eitaa logo
شهر شعر و داستان 📚
154 دنبال‌کننده
11 عکس
11 ویدیو
0 فایل
. ﷽ . اینجا شهر شعر و داستان 🌱 پر از شعرهای زیبا؛ 🌹 داستان‌های جذاب 🌸 و مطالب سرگرم کننده 🌺 . . . نظر، پیشنهاد، انتقاد ✉️ ارسال مطالب و... 📨 . @h_o_1386 @h_o_1386 .
مشاهده در ایتا
دانلود
مشاهیر خندان - ابوعلی سینا.mp3
3.62M
. 📚 مشـــــاهیر خندان ✍ حمید عبداللهیان . 📜 ابـــــــــــــوعلی سینا 1⃣ پـــــــــــــــــــــارت اول . 👤 حسین امـــیدزاده 🎙 حسین امـــیدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. پـــنـــد... 🌹 . . . به آینده آن طور کـــــــــه فکر میکنید نگاه کنید. 🤔 . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 تـــــــــلـــــــــــخـــــــــــون 📜 تـــــــــلــــــــــــخــــــــــون . مــــــــــــــن اینجا بـــــــــــس دلــــــــــــــــــــــم تنگ است ❤️‍🩹 و هر سازی کــــــــــــــــــــــه میبینم بدآهنگ اســت... بیا ره توشه بـــــــرداریم 🛣 قدم در راه بـــــــــــــــــــــی بــــــــــــــرگشت بگذاریم 👞 ببینیم آسمان هر کجا آیـــا همین رنگ است؟ 🤔 ✍ م.امید تلخون به هیچ یک از دختران مرد تاجر نرفته بود. ماه فرنگی ماه سلطان ماه خورشید ماه، بیگم ماه ملوک و ماه لقا، شش دختر دیگر مرد تاجر هر یک ادا و اطوارهائی داشت تقاضاهایی داشت. . وقتی می شد که به سروصدای آنها پسران همسایه به در و کوچه می ریختند. صدای خنده شاد و هوسناک دختران تاجر ورد زبانها بود. . خوش خوراکی و خوش پوشی آنها را همه کس می گفت بدن گوشتالو و شهوانیشان آب در دهن جوانان محل می انداخت. برای خاطر یک رشته منجوق الوان یک هفته هر هر میخندیدند یا توی آفتاب میلمیدند و منجوقهایشان را تماشا می کردند. . گاه میشد که همان سر سفره غذا بیفتند و بخوابند. مرد تاجر برای هر یک از دخترانش شوهری نیز دست و پا کرده بود که حسابی تنه لشی کنند و گوشت روی گوشت بیندازند. . شوهران در خانه زنان خود زندگی میکردند و آنها هم حسابی خوش بودند. روزانه یکی دو ساعت بیشتر کار نمیکردند. آن هم چه کاری سرزدن به حجره مرد تاجر و تنظیم دفترهای او بعد به خانه بر می گشتند و با زنان تنه لش و خوشگذرانشان تمام روز را به خنده و هر وکر میگذراندند. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
مقدمه - شعر چیست؟.mp3
3.08M
. 📚 آشنایی با قالب‌های شعر فارسی ✍ محمدرضا عـــبـــدالـــمـــلـــکــــیـــــــان . 📜 مـــــقــــــدمــــه - شـــــعـــــر چیست؟ 1⃣ پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارت اول . 👤 حــــــــســـــــــیـــــــــــن امــــــیـــــــدزاده 🎙 حــــــــســـــــــیـــــــــــن امــــــیـــــــدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 مـــــربــــــای شــیـــریــــــن 📜 بخش اول (پارت اول) . زبانش را در آورده بود، یک وری کجش کرده بود. دندان هایش را فشار میداد روی زبان هی زور میزد. هی زور میزد. سرخ شده بود؛ چه جورا را نمیشد. هر چه زور میزد باز نمی شد. . _ عجب، بالاخره وازت میکنم . زانو زد کف آشپزخانه شیشه را گذاشت بین دو تا پاش با دست چپش شیشه را چسبید انگشتهای دست راستش را گذاشت دور شیشه هر چه زور داشت آورد تو بازوهاش در شیشه را پیچاند... نه نشد! یعنی چه؟ . _ در شیشه ی مربا وا نمی شود. خیلی سفت است. + حالا ولش کن دیرت میشود. الان زنگ مدرسه تان می خورد. . جلال همان جور که زور میزد تا در شیشه ی مربا را باز کند گفت: _ مربا را خریده ام که بخورم تا درش را وا نکنم ول کن نیستم . مادر آمد تو آشپزخانه + چه کار میکنی؟ بده من پسر به این گندگی نمی تواند درشیشه مربا را باز کند فقط بلدى هى الدورم بلدرم کنی. هي خيال ببافی زورت را به رخ بکشی... اهه در این شیشه هم که باز نمی شود. . جلال خندید. مادر حرف زد و زور زد که در شیشه را باز کند + حالا نمیشود امروز مربا نخوری؟ لجبازی، لجباز . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 مشاهیر خندان - ابوریحان بیرونی 📜 مــــــــــــــــــــــقـــــــــــــــــــــــــدمـــــــــــــــــــــــــ‌‌‌ـــــه . سلام دوستان من نامی هستم و از کتاب بیزارم. این بار میخواهم ببرمتان به سراغ یک دانشمند خسته کننده ی دیگر تا از روی زندگی و کتاب هایش ثابت کنیم که کتاب چقدر چیز بدی است. . پس زنده باد هر بچه ای که از کتاب بیزار است اگر آماده اید بزنید برویم از این که همسفریم خوشحالم. . لطفاً به تنظیمات صندلی خود دست نزنید و در هنگام خواندن این کتاب تا جایی که میتوانید هله هوله بخورید. . این بار سراغ دانشمندی میرویم که همه ی عمرش دنبال یاد گرفتن بود یک آدم خسته کننده ی واقعی کسی که تا لحظه ی مرگ چیز یاد می گرفت. . اصلاً غیر قابل تحمل بود بله درست حدس زدید. این شما و این دانشمند ما . ابـــــوریـــــحـــــان بـــــیـــــرونـــــی . دانشمندی که از این شهر به آن شهر در به در دنبال علم رفت و هیچ وقت خسته نشد وامصیبتا خسته کنندگی هم حدی دارد. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
رنجر (صحنه اول و دوم).mp3
3.06M
. 📚 فیلمنامه سینمایی «رنجر» ✍ بـــــــــهـــــــزاد بــــهــــــزادپـــــــور . 📜 صــــــحــــــنـــــــــه اول و دوم 1⃣ پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارت اول . 👤 حـــســـیـــــن امـــیـــــــدزاده 🎙 حـــســـیـــــن امـــیـــــــدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. شـــعـــر... 🌹 . . . هی ضربه از این ضربه از آن خورد درخت 🌲 خندید اگر زخم زبان خورد درخـــــــــــــــــــــت 🌳 با اینکه تبر خورد ولی درد نـــــــــــداشـــــــــت 🪓 چون تازه به درد دیگران خورد درخـــــــــــت 🪵 . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 داســـتـــــان راســـــتـــــــــان 📜 مردی که کمک خواست . به گذشته پرمشقت خویش می اندیشید، به یادش می افتاد که چه روزهای تلخ و پر مرارتی را پشت سر گذاشته، روزهایی که حتی قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید. . با خود فکر میکرد که چگونه یک جمله کوتاه - فقط یک جمله که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت، به روحش نیرو داد و مسیر زندگانی اش را عوض کرد و او و خانواده اش را ازفقر و نکبتی که گرفتار آن بودند نجات داد. . او یکی از صحابه رسول اکرم بود. فقر و تنگدستی بر او چیره شده بود در یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده با مشورت و پیشنهاد زنش تصمیم گرفت برود و وضع خود را برای رسول اکرم شرح دهد و از آن حضرت استمداد مالی کند. . با همین نیت رفت ولی قبل از آنکه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان رسول اکرم به گوشش خورد "هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میکنیم ولی اگر کسی بی نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند خداوند او را بی نیاز میکند." . آن روز چیزی نگفت و به خانه خویش برگشت باز با هیولای مهیب فقر که همچنان بر خانه اش سایه افکنده بود روبرو شد. ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس رسول اکرم حاضر شد آن روز هم همان جمله را از رسول اکرم شنید "هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میکنیم ولی اگر کسی بی نیازی بورزد خداوند او را بی نیاز میکند" . این دفعه نیز بدون اینکه حاجت خود را بگوید به خانه خویش برگشت و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعیف و بیچاره و ناتوان می دید برای سومین بار به همان نیت به مجلس رسول اکرم رفت باز هم لبهای رسول اکرم به حرکت آمد و با همان آهنگ که به دل قوت و به روح اطمینان می بخشید - همان جمله را تکرار کرد. . این بار که آن جمله را شنید، اطمینان بیشتری در قلب خود احساس کرد. حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتی که خارج شد با قدمهای مطمئنتری راه میرفت با خود فکر می کرد که دیگر هرگز به دنبال کمک و مساعدت بندگان نخواهم رفت به خدا تکیه میکنم و از نیرو و استعدادی که در وجود خودم به ودیعت گذاشته شده استفاده میکنم و از او میخواهم که مرا در کاری که‌پیش میگیرم موفق گرداند و مرا بی نیاز سازد. . با خودش فکر کرد که از من چه کاری ساخته است؟ به نظرش رسید عجالتاً این قدر از او ساخته هست که برود به صحرا و هیزمی جمع کند و بیاورد و بفروشد. رفت و تیشه‌ای عاریه کرد و به صحرا رفت هیزمی جمع کرد و فروخت لذت حاصل دسترنج خویش را چشید روزهای دیگر به این کار ادامه داد تا تدریجا توانست از همین پول برای خود تیشه و حیوان و سایر لوازم کار را بخرد باز هم به کار خود ادامه داد تا صاحب سرمایه و غلامانی شد. . روزی رسول اکرم به او رسید و تبسم کنان فرمود نگفتم هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک میدهیم ولی اگر بی نیازی بورزد خداوند او را بی نیاز می کند. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
تجارت و اسارت (پارت اول).mp3
2.1M
. 📚 رابینسون کــروزو ✍ دانـــیـــل دفـــــــــــو . 📜 تجارت و اســارت 3⃣ پـــــــــــــــــــارت اول . 👤 حسین امیدزاده 🎙 حسین امیدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. پـــنـــد... 🌹 . . . بــــــه همه اعتماد داشتن خطرناک است به هیچ کس اعتماد نداشتن خطرناک‌تر ☠ «آبراهام لینکلن» . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 سه دقیقه در قیامت 📜 این متن را بخوانید... . یکی از بزرگ ترین رازها و ناشناخته ترین پدیده ها، مرگ است. مرگ واقعیتی است غیر قابل انکار و آدمی از اولین روزهای حیات فکری خویش به تأمل در ماهیت مرگ پرداخته و این کاوش همچنان ادامه دارد. . ادیان به طرق مختلف سعی کرده اند که این پدیده را برای انسان ها روشن تر سازند اما برای دانشمندان، هنوز مرگ عرصه ای اسرار آمیز است. . ولی برای برخی انسانها اتفاقاتی رخ میدهد که اصطلاحاً به آن اتفاق، تجربه نزدیک به مرگ میگویند. یعنی خروج روح از کالبد مادی و گشت و گذار در عالم معنی آنچه در این تجربه ها روی می دهد، سست شدن ارتباط روح و بدن مادی است که در پی ضعف این رابطه روح آزادی مییابد و به مشاهداتی نائل می شود که پیش از آن برایش میسر نبوده در سالهای اخیر نظر دانشمندان به خصوص در کشورهای غربی به بررسی پدیده ای به نام تجربه های نزدیک به مرگ جلب شده است. . حتما شما داستانهایی را از کسانی که از آستانه مرگ به زندگی برگشته اند شنیده یا خوانده اید؟ مثلا برخی افراد دچار ایست قلبی شده و روحشان از بدن خارج گردیده و سپس در اثر یک اتفاق یا شوک، روح دوباره به بدن بر گردد. . این سؤالی است که برای بسیاری مطرح است. تجربه های نزدیک به مرگ Near-death- Experience NDE یا به طور مخفف چیست؟ آیا آن گونه که شکاکان ادعا می کنند؛ این تجربه ها توهم بوده و زائیده ی فعالیتهای غیر عادی مغز است که تعادل شیمیائی خود را در حال بحرانی هنگام مرگ از دست داده؟ . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
معتمد محله ما (پارت دوم).mp3
4.34M
. 📚 ترکش‌های ولگرد ✍ داوود امـــیــریـــان . 📜 معتمد محله مــا 1⃣ پـــــــــــــــــــارت دوم . 👤 حسین امـیدزاده 🎙 حسین امـیدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. شـــعـــر... 🌹 . . . دل داده‌ای ای دوست بیا پـــــا بده تا 🦵 این درد بزرگ است به دل جا بده تا 🫀 با نیت رشد ذوب آهــــــــــــــــن گفتیم 🔧 جــــــــــــــــــانباز عزیز ترکشت را بده تا... . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. آمـــــوزش... 🌹 . . . 📚 الفبای قـــصـــه‌نـــویــسی 📜 حکایت و مختصات آن . مقدمه در فرهنگهای لغت حکایت را با داستان، سرگذشت، قصه، - حتی - افسانه و نقل کردن مطلب یا داستانی مترادف آورده اند. . حتی در بسیاری از متنهای کهن ادبی رسمی و مشهور نیز این موضوع به چشم میخورد به این معنی که گردآورندگان یا نویسندگان این گونه کتابها، گاه حکایت را در معنای عام آن که همان نقل کردن مطلب یا داستانی است به کار برده اند. . حال آنکه حکایت در معنی فنی و ادبی اش یک گونه مستقل ادبی است که دارای ویژگیهای خاص خود است؛ و تفاوتهایی قابل توجه با دیگر گونه های ادبی، همچون قصه و داستان دارد. . حکایت یکی از قدیمی ترین گونه های ادبی رایج در کشور ماست که به طرز وسیعی جای خود را در اجتماع و میان طبقات مختلف مردم نیز گشوده بود؛ و همچنان در میان نسل کهنتر ما که با حکمت و اندیشه بیگانه نیست و نیز سخنرانان مذهبی، طرفدار دارد. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 داستان راستان 📜 خواهشِ دعـــــــا . شخصی با هیجان و اضطراب به حضور امام صادق (علیه السلام) آمد و گفت: . «درباره من دعایی بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقی بدهد که خیلی فقیر و تنگدستم.» . امام: «هرگز دعا نمیکنم.» . _ چرا دعا نمی کنید؟! . «برای اینکه خداوند راهی برای این کار معین کرده است. خداوند امر کرده که روزی را پی جویی کنید و طلب نمایید. اما تو میخواهی در خانه خود بنشینی و با دعا روزی را به خانه خود بکشانی.» . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. داســـتـــان... 🌹 . . . 📚 سه دقیقه در قیامت 📜 این متن را بخوانید... . ۱. برخی کارشناسان این تجربه ها را زائیده ی توهم و فعالیت های غیر طبیعی مغز در لحظات بحرانی قبل از مرگ دانسته و یا آن را نتیجه ی نرسیدن اکسیژن به مغز در اثر ایست قلبی و تشویش و به هم ریختگی شیمیائی مغز خوانده اند. . در پاسخ به این گروه باید به این واقعیت اشاره کرد که از نظر دانش پزشکی، مقدار فعالیت مغزی افراد را در هر لحظه می توان با نوار مغزی ای ای جی اندازه گیری کرد بسیاری افراد در حالی تجربه ی نزدیک به مرگ داشته اند که نوار مغزی آنها یک خط صاف را نشان میداده از نظر پزشکی این هنگامی اتفاق می افتد که سلول های مغزی هیچ فعالیت الکتریکی ندارد. . در چنین شرایطی مغز توانائی تشکیل فکر و ایجاد تصور و تجسم را نخواهد داشت. در حالی که اغلب افراد تجربه خود را بسیار شفاف و زنده می خوانند و سطح درک و هوشیاری خود را در حین تجربه به مراتب بالاتر از آگاهی و هوشیاری در حال بیداری در زندگی روزمره توصیف کرده اند پیمون لومنت پزشک متخصص قلب در طول ۲۰ سال به طور علمی و اصولی و با دیدی محققانه تعداد زیادی از بیماران را که دچار ایست قلبی شده بودند مورد بررسی قرار داده و نتایج آن را در سال ۲۰۰۱ در مجله ی علمی لاست منتشر نمود. . نتیجه ی تحقیقات او نشان میدهد که هیچ نوع ارتباطی بین تجربه های NDE و طول زمان ایست قلبی یا بیهوشی ،مریض داروهای استفاده شده یا ترس قبلی شخص از مردن وجود ندارد. . همچنین مطالعات نشان میدهند که ارتباطی بین زمینه های فرهنگی شخص، نژاد، طبقه اجتماعی تحصیلات، و حتی آگاهی و اطلاع قبلی از این پدیده یا عدم آن در این تجربه ها وجود ندارد. ون لومنت از تحقیقات خود نتیجه گیری می کند که ضمیر یا روح ما بعد از مرگ باقی خواهد ماند. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
تجارت و اسارت (پارت دوم).mp3
3.14M
. 📚 رابینسون کــروزو ✍ دانـــیـــل دفـــــــــــو . 📜 تجارت و اســارت 3⃣ پـــــــــــــــــــارت دوم . 👤 حسین امیدزاده 🎙 حسین امیدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. پـــنـــد... 🌹 . . . زندگی کـــــــــــوتــــــــــــاه است این مصائب دنیاست کــــــــه آن را طولانی جلوه میدهد. 🛣 «آرتور شوپنهاور» . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. آمـــــوزش... 🌹 . . . 📚 الفبای قـــصـــه‌نـــویــسی 📜 حکایت و مختصات آن . این گونه ادبی زیبا از زمان نفوذ ادبیات داستانی جدید غـربـی بـه کشور - از راه ترجمه - ، در عمل، به عنوان گونه ای از رونق افتاده‌ی قدیمی و غیر مفید، رفته رفته از صحنه ادبیات به کنار گذاشته به دست فراموشی سپرده شد به طوری که دیگر شاهد خلق حکایت‌های جدید توسط نویسندگان معاصر نبوده ایم و نیستیم؛ . و اگر هم کتاب‌هایی در این زمینه منتشر می شوند، عمدتاً بازگویی و بازنویسی همان حکایت‌های ثبت شده در متن‌ها و کتاب‌های کهن ادبی اند. . حال آنکه در قرن معاصر و بخصوص سالهای اخیر، در آثار برخی از نویسندگان همان غرب که همچنان چشم بسیاری از نویسندگان ما به آنجاست. نوعی گرایش به گونه ای جدید از داستان، که شباهت‌هایی قابل توجه به حکایت خود ما دارد مشاهده می‌شود برای مثال برخی آثار کوتاه منتشره از فرانتس کافکا، یا با تفاوتهایی، مینی مالیسم - با آن تعریف‌هایی که از خصایص آن شده است ، و یا داستان کوتاه کوتاه؛ هر یک از جنبه هایی به حکایت شبیه و نزدیکند. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
ترکش بی‌حیا (پارت کامل).mp3
4.18M
. 📚 ترکش‌های ولگرد ✍ داوود امـــیــریـــان . 📜 ترکش بــــــــی‌حیا 1⃣ پـــــــــــــــارت کامل . 👤 حسین اميدزاده 🎙 حسین اميدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. شـــعـــر... 🌹 . . . تـــــــــصمیم گرفتیم جهان را کشتیم 🌍 مـــــــــــــا یک طرفه برادران را کشتیم 🔪 بــــــــــــــــــــا چند گرای اشتباهی دادن ❌ حاجی خودمان سیدمان را کشتیم 🤦🏻‍♂ . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
. آمـــــوزش... 🌹 . . . 📚 آشنایی با قالب‌های شعر فارسی 📜 پــــــیــــــرامـــــــــون شــــــــــــعــــــــــــــر . شعر، محاکات طبیعت شعر، زیر مجموعه هنر است و دو ستون محکم فلسفه یونان باستان یعنی افلاطون و ارسطو هنر را محاکات (تقلید) طبیعت می دانستند و البته در این باره اختلافهایی نیز با هم داشتند؛ . مثلاً افلاطون که چنین هنری را تقبیح می کرد؛ چون معتقد بود که طبیعت، پست و غیر اصیل است و ارزش محاکات را ندارد و بشر باید زیبایی معنوی را جستجو و تقلید کند. . شعر، محاکات طبیعت است مانند آنچه در سبکها و مکاتب واقع گرا و طبیعت گرا همچون سبک خراسانی وجود دارد و با تصویر کردن مناظر بهار و خزان و طلوع و غروب و کوه و دریا و... اشعار بسیار زیبایی خلق کرده اند. . در شعر شرق آسیا اشعار موسوم به هایکو هم محاکات طبیعت اند؛ اما حقیقت آن است که در حجم عظیمی از شعر و هنر بشر، هیچ محاکات و تقلید وجود ندارد و از طرف دیگر، متون زمین شناسی جغرافیا آناتومی و دیگر شاخه های علم که به توصیف دقیق و جزء به جزء جهان واقع میپردازند باید شعر محسوب شوند ولی هیچ کس این متون را شعر نمیداند می توان نتیجه گرفت که: . ۱. برخی پدیده ها شعرند و حاوی محاکاتند. ۲. برخی پدیده ها حاوی محاکاتند، اما شعر نیستند. . برخی پدیده ها ،شعرند اما حاوی محاکات نیستند. . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
فیلمنامه سینمایی رنجر (پارت دوم).mp3
3.06M
. 📚 فیلمنامه سینمایی «رنجر» ✍ بـــــــــهـــــــزاد بــــهــــــزادپـــــــور . 📜 صـــــــــــــــحـــــــــــنــــــــــــه دوم 1⃣ پــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارت دوم . 👤 حـــســـیـــــن امـــیـــــــدزاده 🎙 حـــســـیـــــن امـــیـــــــدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 📚 مشـــــاهیر خندان ✍ حمید عبداللهیان . 📜 ابـــــــــــــوعلی سینا 1⃣ پـــــــــــــــــــــارت اول . 👤 حسین امـــیدزاده . . . . . . شهر شعر و داستان 📚 🆔 | @story_city .