روزی که باد...
برگهای شقایق را سوی تو میآورد، او مدتهاست که پرپر شده است.
مانند ستارگانی که سالها پیش خاموش شدهاند و نور آنها اکنون به زمین میرسد.
@sooyesama
هدایت شده از عقل منور
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدا
قلم را سروری بس بزرگ، به دستم سپرد. هنگامیکه در کشاکش بازیهای تلخ زندگی، ناگه میسرود: «ن والقلم و ما یسطرون».
در این سالها بسیار نوشتم، از فراز و فرودها، از خوشی و ناخوشیها. آنچه این قلم مینوشت بیشتر شرح حال بود، نه قیل و قال.
شاید باورش دشوار است اما گاه حتی من نیز نمیدانستم چه خواهم نگاشت. قلم مرا با خویش میبرد و در پایان من نیز تازه مییافتم که از کجا آغاز کردم و بهکجا انجامیدم و چرا چنین راهی پرپیچ از واژهها را پیمودم.
گاه مگوهایی را به رمز سرودم که بلاهایی را فرود آورد. اما سرودم تا مگر مردمی بیدار شوند. لیک دژی که گرد دلهاشان کشیدهاند حتی با گفتن مگوها نیز تکانی نخورد. بلکه دژهاشان را استوارتر کردند تا رائحه حقیقت را نیز نشنوند.
اکنون بسیاری از نگاشتههایم را ربودند. این قاعده تکوین است؛ روزی میدهد و روزی میستاند، تا بدانی نگارنده اوست و من تنها میشنیدم.
شاید نباید مینگاشتم. شاید نباید میسرودم. تاوان سنگینی است آنچه میپردازم.
روزی که این دهان گشوده میشد گوشی داشت که اکنون او او نیست. پس دلیل دیگری برای نوشتن نیست.
سالکی روزی گفت: همواره پایان راه، آغاز آنرا روشن میکند...
@sooyesama
به نام او
برخی دوستان ایمانی اظهار لطف مینمودند که مطالب چنین است و چنان. کاش ادامه مییافت. پاسخ چنین است:
میدهی بر مثنوی شرحی تمییز
میگریزی عشق را چون تیغ تیز
شاخه را مشکن اگر میوه نکوست
مثنوی را عشق زاییدست ای عزیز
مدتی این مثنوی تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون شیر شد
تا نزاید بخت تو فرزند نو
خون نگردد شیر شیرین خوش شنو
چون ضیاءالحق حسامالدین عنان
باز گردانید ز اوج آسمان...
چون ز دریا سوی ساحل بازگشت
چنگ شعر مثنوی با ساز گشت...
بلبلی زینجا برفت و بازگشت
بهر صید این معانی بازگشت...
#مولوی
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
امام سجاد (ع) در شب بیست و هفتم ماه رمضان، از آغاز تا انجام شب میفرمود:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت
(الإقبال بالأعمال الحسنة، ج۱، ص۴۰۲)
@sooyesama