eitaa logo
سلوک معنوی ـ حیات عارفانه
792 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
204 ویدیو
7 فایل
🎈#سلوک_معنوی #حیات_عارفانه، معارفِ تدوین شده و بازنویسیِ سخنانِ ارزش‌مندِ توحیدی، ولایی، عرفانی و معنویِ سالکانِ راه در حوزۀ نظری و معرفتی (معرفتِ توحیدی، معرفتِ نفس، معرفتِ هستی)، و حوزۀ عملی (تهذیبِ نفس، و حضورِ دین در متنِ زندگی) است. @Useriran
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ﷽ 📚 🔹هر کس می‌خواهد جای پایش در زمین سفت شود تا بتواند با آرامش خدا را بندگی کند، در دو چیز باید بسیار کوشا باشد: یکی در ، و دوم در . 🔹این دو به مٶمن، تمکّن در زمین می‌دهد. البتّه در این نعمت، نوعی آزمونِ "" هم هست که باید با عبادتِ بیشتر و دست‌گیریِ وسیع‌تر جبران کنند. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 📚 وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ (ابراهیم، ۷) 🔹نکتهٔ جالبِ این عبارت آن است که را موجبِ فزونیِ وجودِ فردِ شاکر دانسته نه نعمت‌های او؛ یعنی با شکر، روحِ شکرگزار سعه و تعالی پیدا می‌کند، که فزونیِ نعمت پیشِ آن ناچیز است. وقتی مۇمن خودش رشد کرد و فزون شد، نعماتش نیز فزون شده و برکت می‌یابند. 🔹در طرفِ مقابل هم نخستین نتیجهٔ ، ضیق و پستیِ روح است که زوالِ نعمت پیشِ آن ناچیز است. کیفرِ کفران، حلولِ تدریجیِ کفر است؛ و وقتی کفر مستقر شد، نعماتِ انسان یا تدریجاً سلب می‌گردد یا با این‌که هست، برکتش رفته و تبدیل به نقمت می‌گردد و استدراجاً وسیلهٔ عذاب می‌گردند. 🔹مقصود از شکر - بطورِ اجمال - این است که نعمت را دادِ خدا بدانی نه تلاش و زیرکیِ خویش!، به آن‌چه خدا داده راضی باشی و چشم به داشتهٔ دیگری ندوزی، اظهار کردنِ آن به لسان، و نعمت را در طاعت و عبادت و خدمت و در جهتِ رضای مُنعِم مصروف و استفاده کنی نه معصیت. 🔹از بزرگ‌ترین نعمت‌ها، است؛ نعمتی که معمولاً به حساب نمی‌آید و شکرش گذاشته نمی‌شود. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹"" یعنی ستایش و سپاس. حمد یعنی ابراز و اظهارِ یک کمال و اعلام و اِخبارِ به آن، تا بقیّه بفهمند که کمال چیست و صاحبِ کمال کیست و کمال را باید از کجا جست. 🔹حمد، سرآغازِ توجِّه به صاحب کمال و گداییِ کمال از اوست. حمد، آغازِ پرستش و به جریان افتادنِ آن است. حمد، ستایشی به حق، واقعی و بی‌تعارف! است. حمد، حالَتِ خضوعِ هم‌راه با اُنسِ حامد است وقتی با کمالی مواجه می‌شود. 🔹پس برای تحقّقِ حمد، اوّل باید کمالی در کسی دید و آن‌را فهمید؛ این، از علم حاصل می‌شود. سپس حالتِ تواضع نسبت به آن گرفت، که ناشی از فقر و نداشتنِ آن است. سپس آن‌را خواست، که این ناشی از کمال‌طلبیِ حامد است. 🔹پس فقط کسی می‌تواند حمدِ خدا کند که خدا و کمالاتِ او را بشناسد و بخواهد مزیّن به آن‌ها شود. حامد باید عالِم، فقیر، مختار و بلندهمّت باشد؛ و این نشان می‌دهد که حمد، خودش مقام است و مقامِ کمی نیست. 🔹نخستین حمدکننده، خودِ خداست؛ خداوند دائماً خودش را حمد می‌کند، یعنی کمالات را منحصر می‌کند به خودش؛ چون هیچ‌کس جز او لایق نیست، بلکه اصلاً موجود نیست تا بخواهد کمالی داشته باشد. ریشه و منشاءِ تمامِ صفاتِ کمال، "او"ست؛ و در هر کس صفتِ کمالی هست، کمال‌الله است که ظاهر شده و جلوه کرده است. پس "الحمدلله" یعنی حمد مالِ خداست. 🔹 کردن - یعنی ممنون بودنِ لسانی و عملی از خدا بخاطرِ چیزهایی که "مشخّصاً" به ما داده - یکی از فروع و شُعَبِ حمد است؛ یعنی وقتی حمد بر مصادیقِ ملموس و مشخّصی حمل می‌شود، نامش می‌شود شکر. پس کسی که می‌گوید "خدایا، شکر!"، در حالِ حمدِ خداست بخاطرِ چیزهایی که می‌بیند خدا به او داده و فقرش را سدّ کرده است. @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🔹قدمِ اوّل در این است که انسان به نعمت توجّه کند. غفلت از نعمت، مزاحم و مانع است. انسانِ غافل، شاکر نیست. 🔹خدای متعال ما را غرقِ در نعمت کرده است: "وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَه"؛ نعمت‌های ظاهری و باطنی را بر ما فروریخته و ما غرقِ در نعمت هستیم. "وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها"؛ نعمت‌هایی که قابلِ احصا و شمارش نیستند. 🔹انسان فقط بعضی از نعمت‌های ظاهر را می‌بیند، در حالی‌که در کم‌ترین نعمتِ خدا، بی‌نهایت لطف وجود دارد؛ در هر نفسی که می‌کشیم بی‌نهایت لطف وجود دارد. 🔹انسان نعمت‌های ظاهری مثلِ نوشیدنی‌ها، خوردنی‌ها و لذایذِ مادّی را بیش‌تر متوجّه می‌شود، ولی به نعمت‌های باطنی کم‌تر توجّه دارد؛ خصوصاً آن‌جایی که "" می‌آید، فقط خواص‌ هستند که می‌توانند آن نعمت را ببینند؛ مثلِ نعمتی که در بیماری و در فقر و در گرفتاری است، فقط خواص آن‌را می‌بینند. 🔹قدمِ دوم در شکر این است که نعمت را به خودمان نسبت ندهیم. این‌که ۴۰ سال نمازمان قضا نشده، یا ۵۰ سال نماز شب می‌خوانیم، یا ۲۰ سال است زیارت عاشورا می‌خوانیم، به خودمان نسبت ندهیم. 🔹اگر کسی نعمت‌ها را به خودش نسبت داد، و مثلاً گفت که من با علمِ خودم این روزی را کسب کردم یا با قدرتِ خودم مال به‌دست آوردم، مُعجِب می‌شود. اگر کسی خیال کرد که من هستم که عبادت می‌کنم، من هستم که در راهِ خدا مجاهده کردم، ‌این ، آفتِ عبادتِ انسان و است. 🔹عُجب، عباداتِ انسان را باطل می کند؛ لذا در روایات هم هست "گناهی که انسان را به استغفار برساند از عبادتی که آدم را مُعجِب کند بهتر است"؛ البته درست این است آدم عبادت کند و خود را بدهکارِ خدا بداند. 🔹قدمِ سوم در وادیِ شکر این است که انسان بعد از این‌که نعمت را دید و به خودش نسبت نداد، نعمت را به اسباب هم نسبت ندهد، نعمت را به همسر و دوست و رفیق و معلّم و خورشید و ماه و زمین نسبت ندهد. وقتی همهٔ نعمت‌ها را دید و به اسباب نسبت نداد، به سرچشمه نسبت می‌دهد و می‌فهمد که خداست که به ما حیات و علم و قدرت و جمال و‌ آبرو داده است. 🔹هر چیزی از یک مسیری به ما می‌رسد؛ اگر استناد به این مسیر داد، انسان به مُشرک می‌شود. خداست که به انسان سلامتی، نشاط، پدر و مادر، دوست، همچنین نعمت‌های باطنی، ایمان، یقین، صبر، رضا، معرفت‌الله عطاء کرده است. این‌ها چیزهایی است که ما گاهی قدرش را نمی‌دانیم. @suloomanavi
📚 ﷽ 📚 🌻 شکرگزاری سببِ غنا می‌شود؛ خودِ این ، موضوعیّت و سببیّت برای غنی شدنِ فقیر دارد. 🖌 @sulookmanavi