eitaa logo
حسین سوزنچی
2.4هزار دنبال‌کننده
154 عکس
47 ویدیو
84 فایل
این کانال شخصی حسین سوزنچی است. کانال دیگری با نام یک آیه در روز دارم که تدبرهای روزانه‌ام را در آن می‌گذارم، به آدرس: @yekaye آدرس سایت souzanchi.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم پاسخ شبهه ولادت امام علی ع در کعبه ✍️حسین سوزنچی چند روز پیش یکی از دوستان متنی را برایم فرستاد با عنوان «تولد علی در کعبه، حقیقت یا افسانه» که در تلگرام پخش شده و به ایجاد شبهاتی درباره ولادت حضرت علی ع در کعبه اختصاص دارد. پاسخی برای وی تهیه کردم و به نظرم رسید که مناسب است در اینجا نیز برای استفاده عموم قرار دهم. قبل از اینکه به تفصیل اشکالات متن را پاسخ گویم تذکر این نکته لازم است که: روایت ولادت حضرت علی ع در خانه خدا (کعبه)، نه فقط در کتب شیعه بلکه در دهها کتب اهل سنت، و نه فقط با یک سند، بلکه با سندهای متعدد از افرادی همچون شخص رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم)، عباس بن عبدالمطلب، یزید بن قعنب و ام‌العاره بنت‌ عباده روایت شده است. بقدری این روایت حتی در کتب اهل سنت (صرف نظر از شیعه)‌ زیاد بوده است که حاکم نیشابوری (از بزرگان اهل سنت) در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» (که کتابی است که احادیثی را در آن آورده است که سندشان مطابق با مبنای مهمترین کتابهای حدیثی اهل سنت – یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم- نزد اهل سنت صحیح به حساب می‌آید) بعد از اشاره به ساختگی بودن داستان ولادت حکیم بن حزام در کعبه، این جمله را می‌گوید «فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فِي جَوْفِ الْكَعْبَةِ: روایات درباره اینکه فاطمه بنت اسد، امیرالمومنین علی علیه السلام را در دل کعبه به دنیا آورد متواتر است» (ج۳، ص۵۵). و می‌دانیم که اگر خبری متواتر بود حتی نیاز به بررسی سند ندارد؛ زیرا خود تواتر دلالت بر صحت خبر می‌کند. با این حال، برای مشاهده برخی روایات و احادیثی که به این ماجرا اشاره دارد، به صفحه «گزارش‌های ولادت امام علی» در سایت ویکی‌فقه مراجعه کنید. اما پاسخ شبهات وی: ۱) نویسنده آن متن می‌گوید «اگر این واقعه مبتنی بر خبر معتبری است چرا قبل از شیخ صدوق نقل نشده؟» باید گفت برخلاف نظر وی، نه فقط علمای شیعه، بلکه بسیاری از علمای اهل سنت نیز قبل از شیخ صدوق این را نقل کرده‌اند. شیخ صدوق متولد ۳۰۶ هجری است؛ اما مثلا محمد بن اسحاق فاکهی مکی (سنی مذهب) (متوفی ۲۸۰)در کتاب «أخبار مكه» (ج3، ص226) تصریح دارد که علی ع در کعبه به دنیا آمد. یا حاکم نیشابوری که این خبر را متواتر می‌داند، معاصر شیخ صدوق است (متولد۳۱۶)‌؛ یعنی بقدری این خبر را در کتب اهل سنت زمان خود فراوان دیده بوده که آن را متواتر معرفی می‌کند. در شیعه، فضل بن شاذان که متن این واقعه را به تفصیل بیشتری در کتاب الفضائل (ص۵۴-60) روایت کرده است متوفی ۲۶۰ هجری است؛ ویا سید اسماعیل حمیری که این ولادت را به شعر درآورده (دیوان السید الحمیری، ص69) متوفی 173 هجری است. وی سپس می‌گوید «اگر خبر صحیحی است چرا در کتاب کافی نیامده است؟» خود مرحوم کلینی در مقدمه‌اش می‌گوید من از میان دهها هزار حدیثی که بلد بودم گزیده‌ای را انتخاب کردم؛ وی در کافی دغدغه اصلی‌اش بیان اصول دین و فروع دین است و ولادت امام علی ع یک واقعه تاریخی است که نه جزء اصول دین است و نه جزء فروع دین؛ از این رو، در فصل مربوط به امامان فقط احادیث معدودی که اصل امامت آنان را اثبات کند آورده است؛ نه بیان زندگی ایشان را. به علاوه آیا هر حدیثی در کافی نیامده باشد، یعنی در شیعه غیرمعتبر است؟! فقط برای اینکه بدانید که احادیث شیعه (که خود مرحوم کلینی هم می‌گوید من صرفا تعداد اندکی از آنچه می‌دانستم را در این کتاب جمع کردم) چقدر بیش از احادیث «کافی» است همین کافی است که بدانید که بحارالانوار (که مرحوم مجلسی در قرن ۱۰ گردآوری کرد؛ و اتفاقا بنایش این بود که احادیثی که در معرض کم‌توجهی است را جمع کند ولذا چون کتاب کافی بسیار در دسترس همگان بوده عمده احادیث کافی را ذکر نکرده) ۱۱۰ جلد است در حالی که کافی ۸ جلد است. ۲) می‌گوید «تنها راوی این واقعه یزید بن قعنب است که فردی مشرک بوده، نه یک شیعه امامی؛ و لذا اصلا سخنش برای شیعه معتبر نیست.» اولا یزید بن قعنب تنها راوی ماجرا نیست و روایات از طرق دیگری که در بالا اشاره شد نیز نقل شده. جالب است که خود راوی به کتاب امالی شیخ طوسی هم آدرس داده و در این کتاب واقعه از قول دو نفر «یزید بن قعنب» و «عباس بن عبدالمطلب» روایت شده است (امالی طوسی، ص۷۰۶). پس حتی بر اساس منابعی که خودش ارجاع داده این سخن نادرست است. ثانیا و مهمتر اینکه هنگامی که در کتب رجالی می‌گویند سند باید شیعی باشد، وقتی است که مساله مورد نظر، یک حکم فقهی و شرعی باشد که بخواهد مبنای عمل شرعی قرار گیرد؛ وگرنه در مورد وقایع تاریخی اگر مطلبی از قول دشمن نقل شود اعتبارش خیلی بیشتر است زیرا «الفضل ما شهدت به الاعداء: ‌فضیلتی قطعی و غیرقابل تردید است که دشمن هم بر آن شهادت دهد». @souzanchi 👇ادامه مطلب👇
قسمت دوم پاسخ به شبهات درباره ولادت امام علی ع در کعبه ۳) می‌گوید «شکافتن کعبه معجزه است لذا از نظر قرآن وقوعش برای فاطمه بنت اسد محال است». پاسخ این است که این معجزه نیست؛ بلکه کرامت است (معجزه که مختص پیامبران است این است که کار خارق العاده‌ای انجام بدهند و آن کار را دلیل بر نبوت خود بدانند؛ اما کرامت هر کار خارق العاده‌ای است که یک ولیّ خدا انجام دهد)؛ و این گونه کرامات برای بسیاری از غیر پیامبران در خود قرآن نقل شده است؛ مانند باردار شدن حضرت مریم بدون داشتن همسر ویا آورده شدن غذاهای بهشتی برای حضرت مریم. ۴) می‌گوید «خبر ساخته شدن خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم (که در این واقعه در متن دعای فاطمه بنت اسد آمده) مطلبی است که قرآن سالها بعد از ولادت حضرت علی ع خبر داده است؛ پس این دعا ساختگی و در نتیجه اصل واقعه ساختگی است.» پاسخ این است که ترمیم خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم ع از وقایعی بوده که تمام عرب آن زمان خبرداشتند و در بسیاری از اشعار جاهلیت پر است؛ و این گونه نیست که بعد از اینکه قرآن بدان خبر داده باشد مردم خبردار شده باشند. ۵) می‌گوید «خانه کعبه توسط سیل خراب شد و بعد ترمیم شد پس خانه محکمی نبوده است». اولا اینکه خانه‌ای توسط سیل خراب شود دلیل نمی‌شود که قبلش خانه محکمی نبوده باشد؛ ثانیا چه ربطی دارد که فاطمه بنت اسد فرزندش را در آن به دنیا نیاورده باشد؟ این سخن بیش از اینکه دلیل باشد صرفا آسمان ریسمان کردن امور است. ۶) می‌گوید «چرا به جای باز کردن در، رفتند شکاف را دوباره باز کنند!» اتفاقا راوی نمی‌گوید خواستیم شکاف را باز کنیم؛ ‌بلکه می‌گوید خواستیم قفل در را باز کنیم اما باز نشد: «فَرُمْنَا أَنْ يَنْفَتِحَ لَنَا قُفْلُ الْبَابِ فَلَمْ يَنْفَتِح‏»؛ و خود نویسنده هم این طور ترجمه کرده است: «خواستیم در خانه را بگشاییم هرچه سعی کردیم گشوده نشد». این اشکال وی دقیقا مصداق این است که دروغگو کم حافظه می‌شود! ۷) می‌گوید «چرا در این داستان سخنی از نگرانی ابوطالب نیست؟» پاسخش این است که به خاطر اینکه وی بسیاری از نقلهای این داستان را ندیده است؛ و این روایتی که وی آورده نقل مختصری از داستان است. در بسیاری از نقلهای طولانی این داستان (مثلا در الفضائل فضل بن شاذان، ص۵۴-۶۰) مفصلا جریان نگرانی ابوطالب و اینکه وی سراغ حضرت محمد ص می‌رود و با او مطرح می‌کند روایت شده است. ۸)‌ می‌گوید «چون کعبه محل نگهداری بتها شده بود لذا ولادت حضرت علی ع در آن اصلا فضیلت نیست»! اولا اگر فضیلت نبود که نویسندگان این متن این قدر تلاش نمی‌کردند که با دروغهای متعدد و ادعای ساختگی بودنش، وقوع آن را انکار کنند. ثانیا اینکه خداوند کعبه را از قرنها قبل از اسلام مقدس قرار داده چنانکه مامور شدن حضرت ابراهیم ع که از برترین انبیای اولوالعزم است برای بازسازی این خانه، از آیات صریح قرآن کریم است؛ و همان طور که اگر انسان بی‌ادبی قرآن کریم را نجس کند از قداست خود قرآن کم نمی‌شود گذاشتن بتها در آن خانه هم ذره‌ای از قداست این خانه کم نمی‌کند. @souzanchi 👇ادامه مطلب👇
قسمت سوم پاسخ به شبهات درباره ولادت امام علی ع در کعبه ۹)‌ می‌گوید «مگر در خانه کعبه دستگاه کاهش درد زایمان بوده که فاطمه بنت اسد با دعا در مقابل خانه کعبه از خدا بخواهد درد زایمانش را کم کند!» پاسخ این است که به این کار دعا کردن می‌گویند؛ نه تقاضای دستگاه کاهش درد! و دعا کردن در مکانهای مقدس، کاری است که نه فقط در میان مسلمانها بلکه در میان تمام انسانهای معنویت‌گرا و خداباور رایج است وربطی به دستگاه کاهنده درد زایمان ندارد! ۱۰) وی از اینکه او ۳ روز در کعبه مانده نتیجه گرفته پس زایمانش ۳ روز طول کشیده و این را نامعقول دانسته است! آیا اغلب زنانی که برای زایمان به بیمارستان می‌روند و بعد از چند روز مرخض می‌شوند یعنی زایمانشان ۳ روز طول می‌کشد؟! ۱۲)‌ اشکال می‌کند که «چرا علی ع در خانه خدا به دنیا آمد اما حضرت محمد ص که از او برتر است خیر». این اشکال اولا نشان می‌دهد که خود این به دنیا آمدن یک فضیلت است؛ و این نیز شاهد دیگری است بر اینکه دروغگو کم حافظه می‌شود (وی فضیلت بودن این را در بند ۸ انکار کرد). ثانیا افتخارات جزیی و خاص برای یک نفر، به‌تنهایی معیار برتری او بر همگان ویا دلیل بر کم‌ارزش‌تر بودن دیگران نیست. پیامبر اکرم ص هم فضایل مهمتری دارد که حضرت علی ع ندارد مانند اینکه وی به عنوان خاتم النبیین انتخاب شد. در قرآن کریم هم اشاره شده که برخی از قریش فضیلتی داشتند (سقایة الحاج و عمارة المسجدالحرام؛ توبه/۱۹) که پیامبر ص و حضرت علی ع این را نداشتند و این لزوما دلیل بر برتری آنان بر پیامبر ص نیست. چنانکه در اشعار سید حمیری در قرن۲ – که در بالا اشاره شد- مشاهده می‌شود شیعه از همان ابتدا توجه داشته است که این فضیلت موجب برتری حضرت علی ع بر پیامبر نمی‌شود: ولدته فی حرم الإله و أمنه و البیت حیث فناؤه و المسجد... ما لُفَّ فی خرق القوابل مثله إلا ابن آمنة النبی محمد (ص) ۱۳) می‌گوید اگر واقعه به این مهمی رخ داده چرا فقط یک روایت در نقل آن آمده؟ و چرا با وقوع این واقعه برای حضرت علی ع شأن الهی و مقام ربوبی معتقد نشدند؟ جالب است که در بند ۸ می‌گوید این فضیلت نیست؛ و اکنون می‌گوید اگر رخ داده چرا شأن الهی برای حضرت علی ع قائل نشدند؟! اما پاسخش: اولا چنانکه اشاره شد مطلب در منابع متعددی آمده؛ بله، دشمنان علی ع در تاریخ بسیاری از فضایل ایشان را سعی کردند کتمان کنند و همین که باوجود یک قرن سانسور شدید فضایل حضرت علی ع توسط بنی‌امیه، هنوز در زمان حاکم نیشابوری متواتر بوده نشان می‌دهد که این واقعه بسیار معروف بوده است. ثانیا اتفاقا همین امور در مورد حضرت علی ع بوده که گروهی در مورد ایشان (و نه در مورد هیچیک از صحابه) ادعای خدایی کردند؛ که البته ما شیعیان چنین باوری را کفر و غلو می‌دانیم. (ضمنا این هم دلیل بر برتری حضرت علی ع بر پیامبر ص نیست؛ زیرا در مورد حضرت مسیح ع هم به نص قرآن کریم عده‌ای دچار این خطا شده‌اند در حالی که به باور همه مسلمانان مرتبه وی پایین تر از مرتبه حضرت محمد ص است.) ۱۴) می‌گوید «چرا در این ایام کلیدداران وارد نشدند؟» پاسخش در متن داستان که خود وی نقل کرده آمده است: «خواستیم در خانه را بگشاییم هرچه سعی کردیم گشوده نشد». ۱۵) می‌گوید «اگر واقعی است چرا این داستان در قرآن نیامده است؟» باید گفت مثل هزاران واقعه دیگر. مگر تمام وقایع تاریخی مهم مستقیما و صریحا در قرآن آمده است؟ می‌گوید «چرا این همه داستان حضرت موسی ع آمده، خوب به جای یکی از آنها این داستان می‌آمد!» به همین ترتیب می‌توان پرسید چرا نام حضرت موسی 136 بار در قرآن آمده و نام حضرت محمد فقط ۴ بار؟ و دهها سوال بی‌منطق دیگر از این دست! پاسخ این اشکالات این است که ما خدا نیستیم؛ و ما برای خدا تعیین تکلیف نمی‌کنیم. خداوند خودش بهتر می‌داند که چه وقایعی را مستقیما در کتابش بیاورد. ۱۶) می‌گوید «اگر واقعیت دارد چرا در نهج‌البلاغه نیامده است؟» چون سید رضی در نهج‌البلاغه فقط احادیثی از خود حضرت علی ع که به لحاظ بلاغت برجسته بوده را نقل کرده است؛ نه همه سخنان او را، چه رسد به وقایع زندگی حضرت علی ع را. اتفاقا سید رضی کتاب دیگری دارد به نام «خصائص الائمه» که در این کتاب صریحا می‌گوید:«ولد علی ع بمكة في البيت الحرام» (خصائص الأئمة ع، ص39) 💢با این توضیحات به گمانم واضح شده باشد که متن مذکور با دروغگویی و فریب هدفی جز انکار فضایل امیرالمومنین ع ندارد؛ ‌کسی که به حق در موردش گفته‌اند که وی تنها کسی در تاریخ بشریت است که تا چند قرن دوستانش از ترس و دشمنانش از حسادت فضایل او را مخفی می‌کردند؛ اما فضایل او عالمگیر شد. گر خفاشی را ز خورشیدی خوریست آن دلیل آمد که آن خورشید نیست؟! نفرت خفاشکان باشد دلیل که منم خورشید تابان جلیل @souzanchi
پاسخ به شبهه درباره ولادت حضرت علی ع.pdf
258.9K
چند روز پیش یکی از دوستان متنی را برایم فرستاد با عنوان «تولد علی در کعبه، حقیقت یا افسانه» که در تلگرام پخش شده و به ایجاد شبهاتی درباره ولادت حضرت علی ع در کعبه اختصاص دارد. پاسخی برای وی تهیه کردم و به نظرم رسید که مناسب است در اینجا نیز برای استفاده عموم قرار دهم. @souzanchi
باسمه تعالی متن پاسخ به شبهه ولادت حضرت علی ع یک اشتباه کوچک داشت و پاسخ یکی از اشکالات را فراموش کرده بودم که اصلاح کردم و نیز شواهد متعدد دیگری در تقویت پاسخ پیدا کردم (مانند نقل این واقعه در کتاب اخبار مکه یک قرن قبل از شیخ صدوق؛ یا نقل این واقعه توسط خود سید رضی یا ...). لذا هم متن بالا و هم فایل بالا اصلاح و مجدد بارگذاری شد. جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: خداکند ایمان ما تاوقت ظهور باقی بماند، وگرنه اگر ظهور هم نزدیک باشد، ولی ایمان ما زائل شده باشد، دیگرما را چه با ظهور آن حضرت و حضرت را چه[کار] با ما؟! 📚 در محضر بهجت، ج١، ص۳۶۵ ☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ✅ @bahjat_ir
هدایت شده از یک آیه در روز
🔹 مصداق فاجعه‌آمیز صدا بلند کردن بر سر پیامبر ص در تاریخ واقعه‌ای درباره بلند کردن صدا در محضر پیامبر ص نقل شده که منجر به مانع شدن از انجام مهمترین دستور پیامبر ص شد. این واقعه در بسیاری از معتبرترین کتب اهل سنت آمده و قریب به متواتر است؛ چنانکه با یک جستجوی ساده معلوم شد که: 📚در صحیح بخاری حداقل ۷ بار (ج۱، ص۵۴؛ ج۲، ص۱۱۵۵؛ ج۳، ص۱۱۱۱؛ ج۴، ص۱۶۱۲؛ ج۶، ص۹ و ص۲۶۸۰؛ تحقیق مصطفی البغا)، 📚در صحیح مسلم حداقل ۳ بار (ج۳، ص۱۲۵۷-۱۲۵۹) و 📚در مسند احمد بن حنبل حداقل ۶ بار (ج۳، ص۴۰۸-۴۰۹ ؛ ج۴، ص۵۱۲ ؛ ج۵، ص۱۳۴-۱۳۵ ؛ ج۵، ص۲۲۲ ؛ ج۵، ص۳۵۱ ؛ ج۲۳، ص۶۸ ) با اسناد مختلف آمده است؛ و وقتی در چنین کتابهایی این اندازه روایت شده می‌توان پیش‌بینی کرد که تعداد نقل این واقعه در کتب اهل سنت به چه عددی می‌رسد. تازه، این مواردی که اشاره شد همگی فقط روایت داستان از قول است؛ وگرنه این واقعه در این کتب و کتب دیگر اهل سنت، از قول افراد دیگری از صحابه هم روایت شده است؛ مثلا 📚فقط طبرانی (م۲۳۰) در الطبقات الكبير (ج2، ص۲۱۳-۲۱۵، طبع الخانجي) با ۹ سند مختلف این واقعه را علاوه بر ابن‌عباس، از قول امام علی ع، عمر بن الخطاب، جابر بن عبدالله انصاری نیز روایت کرده است ؛ و از این رو آیا متواتر بودن آن فقط با منابع اهل سنت کاملا محتمل نیست؟ در اینجا مطلب بر اساس نقل صحیح بخاری، که بعد از قرآن کریم معتبرترین کتاب نزد اهل سنت است، تقدیم می‌شود: ☀️ ۵) عبیدالله بن عبدالله روایت کرده که ابن‌عباس گفت: وقتی پیامبر ص در بستر مرگ افتاده بود و در خانه عده‌ای از مردان، از جمله عمر بن خطاب، بودند، پیامبر ص فرمود: بیایید تا نوشته‌ای برایتان بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید. عمر گفت: قطعا پیامبر ص طوری است که حتما درد بر او غلبه کرده است؛ و نزد شما قرآن هست؛ همان کتاب الله ما را بس است. پس اهل خانه اختلاف کردند و درگیری پیش آمد؛ برخی می‌گفتند چیزی بیاورید که پیامبر ص برایتان نوشته‌ای بنویسد که هرگز پس از آن گمراه نشوید؛ و برخی هم همان چیزی را می‌گفتند که عمر گفت. چون نزاع و اختلاف نزد پیامبر زیاد شد رسول الله ص فرمود: بلند شوید! [این فراز در نقل دیگر چنین است: پس اختلاف کردند و صدای همهمه بسیار زیاد شد. پیامبر ص فرمود: پس از نزد من بلند شوید [=بروید) که همانا نزاع و درگیری نزد من سزاوار نیست؛ ج۱، ص۵۴] عبیدالله می‌گوید: و ابن‌عباس همواره می‌گفت: قطعا آن مصیبتی که همه مصیبتهاست، این است که مانع شدند از اینکه رسول خدا برایشان آن نوشته‌ را بنویسد، به خاطر درگیری‌شان و همهمه‌شان. 📚صحيح البخاري، ج۵، ص۲۱۴۶ (تحقیق مصطفی البغا) سند و متن حدیث در https://eitaa.com/yekaye/9233 📝لازم به ذکر است که بخاری در اینجا (و نیز در ج۱، ص۵۴ و نیز در ج۶، ص۲۶۸۰) که اسم عمر به عنوان گوینده آن عبارات در مخالفت با پیامبر را آورده، (و نیز در ج۴، ص۱۶۱۲) جمله او را به صورت عبارت تعبیر کرده؛ ولی در برخی از مواردی که اسم گوینده این سخنان را نیاورده و از تعبیر «قالوا: گفتند» به جای «قال عمر» استفاده کرده، جمله اصلی او را (که دلالت بر شدت بی‌ادبی او نسبت به پیامبر می‌کند) چنین نقل کرده است که به پیامبر اکرم (ص) در مقابل این درخواست و نگرانیش برای آینده امت، نسبت داده است: ➖قالُوا: هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ- گفتند رسول خدا هذیان می‌گوید❗️ 📚صحيح البخاري، ج۳، ص۱۱۱۱ ؛ ➖قالُوا: مَا لَهُ أَهَجَرَ – گفتند او را چه شده که هذیان می‌گوید❗️ 📚صحيح البخاري، ج۲، ص۱۱۵۵ ؛ ➖قالُوا: مَا شَأْنُهُ أَهَجَرَ – گفتند برای او چه اتفاقی افتاده که هذیان می‌گوید❗️ 📚صحيح البخاري، ج۴، ‌ص۱۶۱۲ و ج۶، ص۹ 🤔وقتی انسان با چنین واقعه‌ای مواجه می‌شود می‌تواند بفهمد که چرا خداوند متعال در این آیه دوم سوره حجرات، در را مایه معرفی فرمود. @yekaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از یک آیه در روز
. 4️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون» 💢حتی کسانی که خداوند آنها را جزء «کسانی که ایمان آوردند» خوانده (یا ایها الذین آمنوا)، ممکن است خطاهای از نظر ما پیش‌پاافتاده‌ای (و أنتم لاتشعرون) مرتکب شوند، که روز قیامت معلوم شود عمل خوبی برایشان نمانده است (تحبط أعمالکم)‼️ از این رو، 🤔در مورد هیچ انسانی – مگر کسانی همچون پیامبر ص و امامان ع که عصمت آنان با دلیل اثبات شده است – هرچقدر هم کارهای خوب و ارزشمندی کرده باشد، نمی‌توان مطمئن بود که عاقبتش حتما بهشتی خواهد بود. 📝نکته می دانیم که بسیاری از فتوحات اسلام (از جمله فتح ایران) در زمان سه خلیفه اول، بویژه عمر بن خطاب رخ داد، او از کسانی بود که در زمانه سختی دینداری در مکه مسلمان شد و در بسیاری از وقایع مهم زمان پیامبر ص حضور داشت، در زمان خلافتش بر اجرای بسیاری از احکام شرع اصرار می‌ورزید، حتی شخصا سبک ساده‌زیستی در پیش گرفت و بر کارگزارانش (البته به استثنای معاویه) در خصوص ساده‌زیستی و اجرای احکام سخت‌گیری می‌کرد؛ و همه اینها موجب شده بود که از جهات متعدد مورد تحسین بسیاری از مسلمانان، بویژه تازه‌مسلمانانی که از سوابق وی خبر نداشتند، قرار گیرد. 🤔 اما با همه این افتخارات و سابقه خوب، چرا شیعه او را قبول ندارد؟ دیدگاه شیعه، برگرفته از قرآن، این است که انجام کارهای خوب زمانی واقعا دلیل بر خوبی کسی می‌شود که اولا همراه با حُسن فاعلی (برخاسته از ایمان واقعی) باشد (نساء/۱۲۴) ، و ثانیا در ادامه کاری نکند که آن عملش حبط و تباه شود (حجرات/۲). شاید ما- بدون بیانی از جانب معصوم ع- نتوانیم درباره حسن فاعلی و نیت درونی افراد قضاوت کنیم، اما بر اساس آیات قرآن می‌توانیم درباره اینکه آیا عمل کسی بر اساس کارهای بعدی‌اش حبط شده یا خیر قضاوتی داشته باشیم. این آیه صریحا بلند کردن صدا در برابر پیامبر ص را موجب حبط اعمال انسان برمی‌شمرد؛ و نه‌تنها در شأن نزول آیه دیدیم که حتی منابع سنی هم دلالت داشت که این آیه در خصوص رفتار عمر (و ابوبکر) نازل شده؛ بلکه حتی اگر کسی مدعی شود که این دو بعد از نزول آیه، توبه کرده باشند (که جالب است که هیچ منبع شیعه و سنی‌ای (حتی هیچ حدیث ضعیف و بی‌سندی) یافت نشد که وقوع چنین توبه‌ای توسط این دو را نقل کرده باشد) باز مساله بسیار مهم این است که اینان در اواخر عمر رسول الله ص با بلند کردن صدایشان در محضر پیامبر اکرم ص مانع انجام مهمترین وصیت پیامبر ص برای گمراه نشدن امت بعد از خود شدند (نقل این واقعه چنانکه در حدیث ۵ گذشت در معتبرترین منابع اهل سنت بارها تکرار شده است) و قطعا از این کارشان توبه نکردند. با این مقدمه معلوم می‌شود که ما نمی‌گوییم که ابوبکر و عمر کارهایی که حسن فعلی داشته باشد انجام نداده‌اند؛ بلکه تمام حرف شیعه بر اساس آیات صریح قرآن این است که هر شخصی که برهان بر عصمت او نداشته باشیم، حتی اگر از نظر مردم برترین خدمات را به اسلام کرده باشد، می‌تواند با انجام کارهایی تمامی اعمال خوب خود را حبط و تباه سازد؛ و اگر این مساله در خصوص هرکس ثابت شود، ولو درخشانترین سابقه را در گسترش اسلام داشته باشد، وقتی اعمالش حبط و تباه شد آن سابقه‌اش نمی‌تواند ذره‌ای برای وی مفید باشد؛ هرچند بسیاری از مردم وی را به خاطر کارهایش مدح کنند. ✅تبصره با این توضیح شاید بتوان فهمید که چرا امام باقر ع درباره مرگ عمربن عبدالعزیز (تنها خلیفه اموی که در ظاهر آدمی خوب و اهل عدالت‌ورزیدن بود) فرمودند: «فَيَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ یلْعَنُهُ أَهْلُ السَّمَاء: اهل زمین بر او گریه می‌کنند و اهل آسمان او را لعن و نفرین» 📚الأصول الستة عشر، ص150 ؛ الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص276 @yekaye
هدایت شده از یک آیه در روز
. 9️⃣ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُون» علاوه بر ابلاغ وحی و تزکیه انسانها، اصلی‌ترین وظیفه پیامبر ص تعلیم وحی الهی است؛ چنانکه قرآن کریم صریحا می‌فرماید: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (آل عمران/۱۶۴) و نیز می‌فرماید: «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» (جمعه/۲) 🤔اگر این نکته را ضمیمه کنیم به 🔸جاودانه بودن قرآن کریم از سویی، 🔸و نیز رحلت پیامبر ص از سوی دیگر، می‌توان نتیجه گرفت که 💢از بارزترین مصادیق تخلف از این آیه دوم سوره حجرات، «تفسیر به رأی» است، بویژه در جایی که با بهانه‌گیری‌ها برای کنار گذاشتن احادیث همراه باشد. 📝ثمره : ضدیت با دستور قرآن❗️ چنانکه در حدیث ۵ اشاره شد تعبیر «حسبنا کتاب الله» اساسا برای تحت‌الشعاع قرار دادن صدا و نظر پیامبر ص بود؛ و متاسفانه امروزه نیز عده‌ای با برچسب ناصواب دنبال همان رویه باطل‌اند؛ یعنی به جای اینکه به سخن رسول الله ص گوش دهند و فهم صحیح قرآن را از پیامبر ص و کسانی که پیامبر ص در حدیث ثقلین آنان را همتای قرآن معرفی کرده بگیرند و هرجا که اختلاف شد نظر پیامبر ص (و اهل بیت ع) را فصل‌الخطاب قرار دهند (که این دستور صریح خود قرآن است در آیه ۶۵ سوره نساء )، با جار و جنجال و سخنوری و به بهانه اختلاف قرائات و مناقشه‌های عوام‌پسندانه در اعتبار احادیث، نظر و برداشت شخصی خود را به عنوان معنای مورد نظر قرآن و دین خدا القا می‌کنند؛ همان مطلبی که در آیه 16 همین سوره با تعبیر «آیا شما به خدا دینتان را آموزش می‌دهید؟!» مذمت شده است. ✳️تبصره: تحلیل فوق منافاتی با این ندارد که در میان آنچه به اسم حدیث در دست ماست، احادیث غیرمعتبری وجود دارد که واقعا از معصومین صادر نشده است و متخصصان دینی باید در بحثهای خود دقت کنند که از احادیث غیرمعتبر استفاده نکنند. تذکر فوق ناظر به کسانی است که بدون تخصص و صرفا به بهانه اینکه در میان مجموعه‌های حدیثی، احادیث غیرمعتبر هم هست، اساسا رفتن به سراغ احادیث را تخطئه می‌کنند و ادعای بسنده کردن به قرآن را می‌کنند تا عملا سخنان معلمان اصلی قرآن را تحت‌الشعاع قرار دهند و صرفا و صرفا در جایی که به نفعشان باشد سراغ احادیث می‌روند. @yekaye