الله اکبر
الله اکبر
الله اکبر یعنی من با آرمان های انقلاب بیعت می کنم🇮🇷
الله اکبر یعنی من منتظر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستم🇮🇷
الله اکبر یعنی ما منتظران ظهوریم🇮🇷🇮🇷
May 11
هدایت شده از 💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین
#آموزش
#خلاقیت
#نو
#کهنگی
خلاقیت در ۱۰۱ جمله
بر خلاف نبوغ، خلاقیت آموختنی و قابل دستیابی است.
خلاقیت یعنی کشف تازگی از دل کهنگی.
ترکیب تازه و هوشمندانۀ دو یا چند ایده و رسیدن به چیزی جدید=خلاقیت
هر چیزی-پیشپاافتادهترین چیزها-میتواند نقطۀ شروع یک ایدۀ خلاقانه باشد.
کار عملی محرک خلاقیت است. ایدههای خلاقانه حین کار و فعالیت منظم و مداوم شکل میگیرند.
بهبود زندگی ما به بهبود سطح خلاقیت ما گره خورده است.
فعالیت در یک زمینۀ خاص نباید مانع توجه ما به رشتههای دیگر بشود؛ نویسندۀ خوب میتواند پیگیر حرفهای عکس و نقاشی هم باشد؛ فیلمساز حرفهای با مطالعۀ ادبیات داستانی حرفهای تازهتری برای گفتن خواهد داشت؛ و یک موزیسین با مطالعات فلسفی، شاید خالق جهانهای تازهای در عرصۀ هنر خودش باشد.
باید از حواسپنجگانهمان بیشتر کار بکشیم. کدام یک از حواس پنجگانه را تاکنون بیشتر دست کم گرفتهاید: چشایی، بینایی، شنوایی، بویایی، بساوایی؟
ایدههای خلاقانه از دل بیحوصلگی زاییده میشوند. آیا زمانی را برای ملال در نظر گرفتهاید؛ یا نه هر بار که احساس بیحوصلگی میکنید سریع دست به گوشی میبرید و در شبکههای اجتماعی پرسه میزنید؟-خلاقیت، محتاج ماندن در اتاق است.
محیط کار و زندگی باید مشوق و محرک ما برای کارهای خلاقانه باشد. آیا اشیای اطراف شما، خانواده و دوستان و عادتهایتان از خلاقیت شما حمایت میکنند؟
از تولید ایدههای احمقانه نباید ترسید؛ اما برای ارائۀ آنها نباید عجله کرد.
فرد خلاق، کسی است که خلاقیت دوران کودکیاش را از دست نداده.
اگر میتوانید خواب ببینید و رؤیابافی کنید، پس حتماً میتوانید خلاق باشید.
با گفتن «من خلاق هستم» ذهنمان را برای خلاق بودن بارور میکنیم.
تن ندادن به اولین گزینه و تلاش برای یافتن یا ساختن گزینههای دیگر، مهمترین گام برای رسیدن به خلاقیت است.
خلاقیتِ بیشتر، راه رسیدن به موفقیتهای بیشتر است.
تن ندادن به وضع موجود، شاخصۀ اصلی تمام افراد خلاق است.
گاهی اوقات، افراد تازهوارد یک حوزه، خالق تازهترین و دگرگونکنندهترین ایدهها هستند. زیرا آنها هنوز چندان گرفتار قواعد تثبیتشدۀ آن حوزه نیستند.
اول باید قاعدهها را شناخت و بعد آنها را شکست.
ادامه دارد. شما هم پیشنهاد بدهید.
شاهین کلانتری
@ANARSTORY
هدایت شده از حسین ابراهیمی
ای پدر که در آسمانی
گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی میکرد، سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد.
گفت: بابات کجاست؟
بچه زیر لب گفت: رفته آسمون.
سروان پرسید: چی؟ یعنی مرده؟!
بچه گفت: نه هر شب از آسمون میاد پایین و با ما شام میخوره.
سروان چشم گرداند و در کوچکی را در سقف دید.
#لئوناردو_اوروینا
هدایت شده از حسین ابراهیمی
یک نکتۀ دیگر هم هست ما وقتی میخواهیم داستان بنویسیم معمولاً این طوری است:
توصیف و روایت
-
+
توصیف یا روایت
-
+
توصیف یا روایت
-
+
و...
حالا گاهی برای ایجاز و جذابیت یا محدودیت کلمات آن «توصیف» و روایتها برداشته میشود و فقط دیالوگ باقی میماند. هنر نویسنده است که یک جوری گفتوگوها را بنویسد که توصیفها انگار درونش نهفته باشد.
هدایت شده از 🇵🇸منتظر🇮🇷
این داستان رو بخونید👇گاهی داستان با دیالوگ پیش میره و نیاز به توضیح نداره
گفتم:زود باش بی بی جان!
گفت:خودت برو دیگر برایم صرف نمی کند نصفه شبی بیایم آن جا
گفتم:پلو خورش داریم ها!
گفت:باشد ننه جان! تو عوض من بخور! من پیرزن پایم لب گور است پلو بخورم یا نخورم توفیری نمی کند.
گفتم:اگر صدام بیاید یک بمب بیاندازد تو کله ات نه من هستم که کمکت کنم نه حسین
_اخر بچه یک دور از جانت هم بگو! آدم که موقع سحر نفوس بد نمی زند
+آخر کس دیگر پیش تو نیست! هست؟
_هست! چرا نیست؟ فرشته ها و ملائکه جنازه ام را می کشند بیرون
+حالا نصفه شبی فرشته و ملائکه کجا هستند که تو را از زیر آوار بکشند بیرون؟ بیا برویم بی بی بابا دعوا می کند ها!
در همین دیالوگ ها زمان مکان حالات، اتفاقات و حوادث گنجانده شده و نیاز به توضیح نداره
هدایت شده از حسین ابراهیمی
ازاتفاق یکی از راههای میانبر برای فرار کردن از توصیف و کنش و توضیح و این چیزها همین گفتوگو است. چند تا دیالوگ میگذارید و کل داستان را شرح میدهید.
بعضی کارگردانهای ایرانی از این شیوه خیلی استفاده میکنند. 😄. مثلاً طرف حال ندارد یا بودجه ندارد یا... یا... یا... که فلان صحنه را بسازد، خب حالا چی کار کنیم؟ یک دیالوگ میگذاریم و حلش میکنیم.
نمونهای توی ذهنتان هست؟
هدایت شده از حسین ابراهیمی