به دنبال مرهمی هستیم ،
برای زخم های ناپیدایمان ؛
و جز به ظهور تو دردی مداوا نشود ..
[ صاحب ] .
شیخ السکوت ؛
خواب نجف ، میبینم .. [ هنر ِ سکوت ] . #فور
مستان تو ، فارغند ز روز حساب یا علی ؛
در جهنم با علی یا در بهشت ِ بی علی .. ؟
شوق آتش را زِ ابراهیم ِ پیغمبر بپرس ؛
[ قسیم النار و الجنه ] .
[ خوارج ] .
منقرض شده اند اما افکارشان ؛
در مسلمانان ریشه دوانید ..
و با اینکه اشخاص و افرادشان
و حتی نامشان نابود شده است ،
اما روحشان در کالبد مقدس نماها
وجود داشته و دارد و مزاحمی سخت
برای پیشرفت اسلام به شمار میروند ..
[ شهید مطهری ] .
[ جاذبه و دافعه علی ، ص۱۰۲ ] .
زانوی ابوتراب به خاک آشنا نبود ؛
بر خاك ِ التماس نشستم ، نگاه کن ..
[ بابا علی ] .
حال دختر پیامبر رو به وخامت بود ..
ابوبکر [ لعنت الله علیه ] به همراه
عُمَر [ لعنت الله علیه ] ،
وضعیت را به ضرر خود دیدند
و قصد عیادت از ایشان را کردند ..
تا با این کار ، خود را بی تقصیر جلوه دهند ،
و مسئله غصب خلافت
و هجوم به خانهی علی را ؛
معمولی جلوه دهند .. !
و به حکومت خود رنگ مشروعیت دهند !
که با مخالفت حضرت زهرا مواجه شدند ..
مجبور شدند امیرالمومنین را واسطه کنند !
حضرت موضوع را با حضرت فاطمه ،
در میان گذاشت ..
به مولا فرمود :
علی جان ؛ خانه خانهٔ توست ،
من هم به منزلهی کنیز و خدمتگزار
در خانه ات هستم .. !
هر طور صلاح میدانی عمل کن ..
[ مطیع مطلق امام بود ] .
داخل شدند ..
حضرت صورت خود را از آنها برگرداند ،
فرمود : با شما حرف نمیزنم ،
فقط بگویید : آیا این سخن را
از پدرم پیامبر شنیده اید .. ؟
که فرمود :
[ فاطمه پاره ی تن من است ،
هرکس او را بیازارد مرا آزرده است
و هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده ] ..
هر دو تایید کردند که بله شنیده ایم !
و بعد حضرت زهرا فرمود :
خدا و فرشتگان شاهدند
که شما مرا خشمگین کردید ،
و اگر پدرم را ملاقات کنم
ابتدا از شما دو نفر در محضرش شکایت میکنم ..
اولی به خود آمد و گریه کرد .. !
دومی با آرنج به او زد و گفت :
مرد بزرگ ؛ تو خلیفه هستی
و او در بستر مرگ است و هزیان میگوید .. !
چرا با حرف های یک زن ،
خودت را باخته ای .. ؟
و بعد حضرت زهرا به دومی فرمود :
من بعد از هر نمازی که میخوانم
تو را نفرین میکنم !
[ شهیدهٔ راه امامت ] .
[ بحارالانوار ، ج۴۳ ، ص۱۹۸ ] .
#فور .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من کجا نجف تو رو آلوده میکنم آقا ؟
شیخ السکوت ؛
من کجا نجف تو رو آلوده میکنم آقا ؟
بابا علی ، واقعاً استخونام زیر بار ِ
دلتنگی داره خرد میشه .. :)
بزار بیام دوباره نگاه بندازم به ایوون ِ
با هیبت و پر جذبهات ؛
شیخ السکوت ؛
بابا علی ، واقعاً استخونام زیر بار ِ دلتنگی داره خرد میشه .. :) بزار بیام دوباره نگاه بندازم به ایوو
دل من تنگ علی ؛
تنگ اذان نجف است ..
شیخ السکوت ؛
این حرم ، جای بی پناهان است ؛
ایوان نجف ,
باز دلم کرده هوایت ؛
[ پدر ِ خاك ] .
شیخ السکوت ؛
این حرم ، جای بی پناهان است ؛ [ هنر ِ سکوت ] . #فور .
مگر این حرم جای بی پناهان نیست یا علی .. ؟
شیخ السکوت ؛
[ اعترف لک بأنی اشقت لک حد النخاع ] . اعتراف میکنم ک تا نخاع دلتنگت شدم .
ای ملائك که به سنجیدن ما مشغولید ؛
بنویسید که دوری ز نجف دشوار است ..
[ خانهٔ پدری ] .
هدایت شده از شیخ السکوت ؛
27.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسی سراغ نداری ،
تو را به من برساند .. ؟
[ هنر ِ سکوت ] .
شیخ السکوت ؛
کسی سراغ نداری ، تو را به من برساند .. ؟ [ هنر ِ سکوت ] .
گر چه آلوده و زارم ،
تو مرا دست بگیر .. !
هرچه باشم ،
به دلم مهر ِ علی هست ، حسین ؛
شیخ السکوت ؛
خوش آن زمان ، که نکویان کنند غارتِ شهر ؛ مرا تو گیری و گویی که این اسیرِ من است ! #فور .
شدهام دچار ِ جمال تو ..
شدهام ذلیل ِ جلال تو ..
شیخ السکوت ؛
گر بنازد به علی شیعه ، ندارد عجبی ! عجب اینجاست ، خدا هم به علی مینازد ..
گر نمیدیدم که پیشانی نهادی بر زمین
فاش میگفتم خدایی ، یا امیرالمومنین ؛
[ بابام علی ] .
شیخ السکوت ؛
[ شاعریشغلشریفیستبهشرطیکهقلم فقطازمدحعلی ، شاهِنجفگویدوبس ] .
واجب ترین عبادت ما ذکر یاعلیست ؛
بیخود اسیر ِ نافلهی مستحب شدیم ..
[ دینم علی ] .
شیخ السکوت ؛
ای کاش دهان بود ، تمام بدن من ، نام تو بزرگ است برای دهن من ؛ [ بر غاصبین حق مولا علی لعنت ] .
دمی که روح در آدم دمیدند ،
ز جا بر خاست آدم ، [ یاعلی ] گفت ..
شیخ السکوت ؛
[ حیدری هستم و جز او به کسی رو نزنم دم به غیر از علی و نعرهی یاهو نزنم ] .
آن که از کفر درآورد مرا مهر تو بود ،
همهاش زیر سر توست مسلمان شدنم ..
شیخ السکوت ؛
حق با علی بود و علی همراه حق یعنی ، بعد از علی دنیا دگر از عدل خالی شد .
+ به موی سپیدم نگاه نکن ؛
دلم جوان است !
- دل به عشق جوان است حکیم !
چه در دل داری .. ؟
+ عشق علی را مومن ؛
- عاقبت بخیری یعنی همین ؛
[ مفرح ذات ] .
ولایت علی ، نه علی را دوست داشتن ؛
بلکه فقط علی را دوست داشتن است ..
خلاص !
[ علی صفائی حائری ] .