◾️ #دلتنگے_شهدایی💭
______________________
چه گفتی
که خریدارت شدند
بگو بـرادر
منم جان ناقابلی دارم...🥀
#شهید_عیسی_برجی🌿
#مهمان_امروز_گردان
#گردانسیدابراهیم #سربازانرهبر👊🏻
-----------------------------
🌿j๑ïท➺°.•|
https://eitaa.com/joinchat/1180303441Cbd7ac44284
|گردانسیدابراهیم|
◾️ #دلتنگے_شهدایی💭
◾️ #خاطره_شهید 🌿
___________________
عیسی جوانی خوش خلق، مؤمن، محبوب، صاحب لبخندی زیبا، پاک، راستگو و با نشاط بود✨
مانند همه جوانانی که در این مسیر گام بر میدارند آرزوی شهادت🥀 داشت و تمام تلاشش را برای رسیدن به آن میکرد. همان طور که سعی زیادی در خدمت به مردم داشت. درباره مسائل دینی هم همیشه
بعد از نماز دعای فرج و زیارت عاشورا میخواند.
هر وقت خسته میشد هم زیارت عاشورا میخواند. ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و میخواست اسم دخترمان را زهرا بگذاریم. آخرین بار که با هم بودیم از من خواست تا به قرائت قرآن اهتمام جدی داشته باشم و من در این باره به او قول دادم. این را هم همیشه میگفت که هر وقت خسته شدی زیارت عاشورا بخوان که باعث راحتی و آرامشت میشود.
#شهید_عیسی_برجی🌿
به روایت ؛ همسࢪ💔
#گردانسیدابراهیم #سربازانرهبر👊🏻
-----------------------------
🌿j๑ïท➺°.•|
https://eitaa.com/joinchat/1180303441Cbd7ac44284
|گردانسیدابراهیم|
#معرفی_شهید💔🙂
________________🌿💛
نام:عیسیبرجی🧔🏻
تاریخشهادت: اسفندماه۹۸💔
وضعیتتاهل: متاهل🌺
________________🌿💛
خصوصياتاخلاقیشهید:👇🏻🌿
عیسی جوانی خوش خلق، مؤمن، محبوب، صاحب لبخندی زیبا، پاک، راستگو و با نشاط بود و مانند همه جوانانی که در این مسیر گام بر میدارند آرزوی شهادت داشت و تمام تلاشش را برای رسیدن به آن میکرد. همان طور که سعی زیادی در خدمت به مردم داشت. درباره مسائل دینی هم همیشه بعد از نماز دعای فرج و زیارت عاشورا میخواند. هر وقت خسته میشد هم زیارت عاشورا میخواند. ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام الله علیها داشت و میخواست اسم دخترمان را زهرا بگذاریم.
خواستهیشهیدازهمسرش:👇🏻☺️
آخرین بار که با هم بودیم از من خواست تا به قرائت قرآن اهتمام جدی داشته باشم و من در این باره به او قول دادم. این را هم همیشه میگفت که هر وقت خسته شدی زیارت عاشورا بخوان که باعث راحتی و آرامشت میشود.همه را از محبتش به من با خبر میکرد و نگران این بود که اگر آسیبی ببیند من تنها بمانم. از سر غیرتی که روی من داشت برایش مهم بود که حتی زینت انگشتان دستم را بپوشانم و من حالا چیزی که میخواست را انجام میدهم. درباره آرزوهایمان باید بگویم که از یک ماه بعد از عقدمان شروع به برنامه ریزی برای حقوق ماهانه و تجهیز خانهمان کردیم. وقتهایی که عیسی برای کار میرفت من مشغول آماده سازی وسایل خانه میشدم…تقریبا همه چیز را تمام شده میدانستیم و در حال برنامه ریزی برای وسایل خانه بودیم، کجا میخواهیم ساکن شویم، حتی جزئیات کامل شده بود. قرار گذاشته بودیم جشن عروسیمان را در ایران و نزد امام رضا علیه السلام برگزار کنیم. عیسی هیچ وقت درباره مسائل مربوط به شهادت با من حرف نمیزد چون میدانست تا چه اندازه قلبم را به درد میآورد. همه امیدم به او بود و تمام نداشتههایم را جبران میکرد. هر تعطیلی روز یکشنبه هم راهی گلزار زینب الحوراء و زیارت مزار عباس میشدیم.
آخرینروزوشهادت:👇🏻💔
آخرین بار وقتی از خانه ما به خانه خودشان میرفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند او را دیدم. خوب به خاطر دارم که به من سفارش خودم را میکرد و میگفت باز خواهد گشت و میخواست توافقاتمان را فراموش نکنم. این بار رفتنش برایم خیلی سخت بود. از شب قبل، زمان برایم طولانی میگذشت و با گریه از او میخواستم نرود اما او میگفت که این کارش است و آسیبی نخواهد دید و زود باز میگردد و حقیقتاً آسیبی به او نرسید و جز خوبی برای خودش و من رقم نخورد.پیش از این از خودم میپرسیدم آیا عیسی خواهد رفت و مرا تنها خواهد گذاشت؟ و خودم جواب میدادم نه این کار را نمیکند. عیسی از صبح آن روز با من تماس نگرفته بود. فکرم مشغولش بود اما گمان این را نمیکردم که همان روز از پیش من خواهد رفت و او را چون شهید به حضرت زهرا (س) خواهم سپرد. شهادتش برایم ضربه بزرگی بود. با رفتنش دنیا در نظرم تاریک و سیاه شد. هیچ گاه لحظهای که او را در کفن دیدم فراموش نمیکنم. صورتش سرد بود. هر وقت دستهایش یخ میکرد از من میخواست تا با دستهایم گرمشان کنم. در آن لحظه یاد این افتادم که چقدر سرمایی بود و من به خاطر این سر به سرش میگذاشتم. نمیدانستم چه باید به او بگویم، فقط گفتم منتظرم بمان! تو همه داراییام هستی و خیلی دوستت دارم. منتظرم جوابم را بدهی اما تو پاسخی نخواهی داد. حرفهایت را به خاطر میآورم که به من میگفتی: اگر گرفتاری برائت پیش آمد شکایت نکن، ما توی بهشت باهمیم و من با غیر تو نخواهم بود. من حورالعین را نمیخواهم تو حور العین من هستی، کسی جز تو را نمیخواهم.
_________________🌿💛
#بهروایتهمسرشهید😊🌿
#شهید_عیسی_برجی💔🌿
#گردانسیدابراهیم #سربازانرهبر👊🏻
-----------------------------
🌿j๑ïท➺°.•|
https://eitaa.com/joinchat/1180303441Cbd7ac44284