.
عجیب جای تو خالیست در جهان؛ ای مرد!
عجیب جای تو خالیست -بیامان- برگرد!
.
گشایشِ گرهِ کارها بهدستِ شماست
تویی تو منجیِ عالم، تو -بی برو برگرد-
.
جهان بدون تو ای جلوهی عدالتِ محض!
شبیه مزرعهای بایرست خالی و سرد
.
بشوی سطحِ زمین از جنایتِ تاریخ
بگیر از رخ پُر خاک و خونِ دنیا: گرد
.
بیا به پینهی پاهای خسته مرهم باش
بیا بهخاطر این چهرههای لاغر و زرد
.
برای اهل جهان ما چهها نکردیم؟ آه!
بیا بیا! که برای تو کار باید کرد!!
.
نشستهایم ولی نیمخیزِ اقدامیم
نشستهایم به امّیدِ امرِ روز نبرد!
.
✍ امید امیدزاده
.
.
.
#امید_امیدزاده
#شعر
#امام_زمان
.
.
.
🌱 یا کریم
🆔 | @ya_karim ✨
.
.
کانال « یا کریم » 🌱
.
کانالی زیبا؛ مملو از شعرهای
آئیـــــنی، عاشقــــانه، اجتماعی
.
بــــه قلم زیبای شاعر ارجمند
امـــــیـــــــــــــد امــــــیــــــــــــــدزاده
.
بـــــه صورت ویـــــــژه پیشنهاد
میکنم در ایــــــن کانال عضو
شوید.
.
لینک عضویت:
🆔 | @ya_karim ✨
..
.
آمـــــوزش... 🌹
.
.
.
📚 آشنایی با قالبهای شعر فارسی
📜 پــــــیــــــرامـــــــــون شــــــــــــعــــــــــــــر
.
🔸 تعریف شعر بـــــــر اساس
تأثرگرایی و صورت گرایی
.
راز این که شعر هیچ گاه به بن بست نمیخورد و در هر نسلی و عصری نسل تازه ای از شاعران ظهور میکنند در همین است.
.
شاعران نسل اول از آن چند مضمون اولیه اجراهایی ارائه می کنند که مثل غذایی تازه خوشایند است؛ اما با تکرار مصرف خوشایندی خود را از دست میدهد؛ مثل همان غذای تازه که اگر چند روز پشت سرهم خورده شود، بسیار دل آزار میشود.
.
پس نسلی تازه از شاعران میرسند که تلاش میکنند آن مضامین بنیادین را باز اجرایی کنند و اگر موفق شوند اجراهای تازه تأثیر گذار ارائه کنند نامشان می ماند و اگر موفق نشوند، شاعری درجه چندم و مقلد محسوب میشوند و این چرخه در نسلهای بعدی و بعدی تکرار میشود.
.
نکته ای را درباره شعر نو و نوگرایی هم بگوییم. نوگرایی در شعر فارسی مختص قرن حاضر نیست و شاعران فارسی گو همواره در پی نوگرایی بوده اند و اصطلاحهایی از قبیل «طرز تازه» و «تازه گویی» در میان آنان رواج داشته به گونه ای که شعر فارسی همواره شعر نو وپیشرو بوده است؛ به جز در دوره قاجاریه که عصر عقبگرد حیات ایرانی محسوب میشود.
.
اگر نیمای بزرگ و پیروان او پدر شعر نو محسوب می شوند، این نوگرایی نه در برابر کل شعر فارسی، بلکه در برابر شعر قاجاریه بوده است که مثل همه زمینه های زندگی ایرانی، دچار ایستایی شده بود.
.
.
.
#آموزش
#آشنایی_با_قالب_های_شعر_فارسی
#محمدرضا_عبدالملکیان
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
فیلمنامه سینمایی رنجر (پارت نهم).mp3
3.94M
.
📚 فیلمنامه سینمایی «رنجر»
✍ بـــــــــهـــــــزاد بــــهــــــزادپـــــــور
.
📜 صـــــــــــحـــــــــنــــــه ۸، ۹، ۱۰
9⃣ پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارت نهم
.
👤 حـــســـیـــــن امـــیـــــــــدزاده
🎙 حـــســـیـــــن امـــیـــــــــدزاده
.
.
.
#داستان
#رنجر
#بهزاد_بهزادپور
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
📚 مشـــــاهیر خندان
✍ حمید عبداللهیان
.
📜 ابـــــــــــــوعلی سینا
8⃣ پـــــــــــــــارت هشتم
.
👤 حسین امـــیدزاده
.
.
.
#داستان
#ابوعلی_سینا
#حمید_عبداللهیان
#کتاب_صوتی
#پادکست
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 داســــــتــــــان راســــــتـــــــان
📜 مرد شامی و امام حسین
.
شخصی از اهل شام به قصد حج یا مقصد دیگر به مدینه آمد چشمش افتاد به مردی که در کناری نشسته بود، توجهش جلب شد.
.
پرسید: این مرد کیست؟
.
گفته شد: حسین بن علی بن ابیطالب است.
.
سوابق تبلیغاتی عجیبی که در روحش رسوخ کردهبود، موجب شد که دیگ خشمش به جوش آید و قربه الی الله آنچه میتواند سب و دشنام نثار حسین بن علی بنماید همینکه هر چه خواست گفت و عقده دل خود را گشود امام حسین بدون آنکه خشم بگیرد و اظهار ناراحتی کند نگاهی پر از مهر و عطوفت به او کرد.
.
و پس از آنکه چند آیه از قرآن - مبنی بر حسن خلق وعفو و اغماض - قرائت کرد به او فرمود:
ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو آماده ایم.
آنگاه از او پرسید: آیا از اهل شامی؟
.
جواب داد: آری
.
فرمود: من با این خلق و خوی سابقه دارم و سر چشمه آن را میدانم.
.
پس از آن فرمود:
تو در شهر ما ،غریبی اگر احتیاجی داری حاضریم به تو کمک دهیم حاضریم در خانه خود از تو پذیرایی کنیم حاضریم تو را بپوشانیم حاضریم به تو پول بدهیم.
.
مرد شامی که منتظر بود با عکس العمل شدیدی برخورد کند و هرگز گمان نمیکرد با
یک همچو گذشت و اغماضی روبرو شود چنان منقلب شد که گفت:
.
آرزو داشتم در آن وقت زمین شکافته میشد و من به زمین فرو می رفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمیکردم تا آن ساعت برای من در همه روی زمین کسی از حسین و پدرش مبغوضتر نبود و از آن ساعت بر عکس کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست.
.
.
.
#داستان
#داستان_راستان
#شهید_مطهری
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
خاموشیَت مباد
که فریادِ میهنی!
.
در ستایشِ حافظ
.
مستی و هوشیاری و راهی و رهزنی
ابری و آفتابی و تاریکْروشنی
.
هرکس درونِ شعر تو جویایِ خویش و تو
آیینهدارِ خاطرِ هر مرد و هر زنی
.
در پایتختِ سلسلهٔ شب، که شهرِ ماست
همواره روح را به سوی روز، روزنی
.
نشناخت کس تو را و شگفتا که قرنهاست
حاضر میانِ انجمن و کوی و برزنی
.
این سان که در سرودِ تو خون و طراوت است
صد بیشهْ ارغوانی و صد باغْ سوسنی
.
ای هرگز و همیشه و نزدیک و دیر و دور!
در هر کجا و هیچ کجا، در چه مأمنی؟
.
در مسجدی و گوشهٔ میخانهات پناه
آلودهٔ شرابی و پاکیزه دامنی.
.
هر مصرعت عصارهٔ اعصار و ای شگفت!
کاینده را به آینگی صبحِ روشنی
.
نَشگِفت اگر که سلسلهٔ عاشقانِ دهر
امروز خامُشاند و تو گرمِ سرودنی
.
آفاق از چراغِ صدای تو روشن است
خاموشیَت مباد که فریادِ میهنی!
.
محمدرضا شفیعی کدکنی
.
از دفترِ مرثیههای سرو کاشمر،
سخن، تهران: ۱۳۸۹
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
با اطمینان میتوان گفت که هیچ
ملتی، شاعری از نوع حافظ ندارد.
.
فردوسی بیشوکم نظایری در جهان دارد
و سعدی نیز. حتی جلالالدین مولوی هم.
.
ولی حافظِ ما در فرهنگ بشری بیمانند است؛ شاعری که شعرِ فارسیِ او را زاهدان و عارفان در قنوت نماز به جای ادعیه و آیات عربی بخوانند و در عین حال زندیقان هر دورهای شعر او را آینهٔ اندیشههای خود بدانند و از نظر «پیر خطاپوش» حافظ که بر قلمِ صنع چنان اعتراض خطرناکی کرده است شادمان باشند و در زندگیِ روزانه، مردمِ ما، دیوانش را در کنار قرآن مجید، سرِ سفرهٔ عقد و هفتسین سالِ نو قرار دهند و با آن فال بگیرند و استخاره کنند، چنین شاعری در جغرافیای کرهٔ زمین و در تاریخ بشریت منحصربهفرد است و همانند ندارد.
.
محمدرضا شفیعی کدکنی
.
این کیمیای هستی، جلد دوم، صص ۱۹–۱
۲۰ مهرماه و بزرگداشت فریاد میهن؛ حافظ شیرازی
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
عشقت رسد به فریاد، ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی، در چارده روایت - (حافظ) -
🔰پوستر بزرگداشت حافظ، ۲٠ مهر🔰
🔗ساخته شده با هوش مصنوعی
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 آقای حافظ روزت مبارک 🌹
.
.
.
#شعر
#حافظ
#بزرگداشت_حافظ
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.
.
داســـتـــان... 🌹
.
.
.
📚 داســــــتــــــان راســــــتـــــــان
📜 مردی کـــــه اندرز خواست
.
مردی از بادیه به مدینه آمد و به حضور رسول اکرم رسید از آن حضرت پندی و نصیحتی تقاضا کرد. رسول اکرم به او فرمود: «خشم مگیر!» و بیش از این چیزی نفرمود. ان مرد به قبیله خویش برگشت. 🏜
.
اتفاقا وقتی که به میان قبیله خود رسید، اطلاع یافت که در نبودن او حادثه مهمی پیش آمده از این قرار که جوانان قوم او دستبردی به مال قبیله ای دیگر زدهاند و آنها نیز معامله به مثل کردهاند و تدریجا کار به جاهای باریک رسیده و دو قبیله در مقابل یکدیگر صف آرائی کرده اند و آماده جنگ و کارزارند. ⚔
.
شنیدن این خبر هیجان آور خشم او را برانگیخت فورا سلاح خویش را خواست و پوشید و به صف قوم خود ملحق و آماده همکاری شد. 🗡
.
در این بین گذشته به فکرش افتاد به یادش آمد که به مدینه رفته و چه چیزها دیده و شنیده به یادش آمد که از رسول خدا پندی تقاضا کرده است و آن حضرت به او فرموده جلو خشم خود را بگیرد. 🤔
.
در اندیشه فرو رفت که چرا من تهییج شده و به چه موجبی من سلاح پوشیدم و اکنون خود را مهیای کشتن و کشته شدن کرده ام؟ چرا بیجهت من بر افروخته و خشمناک شدهام با خود فکر کرد الان وقت آن است که آن جمله کوتاه را به کار بندم. 💡
.
جلو آمد و زعمای صف مخالف را پیش خواند و گفت: «این ستیزه برای چیست؟ اگر منظور غرامت آن تجاوز است که جوانان نادان ما کردهاند من حاضرم از مال شخصی خودم ادا کنم، علت ندارد که ما برای همچو چیزی به جان یکدیگر بیفتیم و خون یکدیگر را بریزیم.» 🩸
.
طرف مقابل که سخنان عاقلانه و مقرون به گذشت این مرد را شنیدند، غیرت و مردانگی شان تحریک شد و گفتند: «ما هم از تو کمتر نیستیم. حالا که چنین است ما از اصل ادعای خود صرف نظر می کنیم.» 😇
.
و هر دو صف به میان قبیله خود بازگشتند. 🌱
.
.
.
#داستان
#داستان_راستان
#شهید_مطهری
.
.
.
شهر شعر و داستان 📚
🆔 | @story_city
.