eitaa logo
سید سلمان علوی
363 دنبال‌کننده
480 عکس
293 ویدیو
15 فایل
ارتباط با من: @ss_alavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓۷ محرّم‌الحرام، سالروز بعثت کلیم‌الله علی‌نبیّناوآله‌وعلیه‌السّلام حضرت موسى علیه‌السلام با عیال و اموال خود از مدیَن خارج و رهسپار مصر شده بود. شبى در بیابان سینا پیاده شدند و به خاطر سردى هوا به فکر روشن کردن آتش افتادند. در این هنگام موسى علیه‌السلام نورى از دور مشاهده کرد و به خیال این که آتش است، عصا را بدست گرفته به طرف نور رفت. خطاب رسید: «إنِّى أنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إنَّکَ بِالوادِالْمُقَّدسِ طُوىً * وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى» (طه: ۱۲ و ۱۳)؛ موسى من پروردگار تو هستم، کفشت را از پاى بیرون آور زیرا در مکان مقدسى قرار گرفته‌اى، من تو را به پیغمبرى برگزیدم پس بشنو آنچه به تو وحى مى‌شود، معبودى جز من نیست پس مرا عبادت کن و نماز بپادار! 🆔 @ss_alavi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓۷ محرّم‌الحرام، منع آب فرات بر كاروان امام حسين علیه‌السلام به دستور عمر بن سعد لعنه‌الله در این روز نامۀ عبیدالله بن زیاد به دست عمر سعد رسید که در آن نوشته بود: «حلّ بين الحسين وأصحابه وبين الماء ، ولا يذوقوا منه قطرة كما صنع بالتقي الزكي عثمان بن عفان»؛ همانطور که بین آب و عثمان فاصله افتاد، بین آب و حسین و اصحابش حائل شو، مباد آنکه قطره‌ای از آب بچشند. پس عمر سعد لعنه‌الله پانصد سوار را بر شریعه گماشت. عبدالله بن حصین أزدی فریاد برآورد: ای حسین، آیا نمی‌بینی آب را که همچون جگر آسمان است؟! والله قطره‌ای از این آب نمی‌چشید تا از عطش جان دهید. 🏴أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 🏴وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبون 🆔 @ss_alavi_ir
از آب هم مضایقه کردند.... 🏴ألَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ 🏴وسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبون پ.ن: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ! 🆔 @ss_alavi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 ۲۳ تیر، سالروز درگذشت شاعر، منتقد و مترجم معاصر شیرازی است. 🔹اولین مجموعه شعرش را که تماما غزل بود، در سال ۱۳۲۱ با عنوان «از یاد رفته» منتشر کرد. 🔸دهۀ اول حیات شاعرانه حمیدی در عوالم عاطفی و رؤیاهای جوانی گذشت، بنابراین موضوع شعرش عموماً عشق و غزل بود. در سه مجموعه پرشور و عاطفی او یعنی «شکوفه‌ها»، «پس از یک سال» و «اشک معشوق» تمایل روشنی به سبک خراسانی نشان داده‌است. 🔹پس از شهریور ۱۳۲۰ با قصاید حماسی دربارۀ شرایط سیاسی و اجتماعی ایران و اعتراض به اشغالگران بیگانه و جدایی‌خواهان آذربایجان، به او لقب «شاعر ملی» دادند. 🔸پس از سال ۱۳۲۴ گرایشی به مضامین اجتماعی و وطنی و تاریخی پیدا کرد. مجموعۀ «سال‌های سیاه» بیشتر حاوی اشعار وطنی، سیاسی و انتقادی است. «زمزمه بهشت» مراحل برتری از پختگی شعر وی را نشان می‌دهد و او را از استادان شعر در روزگار خود معرفی می‌کند. 🔹حمیدی در صف اوّل مخالفان نیما و نوگرایان بود. 📚 آثار: 🔻منظوم در امواج سند شکوفه‌ها یا نغمه‌های جدید پس از یکسال اشک معشوق جلد اول: جنون عشق جلد دوم: خون سیاوش جلد سوم: طلسم شکسته زمزمه بهشت سالهای سیاه ده فرمان 🔻منثور عشق دربدر شاعر در آسمان فرشتگان زمین سبکسریهای قلم عروض حمیدی 🔻تالیفات شعر در عصر قاجار فنون شعر و کالبدهای پولادین آن دریای گوهر بهشت سخن شاهکارهای فردوسی 🔻ترجمه‌ها زمزمه بهشت ماه و شش پنی 🆔 @ss_alavi_ir
🔹غزل زیبایی از شنيدم كه چون قوی زيبا بميرد فريبنده زاد و فريبا بميرد شب مرگ تنها نشيند به موجی روَد گوشه‌ای دور و تنها بميرد در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب كه خود در ميان غزل ها بميرد گروهی بر آنند كاين مرغ شيدا كجا عاشقی كرد؛ آنجا بميرد شب مرگ از بيم آنجا شتابد كه از مرگ غافل شود تا بميرد من اين نكته گيرم كه باور نكردم نديدم كه قويی به صحرا بميرد چو روزی ز آغوش دريا برآمد شبی هم در آغوش دريا بميرد ـــ تو دريای من بودی آغوش واكن كه می‌خواهد اين قوی زيبا بميرد 🆔 @ss_alavi_ir
🔷حکایتی شنیدنی از اختلافات با با ظهور نیما یوشیج و ابداع قالبی به نام شعر نو یا نیمایی، جرقۀ یکی از بزرگترین دعواهای ادبی در فضای شعر زده شد. طیف اصلی مخالفان نيما را افرادی چون دكتر مهدی حميدی‌شيرازی، ملک‌الشعرای بهار، رعدی آذرخشی و رهی معيری تشکیل می‌دادند. این گروه، التزام فراوانی به قالب و شکل شعر فارسی داشتند و كار نيما را در حوزه شكستن اوزان عروضی و كوتاه و بلند كردن مصراع‌ها بدعتی خطرناک می‌دانستند كه بايد با آن مقابله می‌شد. آغاز تقابل حمیدی با نیما، نخستین ایران بود. در این کنگره افرادی چون محمدتقی بهار، حکمت، خانلری، احسان طبری، نیما یوشیج و مهدی حمیدی‌شیرازی حضور داشتند. زمانی که نیما پشت تریبون قرار گرفت و خوانش شعر «آی آدم‌ها» را آغاز کرد، چراغ‌های سالن ناگهان خاموش شد و نیما مجبور شد که زیر نور شمع شعرش را برای حضار بخواند. وقتی مسؤولان برنامه در پی علت ماجرا رفتند تا آن را رفع و رجوع کنند، متوجه شدند با شروع شعرخوانی نیما، دکتر حمیدی‌شیرازی از سالن خارج شده و برق‌های سالن را قطع کرده است! ماجرا به اینجا ختم نشد و حمیدی‌شیرازی در این کنگره قصیده‌ای را که علیه نیما سروده بود، خواند: به شعر اگرچه کسی آشنا چو نیما نیست سوای شعر، خلافی میانۀ ما نیست اگرچه واسطۀ انس ما همان شعر است میانمان سر آن گفت‌وگوست، دعوا نیست در این ابیات، حمیدی‌شیرازی اشاره می‌کند که دعوای او و نیما از جنس شعر است و آنها خصومت شخصی با هم ندارند، اما شعر که جلوتر می‌رود این‌قدرها هم محترمانه نمی‌ماند: سه چیز هست در او: وحشت و عجائب و حمق سه چیز نیست در او: وزن و لفظ و معنا نیست... در اینجا بهار (که خود در اصل با حمیدی موافق و از مخالفان نیما بود) اعتراض می‌کند که: «کنگره جای خواندن این شعرها نیست!» اما نیما از جا بلند می‌شود و می‌گوید: «آقای رئیس اجازه بدهید بخواند، آینده قضاوت خواهد کرد که شعر کدام یک از ما می‌ماند.» 🔸کمی بعد، حمیدی شیرازی به خودشیفتگی متهم شد. او شعری سروده بود که بیت پایانی‌اش اینچنین بود: گفتم ای دلدار گفتم ناز کم کن عشوه کم کن گر تو شاه دخترانی، من خدای شاعرانم همین شعر بهانه شد تا مجموعه مقالاتی با عنوان «گر تو شاه دخترانی...» منتشر کند و افرادی چون و او را هجو کنند. 🆔 @ss_alavi_ir
🔷شعری که در هجو سرود گر تو شاه دخترانی، من خدای شاعرانم مهدی حمیدی ـ «این بازوانِ اوست با داغ‌های بوسه‌ی بسیارها گناه‌اش وینک خلیجِ ژرفِ نگاهش کاندر کبودِ مردمکِ بی‌حیای آن فانوسِ صد تمنا ــ گُنگ و نگفتنی ــ با شعله‌ی لجاج و شکیبایی می‌سوزد. وین، چشمه‌سارِ جادویی‌ تشنگی‌فزاست این چشمه‌ی عطش که بر او هر دَم حرصِ تلاشِ گرمِ هم‌آغوشی تب‌خاله‌ها رسوایی می‌آورد به بار. شورِ هزار مستی‌ ناسیراب مهتاب‌های گرمِ شراب‌آلود آوازهای می‌زده‌ی بی‌رنگ با گونه‌های اوست، رقصِ هزار عشوه‌ی دردانگیز با ساق‌های زنده‌ی مرمرتراشِ او. گنجِ عظیمِ هستی و لذت را پنهان به زیرِ دامنِ خود دارد و اژدهای شرم را افسونِ اشتها و عطش از گنجِ بی‌دریغ‌اش می‌راند...» بگذار این‌چنین بشناسد مرد در روزگارِ ما آهنگ و رنگ را زیبایی و شُکوه و فریبندگی را زندگی را. حال آن‌که رنگ را در گونه‌های زردِ تو می‌باید جوید، برادرم! در گونه‌های زردِ تو وندر این شانه‌ی برهنه‌ی خون‌مُرده، از همچو خود ضعیفی مضرابِ تازیانه به تن خورده، بارِ گرانِ خفّتِ روحش را بر شانه‌های زخمِ تنش بُرده! حال آن‌که بی‌گمان در زخم‌های گرمِ بخارآلود سرخی شکفته‌تر به نظر می‌زند ز سُرخی لب‌ها و بر سفیدناکی این کاغذ رنگِ سیاهِ زندگی دردناکِ ما برجسته‌تر به چشمِ خدایان تصویر می‌شود... □ هی! شاعر! هی! سُرخی، سُرخی‌ست: لب‌ها و زخم‌ها! لیکن لبانِ یارِ تو را خنده هر زمان دندان‌نما کند، زان پیش‌تر که بیند آن را چشمِ علیلِ تو چون «رشته‌یی ز لؤلؤِ تر، بر گُلِ انار» ـ آید یکی جراحتِ خونین مرا به چشم کاندر میانِ آن پیداست استخوان؛ زیرا که دوستانِ مرا زان پیش‌تر که هیتلر ــ قصابِ«آوش ویتس» در کوره‌های مرگ بسوزاند، هم‌گامِ دیگرش بسیار شیشه‌ها از صَمغِ سُرخِ خونِ سیاهان سرشار کرده بود در هارلم و برانکس انبار کرده بود کُنَد تا ماتیک از آن مهیا لابد برای یارِ تو، لب‌های یارِ تو! □ بگذار عشقِ تو در شعرِ تو بگرید... بگذار دردِ من در شعرِ من بخندد... بگذار سُرخ خواهرِ همزادِ زخم‌ها و لبان باد! زیرا لبانِ سُرخ، سرانجام پوسیده خواهد آمد چون زخم‌هایِ سُرخ وین زخم‌های سُرخ، سرانجام افسرده خواهد آمد چونان لبانِ سُرخ؛ واندر لجاجِ ظلمتِ این تابوت تابد به ناگزیر درخشان و تابناک چشمانِ زنده‌یی چون زُهره‌یی به تارکِ تاریکِ گرگ و میش چون گرم‌ْساز امیدی در نغمه‌های من! □ بگذار عشقِ این‌سان مُردارْوار در دلِ تابوتِ شعرِ تو ـ تقلیدکارِ دلقکِ قاآنی ــ گندد هنوز و باز خود را تو لاف‌زن بی‌شرم‌تر خدای همه شاعران بدان! لیکن من (این حرام، این ظلم‌زاده، عمر به ظلمت نهاده، این بُرده از سیاهی و غم نام) بر پای تو فریب بی‌هیچ ادعا زنجیر می‌نهم! فرمان به پاره کردنِ این تومار می‌دهم! گوری ز شعرِ خویش کندن خواهم وین مسخره‌خدا را با سر درونِ آن فکندن خواهم و ریخت خواهمش به سر خاکسترِ سیاهِ فراموشی... □ بگذار شعرِ ما و تو باشد تصویرکارِ چهره‌ی پایان‌پذیرها: تصویرکارِ سُرخی‌ لب‌های دختران تصویرکارِ سُرخی‌ زخمِ برادران! و نیز شعرِ من یک‌بار لااقل تصویرکارِ واقعی چهره‌ی شما دلقکان دریوزه‌گان «شاعران!» ۱۳۲۹ 🆔 @ss_alavi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷 آغازی در امتداد مسیر 📝امروز متنی مدبّرانه و مقتدرانه از جناب دکتر باعنوان «پیام من به جهان نوین» در روزنامۀ منتشر شد. از ایشان سپاسگزاریم و خدای متعال را شاکریم. 🔻بخش‌هایی از پیام دکتر پزشکیان: 🔹اسرائیل همچنان یک رژیم آپارتاید است که «نسل‌کشی» را نیز به کارنامه تیره خود اضافه کرده است. 🔸به عنوان اولین اقدام،‌ دولت من از کشورهای عرب همسایه درخواست همکاری خواهد کرد تا استقرار آتش‌بس و متوقف کردن کشتار مردم غزه را در اولویت قرار دهند. 🔹چین و روسیه همواره در روزهای سخت دوست و پشتیبان ما بوده‌اند. ما این دوستی را بسیار ارزشمند می‌دانیم. 🔸نقشهٔ ‌راه ۲۵ ساله ایران و چین یک گام مهم در جهت ایجاد یک «شراکت جامع راهبردی» سودمند برای هر دو کشور بود و تمایل داریم همکاری‌های گسترده‌تری در این مسیر با پکن برقرار سازیم. 🔹روسیه یک هم‌پیمان راهبردی ارزشمند و همسایه ایران است و دولت من متعهد است که به گسترش و تقویت همکاری‌هایمان پایبند بماند. 🔸دولت من همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با روسیه را - به ویژه در چارچوب‌هایی مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی یوراسیا - در اولویت قرار خواهد داد. 🔹همکاری بین ایران و کشورهای آمریکای لاتین از آنچه درحال حاضر برقرار است، به مراتب ظرفیت‌های بیشتری دارد و ما پیگیر تقویت پیوندهایمان خواهیم بود. 🔸با وجود انحراف‌ها در توافقات با آمریکا و اروپا، من آماده برگزاری گفتگوهای سازنده با کشورهای اروپایی هستم تا با تلاش مشترک، روابطمان را برپایه اصل برابری و احترام متقابل، به مسیر صحیح هدایت کنیم. 🆔 @ss_alavi_ir
🗓 ۲۴ تیر ۱۲۸۵، مهاجرت علما و مردم تهران به قم و آغاز در جريان نهضت 🗓 ۲۴ تیر ۱۲۸۹، ترور روحانی مجاهد، آيت‌اللَّه 🔻در مطلبی که سوم تیرماه نوشتم (ببینید)، اشاره مختصری به آغاز و انجام مشروطه داشتم. 🔹۲۴ تیرماه سالروز دو اتّفاق مهم و درس‌آموز در جریان مشروطه است. 🔸نخستین رویداد، مهاجرت کبری است که در سال ۱۲۸۵ با رهبری و مجاهدت و جان‌فشانی شهید آیت‌الله سید عبدالله بهبهانی در کنار آیات عظام سید محمد طباطبایی و شیخ فضل‌الله نوری رخ داد. 🔸و دیگری ترور و شهادت آیت‌الله بهبهانی در سال ۱۲۸۹ توسط روشنفکران تمامیت‌خواهی که پس از به بار نشستن مشروطه امور مجلس ملّی را به دست گرفتند و اینک آیت‌الله بهبهانی را سدّ راه اهداف ضدّ دینی خود می‌دیدند. شرح ماجرا را در دو فرستۀ بعد بخوانید. 🆔 @ss_alavi_ir