eitaa logo
شهر شعر و داستان 📚
154 دنبال‌کننده
11 عکس
11 ویدیو
0 فایل
. ﷽ . اینجا شهر شعر و داستان 🌱 پر از شعرهای زیبا؛ 🌹 داستان‌های جذاب 🌸 و مطالب سرگرم کننده 🌺 . . . نظر، پیشنهاد، انتقاد ✉️ ارسال مطالب و... 📨 . @h_o_1386 @h_o_1386 .
مشاهده در ایتا
دانلود
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 مـــــربــــــای شــیـــریــــــن 📜 بخش اول (پارت اول) . زبانش را در آورده بود، یک وری کجش کرده بود. دندان هایش را فشار میداد روی زبان هی زور میزد. هی زور میزد. سرخ شده بود؛ چه جورا را نمیشد. هر چه زور میزد باز نمی شد. . _ عجب، بالاخره وازت میکنم . زانو زد کف آشپزخانه شیشه را گذاشت بین دو تا پاش با دست چپش شیشه را چسبید انگشتهای دست راستش را گذاشت دور شیشه هر چه زور داشت آورد تو بازوهاش در شیشه را پیچاند... نه نشد! یعنی چه؟ . _ در شیشه ی مربا وا نمی شود. خیلی سفت است. + حالا ولش کن دیرت میشود. الان زنگ مدرسه تان می خورد. . جلال همان جور که زور میزد تا در شیشه ی مربا را باز کند گفت: _ مربا را خریده ام که بخورم تا درش را وا نکنم ول کن نیستم . مادر آمد تو آشپزخانه + چه کار میکنی؟ بده من پسر به این گندگی نمی تواند درشیشه مربا را باز کند فقط بلدى هى الدورم بلدرم کنی. هي خيال ببافی زورت را به رخ بکشی... اهه در این شیشه هم که باز نمی شود. . جلال خندید. مادر حرف زد و زور زد که در شیشه را باز کند + حالا نمیشود امروز مربا نخوری؟ لجبازی، لجباز . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. 🔺 تــــمـــــام هشتگ‌هـــــای کـــــانـــــال برای دسترسی بهتر شما عزیزان . . 📌 برای استفاده از هشتگ‌ها و دیدن هـــمـــه مطالب مربوط بـــه هشتگ کـــافیست روی هشتگ مـربـــوطـــه کیلیک کنید 👇🏻 . . . 📚 کـــتـــاب‌هـــا: . 📕 📗 📘 📙 . 📕 📗 📘 📙 . 📕 📗 📘 📙 . 📕 📗 . . . ✍ نـــویـــســـنـــدگـــان: . ✍ ✒️ ✏️ 🗣 . ✍ ✒️ ✏️ 🗣 . ✍ ✒️ ✏️ 🗣 . ✍ . . . 🗂 دســـتـــه‌بـــنـــدی‌هـــا: . 📝 💡 📖 📼 🎙 . . . 📍 مـــوضـــوعـــات: . ✊ 💚 💙 . . . 🔻 این لیست، طبق ترتیب ارسال محتوا در کـــــانـــــال، دسته بندی شده است. . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .