورمو ..
یا رقیه جان ؛
حقیقت اینه که ، آدما کاری که براشون می‌کنی و دوست دارن ؛ نه تورو ..
هدایت شده از - ماھ‌ِحرم‌ .
- من از اونا که پیشتن ، کمتر دوسِت نداشتم، حسین جان :))
1.55M
یه چیزی سر بسته بگم بابا .. ؟ :)
955.2K
بمیرم برات رقیه .. :)
شب سوم محرم که نشد ، ولی ارباب ، امشب جون میدم برا رقیه‌ات ؛) ..
804.8K
ای بابا حسین ؛
شادی دل خانوم زینب ؛
ای که بر ثنان لعنت ؛
ای که بر خولی لعنت ؛
ای که بر شبث لعنت ؛
ای که بر حرمله لعنت ؛
50.5K
گره کرببلای همه را باز کند ؛
1.29M
با همین دستای خودم رقیه رو خاك کردم .. ؛
-
فاضل تونی می‌گوید : که غروب آفتاب روز عاشورا بعد از سوختن و غارت کردن ، خیمه‌ها و زنان و طفلان و متفرق شدند .. آن زنان بی سر و سامان در آن بیابان ، زینب خاتون هر یک را در گوشه‌ای جمع نمود و هوا ، تاریک شد و شب شد ، چون در صدد اطفال برآمدند دیدند که یک طفل کوچک حسین نیست ، در میان اسرا .. هر چند در آن تاریکی صدا کردند و گریه کردند ، دیدند صدایی نمی‌آید ، تا کسی از میان لشکر صدا کرد که ، طفل کیست که در میان کشتگان می‌نالد ؟ چون رفتند بر سر او رسیدند دیدند که نعش پدرش را در بغل گرفته و یک دسته خود را به زیر نعش فرش کرده ، و یکی بر بالای او گذاشته بر او می‌نالد و گویا آن طفل رقیه سه ساله بود .. او را برداشتند به خیمه‌گاه آوردند .. [ اسرار الابتلا ، کزازی ، ص٣٥٢ ] . .
برو بچه هایی که تلگرام دارید .. https://t.me/toraab_110 خفن حمایت شون کنید ؛ ارزش دنبال کردن داره .. 🌿
می دانی چرا دخترکت غمگین است ؟ یا صورتم از چه زخمی و رنگین است ؟ گریه نکن ای پدر به تو می گویم ، دستان عدوی بی حیا سنگین است ؛ 💔
شیخ السکوت ؛
یه چیزی سر بسته بگم بابا .. ؟ :)
خوش اومدی خرابه ، نور امیدم ، چند روزه که سرت رو ، از نزدیک ندیدم .. 💔
بابا مثل خودت ، غریب گیر آوردنم .. از پشت سر میزدنم . 💔 سیاه شده کل تنم .. 💔 [ مظلوم رقیه ] .
شیخ السکوت ؛
یه چیزی سر بسته بگم بابا .. ؟ :)
بابا حسین .. یه حرف سر بسته میگم ، به دل نگیری .. چه جور میخوای دختر تو ، بغل بگیری ؟ :)
کی دیده رأس پدری .. ؟
من یک بیقرار و دلدارم رقیه ؛