خدایا
من کوچکم، ضعیفم و ناچیزم... تا ناچیزی خود را ببینم... و عظمت و جلال تو را براستی بفهمم...
#شهید_چمران
@sooyesama
بر هيچ عاقلي پوشيده نيست كه بدون استاد نميتوان بر هيچيك از علوم مادي (لوازم ادامه حيات) و غيرمادي (علوم مختلفه) آگاهي يافت.
سير و سلوك و رسيدن به مقامات عاليه انسانيت، فراتر از هر علمي و مشكلتر از هر هنري است كه ممكن نيست بدون استاد و راهنما به پايان رسانيد؛ لذا بر طالبين اين راه است كه قبل از هر چيز، استاد و مرشدي پاكيزه سيرت و آگاه بر مباني اسلام را كه خود نيز استاد ديده باشد برگزينند تا بتوانند با عمل به دستورات وي، راه پرخطر و عظيم الهي را طي نمايند.
#آیتالله_سعادتپرور
@sooyesama
کسیکه حکیمی نداشته باشد که او را ارشاد کند، هلاک خواهد شد
#امام_سجاد_علیهالسلام
@sooyesama
ما مثل بچهاي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور ميكنند.
بچه، شيفته ويترين مغازهها ميشود و دست پدر را رها ميكند و در بازار گم ميشود. وقتي هم متوجه ميشود كه ديگر پدر را نميبيند، گمان ميكند پدرش گم شده است؛ در حاليكه در واقع خودش گم شده است.
انبياء و اولياء، پدران خلقند و دست خلائق را ميگيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالب خلائق، شيفته متاعهاي دنيا شدهاند.
امام زمان (عج الله تعالي فرجه الشريف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشتهايم.
#میرزا_اسماعیل_دولابی
@sooyesama
نشستن در جایگاه نماز و ذکر خدا در بین الطلوعین، از حرکت در اطراف زمین، برای رزق و روزی موثرتر است.
#امیرالمؤنین_علی(ع)
@sooyesama
مرتبه عالي توسل
...اين توجه كه در مراتبي از سلوك بر سالك جلوه گر ميشود... كه او همواره خود را در محضر امام عليه السّلام مشاهده كند و تمام شؤون خود و موجودات را در اختيار وي ببيند؛ زيرا ايشان واسطه فيض حق تعالي ميباشند
لذا در ارتباطي قلبي، همواره خويشتن را خاكسار ساحت مقدّس امام عليه السّلام ميبيند و در هر خواسته تكويني و غير تكويني، دست نياز به محضر آن بزرگواران دراز مينمايد تا ايشان مقام وساطت خود را براي او ظهور داده و او را به كمال لايق خود برسانند...
عنوان بصري كه مشتاق بهرهمندي از محضر نوراني امام صادق عليه السّلام بود و با برخورد تربيتي امام، به كلّي از اسباب ظاهري نااميد گشته بود، از دو عنصر توكل و توسل بهره جست و با التجا به آستان مقدّس پيامبر اكرم ـ صلّي اللّه عليه وآله وسلّم چنين درخواست كرد:
«خدايا! از تو مي خواهم كه قلب جعفر را نسبت به من مهربان كني و از دانش او چيزي به من ارزاني فرمايي كه با آن، به راه مستقيمت هدايت شوم»
#استاد_محمدباقر_تحریری
(شرح حدیث عنوان بصری)
@sooyesama
اذکار قرآنی:
۱- «حسبنا الله و نعم الوکیل»
برای حفظ از بدان، و بیم بدی آنان
۲- «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»
برای رهایی از اندوه
۳- «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد»
برای ایمنی از فریب بیگانگان، و مکر و حیله دشمنان
۴- «ما شاءالله لا قوه الا بالله»
برای زندگانی خوش، آسودگی و گشایش
#علامه_حسنزاده
(نامهها برنامهها)
@sooyesama
روزی دزدی در راهی بستهای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.
او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ میکند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین!
#دزدی_ایمان
@sooyesama
گفتند: نگرانتیم، اینقدر موقع اذان تو جاده نزن کنار نماز بخونی. چند دقیقه دیرتر چی میشه؟ افتادی دست کومولهها چی؟
خندید! گفت: تمام جنگ ما بخاطر همین نمازه! تمام ارزش نمازم توی اول وقت خواندنشه
#شهید_مهدی_زینالدین
#نماز
@sooyesama
بعضی ﭼﻚﻫﺎ ﺩﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛
و ﺗﺎ ﺍﻣﻀﺎﻱ ﺩﻭﻡ ﻧﺒﺎﺷﺪ،ﻧﻘﺪ ﻧﻤﻲﺷﻮﻧﺪ،
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺩﻭﻡ،
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻫﻞ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﻢ ﺍﻣﻀﺎ ﻛﻨﻨﺪ،
ﻫﻴﭻ ﻓﺎﻳﺪﻩﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ!
ﺑﺎﻧﻚ ﻓﻘﻂ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻣﻀﺎ ﺭﺍ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﺪ.
ﺣﺎﻝ، ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺗﯽ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﻴﻔﺘﺪ، ﻣﺜﻞ ﭼﻚ
ﺩﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ!!
ﻳﻚ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻳﻚ ﺍﻣﻀﺎﯼ ﺩﻳﮕﺮﺵ ﺧﻮﺍﺳﺖﺧﺪﺍﺳﺖ...
ﺗﺎ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﻴﭻ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ،
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ.
«ﺩﺭ ﻧﻴﻔﺘﺪ ﻫﻴﭻ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ
ﺑﻲ ﻗﻀﺎ ﻭ ﺣﻜﻢ ﺁﻥ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﺨﺖ»
ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﻳﺪ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺁﺑﺮﻭﻳﺖ ﺭﺍ ﻣﻲﺭﻳﺰﻡ،
ﺳﻜﻪ ﻳﻚ ﭘﻮﻟﺖ ﻣﻲﻛﻨﻢ،
ﻛﺎﺭﯼ ﻣﻲﻛﻨﻢ ﻛﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﻭﻱ ﻳﺦ ﺷﻮﯼ،
ﺑﻼﻳﯽ ﺳﺮﺕ ﻣﻲﺁﻭﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﻍﻫﺎﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻨﻨﺪ...
ﻫﻴﭻ ﻧﺘﺮﺱ!
ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﭼﻚ ﺩﻭ ﺍﻣﻀﺎ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻣﻀﺎﻱ ﺩﻭﻡ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍﺳﺖ؛ ﻳﻌﻨﯽ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﺭﻳﺨﺘﻪ ﺷﻮﺩ، ﻭ ﺍﻭ ﻳﺎ ﻧﻤﻲﺧﻮﺍﻫﺪ، ﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ...
«ﻫﺮ ﭼﻪ ﺁﻥ ﺧﺴﺮﻭ ﻛﻨﺪ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺑﻮد»
#محمدرضا_رنجبر
#توکل
#رضا
@sooyesama
بلعم باعورا، عبرت خوبي براي كساني است كه درصدد كسب كمالات نفساني هستند.
او كه درجاتي از كمالات روحي را پيموده و حتي به اسم اعظم دست يافته بود، در آزموني الهي، انانيّت نفس را بر رضايت خداوند مقدّم كرد و به خواري و زبوني افتاد و از درگاه الهي رانده شد:
«وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي ءَاتَيْنَـهُ ءَايَـتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَـنُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَـهُ بِهَا وَلَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَي الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَلـهُ فَمَثَلُهُو كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّ لِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِـٔايَـتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»
و خبر آنكس را كه آيات خود را به او داديم براي آنان بخوان كه از آن عاري گشت؛ آنگاه شيطان، او را دنبال كرد و از گمراهان شد. و اگر ميخواستيم، قدر او را به وسيله آن [آيات] بالا ميبرديم، امّا او به زمين [دنيا] گراييد و از هواي نَفْس خود پيروي كرد. از اين رو داستانش چون داستان سگ است [كه] اگر بر آن حملهور شوي زبان از كام برآورد، و اگر آنرا رها كني [باز هم] زبان از كام برآوَرَد. اين، مَثَل آن گروهي است كه آيات ما را تكذيب كردند. پس اين داستان را [براي آنان] حكايت كن، شايد كه آنان بينديشند.
قطع اين مرحله بي همرهي خِضْر مكن
ظلمات است، بترس از خطر گمراهی
#استاد_تحریری
(شرح حدیث عنوان بصری)
#خطرهای_طریق
@sooyesama
از سید کائنات صلی الله علیه و آله روایت است که چون فرزندان و نبیرههای آدم بسیار شدند در نزد وی سخن میگفتند و وی ساکت بود.
گفتند ای پدر چه شد شما را که سخن نمیگویی؟ گفت: ای فرزندان من چون خداوند جل جلاله مرا از جوارش بیرون فرستاد با من عهد کرد و گفت: گفتارت را کم کن تا به جوارم باز گردی.
#علامه_حسنزاده
(هزار و یک کلمه، کلمه ۲۴۶)
#سکوت
@sooyesama
آیتالله كشميري ميفرمودند: مرحوم ملاحسينقلي همدانی هر هفته يك شب... جلسهاي براي دوستان ميگذاشتند و شاگردانشان که عمدتا افرادي فاضل و قوي بودند در آن شرکت می کردند.
ايشان خيلي محكم و قوي بودند؛ مدتی صحبت کرده، بعد مي فرمودند: «فاِذا طَعِمتُم فَانتَشِرُوا»؛ کنایه از اینکه جلسه تمام شده و حاضرین باید بروند. بعد ميفرمودند: از اين به بعد نوبت زن و بچه است.
بعضي از آنها از شدت تاثیراتی که از نشستن با ایشان گرفته بودند پشت در خانه ميرفتند و روي خاك غلط ميخوردند. چه حالي به آنها دست ميداده كه دلشان نميآمده از آنجا بروند...
#استاد_جعفر_ناصری
#سیره_تربیتی
@sooyesama
@Nasery_ir
ثروتمندی از پنجره به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زبالهاش دنبال چیزی میگردد. گفت: خدا رو شکر فقیر نیستم.
مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانهای با رفتار جنونآمیز در خیابان دید و گفت: خدا رو شکر دیوانه نیستم.
آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل میکرد گفت: خدا رو شکر بیمار نیستم.
مریضی در بیمارستان دید که جنازهای را به سردخانه میبرند. گفت: خدا رو شکر زندهام.
الهی سپاس...
برای همه چیز...
#شکر
@sooyesama
به بهلول گفتن:
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ. ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
گفتند: ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ.
گفتند: ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند: ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ.
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ.
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجر یهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟
#استاد_حسینی_آملی
#توکل
@sooyesama
در گذشته... با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت میشد. میدانید درس اسفار ایشان به دستور تعطیل گردید و ایشان مجبور شد شفا تدریس کند.
در دوره اخیر، قم مرکز حوزه فلسفی ما بوده است؛ آقای طباطبایی هم انسان کاملاً متشرّع، مواظب، دائمالذّکر، متعبّد، اهل تفسیر و اهل حدیث بوده... مراتب علمی و فقه و اصولش هم طوری نبوده که کسی بتواند آنها را انکار کند.
درعینحال کسی مثل آقای طباطبایی که جرأت کرد و فلسفه را ادامه داد و عقب نزد، اینطور مورد تهاجم قرار گرفت.
نتیجه چیست؟ نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین محدود است.
با بودنِ استادی مثل آقای طباطبایی، جا داشت امروز تعداد زیادی استاد درجه یک از تلامذه ایشان در قم و دیگر شهرستانها داشته باشیم.
آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفیای که به وسیله ایشان پایهگذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است.
البته ما همان وقت مقلّد آقای «بروجردی» بودیم و الان هم با چشم تجلیل و تعظیم به ایشان نگاه میکنیم؛ اما بالاخره هرچه بود، نتیجهاش این شد. این نباید تکرار شود.
#آیتالله_خامنهای
رهبر انقلاب، ۸۲/۱۰/۲۹
#فلسفه
@sooyesama
افرادی که از نظر علمی پشتکار دارند، توانستهاند از حوزه خوب استفاده کنند و در کنار آن به خودسازی و تهذیب نفس رسیدهاند. خدمت اینان ارزش دارد و امید اسلام هستند.
بنده زمانی بود که به خاطر مسائلی که پیش آمد، از حوزه و طلاب ناامید شدم و لیکن چشمم که به آقای حسن زاده آملی افتاد به کلّی از نظر خود برگشتم و امیدوار شدم.
#آیتالله_بهاءالدینی
@sooyesama
رسیدن به توحید از راه ولایت پیش میآید... نه میشود ولایتی شد و توحید را کنار گذاشت و نه میشود توحیدی شد و ولایت را کنار گذاشت...
کسانی ایراد میگیرند به عرفا، میگویند شما قائل به اصل وحدت وجود هستید. اصطلاحی برای خودتان درست کردید یک راهی غیر از راه شرع و راه اهلبیت درست کردید... اینها با گفته پیغمبر و قرآن و گفته معصومین جور نمیآید، این جدا کردن توحید از ولایت است. یعنی میخواهند بگویند که شما نه ولایتی هستید و نه توحیدی صحیح هستید. توحید را خودتان بافتید...
در جواب... مثال میزنیم: شما وقتی مقلد یک مرجع میشوی، رساله آن مرجع در دستت هست. از اول رساله تا آخر رساله که حدود سه هزار مسئله است، شما یکجا کلمهای از قرآن و معصومین علیهالسلام دیدهاید؟... چرا شما اعتراض نمیکنید؟
چون مطمئن هستید که این فتوایی که در این رساله هست اینها را یک مجتهدی گفته که ملتزم به قرآن و سنت هست. ولی برای اینکه آن روایتهای مفصل، و استدلالها که... چندین کتاب خواهد شد، نیاید یک خلاصهای را که نظریات آن مرجع هست، در آن رساله وارد میکنند و میدهند دست مقلدین.
مقلدین هم هیچ حرفی ندارند؛ میگویند این همان گفته خدا و پیغمبر صلیاللّهعلی و آله هست، چیزی غیر از این نیست.
گفتههای عرفا هم همینطور است. البته عرفای صحیح... وقتی شما میروید در عمق کلماتشان، متکی به قرآن و سنت هستند.
ما با مرحوم استاد [حداد] خلوت میکردیم، میدیدیم که ایشان چه قلب پُری از عشق ائمه علیهمالسلام داشت، ولی وقتی مینشست در مجلس اگر صحبت میکرد چه بسا قال الصادق قال الباقر نبود، همان چیزهایی که خودش به نظرش میآمد، میگفت مثل یک مجتهدی که هر چه به نظرش میآید میگوید.
#استاد_کمیلی
(مشکات دل ، ج۱ ، مطلب یازدهم)
#عرفان_نظری
@sooyesama
جوانانی نزد حكیمی رفت. وقت غذا خوردن بود و حكیم به خادمش دستور خرید غذاى دو نفرى داد.
حكیم، جوان را به خوردن نهار دعوت کرد، اما جوان امتناع نمود و گفت: من در غذا خوردن با شما احتیاط میكنم! زیرا شنیدهام كه شما قائل به وحدت وجود هستید و این كفر است و مرا جایز نیست كه از غذاهاى شما بخورم، زیرا دست شما با آن غذا تماس میگیرد، غذا را نجس میكند!!
حكیم گفت: تو از وحدت وجود چه تصور كردهاى كه قائلِ آنرا كافر میدانى؟! جوان گفت: قائل به وحدت وجود، معتقد است که همه چیز، خداست.
حكیم گفت: اشتباه فهمیدهاى، زیرا من قائل به وحدت وجودم و هرگز فكر نمیكنم كه همه چیز خداست؛ زیرا یكى از آن همه چیز، شما هستید و من شما را حمار هم حساب نمیکنم تا چه رسد به خدا.
دست از این احتیاط بردار و غذایت را بخور
#وحدت_وجود
@sooyesama
قلب آدمی را قلب نامیدهاند
چون دم به دم از حالی به حالی است.
در قلب انقلابهای پی در پی به پاست، نشیب و فراز دارد و افت و خیز.
دعا کنیم آنجا که خیزش دارد با رضای خدا برخیزد، آنجا که افت است به رضای خدا افت کند.
#استاد_حسینی_آملی
#قلب
@sooyesama
زیادی که خوبباشی دیده نمیشوی؛ مثل شیشهای تمیز که منظره بیرونشدیده میشود نه خودش!
و چه خوب که از شدت خوبی دیده نشوی تازه میشوی مثل خدا و به رنگ خدا.
#محمدرضا_رنجبر
#خوبی
@sooyesama