💢کرامتی از مولوی❗️❗️
🔶احمد افلاکی در کتاب «مناقبالعارفین» با نقل داستانی بیان داشته که عزرائیل برای قبض روح مولوی ، خدمت او رسیده و از او اجازه گرفته است:
«همچنان فقير ربّانى، فخر العباد، مولانا اختيار الدين امام رحمه اللّه از حضرت چلبى حسام الدين روايت كرد كه او گفت كه روز آخرين خذاوندگار بر سر بالين مباركش نشسته بوذم و حضرت خذاوندگارم و شيخم بر من تكيه كرده بوذ؛ از ناگاه مردى خوبروى پيذا شذ و تروحن او تجسّد كرده در غايت خوبى صورتى بست؛ چنانك من از غايت لطافت حسن او بىهوش شذم؛ همانا كه مولانا برخاست و بوى استقبال كرده فرموذ كه جامه خواب را برگيرند و آن جوان قدرى توقّف نموذه من پيش آن جوان رفتم كه حال چونست؟ چه كسى؟ و چه مىخواهى؟ گفت: ملك العزم و الجزم عزرائيلام، بامر جليل آمذم تا حضرت مولانا چه فرمايذ، زهى ديذه بينا كه آن چنان صورت را توانذ ديذن»[1]
❓❓نظر مخاطبین محترم، در مورد این داستانی که افلاکی در باره مولوی نقل کرده، چیست؟
📖پینوشت:
[1]. احمد بن اخى ناطور افلاكى، مناقب العارفين، 2جلد، [بى نا]، آنكارا، چاپ: اول، 1959 م، ج2 ؛ ص587.
#مولوی
#افلاکی
#مناقب_العارفین
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
به مناسبت اکران فیلمی درباره مولوی؛
دیدید بچه شیعه ها می گویند «علی وار زندگی کن» حالا پسر مولوی (سلطان ولد) درباره پدرش مولوی می گوید: «پدرم از اول حال تا آخر عمر ، عُمَر وار هرچه کرد برای خدا کرد»
📖(مناقب العارفین، ج1، ص309)
❓❓نظر مخاطبین در این باره چیست؟؟
#مولوی
#افلاکی
#مناقب_العارفین
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
همچنان حضرت ولد فرمودكه سيّد با سنائى چنان عشق داشت كه مولانا با شمس الدين تبريزى؛ فرمود كه عادت پذرم پيش از آنك بفقر رو نهد چنان بود كه در مدرسه درس مىگفت و در هر حجره دو سه طالب علم بودندى، هر بار مىرفت زير نمد هر يكى بيست عدد، امّا سى عدد و امّا ده عدد لايق هر يكى مىنهاد؛ چون فقيهان درمىآمدند و نمد را برمىداشتند تا گردافشانى كنند درم ها ريخته مىشد؛ حيران مىماندند و تعطّف و تلطّف او را سر مىنهادند؛
⬅️فرموذ كه حضرت پذرم از اوّل حال تا آخر عمر عمروار➡️
هرچه كرد براى خذا كرد نه براى خلق و ريا
📖احمد بن اخى ناطور افلاكى، مناقب العارفين، 2جلد، [بى نا] - آنكارا، چاپ: اول، 1959 م، ج1 ؛ ص309.
#مولوی
#افلاکی
#مناقب_العارفین
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
🔰🔰دکتر عبد الحسین زرین کوب و اعتبار مناقب العارفین
⬅️ دکتر زرین کوب حکایت درخواست شاهد و شراب از مولوی را با همان تقریر مشخص و مورد نظر منتقدان معنا نموده و به آن استناد کرده بود. اما وی در کتاب های خویش بارها به مناقب العارفین ارجاع داده و حکایات بسیاری را از آن نقل می کند. این نقل ها نیز اعتبار مناقب العارفین در دیدگاه دکتر زرین کوب را به وضوح روشن می سازد. تا جایی که در کتاب سر نی تاکید می کند اینکه برخی حکایات در مناقب العارفین و رساله سپهسالار با تفصیل بیشتری آمده اما در ولدنامه موجز است، نمی تواند مستندی برای رد و جرح روایات سپهسالار و افلاکی باشد. وی می نویسد:
⬅️« به هر حال روایات سلطان ولد و آنچه سپهسالار و افلاکى هریک جداگانه و هر دو به طور قطع با اخذ و نقل از او و مریدانش نقل کردهاند، حوادث جالبى را که طىّ آن زندگى آرام یک واعظ و مفتى و مدرّس جوان اما غریب و در عین حال موقر و پرهیبت قونیه را تبدیل به یک طوفان متحرک و بىقرار مىسازد، با لحنى که در غالب مناقب نامههاى صوفیه و آنچه مریدان و فرزندان مشایخ در کرامات و احوال آنها جمع و تدوین مىکنند سابقه دارد به بیان مى آرند. با آنکه روایات ولدنامه درین باب به عصر مولانا نزدیکتر و به محیط حیات و خانواده او مربوطتر مىنماید، تنها این نکته را که روایات او کوتاهتر و گهگاه فاقد تفصیل جزئیات است، نمىتوان مستند ردّ و جرح روایات سپهسالار و افلاکى شمرد.»[1]
👌🏻وی در این کتاب مخاطبین خود را در موارد بسیاری به مناقب العارفین ارجاع داده است.
📖پینوشت:
[1]. سر نى، دکتر عبد الحسین زرین کوب، اننتشارات علمی، تهران، ۱۳۸۷، چاپ هفتم، ج۱، ص ۶۸ .
#افلاکی
#مناقب_العارفین
#زرین_کوب
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
صوفی پژوهی
🔰🔰دکتر عبد الحسین زرین کوب و اعتبار مناقب العارفین ⬅️ دکتر زرین کوب حکایت درخواست شاهد و شراب از م
🔰🔰تاکید استاد فروزانفر بر اعتبار کتاب مناقب العارفین
یکی از مولوی شناسان برجسته که درباره اعتبار، قوت سند و اهمیت مناقب العارفین قلم فرسایی نموده، استاد بدیع الزمان فروزان فر است. وی در کتاب “مولانا جلال الدین محمد” در مقام معرفی آثار شمس، ابتدا اهمیت و فواید تاریخی کتاب مقالات شمس را تبیین می کند. او ارتباطی قوی بین مقالات شمس و مثنوی ترسیم می کند. سپس در ادامه می گوید، فصول ده گانه مناقب العارفین درباره شمس، اقتباسی از مقالات شمس است. چرا که متون این فصول از لحاظ لفظ و معنا با متون مقالات شمس شباهت کامل دارد. و اگر مطالبی در مناقب آمده که در مقالات نیست به این دلیل است که نسخه کنونی مقالات شمس که در دست ماست، آشفته و درهم است:
«آثار وی منحصر است در کتابی به نام “مقالات” و دیگر ده فصل از معارف و لطایف اقوال وی که افلاکی در ضمن کتاب خود مناقب العارفین نقل کرده است… علاوه بر فواید تاریخی نظر به آن که شمس الدین مبدأ زندگانی جدیدی برای مولانا شده است، شاید هر یک از محققین مایل باشند از مبادی افکار و تعالیم او اطلاع یابند، این نتیجه هم از کتاب مقالات به دست می آید. چه مابین آن و مثنوی ارتباطی قوی موجود است و مولانا بسیاری از امثال و قصص و مطالب مقالات را در مثنوی خود مندرج ساخته است… فصول ده گانه که افلاکی به شمس الدین نسبت می دهد نیز محتمل است که اقتباس و انتخابی از مقالات باشد. چه بعض آن فصول از جهت لفظ و معنی شباهت کامل دارد. بدان چه در مثل همان مورد از مقالات نوشته و مذکور آمده است و تفاوت قسمتهای دیگر و نبودن آن در مقالات دلیل آن که این فصول تألیف جداگانه می باشد نیست چه نسخه مقالات که اکنون در دست داریم ناقص و آشفته و درهم است.» [1]
آقای فروزان فر تنها در این کتابش، بیش از سی و اندی ارجاع به کتاب مناقب العارفین دارد و این خود حاکی از اهمیت و اعتبار این کتاب در نزد اساتید فن است. او تاکید می کند که اکثر حکایات مناقب العارفین را در کتاب خویش گنجانده تا جایی که خواننده کتاب او، نیازی به مطالعه مناقب العارفین نخواهد داشت. وی در مقدمه کتابش درباره مناقب العارفین می نویسد:
«مناقب العارفین تألیف شمس الدین افلاکی که مشتمل است بر شرح حال: سلطان العلما بهاء ولد، برهان الدین محقق، شمس الدین تبریزی، مولانا جلال الدین صلاح الدین زرکوب، حسام الدین چلبی، بهاء الدین محمد معروف به سلطان ولد، عارف چلبی فریدون بن سلطان ولد، مؤلف این کتاب معاصر سلطان ولد بوده و اطلاعات مفید از تاریخ خاندان مولانا به دست داده و خامه ای توانا داشته است و اکثر مطالب آن را در ضمن این رساله مندرج کرده ام چندانکه خوانندگان را به خواندن مناقب حاجت نیست»[2]
پینوشت:
[1] مولانا جلال الدین محمد، بدیع الزمان فروزان فر، انتشارات معین، تهران، ۱۳۸۷، چاپ سوم، صص ۱۳۷ الی ۱۴۱
[2] مولانا جلال الدین محمد، بدیع الزمان فروزان فر، انتشارات معین، تهران، ۱۳۸۷، چاپ سوم، ص ۲۲.
#افلاکی
#مناقب_العارفین
#فروزانفر
🔵صوفی پژوهی
@sufi110