9.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استاد_صمدی_آملی
#دستورالعمل
#طلب_فرزند_صالح
(منبع: وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۴۷ ؛ عروة الوثقی، ج۲، ص۲۴۳)
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
شخصی در مکاشفه دید امام حسین علیه السلام مشغول جمع کردن خارهای بیابان هستند. از ایشان میپرسند شما چه میکنید؟
میفرمایند: راه سالکان خدا را هموار میکنم.
#سیدهاشم_حداد
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
مصحفی بود از نور
در بلندای هستی
آنجا که هیچ دستی به او نمیرسید
خدا خواست تا در دسترس باشد
پارهپاره شد و در دلها جا گرفت
اکنون در دلهای مومنان، گرمای مهرش، تا همیشه روشن است.
آری
حسین چنین است
#ر_س
@sooyesama
گم کرده رَهانیم در این وادی حیرت
بیهوده و بیراحله در راه محبت
سرگشته در این بازی ایام، رسیدیم
ناگه به حسینیهای از جنس عنایت
در بیرق این شاه چنان توشه گرفتیم
کز شور دریدیم همه جامه کثرت
با پای برهنه به سوی مرگ دویدیم
گویا نچشیدیم دگر درد و ملامت
رمزی که شنیدیم شب واقعه از شاه
مستانه برستیم ز خودخواهی و نخوت
گلگون کفنان لب دریای فناییم
بگذشته ز فرزند و زن و مال و ز ملت
ما دلشدگان غم جوشان حسینیم
هفتاد و دو پروانه جانانه جنت
روزی که گرفتار به غم، آل عبا بود
ما نیز گرفتیم سر علقه الفت
با تیغ قدر گردن بیگانه بریدیم
تا محو شود باطل از این خانه وحدت
پیروز شدیم و دل از اغیار تکاندیم
پیروز شود خون شهیدان حقیقت
#ر_س
@sooyesama
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای صد هزار جان گرامی فدای تو
رفتی به پاس حُرمتِ کعبه به کربلا
شد کعبه حقیقی دل، کربلای تو
اجر هزار عمره و حج در طواف توست
ای مروه و صفا به فدای صفای تو
تو هرچه داشتی به خدا دادی ای حسین
فردا خداست جلَّ جلالُه جزای تو
با گفتن «رضا به قضائک» به قتلگاه
شد متحد رضای خدا با رضای تو
دیوانه وار آمده ام تا به قتلگاه
وقتی به استغاثه شنیدم صدای تو
در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب
وقتی که شنید ناله وا غُربتای تو
خورشید و ماه و جن و ملک خون گریستند
وقتی میان لجّه خون بود جای تو
تا با نماز خوف تو گردد قبول حق
شد سجده گاه اهل یقین، خاک پای تو
اندر منا ذبیح یکی بود و زنده رفت
ای صد ذبیح کشته شده، در منای تو
برخیز باز بر سر نی آیهای بخوان
ای من فدای آن سر از تن جدای تو
خون خداست خون تو و جز خدای نیست
ای کشته خدا، به خدا خون بهای تو
سائل چو دید کفِّ کریم تو گریه کرد
ای کائنات، بنده خوان عطای تو
ما را هم ای حسین، گدایی حساب کن
آخر کجا رود، به جز این در گدای تو
آنجا که حد ممکن و واجب بود، تویی
ای منتهای اوج بشر، ابتدای تو
#ریاضی_یزدی
@sooyesama
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دلنگران پسر فاطمهام
#سید_حمیدرضا_برقعی
@sooyesama
لازم است که دوست آل محمّد علیهم السلام در دهۀ اوّل محرّم قسمتی از روز را در مجالس عزای سیّدالشهداء علیه السلام شرکت کند. و در حزن و گریه قصدش همراهی با أهل بیت علیهم السلام باشد و نظرش به مصائب ظاهری باشد که از ناحیۀ دشمنان به امام حسین علیه السلام وارد شد.
ولی از این مطلب غافل نباشد که گرچه در ظاهر صدماتی به سیّدالشهداء علیه السلام وارد شد که مانند آن برای هیچیک از انبیاء و اوصیاء بلکه هیچیک از انسانها شنیده نشده است... ولی با این حال، آنقدر از شادمانیهای ناشی از تجلّیات أنوار جمال و جلال، و اشتیاق به دیدار و وصال به روح شریف آن حضرت میرسید که آن سختیها را آسان میکرد، بلکه سختی آنها را به لذّت تبدیل مینمود.
همانطور که بعضی از أصحاب آن حضرت از حال ایشان خبر دادهاند که هرچه امر بر آن حضرت سختتر میشد، رنگ صورتشان سرخ و حالشان مبتهج میشد.
ولی مصیباتی که بر بدن مبارک آن حضرت و بر دلهای أهل بیت عظیم الشأن آن حضرت وارد شد و حرمتی که در ظاهر از آن حضرت هتک شد، جانها را میگیرد و غم و غصّهها را برمیانگیزد.
#میرزاجوادآقا_ملکی_تبریزی
(المراقبات، صص ۲۷-۲۶)
#اندوه_عاشورا
#بهجت_عاشورا
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
کربلای حسین (ع)، واقعهای چند لایه است. که لایه اول آن مصیبت و لایه باطنش بهجت است. این معنا شواهدی بسیاری در واقعه عاشورا دارد؛
برای نمونه سیدالشهدا (ع) بالای سر شهدا میگریست و حق مصیبت را ادا میکرد. اما در عین حال چهرهاش از شدت وَجد و بهجت، برافروختهتر میگشت: «کلما اشتد علیه الامر، إحمرت لونه».
و نیز زینب س که از داغ مصیبتهای پی در پی، منکسر و دلخون بود، اما فرمود: «ما رایت الا جمیلا».
مصیبت و بهجت، دو روی یک سکهاند؛ یعنی همان مصیبت لذیذ خواهد بود. همان داغها شیرین است و همان دردها فرحزاست. به دیگر بیان: شادی، چهره باطنی این غم است. شادی چیز دیگری نیست که از خارج بدین غم، منضم گردد. بلکه چهره و تمثل باطن اوست.
چنانکه از برخی اصحاب امام، نقل است که در شب عاشورا شوخ و بذله گو شده بودند؛ زیرا باطن امر برایشان منکشف شده بود و بهجت دست داده بود. شاید به همین سبب است که در انتهای روضه و نوحه، عموما نوعی سبکی و سرخوشی به شیعیان دست میدهد؛ چراکه ضمیر ناخودآگاه بهجتی مرموز را ادراک مینماید.
در مواجهه با رخداد کربلا، گروهی جنبه غم را ادراک میکنند و تنها به مرثیه و نوحه اشتغال دارند. و گروهی به جنبه بهجت و شادی وصال خداوند متوجه میشوند و کربلا را عید اولیاء الله میدانند. اما شیوه خود امام حسین ع جمع ظاهر و باطن بود.
در واقع، آنکه اهل کثرت است مصیبت میبیند، آنکه غرق وحدت است بهجت میبیند. اما آنکه (همچون حسین (ع) و زینب (س)) وحدت را ساری در کثرت و کثرت را فانی در وحدت میبیند، بهجت را جاری در مصیبت، و مصیبت را فانی در بهجت مییابد.
خاطرم هست که مرحوم میرزا اسماعیل دولابی آنقدر لطیف بود که طاقت شنیدن روضه نداشت و میفرمود اشعاری در مدح اهل بیت (ع) خوانده شود. آنگاه آرام میگریست و میفرمود: «اینها اشک شوق است، شیرین است نه شور!» از بزرگان دیگری نیز چنین یاد دارم که از ذکر نامشان معذورم.
به هر ترتیب، مصیبت سیدالشهدا (ع)، دارای بواطن بسیاری است که خلاف ظاهر غمگین آن، بسیار شادیآور و شعفزاست.
امام باقر ع میفرماید: «ان اصحاب جدی الحسین لم یجدوا الم مسّ الحدید؛ یاران جدم حسین درد برخورد آهن را حس نمیکردند» (بحارالانوار، ج۴۵، ص۸۰).
یعنی چنان از باطن وقایع و بهجت معنوی آن سرمست بودند که از ظاهر بیخبر شده بودند. نه اینکه امام (چنانکه برخی مرتاضان انجام میدهند) تصرف کرده بود و درد را برداشته بود.
بله، به یک معنای والاتر، امام تصرف کرده بود؛ زیرا در شب عاشورا از جام توحید چنان سیرابشان کرده بود که مستی ادراک خداوند، مانع از ادراک درد میشد. «و سقاهم ربهم شرابا طهورا» انسان/۲۱
البته آنها غرق وحدت بودند و غافل از کثرت. اما امام ع که جامع وحدت و کثرت است، هم درد را میکشید و هم بهجت را میچشید.
امام ع، واسطه فیض و خلیفه خداست و چنین جامعیتی برای او مورد توقع است. اما شگفتا از زینب س، که چگونه وحدت و کثرت را جمع میکند و بهجت و مصیبت را به هم میآمیزد.
سبحان الله که این چه بنیه ایست که چنین بار سنگینی از مصیبت و بهجت را حمل میکند و هیچ لغزشی از توحید تام، و برزخیت کبری ندارد.
سلام بیکران الهی به او که حقیقتا زینت علی ع در تمام عوالم و نشئات وجودی است.
#ر_س
#اندوه_عاشورا
#بهجت_عاشورا
@sooyesama
از امام جعفر صادق (ع) مروی است؛ در هر کربی (گرفتاری) توسل به صاحب لوای سیدالشهدا (ع) (حضرت عباس) به عدد شریف آن جناب (۱۳۳ بار):
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین إکشف کربی بحق اخیک الحسین
#علامه_حسنزاده_آملی
(هزار و یک کلمه، کلمه ۸۷۳)
@sooyesama
مرحوم قاضی پس از سیر مدارج و معارج و التزام به سلوک و مجاهدۀ نفس و واردات قلبیّه و کشف بعضی از حجابهای نورانی، چندین سال گذشته بود و هنوز وحدتِ حضرت حق تعالی تجلّی ننموده بود و مرحوم قاضی به هر عملی که متوسّل میشد، این حجاب گشوده نمیشد.
تا هنگامیکه ایشان از نجف به کربلا برای زیارت تشرّف پیدا کرده و پس از عبور از خیابان عبّاسیّه و عبور از درِ صحن، در آن دالانی که میانِ در صحن و خود صحن است، شخص که میان مردم به جنون شهرت داشت، به ایشان میگوید: امروز ابوالفضل کعبۀ اولیاء است.
مرحوم قاضی همینکه وارد رواق مطهّر میشود، حال توحید به او دست میدهد و تا ۱۰ دقیقه باقی میماند؛
سپس که به حرم سیّدالشهداء علیه السلام مشرّف میگردد، در حالتی که دستهای خود را به ضریح مقدّس گذاشته بود، آن حال قدری قویتر دست میدهد و مدّت یک ساعت باقی میماند.
دیگر از آن به بعد مرتّباً و متناوباً و سپس متوالیاً حالت توحید برای ایشان بوده است.
#علامه_طهرانی
«جنگ خطّی»، شماره ۱۸، صص۲۶۹_۲۷۰ (با تصرف و تلخیص)
#جایگاه_حضرت_عباس
#تجلی_توحید_ذاتی
@sooyesama