6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
📚 مشـــــاهیر خندان
✍ حمید عبداللهیان
.
📜 ابـــــــــــــوعلی سینا
8⃣ پـــــــــــــــارت هشتم
.
👤 حسین امـــیدزاده
.
.
.
#داستان
#ابوعلی_سینا
#حمید_عبداللهیان
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 داســــــتــــــان راســــــتـــــــان
📜 مرد شامی و امام حسین
.
شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود، توجهش جلب شد.
.
پرسید: این مرد کیست؟
.
گفته شد: حسین بن علی بن ابیطالب است.
.
سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کردهبود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربه الی الله آنچه میتواند سب و دشنام نثار حسین بن علی بنماید همینکه هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود امام حسین بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد.
.
و پس از آنکه چند آیه از قرآن - مبنی بر حسن خلق وعفو و اغماض - قرائت کرد به او فرمود:
ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم.
آنگاه از او پرسید: آیا از اهل شامی؟
.
جواب داد: آری
.
فرمود: من با این خلق و خوی سابقه دارم و سر چشمه آن را میدانم.
.
پس از آن فرمود:
تو در شهر ما ،غریبی اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم حاضریم تو را بپوشانیم حاضریم به تو پول بدهیم.
.
مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمیکرد با
یک همچو گذشت و اغماضی روبرو شود چنان منقلب شد که گفت:
.
آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته میشد و من به زمین فرو می رفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم تا آن ساعت برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود و از آن ساعت بر عکس کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست.
.
.
.
#داستان
#داستان_راستان
#شهید_مطهری
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
خاموشیَت مباد
که فریادِ میهنی!
.
در ستایشِ حافظ
.
مستی و هوشیاری و راهی و رهزنی
ابری و آفتابی و تاریکْروشنی
.
هرکس درونِ شعر تو جویایِ خویش و تو
آیینهدارِ خاطرِ هر مرد و هر زنی
.
در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی
.
نشناخت کس تو را و شگفتا که قرنهاست
حاضر میانِ انجمن و کوی و برزنی
.
این سان که در سرودِ تو خون و طراوت است
صد بیشهْ ارغوانی و صد باغْ سوسنی
.
ای هرگز و همیشه و نزدیک و دیر و دور!
در هر کجا و هیچ کجا، در چه مأمنی؟
.
در مسجدی و گوشهٔ میخانهات پناه
آلودهٔ شرابی و پاکیزه دامنی.
.
هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی
.
نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُشاند و تو گرمِ سرودنی
.
آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!
.
محمدرضا شفیعی کدکنی
.
از دفترِ مرثیههای سرو کاشمر،
سخن، تهران: ۱۳۸۹
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
با اطمینان میتوان گفت که هیچ
ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد.
.
فردوسی بیشوکم نظایری در جهان دارد
و سعدی نیز. حتی جلالالدین مولوی هم.
.
ولی حافظِ ما در فرهنگ بشری بیمانند است؛ شاعری که شعرِ فارسیِ او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دورهای شعر او را آینهٔ اندیشههای خود بدانند و از نظر «پیر خطاپوش» حافظ که بر قلمِ صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگیِ روزانه، مردمِ ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سرِ سفرهٔ عقد و هفتسین سالِ نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند، چنین شاعری در جغرافیای کرهٔ زمین و در تاریخ بشریت منحصربهفرد است و همانند ندارد.
.
محمدرضا شفیعی کدکنی
.
این کیمیای هستی، جلد دوم، صص ۱۹–۱
۲۰ مهرماه و بزرگداشت فریاد میهن؛ حافظ شیرازی
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
عشقت رسد به فریاد، ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت - (حافظ) -
🔰پوستر بزرگداشت حافظ، ۲٠ مهر🔰
🔗ساخته شده با هوش مصنوعی
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.