eitaa logo
جامعه بانوان استراتژیست
1.4هزار دنبال‌کننده
503 عکس
269 ویدیو
12 فایل
کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰انتخاب شما برای ازدواج کدام است؟ ⁉️گزینه یک یا دو؟ ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زنان محمدرضا پهلوی(۲) 🔸ازدواج محمدرضا پهلوی و فوزیه، دختر پادشاه مصر، یک ازدواج سیاسی بود؛ اما عروس مصری رضاشاه، این امید را داشت که بتواند در کنار همسرش، روزگار خوشی را سپری کند. 🔺هنگامی که محمدرضا هنوز ولیعهد بود، فوزیه از گوشه و کنار، خبرهایی درباره زنبارگی‌های او می‌شنید ، هنگامی که اشرف و شمس از همسرانشان جدا شدند و پارتی‌های شبانه با حضور زنان رنگارنگ در دربار رونق گرفت ، فوزیه فهمید که کار بیخ پیدا کرده است. 🔻محمود طلوعی در کتاب «پسر و پدر»، گزارشی را از یک محفل شبانه در قصر شمس پهلوی آورده است که در آن ، فوزیه شوهرش را در حال معاشقه با دختران مختلف دید و دریافت که چرا وی با توجه به زیبایی که دارد بی‌رغبت است. در همین دوره بود که افشای رابطه پهلوی دوم با دختری که نام خانوادگی وی «دیوسالار» بود، فوزیه را به کلی از همسرش ناامید کرد. 🔸 محمدرضا که هنوز به تشریفات اسکورت مبتلا نشده بود، با یک دستگاه اتومبیل به منزل دخترک می‌رفت. حسین فردوست در خاطراتش ، به این رابطه و نقش «ارنست پرون» در افشای آن نزد فوزیه ، اشاره کرده است. «پرون» حتی با کمک یک سرهنگ ارتش، فوزیه را درِ خانه دیوسالار برد و با شلیک گلوله به پنجره خانه، محمدرضا پهلوی را بیرون کشید تا دستش رو شود. ▫️ فوزیه نیز به تلافی خیانت شاه با تقی امامی دوست شد و اختلافات شاه و فوزیه از آن پس شدت گرفت و سرانجام منجر به طلاق گردید. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
❄️ برف حجاب و فرزند‌آوری همه در یک قاب😂 ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زنان محمدرضا پهلوی(۳) ▫️داستان دختر بلوند هالیوود و رابطه اش با شاه ایران؛ 🔸کِلی روابط متعددی با مردانی داشت که از لحاظ سنی خیلی از وی بزرگتر و دارای مقام های مهمی بودند از جمله گری کوپر، کلارک گیبل، بینگ کروبسی و محمدرضا پهلوی، شاه ایران. به قول هیچکاک مردی نبود که او با او رابطه نداشته باشد. 🔸به گزارش آفتاب به نقل از سرویس فرهنگی جام نیوز، در ژوئن سال ۱۹۹۹، مؤسسه فیلم آمریکا در رتبه بندی خود گریس کلی Grace Kelly را در صدر لیست ستاره های زن سینمای آمریکا قرار داد. 🔻 او در سال ۱۹۹۳، اولین هنرپیشه زن امریکایی شد که عکسش روی تمبر پستی چاپ گردید. اما بسیاری نمی دانند که وی شانس "ملکه ایران" شدن را هم داشت . 🔺 گریس کلی در سال ۱۹۲۹ در خانواده ای ثروتمند در فیلادلفیا بدنیا آمد. او پس از گرفتن پذیرش از آکادمی آمریکایی هنرهای دراماتیک در نیویورک، به منتهن رفت و در آنجا مشغول تحصیل گردید و بعنوان مدل مشغول به کار شد. وی سپس به کالیفرنیا نقل مکان کرد و نقش های تلویزیونی موفقی را بازی کرد و خیلی زود پیشنهادهایی از هالیوود دریافت نمود. او همان چیزی بود که آلفرد هیچکاک در جستجوی آن بود می باشد و در فیلمهای این کارگردان به ایفای نقش پرداخت. وی جایزه اُسکار بهترین بازیگر زن را در سال ۱۹۵۵ دریافت نمود. 🔸کِلی روابط متعددی با مردانی داشت که از لحاظ سنی خیلی از وی بزرگتر و دارای مقام های مهمی بودند از جمله گری کوپر، کلارک گیبل، بینگ کروبسی و محمدرضا پهلوی، شاه ایران. 📚داستانی که در ادامه آمده درباره گریس و شاه می باشد که از کتاب "True Grace: The Life and Times of an American Princess" نوشته Wendy Leigh استخراج شده است: ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔸کِلی و شاه ایران در اواخر سال ۱۹۴۹، زمانی که شاه سی ساله ایران برای بازدیدی رسمی به آمریکا آمده بود، در هتل والدورف-آستوریا با هم آشنا شدند. آنها حداقل شش بار همدیگر را بصورت خصوصی ملاقات کردند، که احتمالا" قبل و یا همزمان با ازدواج شاه با ثریا بوده است. 🔸علی رغم اینکه شاه از سال ۱۹۴۱ شاه ایران بود، به هیچ وجه قصد نداشت داشتن رابطه با معشوقه امریکایی جدید خود را پنهان کند. بالعکس او گریس را دعوت کرد تا برای تماشای اُپرایی با شکوه همراه او باشد. 🔺شاه که شیفته و مسحور گریس شده بود، علاقه‌اش را به او بگونه ای که بلد بود . یعنی با اهدا سه قطعه جواهر زیبا و گرانبهای Van Cleef & Arpels شامل: 💎 یک قفس طلا که داخلش یک قطعه الماس و یک پرنده ساخته شده از یاقوت کبود بود، یک جعبه طلا که داخلش یک ست با ۳۲ عدد الماس بود، و یک دستبند طلا از مروارید و الماس، ابراز کرد. 🔻اما گریس احتمالا" تصمیم داشت جواهرآلات را برگرداند، ولی در نهایت دچار تردید شد و آنها را نگهداشت. با این حال او سریعا" پیشنهاد ازدواج شاه را که می توانست وی را به ملکه ایران تبدیل کند، رد کرد. گریس در سال ۱۹۵۶ با شاهزاده راینیر Prince Rainier از کشور کوچک (۲ کیلومتر مربع مساحت!) موناکو (مرکز قمار و تفریح ثروتمندان) ازدواج کرد. اگرچه شاهزاده راینیر به روابط عاشقانه قدیمی همسرش با شاه ایران حسادت می ورزید، اما بر این حسادت غلبه کرد و دعوت شاه ایران از او و همسرش برای شرکت در جشن های ۲۵۰۰ ساله خاندان پهلوی که در سال ۱۹۷۱ میلادی برگزار شد را پذیرفت. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زن ، آرامش ، اقتدار خانه‌‌ای که به ما از طرف محل کار داده بودند ، اقساط آن را ماهیانه از حقوق محسن کم می‌کردند. بعضی از ماه‌ها حقوقش صفر می‌شد و دیگر هیچ پولی نداشتیم. مجبور بود اضافه کار زیاد بماند تا بلکه بتواند برخی از مشکلات مالی‌مان را حل کند. گاهی هم با ژیان سفید رنگی که داشت، شب‌ها مسافرکشی می‌کرد تا درآمد بیشتری داشته باشیم. اکثر شب‌ها حدود ساعت دوازده به خانه می‌آمد و من از همان در ورودی می‌دیدم که از زور خستگی، پلک‌هایش مدام روی‌ هم می‌افتد و سفیدی چشم‌هایش به خون نشسته. سعی می‌کردم در کنار او، من هم با قلاب‌بافی و گل‌دوزی کمک‌خرج خانه بشوم. وقتی می‌دید در کنار خانه‌داری، مشغول کارهای دیگر هستم، می‌گفت: «خانوم! من شرمنده‌ی محبت تو هستم.» با لبخند نگاهش می‌کردم: «شرمندگی نداره. من و تو باید با هم زندگی رو بسازیم.» -آخه تو علاوه‌ بر زحمت بچه‌ها و خونه، اضافه بر سازمان کار می‌کنی. - تو هم ساعت دوازده برمی‌گردی. -من مرد خونه‌ام. - منم زن خونه‌ام و باید کمک‌کار تو باشم. می‌دانست در این بحث راه به‌جایی نمی‌برد و من از کمک کردن به او کوتاه نمی‌آیم. همیشه دست‌هایش را به نشانه‌ی تسلیم بالا می‌آورد و از عمق قلبش لبخند می‌زد. با تمام این اوصاف و مضیقه‌های مالی، خدا شاهد است که یک‌ بار هم نشد خسته شوم و بگویم دیگر بس است و از او بخواهم این رشته‌ی درسی و کارکردن را رها کند تا ما هم مثل باقی مردم راحت زندگی کنیم. می‌دانستم محسن با اعتقاد در این راه قدم گذاشته و با عشق و علاقه کار می‌کند و من با تمام وجودم باید مشوق و محرکش باشم. علاقه محسن به درس، تحصیل و پروژه‌های تحقیقاتی کم‌نظیر بود، حداقل من مثل او ندیده بودم. از همه لذات و تعلقات دنیوی‌اش می‌گذشت تا درس و بحث را سر و سامان بدهد. هر بار که می‌دیدم مشکل مالی مانع ادامه مسیرش شد، با او حرف می‌زدم و با کمک هم مشکل را حل می‌کردیم. یک‌بار که دیگر توان خرید کتاب‌های درسی‌اش را هم نداشت، گفتم: «محسن جان! نگران خرید کتابات نباش. من طلاهام رو می‌فروشم، تو هم برو کتابایی که لازم داری رو بخر.» نگاهی از سر ناراحتی کرد: «خانوم جان! اینکه نمی‌شه تو مدام انگشتر ازدواج و طلاهات رو برای من بفروشی که من راحت‌تر درس بخونم. » سعی کردم قانعش کنم: «اتفاقاً من بهترین کار رو انجام می‌دم. اینم خودش نوعی جهاده.» بغض صدایش را لرزاند. -این محبتای تو رو هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم… 📚 کتاب_شنبه_آرام ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زنان محمدرضا پهلوی(۴) 🔸داستان شاه و گیلدا ، حکایت دختری دبیرستانی است که به خاطر قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی پدر طعمه محمدرضا پهلوی می‌شود و یکی از پر حادثه‌ترین داستان‌های هزار و یک شب دربار پهلوی را رقم می‌زند. شاه گیلدا را به خاطر رنگ موهایش که طلایی رنگ بود ، طلا صدامی‌زد و این دختر با نام طلا هم در تاریخ ایران شناخته می‌شود. 🔺 گیلدا دختر سرلشکر آزاد ، یکی از افسران عالی‌ رتبه نیروی هوایی بود ، که محمدرضا شاه را در بازدید از مراکز نظامی اصفهان همراهی می‌کرد. سرلشکر آزاد که از نیروی هوایی بوده دختر زیبای خود را به همراه خود آورده ، و در هواپیما کنار محمدرضا شاه نشاند و دختر طبق تعلیماتی که از پدرش یاد گرفته بود محمدرضا را خام خودش می‌کند. 🔻فریده دیبا(مادر فرح دیبا) ، در خاطراتش می‌گوید : بعدها از طریق پری اباصلتی که در مسافرت محمدرضا به اصفهان به عنوان خبرنگار روزنامه اطلاعات همراه او بوده ؛ شنیدم که این دختر خردسال به اتفاق پدرش سرلشکر آزاد در هواپیمای حامل شاه بوده و محمدرضا در داخل هواپیما به این دختر دست درازی کرده است. 🔸هدف سرلشکر آزاد این بود که از این طریق جانشین طوفانیان شود ، طوفانیان خیلی به محمدرضا نزدیک بود و خریدهای نظامی او را انجام می‌داد و با محمدرضا حساب و کتاب داشت و روی هم رفته مرد مورد علاقه شاه و امین او محسوب می‌شد . 🔺 تاج‌الملوک در خاطرات خود می‌گوید : " این دختر از حقه‌بازهای روزگار بود طوری محمدرضا را خام خود کرده بود که محمدرضا نمی‌توانست در برابر خواهش او نه بگوید . سرلشکر آزاد هم از اول آمده بود به پست و مقامی برسد ، و به نحوی جای طوفانیان را بگیرد ، یک مرتبه دید که موقعیت بهتری برایش پیدا شده و می‌تواند دخترش را جانشین فرح کند این ماجرا مربوط به سال ۱۳۵۱ می‌باشد . " 🔻شاه بی مهابا گیلدا را به کاخ آورده و رسما در مهمانی‌های دربار شرکت می‌داد. فرح که از گستاخی شاه به تنگ آمده بود، دعوا و درگیری را آغاز کرد . 🔸 ملکه مادر علت حساسیت بیش از حد فرح را این می‌داند که این دختر فوق‌العاده قشنگ بود به خصوص اینکه محمدرضا به زیبایی ذاتی این دختر اکتفا نکرد و «او را نزد پروفسور تسه فرانسوی ، دکتر خانوادگی دربار در امور زیبایی فرستاد و با چند عمل جراحی خیلی دیدنی شده بود .» 📚منبع : ۱. دخترم فرح _فریده دیبا ۲. ملکه پهلوی _ تاج‌الملوک ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔸ملکه مادر در مصاحبه خود در خصوص ازدواج شاه و گیلدا می‌گوید : " حالا ازدواج بود یا نه ، من درست نمی‌دانم ، البته ازدواج به این معنی نبود که محمدرضا او را با تشریفات به عقد رسمی خود در آورده باشد ... " . 🔺 اشاره شد که محمدرضا گیلدا را برای عمل جراحی زیبایی بینی به فرانسه نزد پروفسور تسه فرستاده بود. پروفسور تسه که آدم ساده‌ای بود از گیلدا می‌پرسد چه نسبتی با شاه ایران دارید ، و گیلدا هم با بی انصافی یا از روی شیطنت می‌گوید من زن جدید اعلی‌حضرت شاهنشاه هستم . 🔻پروفسور تسه که می‌دانست در کشورهای شرقی و مسلمانان می‌توانند چهار زن داشته باشند ، به خیالش که فرح موضوع ازدواج را می‌داند به همین خاطر در ملاقاتی که با فرح روبه‌رو می‌شود ماجرای طلا ( گیلدا ) و عمل بینی او را برای فرح شرح می‌دهد ،‌ آتش این فتنه از این جا شروع شد . سرانجام فرح بی‌تاب شده و در سعدآباد که چشمش به گیلدا افتاد جلو رفت و کشیده‌ی محکمی به گوش وی زد . 🔺 فرح پس از اطلاع از ماجرا و فهمیدن جریان شاه و گیلدا ، جلوی محمدرضا ایستاد و گفت باید مرا طلاق بدهی ! ملکه مادر می‌گوید من با محمدرضا صحبت کردم ، محمدرضا گفت چه عیبی دارد او را طلاق می‌دهم ، طلاق در نزد مردم ایران امری مورد قبول ، و خیلی مردها زنشان را طلاق می‌دهند . گفتم : پسر عزیزم ، خیلی مردها که زنشان را طلاق می‌دهند ، شاه مملکت نیستند ، تو سه بار ازدواج کرده‌ای ، از نظر مردم خوب نیست که در این سن ازدواج کنی ، از همه مهمتر فرح مادر ولیعهد است ، مادر شاه آینده مملکت است ، تو اگر او را طلاق بدهی ارتباطش را با ولیعهد و سایر بچه‌ها نمی‌توانی قطع کنی . محمدرضا گفت : پس مادر تو می‌گویی چه کار کنم ؟ گفتم : از قدیم و ندیم گفته‌اند به هر چمن که می‌رسی گلی بچین و برو ! مگر برای تو قحطی زن و دختر است ، این همه زنان زیبا به خودت دیده‌ای ، چه طور در برابر این دختر موطلایی خودت را باخته‌ای ؟! 🔻به هر حال ملکه طلاق را صلاح نمی‌دانست و با پادرمیانی وی شاه و فرح توافق کردند که به خاطر مصالح مملکت از هم طلاق نگیرند ، ولی من بعد با هم کاری نداشته باشند و فقط دوست باشند ، و سپس محمدرضا با این تصمیم آزادی خودش را بدست آورد و فرح هم کار خودش را می‌کرد . 🔸 سرانجام شاه پس از مدتی کام‌جویی از گیلدا خسته و دل‌زده شد ، و تصمیم گرفت وی را به تیمسار خاتم ، فرمانده نیروی هوایی ، واگذار نماید . گیلدا زمانی معشوقه خاتم ( خاتمی ) بود و با وی به این سو و آن سو می‌رفتند. او در خانه‌ای که در نزدیک دزاشیب تهران سکونت داشت. ▫️یک روز همسایگان صدای سقوط شیئی را شنیدند ، وقتی مردم به نزدیک منزل وی رسیدند با جسد بی‌جان وی مواجه شدند و مطبوعات اعلام کردند که گیلدا خودکشی کرده است. 📚خاطرات طلا "معشوقه محمدرضا پهلوی" _ گلیدا ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰 شهات 4895 دانش‌آموز از آغاز جنگ در غزه 🔹وزارت آموزش و پرورش فلسطین اعلام کرد از آغاز جنگ در غزه در هفتم اکتبر گذشته، 4895 دانش‌آموز فلسطینی در حملات ارتش رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. 🔹این وزارتخانه همچنین تاکید کرد که تاکنون 400 مدرسه هم بمباران و تخریب شده است. ⁉️چطور دم از شورای امنیت و صلح می زنند؟!! ‼️چطور می گویند؛ کلمه را از کتابها حذف کنید تا بچه ها نترسند ؟ بچه ها از بمباران ، از خراب شدن آوار روی سرشان ، از درد و کشت و کشتار ، از دیدن جنازه خانوادشان ، از صحنه ها وحشتناک قطع شدن دست و پا و پاره پاره شدن اعضای بدن خواهران و برادرانشان ، نمی‌ترسند!!! ❌ لعنت برشما و محتوای فریبنده رسانه هایتان ، نفرین و مرگ برشما که از انسانیت بویی نبرده‌اید ، بلکه از حیوانات هم پست ترید و ادعای حقوق بشر دارید ، 🔚شما که عمرتان تمام است ولی در تاریخ ، از ددمنشی شما خواهند نوشت ... ✍حمیده شفیعی‌زاده ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰یزد ، عقاب کوه ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰هنيالكم يا عبادالشمس 🔹در روزهای اخیر یکی از بیانات مقام معظم رهبری در توصیه به کشورهای اسلامی قطع شریان‌های حیاتی رژیم غاصب صهیونیستی بود ، وهنیا لکم ای اهل یمن که به ندای امام مسلمین آفتابگردان‌وار پاسخ داده و در جهت بسط ید امام مسلمین یکه تاز بودید . 🛳با نا امن کردن دریای سرخ وتنگه باب المندب برای کشتی های تجاری ایادی کفر 🇺🇸🇬🇧به ندای رسای خورشید ولایت لبیک گفتید : 🕋فاقم وجهك لدين حنيفا 🔺والبته صد افسوس برای سایر دول اسلامی که ندای حق را نشنیده ویا کتمان حق کردندوهمانا وعده الهی برای کتمان کنندگان حق بسیار سنگین است . 🌥نه تنها موجبات بسط ید ولی را فراهم نکردند بلکه قبض ید ولی رارقم زدند و همچون ابری سیاه بروی خورشید حق و حقیقت بودند. ✍ فاطمه جعفرى ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ اگه رأی ندیم چی میشه؟ مشارکت در انتخابات چه ربطی به امنیت ملی ایران داره❓ ✅ چارت سیاست خارجی آمریکا درباره رفتار با کشورهایی که پشتوانه مردمی ندارند را ببینید! 🎥فرشته‌سادات رحیمی @Rahimi_f_s ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰به بهانه زمانی که متوجه شدم فیلم ، درباره ، در جشنواره فجر امسال اکران میشه، مشتاق و منتظر دیدنش بودم. ✂️تلاش گروه سازنده قابل تقدیر هست، اما اثر جای نقد زیادی داره❗️ البته برای گروه نوجوان می‌تونه تماشایی باشه. 🔹با این وجود یک نکته سبب شد که کل فیلم برام باارزش بشه و آن هم انتقال حس ضرورت مردان بود؛ که اگر نباشن مردان باغیرت نه‌خانواده‌ای می‌مانه و نه کشوری. 🌀امروزه ویژگی گم‌شده‌ی مردانگی هاست. 🔱پسربچه‌‌هایی که از کودکی حس غیرت‌ورزی‌ آن‌ها تحت تأثیر رسانه تحقیر میشه؛ و برخورد نامناسب مادر و خواهر و غیرت آب‌رفته‌ی پدر، تیر خلاص را به حس غیرت او می‌زنه. نهایتاً با سختی یک آتش فطری در وجودش خاموش میشه. 🔹بین مادرها کسی را پیدا نمی‌کنی که تحمل درد مختصر جسمی کودکش را داشته‌ باشه؛ اما درد زخم‌هایی که بر فطرت و روح انسان وارد میشه خیلی سخت‌تر و غیرقابل تحمل‌تر هست. 🔹کدوم مادری هست که با دیدن کودکان مجروح غزه اشک نریخته، اما برای نفس و روح زخمی کودک خودش شیون نمی‌کنه. بله❗️ چشم‌ها را باید شست... ✅این روزها هر زمان قربون صدقه پسرم میرم و نوازشش می‌کنم مدام به خودم تذکر میدم تا مبادا با رفتار و مثلاً تربیت کردنم زخمی به نفس و روح لطیف و نحیفش وارد نکنم؛ که تا ابد درگیر رنج و عذاب نباشه. 📌پیشنهادم می‌کنم که را برای پسران نوجوانتون تهیه کنید و با هم مطالعه‌اش کنید. ♾ادامه دارد... @madarmorabbi
🔰پری غفاری خاطرات خود که در مورد روابط عاشقانه وی ، در سن ۱۶_۱۷ سالگی با محمد رضا پهلوی است را پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کتابی به نام تا سیاهی در دام شاه منتشر کرد. این کتاب تنها یک بار در سال ۱۳۷۶ منتشر شد. به اعتقاد برخی منتقدان این کتاب در صورت تجدید چاپ می‌توانست پرفروش ترین کتاب تاریخ ایران باشد! ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زنان محمدرضا پهلوی(۵) 🔸پری در خصوص اولین دیدار با شاه گفت : “… احساس کردم که بروی ابرها گام بر می‌دارم، از اینکه در کنار شاه قدم می‌زنم خود را خوشبخت احساس کردم و غافل از اینکه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یک سفاک شده‌ام”. شاه و پری با هم قرار بعدی را گذاشتند؛ فردای روز ملاقات ، شاه ساعت یازده صبح زنگ زد و گفت : “… من تمام شب به یاد تو بودم ، می‌خواهم امشب در کاخ میهمان من باشید، تا بیشتر با هم آشنا شویم”. 🔺ساعت هفت صبح بود که امیرصادقی(راننده شاه) آمد و ماشین وی را به سوی کاخ برد. پری به همراه امیرصادقی به کاخ رسیدند . امیرصادقی رفت و وی را تنها گذاشت، دستی از پشت به شانه‌ی پری خورد، برگشت، شخص شاه بود . 🔻 وقتی صبح که از خواب بیدار شد، دوران کودکی و دوشیزه‌گی را از دست داده بود ، احساس پلیدی به وی دست داد ، هنوز با اعلیحضرت عقد زناشویی نبسته بود. شاه از پری می‌خواهد این ماجرا را به کسی ـ حتی پدر و مادرش ـ نگوید تا زمانی با یک تشریفات رسمی مراسم عقد اجرا شود. 🔺اکنون از ماجرای شبی که در کنار شاه بود یک ماه می‌گذرد ، وی در این یک ماه دیگر هیچ شبی را در کاخ نخوابیده بود. شاه دستور داده بود در خیابان کاخ، خانه‌ای برای وی خریداری شود تا نزدیک شاه باشد و هر ماه پنج هزار تومان نیز به مادر پری قرار بود پرداخت نماید تا هزینه زندگی وی تأمین شود. 🔻شاه پری را از پرخوری و نوشیدنی زیاد بر حذر می‌داشت تا همیشه زیبا و خوش اندام بماند !! وی هفته‌ای سه روز در کنار شاه بود؛ روز‌های شنبه، دوشنبه، چهارشنبه ، به سفارش شاه ، خیاط و آرایشگر او را هم چون عروسکی در می‌آوردند تا ساعتی از لحظات شخصی شخص اول مملکت را سرگرم خود کند. ساعت حدود یازده که میشد شب سرگرمی صاحب عروسک تمام شده است و عروسک بایستی به گنجه‌اش باز گردد.” 🔸پری می‌گوید: “من همچون .....که پس از انجام وظیفه‌اش، دستمزد می‌گیرد، هدیه‌های او را در کیفم می‌گذاردم … حداقل فایده این طلاجات دلخوشی مادرم بود”. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔺وقتی که پروین حامله شد و این راز را با شاه در میان ‌گذاشت و از او خواست تا عقدش کند. پروین ، شاه را چنان که در کتاب نوشته تهدید می‌کند که اگر عقدش نکند آبرویش را خواهد بود. این تهدید باعث درگیری میان پروین غفاری و شاه شد و شاه بعد از تهدیدش با ته تپانچه به سر او می‌زند. این دعوا که چندین روز طول کشید در نهایت با اهدای خانه کاخ و قول برای عقد کردن پروین و تضمین دادن برای سقط جنین به پایان می‌رسد. شاه با این بهانه‌ که هنوز فوزیه را طلاق نداده پس فعلاً نمی‌تواند او را عقد رسمی کند پروین را صیغه می‌کند. پروین در مجلسی که هیچ‌ کدام از اعضای خانواده‌اش حضور نداشتند صیغه شاه می‌شود. این مجلس نخستین دیدار او با اعضای خانواده سلطنتی به جز مادر شاه است. 🔻در نهایت بعد از این شب شاه و پروین چند روزی به بابلسر می‌روند و بعد از این سفر است که او در مطب دکتر پزشکیان در خیابان سیروس توسط پروفسور عدل جنینش را سقط می‌کند. این کورتاژ باعث مشکلاتی برای پروین شد و در نهایت چندین هفته او را به بستر بیماری انداخت. 🔸در مهرماه ۱۳۲۹ فردوست به خانه پروین غفاری می‌رود و با مقداری پول نقد و سند خانه کاخ از او می‌خواهد که دیگر به شاه فکر نکند. بیست و سوم بهمن ۱۳۲۹ ثریا به طور رسمی همسر شاه می‌شود. فردوست دو کارت شرکت در عروسی را به مادر پروین غفاری می‌دهد. او با آرایشی غلیظ به این مجلس می‌رود و برای دستبوسی شاه و همسرش خودش را نشان می‌دهد. اما آن‌طور که نوشته هیچ حرفی میان او و شاه رد و بدل نمی‌شود: «وقتی که به مقابل او و ثریا رسیدم بدون اینکه اعتنایی به او داشته باشم دست ثریا را بوسیدم. عروس با نگاه خسته‌اش به صورتم لبخندی زد. قصد کردم متلکی به داماد بگویم؛ زبانم نچرخید، به ناچار دور شدم و این آخرین دیدار من با شاه بود.» ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️خانم‌هایی که برای مرد شدن میجنگیدن و از مردها متنفر بودن ، الان ؟!؟! ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies‌
🔰راهپیمایی زنان برای دفاع از خودشان یا در جهت تحقق منافع (خواسته‌های) مردان! 🔹گر چه بسیاری از جنبش‌ها که ماهیت فمنیستی دارند در ظاهر امر در جهت دفاع از حقوق بانوان و جلوگیری از ظلم به زنان آغاز می‌گردد؛ اما به گفته بسیاری از متخصصین این حوزه و به اعتراف گروه کثیری از مردان آنچه در انتهای آن محقق می‌گردد منافع مردان و گسترده شدن دامنه‌ی امیال آقایان از حیث روابط جنسی است. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
مینو صمیمی دختر صادق صمیمی(رئیس اسبق موزه ایران‌باستان) که از سال۱۳۴۶ تا سال۱۳۵۲ منشی سفارت ایران در سوئیس بود و بعدها منشی مخصوص فرح پهلوی در امور بین‌المللی شد، روایتی از حضور شاه و فرح در اقامتگاه زمستانی آنها در «سن‌موریتس» سوئیس دارد که در کتاب «پشت پرده تخت طاووس» هم آمده و به‌عنوان یک سند تاریخی از حجم گسترده فساد در خاندان پهلوی مطرح است. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زنان محمدرضا پهلوی(۷) 🔸به‌طور معمول نخستین محل توقف شاه و ملکه در سوئیس، شهر زوریخ بود؛ از این‌رو همه‌ساله قبل از آغاز سفر شاه ۲طبقه کامل از گراندهتل «دولدر» برای مدت ۲ماه اجاره می‌شد تا مورد استفاده شاه و همراهانش در زوریخ قرار گیرد. 🔸عزیمتم به سن‌موریتس برای ملاقات با ملکه فرح ، با یکی از اتومبیل‌های رولزرویس ویژه شاه صورت گرفت که از چنین اتومبیل‌های گرانقیمتی شاه چند دستگاه دیگر هم در سوئیس داشت. مسئولیت نگهداری همه آنها را سفارت ایران عهده‌دار بود. نکته قابل توجه در رولزرویسی که مرا به سن‌موریتس برد این بود که تمام وسایل فلزی روی داشبورد و دستگیره‌هایش از طلای ناب بود. موقعی که سوار اتومبیل رولزرویس ویژه شاه شدم و فکر کردم در جایی نشسته‌ام که شاه و ملکه کنار هم می‌نشینند، بلافاصله ماجرایی را به یاد آوردم که قبلا سفیر برایم نقل کرده بود: 🔺زمانی که شاه و ملکه برای نخستین‌بار پس از خرید و آماده‌سازی ویلای «سوورتا» از آن دیدار می‌کردند، شاه در بدو ورود به اتاق خواب بسیار شیک و مجلل آن، با لحنی نیمه‌شوخی خطاب به سفیر گفت: «مگر فکر می‌کنی من با شهبانو در یک اتاق می‌خوابم؟»... درحالی‌که ملکه از این گفته ناخوشایند شاه آشکارا ناراحت شده بود، ژنرال ایادی و اسدالله علم بلافاصله به نشانه تأیید سخن شاه تعظیم کردند و بعد هم سفیر را مورد سرزنش قرار دادند. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔸سفیر که معلوم نبود ، پس از حدود ۱۰سال ریاست تشریفات دربار، چگونه آن اشتباه فاحش را مرتکب شده، متعاقب نقل این ماجرا به من گفت: «روال معمول در قصر سلطنتی این بود که شاهنشاه شب‌ها جدا از شهبانو در آپارتمان ویژه می‌خوابیدند» و من چون می‌دانستم پزشک مخصوص شاه هرگز نباید او را تنها بگذارد، وقتی از سفیر پرسیدم: «پس پزشک مخصوص شب‌ها کجا می‌خوابید؟» جواب داد: «جنب اتاق خواب شاهنشاه.» البته بعدا بلافاصله در ویلای «سوورتا» ـ تحت نظارت پزشک مخصوص و وزیر دربار ـ اصلاحات لازم انجام گرفت و ۲اتاق خواب مجزا برای شاه و ملکه ایجاد شد. 🔺ولی این مسئله اصلا برای من قابل‌هضم نبود و در آن روزها به‌دلیل تجسم دیگری که از ملکه فرح داشتم ـ و گمان می‌کردم او زنی فهمیده و از همه‌چیز آگاه است ـ نمی‌توانستم بفهمم که چطور امکان دارد زنی جذاب و تحصیلکرده و متجدد مثل «شهبانو» راضی شود شب‌ها از شوهرش دور باشد و هیچ نداند که در اتاق خواب خصوصی شاه چه می‌گذرد. 🔻با آنکه قبلا برف سنگینی باریده بود ولی به‌دلیل هوای بسیار مناسب و جاده تمیز، خیلی زودتر از آنچه تصور می‌رفت به سن‌موریتس رسیدم. جلوی هتل «سوورتا» از رولزرویس پیاده شدم و به راننده گفتم: در مقابل ویلای مخصوص شاه منتظرم بماند. 🔺از راهنمای مراجعین هتل، سراغ سفیر ایران را گرفتم و او مرا به سمت بار هتل راهنمایی کرد. در ورودی بار را که بسته بود بااحتیاط گشودم و وارد شدم. ابتدا چند لحظه‌ای ایستادم و درحالی‌که پرونده را در بغل می‌فشردم به اطراف نظری انداختم. در گوشه بار کوچک‌ هتل چشمم به سفیر افتاد که به اتفاق ۳مرد دیگر و یک زن موطلایی بسیار زیبا در اطراف میزی نشسته بودند. مردها را فورا شناختم: یکی دکتر ایادی پزشک مخصوص شاه بود؛ دومی اردشیر زاهدی وزیر امور خارجه و سومی اسدالله علم وزیر دربار. اردشیر زاهدی دستش را روی شانه زن موطلایی گذاشته بود و درحالی‌که جوک می‌گفت، او را می‌خنداند. معلوم بود سعی دارد با بهره‌گیری از شیوه دلربایی شرقی‌ها زن را به‌ سوی خود جلب کند. سفیر صحبت‌های زن موطلایی را از زبان فرانسه به فارسی ترجمه می‌کرد و اردشیر زاهدی جوابش را به انگلیسی می‌داد. دکتر ایادی و علم نیز با لذت فراوان حرف‌هایشان را می‌شنیدند و گهگاه قهقهه سرمی‌دادند. 🔻اول از همه زن موطلایی متوجه حضورم در آنجا شد و بلافاصله لبخندی تحویل داد. با مشاهده چشمان قهوه‌ای و بادامی او احساس کردم قیافه‌اش به‌نظر آشنا می‌آید و قبلا او را در جایی دیده‌ام. به مغزم که فشار آوردم تازه فهمیدم «بریژیت باردو» ستاره معروف فیلم‌های فرانسوی است. بعد از مدتی که سرانجام چشم سفیر به من افتاد، مثل فنر از جا پرید و با آغوش باز به استقبالم آمد. آن گاه به‌سرعت مرا با خود از اتاق بار بیرون آورد و در گوشه‌ای از سالن ورودی هتل کنارم نشست و گفت: چون زمان ملاقات با ملکه ساعت۴ تعیین شده و هنوز وقت کافی وجود دارد، بهتر است فعلا کمی با هم صحبت کنیم. سفیر ابتدا سفارش چای داد و بعد به مطالعه اوراق پرونده‌ای که با خود آورده بودم مشغول شد. وقتی داشت چای می‌نوشید، از او درباره هویت زن موطلایی پرسیدم ولی گویی که سؤالم را نشنیده است، مسائلی راجع به اوراق پرونده پیش‌کشید و ترجیح داد صحبتی از زن موطلایی به میان نیاورد... !!! 🔸چند روز بعد دکترلقمان‌ادهم مرا با خود به هتل «شوایتسرهوف» برن برد تا با سفیر ایران در اتریش(که بنا داشت چند روزی در برن به‌سر ببرد) ملاقات کند. در همان‌جا بود که حدسم راجع به هویت زن موطلایی در هتل «سوورتا» تأیید شد؛ زیرا سرانجام دکترلقمان ادهم اعتراف کرد که آن زن کسی جز «بریژیت باردو» نبود و قصد داشت با شاه به‌طور خصوصی ملاقات کند ولی البته این مسئله هرگز برایم حل نشد که چطور قضیه دیدار خصوصی شاه و بریژیت باردو از چشم روزنامه‌نگاران کنجکاو و شایعه‌ساز سوئیسی دور ماند و هیچ مطلبی درباره‌اش انتشار نیافت.حدسم این بود که اطرافیان شاه(زاهدی، علم، ایادی و لقمان‌ادهم) با پدید آوردن صحنه خنده و شوخی ۴نفره با بریژیت باردو در بار هتل، توانسته‌اند اصل ماجرا را با این ترفند از دید روزنامه‌نگاران مخفی نگه دارند. ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
🔰زنان محمدرضا پهلوی(♾) فساد و بی‌بندبارى اخلاقى از ویژگی‌هاى خاندان پهلوى بوده و بدین جهت دربار پهلوى سوژه مطبوعات جهان محسوب می‌شد. فساد اخلاقى شاه و اطرافیانش از جمله سوژه‌‏هاى ثابت مطبوعات به حساب مى‏‌آمد، چیزى که خودشان نیز به آن معترف بودند. محمدرضا پهلوى در ادامه همین بى‏‌بندبارى‏‌ها و در مورد یکى از همین به اصطلاح دوستان خارجى‏‌اش، از اسداله علم درباره آمدن آن‌ها سؤال مى‏‌کند: 🔺«.. در کیش بین فرودگاه و کاخ، من در رکاب مبارکشان سوار بودم. سؤال فرمودند، مهمان‌ها رسیدند؟ عرض کردم! اولى رسید، ولى دومى در راه است. همان هواپیما که اولى را آورد، برگشته دومى را بیاورد. فرمودند، این خلبان‌ها که این‌ها را مى‏‌آورند، فکر نمى‏‌کنند براى کیست و براى چیست؟ عرض کردم: البته که فکر مى‏‌کنند. چطور ممکن است امیدوار بود فکر نکنند؟ تنها امیدى که مى‏‌توان داشت این است که فکر بکنند لااقل دومى متعلق به غلام است. شاهنشاه خیلى خیلى خندیدند. عرض کردم می‌توان از مردم انتظار داشت که نبینند و نشوند، ولى نمى‏توان انتظار داشت که فکر نکنند و نفهمند. (خاطرات علم ) 🔻در جاى دیگر مى‌‏نویسد: ادامه صحبت را به مسایل خودمانى کشیدم و از دختر‌ها صحبت کردم. فرمودند، چیز عجیبى است که این مسئله دختربازى ما هر ساله در تنزل است و هر سال از سال قبل دخترهاى بدترى داریم. 🔸 عرض کردم: من در این مسئله تردید دارم. ولى یک مطلب مسلم است و آن این که شاهنشاه هر ساله پیرتر و بالنتیجه مشکل‏ پسندتر می‌شوید. بعد پشیمان از جسارت شدم. ولى شاهنشاه خیلى با شوخى و خنده تلقى فرمودند: و فرمودند، ممکن است، راست مى‏گویى. عرض کردم، به علاوه تعداد هم زیاد شده و ممکن است به قول فرانسوى‌ها دچار... شده باشیم. فرمودند، خوب، چه باید کرد؟ من اگر همین یک تفریح را نداشته باشم که سکته مى‏کنم. عرض کردم کاملاً حق با اعلیحضرت همایونى است و تمام رؤسا و مردان بزرگ ناچارند یک سرگرمى - distraction کامل داشته باشند که به نظر من فقط از راه زن میسر است... . 🔺سند دربار سند زیر که از جمله اسناد محرمانه ساواک محسوب می‌شود گزارشی از فساد اخلاقی شاه در سفر‌های اروپایی وی می‌باشد. این سند، نامه محرمانه‌ای است که مدیرکل اطلاعات و مطبوعات دربار به رئیس دفتر مخصوص شاه نوشته است. با هم می‌خوانیم: 🔻جناب آقاى معینیان ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهى موضوع: مندرجات هفته‏ نامه جنجالى ICI PARIS مورخ ۲۱ نوامبر ۱۹۷۵ تاریخ ۱۷/۹/۵۳ شماره: ۶۲ ـ. ۶ ـ. ۱۰۰/م هفته‏ نامه جنجالى JCI PARIS یک صفحه خود را به جریان دوستى شاهنشاه با یک دختر انگلیسى به نام ژاکلین اختصاص داده است. 🔸در این مقاله زیر عنوان «راز سفرهایى که شاهنشاه براى کار به لندن می‌نمایند» مطالبى نوشته شده که به‏ طور خلاصه بشرح زیر می‌باشد: 🔸 اگر شاهنشاه این اواخر تعداد «سفرهاى خصوصى» خود را به اروپا افزایش داده ‏اند تنها به این خاطر نیست که صاحبان صنایع و مردان دنیاى سیاست را ملاقات نمایند. این سفر‌ها سرپوشى براى یک ماجراى عاشقانه با دختر یکى از اقوام چرچیل محسوب مى‌‏شود ، چون والدین ژاکلین زیبا در محافل اشرافى بریتانیا بسیار سرشناس و مورد احترام مى‏‌باشند، استقبال چندانى از این عشق عجیب به عمل نیاورده‌‏اند. شاهنشاه ایران براى اولین بار ژاکلین را در برابر استخر «پاله هتل» سن موریتس ملاقات کردند. در اولین ملاقات ژاکلین مایوى دو تکه به تن داشت. ـ. رسوایى هنگامى به بار آمد که شاهنشاه ژاکلین را به تهران فرا خواندند. ـ. ژاکلین دخترى است انگلیسى با موهاى بور که ۲۹ سال دارد. ـ. شهبانو فرح که از این ماجراى جدید شاهنشاه برآشفته و ناراحت بودند اکیدا خواسته‏‌اند که ژاکلین دیگر هرگز قدم به دربار نگذارد. 🔸 شاهنشاه براى علیاحضرت قسم یاد کردند که این ماجرا تنها یک اتفاق زودگذر بوده است. مراتب بدینوسیله به استحضار آن مقام محترم میرسد. کامبیز یزدان‏‌پناه مدیرکل اطلاعات و مطبوعات دربار شاهنشاهى 📚زنان دربار به روایت اسناد ساواک ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies
💢حکایت عیاشی‌های شاه در مطبوعات اروپایی 🔸مطالب متعددی که اغلب در مطبوعات اروپایی راجع به عیاشی‌های شاه منتشر می‌شد، خود مؤیدی بود بر زن‌بارگی شاه و نیز حداقل برای خیلی‌ها دلیل این مسئله که چرا شاه پیوسته اصرار داشت در اتاق خوابی جدا از همسرش به‌سر برد را مشخص می‌کرد. درباره روابط پنهانی شاه با زن‌های مختلف شایعات فراوانی بر سر زبان‌ها بود؛ ازجمله می‌شنیدیم که شاه هر سال ضمن سفر به سوئیس، در شهر«گشتاد»(یکی دیگر از نقاط تفریحات زمستانی ثروتمندان) با همسر سابق خود «ثریا» ملاقات می‌کند تا نشان دهد که کماکان به او عشق می‌ورزد. روزنامه‌ها با تیتر درشت می‌نوشتند: شاه عاشق «آن مارگرت» ستاره معروف سینمای سوئد و آمریکا شده است و یا عکسی از ملکه فرح با قیافه‌ای عبوس به چاپ می‌رساندند که زیرش نوشته بود: «دیگر از لبخندهای شهبانو اثری نیست» تا نمایان شود که همسر شاه به‌خاطر هوسرانی‌های شوهرش چقدر تلخ‌کام است . 🔸بعدها سيا در يكي از گزارش هايش درباره شاه متذكر شد كه «سليقه او جنبه جهانی دارد و همه نژادها را دوست دارد.» شايد گزارش سازمان سيا زياده روی باشد چراکه هيچ گزارشی از اين كه شاه به دختران چينی يا آفريقايی علاقه داشته باشد نرسيده است و به گفته ملكه مادر «محمدرضا در برابر دختران موطلايی تسليم محض بود. يك بار كه در جوانی با هواپيمای آلمانی مسافرت مي كرد عاشق ميهمانداران موطلايی هواپيمایی لوفت هانزا شده بود... همين مسئله مدتها موجب بدبختی محمدرضا شده بود و پولهای زيادی را صرف ميهمانداران لوفت هانزا مي كرد و يك قسمت از دربار مسئول دعوت و پذيرایی از ميهمانداران بود.» 🔸سه روز شاه و دربار بدون توجه به موقعيت ملت و مملكت جلافت را به حدی رسانده بودند كه با مؤسسات فساد جنسی اروپا رابطه برقرار كردند. يكی از اين مؤسسات، مؤسسه مادام كلود، «يكي از موفق ترين و معتبرترين شبكه های دختران تلفنی پاريس» بود. اين مؤسسه بود كه دختری به نام «آنژ» را به شاه معرفی كرد. او با هواپيما به ايران آمد و مورد استقبال يكي از آداب حضور نزد شاه را به وي آموختند، «وقتی شاه آنژ را ديد، به قدری از او خوشش آمد كه او را در تهران نگه داشتند». 🔸اما او از زندگي در تهران خوشش نيامد، بعد از شش ماه هنگامی كه قصد بازگشت را نمود به او اخطار كردند كه «تو نمی توانی از اينجا بروی، اعليحضرت از تو خوشش می آيد». ولی سرانجام او موفق شد ايران را ترك گويد. مراوده شاه و دربار با اين مؤسسه ادامه داشت، اين مؤسسه «برای شاه و مقامات دربار صدها دختر به تهران می آورد، همه اينها عادی می نمود و بخشی از سبك زندگی پهلوی ها به شمار می رفت». ✅کانال رسمی جامعه بانوان استراتژیست 🌐 @strategistladies